عباس ابوفاضل مدد
(سال94) |
|
نوحه ـ گودال ـ به سبک ألا ای شهیدی که خون خدایی
حسین جان، فدای جسم بی سر تو، رِسَد نالۀ مادر تو
در اوجِ إجلال، میان گودال، شدم زائر پیکر تو
بی کفنِ سر جدا، ای شهید عاشورا، یا سید الشهدا
یا سید الشهدا
حسین جان، تو هستی محبوب یگانه، حریم عشقت بی کرانه
زجورِ دشمن، شدم از تو من، جدا با ضرب تازیانه
عَمَََّتی المَضروبَه، رُؤوسُنَا المکشوفَه، شد آتش روضه ها
یا سید الشهدا
قسم بر، شمیم گلهای پیمبر، بُوَد آیتِ حُسنِ داور
عفافِ زینب، طواف زینب، شده به دور جسمِ دلبر
فروغ هر دو عینم، ای بی کفن حسینم
جانِ علی و زهرا
یا سید الشهدا
ادامه مطلب
واحد ـ امام حسین علیه السلام
سال94) |
|
یا سیدی یا ثارالله مولا یا ابا عبدالله
قدرِ تو به عالَم گمنام ای کشتۀ راهِ اسلام
تو جان دادی لبِ تشنه، جدا شد از تنِ تو سر
به راه امرِ به معروف، برای نهیِ از منکر
دارم ز غمت بر لب آه مولا یا اباعبدالله
یا سیدی یا ثارالله مولا یا ابا عبدالله
قدرِ تو به عالَم گمنام ای کشتۀ راهِ اسلام
شد قاتلِ تو در غربت، آن فرقۀ بی بصیرت
رفته سرِ تو برنیزه، از فتنۀ اهل بدعت
گرچه به لبان تشنه، در قتلگهت افتادی
تا روز ابد بر عالَم، تو درس شرافت دادی
الا ای تا دم محشر دو عالَم از غمت گریان
ز رحمت ما محبین را أَنیس و مَحرمت گردان
با تو نَشود دل گمراه مولا یا اباعبدالله
یا سیدی یا ثارالله مولا یا ابا عبدالله
قدرِ تو به عالَم گمنام ای کشتۀ راهِ اسلام
در مکتب تو ای ارباب، در راهِ ولی می مانیم
تا نا بودیِ استکبار، با سید علی می مانیم
تا ذکرِ تو را می گوییم، مشغول عبادت هستیم
چون باکری و همت ها، مشتاق شهادت هستیم
حسین جانم دلم سوزد، به یاد غصه های تو
به یاد جسمِ مجروح و، سرِ از تن جدای تو
افتاده ای در قتلگاه مولا یا اباعبدالله
یا سیدی یا ثارالله مولا یا ابا عبدالله
قدرِ تو به عالَم گمنام ای کشتۀ راهِ اسلام
ادامه مطلب
شب چهارم
ادامه مطلب
شب ششم
ادامه مطلب
شب سوم
ادامه مطلب
شب دوم کریمی
ادامه مطلب
شب اول.کریمی
ادامه مطلب
حضرت علی اکبر
*ای گشته مغموم حسینِ مظلوم
بر جان خریدی اِنکسارِ منجلی را
دیدی تو جسم ارباً اربای علی را
یابن الزّهرا ...
*شبه پیمبر علیّ اکبر
شد جان فدای راه قرآن و ولایت
جانم به قربانّ چنین فیض و سعادت
یابن الزّهرا ...
*با دیده ی تر از داغ اکبر
گفتی جوانان بنی هاشم بیایید
جسم علی را بر درِ خیمه رسانید
یابن الزّهرا ...
ادامه مطلب
حضرت عباس
سِبطُ الشّهیده ای قد خمیده
در علقمه دست علمدارت جدا شد
عباس تو در مکتب قرآن فدا شد
یابن الزّهرا ...
*گفتا پریشان بیا حسین جان
بر چشم من تیر جفا و فتنه خورده
سقّای تو با کام تشنه جان سپرده
یابن الزّهرا ...
*حیدر جَمالم بِنما حَلالم
سقا شود قربان این چشم ترِ تو
شرمنده هستم از سکینه دختر تو
یابن الزّهرا ...
ادامه مطلب
حضرت علی اصغر(ع)
عزیز حیدر بی یار و لشگر
بر روی دستت علی اصغرت فدا شد
کوچکترین ذبیح دشت کربلا شد
یابن الزّهرا ...
*بمیرم آقا زغربت تو
غم در دلِ محزونِ تو شراره میزد
خون از گلوی اصغرت فوّاره میزد
یابن الزّهرا ...
*در پشت خیمه قنداقه بر دست
از داغ اصغر مُضطر و بی صبر و تایی
شرمنده از حال پریشان ربابی
یابن الزّهرا ...
ادامه مطلب