به چه علت حضرت مسلم (ع) به عنوان سفیر خاص امام حسین (ع) انتخاب شد؟
حضرت مسلم بن عقیل (ع) از تبار پاک بنیهاشم و نواده حضرت ابوطالب عموی پیامبر (ص) است، ابوطالبی که تا آخرین ساعات حیات خود دست از حمایت پیامبر (ص) برنداشت و دعوت پیامبر (ص) را اجابت کرد؛ حضرت مسلم (ع) از چنین نسلی است او از خاندانی پاک، شجاع و با فضیلت برخاست و زیر نظر عموی گرامیاش، حضرت علی (ع)، و پسر عموهای خود امام حسن (ع) و امام حسین (ع) پرورش یافت و از علم، تقوی و دیگر فضائل آن بزرگواران بهره مند گردید.[۱] و افتخار دامادی امیر المومنین (ع) را داشت و سالها در کنار امام حسن و امام حسین (ع) به ایشان اقتدا کرده بود با اینکه در آن زمان بسیاری از افراد این بصیرت را نداشتند.
نقش آفرینیهای حضرت مسلم (ع)
پیش از حادثه کربلا، حضرت مسلم (ع) در رکاب امیرالمومنین (ع) رشادتهای زیادی از خود نشان داد از جمله در جنگ صفین و حکومت امیر المومنین (ع) یکی از نقش آفرینان معرکه نبرد بود و جناح راست سپاه امیر المومنین (ع) در دست او بوده است[۲] و اینها همه نشان از شجاعت و مدیریت بالای اوست
نائب خاص امام معصوم (ع)
اگر بخواهیم شخصیت حضرت مسلم بن عقیل (ع) را واکاوی کنیم، باید او را در ردیف شخصیتهای دینی بزرگ اسلام و بالاتر از آنها محسوب کرد، چرا که حضرت مسلم (ع) نماینده خاص امام معصوم (ع) بودهاند؛ هم در زمان امیر المومنین (ع) مورد توجه خاص حضرت بود و هم در دوران امام حسن مجتبی (ع) یار و کمک کار ایشان بودند و از یاران با وفا و بر جسته آن حضرت به شمار میرفتند.[۳] و پس از شهادت امام حسن (ع) همراه امام حسین (ع) رهسپار مکه شد.[۴] و به عنوان نائب خاص و وکیل امام به کوفه اعزام شد و امام این اعتماد خاص را به ایشان داشت که او را به عنوان سفیر و کارشناس امور سیاسی و نظامی به کوفه فرستادند.
علت انتخاب حضرت مسلم (ع) به عنوان سفیر خاص
امانت داری و تعهد حضرت مسلم (ع) و سابقه درخشان و بصیرت بالای او در تبعیت از ولایت و جامعیت علمی و عملی، همه و همه سبب شد که امام (ع) او را به عنوان نماینده خود برگزید و در معرّفی او به مردم کوفه نوشت:
وَ انّی باعِثٌ الیکُم بِاخی وَ ابْنِ عَمّی وَ ثِقَتی مِنْ اهْلی «مُسْلِمِ بن عَقیل» لِیُعْلِمَ لی کُنْهَ امْرِکُمْ وَ یَکْتُبَ الَیَّ به ما یَتَبَیَّنَ لَهُ مِنْ اجْتماعِکُمْ.[۵]
و همانا من برادرم و پسر عمویم و شخص مورد اعتماد اصحابم، یعنی مسلم بن عقیل را به سوی شما (مردم کوفه) میفرستم تا حقیقت امر شما را به من اعلام کند و آنچه از اجتماع شما برای او روشن میشود به من بنویسد.
مردم کوفه نیز به جلالت قدر نماینده امام (ع) واقف بودند، لذا قبل از آمدن «عبیدالله بن زیاد» به کوفه به خوبی از او استقبال کردند و در مورد جایگاه حضرت مسلم (ع) نزد امام حسین (ع)، همین بس که وقتی خبر شهادت او به حضرت (ع) رسید فرمود: «لا خَیْرَ فِی الْحَیاهِ بَعْدَکُمْ» [۶] بعد از شما خیری در زندگی نیست.
جایگاه بلند علمی حضرت مسلم (ع)
از دیگر جنبههای شخصیتی حضرت مسلم (ع)، جایگاه بالای علمی ایشان میباشد هر چند گزارشات کمی در این زمینه بدست ما رسیده است، ولی مواردی را مشاهده میکنیم که این جایگاه را نشان میدهد از باب نمونه رجال نویسان اهل سنت، حضرت مسلم (ع) را محدّثی تابعی شمرده و گفتهاند که صفوان بن موهب از او حدیث نقل کرده است[۷]. وی فقیه و دانشمند بود[۸] و همان جایگاه نیابت خاصهای که نواب اربعه نسبت به امام زمان (عج) داشتند، حضرت مسلم (ع) همان جایگاه را نسبت به امام حسین (ع) داشتند، به علاوه سجایا و شاخصهای دیگری که تنها در وجود ایشان بود.
