یامهدی ادرکنی
ادامه مطلب
افضل اعمال
«أفضلُ الاعمال اِنتظارُ الفَرج» بهترين عمل، انتظار آمدن حضرت مهدي عليه السلام است
هر جمعه می گوییم برای ظهورش صلوات - کاش این جمعه بگوییم به یمن حضورش صلوات
کاش از قلبم به قلبش راه داشت،کاش زهرا(س)هم زیارتگاه داشت
" اللهم اغْنِني بِحلالِكَ عَن حرامكَ وبفضلِكَ عَمَّنْ سِواكِ "
ادامه مطلب
مهدویت
تاری ازموی تو اقا به جهان می ارزد
ادامه مطلب
ای پرده دار عالم
ادامه مطلب
این المنتظر...
ادامه مطلب
تصویر 1
ادامه مطلب
آيا طول عمر امام عصر (عج) معقول است؟
مسئلة طول عمر از مسائلي است كه در اختيار انسان نميباشد مثل ايجاد حيات و ممانعت از مرگ انسان، از اين رو ادامه حيات انسان در اختيار آفريننده اوست؛ و در نهايت اينكه انسان اموري را ميتواند نزد عقل خويش بررسي نمايد، كه در اختيار او باشد؛ و تنها حدس، گمان، تخمين و تجربه است كه اين امور را براي انسان روشن و واضح ميسازد. مسايلي مانند كيفيت كرات آسماني؛ تعدّد آسمانها و زمين، علت استقرار زمين در حركت كروي، ابتدا و غايت دنيا و موجودات آن و بسياري از مسايل ديگر براي انسان معلوم نميباشد و اين ناشي از نقصان علم انسان ميباشد.
در مورد علت طول عمر بشر هنوز دليلي واضح در اختيار نميباشد و تنها براساس تجربه و گمان به دست آمده است كه، تا آن زمان كه مقتضاي عمر و حيات انسان موجود بوده و مانعي از ادامه حيات نباشد، انسان بايد حيات داشته باشد. با تمام اين فرضيات ممكن است اسبابي باعث ازدياد و كاهش طول عمر گردد. اين خصوصيّت در ديگر موجودات نيز به چشم ميخورد، به طوري كه بعضي از گياهان مانند درختي دركاليفرنيا كه حدود پنج هزار سال عمر دارد[1] و بسيار موجودات كوچك و بزرگ كه به اذن خداوند طول عمري بلند پيدا كردهاند.
اكنون با اين توضيحات به ذكر چند دليل عقلي و نقلي درباره طول عمر امام عصر (عج) ميپردازيم:
مسئله طول عمر امام عصر (عج) بعيدتر و غريبتر از مسئلة خلقت انسان و سير تكويني او نميباشد، چرا كه او از عالم اصلاب به عالم ارحام و سپس از آنجا به عالم دنيا منتقل ميگردد و پس از آن عالمي ديگر به نام برزخ و سپس جهان آخرت در انتظار اوست؛ و اين مهم از آيات قرآن نيز فهميده ميشود: «و ان كنتم في ريب من البعث فانا خلقناكم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم من مضغة مخلّقة و غير مخلّقة لنبيّن لكم»[2] يعني: اگر در روز رستاخيز شك داريد (بدانيد كه)، شما را از خاك آفريديم. سپس از نطفه، بعد از خون بسته شده، سپس از گوشت له شده، كه بعضي داراي شكل خلقت است بعضي بدون شكل تا براي شما روشن كنيم كه بر همه چيز قادريم. خداوندی كه انسان را اينگونه منقلب ميگرداند و جسم او را متغير ميسازد، ميتواند مخلوق خويش را در مدّت زماني بيشتر در اين دنيا و هر كدام از مراحل خلقت يا تكوين نگاه دارد. «ان الله علي كل شيء قدير».
