اگر امام مهدی از زمان ظهورشان مطلع اند، چرا باید برای تعجیل ظهور دعا کنیم؟
پاسخ :
شرح پرسش:
آیا امام زمان علیه السلام از زمان ظهور خود مطلع اند؟ در این صورت، دعای مردم برای تعجیل در ظهور ایشان برای چیست؟
پاسخ آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته:
مطابق منابع مشهور امام زمان علیه السلام، از زمان ظهورشان به طور دقیق با خبر نیستند. زمان ظهور ایشان مانند زمان برپایی قیامت بر همه جز خداوند، مستور و پنهان است. اما این که سؤال کردید: «چرا ما برای تعجیل در ظهور ایشان دعا می کنیم؟»
باید گفت: «این دعا، در واقع در ما یک نوع«سازندگی» به وجود می آورد.» یعنی ما که برای تعجیل در ظهور ایشان دعا می کنیم، مفهومش این است که خود را آماده ی ظهور آن حضرت می کنیم و خودمان را در صف کسانی که صفاتی برای یک انقلاب جهانی مقدس دارند، قرار می دهیم. خود این سازندگی ما، در پرتو این دعا، سبب می شود تا ظهور امام زمان علیه السلام نزدیک تر شود؛ چرا که یکی از شرایط ظهور ایشان آن است که یاران موصوف به صفات خداپسندانه پرورش پیدا کنند؛ پرورش یارانی که ایشان را در آن مسیر یاری دهند. این دعاها سبب می شود تا افراد ساخته شوند و آن شرایطی که برای ظهور امام زمان علیه السلام لازم است، از راه این دعا تحقق یابد.
خداوند، بسیاری از نعمت هایی را که به ما می دهد، به دعاها، توجهات و ساخته شدن ما موکول کرده است که اگر دعا بکنیم، آن نعمت سریع تر داده می شود و اگر دعا نکنیم، آن نعمت عقب تر می افتد. در «قرآن کریم»آمده است:
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛
یعنی: «خداوند، وضع هیچ قومی را تغییر نمی دهد، مگر این که آنان عوض شوند».
فیض خداوند نامحدود است؛ ولی محل لایق و شایسته لازم دارد. بنابراین، اگر ما در پرتو دعا ساخته شویم، آماده ی فیض و نعمت های خدا می شویم و مصداق همین آیه ی شریفه خواهیم بود.
منبع : www.serajnet.org
شرح پرسش:
آیا امام زمان علیه السلام از زمان ظهور خود مطلع اند؟ در این صورت، دعای مردم برای تعجیل در ظهور ایشان برای چیست؟
پاسخ آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته:
مطابق منابع مشهور امام زمان علیه السلام، از زمان ظهورشان به طور دقیق با خبر نیستند. زمان ظهور ایشان مانند زمان برپایی قیامت بر همه جز خداوند، مستور و پنهان است. اما این که سؤال کردید: «چرا ما برای تعجیل در ظهور ایشان دعا می کنیم؟»
باید گفت: «این دعا، در واقع در ما یک نوع«سازندگی» به وجود می آورد.» یعنی ما که برای تعجیل در ظهور ایشان دعا می کنیم، مفهومش این است که خود را آماده ی ظهور آن حضرت می کنیم و خودمان را در صف کسانی که صفاتی برای یک انقلاب جهانی مقدس دارند، قرار می دهیم. خود این سازندگی ما، در پرتو این دعا، سبب می شود تا ظهور امام زمان علیه السلام نزدیک تر شود؛ چرا که یکی از شرایط ظهور ایشان آن است که یاران موصوف به صفات خداپسندانه پرورش پیدا کنند؛ پرورش یارانی که ایشان را در آن مسیر یاری دهند. این دعاها سبب می شود تا افراد ساخته شوند و آن شرایطی که برای ظهور امام زمان علیه السلام لازم است، از راه این دعا تحقق یابد.
خداوند، بسیاری از نعمت هایی را که به ما می دهد، به دعاها، توجهات و ساخته شدن ما موکول کرده است که اگر دعا بکنیم، آن نعمت سریع تر داده می شود و اگر دعا نکنیم، آن نعمت عقب تر می افتد. در «قرآن کریم»آمده است:
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛
یعنی: «خداوند، وضع هیچ قومی را تغییر نمی دهد، مگر این که آنان عوض شوند».
فیض خداوند نامحدود است؛ ولی محل لایق و شایسته لازم دارد. بنابراین، اگر ما در پرتو دعا ساخته شویم، آماده ی فیض و نعمت های خدا می شویم و مصداق همین آیه ی شریفه خواهیم بود.
منبع : www.serajnet.org
ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 دی 1395 ] [ 10:03 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
اگر شرط ظهور امام زمان پر شدن ظلم و فساد است، وظیفه منتظران چیست؟
پاسخ :
شرح پرسش:
معروف است که حضرت مهدی علیه السلام هنگامی خروج می کند که گستره ی زمین از ستم و جور آکنده شود تا تمامی اقطار آن را از داد و دادخواهی مملو سازد. اکنون آیا می توان نتیجه گرفت که برای ظهور و نزدیک تر شدن زمان آن، به جور و فساد کمک کنیم در نتیجه، اگر پر شدن زمین از ستم و جور شرط خروج ایشان است، در آن صورت وظیفه ی منتظر چیست؟ فراهم ساختن آن شرط ؟!
پاسخ:
جمله ی «یملا الارض عدلا کما ملئت جورا» در روایات گوناگونی آمده است. تنها در کتاب شریف بحارالانوار، 31 مورد این تعبیر، با اندکی اختلاف در عبارات، دیده می شود، اما مضمون و سیاق عبارت هیچ یک از روایات، شرط بودن ستم را برای ظهور حکایت نمی کند، بلکه یکی از دو ظرف را بیان می دارد. ظرف اول، صلاح و تقوا و ظرف دوم، جور و فساد. ظرف چیزی است و شرط چیز دیگر. مثال زیر نزدیک کننده ی معنای حدیث است :
به دوست خود می گوییم : روز جمعه بعدازظهر به دیدار تو خواهم آمد. آیا معنای جمله این است که دیدن، به روز جمعه بستگی دارد و اگر روز جمعه نتوانستم، دیدار تو منتفی است یا معنای سخن این است که روز جمعه ظرف دیدار من از توست، نه شرط آن؟
بنابراین، امکان و احتمال می رود که روزی دیگر، دیدار انجام پذیرد و اگرمی خواستیم شرطیت را بیان کنیم، چنین می گفتیم :« شرط آمدن من فرا رسیدن روز جمعه است».
نکته دوم این است که:
میان آنچه وظیفه ی ماست و آن چه به طور قهری و طبیعی پیش می آید، تفاوت روشنی هست. وظیفه ی انسان ها از نظر اسلام و قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام و عقل، پیش گیری از فساد، تربیت و تکامل در طریق بندگی، رعایت تقوا و طهارت و شناخت خداوند و نبوت و امامت و معاد و عمل بر مقتضای آن اعتقادات است. لذا در بیان وظایف مردم در زمان غیبت و تأکید بر این شناخت ها و عمل بدان ها، چه بسیار احادیث وارد شده است.
نتیجه این که پر شدن زمین از ستم و فساد یکی از دو ظرف ظهور حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف است و نه ظرف منحصر به فرد و نیز نه شرط آن و وظیفه ی ما ایجاد ظرف دیگر یعنی صلاح و تقوی است. به بیان دیگر، این روایات بیانگر وضعیت و جریان عمومی جامعه در زمان ظهور است و روایات انتظار فرج، تعیین کننده ی وظایف فرد منتظر در دوران غیبت است که فرد منتظر باید صلاح و اصلاح پیشه کند و هرگز شایسته نیست این دو دسته مطلب به هم آمیخته شود.
در این مورد، مراجعه فرمایید به:
ـ خورشید مغرب : 257 ـ 334 (فصل سیزدهم).
ـ ترجمه مکیال المکارم: ج 2، صص 613 ـ 165.
ـ گفتارهایی پیرامون امام زمان علیه السلام، فصل یازدهم.
ـ نجم ثاقب ، باب دهم.
منبع: www.serajnet.org
شرح پرسش:
معروف است که حضرت مهدی علیه السلام هنگامی خروج می کند که گستره ی زمین از ستم و جور آکنده شود تا تمامی اقطار آن را از داد و دادخواهی مملو سازد. اکنون آیا می توان نتیجه گرفت که برای ظهور و نزدیک تر شدن زمان آن، به جور و فساد کمک کنیم در نتیجه، اگر پر شدن زمین از ستم و جور شرط خروج ایشان است، در آن صورت وظیفه ی منتظر چیست؟ فراهم ساختن آن شرط ؟!
پاسخ:
جمله ی «یملا الارض عدلا کما ملئت جورا» در روایات گوناگونی آمده است. تنها در کتاب شریف بحارالانوار، 31 مورد این تعبیر، با اندکی اختلاف در عبارات، دیده می شود، اما مضمون و سیاق عبارت هیچ یک از روایات، شرط بودن ستم را برای ظهور حکایت نمی کند، بلکه یکی از دو ظرف را بیان می دارد. ظرف اول، صلاح و تقوا و ظرف دوم، جور و فساد. ظرف چیزی است و شرط چیز دیگر. مثال زیر نزدیک کننده ی معنای حدیث است :
به دوست خود می گوییم : روز جمعه بعدازظهر به دیدار تو خواهم آمد. آیا معنای جمله این است که دیدن، به روز جمعه بستگی دارد و اگر روز جمعه نتوانستم، دیدار تو منتفی است یا معنای سخن این است که روز جمعه ظرف دیدار من از توست، نه شرط آن؟
بنابراین، امکان و احتمال می رود که روزی دیگر، دیدار انجام پذیرد و اگرمی خواستیم شرطیت را بیان کنیم، چنین می گفتیم :« شرط آمدن من فرا رسیدن روز جمعه است».