عامل به سیره نبوی در سخت ترین شرایط
در جریان پیشنهاد ترور عبید الله ابن زیاد در منزل هانی بن عروه با وجود مهیا بودن همه شرایط برای از بین بردن ابن زیاد، حضرت مسلم (ع) از این کار امتناع نمود، زمانی که علت را جویا شدند فرمود: سخن پیامبر (ص) را به یاد آوردم که فرمود: «مؤمن غافلگیرانه نمیکُشد و این عمل خود را مستند کرد به سیره نبوی و این نشان از آگاهی و دانش او نسبت به سیره نبوی و پایبندی و تقوای بالای او در التزام به اصول میباشد.[۹]
پیشتاز حماسه عاشورا
در حادثه عاشورا حضرت مسلم (ع)، پیشتاز حماسه عاشورا بود و حضور او در کوفه موجب آشکار شدن تزویر و ریاکاری امویان شد و غربت او در کوفه یاد آور غربت و مظلومیت خاندان پیامبر در کربلا است.
شجاعت حضرت مسلم (ع)
حضرت مسلم (ع) را شجاعترین فرزند عقیل خواندهاند[۱۰]؛ بعد از استقرار حضرت مسلم (ع) در خانه طوعه، بلال فرزند وی که برای میگساری با دوستان خود بیرون رفته بود، به خانه بازگشت و از حضور حضرت مسلم (ع) در خانه مطلع شد. علی رغم تأکید مادر، موضوع را کتمان نکرد و نزد عبدالرحمن بن اشعث رفت و داستان را با او در میان گذاشت و ابن زیاد نیز از موضوع با خبر شد و در پی آن شصت یا هفتاد و به قولی سیصد تن از سربازان ویژه خود را همراه محمد بن اشعث رهسپار محل اختفای حضرت مسلم (ع) کرد.[۱۱]
جنگ سختی در گرفت و شماری از سربازان ابن زیاد کشته شدند. وقتی خبر به ابن زیاد رسید، به ابن اشعث پیغام داد که من تو را برای دستگیری یک نفر فرستادهام، در حالی که ضربه سختی بر سپاهم وارد شده است. ابن اشعث پاسخ داد: آیا میدانی ما را برای دستگیری شیری دلاور و شمشیری بران که در دست مردی شجاع و با اراده قرار دارد فرستادهای؟ او از خاندان پیامبر (ص) است. ابن زیاد پیغام فرستاد که به او امان دهید زیرا جز این راهی برای دستگیری او نخواهید یافت.[۱۲] حضرت مسلم (ع) گفت: نیازی به امان مکر پیشگان نیست. اینها همه برخاسته از ایمان بالای او و اعتقاد او به ولایت بود.
بصیرت حضرت مسلم (ع)
بسیاری از بنیهاشم با امام(ع) به کربلا نیامدند، البته امام(ع) تکلیف نکرده بودند، ولی او خود همراه امام(ع) آمد و این مسئله ناشی از بصیرت بالای حضرت مسلم (ع) است.
مهمترین پیامهایی که میتوان از سیره حضرت مسلم (ع) گرفت
با همه مدارج علمی و تقوایی او مهمتر از همه بصیرت او و ایثار و پیش قدم شدن برای قیام امام حسین (ع) است و حضور او در کوفه بعدها تاثیر مهمی داشت؛ فعالیتهای حضرت مسلم (ع) در کوفه بعدها موجب قیامهایی در جامعه مسلمین از قبیل قیام توابین و غیر آن و تبعیت مطلق او از امام عصرش شد.
شجاعت در راه حق از دیگر مطالبی است که در سیره حضرت مسلم (ع) قابل مشاهده است. از دیگر ویژگیهای حضرت مسلم (ع) تبعیت او از سنت نبوی است و این در زمانی واقع شد که امویان اسلام را به گوشهای گذاشته و اکثر مردم درانحراف بودند و جریانی در جامعه به وجود آمده بود که مردم را از سیره نبوی دور میکرد و اگر قیام امام (ع) و اخلاص افرادی مثل حضرت مسلم (ع) نبود فضای الان جامعه ما تیره و تار و خط واقعی اسلام گم میشد.
و اگر این الگوها نبودند ارزش های دین از بین میرفتند و حضرت مسلم (ع) و امثال وی الگو و اسوه جامعه هستند و اگر حضرت مسلم (ع) و مانند او نبودند نه از علمی خبری بود و نه از فرهنگ واقعی اسلام اثری مانده بود و اساس مکتب اسلام مدیون این خونها و بصیرتهاست و فرهنگ مقاومت با توجه به این اسوهها و الگوها باقی ماند تا اینکه به دوران طلایی انقلاب اسلامی رسید.
پینوشتها:
1- الشهید مسلم بن عقیل، ص ۸۱ و ۸۳
2- مناقب آل ابیطالب، ج ۳، ص ۱۹۷
3- رجال الطوسی، ص ۷۰
4- الامامه و السیاسه، ج ۲، ص ۲۳۰
5- اخبار الطوال، دینوری، ص ۲۳۰
6- مروج الذّهب، ج ۳، ص ۷۲
7- الثقات، ج ۵، ص ۳۹۱؛ الاعلام، ج ۷، ص ۲۲۲
8- الشهید مسلم بن عقیل، ص ۱۰۹
9- التاریخ الکبیر، ج ۴، ص ۲۶۶.