2ـ مسئلة طول عمر دوازدهمين امام شيعيان موضوعي جديد نميباشد و آن در اديان و دوران گذشته نيز سابقه دارد، به طوري كه برخي از انبياء مثل خضر ـ عليه السّلام ـ، نوح ـ عليه السّلام ـ عيسي ـ عليه السّلام ـ ادريس ـ عليه السّلام ـ ، و ديگران طول عمر بلندي داشته[3] و برخي دارند؛ كه قرآن نيز به آن اشاره دارد: «و لقد ارسلنا نوحاً الي قومه، فلبث فيهم الف سنة الاّ خمسين عاماً»[4] و يا اينكه بعضي از روايات صراحت داردکه، حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ تا هنگام ظهور زنده ميباشد و از ياران حضرت حجة بن الحسن (عج) ميباشد و پشت سر آن به نماز ميايستد و هيچ يهودي و مسيحي در روي زمين باقي نميماند مگر اينكه به امام عصر (عج) ايمان ميآورد.[5] و از جمله دانشمندان اهل سنّت كه بر طول عمر امام زمان (عج)استدلال نموده است سبط بن جوزي است كه ميگويد اوّلا:ً جماعتي هستند مثل الياس و خضر كه عمري طولاني دارند و كسي سنّ آنها را نميداند و ثانياً: در تورات آمده است كه ذوالقرنين سه هزار سال زندگي كرد، و اين در حالي است كه مسلمين ميگويند امام زمان آنها زنده است و حدود هزاروپانصد سال عمر كرده است و اين بعيد به نظر نميرسد.[6]
3ـ ابليس نيز از كساني است كه به اذن خداوند عمري طولاني دارد و احدي از مسلمين آن را انكار نكرده است.
4ـ در كتاب تورات اسامي عدّهاي كه عمر طولاني داشتهاند آمده است، از آن جمله: «آدم 930 سال، شيث 920 سال، انوش 950 سال، قينان 910 سال، ارياد 962 سال و نوح 950 سال و ...»[7] نتيجه اينكه، از آيات و روايات و شواهد تاريخي معلوم ميگردد، طول عمر انسان و يا هر موجود ديگر تحت اشراف و اراده صانع اوست. خداوند نيز اراده فرموده است وليّ خويش را از سال 255 هـ . ق تاكنون از ديده افراد عادّي پنهان دارد؛ همچنانكه آية 68 سورة يس «و من نعمّره ننكسه في الخلق افلا يعقلون» امكان اطالة عمر را ميرساند.
بنابراين طول عمر امام زمان(ع) هم معقول است وهم اشباه ونظائر فراوانی دارد.
معرفي منبع جهت مطالعه بیشتر:
1. دادگستر جهان،ابراهیم امینی.
پي نوشت ها:
[1] - دائرة المعارف بريتانيايي، ج 14، ص 376، ابراهيم اميني، دادگستر جهان، چ چهارم، انتشارات دارالفكرقم، ص 292.
[2] - سورة حج، آية 5.
[3] - شافعي، البيان، باب 25.
[4] - سورة عنكبوت، آية 14.
[5] - شيخ سليمان قندوزي، ينابيع المودة، ص 422.
[6] - سبط ا بن جوزي، تذكرة الخواص، ص 377.
[7] - آيت الله لطف الله صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 341.
ادامه مطلب
سفارش امام رضا(ع) به اطاعت از امام عصر(ع)
حرکت رو به گسترش معارف مهدوی در زمان امام باقر و امام صادق(ع) به اوج خود رسید و آن دو امام بزرگوار ضمن تبیین، تشریح، پالایش و پیرایش آموزه های اسلامی در زمینه های مختلف اعتقادی، اخلاقی و فقهی و تحکیم پایه های ایمانی پیروان خود، تلاش فراوانی برای توسعه و تعمیق اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار در میان شیعیان نمودند و با به جا گذاردن صدها روایت در این زمینه، این اندیشه و فرهنگ را تازگی و طراوت بیشتری بخشیدند.2
پس از این دو امام و پیش از امام حسن عسکری(ع) امامی که بیش از همه بر مواریث شیعی در زمینه باور مهدوی و فرهنگ انتظار افزود و گنجینه های گرانبهایی برای امت اسلام به یادگار گذاشت امام رضا(ع) است.
