تاریخچه مسجد مقدس جمکران و کیفیت نماز آن چیست؟

 

پاسخ :
در کتاب «نجم‌الثاقب» محدث نوری، به طور مفصل تاریخچه مسجد مقدس جمکران آمده است، اما در این جا به صورت مختصر بیان می‌کنیم:
شیخ حسن بن مثله جمکرانی می‌گوید:
من شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان سال 273 هجری در خانه خود خوابیده بودم که ناگهان عده‌ای از مردم به در خانه من آمدند و در حالی که نیمی از شب گذشته بود، مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و خواسته امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را اجابت کن که تو را می‌خواند»، حسن بن مثله جمکرانی می‌گوید: ‌برخاستم و به در خانه آمدم، جماعتی از بزرگان را دیدم؛ سلام کردم، جواب دادند و آن‌گاه مرا آوردند تا جایگاهی که اکنون مسجد است. دیدم تختی گذاشته‌اند و فرشی بر آن پهن کرده‌اند و ...؛ جوانی سی‌ ساله بر آن بالش‌ها تکیه کرده و شخصی پیر در مقابل او نشسته و کتابی در دست گرفته و می‌خواند، آن پیرمرد حضرت خضر علیه السلام بود.
آن پیرمرد مرا نشاند و امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف به من فرمودند:
«برو و به حسن بن مسلم بگو که تو چند سال است که در این زمین می‌کاری و ما خراب می‌کنیم و پنج سال است که زراعت می‌کنی و امسال دوباره زراعت کردی، دیگر اجازه نداری که در این زمین زراعت کنی و باید هر نفعی که از این زمین برده‌ای، برگردانی تا در این مکان مسجد بنا کنند، به او بگو: حق تعالی این زمین را از میان زمین‌های دیگر برگزیده است و تو آن را همراه زمین خود گرفتی و حال آن که خداوند به سبب این عمل تو، دو پسر جوانت را از تو گرفت و تو بیدار نشدی»!.
حسن بن مثله گفت: ای مولای من، باید دلیل و نشانی بر گفته شما داشته باشم تا مردم حرف مرا تصدیق کنند.
حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:
«ما در این جا علامت‌گذاری می‌کنیم، تا تو را تصدیق کنند، تو نزد سید ابوالحسن برو و بگو تا حسن بن مسلم را حاضر کند و در‌آمد چند ساله این زمین را از او بگیرد و خرج بنای مسجد کند و مابقی مخارج مسجد را از «رهق» (یکی از روستاهای کاشان) بیاورد و مسجد را تمام کند».

و اما کیفیت نماز مسجد مقدس جمکران:
حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف دستور خواندن دو رکعت نماز تحیت و دو رکعت نماز صاحب‌الزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به این ترتیب داده‌اند:
1. دو رکعت تحیت مسجد که در هر رکعت یک بار حمد و هفت بار توحید و ذکر رکوع و سجود را هفت بار بخواند.
2. دو رکعت نماز صاحب‌الزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف که هنگام خواندن سوره حمد، آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را صد بار بگوید و بعد از آن حمد را تا آخر بخواند و رکعت دوم نیز همین‌طوری بخواند و ذکر رکوع و سجود را نیز هفت بار بگوید و چون نماز تمام شد، یک بار لااله‌الا‌الله و سپس تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها را بخواند و بعد از آن سر به سجده بگذارد و صد مرتبه صلوات بفرستد.

ادامه مطلب


[ سه شنبه 14 مهر 1394  ] [ 11:37 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

چگونه امامت امام زمان علیه السلام در 5 سالگی ممکن است؟

 

پاسخ :
باید توجه داشت که هر کسی قابلیت و استعداد احراز مقام نبوت و امامت را ندارد، بلکه باید در مرتبه اعلای انسانیت قرار گیرد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیب و دریافت علوم و ضبط آنها را داشته باشد. رسیدن به چنین شایستگی و لیاقتی، گاهی باید با طی مراحل دشوار سیر و سلوک باشد، اما گاهی این استعداد و امتیاز، ذاتی است. خداوند به سبب همین شایستگی ذاتی امامان معصوم علیهم السلام که به آنان اعطا فرموده، گاه در سنین کودکی به آنان مقام امامت را داده است. چنان که حضرت عیسی علیه السلام در گهواره با مردم سخن می گوید و خود را پیامبری معرفی می کند که دارای کتاب است. در سوره مریم، آیه 29 و آیات دیگر اشاره شده که حضرت عیسی علیه السلام از همان ایام کودکی به مقام رسالت رسیده است.[1]
حضرت امام جواد علیه السلام نیز در هنگام شهادت پدر، نُه یا هفت ساله بود و به این جهت، امامتشان مورد تردید برخی از شیعیان واقع شد. اما وقتی آن حضرت به سؤالات فراوانی پاسخ گفتند، این تردید ها برطرف شد.[2]
حضرت امام هادی علیه السلام نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفشان گذشته بود که به امامت رسید.[3]
در میان اطفال عادی هم گاهی افراد نادری دیده می شوند که از حیث استعداد و حافظه، نابغه عصر خویش بودند و قوای ادراکی آنان برتر از مردان چهل ساله بوده است. در این زمینه به نمونه های فراوانی می توان اشاره داشت.
فاضل هندی، تمام علوم معقول و منقول را قبل از سیزده سالگی تکمیل کرده بود و قبل از دوازده سالگی به تصنیف کتاب پرداخت.[4]
توماس یونگ، از دانشمندان انگلیسی، در کودکی اعجوبه عصر خود به شمار می رفت. از دو سالگی خواندن را آموخت و در هشت سالگی به تنهایی به آموختن ریاضیات پرداخت.
سید محمد حسین طباطبایی، در سه سالگی حافظ کل قرآن و نهج البلاغه همراه با مفاهیم گردید.
در پایان به حدیثی از امام باقر علیه السلام اشاره می کنیم که می فرمایند: «صاحِبُ هذا الأمْرِ اَصْغَرُنا سِنّاً و أخْمَلُنا شَخصاً؛[5] سن حضرت صاحب الامر از تمام ما کمتر و نیز گمنام تر است».