نکته دوم این است که:
میان آنچه وظیفه ی ماست و آن چه به طور قهری و طبیعی پیش می آید، تفاوت روشنی هست. وظیفه ی انسان ها از نظر اسلام و قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام و عقل، پیش گیری از فساد، تربیت و تکامل در طریق بندگی، رعایت تقوا و طهارت و شناخت خداوند و نبوت و امامت و معاد و عمل بر مقتضای آن اعتقادات است. لذا در بیان وظایف مردم در زمان غیبت و تأکید بر این شناخت ها و عمل بدان ها، چه بسیار احادیث وارد شده است.
نتیجه این که پر شدن زمین از ستم و فساد یکی از دو ظرف ظهور حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف است و نه ظرف منحصر به فرد و نیز نه شرط آن و وظیفه ی ما ایجاد ظرف دیگر یعنی صلاح و تقوی است. به بیان دیگر، این روایات بیانگر وضعیت و جریان عمومی جامعه در زمان ظهور است و روایات انتظار فرج، تعیین کننده ی وظایف فرد منتظر در دوران غیبت است که فرد منتظر باید صلاح و اصلاح پیشه کند و هرگز شایسته نیست این دو دسته مطلب به هم آمیخته شود.
در این مورد، مراجعه فرمایید به:
ـ خورشید مغرب : 257 ـ 334 (فصل سیزدهم).
ـ ترجمه مکیال المکارم: ج 2، صص 613 ـ 165.
ـ گفتارهایی پیرامون امام زمان علیه السلام، فصل یازدهم.
ـ نجم ثاقب ، باب دهم.
منبع: www.serajnet.org
ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 دی 1395 ] [ 10:03 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
انتظار در لغت و اصلاح به چه معناست؟
پاسخ :
انتظار، در لغت، به معناى «چشم داشت پیدا کردن»[1] و در اصطلاح، به معناى «چشم داشتن به ظهور امام زمان (علیه السلام) و تشکیل حکومت عدل الهى توسط آن حضرت» است. انتظار، به معناى آینده نگرى و به معناى ناراضى بودن از وضع موجود و راضى شدن به آینده ى بهتر است؛ انتظار فرج، یعنى آماده بودن براى ظهور امام زمان(علیه السلام) و تشکیل دولت اسلامى و حکومت آخرین سفیر الهى؛ انتظار فرج، یعنى مهیا ساختن روح و جسم خود براى روزى که تمام بدبختى ها، ناکامى ها، بیدادگرى ها، ظلم ها از میان رفته و فقر و تنگدستى،... یک باره و براى همیشه، رخت برمى بندد و به وسیله ى آن حضرت (علیه السلام) حکومت عدل در سراسر گیتى برقرار مى گردد. براى چنین روزى، باید انتظار کشید و امیدوار بود.
امید و آرزوى عدل فراگیر، در روایات اسلامى، عبادت، بلکه افضل عبادات، و نشانه ى شیعه در دوران غیبت شمرده شده است. امام سجاد(علیه السلام)مى فرمایند: «همانا، اهل زمان غیبت امام مهدى (علیه السلام) و معتقدان به امامت آن حضرت و کسانى که منتظر ظهور ایشان هستند، از اهل هر زمانى افضل هستند؛ زیرا خداوند متعال، از عقل و فهم و معرفت، آن چنان به آنان داده که به سبب آن، غائب بودن امام، همانند حاضر بودن امام است و خداوند، آنان را در آن زمان، به منزله ى کسانى قرار داده که در کنار رسول خدا(صلى الله علیه وآله)با شمشیر جهاد مى کردند. آنان، مخلصان واقعى و شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان به دین خدا، در آشکار و نهان، هستند.» و نیز فرمودند: «انتظار فرج، خودش، بزرگ ترین فرج هاست.».[2]
بنابراین، انتظار فرج، چشمْ داشت به گشایش امور از سوى خداوند است. این چشمْ داشت، هر چند فرج است، لکن طبق روایات اهل بیت(علیهم السلام) فرج اصلى در زمان ظهور امام زمان(علیه السلام)خواهد بود.
پی نوشتها:
[1]. المنجد، (عربى به فارسى)، ترجمه ى محمد بندر ریگى، ج 2، ص 1958.
[2]. همان، ج 51، ص 156.
منبع: امام مهدى علیه السلام، رسول رضوى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
انتظار، در لغت، به معناى «چشم داشت پیدا کردن»[1] و در اصطلاح، به معناى «چشم داشتن به ظهور امام زمان (علیه السلام) و تشکیل حکومت عدل الهى توسط آن حضرت» است. انتظار، به معناى آینده نگرى و به معناى ناراضى بودن از وضع موجود و راضى شدن به آینده ى بهتر است؛ انتظار فرج، یعنى آماده بودن براى ظهور امام زمان(علیه السلام) و تشکیل دولت اسلامى و حکومت آخرین سفیر الهى؛ انتظار فرج، یعنى مهیا ساختن روح و جسم خود براى روزى که تمام بدبختى ها، ناکامى ها، بیدادگرى ها، ظلم ها از میان رفته و فقر و تنگدستى،... یک باره و براى همیشه، رخت برمى بندد و به وسیله ى آن حضرت (علیه السلام) حکومت عدل در سراسر گیتى برقرار مى گردد. براى چنین روزى، باید انتظار کشید و امیدوار بود.
امید و آرزوى عدل فراگیر، در روایات اسلامى، عبادت، بلکه افضل عبادات، و نشانه ى شیعه در دوران غیبت شمرده شده است. امام سجاد(علیه السلام)مى فرمایند: «همانا، اهل زمان غیبت امام مهدى (علیه السلام) و معتقدان به امامت آن حضرت و کسانى که منتظر ظهور ایشان هستند، از اهل هر زمانى افضل هستند؛ زیرا خداوند متعال، از عقل و فهم و معرفت، آن چنان به آنان داده که به سبب آن، غائب بودن امام، همانند حاضر بودن امام است و خداوند، آنان را در آن زمان، به منزله ى کسانى قرار داده که در کنار رسول خدا(صلى الله علیه وآله)با شمشیر جهاد مى کردند. آنان، مخلصان واقعى و شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان به دین خدا، در آشکار و نهان، هستند.» و نیز فرمودند: «انتظار فرج، خودش، بزرگ ترین فرج هاست.».[2]
بنابراین، انتظار فرج، چشمْ داشت به گشایش امور از سوى خداوند است. این چشمْ داشت، هر چند فرج است، لکن طبق روایات اهل بیت(علیهم السلام) فرج اصلى در زمان ظهور امام زمان(علیه السلام)خواهد بود.
پی نوشتها:
[1]. المنجد، (عربى به فارسى)، ترجمه ى محمد بندر ریگى، ج 2، ص 1958.
[2]. همان، ج 51، ص 156.
منبع: امام مهدى علیه السلام، رسول رضوى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 دی 1395 ] [ 10:02 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
چرا غروب جمعه دلگیر است؟
پاسخ :
در دعای ندبه وقتی جریان دعا به حضرت صاحب الزمان (ارواحنافداه) میرسد،چنین عبارتی آمده است:
«یَاابْنَ مَنْ دَنَی فَتَدَلیَّ فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنَی دُنّوا وَاْقتِرابا مِنَ اْلعَلِیِّ اْلاَعْلَی»(1)؛
یعنی میخواهیم از جدایی امام عصر(سلام الله علیه) ناله کنیم و آرزوی وصال داشته باشیم، این آخرین سخن انسان است، گویا کامل ترین مقامی است که در مورد بنده وجود دارد. در قرآن شریف نیز در باره معراج پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله)آمده است:
«ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ* فَکَانَ قَابَقَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی»(2)؛
سپس نزدیک و نزدیکتر شد تا جایی که به اندازهی دو کمان یا نزدیکتر شد.
این درخواست، مرتبهی بسیار بلندی است و به همه کس داده نمیشود، حتی انبیای اولواالعزم اما میتوان به آن نزدیک شد.
حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) میفرمایند:
خداوندا این نورانیت و بصیرت قلوب که اولیاء از تو خواستند و خواهش نمودند که به نورانیت آن، واصل به تو شوند، چه بصیرتی است؟ بارالها، این حجب نور که در لسان ائمهی معصومین(علیهم السلام) ما متداول است، چیست؟ این معدن عظمت و جلال و عزّ قدس و کمال چه چیزی است که غایت مقصد آن بزرگواران است، و ما تا آخر از فهم علمی آن هم محرومیم، تا چه رسد به ذوق آن و شهود آن؟ خداوندا، ما که بندگان سیه روی سیه روزگاریم، جز خور و خواب و بغض و شهوت از چیز دیگر اطلاع نداریم و در فکر اطلاع هم نیستیم، تو خود نظر لطفی به ما کن و ما را از این خواب بیدار و از این مستی هوشیار فرما.(3)
از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدند: علت این که عصرهای جمعه دل انسان میگیرد و غمگین میشود چیست؟ فرمود:
«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر(ارواحنافداه) به سبب عرضهی اعمال انسانها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر میشوند. او قلب و مدار وجود است.»