10- المعارف ج ۷، ص ۲۰۴
11- الکامل فى التاریخ، ج ۴، ص ۳۲
12- الفتوح، ج ۵، ص ۹۲
ادامه مطلب
سفارش امام رضا(ع) به اطاعت از امام عصر(ع)
حرکت رو به گسترش معارف مهدوی در زمان امام باقر و امام صادق(ع) به اوج خود رسید و آن دو امام بزرگوار ضمن تبیین، تشریح، پالایش و پیرایش آموزه های اسلامی در زمینه های مختلف اعتقادی، اخلاقی و فقهی و تحکیم پایه های ایمانی پیروان خود، تلاش فراوانی برای توسعه و تعمیق اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار در میان شیعیان نمودند و با به جا گذاردن صدها روایت در این زمینه، این اندیشه و فرهنگ را تازگی و طراوت بیشتری بخشیدند.2
پس از این دو امام و پیش از امام حسن عسکری(ع) امامی که بیش از همه بر مواریث شیعی در زمینه باور مهدوی و فرهنگ انتظار افزود و گنجینه های گرانبهایی برای امت اسلام به یادگار گذاشت امام رضا(ع) است.
به طوری که در معجم أحادیث الإمام المهدی(ع)4 افزون بر 30 روایت از امام رضا(ع) در زمینه باور مهدوی و فرهنگ انتظار نقل شده که هر یک از آنها ما را با بعدی از ابعاد بیکران شخصیت امام مهدی(ع) و قیام رهاییبخش و عدالت گستر آن حضرت آگاه می سازد.
بر این اساس بر آن شدیم تا در آستانه ولادت آن امام همام سیره مهدوی ایشان را از کتاب "صحیفه رضویه" نوشته سید مرتضی مجتهدی سیستانی برای علاقه مندان نقل کنیم؛
دعبل در "تائیه" بیشتر از غصب حق خاندان پیامبر سخن گفته است. ازجمله در این دو بیت که حضرت امام رضا(ع) را سخت اندوهگین و محزون گردانید و اشک ایشان را جاری کرد:
بیت اول؛
اری فیئهم فی غیر هم متقسما و ایدیهم من فیئهم صفوات
من حق خاندان عصمت را تقسیم شده نزد دیگران می بینم و دست هایشان از حق و اموالشان خالی است.
هنگامی که امام رضا(ع) این بیت را شنیدند گریه کردند و فرمودند: ای دعبل راست گفتی.
بیت دوم؛
اذا وتروا مدوا الی واتریهم اکفا عن الاوتار منقبضات
هنگامی که ازسوی کینه توزان به عترت ستم می شود آنان دست های بسته را برای دریافت حق خود دراز می کنند (دست هایشان به حقشان نمی رسد.)
بعد از این که امام رضا(ع) این بیت را شنیدند دو دست شریف خود را برگرداندند و با اندوه فرمودند: به خدا قسم دست های ما بسته است.
گریستن امام رضا(ع) برای امام زمان
دعبل اشعار خود را درباره غصب خلافت ادامه داده و سپس به بیان ظهور امام عصر(ع) می پردازد.
هروی گوید: از دعبل خزاعی شنیدم که فرمود: برای حضرت امام رضا(ع) قصیده ای خواندم و چون به این شعر رسیدم:
خروج امام لا محاله خارج یقوم علی اسم الله و البرکات
یمیز فینا کل حق و باطل و یجزی علی النعما و النقمات
خروج امامی که حتما و بدون تردید خروج خواهد کرد و با نام مبارک خدا و برکات الهی قیام می کند. هر حق و باطلی را در میان ما جدا می کند و مردمان را به پاداش عملشان یا نعمت می دهد و یا کیفر می کند.
امام رضا(ع) به شدت گریست، سپس سر مبارک را بلند کرد و فرمود: ای خزاعی این دو بیت را روح القدس بر زبان تو جاری ساخت آیا می دانی آن امام قیام کننده کیست؟ و چه زمانی قیام خواهد کرد؟
عرض کردم: نه مولای من تنها شنیده ام که امامی از شما خروج می کند و او زمین را از هر گونه فساد و آلودگی پاک می کند و پر از عدل و داد می گرداند همان گونه که پر از ستم شده باشد.
فرمود: ای دعبل پیشوای بعد از من فرزندم محمد است، بعد از او فرزندش علی و پس از علی فرزندش حسن و پس از حسن فرزندش حجت خدا آن قیام کننده است؛ او که در دوران غیبتش باید انتظارش را کشید و در دوران ظهورش باید اطاعتش کرد، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند خداوند آن را طولانی گرداند تا آن حضرت خروج کند و جهان را پر از عدل و داد نماید همانطوریکه پر از ستم شده باشد.
و اما چه زمانی خواهد بود؟ خبر دادن از وقت است و پدرم از پدرش از پدرانش از حضرت علی(ع) خبر داده اند که فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: مثل خروج او مثل قیامت است کسی جز او از وقت آن خبر ندارد و برایش روشن و آشکار نیست، او جز ناگهانی نمی آید و خروج نمی کند.
ادامه مطلب
دیدار یار
از جناب بهلول سؤال شد که چه وقت می شود خدمت امام زمان (عج) مشرف شد؟ ایشان فرمودند: «با تقوا باشید! وقتی که بین شما وحضرت سنخیت باشد.» سپس فرمودند: «دیدن امام زمان (عج) مهم نیست، مهم این است که او ما را ببیند، خیلی ها هم علی (ع) را دیدند اما دشمن او شدند. اگرکاری کردیم که نظر آن ها را جلب کنیم، آن ارزش دارد.» (اعجوبه عصر، بهلول قرن چهاردهم/۹۵.