پی نوشتها:
1 . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص188.
2 . ر.ک: اثبات الوصیه، ص166؛ دادگستر جهان، ص189.
3 . مناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص401.
4 . دادگستر جهان، ص191. به نقل از کتاب هدیة الاحباب، ص228.
5 . بحارالانوار، ج51، ص38؛ سیمای آفتاب، ص96، حبیب الله طاهری.
منبع: www.hawzah.net

ادامه مطلب


[ سه شنبه 14 مهر 1394  ] [ 11:36 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

چرا مردم شب‌های چهارشنبه بیشتر به مسجد مقدس جمکران می‌روند؟

 

پاسخ :
چون در حکایت حسن بن مثله جمکرانی و سفارش حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف به وی برای تأسیس مسجد مقدس جمکران آمده است که امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:‌
«فردا شب (شب چهارشنبه) آن گوسفند را همین جا (مکان مسجد جمکران) بیاور و ذبح کن و روز چهارشنبه که هجدهم ماه رمضان است، گوشت آن را به بیماران انفاق کن که خداوند متعال، آنها را شفا عنایت می‌کند».
بنابراین این سخن و دستور امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف به حسن بن مثله سبب شده تا مردم برای شب چهارشنبه ارزش خاصی قائل شوند و در این شب از شهرها دور و نزدیک به مسجد مقدس جمکران مشرف شوند.

ادامه مطلب


[ سه شنبه 14 مهر 1394  ] [ 11:36 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

اگر خدا ستار العیوب است، پس چرا امام زمان ناظر اعمال ما است؟

 

پاسخ :
شرح پرسش:
آیا موقع گناه، امامان علیهم السلام ناظر اعمال ما هستند و آیا اعمال ما به امام عصر علیه السلام عرضه می شود؟ اگر این چنین باشد، لقب «ستار العیوب» بودن خدا برای چیست؟

پاسخ:
روایات عرضه اعمال خدمت امام عصر علیه السلام معتبرند و نافی ستّاریت خداوند نیست. میان پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام، با توجّه به اخبار فراوانی که از امامان رسیده، عقیده این است کهپیامبر و امامان علیهم السلام از اعمال همه امت آگاه می شوند؛ یعنی خداوند از طرق خاصّی اعمال امت را بر آنان عرضه می دارد. روایات، در این زمینه، بسیار است . پیش از آوردن حدیث، برای تایید موضوع، آیاتی را که به موضوع عرضه اعمال بر پیامبر و امام دلالت دارد، می‌آوریم. خدای سبحان در قرآن مجید می فرماید: «و قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المۆمنون»؛بگو: عمل کنید، خداوند و فرستاده او و مومنان، اعمال شما را می بینند….(1)
از طرفی، نبی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله شاهد و گواه امت است: (یا أیها النبی إنا ارسلناک شاهداً )؛(2) و «فکیف إذا جئنا من کل أمه بشهید و جئنا بک علی هۆلاء شهیداً؛ حال آنان چگونه است آن روز که برای هر امت، گواهی بر اعمالشان می طلبیم و تو را گواه بر اعمال آنان قرار خواهیم داد؟».(3)
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می گوید: هر عملی که انسان انجام می دهد، از خیر یا شر، خدا و رسولش و مومنان، حقیقت عمل خیر یا عمل شر را مشاهده می کند؛(4)
منظور از «مۆمنون» در آیه 105 از سوره ی توبه، امامان علیهم السلام هستند. یعقوب بن شعیب گوید: از امام صادق علیه السلام درباره این آیه پرسیدم. فرمود: «مۆمنان، امامان هستند».(5) پس اعمال انسانی، از خیر و شر، به رسول خدا و امامان علیهم السلام عرضه می شود. ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند:
در هر بامداد، کردار بندگان نیکوکار و فاسق بر رسول خدا صلی الله علیه و آله عرضه می شود؛ پس بر حذر باشید از کردار ناشایست. همین است معنای قول خدای تعالی «قل اعملوا فسیری الله علیکم و رسوله …‌».(6)
بنابراین پیامبر و امامان علیهم السلام از حقیقت اعمال بندگان با خبر هستند و اعمال آنان را مشاهده می‌کنند.
معنای ستار بودن خدا، آن است که اعمال انسان ها را از دیگر انسان ها می پوشاند تا آبروی آنان حفظ گردد. پیامبر و امامان علیهم السلام مظهر اسما و صفات الهی هستند. همان‌گونه که خداوند، ناظر بر اعمال مردم است، پیامبر و امامان نیز چشم خدا میان خلق هستند و اعمال آنان را می بینند. آن روایتی نیز که فرموده است، خدا، اعمال را حتی از چشم پیامبر مخفی می کند، به مواردی خاص اشاره دارد، تا رحمت بیکران الهی را به تصویر کشد.
ضمن آن که نظارت پیامبر و امام بر اعمال مردم، همانند نظارت خداوند، آثار سازنده فراوانی دارد؛ یعنی همان‌گونه که ستّاریت پروردگار، برای تربیت و رشد مردم است، عرضه اعمال مردم بر پیامبر و امامان نیز در همین جهت است؛ زیرا آنان، هادیان امت از طرف خدایند و فیض الهی از طریق آن بزرگواران بر بندگان نازل می شود؛ بنابراین، هیچ تنافی و تناقضی مشاهده نمی شود.
آیت الله جوادی آملی می‌فرماید:
خداوند متعال که ستّار العیوب است، می‌داند کجا ستّاری بکند و کجا ستّاری نکند. اگر کسی ستّار عیوب دیگران باشد و در عین حال مخفیانه مرتکب گناهی شود، ذات اقدس الله اجازه نخواهد داد اسرارش نزد دیگران افشا شود. حتی در قیامت خداوند اجازه نمی‌دهد کسانی که کنار یک‌دیگرند از اعمال هم باخبر شوند؛ بنابر‌این، عملکرد خود شخص بسیار مهم است. اگر کسی پرده دیگران را ندرد و آشکارا به گناه دست نیازد، خداوند، پرده‌اش را نمی‌درد. بر این‌اساس، کسی که با قلم و بیان و اندیشه‌های ناصواب خود آبروی دین خدا و مردم را می‌برد، به جایی می‌رسد که شایسته نیست خداوند متعال آبروی او را حفظ کند. در این موقعیت، خدای سبحان اجازه می‌دهد صاحبدلان ببینند او چه کرده است و حتی احتمال دارد در قیامت، مقابل دیگران رسوا شود.(7)