ما هنوز به این نور نرسیده ایم، امّا ائمهی معصومین(علیهم السلام) بدان رسیده اند، با این حال، همین نور را نیز حجاب میدانند. در ادامه امام راحل میفرمایند: در هر صورت برای اهلش همین یک حدیث کفایت میکند تمام عمر خود را صرف کنند برای تحصیل محبت الهی و اقبال وجه الله.
اگر انسان ارتباط خود را با خدا قوی کند، خواهد دید که محجوب و محروم نمیشود. برخی از نکات، بسیار عجیب است. پس بیاییم ارتباط خود را قویتر کنیم و رفاقت داشته باشیم؛ آن هم با کسی که بیش از همه به او محتاجیم و گردن ما حق دارد.
امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از تمام انبیا و اوصیاءشان به جز پیامبر خاتم(صلوات الله علیه و آله) و وصّی ایشان برترند. ایشان بهترین ارتباط را با خداوند دارند. این لطفی از الطاف الهی است که ما از امت این پیامبر و این امام هستیم. در روایات آمده است که انبیای گذشته اگر در جایی گرفتار میشدند به ائمهی معصومین(علیهم السلام) متوسل میشدند، ولی ما با این که جزو امت ایشان هستیم، این قدر عقب افتاده ایم. چرا ما باب الله را رها کردهایم؟!
حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) در این باره می فرمایند:
به حسب روایت هفته ای دو دفعه نامه ی اعمال ما پیش امام زمان(علیه السلام) می رود، می ترسم ما که ادعا داریم که تابع این بزرگوار هستیم، شیعه این بزرگوار هستیم، نامه ی اعمال ما را که ببیند، نعوذبالله شرمنده بشود. نکند خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان(علیه السلام) چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان(علیه السلام) باشد. از خودتان مراقبت کنید. 4
پینوشتها:
1. مفاتیح الجنان،دعای ندبه.
2. سوره نجم، آیه های 8 و 9.
3. شرح چهل حدیث،ص 432.
4. صحیفه نور، ج 7، ص 267.
در دعای ندبه وقتی جریان دعا به حضرت صاحب الزمان (ارواحنافداه) میرسد،چنین عبارتی آمده است:
«یَاابْنَ مَنْ دَنَی فَتَدَلیَّ فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنَی دُنّوا وَاْقتِرابا مِنَ اْلعَلِیِّ اْلاَعْلَی»(1)؛
یعنی میخواهیم از جدایی امام عصر(سلام الله علیه) ناله کنیم و آرزوی وصال داشته باشیم، این آخرین سخن انسان است، گویا کامل ترین مقامی است که در مورد بنده وجود دارد. در قرآن شریف نیز در باره معراج پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله)آمده است:
«ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ* فَکَانَ قَابَقَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی»(2)؛
سپس نزدیک و نزدیکتر شد تا جایی که به اندازهی دو کمان یا نزدیکتر شد.
این درخواست، مرتبهی بسیار بلندی است و به همه کس داده نمیشود، حتی انبیای اولواالعزم اما میتوان به آن نزدیک شد.
حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) میفرمایند:
خداوندا این نورانیت و بصیرت قلوب که اولیاء از تو خواستند و خواهش نمودند که به نورانیت آن، واصل به تو شوند، چه بصیرتی است؟ بارالها، این حجب نور که در لسان ائمهی معصومین(علیهم السلام) ما متداول است، چیست؟ این معدن عظمت و جلال و عزّ قدس و کمال چه چیزی است که غایت مقصد آن بزرگواران است، و ما تا آخر از فهم علمی آن هم محرومیم، تا چه رسد به ذوق آن و شهود آن؟ خداوندا، ما که بندگان سیه روی سیه روزگاریم، جز خور و خواب و بغض و شهوت از چیز دیگر اطلاع نداریم و در فکر اطلاع هم نیستیم، تو خود نظر لطفی به ما کن و ما را از این خواب بیدار و از این مستی هوشیار فرما.(3)
از یکی از بزرگان اهل معنی پرسیدند: علت این که عصرهای جمعه دل انسان میگیرد و غمگین میشود چیست؟ فرمود:
«چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر(ارواحنافداه) به سبب عرضهی اعمال انسانها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر میشوند. او قلب و مدار وجود است.»
ما هنوز به این نور نرسیده ایم، امّا ائمهی معصومین(علیهم السلام) بدان رسیده اند، با این حال، همین نور را نیز حجاب میدانند. در ادامه امام راحل میفرمایند: در هر صورت برای اهلش همین یک حدیث کفایت میکند تمام عمر خود را صرف کنند برای تحصیل محبت الهی و اقبال وجه الله.
اگر انسان ارتباط خود را با خدا قوی کند، خواهد دید که محجوب و محروم نمیشود. برخی از نکات، بسیار عجیب است. پس بیاییم ارتباط خود را قویتر کنیم و رفاقت داشته باشیم؛ آن هم با کسی که بیش از همه به او محتاجیم و گردن ما حق دارد.
امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) از تمام انبیا و اوصیاءشان به جز پیامبر خاتم(صلوات الله علیه و آله) و وصّی ایشان برترند. ایشان بهترین ارتباط را با خداوند دارند. این لطفی از الطاف الهی است که ما از امت این پیامبر و این امام هستیم. در روایات آمده است که انبیای گذشته اگر در جایی گرفتار میشدند به ائمهی معصومین(علیهم السلام) متوسل میشدند، ولی ما با این که جزو امت ایشان هستیم، این قدر عقب افتاده ایم. چرا ما باب الله را رها کردهایم؟!
حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) در این باره می فرمایند:
به حسب روایت هفته ای دو دفعه نامه ی اعمال ما پیش امام زمان(علیه السلام) می رود، می ترسم ما که ادعا داریم که تابع این بزرگوار هستیم، شیعه این بزرگوار هستیم، نامه ی اعمال ما را که ببیند، نعوذبالله شرمنده بشود. نکند خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان(علیه السلام) چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان(علیه السلام) باشد. از خودتان مراقبت کنید. 4
پینوشتها:
1. مفاتیح الجنان،دعای ندبه.
2. سوره نجم، آیه های 8 و 9.
3. شرح چهل حدیث،ص 432.
4. صحیفه نور، ج 7، ص 267.
ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 دی 1395 ] [ 10:02 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
آینده موعود منتظران حسینی، چگونه با امید گره خورده است؟
پاسخ :
پاسخ از حجتالاسلام والمسلمین رحیم کارگر:
عاشورا هیچ وقت در کربلا نماند و محصور در گذشته نشد. عاشورا، تمامیت آینده شد و هر ساعت و روز و ماه و سال و قرن، پرتوی از انوار کربلا گردید و زمان هم در دهم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری متوقف نشد و آیندهها را با خود همراز و هم نوا کرد؛ هر چند آن سال و آن ماه و روز، سیاهترین سال و ماه و روز بشریت بود!! آری عاشورا، مصیبت نامه بود؛ مصیبت ابدان پر از زخم و اجساد گرانمایه پخش شده در زمین. کربلا قتلگاه بود؛ قتلگاه وجودهای نورانی و پاک و الهی.
نینوا، محنتگاه بود؛ سرزمین اندوه و بلا و درد و سختی ... اما بازهم پیروز و سرافراز و ماندگار بود. آری هر روزی عاشورا شد و هر زمینی کربلا، یعنی: دشمن نتوانست ارادههای پولادین و عزمهای استوار و قلبهای مقاوم بزرگ مردن را در هم شکند و امید به آینده روشن را از دلهای حسینیان بزداید. حسینیان همیشه زندهاند و زنده خواهند بود و جهان را زنده خواهند کرد و احیاگر جهان کسی نیست جز وارث عاشورا، وارث حسین مظلوم و رهبر حسینیان زمان مهدی موعود(عج).
آینده از آن وارث فرهنگ کربلاست: فرهنگ پایمردی، شهامت، حقگرایی و ظلمستیزی و فرهنگ آرامش و صلح و امنیت برای بشریت. ظهور ثمره و نتیجه عینی عاشوراست و این یعنی امید واقعی به پیروزی حق بر باطل و عدالت بر ستمگری و ولایت رحمانی بر ولایت شیطانی.
امام حسین(ع) در نامهای به بزرگان بصره از آنها میخواهد که به کتاب الهی و سنت نبوی بیندیشند و از واقعیتهای جامعه غافل نباشند زیرا سنتها و روشهای پسندیده مرده و از میان رفته و بدعتها و ارزشهای جاهلی زنده و جای آنها را گرفته است. «من شما را به پیروی از کتاب خدا و راه و روش پیامبر فرا میخوانم؛ زیرا هم اکنون سنت پیامبر از میان رفته و بدعتها و احکام ناروا زنده شده است، پس اگر گوش به این پیام فرا دهید و آن را بپذیرید، شما را به راه سعادت رهبری خواهم کرد.»(1)
همچنین آن حضرت پذیرش دعوت کوفیان را، به جهت هویت احیاگرانه آن می داند و می فرماید: «ان اهل الکوفة کتبوا الی یسالوننی ان اقدم علیهم لما رجوا من احیاء معالم الحق و اماتة البدع.»(2)
این هدف بزرگ و خواسته شکوهمند امام حسین(ع)، چون فریادی در دل تاریخ میپیچد و انعکاس آن، دلهای حق طلبان و حسینیان را به تپش درمیآورد و عزمها را به حرکت درمیآورد و امیدها را زنده میکند. در قرآن «یرجوا الله و الیوم الاخر» آمده است، همچنین آمده است: «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملًا صالحاً» و نیز آمده است: «یرجون رحمته و یخافون عذابه» و ... که میتوان فهمید که امید و آرزو مساوی با زندگی و آینده سازی است.