ادامه مطلب
شباهت امام عصر(ع) به امام صادق(ع)
امام جعفر صادق(ع) بارزترین صفاتش کشف علوم و بیان احکام برای مردم بود به طوری که برای امامان پیش از آن حضرت این امر میسر نشد، یکی از اهل حدیث گفته: چهار هزار نفر از افراد مورد اعتماد از آن حضرت روایت کرده اند.
می گویم: با این حال تمامی علومی که نزد آن حضرت بود کشف نشده و برای ظهور قائم به تاخیر افتاده که آن حضرت تمام احکام را بیان خواهد ساخت و آنچه گذشتگان از امامان و پیامبران اهلیت و شایستگی آن را در مردم ندیدند فاش خواهد کرد.
امیر المومنین علی(ع) گاهی به سینه خود اشاره می کرد و می فرمود: ان هیهنا لعلما جما لو اصبت له حمله... یعنی در اینجا علم بسیاری است اگر برای آن حاملانی بیابم.
ادامه مطلب
تصویر بهشت / رحیم کارگر(پارسا)
آن روز که در کوچه ی دلها ، سخن توست
آئینه ی خوشبختی ما ... در شِکَن توست
در دست تو روئیده بهارانه ترین سال...
صد فصل شکفتن ز گل یاسمن توست
از هر طرفی شور و غزل ها شده جاری...
این ولوله ها ، پرتوی از انجمن توست
ای مهر نخستین طلوع بشریت ...!!
زیبایی این عاطفه ها در چمن توست
با نام تو افراشته صدها عَلَم عشق
تصویر بهشت از نگه مه فکن توست
رنگ و نفس زندگی از شوق تو زیبا
هنگامه ای از بزم و صفا در وطن توست
رحیم کارگر(پارسا)6-6-94
ادامه مطلب
ظهور امام عصر(ع) به روایت جوادالائمه(ع)
امام جواد(ع) فرمودند: خداوند برنامه ظهور حضرت مهدی(عج) را به طور ناگهانی در یک شب ردیف خواهد نمود. چنان که درباره موسی چنین کرد و به ناگهانی او را که برای برگرفتن آتش برای اهلش رفته بود، به پیامبری برگزید.
خبرگزاری شبستان: امام جواد(ع) فرمودند: حجه بن الحسن العسگری(عج) کسی است که خداوند به وسیله او زمین را از کافران و منکران پاک سازد و از عدل و داد پر کند. زادنش از دیدگاه کسان نهان خواهد بود و شخصش از برای چشم بینندگان غایب است.(۱)
از امام جواد(ع) پرسیده شد، امام بعد از امام حسن عسگری(ع) کیست؟ فرمود: به راستی که بعد از امام حسن(ع) فرزند او قیام کننده(عج) به حق منتظر است. سوال کردند: ای فرزند رسول خدا(ص) چرا او را به این نام می گویند، فرمود: برای آن که او در وقتی قیام می کند که نامش می میرد و بیشتر کسانی که به امامت او قائل بودند، مرتد می شوند. آن گاه عرض کرد: چرا وی را منتظر می نامند؟ فرمود: برای آن که حجت آن حضرت غیبت است که روزهایش زیاد است و نهایتش به طول می کشد و در این حال صاحبان اخلاص انتظار فرج او را می کشند.(۲)
امام جواد(ع) فرمودند: خداوند برنامه ظهور حضرت مهدی(عج) را به طور ناگهانی در یک شب ردیف خواهد نمود. چنان که درباره موسی چنین کرد و به ناگهانی او را که برای برگرفتن آتش برای اهلش رفته بود، به پیامبری برگزید.(۳)
امام جواد(ع) فرمودند: حضرت مهدی(عج) وقتی قیام فرماید، اطاعت هیچ کس بر گردن او نمی باشد. (۴)
امام جواد(ع) فرمودند: قیام کننده ی ما همان مهدی منتظر(عج) است که باید در غیبتش انتظار او را کشید و در موقع ظهور او از او فرمان برد. او سومین فرزند ماست.(۵)
عبدالعظیم حسنی(ع) به امام جواد(ع) گفت: من امیدوارم که شما قیام کننده(عج) از آل بیت محمد(ص) باشید، آن که زمین را پر از عدل و قسط می کند. چنان که پر شده باشد از ظلم و جور. فرمودند: ای ابوالقاسم! هیچ یک از امامان نیست جز قیام کننده به امر خداوند و هادی به سوی دین خدا ولی آن قیام کننده(عج) که خداوند عزوجل زمین را به وسیله او از اهل کفر و انکار پاک می سازد و آن را پر از عدل و داد می کند، کسی است که ولادتش بر مردم پوشیده می ماند و شخص او از نظرشان غایب می گردد و بردن نام او بر آن ها حرام است. او همنام و هم کنیه رسول خدا(ص) است و اوست که زمین برایش پیچیده می گردد و هر سختی برایش آسان شود و از یارانش به تعداد اهل بدر سیصد و سیزده نفر از نقاط دوردست زمین فراهم آیند و این است مهدی(عج). فرمود: خداوند در سوره بقره آیه 148 می فرماید: هر کجا باشد خدواند همگی شما را خواهد آورد و خداوند بر هر کاری تواناست. پس هرگاه این تعداد از اهل اخلاص به خدمتش مجتمع شوند، خدواند امر او را ظاهر می سازد و چون شماره یارانش به یک عقد کامل که ۱۰ هزار نفر است، رسید به اذن خداوند خروج می کند و پیوسته از دشمنان خدا خواهد کشت تا خداوند متعال راضی شود. عبدالعظیم گوید: به آن حضرت گفتم: ای آقای من! او چگونه خواهد دانست که خدای عزوجل راضی شده است؟ فرمود: در دلش رحمت می اندازد، پس هنگامی که به مدینه داخل شود، لات و عزی را بیرون آورد و می سوزاند. (۶)