پی نوشتها:
1. توبه (9): 105.
2. احزاب (3/3):45؛ «ای پیامبر ما تو را گواه فرستادیم».
3. نساء (4):41.
4. المیزان، ج9، ص398.
5. اصول کافی، ج1، ص318.
6. همان.
7. پرسش ها و پاسخ‌ها، ج2، ص 56.

ادامه مطلب


[ سه شنبه 14 مهر 1394  ] [ 11:36 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

از کجا بفهمیم که امام زمان (عج) وجود دارد؟

 

پاسخ :
بدیهی است که فهم و درک هر وجودی، مبتنی و مستلزم شناخت او یا آن است. به عنوان مثال اگر در همین عالم طبیعت و مادی نیز تا کسی اکسیژن را نشناسد، یا جاذبه، یا انرژی یا ... را نشناسد - اگر چه با آنها زندگی می‌کند و به واسطه‌ی آنها زنده است – ولی وجودشان را نخواهد شناخت. چنان چه در این عالم موجودات بسیاری وجود دارند که همگان و یا اغلب نمی‌شناسند و چون نمی‌شناسند، حتی سؤال از این که هست یا نیست نیز به ذهنش خطور نمی‌نماید. و البته هر کس بیشتر بشناسد، بیشتر پی به وجود می‌برد. یک دانشمند فیزیک یا شیمی، بسیار بیشتر از یک چوپانی که تحت قوانین فیزیک یا با عناصر شیمیایی زندگی می‌کند، وجود آنها را درک می‌کند.

اما «شناخت» نیز اصول، قوانین و چارچوب‌هایی دارد، از جمله:
الف – شناخت مفاهیم مقدم بر شناخت مصادیق است:
این یک قانون کلی است. اگر کسی در طبیعت مفهوم آب آشامیدنی را نشناسد، برای او فرقی بین آب دریا، آب میوه، یا هر سیال دیگری نیست. در مفاهیم معنوی نیز چنین است. از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پرسیدند: بالاخره شما بر حق هستید یا طلحه و زبیر؟ آنها نیز ادعای حقانیت دارند؟ ایشان فرمودند: «شما اول حق را بشناسید، سپس صاحب حق را خواهید شناخت».
بر همین اساس، بدیهی است که اگر کسی مفاهیم دین، مؤمن و کافر را نشناخت، ممکن است در مصداق شناسی به معاویه و یزید امیرالمؤمنین بگوید و امام حسین (ع) را [الغیاذ بالله] خروج یافته از دین بنامد.
امام علی و سایر ائمه اطهار (ع) و امام زمان (عج)، مصادیق «امامت» هستند. پس تا کسی امامت را نشناسد، مصداق آن یا بودن و نبودنش را نخواهد شناخت، اگر چه مقابل او بایستد و با او سخن گوید و حتی اگر چه او خود را کاملاً معرفی نماید. (مثل کربلا).

ب – شناخت سلسله مراتب و مقدم و مؤخر دارد:
شناخت، سلسله مراتب و تقدم و تأخر دارد. تا کسی اعداد را نشناسد، چهار عمل اصلی را نمی‌شناسد و تا آن را نشناسد، جبر و مثلثات را نخواهد شناخت. تا کسی پدر و مادر نشناسد، فرزند شناسی برای او میسر نیست و تا کسی نور را نشناسد، از تجلی و انعکاس نور نیز چیزی نخواهد شناخت. اگر چه تمام وجودش در تلألو آن نور باشد.
امام زمان (عج) آخرین امام و جانشین پیامبر است و پیامبر (ص) نیز نبی و رسول خداست. پس اگر کسی خدا را نشناسد، نبوت و مصداقش پیامبر (ص) را نمی‌شناسد و اگر او را نشناسد، ولایت و امامت و مصادیقش را نخواهد شناخت. لذا در دعای «اللهم عرفنی نفسک ...» سلسله مراتب شناخت را تقاضا می‌کنیم و می‌گوییم: «خدایا تو خود، خودت را به من بشناسان، اگر نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. پیامبرت را بشناسان که اگر نشناسانی امام و حجتت را نخواهم شناخت و او را بشناسان که اگر نشناسانی، از دین تو گمراه خواهم شد».

