از این به بعد، بیرق نهضت به دوش توست

 
 

بر تلّ پا‌‌یدار‌‌ی خود ا‌‌یستاده‌ا‌‌ی

در کربلا‌‌ی دوم خود پا نهاده‌ا‌‌ی

 

از ا‌‌ین به بعد، بیرق نهضت به دوش توست

در‌‌یای استقامت و کوهِ اراده‌ا‌‌ی!

 

با پرچم سحر به سو‌‌ی شام می‌رو‌‌ی

صبح امید قافله! خورشید زاده‌ا‌‌ی

 

نشناخته صلابت زهرایی تو را

هر کس که فکر کرده تو از پا فتاده‌ا‌‌ی

 

داغ هزار طعنه به جانت خر‌‌یده‌ا‌‌ی

در دست باد رشتۀ  معجر نداده‌ا‌‌ی

 

هر چند خم شده قدت از داغ کربلا

تو در مصاف کوفه و شام ا‌‌یستاده‌ا‌‌ی


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 19 آذر 1393  ] [ 1:02 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

جلوه‌های صبر در عاشورا و پس از آن


صبر گسترده  امام حسین-علیه‌السلام- بیانگر ایمان وصف‌ناپذیر آن حضرت است.
امام حسین-علیه‌السلام- می‌فرماید: هر جا حقی بر گردن تو لازم می‌افتد اگر آن را خوش نداشتی، بر ناخوشی، شکیبا باش و در هر چه که هوای نفس تو دوست دارد و تو را بدان می‌خواند نیز شکیبایی بورز.
آن حضرت-علیه‌السلام- در روز عاشورا به یارانش فرمود: گواهی می‌دهم که شهادتِ شما امضا شده است. پس از خدا پروا کنید و شکیبا باشید.

صبر امام -علیه‌السلام- در مصیبت علی‌ اکبر -علیه‌السلام-
امام صادق از امام باقر از امام زین العابدین-علیهم‌السلام- نقل می‌کنند که: چون علی‌اکبر برای مبارزه به سوی لشکر عمر سعد رفت امام حسین-علیه‌السلام- چشمش گریان شد و گفت «خدایا! تو بر آن گواه باش که فرزند پیامبرت و شبیه‌ترین مردم به او در شکل و اخلاق، به سوی آنان رفت .»

آن گاه ده تن از دشمنان را کشت. سپس به نزد پدرش بازگشت و گفت: ای پدر، عطش!
امام حسین-علیه‌السلام- فرمود: «پسر عزیزم شکیبا باش. جدت با کاسه‌ی پر، تو را سیراب می‌کند.»
علی‌اکبر بازگشت و باز جنگید تا چهل نفر از آنان را کشت. سپس، خود به شهادت رسید. درود خدا بر او باد!۱

صبر امام -علیه‌السلام- در مصیبت علی‌اصغر -علیه‌السلام-
در روز عاشورا پس از آن‌که تیر بر گلوی نازک‌تر از گل حضرت علی‌اصغر-علیه‌السلام- نشست، امام گریست و دو دست خود را زیر گلوی فرزند شیرخوارش نهاد، سپس فرمود «ای نفس شکیبایی پیشه کن و آنچه را بر تو وارد می‌شود، به حساب خدا بگذار. خدایا! آنچه را در حال حاضر بر ما واقع می‌شود، می‌بینی، پس آن را پشتوانه‌ای برای روز قیامتمان قرار ده.» ۲
سپس بر جنازه او نماز گذارد، امام خود به این امر واقف بودند که خواندن نماز بر روی جنازه طفل شیرخوار واجب نیست امَا می خواست که مطابق آیه ۴۵ سوره بقره از صبر و نماز هر دو یاری جوید تا طاقت و توان تحمل مصیبت به این سنگینی را داشته باشد.»۳
 صبر و شکیبایی امام حسین -علیه‌السلام- در هنگام شهادت
امام حسین-علیه‌السلام- در شکیبایی نمونه بود و در همه‌ی مراحل به شکیبایی سفارش می‌کرد. او به هنگام آخرین وداع با خاندانش، آنان را توصیه به صبر کرد و ضمن اندرز حکیمانه، آنان را از جزع و بی‌تابی در مقابل دشمنان نهی فرمود و از دخترکوچکش خواست تا پدر زنده است نگرید و قلب او را شعله‌ور نسازد.