امام جواد(ع) فرمودند: امام بعد از من پسرم امام هادی(ع) است که امر او امر من و گفته ی او گفته ی من و اطاعت او اطاعت من است و امام بعد از او پسرش حسن عسگری(ع) است که امر او امر پدرش و گفته ی او گفته ی پدرش و اطاعت او اطاعت پدرش است. آن گاه امام جواد(ع) ساکت شد و عرضه شد: ای فرزند پیامبر(ص)! امام بعد از حسن(ع) کیست؟ امام به شدت گریست و سپس فرمود: بعد از حسن(ع) پسر او قیام کننده(عج) به حق و منتظر است. سوال کردند: ای فرزند رسول خدا(ص) چرا او را به این نام می گویند. فرمود: برای آن که او در وقتی قیام می کند که نامش می میرد و بیشتر کسانی که به امامت او قائل بودند، مرتد می شوند. آن گاه عرض کرد: چرا وی را منتظر می نامند؟ فرمود: برای آن که برای حضرتش غیبت است که روزهایش زیاد است و نهایتش به طول می کشد و در این حال صاحبان اخلاص انتظار فرج او را می کشند. و صاحبان شک او را انکار می کنند و منکران یاد و نام او را مسخره می کنند. هر کس وقت تعیین کند، دروغ می گوید. هر کس شتاب کند، هلاک می شود، هر کس تسلیم اراده ی خدا شود نجات می یابد. (۷)
امام جواد(ع) فرمودند: او هم نام پیامبر(ص) و هم کنیه ی اوست، او کسی است که زمین زیر پایش طی می شود و هر مشکلی در برابرش آسان می شود.(۸)
امام جواد(ع) فرمودند: هنگامی که پسرم علی(ع) (امام هادی(ع)) از دنیا برود، چراغی بعد از او آشکار می شود و سپس مخفی می گردد. وای بر کسی که در حق او شک و تردید بر خود راه دهد. خوشا به حال غریبی که دین خود را برداشته و از شهری به شهری فرار می کند. (۹)
پی نوشت ها:
۱. بحارالانوار ج 52 ص 321
۲. الغیبه ص 186
۳. کفایه الاثر ص 276
۴. کمال الدین ج 2 ص 302
۵. اعلام الوری ص 408
۶. کمال الدین ج2 ص 377 و مکیال المکارم ج1 ص 167
۷. الغیبه ص 186 و بحارالانوار ج 51 ص 30
۸. بحارالانوار ج 52 ص 283 و ینابیع الموده ج 3 ص 164
۹. غیبت نعمانی ص 98 و بحارالانوار ج 51 ص 157
پایان پیام/53
ادامه مطلب
غدیر و ولی عصر (عج)
جایگاه والای حضرت مهدی(عج) در خطبه غدیر
بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مهمترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان میانجامید؛ چنان که خداوند متعال درآیه 67 سوره مائده میفرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام ندادهای وخداوند تو را از مردم حفظ میفرماید».
خطبه ی غدیر یکی از معتبرترین و پر محتواترین منابع اصیل اسلامی است که مبانی اصیل اعتقادی را به صورت یک دوره ی فشرده مطرح می نماید؛ اصول خداشناسی و توحید، نبوت، امامت و حتی مباحث معاد و زندگی اخروی. در واقع این خطبه خود درسنامه ی کاملی از همه ی اعتقادات اسلامی است که به صورت مستدل و موثق از زبان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای همیشه ی تاریخ بیان گردیده است.
در این خطبه شریف به امام زمان عجل الله تعالی فرجه توجه خاصی شده است. و در سه فراز خطابه، پیامبر اکرم صلی الله علیه آله اشاره به وجود مبارک آن حضرت فرموده اند.
در فراز اول می فرمایند:
« مَعَاشِرَ النَّاسِ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها...
مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوكٌ فِىَّ ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ ، الَّذِی یأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنَا»
ملاحضه شود که پیامبر صلی الله علیه آله به صراحت جریان نور را علاوه بر خود در امیر المۆمنین و امامان علیهم السلام از نسل ایشان تا مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه جاری و ساری می دانند؛ و بر روی دو نکته تاکید می کنند:
اول این که امامت در خاندان امیر المومنین علی علیه السلام جاری است، به طوری که این رشته الهی در آغاز به دست مبارک امیر المۆمنین علیه السلام و در نهایت به وجود مبارک مهدی فاطمه سلام الله علیهما سپرده شده است؛ و دوم آن حضرت حق خدا و حق تمامی اهل بیت علیهم السلام را از غاصبانشان خواهند گرفت ان شاءالله.