ج – با توجه به نکات فوق، کسی که (به حد خودش، از عوام گرفته تا فیلسوف و عارف) خدای حکیم و هادی را شناخت، کتاب و نبوت و مصادیق آنها را که قرآن و پیامبر اکرم (ص) است خواهد شناخت و هر کس قرآن و نبوت و نبی اکرم (ص) را بشناسد، ولایت و امامت را نیز خواهد شناخت و برای شناخت مصادیقش به پیامبرش رجوع خواهد نمود.
در این جا دو شناخت حاصل می‌گردد. یکی شناخت تاریخی یا به قولی شناسنامه‌ای و دیگری شناخت حقیقی.

ج/1- در شناخت تاریخی و شناسنامه‌ای به سخنان و رهنمودهای رسول الله (ص) و بر اساس معرفی او اهل بیت (ع) رجوع می‌کند و با اسناد و اقوال موثق و رؤیت محقق شدن همه پیش‌بینی‌ها، بر او اثبات می‌گردد که یازدهمین امام از این سلسله فرزند ذکوری به نام «مهدی – عج» داشته که در نیمه شعبان 255 هجری متولد شده است و بر اساس علم، حکمت، قدرت و وعده‌ی الهی تا ظهور و حکومتش زنده خواهد بود.

ج/2- در شناخت واقعی نیز می‌فهمد، خداوند متعال هیچ گاه هدایت بندگانش رها نمی‌کند و هیچ گاه به خود آنها نمی‌سپارد. و بر اساس آیات قرآن کریم می فهمد که حق تعالی هیچ گاه هدایت را نه به دست ظالمین می‌سپارد و نه به دست کسانی که خودشان به هدایت محتاج هستند. پس می‌فهمد که حتماً باید در هر زمانی امام زنده و ناطقی باشد که به او «امام زمان» اطلاق می‌گردد و نتیجه می‌گیرد که پس: امام زمان (عج) هست، اگر چه من او را نبینم. چرا که ملاک رشد و سعادت، شناختن و پیروی و اطاعت است و نه دیدن. از این رو حضرت رسول اعظم (ص) فرمود: «‌هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد (نه این ندیده باشد) به مرگ جاهلیت مرده است».

ادامه مطلب


[ سه شنبه 14 مهر 1394  ] [ 11:35 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

اگر امام زمان (عج) وجود دارد، چرا به داد شیعیان نمی‌رسد؟!

 

پاسخ :
شرح پرسش:
اگر حضرت مهدی علیه السلام به عنوان امام دوازدهم شیعیان بوده و موجود و زنده است و قادر بر انجام هر کاری از سوی خدا است، پس چرا شیعیان این قدر مشکلات مختلف دارند و چرا ایشان این مشکلات را برطرف نمی‌کنند؟!

پاسخ:
ما اعتقاد داریم حضرت مهدی امام دوازدهم ما است و در سال 255 ه.ق متولد شده[1] و الان نیز زنده است ولی در غیبت به سر می‌برد[2] و نیز معتقدیم با اذن الهی ایشان کارهای خارق‌العاده را می‌تواند انجام دهد. و برای هر یک از مواردی که ذکر شد روایاتی داریم و علاوه بر آن روایات ملاقات‌هایی[3] که با ایشان چه در زمان حیات پدرشان که نوبت به امامت ایشان نرسیده بود، چه در زمان امامت ایشان که خودش دو مرحله دارد: غیبت صغری و غیبت کبری، با ایشان انجام شده گواه صدقی بر اعتقاد ما به زنده بودن ایشان می‌باشد. و نیز صدور کرامت‌های[4] بسیاری از سوی ایشان در طول مدت حیاتشان تاکنون، گواه صدقی بر این اعتقاد ما است که ایشان توان انجام کارهای خارق‌العاده را به اذن الهی دارند.
بنابراین دلیل ما بر اعتقاداتی که شما به آنها اشاره کرده‌اید علاوه بر روایات معتبر بسیار، دیدارهایی که با ایشان انجام شده و کرامت‌هایی است که از ایشان سرزده است. اما لازمه صدق اعتقاد خود را این نمی‌دانیم که چون ایشان زنده است و توان انجام کارهای خارق‌العاده را دارد باید تمام مشکلات شیعیان را برطرف کند.

توضیح مطلب:
همه ما معتقدان به انبیاء الهی بویژه ما مسلمانان اعتقاد داریم که انبیاء الهی و پیامبر مکرم اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ توان انجام کارهای خارق‌العاده را با اذن الهی داشته‌اند و در آیات قرآن به آن اشاره شده است مثل توانایی‌های حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ در شفای بیماران، زنده کردن مردگان و...[5] ولی از طرفی هم می‌دانیم که پیروان آنها چه در زمان خود آنها چه بعد...