به طوری که در معجم أحادیث الإمام المهدی(ع)4 افزون بر 30 روایت از امام رضا(ع) در زمینه باور مهدوی و فرهنگ انتظار نقل شده که هر یک از آنها ما را با بعدی از ابعاد بیکران شخصیت امام مهدی(ع) و قیام رهاییبخش و عدالت گستر آن حضرت آگاه می سازد.
بر این اساس بر آن شدیم تا در آستانه ولادت آن امام همام سیره مهدوی ایشان را از کتاب "صحیفه رضویه" نوشته سید مرتضی مجتهدی سیستانی برای علاقه مندان نقل کنیم؛
دعبل در "تائیه" بیشتر از غصب حق خاندان پیامبر سخن گفته است. ازجمله در این دو بیت که حضرت امام رضا(ع) را سخت اندوهگین و محزون گردانید و اشک ایشان را جاری کرد:
بیت اول؛
اری فیئهم فی غیر هم متقسما و ایدیهم من فیئهم صفوات
من حق خاندان عصمت را تقسیم شده نزد دیگران می بینم و دست هایشان از حق و اموالشان خالی است.
هنگامی که امام رضا(ع) این بیت را شنیدند گریه کردند و فرمودند: ای دعبل راست گفتی.
بیت دوم؛
اذا وتروا مدوا الی واتریهم اکفا عن الاوتار منقبضات
هنگامی که ازسوی کینه توزان به عترت ستم می شود آنان دست های بسته را برای دریافت حق خود دراز می کنند (دست هایشان به حقشان نمی رسد.)
بعد از این که امام رضا(ع) این بیت را شنیدند دو دست شریف خود را برگرداندند و با اندوه فرمودند: به خدا قسم دست های ما بسته است.
گریستن امام رضا(ع) برای امام زمان
دعبل اشعار خود را درباره غصب خلافت ادامه داده و سپس به بیان ظهور امام عصر(ع) می پردازد.
هروی گوید: از دعبل خزاعی شنیدم که فرمود: برای حضرت امام رضا(ع) قصیده ای خواندم و چون به این شعر رسیدم:
خروج امام لا محاله خارج یقوم علی اسم الله و البرکات
یمیز فینا کل حق و باطل و یجزی علی النعما و النقمات
خروج امامی که حتما و بدون تردید خروج خواهد کرد و با نام مبارک خدا و برکات الهی قیام می کند. هر حق و باطلی را در میان ما جدا می کند و مردمان را به پاداش عملشان یا نعمت می دهد و یا کیفر می کند.
امام رضا(ع) به شدت گریست، سپس سر مبارک را بلند کرد و فرمود: ای خزاعی این دو بیت را روح القدس بر زبان تو جاری ساخت آیا می دانی آن امام قیام کننده کیست؟ و چه زمانی قیام خواهد کرد؟
عرض کردم: نه مولای من تنها شنیده ام که امامی از شما خروج می کند و او زمین را از هر گونه فساد و آلودگی پاک می کند و پر از عدل و داد می گرداند همان گونه که پر از ستم شده باشد.
فرمود: ای دعبل پیشوای بعد از من فرزندم محمد است، بعد از او فرزندش علی و پس از علی فرزندش حسن و پس از حسن فرزندش حجت خدا آن قیام کننده است؛ او که در دوران غیبتش باید انتظارش را کشید و در دوران ظهورش باید اطاعتش کرد، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند خداوند آن را طولانی گرداند تا آن حضرت خروج کند و جهان را پر از عدل و داد نماید همانطوریکه پر از ستم شده باشد.