فراز دوم از گفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه آله به صورت مسقل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه اختصاص دارد. حساسیت این قسمت از سخن را، از آنجا می توان دریافت که حضرتش هیجده بار مردم را با تکرار یک لفظ هشدار دهنده، "الا" به معنی "هان"! "آگاه باشید" به دقت در کلام خود فرا می خوانند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آغاز این بخش، بار دیگر روند پیوسته نبوت و امامت را مطرح نموده و یاد آور می شوند که سررشته این نظم، در دست علی علیه السلام است و پایان بخش این روند، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه می باشند، بدین صورت که: (مقاله سیمای امام زمان در خطبه غدیر، سایت نشر اعتقادات)
«مَعاشِرَالنّاسِ، أَلاوَإِنِّى رَسولٌ وَ عَلِىٌّ الْإِمامُ وَالْوَصِىُّ مِنْ بَعْدى،... أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِى»
پس آن گاه بیست و یک ویژگی اساسی و مهم از مختصات عمده آن امام را ترسیم می نمایند،
پیامبر صلی الله علیه آله فرمودند:
آگاه باشید همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست.
هان ! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود.
هشدار ! اوست انتقام گیرنده ی از ستمکاران.
هشدار ! اوست فتح کننده ی دژها و منهدم کننده ی آن ها !
هشدار ! اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و رهنمای آنان.
هشدار ! اوست خون خواه تمامی اولیای خدا.
هان ! همانا او یاور دین خداست.
هان ! او از دریایی ژرف پیمانه هایی افزون گیرد.
هشدار ! او به هر ارزشمندی به اندازه ی ارزش او و به هر نادان و بی ارزشی به اندازه ی نادانی اش نیکی کند.
هان ! او نیکو و برگزیده ی خداست.
هشدار ! اوست میراث دار دانش ها و احاطه دار بر ادراک ها.
هان ! او از پروردگارش خبر دهد و نشانه های او را برپا کند و استحکام بخشد .
هشدار ! اوست بالیده و استوار.
آگاه باشید ! هم اوست که اختیار امور جهانیان به او سپرده شده است.
هان ! پیشینیان از قرن ها ظهور او را پیشگویی کرده اند.
هشدار ! اوست حجت پایدار و پس از او حجتی نخواهد بود. (این تعبیر به عنوان حجت، امامت و مسئولیت است و نظری به رجعت دیگر امامان ندارد. زیرا آنان حجت های پیشین اند که دوباره رجعت خواهند کرد.) راستی و درستی و روشنایی جز با او نیست.
هان ! کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزنده او یاری نخواهد گشت.
هشدار ! او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانت دار امور آشکار و نهان است.(خطبه غدیر)
آری
در نقطه غدیر توقفی باید ، که با حقیقت انسان سر و کار دارد . هزار و چهارصد سال است که شیعه زلال پر برکت غدیر را به پای درختان ولایت می افشاند ، و از آن بیابان خشک باغهای پر ثمر اعتقادی و گلهای زیبای محبت را پرورش می دهد .
آغاز پانزدهمین قرنی است که شیعه با حجتی قوی و برهانی قاطع که پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم- به دستش داده ، پرچم بلند « اشهد ان علیاً ولی الله » را بر افراشته و تا شنیدن صدای جانفزای انا المهدی از مرزهای اعتقادی خویش پاسداری می کند .( برگرفته از مقاله محبوبه مقدادی)
ادامه مطلب
آیا روایتی درباره محل اقامت امام زمان علیه السلام در غیبت کبری داریم؟
موضوع محل اقامت و سکونت امام مهدی علیه السلام در زمان غیبت نیز از موضوعهایی است که ذهن بسیاری از مردم را به خود مشغول داشته است و معمولاً در مجالس مهدوی، در این باره پرسش میشود. پیش از پاسخگویی به این پرسش، یادآوری این نکته ضروری است که برای غیبت امام مهدی علیه السلام دو معنا قابل تصور است: (1)
نخست ـ ناپیدا بودن امام؛ یعنی این که در دوران غیبت، جسم حضرت از دیدگان مردم پنهان است. آن حضرت، مردم را میبیند و از حال آنها باخبر میشود، ولی کسی توان دیدن ایشان را ندارد.
دوم ـ ناشناس بودن امام؛ در این فرض، آن حضرت در طول زمان غیبت در میان مسلمانان حضور دارد و با آنها روبهرو میشود، ولی کسی او را نمیشناسد و به هویت واقعیاش پی نمیبرد.
بحث از محل اقامت و سکونت امام مهدی علیه السلام در زمان غیبت، در هر دو فرض مطرح میشود، ولی به نظر میرسد در فرض دوم این موضوع کمتر جای بحث دارد و آن حضرت با مخفی داشتن هویت خود، در هرکجا که بخواهد میتواند زندگی کند.