ادامه مطلب


[ سه شنبه 14 مهر 1394  ] [ 11:34 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

6 ویژگی مهم یاران موعود عصر

 

یار

وقتى امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ظهور نمایند، همه مردم دنیا را مورد خطاب قرار داده، پیام اسلام و عدالت را به تمام افراد ابلاغ مى‌نمایند. در آن هنگام هركس سخنان حضرت را بپذیرد، جزء یاران وى مى‌شود. لذا در روایات آمده است: كسانى جزء یاران امام مى‌شوند كه شبیه خورشید و ماه ‌پرستان بوده‌اند، یعنى تا این حد از خدا و اسلام دور بودند، تا چه رسد به اهل سنت كه به خدا و پیامبر اسلام معتقدند. و این یاران ویژگی ها و خصوصیاتی دارند که آنها را از دیگران متمایز می سازد.


مهم‌ترین ویژگى‌هاى یاران حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف كه در روایات به آن اشاره شده عبارت‌اند از:

 

1- بینش عمیق

یاران امام مهدی(علیه السلام) از بینشی عمیق و ژرف، نسبت به خداوند، امام، انسان و هستی برخوردارند:

الف) بینش عمیق نسبت به حق تعالی

این معرفت آن چنان استوار است که نه شبهات در آن خللی ایجاد می کند و نه تردید ها و شکست ها در حریمش راه می یابد. امام علی(علیه السلام) می فرمایند:

«مردانی که خدا را آن چنان که شایسته است، شناخته اند، و آنان یاوران مهدی(علیه السلام) در آخر الزمان اند.» (1) همچنین امام صادق(علیه السلام) در وصف یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند: «آنان مردانی اند که گویا دل هایشان پاره های آهن است و از سنگ سخت ترند و هیچ تردیدی در ذات خداوند ندارند.» (2)

ب) بینش عمیق نسبت به امام

یاران امام مهدی(علیه اسلام)، امام خود را می شناسند و به او اعتقاد دارند. امام سجاد(علیه السلام) در این خصوص فرموده اند: «آنان به امامت امام مهدی (علیه السلام) اعتقاد راسخ دارند.» (3) این معرفت، معرفت به «حق ولایت» است. یعنی، فهم این حقیقت که ایشان از من، به من نزدیک تر و سزاوارترند. نتیجه ی این بینش عمیق، محبت و اطاعت است.

ج) بینش عمیق نسبت به انسان و هستی

یاران حضرت در اهداف بلند پایه و حرکت فراگیرشان، آرمان های کم ارزش و اهداف کم مایه را دنبال نمی کنند. با تأمل در خویشتن و استعدادهای شگفت انگیزشان، قدر و عظمت خو را می یابند و مسیر بودن دنیا و سالک بودن خویش را می فهمند. آنان با این نگاه به معبودی پیوند می خورند که از تمام کاستی ها و زشتی ها مبرا است و می تواند آنان را سرشار و ظرفیت هایشان را تکمیل کند.

آنان به بهانه ی نواندیشی از امام خود سبقت نمی گیرند و گرچه پشت سر ایشان در حرکتند ولی پای از دام ها بر می گیرند، تا از ایشان فاصله نگیرند. آنان نه تنها مطیع اند، بلکه برخلاف بسیاری که بهانه ی فقدان زمینه، امکانات، سختی راه و… را دارند، از خدمت به ایشان و اهدافشان شانه خالی نمی کنند

2- عبادت

یاران امام مهدی(علیه السلام) از پیشوای خود الگو گرفته و روزها و شب ها را با ذکر شیرین حق سپری می کنند. به روایاتی چند در این زمینه اشاره می کنیم:

الف) پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد آنان می فرمایند: «آنان در طریق عبودیت اهل جدیت و تلاشند.» (4)

ب) امام علی(علیه السلام)، عبادت و راز و نیاز یاوران امام مهدی(علیه السلام) را این گونه ترسیم می کنند:

«در دل شب، از خشیت خداوند، ناله هایی دارند مانند ناله ی مادران پسر مرده.» (5)

امام زمان

3- محبّت

دل های یاران امام مهدی(علیه السلام)، سرشار از محبت ایشان است. این علاقه مندی تا بدان حد است که حتی زین اسب ایشان را مایه ی برکت می دانند و به آن تبرک می جویند: امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:

«به عنوان تبرک بر زین اسب امام دست می کشند.» (6)

چه بسیار است فاصله ی میان ما و یاران او، چرا که ما از جان و حتی وقت خود، برای ایشان سهمی قرار نداده ایم و چه اهداف و آرمان هایی از ایشان که به جهت سستی ما بر زمین مانده و چه دعوت هایی از ایشان که بی پاسخ مانده است؟!!!

4- اطاعت

مقدم داشتن خواست حضرت، بر خواست خود از دیگر شاخصه های یاوران امام مهدی(علیه السلام) است. امام صادق(علیه السلام) در این خصوص فرموده اند: «اطاعت آنان از امام، از فرمانبرداری کنیز در برابر مولایش بیشتر است.» (7)

آنان نیک می دانند که حق، با امام است و امام با حق. آنان به بهانه ی نواندیشی از امام خود سبقت نمی گیرند و گرچه پشت سر ایشان در حرکتند ولی پای از دام ها بر می گیرند، تا از ایشان فاصله نگیرند. آنان نه تنها مطیع اند، بلکه برخلاف بسیاری که بهانه ی فقدان زمینه، امکانات، سختی راه و… را دارند، از خدمت به ایشان و اهدافشان شانه خالی نمی کنند. در اطاعت ایشان، اهل جدیت و تلاشند و برای بر زمین نماندن آرمان های ایشان، خود را به آب و آتش می زنند و از هیچ کوششی فرو گذاری نمی کنند.