آينده پژوهی نیز يک ظرفيت عام بشري است كه فرد را قادر میسازد تا در باب آينده بينديشد، آينده را مدیریت و خلق كند و در مقابل آن واكنش نشان دهد. آينده را میتوان كاويد، به تصرف درآورد، تصوير، ترسيم و حتی خلق كرد و اینها در پرتو امید آفرینیهایی است که از عاشورا تا ظهور امتداد مییابد. انسان با امید و آرزوی واقعی زنده است و فرهنگ عاشورا، این امید واقعی را به کالبد جامعه منتظر و آینده ساز تزریق میکند و راه را نشان میدهد. بر این اساس آینده موعود منتظران حسینی، با امید گره خورده است:
۱- امید به بار نشستن خونهای مظلومان کربلا و همه مظلومان عالم؛
۲- امید به پیروزی قطعی خون بر شمشیر و حق بر باطل؛
۳- امید به حفظ اسلام ناب محمدی و حاکمیت مطلق آن بر جهان؛
۴- امید به قرار گرفتن و هدایت آینده در مسیر اراده و خواست الهی؛
۵- امید به شکلگیری نسلهای عاشورایی که سازندگان جامعه صالح و منتظر هستند؛
۶- امید به محوریت فرهنگ عاشورا برای مبارزه با تمامی اشقیا و اشرار عالم و ایجاد صلح و معنویت جهانی؛
۷- امید به حرکت مداوم و توفنده جبهه ضد یزیدی تا جبهه ضد سفیانی؛
۸- امید به بالندگی نهال انقلاب حسینی به دست منتظران با رهبری موعود آخرالزمان؛
۹- و امید به انتقام از همه ظالمان و مفسدان و باطلگرایان که گام در مسیر یزید و معاویه گذاشتهاند و میگذارند.
این بارقههای امید، میراثی است که از کربلا به عصر ظهور منتقل میشود و بارور میگردد: «يُطهّر اللَّه به الأرض...؛ خداوند به وسيله (حضرت مهدى)، زمين را طاهر و پاک مىکند.»(3) و «إذا قام أشرقت الارض بنور ربّها واستغنى العباد من ضوء الشمس؛ وقتى که قائم قيام کند، زمين به نور پروردگار روشن مىشود وبندگان به نور خورشيد نيازى نخواهند داشت.»(4) و «يملأ الارض عدلاً وقسطاً ونوراً وبرهاناً؛ زمين را از عدل، قسط، نور و برهان آکنده مىسازد.»(5).
یکی از آرزوهای انسان در طول تاریخ، رسیدن به جامعهای آرمانی بوده است، تا در آن جامعه همه مردم با همدلی و محبت در کنار یکدیگر زندگي كنند و در نهایت آسایش، به آرامشی بی دغدغه دست یابند و این خواسته و آرزو فقط در جامعه موعود مهدوی امکانپذیر خواهد بود.
بر این اساس انتظار عاشورایی نیز سه رکن اصلی دارد که از سرمایه معنوی عاشورا سیراب شده و چشم به افقهای روشن تحول و دگرگونی در جامعه بشری را دارد:
1. ناخشنودى از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛
2. امید و باور به آینده مطلوب؛
3. تلاش در جهت تحقق آینده مطلوب.
بر این اساس انتظار واقعی و پویا زمانى فعلیت مىیابد كه این سه بعد محقق شود. كسى كه هیچ احساس ناخوشایندى نسبت به وضع موجود خود و شرایطى كه در آن به سر مىبرد ندارد، یا آینده روشنى پیش روى خود نمىبیند و از باور درستى نسبت به امكان تغییر شرایط موجود برخوردار نیست، یا هیچ تلاشى در راه تحقق آیندهاى كه آن را مطلوب مىداند و رسیدن به هدفى كه چشم انتظار رسیدن آن است، نمىكند، هرگز نمىتواند در زمره منتظران باشد.
باید دانست که خود به خود امید به وجود نمیآید، بلکه به وسیله تجربههای مختلف تقویت میشود و قابل یادگیری است. امید نیروبخش است و سرمایه بیکران معنوی برای یک ملت است و چه امیدی بالاتر از این که انسان هم چشم انتظار آینده روشن باشد و هم خودش در فرآیند شکلگیری آن قرار گیرد. این امید آفرینی نباید در سطح محدودی باقی بماند و همان طور که پیام عاشورایی امام حسین جهانی شده است، امید آفرینی و آینده سازی آن نیز باید جهانی شود. يكي از شرايط ظهور حضرت مهدی(عج) آن است که افکار عمومی مردم جهان برای ايجاد حکومت توحید و عدل و صلح عمومی و به کار بستن برنامههای الهی کاملا مهیا باشد. لذا منتظران وظيفه دارند، محاسن و زیباییهای آرمان شهر زمان ظهور آن حضرت را به گوش جهانیان برسانند و با ترسیم زیباییها و خوبیهای این شهر آرمانی مردم را امیدوار کنند و محیط را برای ظهور آن حضرت آماده سازند.
عاشورا و محرمهای ما، باید محرمهای ظهور ساز باشد؛ باید عاشوراهای آگاهی بخشی به جهان باشد؛ باید از دایره تنگ خرافات و انحرافات و سلیقههای شخصی خارج گردد و امید آفرینی مثبت در دلهای جهانیان ایجاد کند. بخش مهمی از جهان آماده یاریگری منجی موعود و مصلح کل است؛ به شرطی که اینان نیز حسینی گردند و راه عاشوراییان را ادامه دهند. ما نیز که مدعی حسینی بودن و منتظر بودن هستیم، باید کار حسینی انجام دهیم تا جامعه مهدوی را درک کنیم.
پینوشتها:
1. تاریخ طبری، ج 5، ص 357
2. اخبار الطوال، ج 5
3. الغيبة، ص 237، ح 260
4. الارشاد، ج 2، ص 48
5. الغيبة، ص 237، ح 260
پاسخ از حجتالاسلام والمسلمین رحیم کارگر:
عاشورا هیچ وقت در کربلا نماند و محصور در گذشته نشد. عاشورا، تمامیت آینده شد و هر ساعت و روز و ماه و سال و قرن، پرتوی از انوار کربلا گردید و زمان هم در دهم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری متوقف نشد و آیندهها را با خود همراز و هم نوا کرد؛ هر چند آن سال و آن ماه و روز، سیاهترین سال و ماه و روز بشریت بود!! آری عاشورا، مصیبت نامه بود؛ مصیبت ابدان پر از زخم و اجساد گرانمایه پخش شده در زمین. کربلا قتلگاه بود؛ قتلگاه وجودهای نورانی و پاک و الهی.
نینوا، محنتگاه بود؛ سرزمین اندوه و بلا و درد و سختی ... اما بازهم پیروز و سرافراز و ماندگار بود. آری هر روزی عاشورا شد و هر زمینی کربلا، یعنی: دشمن نتوانست ارادههای پولادین و عزمهای استوار و قلبهای مقاوم بزرگ مردن را در هم شکند و امید به آینده روشن را از دلهای حسینیان بزداید. حسینیان همیشه زندهاند و زنده خواهند بود و جهان را زنده خواهند کرد و احیاگر جهان کسی نیست جز وارث عاشورا، وارث حسین مظلوم و رهبر حسینیان زمان مهدی موعود(عج).
آینده از آن وارث فرهنگ کربلاست: فرهنگ پایمردی، شهامت، حقگرایی و ظلمستیزی و فرهنگ آرامش و صلح و امنیت برای بشریت. ظهور ثمره و نتیجه عینی عاشوراست و این یعنی امید واقعی به پیروزی حق بر باطل و عدالت بر ستمگری و ولایت رحمانی بر ولایت شیطانی.
امام حسین(ع) در نامهای به بزرگان بصره از آنها میخواهد که به کتاب الهی و سنت نبوی بیندیشند و از واقعیتهای جامعه غافل نباشند زیرا سنتها و روشهای پسندیده مرده و از میان رفته و بدعتها و ارزشهای جاهلی زنده و جای آنها را گرفته است. «من شما را به پیروی از کتاب خدا و راه و روش پیامبر فرا میخوانم؛ زیرا هم اکنون سنت پیامبر از میان رفته و بدعتها و احکام ناروا زنده شده است، پس اگر گوش به این پیام فرا دهید و آن را بپذیرید، شما را به راه سعادت رهبری خواهم کرد.»(1)
همچنین آن حضرت پذیرش دعوت کوفیان را، به جهت هویت احیاگرانه آن می داند و می فرماید: «ان اهل الکوفة کتبوا الی یسالوننی ان اقدم علیهم لما رجوا من احیاء معالم الحق و اماتة البدع.»(2)
این هدف بزرگ و خواسته شکوهمند امام حسین(ع)، چون فریادی در دل تاریخ میپیچد و انعکاس آن، دلهای حق طلبان و حسینیان را به تپش درمیآورد و عزمها را به حرکت درمیآورد و امیدها را زنده میکند. در قرآن «یرجوا الله و الیوم الاخر» آمده است، همچنین آمده است: «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملًا صالحاً» و نیز آمده است: «یرجون رحمته و یخافون عذابه» و ... که میتوان فهمید که امید و آرزو مساوی با زندگی و آینده سازی است.