درباره محل اقامت امام مهدی علیه السلام روایتهای گوناگونی وجود دارد که با توجه به آنها محلهای اقامت آن حضرت را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) محلهای دوردست و ناآشنا
در برخی روایتها، محلی خاص برای اقامت امام مهدی علیه السلام تعیین نشده و جایگاه ایشان، بیابانها و کوهها و مکانهای دوردست و محلهایی است که هیچکس از آن آگاهی ندارد.(2)
برای مثال امام صادق علیه السلام میفرمایند:
«و هیچکس از دوست و بیگانه، از جایگاهش آگاهی نمییابد مگر همان خدمتگزاری که به کارهای او میرسد».(3)
ب) محلهای خاص و شناختهشده
در برخی روایتها، از مکانهای خاص بهعنوان اقامتگاه امام عصر علیه السلام یاد شده است که میتوان به این موارد اشاره کرد:
یک ـ مدینه
در روایتی از امام حسن عسکری علیه السلام نقل شده است که آن حضرت در پاسخ پرسش راوی که پرسیده بود: «اگر حادثهای برای شما روی دهد، سراغ فرزندتان را از کجا بگیرم؟» حضرت میفرمایند: «مدینه».(4)
دو ـ کوه رضوی
برخی روایات، کوه رضوی در نزدیکی مدینه را پناهگاه و اقامتگاه امام عصر علیه السلام معرفی کردهاند. عبدالله مولی آلسام میگوید: به همراه ابی عبدالله [امام صادق علیه السلام] از مدینه خارج شدیم. زمانی که به روحاء [اطراف مدینه] رسیدیم، آن حضرت دقایقی نگاهش را به کوهی که در آن منطقه بود، دوخت و آنگاه فرمودند: این کوه را میبینی؟ این کوه، رضوی نام دارد و از کوههای فارس است؛ چون ما را دوست داشت خداوند، آن را بهسوی ما منتقل کرد. در آن، همه درختهای میوهدار وجود دارد و در دو مرحله، پناهگاهی خوب برای خائف [امام زمان علیه السلام] است. آگاه باش که برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آنها کوتاه و دیگری بلند است.(5)
در دعای ندبه نیز از این مکان نام برده شده است.(6)
سه ـ ذیطوی
ذیطوی نام کوهی در اطراف مکه است. در روایتی که از امام محمدباقر علیه السلام نقل شده، چنین آمده: «صاحب این امر [صاحب الزمان] را در یکی از درهها غیبتی است. [در این حال، آن حضرت] با دست به ناحیه ذیطوی اشاره کردند».(7)
در دعای ندبه نیز به نام این مکان و همچنین کوه رضوی اشاره شده است.(8)
ج) در میان مردم
دسته سوم از روایات، مانند دسته اول، از مکان خاصی نام نمیبرند و از آنها استفاده میشود که امام مهدی علیه السلام بهصورت ناشناس در میان مردم زندگی میکنند. در روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده است. دراین زمینه چنین میخوانیم:
چگونه این مردم این موضوع را انکار میکنند که خداوند با حجتش همانگونه رفتار میکند که با یوسف رفتار کرد؟ همچنین چگونه انکار میکنند که صاحب مظلوم شما ـ همان که از حقش محروم شده و صاحب این امر [حکومت] است ـ در میان ایشان رفت و آمد میکند، در بازارهایشان راه میرود و بر فرشهای آنها قدم مینهد، ولی او را نمیشناسند، تا زمانی که خداوند به او اجازه دهد که خودش را معرفی کند؛ چنانکه به یوسف اجازه داد. آن زمان که برادرانش از او پرسیدند: آیا تو یوسف هستی؟ پاسخ دهد که آری من یوسف هستم.(9)
به نظر میرسد میان این سه دسته روایت، تعارض وجود ندارد و آن حضرت بسته به شرایط و موقعیتهای مختلفی که پیش میآید، زندگی بهصورت ناشناس در میان مردم، یا اقامت در مکانهایی چون مدینه منوره، یا دوری گزیدن از مردم و اقامت در مناطق دوردست را انتخاب میکند. به بیان دیگر، براساس دومین معنایی که برای غیبت قابل تصوراست، یعنی ناشناس بودن امام مهدی علیه السلام، آن حضرت الزامی برای اقامت در محلی خاص یا دوردست ندارد و میتواند بهصورت طبیعی در میان مردم زندگی کند. البته ممکن است رعایت مصالحی دیگر، آن حضرت را وادار کند که براساس سفارش پدر بزرگوارشان، کوهها و بیابانها را برای اقامتگاه خود برگزیند.
بدیهی است که اگر قرار باشد آن حضرت بهصورت ناشناس در میان مردم زندگی کند، مکانهایی چون مدینه منوره در کنار قبر جد بزرگوارشان، بهترین مکان خواهد بود.
پی نوشت ها:
1ـ معرفت امام زمان، ج 1، صص 119 ـ 126.
2 ـ شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 161.
3ـ نعمانی، کتاب الغیبه، ص 172، ح 5.
4. الکافی، ج 1، ص 328، ح 2.
5. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 103.
6. بحار الانوار، ج 99، ص 108.
7. نعمانی، کتاب الغیبة، ص 182.
8. همان، ص 135.
9.همان،ص164.
منبع: نشریه گلبرگ، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، شماره121.
ادامه مطلب
تاریخچه مسجد مقدس جمکران و کیفیت نماز آن چیست؟
در کتاب «نجمالثاقب» محدث نوری، به طور مفصل تاریخچه مسجد مقدس جمکران آمده است، اما در این جا به صورت مختصر بیان میکنیم:
شیخ حسن بن مثله جمکرانی میگوید:
من شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان سال 273 هجری در خانه خود خوابیده بودم که ناگهان عدهای از مردم به در خانه من آمدند و در حالی که نیمی از شب گذشته بود، مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و خواسته امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را اجابت کن که تو را میخواند»، حسن بن مثله جمکرانی میگوید: برخاستم و به در خانه آمدم، جماعتی از بزرگان را دیدم؛ سلام کردم، جواب دادند و آنگاه مرا آوردند تا جایگاهی که اکنون مسجد است. دیدم تختی گذاشتهاند و فرشی بر آن پهن کردهاند و ...؛ جوانی سی ساله بر آن بالشها تکیه کرده و شخصی پیر در مقابل او نشسته و کتابی در دست گرفته و میخواند، آن پیرمرد حضرت خضر علیه السلام بود.