یاران حضرت در اهداف بلند پایه و حرکت فراگیرشان، آرمان های کم ارزش و اهداف کم مایه را دنبال نمی کنند. با تأمل در خویشتن و استعدادهای شگفت انگیزشان، قدر و عظمت خو را می یابند و مسیر بودن دنیا و سالک بودن خویش را می فهمند

5- شجاعت

اگر جهاد و مبارزه جهانی و فراگیر است، پس یاران ایشان هم باید شجاعت و جسارتی در خور و عزم هایی پولادین داشته باشند؛ چرا که بدون آن، قدم ها یارای حرکت نخواهد داشت. اهل بیت(علیهم السلام) شجاعت آنان را این گونه توصیف می کنند. امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «همه، شیرانی اند که از بیشه ها خارج شده اند و اگر اراده کنند، کوه ها را از جا بر می کنند.» (8)

 

6- بردباری

در راه تحقق آرمان های جهانی امام مهدی(علیه السلام) مشکلات و مصائب فراوانی را به جان می خرند ولی از سر اخلاص و تواضع، عمل خود را هیچ می پندارند و به جهت هجوم سختی ها و تحمل مشقت ها، بر خداوند منت نمی گذارند. امام علی(علیه السلام) می فرمایند:

«قوم … لم یمنّوا علی الله بالصّبر و لم یستعظموا بذل أنفسهم فی الحق»؛(9) «یاران مهدی(علیه السلام) کسانی اند که به جهت بردباری شان بر خداوند منت نمی گذارند و از این که نقد جان خوش را در کف اخلاص نهاده اند، احساس بزرگی نمی کنند».

خـلاصـه کـلام ایـنـکـه تـدبـّر در روایـات یاد شده معلوم می کند که آنان افرادی معمولی نیستند. بلکه انسان هایی الهی و نیروهایی زبده، لایق و کاردان، اصحاب سرّ امام زمان(علیه السلام) هستند.

 

پی نوشت ها:

1)      علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 57، ص 229؛‌صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ص 611,

2)     همان، ج 52، ص 308,

3)      صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ص 224؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 36، ص 386,

4)      همان، ج 36، ص 207,

5)      کامل سلیمان، یوم الخلاص، ج 1، ص 224,

6)      علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 308,

7)      همان.

8)      کامل سلیمان، یوم الخلاص، ج 1، ص 414,

9)      ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ج 9.


ادامه مطلب


[ سه شنبه 14 مهر 1394  ] [ 1:45 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

منتظران بازنده، منتظران برنده!

 

امام زمان

آیا تا به حال و در روزگارانی که زیسته ایم با صدایی، فغانی، شیونی، فریادی شگفت زده شده ایم و از جا پریده ایم؟

حتما برای همه ما این اتفاق ساده و کلیشه ای افتاده است؛ گاهی در ترافیک سنگین، آنگاه که فارغ از هر گونه مشغله و گرمایی و بدون توجه به انبوه اتومبیل ها اندر تفکرات خود غرق شده ایم با بوق ممتد اتومبیل پشت سر تکانی خورده ایم و تمام اندیشه هایمان دود شده است و شاید ابر تشکیل شده بالای سرمان محو.

گاه می توان از اتفاقات ساده و به شدت معمولی و عادی زندگی نتایج بزرگ و قابل تأملی گرفت، می توان درس ها آموخت و به خاطر سپرد و از آن استفاده کرد.

آیا تا به حال به همین حادثه که البته حادثه نمی توان گفت؛ به همین اتفاق عادی طور دیگر و متفاوت تری نگریسته ایم؟

آیا تا به حال اندیشیده ایم که اگر آن صدای اصلی به گوش برسد و منادی ندا دهد و ما همچنان غرق در زندگی دنیایی باشیم؛ چه عکس العملی خواهیم داشت؟ آیا ما در این بزنگاه اصلی زندگی هول نخواهیم کرد؟ آیا بهت زده و شگفت زده نخواهیم شد؟   

 

بازنده‌ی دوران

آری، قطعاً ما؛ آدمیانی که در زندگی و لذت های آن غرق شده و حواسمان پرت از اصل است و سخت مشغول فرع شده ایم با آن ندا از جا می پریم و حالی عجیب خواهیم داشت. زیرا هیچ گاه نمی اندیشیدیم که این اتفاق عظیم که تمام عمر شعار آن را داده ایم و خود را منتظر نامیده ایم حادث شود. در هیچ برهه ای از زمان آن را نزدیک احساس نمی کردیم. به همین علت حالی همچون بازنده ها داریم و بازنده همه اعصار و دوران ها هستیم. آن را دور می پنداشتیم که دنبال اصلاح خود نبودیم و مدام آن را به فردا و فرداهای دیگر موکول می کردیم.

 

اسم های بدون مسمی

اگر یادمان می ماند که «وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَریب» و مدام این نجوا در گوشمان بود قطعاً منتظرانی می بودیم که آن امام منتظَر سزاوار آن است. و چقدر فراموشکاریم که «منتظران مصلح خود باید صالح باشند»؛ و ما هیچ تلاشی در این جهت نکردیم و اسم هایی بدون مسمی بودیم. به انسان های منتظر که سال ها انتظار برپایی عدالت و داد را کشیده‌اند؛ دستور داده شده که همواره سلاح در دست داشته باشند و آن را بر زمین نگذارند و به خاطر داشته باشند که اگر به عدالت و قسط معتقدند نباید در مقابل ظلم و جور ساکت بنشینند.