آينده پژوهی نیز يک ظرفيت عام بشري است كه فرد را قادر میسازد تا در باب آينده بينديشد، آينده را مدیریت و خلق كند و در مقابل آن واكنش نشان دهد. آينده را میتوان كاويد، به تصرف درآورد، تصوير، ترسيم و حتی خلق كرد و اینها در پرتو امید آفرینیهایی است که از عاشورا تا ظهور امتداد مییابد. انسان با امید و آرزوی واقعی زنده است و فرهنگ عاشورا، این امید واقعی را به کالبد جامعه منتظر و آینده ساز تزریق میکند و راه را نشان میدهد. بر این اساس آینده موعود منتظران حسینی، با امید گره خورده است:
۱- امید به بار نشستن خونهای مظلومان کربلا و همه مظلومان عالم؛
۲- امید به پیروزی قطعی خون بر شمشیر و حق بر باطل؛
۳- امید به حفظ اسلام ناب محمدی و حاکمیت مطلق آن بر جهان؛
۴- امید به قرار گرفتن و هدایت آینده در مسیر اراده و خواست الهی؛
۵- امید به شکلگیری نسلهای عاشورایی که سازندگان جامعه صالح و منتظر هستند؛
۶- امید به محوریت فرهنگ عاشورا برای مبارزه با تمامی اشقیا و اشرار عالم و ایجاد صلح و معنویت جهانی؛
۷- امید به حرکت مداوم و توفنده جبهه ضد یزیدی تا جبهه ضد سفیانی؛
۸- امید به بالندگی نهال انقلاب حسینی به دست منتظران با رهبری موعود آخرالزمان؛
۹- و امید به انتقام از همه ظالمان و مفسدان و باطلگرایان که گام در مسیر یزید و معاویه گذاشتهاند و میگذارند.
این بارقههای امید، میراثی است که از کربلا به عصر ظهور منتقل میشود و بارور میگردد: «يُطهّر اللَّه به الأرض...؛ خداوند به وسيله (حضرت مهدى)، زمين را طاهر و پاک مىکند.»(3) و «إذا قام أشرقت الارض بنور ربّها واستغنى العباد من ضوء الشمس؛ وقتى که قائم قيام کند، زمين به نور پروردگار روشن مىشود وبندگان به نور خورشيد نيازى نخواهند داشت.»(4) و «يملأ الارض عدلاً وقسطاً ونوراً وبرهاناً؛ زمين را از عدل، قسط، نور و برهان آکنده مىسازد.»(5).
یکی از آرزوهای انسان در طول تاریخ، رسیدن به جامعهای آرمانی بوده است، تا در آن جامعه همه مردم با همدلی و محبت در کنار یکدیگر زندگي كنند و در نهایت آسایش، به آرامشی بی دغدغه دست یابند و این خواسته و آرزو فقط در جامعه موعود مهدوی امکانپذیر خواهد بود.
بر این اساس انتظار عاشورایی نیز سه رکن اصلی دارد که از سرمایه معنوی عاشورا سیراب شده و چشم به افقهای روشن تحول و دگرگونی در جامعه بشری را دارد:
1. ناخشنودى از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛
2. امید و باور به آینده مطلوب؛
3. تلاش در جهت تحقق آینده مطلوب.
بر این اساس انتظار واقعی و پویا زمانى فعلیت مىیابد كه این سه بعد محقق شود. كسى كه هیچ احساس ناخوشایندى نسبت به وضع موجود خود و شرایطى كه در آن به سر مىبرد ندارد، یا آینده روشنى پیش روى خود نمىبیند و از باور درستى نسبت به امكان تغییر شرایط موجود برخوردار نیست، یا هیچ تلاشى در راه تحقق آیندهاى كه آن را مطلوب مىداند و رسیدن به هدفى كه چشم انتظار رسیدن آن است، نمىكند، هرگز نمىتواند در زمره منتظران باشد.
باید دانست که خود به خود امید به وجود نمیآید، بلکه به وسیله تجربههای مختلف تقویت میشود و قابل یادگیری است. امید نیروبخش است و سرمایه بیکران معنوی برای یک ملت است و چه امیدی بالاتر از این که انسان هم چشم انتظار آینده روشن باشد و هم خودش در فرآیند شکلگیری آن قرار گیرد. این امید آفرینی نباید در سطح محدودی باقی بماند و همان طور که پیام عاشورایی امام حسین جهانی شده است، امید آفرینی و آینده سازی آن نیز باید جهانی شود. يكي از شرايط ظهور حضرت مهدی(عج) آن است که افکار عمومی مردم جهان برای ايجاد حکومت توحید و عدل و صلح عمومی و به کار بستن برنامههای الهی کاملا مهیا باشد. لذا منتظران وظيفه دارند، محاسن و زیباییهای آرمان شهر زمان ظهور آن حضرت را به گوش جهانیان برسانند و با ترسیم زیباییها و خوبیهای این شهر آرمانی مردم را امیدوار کنند و محیط را برای ظهور آن حضرت آماده سازند.
عاشورا و محرمهای ما، باید محرمهای ظهور ساز باشد؛ باید عاشوراهای آگاهی بخشی به جهان باشد؛ باید از دایره تنگ خرافات و انحرافات و سلیقههای شخصی خارج گردد و امید آفرینی مثبت در دلهای جهانیان ایجاد کند. بخش مهمی از جهان آماده یاریگری منجی موعود و مصلح کل است؛ به شرطی که اینان نیز حسینی گردند و راه عاشوراییان را ادامه دهند. ما نیز که مدعی حسینی بودن و منتظر بودن هستیم، باید کار حسینی انجام دهیم تا جامعه مهدوی را درک کنیم.
پینوشتها:
1. تاریخ طبری، ج 5، ص 357
2. اخبار الطوال، ج 5
3. الغيبة، ص 237، ح 260
4. الارشاد، ج 2، ص 48
5. الغيبة، ص 237، ح 260
ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 دی 1395 ] [ 10:01 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
آیا در قرآن کریم، اشارهای به یاران امام مهدی (عج) شده است؟
پاسخ :
آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارند که امامان معصوم علیهم السلام آنها را به وجود مقدس امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف تفسیر نمودهاند. اما برخی از این آیات نیز در تفسیر ائمه علیهم السلام به یاران امام مهدی نسبت داده شدهاند. در ادامه به چند مورد از این آیات اشاره میشود:
آیه اول
«وَلَئِنْ أخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إلَی اُمَّة مَعْدُودَة لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَحاقَ بِهِمْ مَا كانُوْا بِهِ یَسْتَهْزِءوُنَ؛ اگر ما عذاب را تا (آمدن) "امّت معدوده" از آنها به تأخیر بیندازیم، میگویند: "چه چیز آن را بازمیدارد؟" آگاه باش! هنگامی كه آن روز بیاید، عذاب از آنها برگردانده نمیشود و آنچه را كه مسخره میكردند، آنها را فرو خواهد گرفت».(1)
در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که در تفسیر این آیه فرمودند: «منظور از "امّت معدوده" (امّت شمرده شده)، همان اصحاب مهدی در آخرالزمان هستند كه 313 نفر به تعداد اهل "بدر" میباشند و همان گونه كه پارههای ابر پاییزی به هم میپیوندند، آنان نیز در آن واحد (نزد آن حضرت) گرد میآیند».(2)
در حدیثی از امام صادق علیه السلام نیز آمده است: « منظور از "عذاب" خروج قائم است (كه سبب معذب شدن كافران می باشد) و منظور از "امّت معدوده" اصحاب اوست كه به تعداد اهل بدر هستند».(3)
آیه دوم
«ألَّذِینَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فی الاَْرْضِ أَقامُوا الصَّلوةَ وَءاتَوُا الزَّكوةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ للهِِ عاقِبَةُ الاُْمُور؛ همان كسانی كه چون در زمین به آنها فرمانروایی دهیم، نماز را به پا میدارند و زكات را میپردازند و به نیكی فرمان میدهند و از زشتی بازمیدارند و فرجام كارها از آنِ خداست».(4)
امام باقر علیه السلام در تفسیر آین آیه شریفه فرمودهاند: «این آیه درباره مهدی و یاران او نازل شده است. خداوند منان، شرق و غرب جهان را تحت سیطره آنها در میآورد و دین را به وسیله آنها در جهان آشكار میسازد و دیگر از ظلم و ستمها و بدعتها نشانی در روی زمین باقی نمیماند».(5)
آیه سوم
«فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ أَیْنَ ما تَكوُنُوا یَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِیعاً؛ پس در كارهای نیک بر یكدیگر پیشی گیرید. هر كجا كه باشید، خداوند همگی شما را میآورد».(6)
در سخنی از امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه آمده است: «منظور از خیرات، ولایت اهلبیت است و منظور از "یَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِیعاً"، 313 تن از یاران قائم میباشند ... به خدا سوگند! در یک لحظه همچون قطعات ابر پاییزی گرد آمده، پیرامون شمع وجودش حلقه میزنند و در میان ركن و مقام با او بیعت میكنند و همراه او پیمان نامهای از رسول اكرم صلّی الله علیه و آله است كه آن را ـ امامان معصوم علیهم السلام ـ یكی پس از دیگری به ارث بردهاند».(7)
آیه چهارم
«وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اْلارْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئًا وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ؛ خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل میکند، آنچنان که تنها مرا میپرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند».(8)
امام زین العابدین علیه السلام پس از قرائت این آیه شریفه فرمودند: «به خدا سوگن! آنها دوستان ـ و شیعیان ـ ما اهلبیت هستند. خداوند به وسیله مردی از ما كه مهدی این امّت است، وعدهای را كه در این آیه به مؤمنان صالح داده، تحقق خواهد بخشید. رسول خدا در حق مهدی فرموده است: اگر از عمر دنیا به جز یک روز باقی نباشد، خداوند آن روز را طولانی میگرداند تا مردی از عترت من بیاید كه هم نام من است؛ او جهان را پر از عدل و داد نماید، آن چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد».(9)
آیه پنجم
«مَنْ یَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللهُ بِقَوْم یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَی الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّة عَلَی الْكافِرِینَ؛ هر كس از شما از دین خود برگردد، به زودی خداوند گروهی را میآورد كه دوستشان دارد و آنها نیز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان، فروتن و در برابر كافران، سرسخت و نیرومند هستند».(10)
در حدیثی از امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه آمده است: «صاحب الامر در پناه خدا محفوظ است. اگر همه مردم از بین بروند، خداوند یاران او را خواهد آورد. آنان كسانی هستند كه خدا در باره آنها فرموده است: "اگر اینها بدان كفر ورزند، ما گروهی دیگر را بر آنان گماریم كه بدان كافر نباشند"(11) و آنان هستند كسانی كه در باره آنها فرموده است: "خداوند گروهی را میآورد كه دوستشان دارد و آنها نیز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان، فروتن و در برابر كافران، سرسخت و نیرومند هستند"».(12)
بنا بر تفسیر این آیات، صفات یاران امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را میتوان این چنین بر شمرد: دارای قدرت فوق العاده ای هستند كه در یک لحظه از مكانهای مختلف به مكه میروند و به آن حضرت ملحق میشوند. آنها محبوب خدا هستند و خداوند محبوب آنان. خدا، آنها را در زمین توانایی و فرمانروایی میدهد و به دست آنها، كافران را عذاب میكند. آنان نماز را به پا میدارند و زكات را میپردازند. به نیكیها امر میكنند و از بدیها بازمیدارند.