و اما چه زمانی خواهد بود؟ خبر دادن از وقت است و پدرم از پدرش از پدرانش از حضرت علی(ع) خبر داده اند که فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: مثل خروج او مثل قیامت است کسی جز او از وقت آن خبر ندارد و برایش روشن و آشکار نیست، او جز ناگهانی نمی آید و خروج نمی کند.
ادامه مطلب
دیدار یار
از جناب بهلول سؤال شد که چه وقت می شود خدمت امام زمان (عج) مشرف شد؟ ایشان فرمودند: «با تقوا باشید! وقتی که بین شما وحضرت سنخیت باشد.» سپس فرمودند: «دیدن امام زمان (عج) مهم نیست، مهم این است که او ما را ببیند، خیلی ها هم علی (ع) را دیدند اما دشمن او شدند. اگرکاری کردیم که نظر آن ها را جلب کنیم، آن ارزش دارد.» (اعجوبه عصر، بهلول قرن چهاردهم/۹۵.
ادامه مطلب
آیا روایتی درباره محل اقامت امام زمان علیه السلام در غیبت کبری داریم؟
موضوع محل اقامت و سکونت امام مهدی علیه السلام در زمان غیبت نیز از موضوعهایی است که ذهن بسیاری از مردم را به خود مشغول داشته است و معمولاً در مجالس مهدوی، در این باره پرسش میشود. پیش از پاسخگویی به این پرسش، یادآوری این نکته ضروری است که برای غیبت امام مهدی علیه السلام دو معنا قابل تصور است: (1)
نخست ـ ناپیدا بودن امام؛ یعنی این که در دوران غیبت، جسم حضرت از دیدگان مردم پنهان است. آن حضرت، مردم را میبیند و از حال آنها باخبر میشود، ولی کسی توان دیدن ایشان را ندارد.
دوم ـ ناشناس بودن امام؛ در این فرض، آن حضرت در طول زمان غیبت در میان مسلمانان حضور دارد و با آنها روبهرو میشود، ولی کسی او را نمیشناسد و به هویت واقعیاش پی نمیبرد.
بحث از محل اقامت و سکونت امام مهدی علیه السلام در زمان غیبت، در هر دو فرض مطرح میشود، ولی به نظر میرسد در فرض دوم این موضوع کمتر جای بحث دارد و آن حضرت با مخفی داشتن هویت خود، در هرکجا که بخواهد میتواند زندگی کند.
درباره محل اقامت امام مهدی علیه السلام روایتهای گوناگونی وجود دارد که با توجه به آنها محلهای اقامت آن حضرت را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) محلهای دوردست و ناآشنا
در برخی روایتها، محلی خاص برای اقامت امام مهدی علیه السلام تعیین نشده و جایگاه ایشان، بیابانها و کوهها و مکانهای دوردست و محلهایی است که هیچکس از آن آگاهی ندارد.(2)
برای مثال امام صادق علیه السلام میفرمایند:
«و هیچکس از دوست و بیگانه، از جایگاهش آگاهی نمییابد مگر همان خدمتگزاری که به کارهای او میرسد».(3)
ب) محلهای خاص و شناختهشده
در برخی روایتها، از مکانهای خاص بهعنوان اقامتگاه امام عصر علیه السلام یاد شده است که میتوان به این موارد اشاره کرد:
یک ـ مدینه
در روایتی از امام حسن عسکری علیه السلام نقل شده است که آن حضرت در پاسخ پرسش راوی که پرسیده بود: «اگر حادثهای برای شما روی دهد، سراغ فرزندتان را از کجا بگیرم؟» حضرت میفرمایند: «مدینه».(4)
دو ـ کوه رضوی