آنگاه که با زخم‌های بی‌شمار و فرق شکافته و پیشانی شکسته و سینه در هم کوبیده و سوراخ شده از تیر سه شعبه بر ریگ‌های تفتیده نینوا افتاده است و در همان حال تیرهای ستم در گلو و حلق و گردنش فرو نشسته، زبان از شدت عطش و بسیاری حرکت، مجروح و جگر شعله‌ور و لب‌ها خشک است، قلب مبارکش از سویی با دیدن انبوه شهیدان بر خون تپیده‌اش سوخته و از دگر سو، با نظاره بر خاندان محاصره شده‌اش سخت در تب و تاب است و محاسن و سر و صورت به خون آغشته است. در همان شرایط از یک طرف فریاد دادخواهی خاندان را می‌شنود و از طرف دیگر صدای شادمانی و شماتت دشمنان را، چون چهره از خاک برمی‌دارد و دیده به این‌سو و آن‌سو می‌گشاید، پیکرهای به خون آغشته‌ای را می‌نگرد که در کنار هم چیده شده‌اند، ولی با همه این پیشامدهای سهمگین و مصایب بزرگ و طاقت فرسا چون کوهی ثابت و استوار بر موضع بر حق و قهرمانانه‌اش ایستاده است، نه آهی می‌کشد، نه دریغی می‌دارد و نه یک قطره اشک ضعف در برابر دشمن می‌ریزد، تنها زیر لب زمزمه دارد که:
«صبراً علی قضاءک لا معبود سواک، یا غیاث المستغیثین؛ بار خدایا! من در برابر حکم تو شکیبایم! جز تو معبودی نیست، ای فریادرس دادخواهان.»۴
که «عبدالله بن عمار بن یغوث» می‌گوید:
فوالله! ما رایتُ مکثوراً قط ّ قد قُتلَ وُلدهُ اهلُ بیتهِ وصَحبُه، اربَطَ جاشاً و لا امضی جناناً؛ سوگند به خدا! هرگز مرد مغلوب و گرفتاری مانند حسین-علیه‌السلام- ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند و در عین حال استوارتر و قوی‌تر از آن حضرت-علیه‌السلام- باشد.
حضرت در لحظه‌های آخر عمر نیز در مناجاتش با خدا از صبر و استقامت می‌گفت و عرض می‌کرد: پروردگارا! بر قضای تو صبر و استقامت می‌کنم.۵

صبر حضرت  زینب -سلام‌الله علیها-

کسی که قهرمان همه جانبه «صبر و بردباری» در حماسه‌ی عاشورا است همان زینب کبری-سلام‌الله علیها- است.
آن حضرت به جز از مصائبی که در فراق جدَ، پدر و مادر و برادر و خود متحمل شد، تنها در قضیۀ عاشورا، شهادت و به خون غلتیدن بیش از بیست نفر از نزدیکان خود را به چشم دید به حق می‌توان او را «ام المصائب» نامید، از این رو زینب -سلام‌الله علیها- مادر سه شهید، خواهر هشت شهید، عمه نه شهید و خاله سه شهید و خواهر دینی و عاطفی همه شهیدان کربلا به حساب می‌آید.
از سوی دیگر او سرپرست کاروان آزادگان از کربلا تا کوفه و شام بود و ایراد خطبه‌ها در آن شهرها و مبارزه سر سخت و بی‌امان با یزیدیان و ادای وظیفه سنگین پیام رسانی خون شهیدان و... بر مصیبت‌های آن جناب می‌افزود، اما با این همه  حضرت زینب، با تحمل و صبر تمام این بار را به دوش کشید و به مقصد واقعی آن رسانید که امام سجاد-علیه‌السلام- می‌فرماید: با همه مصیبت و مشقتی که بر عمه‌ام وارد شد، نماز شبش ترک نشد؛ و حتی نقل‌شده که امام حسین-علیه‌السلام- در آخرین وداع به خواهرش فرمود: «یا اٌختاه! لا تَنسَیِّنی فی نافله اللیل؛ ای خواهر! برادرت حسین-علیه‌السلام- را در نماز شب فراموش نکن.»
این درخواست امام-علیه‌السلام- از خواهرش زینب صرف نظر از این که مقام بسیار والا و جایگاه معنوی و عرفانی فوق‌العاده‌ی حضرت زینب را گوشزد می‌کند، بیانگر پیش‌بینی آن امام از صبر و بردباری حیرت‌انگیز حضرت زینب درصحنۀ قربانی دادن‌ها و قبول نیابت خاص از سوی امام معصوم-علیه‌السلام- و ایراد خطبه‌های روشنگر در جمع دشمن نابکار و توجه خاص به انجام عبادت‌های مستحب و نمازهای نافله و… در این ایَام دشوار بیانگر شخصیت معنوی و عرفانی حضرت زینب-سلام‌الله علیها- است که برای ارائه‌ی الگوی صبر و برد باری از او باید نام برد.۶