پینوشتها:
1. سوره هود، آیه 8.
2. ینابیع المودّة، ج 3، ص 241.
3. غیبت نعمانی، ص 241.
4. سوره حج، آیه 41.
5. بحارالانوار، ج 51، ص 47 و 48.
6. سوره بقره، آیه 148.
7. غیبت نعمانی، ص 282.
8. سوره نور، آیه 55.
9. تفسیر مجمع البیان، ج 7، ص 240.
10. سوره مائده، آیه 54.
11. سوره انعام، آیه 89.
12. ینابیع المودّة، ج 3 ، ص 237.
آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارند که امامان معصوم علیهم السلام آنها را به وجود مقدس امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف تفسیر نمودهاند. اما برخی از این آیات نیز در تفسیر ائمه علیهم السلام به یاران امام مهدی نسبت داده شدهاند. در ادامه به چند مورد از این آیات اشاره میشود:
آیه اول
«وَلَئِنْ أخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إلَی اُمَّة مَعْدُودَة لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَحاقَ بِهِمْ مَا كانُوْا بِهِ یَسْتَهْزِءوُنَ؛ اگر ما عذاب را تا (آمدن) "امّت معدوده" از آنها به تأخیر بیندازیم، میگویند: "چه چیز آن را بازمیدارد؟" آگاه باش! هنگامی كه آن روز بیاید، عذاب از آنها برگردانده نمیشود و آنچه را كه مسخره میكردند، آنها را فرو خواهد گرفت».(1)
در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که در تفسیر این آیه فرمودند: «منظور از "امّت معدوده" (امّت شمرده شده)، همان اصحاب مهدی در آخرالزمان هستند كه 313 نفر به تعداد اهل "بدر" میباشند و همان گونه كه پارههای ابر پاییزی به هم میپیوندند، آنان نیز در آن واحد (نزد آن حضرت) گرد میآیند».(2)
در حدیثی از امام صادق علیه السلام نیز آمده است: « منظور از "عذاب" خروج قائم است (كه سبب معذب شدن كافران می باشد) و منظور از "امّت معدوده" اصحاب اوست كه به تعداد اهل بدر هستند».(3)
آیه دوم
«ألَّذِینَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فی الاَْرْضِ أَقامُوا الصَّلوةَ وَءاتَوُا الزَّكوةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ للهِِ عاقِبَةُ الاُْمُور؛ همان كسانی كه چون در زمین به آنها فرمانروایی دهیم، نماز را به پا میدارند و زكات را میپردازند و به نیكی فرمان میدهند و از زشتی بازمیدارند و فرجام كارها از آنِ خداست».(4)
امام باقر علیه السلام در تفسیر آین آیه شریفه فرمودهاند: «این آیه درباره مهدی و یاران او نازل شده است. خداوند منان، شرق و غرب جهان را تحت سیطره آنها در میآورد و دین را به وسیله آنها در جهان آشكار میسازد و دیگر از ظلم و ستمها و بدعتها نشانی در روی زمین باقی نمیماند».(5)
آیه سوم
«فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ أَیْنَ ما تَكوُنُوا یَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِیعاً؛ پس در كارهای نیک بر یكدیگر پیشی گیرید. هر كجا كه باشید، خداوند همگی شما را میآورد».(6)
در سخنی از امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه آمده است: «منظور از خیرات، ولایت اهلبیت است و منظور از "یَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِیعاً"، 313 تن از یاران قائم میباشند ... به خدا سوگند! در یک لحظه همچون قطعات ابر پاییزی گرد آمده، پیرامون شمع وجودش حلقه میزنند و در میان ركن و مقام با او بیعت میكنند و همراه او پیمان نامهای از رسول اكرم صلّی الله علیه و آله است كه آن را ـ امامان معصوم علیهم السلام ـ یكی پس از دیگری به ارث بردهاند».(7)
آیه چهارم
«وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اْلارْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئًا وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ؛ خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل میکند، آنچنان که تنها مرا میپرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند».(8)
امام زین العابدین علیه السلام پس از قرائت این آیه شریفه فرمودند: «به خدا سوگن! آنها دوستان ـ و شیعیان ـ ما اهلبیت هستند. خداوند به وسیله مردی از ما كه مهدی این امّت است، وعدهای را كه در این آیه به مؤمنان صالح داده، تحقق خواهد بخشید. رسول خدا در حق مهدی فرموده است: اگر از عمر دنیا به جز یک روز باقی نباشد، خداوند آن روز را طولانی میگرداند تا مردی از عترت من بیاید كه هم نام من است؛ او جهان را پر از عدل و داد نماید، آن چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد».(9)
آیه پنجم
«مَنْ یَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللهُ بِقَوْم یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَی الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّة عَلَی الْكافِرِینَ؛ هر كس از شما از دین خود برگردد، به زودی خداوند گروهی را میآورد كه دوستشان دارد و آنها نیز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان، فروتن و در برابر كافران، سرسخت و نیرومند هستند».(10)
در حدیثی از امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه آمده است: «صاحب الامر در پناه خدا محفوظ است. اگر همه مردم از بین بروند، خداوند یاران او را خواهد آورد. آنان كسانی هستند كه خدا در باره آنها فرموده است: "اگر اینها بدان كفر ورزند، ما گروهی دیگر را بر آنان گماریم كه بدان كافر نباشند"(11) و آنان هستند كسانی كه در باره آنها فرموده است: "خداوند گروهی را میآورد كه دوستشان دارد و آنها نیز او را دوست دارند. در برابر مؤمنان، فروتن و در برابر كافران، سرسخت و نیرومند هستند"».(12)
بنا بر تفسیر این آیات، صفات یاران امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را میتوان این چنین بر شمرد: دارای قدرت فوق العاده ای هستند كه در یک لحظه از مكانهای مختلف به مكه میروند و به آن حضرت ملحق میشوند. آنها محبوب خدا هستند و خداوند محبوب آنان. خدا، آنها را در زمین توانایی و فرمانروایی میدهد و به دست آنها، كافران را عذاب میكند. آنان نماز را به پا میدارند و زكات را میپردازند. به نیكیها امر میكنند و از بدیها بازمیدارند.
پینوشتها:
1. سوره هود، آیه 8.
2. ینابیع المودّة، ج 3، ص 241.
3. غیبت نعمانی، ص 241.
4. سوره حج، آیه 41.
5. بحارالانوار، ج 51، ص 47 و 48.
6. سوره بقره، آیه 148.
7. غیبت نعمانی، ص 282.
8. سوره نور، آیه 55.
9. تفسیر مجمع البیان، ج 7، ص 240.
10. سوره مائده، آیه 54.
11. سوره انعام، آیه 89.
12. ینابیع المودّة، ج 3 ، ص 237.
ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 دی 1395 ] [ 10:00 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
روش برخورد با همسر بی مهر و محبت چیست؟
پاسخ :
آیه ی شریفه ی «وَلَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّسَاءِ، وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ، فَتَذَرُوهَا کَالْمُعَلَّقَةِ، وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُورا رَحِیما» براى مردانى است که چند همسر دارند. البته این آیه با تنقیح و تحلیل مناط براى مردان تک همسر نیز رهنمون دارد. مردان تک همسر نیز ممکن است همانند مردان چند همسر که نسبت به زن گذشته ى خود بى میل مى شوند نسبت به تنها همسر خود به صورت کلى بى میل شوند و او را مانند زنان سرگشته رها کنند. زن «کَالْمُعَلَّقَةِ» زنى است که مى داند مردش وى را دوست ندارد. مردى که در رفتار و عمل و یا در گفتار به همسرش مى فهماند تمایل چندانى به او ندارد، در واقع او را «کَالْمُعَلَّقَةِ»نموده است.
قرآن کریم این بى میلى و دوست نداشتن را به «الْمُعَلَّقَةِ» تعبیر آورده است. این زن نه طلاق داده مى شود و نه شوهرش او را دوست دارد و زندگى سرد و خاموشى دارد و علاقه و صمیمیت و ارتباط خوبى با شوهر خود ندارد و زن و شوهر بدون هیچ گونه تمایل و وابستگى روحى و روانى نسبت به یکدیگر تنها زیر یک سقف زندگى مى گذرانند؛ به گونه اى که اگر در کنار هم نباشند براى آنان مهم نیست و مشکلى پیش نمى آید، بلکه دورى آنان در بسیارى از کارها براى آن دو راحت تر است.
در این گونه موارد، اگر توصیه هاى کارشناسى نتیجه ندهد، تنها طلاق است که نسخه ى درمان و کارگشاست. توجه به این احکام، رفقى و نرم بودن دین اسلام و ملکوت و صفاى بسیار قرآن کریم را مى رساند که دقیق ترین مسایل خانوادگى را با راه حل مدرن و علمى که دارد بیان کرده است.
قرآن کریم در این گونه موارد مى فرماید: «وَإِنْ یَتَفَرَّقَا یُغْنِ اللَّهُ کُلّا مِنْ سَعَتِهِ وَکَانَ اللَّهُ وَاسِعا حَکِیما». طلاق آنان سبب مى شود خداوند در زندگى آن دو وسعت و گشایش به وجود آورد و هر دو را بى نیاز کند؛ چرا که زن شوهرى مناسب و مرد نیز زنى متناسب با خود مى یابد که رابطه ى مودتى خوبى با او داشته باشد و هر دو همدیگر را دوست بدارند.
خداوند در ارایه این راهکار خود را حکیم معرفى مى نماید و به این معناست که این پیشنهاد حکیمانه است و زن و شو هر نباید نگران اینده باشند؛ چرا که: «یُغْنِ اللَّهُ کُلّا مِنْ سَعَتِه»، بلکه از «حَکِیما» فهمیده مى شود خداوند حکیم با این کار هر دو را بى نیاز مى کند و زندگى بعدى آنها را محکم تر مى نماید.
منبع: پایگاه حضرت آیت الله العظمی نکونام (دامت برکاته)
آیه ی شریفه ی «وَلَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّسَاءِ، وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ، فَتَذَرُوهَا کَالْمُعَلَّقَةِ، وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُورا رَحِیما» براى مردانى است که چند همسر دارند. البته این آیه با تنقیح و تحلیل مناط براى مردان تک همسر نیز رهنمون دارد. مردان تک همسر نیز ممکن است همانند مردان چند همسر که نسبت به زن گذشته ى خود بى میل مى شوند نسبت به تنها همسر خود به صورت کلى بى میل شوند و او را مانند زنان سرگشته رها کنند. زن «کَالْمُعَلَّقَةِ» زنى است که مى داند مردش وى را دوست ندارد. مردى که در رفتار و عمل و یا در گفتار به همسرش مى فهماند تمایل چندانى به او ندارد، در واقع او را «کَالْمُعَلَّقَةِ»نموده است.
قرآن کریم این بى میلى و دوست نداشتن را به «الْمُعَلَّقَةِ» تعبیر آورده است. این زن نه طلاق داده مى شود و نه شوهرش او را دوست دارد و زندگى سرد و خاموشى دارد و علاقه و صمیمیت و ارتباط خوبى با شوهر خود ندارد و زن و شوهر بدون هیچ گونه تمایل و وابستگى روحى و روانى نسبت به یکدیگر تنها زیر یک سقف زندگى مى گذرانند؛ به گونه اى که اگر در کنار هم نباشند براى آنان مهم نیست و مشکلى پیش نمى آید، بلکه دورى آنان در بسیارى از کارها براى آن دو راحت تر است.
در این گونه موارد، اگر توصیه هاى کارشناسى نتیجه ندهد، تنها طلاق است که نسخه ى درمان و کارگشاست. توجه به این احکام، رفقى و نرم بودن دین اسلام و ملکوت و صفاى بسیار قرآن کریم را مى رساند که دقیق ترین مسایل خانوادگى را با راه حل مدرن و علمى که دارد بیان کرده است.
قرآن کریم در این گونه موارد مى فرماید: «وَإِنْ یَتَفَرَّقَا یُغْنِ اللَّهُ کُلّا مِنْ سَعَتِهِ وَکَانَ اللَّهُ وَاسِعا حَکِیما». طلاق آنان سبب مى شود خداوند در زندگى آن دو وسعت و گشایش به وجود آورد و هر دو را بى نیاز کند؛ چرا که زن شوهرى مناسب و مرد نیز زنى متناسب با خود مى یابد که رابطه ى مودتى خوبى با او داشته باشد و هر دو همدیگر را دوست بدارند.
خداوند در ارایه این راهکار خود را حکیم معرفى مى نماید و به این معناست که این پیشنهاد حکیمانه است و زن و شو هر نباید نگران اینده باشند؛ چرا که: «یُغْنِ اللَّهُ کُلّا مِنْ سَعَتِه»، بلکه از «حَکِیما» فهمیده مى شود خداوند حکیم با این کار هر دو را بى نیاز مى کند و زندگى بعدى آنها را محکم تر مى نماید.
منبع: پایگاه حضرت آیت الله العظمی نکونام (دامت برکاته)
ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 دی 1395 ] [ 10:00 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
رضایت زن و شوهر از یکدیگر تا چه اندازه در ایمان آنان موثر است؟
پاسخ :
زن و شوهرى که به هم محبت نداشته باشند و نیازهاى جنسى و کامیابى یکدیگر را تأمین ننمایند نسبت به هم نیز رضایتى ندارند. مى گویند اگر شوهرى از همسر خود راضى نباشد بر عبادت هاى وى مانند نماز و روزه ى او ثأثیر مى گذارد و پاداش آن را تقلیل مى دهد. البته از این طرف نیز چنین مى باشد و اگر مردى ستمگر باشد و زن از او رضایتى نداشته باشد، کردار وى کم ارزش مى گردد. در واقع این خانواده است که بنیان اصلى بندگى خدا را پى ریزى مى نماید و بر تمامى کردار حتى نماز که ستون دین شمرده مى شود تأثیر مى گذارد. بنابراین نه مرد و نه زن نباید سرگشته و معلق باشند. اگر آموزه هاى دینى در این زمنیه به درستى تحقیق و شکوفا گردد، فرهنگ عوامانه ى موجود را به کلى کنار مى زند. البته این فرهنگ نسبت به آن تاب فهم ندارد و چه بسا با صاحبان این اندیشه درگیر شوند؛ به ویژه آن که عامیانه گران و مانعان صاحبان قدرت و نفوذ نیز مى باشند. بسیارى از امور رایج و ناآگاهانه از دین نیست و اسلامى نمى باشد. بسیارى از مسلمین نیز در دین خدا اهمال دارند و دین نقش اول را در زندگى آنان ندارد. چنین مسلمانانى تنها تصویرى بسیار ناقص، تاریک و پرپیرایه از دین دارند نه چیزى بیش از آن. به هر روى رضایت زن و شوهر از هم خیابان دو طرفه است نه یک طرفه و هر دو باید از هم راضى باشند. بسان رضایت خداوند از بنده ى مؤمن خود که رضایت بنده ى مؤمن از خداوند را در آن سوى خود دارد و ایمان با هر دو جهت است که شکل مى گیرد. خداوند مى فرماید: «قَالَ اللَّهُ: هَذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ، لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الاْءَنْهَارُ، خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدا، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ، ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»؛ خدا فرمود این روزى است که راستگویان را راستىشان سود بخشد. براى آنان باغ هایى است که از زیر درختان آن نهرها روان است. همیشه در آن جاوداناند. خدا از آنان خشنود است و آنان نیز از او خشنود هستند. این است رستگارى بزرگ. مؤمنان کسانى هستند که هم خداوند از آنان راضى است و هم آنان از خداوند خشنود مىباشند. از پایه هاى ایمان این است که فرد مؤمن از خداوند راضى باشد؛ هرچند رضایت وى از خداوند متأخر است؛ به این معنا که نخست خداوند از بنده ى مؤمن خود راضى مى شود سپس او از خداوند راضى و خشنود مى گردد. خانه اى که بهشت مى گردد و خانه ى عشق و محبت است خانه اى است که محبت و رضایت در آن دو سویه باشد و زن و شوهر هر دو از هم راضى باشند و هر دو یکدیگر را دوست داشته باشند.