در عصر غیبت و برای ایجاد زمینه های ظهور اگر بنشینیم و خود را منتظر بنامیم و تنها و در زبانمان "آقا بیا" باشد و جمعه به جمعه دعای ندبه ای بخوانیم و انابه کنیم کافی نیست و باید حرکتی هرچند اندک برای رفع هر گونه ظلم و ستم و ستاندن چهره فقر انجام دهیم که این اندک و حداقل خودش حداکثری است و ارزشمند و پرفایده

 

برای زیباترین روز، خود را آراسته کنیم

اینجا باید گفت که ما آدمیان و به خصوص ما مسلمانان منتظر باید برای اعتقاد و ایمان خود هزینه بپردازیم و به راحتی آن را از دست ندهیم و از مرزهای عقیدتی حراست و نگهبانی کنیم و در این امر سستی نورزیم؛ با هر بادی که از هر سویی می وزد تکانی نخوریم و بسیار حواسمان به اعتقادات باطل باشد و ایمان جزوی از جانمان گردد. ما باید بسیار مقاومت کنیم؛ مقاومتی که در همه ابعاد باشد و این را یک تکلیف دینی و واجب الاهی بدانیم.

این مقاومت باید همواره زنده و پویا بماند تا مقدمات تحقق عدالت الاهی در سراسر گیتی فراهم شود. مردم باید هم از نظر ذهنیت و هم از نظر عینیت آمادگی کامل داشته باشند یعنی این مقاومت غیر از آنکه به عنوان یک اصل اعتقادی در جامعه با ایمان حضور دارد باید در بعد عمل نیز هویدا و ظاهر باشد. جامعه دین مدار هیچ گاه تحت سلطه حکومت های ظالم نمی رود و در برابر هیچ جبار و ستمگری سر خم نمی کند. پس در عصر غیبت انسان مومن نباید خود را کم ارزش تلقی کند و تن به هر حکومتی دهد.

ما در این زمان باید در مقابل هر گونه ظلم و جوری مقاومت کنیم و تسلیم نشویم و بهترین و قوی ترین نیروی خود را تا آن روز بزرگ مهیا سازیم و برای زیباترین روز خود را آراسته کنیم: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ». حتی اگر به دست هم نمی توانیم کاری و حرکتی انجام دهیم حداقل با زبان و قلبمان انزجار از ستم را داشته و در مقابل آن بی تفاوت نباشیم. کردار و رفتارمان این نباشد که چون ظلم و تعدی آسیبی به ما نرسانده و کیلومترها و فرسنگ ها از ما دور است، پس مهم نیست و ما که در آرامش زندگی می کنیم.

غزه

آیا فقط "آقا بیا" کافی است

این روزها که شاهد نسل کشی و جنایت های بی شماری از سوی جنایتکاران هستیم نباید بگوییم که چون ما متحمل لطمه ای نشده ایم و یا آن ها هم مسلک ما نیستند پس به ما ربطی ندارد و بی تفاوت باشیم. ما که خود را شیعه مولای متقیان علیه السلام می دانیم باید توجه داشته باشم که ایشان می فرمایند: مردم یا در دین با تو یکسانند یا در خلق.

حتی اگر کاری ازمان بر نمی آید حداقل به زبان و قلب غم زده و ناراحت باشیم و بدانیم که در عصر غیبت و برای ایجاد زمینه های ظهور اگر بنشینیم و خود را منتظر بنامیم و تنها و در زبانمان "آقا بیا" باشد و جمعه به جمعه دعای ندبه ای بخوانیم و انابه کنیم کافی نیست و باید حرکتی هر چند اندک برای رفع هر گونه ظلم و ستم و ستاندن چهره فقر انجام دهیم که این اندک و حداقل خودش حداکثری است و ارزشمند و پرفایده.

تا به حال اندیشیده ایم که اگر آن صدای اصلی به گوش برسد و منادی ندا دهد و ما همچنان غرق در زندگی دنیایی باشیم؛ چه عکس العملی خواهیم داشت؟ آیا ما در این بزنگاه اصلی زندگی هول نخواهیم کرد؟ آیا بهت زده و شگفت زده نخواهیم شد؟

کدام معرفت

ذکر این نکته هم لازم است؛ ما را که منتظران آن امام همام می خوانند باید نشانه هایی از آن امام داشته باشیم. باید شعار انتظارمان به جانمان بزند و یارمان باشد.

باید طوری عمل کنیم که بتوانیم در آن روز بزرگ در مقابل آن امام جلیل القدر و والا منزلت سرمان را بالا بگیریم. باید معرفت به امام عصر علیه السلام پیدا کنیم و امام شناختیمان ارتقا پیدا کند؛ برای مایی که امام را نمی شناسیم و از جایگاه او مطلع نیستیم و خبر نداریم که این جهان طفیلی وجود امام است چه فرق می کند که ایشان با 313 نفر می آیند یا با یک تن. این ها که معرفت امام نیست. این ها که انسان را به بلوغ و رشد نمی رساند.

آیا بهتر نیست به جای بسیاری از کارها که تاکنون انجام داده ایم که بعد این همه سال فایده ای خاص و دستاوردی نداشته دنبال اموری باشیم که برتر از آن است و معرفتی خاص ایجاد می کند. اگر آدمی می خواهد دنیایش دنیای انسانی باشد و مراتب کمال را طی کند باید با حجت الله مرتبط باشد.

اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک.

اللّهم عرفنی نبیک فانک ان لم تعرفنی نبیک لم اعرف حجتک.

اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرّفنی حجتک ضللت عن دینی؛

پروردگارا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، نمی توانم پیغمبرت را بشناسم.