 

نتیجه‌گیری
آنچه از آیات و روایات مذکور به دست می‌آید این است که انسان در تمام لحظات و مراحل زندگی خود چه امور شخصی، چه اجتماعی، چه معنوی، در جنگ و جهاد، در ادب و اخلاق و در مقابل گناه و طاعت، فقر و غنا بیماری و سلامت، مصایب و خوشی‌ها و … همه و همه نیازمند صبر و شکیبایی است که اگر انسان در مقابل آن‌ها صبر کند می‌تواند پیروز شود و هم در دنیا به موفقیت‌هایی دست یابد و هم در آخرت مژده و بشارت برای اوست و بهشت جاویدان از آن او خواهد بود، آن‌گونه که امام حسین-علیه‌السلام- به خاطر صبر و بردباری که درراه طاعت و اجرای امر و فرمان‌ها خداوند داشت هم در دنیا نام و یاد و راهش جاودانه ماند هم در آخرت به بالاترین مقام و جایگاه بهشتی نزد خداوند متعال رسید.

 

نویسنده: زهرا روغنی- موسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا

تصحیح و تلخیص: تحریریه سایت تخصصی امام حسین علیه السلام

 

پی نوشت:

_______________________
۱. حکمت‌نامه‌ی امام حسین-علیه‌السلام- ج ۱، ص ۳۵۹٫
۲. فضایل و سیره امام حسین-علیه‌السلام-در کلام بزرگان، ص ۸۱٫
۳. فضایل، مصایب و کرامات حضرت علی‌اصغر-علیه‌السلام- ص ۱۲۳٫
۴. فضایل و سیره امام حسین-علیه‌السلام- در کلام بزرگان، ص ۲۱۴٫
۵. فلسفه و عوامل جاودانگی کربلا، ص ۷۷.
۶. فلسفه و عوامل جاودانگی کربلا، ص ۱۹۹٫

نویسنده: زهرا روغنی

ادامه مطلب


[ چهارشنبه 19 آذر 1393  ] [ 1:01 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

دست خودم نبود اگرعاشقت شدم ...

 


شعر : دست خودم نبود اگرعاشقت شدم ...
دست خودم نبود اگرعاشقت شدم

باورنمی کنم! نه؛ مگرعاشقت شدم!؟

سینی به دست رد شدم از نو نهالی ام

در هیئت محل به نظر عاشقت شدم

از سفره های نذری مادر شروع شد

با عکسی از ضریح قمر عاشقت شدم

سینه به سینه عشق تو را ارث برده ام

من از دعای خیر پدر عاشقت شدم

آقا زهیر دیگری امروز آمده

دست مرا بگیرو ببر…عاشقت شدم

خون گریه می کنم ز فراق تو، حق بده

من جای دل ز راه جگر عاشقت شدم

برطالعم نوشته شده «عاشق الحسین»

دست خودم نبود اگر عاشقت شدم
 

ادامه مطلب


[ سه شنبه 18 آذر 1393  ] [ 1:53 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

ﮐﺮﺑﻼ‌ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺁﻗﺎ … ﺍﻟﺘﻤﺎﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...

با تو هستم
کربلا  جان
آیا برای همچون منی
وعده ی دیداری هست ؟ ...
آه دلم ...

 
ﺍﺑﺮﯼ ﺍﻡ، ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺍﻡ، ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯾﻢ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ
ﭼﺸﻢ ﺳﺮ، ﺧﯿﺲ ﺍﺳﺖ ﺍﻣّﺎ ﭼﺸﻢ ﺩﻝ، ﻣﺮﻃﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ
 
ﺁﻓﺖ ﻋﺼﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﻧﺨﻞ ﺩﻝ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻋﻠﺘﺶ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻫﺎ ﻣﺮﻏﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ
 
ﺳﻮﺩ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻋﻤﻞ ﺍﺯ ﻋُﺮﻑ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﺪﻩ
ﺍﯼ ﺩﺭﯾﻎ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﮐﺎﺭ ﻭ ﺑﺎﺭ ﻣﻦ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ
 
ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺑﯽ ﺩﺭ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻭ ﺁﻥ ﺷﺪﻩ
ﻏﯿﺮ ﺗﻮ ﺍﺻﻼ‌ ً ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ
 
ﻭﺍﻗﻌﺎ ً ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻋﺰﯾﺰ ﻓﺎﻃﻤﻪ!
ﻏﯿﺮ ﯾﻮﺳﻒ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺒﺮ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ

 


ادامه مطلب


[ سه شنبه 18 آذر 1393  ] [ 1:40 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

هزار غبطه به حال عجیب بعضی ها ...

 

 

خوشا به حالِ دل بی شکیب بعضی ها
هزار غبطه به حال عجیب بعضی ها
نمی رود ز سرِ این پرنده ی قفسی
خیال بال و پر دل‌فریب بعضی ها
 
قنوت وتر ... سحر ... در جوار «شش گوشه»
طبیب حاذق درد غریب بعضی ها!
 
نصیب همچو منی؛ مهر تربت و حسرت!
برات کرب و بلا، هی نصیب بعضی ها ... 

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 17 آذر 1393  ] [ 12:14 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

سهم چو من پیامک «هستـــم به یادت» است ...

 

جا مانده ایـــــم و شرح دل ما خجـــــــالت است
زائـــــر شدن پیـــــاده یقیـــنا سعـــــادت است


ویـــزا،بلیــــط، کـــرب و بـــلا مال خـــوب هاست
سهم چو من پیامک «هستـــم به یادت» است


 

یــــک اربعیـــن غــــــزل، بــــه امیـــــد عنایتـــــی
این بغـــض من اگر چه خودش هم عنـــایت است


چیــــزی بـــــــرای عرضـــــه ندارم مــــرا ببــــخش
یعنی غـــزل ، نشانــــــه ی عـــــرض ارادت است

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 17 آذر 1393  ] [ 12:12 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

زخم های بدن امام حسین (ع)

 

زخم‎هاي بدن امام†
مورخان، تعداد زخم‏هاي بدن امام حسين عليه السلام را گوناگون نوشته‎اند.
1ـ از امام صادق عليه السلام نقل شده كه تعداد زخم‎هاي امام، 33 زخم نيزه و 34 ضربة شمشير[1] و در روايت ديگري از ايشان، 33 زخم نيزه و 44 زخم شمشير و تير [2] و در روايت سوم از امام صادق ع بيش از ‎هفتاد ضربة شمشير[3] بوده است.
2ـ در روايتي، از امام باقر عليه السلام، تعداد جراحات وارده، بيش از320[4] و در خبر ديگري از آن حضرت، 63 ضربة شمشير يا نيزه و يا تير نقل شده است.[5]
3ـ در روايتي از امام سجاد عليه السلام تعداد جراحات، 40 ضربه شمشير و زخم نيزه نقل شده است.[6]
4ـ برخي منابع، بيش از 110 زخم در اثر اصابت تير، نيزه و ضربة شمشير در بدن يا پارگي در لبا‎س حضرت نوشته‎اند.[7]
5ـ برخي ديگر، 120 ضربه شمشير، 6 سنگ نوشته‎اند.[8]
6ـ ابن‌سعد (مورخ مشهور اهل‌سنت)، 33 زخم، نوشته است.[9]
7ـ علي‌بن‌محمد عمري و ابن‌عنبه (م 828 ق) دو تن ديگر از مورخان و دانشمندان قرون گذشته، 70ت زخم[10] نوشته‎اند.
8 ـ سيد‌بن‌طاووس (عالم و دانشمند بزرگ شيعه)، براي امام در حال مبارزه، 72 زخم[11] و بعد از شهادت امام، نزديك به 180 زخم[12] نيزه، تير، شمشير و سنگ را گزارش كرده است. گزارش‎ها در اين مورد، آن قدر متفاوت است كه به آساني نمي‎توان يكي را ترجيح داد ‌. به نظر مي‎رسد كه تعداد جراحات، بيش از 100 زخم بوده است، و شايد برخي از ارقام ناظر به كثرت جراحات امام بوده است، نه رقم دقيق، چنان‌كه در برخي گزارش‎ها اين امر چنين تأييد شده است كه آن قدر تير بر بدن امام† اصابت كرده بود كه بدنش پوشيده از تير شده بود.[13]
-------------------------------------------------------
[1] . طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص453.
[2] . قاضي نعمان مغربي، شرح الاخبار، ج3، ص164 .