منبع: پایگاه حضرت آیت الله العظمی نکونام (دامت برکاته)
زن و شوهرى که به هم محبت نداشته باشند و نیازهاى جنسى و کامیابى یکدیگر را تأمین ننمایند نسبت به هم نیز رضایتى ندارند. مى گویند اگر شوهرى از همسر خود راضى نباشد بر عبادت هاى وى مانند نماز و روزه ى او ثأثیر مى گذارد و پاداش آن را تقلیل مى دهد. البته از این طرف نیز چنین مى باشد و اگر مردى ستمگر باشد و زن از او رضایتى نداشته باشد، کردار وى کم ارزش مى گردد. در واقع این خانواده است که بنیان اصلى بندگى خدا را پى ریزى مى نماید و بر تمامى کردار حتى نماز که ستون دین شمرده مى شود تأثیر مى گذارد. بنابراین نه مرد و نه زن نباید سرگشته و معلق باشند. اگر آموزه هاى دینى در این زمنیه به درستى تحقیق و شکوفا گردد، فرهنگ عوامانه ى موجود را به کلى کنار مى زند. البته این فرهنگ نسبت به آن تاب فهم ندارد و چه بسا با صاحبان این اندیشه درگیر شوند؛ به ویژه آن که عامیانه گران و مانعان صاحبان قدرت و نفوذ نیز مى باشند. بسیارى از امور رایج و ناآگاهانه از دین نیست و اسلامى نمى باشد. بسیارى از مسلمین نیز در دین خدا اهمال دارند و دین نقش اول را در زندگى آنان ندارد. چنین مسلمانانى تنها تصویرى بسیار ناقص، تاریک و پرپیرایه از دین دارند نه چیزى بیش از آن. به هر روى رضایت زن و شوهر از هم خیابان دو طرفه است نه یک طرفه و هر دو باید از هم راضى باشند. بسان رضایت خداوند از بنده ى مؤمن خود که رضایت بنده ى مؤمن از خداوند را در آن سوى خود دارد و ایمان با هر دو جهت است که شکل مى گیرد. خداوند مى فرماید: «قَالَ اللَّهُ: هَذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ، لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الاْءَنْهَارُ، خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدا، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ، ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»؛ خدا فرمود این روزى است که راستگویان را راستىشان سود بخشد. براى آنان باغ هایى است که از زیر درختان آن نهرها روان است. همیشه در آن جاوداناند. خدا از آنان خشنود است و آنان نیز از او خشنود هستند. این است رستگارى بزرگ. مؤمنان کسانى هستند که هم خداوند از آنان راضى است و هم آنان از خداوند خشنود مىباشند. از پایه هاى ایمان این است که فرد مؤمن از خداوند راضى باشد؛ هرچند رضایت وى از خداوند متأخر است؛ به این معنا که نخست خداوند از بنده ى مؤمن خود راضى مى شود سپس او از خداوند راضى و خشنود مى گردد. خانه اى که بهشت مى گردد و خانه ى عشق و محبت است خانه اى است که محبت و رضایت در آن دو سویه باشد و زن و شوهر هر دو از هم راضى باشند و هر دو یکدیگر را دوست داشته باشند.
منبع: پایگاه حضرت آیت الله العظمی نکونام (دامت برکاته)
ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 دی 1395 ] [ 10:00 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
آیا انحصار یاران حضرت مهدی علیه السلام به 313 نفر، یک نوع تبعیض نیست؟
پاسخ :
این که یاران حضرت مهدی 313 نفر هستند مطلب صحیحی است ولی منظور یاران خاص و فرماندهان لشکرهای امام زمان علیه السلام می باشد، زیرا شکی نیست که همه مومنین و مومنات در آن زمان از یاران و یاوران آن حضرت می باشند و حتی گروهی از مومنین زمان های گذشته زنده می شوند و در رکاب حضرت مهدی علیه السلام برعلیه کفر مبارزه می نمایند به همین جهت در دعای عهد می خوانیم که خداوند ما را از کسانی قرار دهد که در رکاب حضرت حضور داشته باشیم . افزون بر آن بیان واقعیت نباید موجب یاس و دلسردی بشود، بلکه منطقاً هر کس باید تلاش کند که خود را به حد اعلای کمالات برساند تا در ردیف یاران ویژه آن حضرت قرار گیرد.
منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام
این که یاران حضرت مهدی 313 نفر هستند مطلب صحیحی است ولی منظور یاران خاص و فرماندهان لشکرهای امام زمان علیه السلام می باشد، زیرا شکی نیست که همه مومنین و مومنات در آن زمان از یاران و یاوران آن حضرت می باشند و حتی گروهی از مومنین زمان های گذشته زنده می شوند و در رکاب حضرت مهدی علیه السلام برعلیه کفر مبارزه می نمایند به همین جهت در دعای عهد می خوانیم که خداوند ما را از کسانی قرار دهد که در رکاب حضرت حضور داشته باشیم . افزون بر آن بیان واقعیت نباید موجب یاس و دلسردی بشود، بلکه منطقاً هر کس باید تلاش کند که خود را به حد اعلای کمالات برساند تا در ردیف یاران ویژه آن حضرت قرار گیرد.
منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام
ادامه مطلب
[ سه شنبه 21 دی 1395 ] [ 9:59 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
تقویت اراده و تسلط بر نفس چه نقشى در تربیت انسان دارد؟
پاسخ :
راجع به مسئله اراده و به تعبیر دیگر، تسلط بر نفس و مالکیت نفس، آنچه که در دستورهاى اسلامى در این زمینه رسیده است، تحت عنوان تقوا و تزکیه نفس، آن قدر زیاد است که ضرورتى ندارد ما به عنوان یک شاهد، دلیل بیاوریم که در اسلام به مسئله تقویت اراده توجه شده است. براى اینکه نمونه اى به دست داده باشیم، جمله اى را از نهج البلاغه نقل مى کنم که جمله بسیار عالى و زیبایى در این زمینه است. امیرالمؤمنین [على] علیه السلام تعبیرى دارند، اول درباره خطا و گناه مى فرمایند: «اَلا وَ اِنَّ الخَطایا خَیلٌ شُمسُ، حُمِلَ عَلَیها اَهلُها؛ مثل گناهان، مثل اسب هاى چموش است که اختیار را از کف سوار مى گیرند. مى دانیم گناه از آنجا پیدا مى شود که انسان تحت تأثیر شهوات و میل هاى نفسانى خودش، برخلاف آنچه که عقل و ایمانش حکم مى کند، عملى را انجام مى دهد. ایشان مى فرمایند حالت گناه، حالتى است که انسان مالکیّت نفس خود را از دست مى دهد. آن وقت در[باره] تقوا که نقطه مقابل آن است، مى فرماید: «اَلا وَ اِنَّ التَّقوى مَطایا ذُلُل».1 مَثَل تقوا، مَثَل مرکبهاى رام است که اختیار مرکب، دست سوار است نه اختیار سوار دست مرکب؛ یعنى او فرمان مى دهد، این عمل مى کند؛ لجامش را به هر طرف متمایل کند، به همان سو مى رود بدون آنکه لگدپرانى و چموشى کند. هیچ مکتب تربیتى در دنیا اعم از مادى یا الهى پیدا نشده است که بگوید تقویت اراده یعنى چه؟ انسان باید صد در صد تسلیم میل هاى خودش باشد و هر طور که خواهش نفسانى او حکومت کرد، همان طور عمل کند.2
پینوشتها:
1 .نهج البلاغه، خطبه 16.
2 .تعلیم و تربیت در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 321 و 322.
www.irc.ir
راجع به مسئله اراده و به تعبیر دیگر، تسلط بر نفس و مالکیت نفس، آنچه که در دستورهاى اسلامى در این زمینه رسیده است، تحت عنوان تقوا و تزکیه نفس، آن قدر زیاد است که ضرورتى ندارد ما به عنوان یک شاهد، دلیل بیاوریم که در اسلام به مسئله تقویت اراده توجه شده است. براى اینکه نمونه اى به دست داده باشیم، جمله اى را از نهج البلاغه نقل مى کنم که جمله بسیار عالى و زیبایى در این زمینه است. امیرالمؤمنین [على] علیه السلام تعبیرى دارند، اول درباره خطا و گناه مى فرمایند: «اَلا وَ اِنَّ الخَطایا خَیلٌ شُمسُ، حُمِلَ عَلَیها اَهلُها؛ مثل گناهان، مثل اسب هاى چموش است که اختیار را از کف سوار مى گیرند. مى دانیم گناه از آنجا پیدا مى شود که انسان تحت تأثیر شهوات و میل هاى نفسانى خودش، برخلاف آنچه که عقل و ایمانش حکم مى کند، عملى را انجام مى دهد. ایشان مى فرمایند حالت گناه، حالتى است که انسان مالکیّت نفس خود را از دست مى دهد. آن وقت در[باره] تقوا که نقطه مقابل آن است، مى فرماید: «اَلا وَ اِنَّ التَّقوى مَطایا ذُلُل».1 مَثَل تقوا، مَثَل مرکبهاى رام است که اختیار مرکب، دست سوار است نه اختیار سوار دست مرکب؛ یعنى او فرمان مى دهد، این عمل مى کند؛ لجامش را به هر طرف متمایل کند، به همان سو مى رود بدون آنکه لگدپرانى و چموشى کند. هیچ مکتب تربیتى در دنیا اعم از مادى یا الهى پیدا نشده است که بگوید تقویت اراده یعنى چه؟ انسان باید صد در صد تسلیم میل هاى خودش باشد و هر طور که خواهش نفسانى او حکومت کرد، همان طور عمل کند.2
پینوشتها:
1 .نهج البلاغه، خطبه 16.
2 .تعلیم و تربیت در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 321 و 322.
www.irc.ir
ادامه مطلب