برخی روایات، کوه رضوی در نزدیکی مدینه را پناهگاه و اقامتگاه امام عصر علیه السلام معرفی کردهاند. عبدالله مولی آلسام میگوید: به همراه ابی عبدالله [امام صادق علیه السلام] از مدینه خارج شدیم. زمانی که به روحاء [اطراف مدینه] رسیدیم، آن حضرت دقایقی نگاهش را به کوهی که در آن منطقه بود، دوخت و آنگاه فرمودند: این کوه را میبینی؟ این کوه، رضوی نام دارد و از کوههای فارس است؛ چون ما را دوست داشت خداوند، آن را بهسوی ما منتقل کرد. در آن، همه درختهای میوهدار وجود دارد و در دو مرحله، پناهگاهی خوب برای خائف [امام زمان علیه السلام] است. آگاه باش که برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آنها کوتاه و دیگری بلند است.(5)
در دعای ندبه نیز از این مکان نام برده شده است.(6)
سه ـ ذیطوی
ذیطوی نام کوهی در اطراف مکه است. در روایتی که از امام محمدباقر علیه السلام نقل شده، چنین آمده: «صاحب این امر [صاحب الزمان] را در یکی از درهها غیبتی است. [در این حال، آن حضرت] با دست به ناحیه ذیطوی اشاره کردند».(7)
در دعای ندبه نیز به نام این مکان و همچنین کوه رضوی اشاره شده است.(8)
ج) در میان مردم
دسته سوم از روایات، مانند دسته اول، از مکان خاصی نام نمیبرند و از آنها استفاده میشود که امام مهدی علیه السلام بهصورت ناشناس در میان مردم زندگی میکنند. در روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده است. دراین زمینه چنین میخوانیم:
چگونه این مردم این موضوع را انکار میکنند که خداوند با حجتش همانگونه رفتار میکند که با یوسف رفتار کرد؟ همچنین چگونه انکار میکنند که صاحب مظلوم شما ـ همان که از حقش محروم شده و صاحب این امر [حکومت] است ـ در میان ایشان رفت و آمد میکند، در بازارهایشان راه میرود و بر فرشهای آنها قدم مینهد، ولی او را نمیشناسند، تا زمانی که خداوند به او اجازه دهد که خودش را معرفی کند؛ چنانکه به یوسف اجازه داد. آن زمان که برادرانش از او پرسیدند: آیا تو یوسف هستی؟ پاسخ دهد که آری من یوسف هستم.(9)
به نظر میرسد میان این سه دسته روایت، تعارض وجود ندارد و آن حضرت بسته به شرایط و موقعیتهای مختلفی که پیش میآید، زندگی بهصورت ناشناس در میان مردم، یا اقامت در مکانهایی چون مدینه منوره، یا دوری گزیدن از مردم و اقامت در مناطق دوردست را انتخاب میکند. به بیان دیگر، براساس دومین معنایی که برای غیبت قابل تصوراست، یعنی ناشناس بودن امام مهدی علیه السلام، آن حضرت الزامی برای اقامت در محلی خاص یا دوردست ندارد و میتواند بهصورت طبیعی در میان مردم زندگی کند. البته ممکن است رعایت مصالحی دیگر، آن حضرت را وادار کند که براساس سفارش پدر بزرگوارشان، کوهها و بیابانها را برای اقامتگاه خود برگزیند.
بدیهی است که اگر قرار باشد آن حضرت بهصورت ناشناس در میان مردم زندگی کند، مکانهایی چون مدینه منوره در کنار قبر جد بزرگوارشان، بهترین مکان خواهد بود.
پی نوشت ها:
1ـ معرفت امام زمان، ج 1، صص 119 ـ 126.
2 ـ شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 161.
3ـ نعمانی، کتاب الغیبه، ص 172، ح 5.
4. الکافی، ج 1، ص 328، ح 2.
5. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 103.
6. بحار الانوار، ج 99، ص 108.
7. نعمانی، کتاب الغیبة، ص 182.
8. همان، ص 135.
9.همان،ص164.
منبع: نشریه گلبرگ، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، شماره121.
ادامه مطلب