[3] . شيخ طوسي، الامالي، ص677، مجلس37، ح 10. [4] . شيخ صدوق، الامالي، مجلس31، ح1، ص228؛ ابن‌فتال
[5] . مجلسي، بِحار الانوار، ج 45، ص 92، ح 36.
[6] . قاضي نعمان مغربي، دعائم الاسلام، ج2، ص 154.
[7] . قاضي نعمان، شرح الاخبار، ج3، ص 164؛ طبري، دلائل‌الامامة، ص72 .
[8] . حميد‌بن‌احمد مُحَلّيٰ، الحدائق الْوَردِيَّة، ج1، ص 213.

[9] . ترجمة‌الحسين و مقتله، فصلنامه تراثنا،‌ شماره10، ص 184.
[10] . محمد‌بن‌علي‌ علوي (عمري)، اَلْمُجْدِي في انساب الطالبيين، ص194-195.
[11] . اَلْمَلْهُوف عَليٰ قَتْلَي الطُّفُوف، ص172.
[12] . سعد السعود، ص136 .
[13] . ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌ابي‌طالب، ج4، ص120.

 


ادامه مطلب


[ شنبه 17 آبان 1393  ] [ 10:23 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

جايگاه امام حسين(علیه السلام) در روايات

 

پاداش زائر حسيني
شيخ صدوق در كتاب «امالي» از عبدالله بن فضل مي‌گويد: روايت كرده است كه گفت:‌ نزد امام صادق(ع) بودم كه مردي از اهل طوس وارد شد و از آن حضرت سؤال كرد: اي فرزند رسول خدا! كسي كه قبر مبارك امام حسين(ع) را زيارت كند، چه پاداشي خواهد داشت؟
امام(ع) به او فرمود: «اي طوسي! كسي كه به زيارت قبر اباعبدالله الحسين(ع) برود و او را بشناسد كه امام واجب‌الإطاعه است يعني خداوند بر همة بندگان واجب كرده كه از او فرمانبرداري كنند، خدا گناهان گذشته و آيندة او را مي‌آمرزد، و شفاعت او را در مورد هفتاد گنه‌‌كار مي‌پذيرد، و در كنار آن قبر مبارك حاجتي را از خدا درخواست نمي‌كند مگر آنكه براي او برآورده
مي‌كند».1
عصارة خانوادة فضايل
روزي رسول خدا(ص) نشسته بودند و امام علي(ع) نزد آن حضرت...


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 1 آبان 1393  ] [ 5:32 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

خبر دادن انبيا از شهادت امام حسين عليه السلام

 
29 - صدوق گويد:
از شگفت ترين شگفتيها آن است كه مخالفان ما روايت مى كنند كه عيسى بن مريم عليه السلام به سرزمين كربلا گذشت . آهوانى را ديد كه گرد هم آمده اند. آنها گريه رو به طرف او آوردند.
عيسى عليه السلام نشست و حواريون او هم نشستند. او گريست ، آنان هم گريستند، در حالى كه نمى دانستند آن حضرت چرا نشست و گريست . گفتند: اى روح خدا و كلمه پروردگارا! چرا گريه مى كنى ؟ فرمود: آيا مى دانيد كه چه سرزمينى است ؟ گفتند: نه . فرمود: اينجا سرزمينى است كه فرزند احمد، پيامبر بزرگوار و فرزند دختر پاك او كه همچون مادر من است كشته مى شود و همينجا مدفون مى گردد... (84)
30 - ابن قولويه با سند خويش از امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود:
اسماعيلى كه خداوند در قرآن از او ياد كرده و فرموده است : (اسماعيل را در كتاب ياد كن ، او راست وعده بود و پيامبرى مرسل بود، (85)، پس ‍ حضرت ابراهيم نبود، بلكه يكى از پيامبران بود كه خداوند او را به سوى قومش برانگيخت ، او را گرفتند و پوست سر و صورتش را كندند. فرشته اى از سوى خداى متعال نزد او آمد و گفت : خدا مرا فرستاده است هر دستورى بدهى انجام دهم . گفت : من به حسين عليه السلام اقتدا مى كنم و كارى كه با او كردند. (86)


ادامه مطلب


[ سه شنبه 29 مهر 1393  ] [ 8:22 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