آن پیرمرد مرا نشاند و امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف به من فرمودند:
«برو و به حسن بن مسلم بگو که تو چند سال است که در این زمین میکاری و ما خراب میکنیم و پنج سال است که زراعت میکنی و امسال دوباره زراعت کردی، دیگر اجازه نداری که در این زمین زراعت کنی و باید هر نفعی که از این زمین بردهای، برگردانی تا در این مکان مسجد بنا کنند، به او بگو: حق تعالی این زمین را از میان زمینهای دیگر برگزیده است و تو آن را همراه زمین خود گرفتی و حال آن که خداوند به سبب این عمل تو، دو پسر جوانت را از تو گرفت و تو بیدار نشدی»!.
حسن بن مثله گفت: ای مولای من، باید دلیل و نشانی بر گفته شما داشته باشم تا مردم حرف مرا تصدیق کنند.
حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:
«ما در این جا علامتگذاری میکنیم، تا تو را تصدیق کنند، تو نزد سید ابوالحسن برو و بگو تا حسن بن مسلم را حاضر کند و درآمد چند ساله این زمین را از او بگیرد و خرج بنای مسجد کند و مابقی مخارج مسجد را از «رهق» (یکی از روستاهای کاشان) بیاورد و مسجد را تمام کند».
و اما کیفیت نماز مسجد مقدس جمکران:
حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف دستور خواندن دو رکعت نماز تحیت و دو رکعت نماز صاحبالزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به این ترتیب دادهاند:
1. دو رکعت تحیت مسجد که در هر رکعت یک بار حمد و هفت بار توحید و ذکر رکوع و سجود را هفت بار بخواند.
2. دو رکعت نماز صاحبالزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف که هنگام خواندن سوره حمد، آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را صد بار بگوید و بعد از آن حمد را تا آخر بخواند و رکعت دوم نیز همینطوری بخواند و ذکر رکوع و سجود را نیز هفت بار بگوید و چون نماز تمام شد، یک بار لاالهالاالله و سپس تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها را بخواند و بعد از آن سر به سجده بگذارد و صد مرتبه صلوات بفرستد.
ادامه مطلب
چگونه امامت امام زمان علیه السلام در 5 سالگی ممکن است؟
باید توجه داشت که هر کسی قابلیت و استعداد احراز مقام نبوت و امامت را ندارد، بلکه باید در مرتبه اعلای انسانیت قرار گیرد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیب و دریافت علوم و ضبط آنها را داشته باشد. رسیدن به چنین شایستگی و لیاقتی، گاهی باید با طی مراحل دشوار سیر و سلوک باشد، اما گاهی این استعداد و امتیاز، ذاتی است. خداوند به سبب همین شایستگی ذاتی امامان معصوم علیهم السلام که به آنان اعطا فرموده، گاه در سنین کودکی به آنان مقام امامت را داده است. چنان که حضرت عیسی علیه السلام در گهواره با مردم سخن می گوید و خود را پیامبری معرفی می کند که دارای کتاب است. در سوره مریم، آیه 29 و آیات دیگر اشاره شده که حضرت عیسی علیه السلام از همان ایام کودکی به مقام رسالت رسیده است.[1]
حضرت امام جواد علیه السلام نیز در هنگام شهادت پدر، نُه یا هفت ساله بود و به این جهت، امامتشان مورد تردید برخی از شیعیان واقع شد. اما وقتی آن حضرت به سؤالات فراوانی پاسخ گفتند، این تردید ها برطرف شد.[2]
حضرت امام هادی علیه السلام نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفشان گذشته بود که به امامت رسید.[3]
در میان اطفال عادی هم گاهی افراد نادری دیده می شوند که از حیث استعداد و حافظه، نابغه عصر خویش بودند و قوای ادراکی آنان برتر از مردان چهل ساله بوده است. در این زمینه به نمونه های فراوانی می توان اشاره داشت.
فاضل هندی، تمام علوم معقول و منقول را قبل از سیزده سالگی تکمیل کرده بود و قبل از دوازده سالگی به تصنیف کتاب پرداخت.[4]
توماس یونگ، از دانشمندان انگلیسی، در کودکی اعجوبه عصر خود به شمار می رفت. از دو سالگی خواندن را آموخت و در هشت سالگی به تنهایی به آموختن ریاضیات پرداخت.
سید محمد حسین طباطبایی، در سه سالگی حافظ کل قرآن و نهج البلاغه همراه با مفاهیم گردید.
در پایان به حدیثی از امام باقر علیه السلام اشاره می کنیم که می فرمایند: «صاحِبُ هذا الأمْرِ اَصْغَرُنا سِنّاً و أخْمَلُنا شَخصاً؛[5] سن حضرت صاحب الامر از تمام ما کمتر و نیز گمنام تر است».
پی نوشتها:
1 . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص188.
2 . ر.ک: اثبات الوصیه، ص166؛ دادگستر جهان، ص189.
3 . مناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص401.
4 . دادگستر جهان، ص191. به نقل از کتاب هدیة الاحباب، ص228.
5 . بحارالانوار، ج51، ص38؛ سیمای آفتاب، ص96، حبیب الله طاهری.
منبع: www.hawzah.net
ادامه مطلب