خبر دادن خداوند به آدم عليه السلام از شهادت امام حسین ع

 
1 - مجلسى فرموده است :
روايت شده است كه چون آدم عليه السلام به سوى زمين هبوط كرد، حوا را نديد. در جستجوى او در زمين مى گشت تا به كربلا گذر كرد. بيمار و اندوهگين شد و بى جهت دلتنگ گرديد و در همان جا كه حسين عليه السلام كشته شده است بر زمين خورد و از پايش خون جارى شد. سر بر آسمان بلند كرد و گفت : خدايا! آيا خطاى ديگرى از من سر زده كه عقوبتم كردى ؟ من همه جاى زمين را گشتم و چنين ناگوارى كه در اينجا برايم پيش ‍ آمد، تا كنون برايم رخ نداده است . خداوند به وى وحى كرد كه : اى آدم ! از تو گناهى سر نزده است ، ولى فرزندت حسين در همين سرزمين مظلومانه كشته مى شود. خون تو جارى شد تا خون او را همراهى كرده باشد.
آدم پرسيد: پروردگارا! آيا حسين پيغمبر خواهد بود؟ فرمود: نه ، ولى نواده محمد پيامبر است . پرسيد: كشنده او كيست ؟ فرمود: قاتل او يزيد است (لعنت شده آسمانيان و زمينيان ). آدم پرسيد: اى جبرئيل ! پس من چه كنم ؟ گفتن اى آدم ! او را لعنت كن . آدم چهار بار لعنتش كرد و چند گام برداشت و به عرفات رسيد و حوا را آنجا يافت . (46)
2 - صدوق گفته است :
عبدالوحد نيشابورى عطار در شعبان سال 352 روايت كرده است كه محمد بن على نيشابورى از فضل بن شاذان روايت كرده كه شنيدم امام رضا عليه السلام مى فرمود:
چون خداوند متعال به حضرت ابراهيم عليه السلام فرمان داد كه به جان فرزندش اسماعيل ، گوسفندى را قربانى كند كه برايش فرو فرستاد، ابراهيم آرزو كرد كه كاش با دست خود، پسرش اسماعيل را ذبح مى كرد و به ذبح گوسفند به جاى او مامور نمى شد، تا غمى كه با قربانى كردن عزيزترين فرزند با دست خويش بر دل يك پدر مى نشيند، بر دلش فرود آيد و از اين رهگذر، شايسته والاترين درجات اهل ثواب در مصيبت شود. خداى متعال به او وحى كرد: اى ابراهيم ! محبوبترى بندگان من نزد تو كيست ؟ گفت : خدايا محبوبتر از حبيب خودت محمد صلى الله عليه و آله در نظر من هيچ آفريده اى نيست . خداوند به او وحى كرد: اى ابراهيم ! آيا او را بيشتر دوست دارى يا خودت را؟ گفت : او از خودم نزد من محبوبتر است . فرمود: آيا فرزند او در نظر تو محبوبتر است يا فرزند خودت ؟ گفت : فرزند او. فرمود: آيا كشته شدن مظلومانه او به دست دشمنانش براى دل تو درد آورتر است يا قربانى كردن فرزندت به دست خودت در راه اطاعت من ؟ گفت : پروردگارا! كشته شدن او به دست دشمنانش برايم جانكاهتر است . فرمود: اى ابراهيم ! گروهى كه خود را از امت محمد صلى الله عليه و آله مى پندارند، پس از او از روى ستم و تجاوز، فرزندش حسين عليه السلام را خواهند كشته همان گونه كه گوسفند را مى كشند، و با اين كار، مستوجب خشم من مى شوند.
ابراهيم عليه السلام از اين خبر بى تاب شد و دلش به درد آمد و گريان شد. خداوند به او وحى كرد: اى ابراهيم ! همين كه براى كشته شدن حسين عليه السلام بى تابى و گريه كردى ، اين را فديه بى تابى تو بر پسرت اسماعيل - اگر با دستان خود او را قربانى مى كردى - قرار دادم و بالاترين درجه ثواب صابران بر مصيبتها را بر تو واجب ساختم . اين است معناى سخن خداوند كه فرمود: (و فديه اسماعيل قرار داديم قربانى بزرگى را (47) ولا حول ولا قوه الا بالله العلى العظيم . (48)


ادامه مطلب


[ سه شنبه 29 مهر 1393  ] [ 8:18 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]