پروردگارا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، نمی توانم حجت تو را بشناسم.

پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان، که اگر حجت خود را به من نشناسانی، دین خود را از دست می دهم، و گمراه خواهم شد.


ادامه مطلب


[ سه شنبه 14 مهر 1394  ] [ 1:44 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

شمشیر دو لبه‌ ی دیدار یار غایب

 

امام زمان

 

یکی از موضوعات مورد بحث در دوران غیبت کبری، موضوع امکان ملاقات با امام زمان علیه‌ السلام و توجه به پیامدهای مثبت و منفی این امر، به عنوان یک واقعیت مستند در طول غیبت کبری است.


 

امکان دیدار با حضرت در عصر غیبت کبری

دلایل و مستندات بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد دیدار با امام‌ زمان علیه‌السلام ممکن است از جمله این که امام زمان نیز مانند سایر ائمه علیهم‌السلام در این دنیا متولد شدند و زندگی می‌کنند و جسمی مادی و قابل روئیت دارند و اهمیت وجود ایشان بر روی زمین تا جایی است که زمین بدون وجود امام باقی نمی‌ماند.

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ أَرْضاً مُنْذُ قَبَضَ آدَمَ ع إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامٌ یُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى عِبَاده.(1)

امام باقر علیه‌السلام فرمود: به خدا سوگند از زمانى كه خدا آدم را قبض روح نمود زمینى را بدون امامى كه به وسیله او به سوى خدا رهبرى شوند وانگذارد و او حجت خداست بر بندگانش و زمین بدون امامى كه حجت خدا باشد بر بندگانش باقی نمی‌ماند.

بنابراین وقتی امام زمان علیه‌السلام مانند دیگر مردم یکی از ساکنین زمین است دیدار با ایشان هم ناممکن نخواهد بود.

همه علمای شیعه، اصل وقوع ملاقات در دوران غیبت را پذیرفته‌اند. گرچه در پذیرفتن بعضی از جریان‌های حکایت شده اشکالاتی وارد کرده اند.

بنابراین تشرفات مستندی که از دیدار با امام زمان علیه‌السلام در دوران غیبتشان وجود دارد، می‌تواند نشان‌دهنده‌ی امکان ملاقات با آن حضرت است.

 

منظور از دیدار

گرچه بنا بر روایات دیدن امام زمان ممکن است. چنان‌که مردم بسیاری ایشان را در موسم حج می‌بینند اما از آنجا که مردم ایشان را به عنوان امام زمان خود نمی‌شناسند نمی‌توانیم بگوییم با حضرت دیدار و ملاقات داشته‌اند.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ‏ وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَیَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ فَیَرَى النَّاسَ وَ یَعْرِفُهُمْ وَ یَرَوْنَهُ وَ لَا یَعْرِفُونَه. (2)

محمد بن عثمان عمرى گوید از او شنیدم می فرمود: به خدا، صاحب الامر هر سال در موسم حج حاضر شود و مردم را ببیند و بشناسد و مردم او را ببینند و نشناسند.

ملاقات و دیدار با امام ‌زمان عجل ‌الله ‌تعالی ‌فرجه مانند شمشیر دولبه‌ است و همان قدر که می‌تواند، منشأ امید در جامعه و مایه استحکام ایمان در منتظران باشد، می‌تواند منشأ انحرافات و آسیب‌هایی جدی در پدید آمدن مدعیان دروغین و رواج خرافات در جامعه گردد

منظور از دیدار با حضرت مهدی علیه‌السلام، دیدن حضرت همراه با شناخت ایشان است. ملاقات‌هایی که عده‌ی محدودی در حالت بیداری موفق به آن شده‌اند. از بین این دیدارها نیز در اکثر اوقات افراد بعد از ملاقات با امام علیه‌السلام با توجه به قرائن و شواهدی ایشان را می‌شناسند و پی می‌برند که در محضر امام زمان علیه‌السلام بوده‌اند. البته تعداد اندکی از ملاقات‌کنندگان در هنگام ملاقات با حضرت هم ایشان را شناخته و متوجه بودند که با امام خود روبرو هستند.

 

کارکردهای مثبت و منفی

ملاقات با امام زمان علیه‌السلام با شناخت حضرتش در عصر غیبت در خواب و بیداری ممکن است و البته در رابطه با این حقیقت فوائد و آسیب‌هایی متوجه جامعه منتظر خواهد بود که باید با به حداقل رساندن آسیب‌های موجود در این زمینه، بیشترین بهره را از فوائد آن برد.

 

فوائد مترتب بر امکان دیدار

1. از کارکردهای مثبت پذیرفتن امکان ملاقات با حضرت و تصدیق کردن دیدارهای موثق، این است که این حکایت‌ها به عنوان مویدی بر وجود حضرت، موجب افزایش ایمان مردم و برطرف شدن شک و تردید از قلب بسیاری از مردم خواهد شد.

2. پذیرفتن امکان دیدار با امام غایب، عاملی موثر در تلاش برای خودسازی و تزکیه نفس شیعیانی است که امید دارند مورد عنایت ویژه حضرت قرار گرفته و توفیق دیدار با ایشان را پیدا کنند. چرا که مطالعه زندگی افرادی که به این سعادت رسیده‌اند نشان می‌دهد که بسیاری از ایشان در انجام عبادات و رعایت مسائل دینی و اخلاقی موفقیت‌هایی داشته‌اند که در توفیق پیدا کردن برای دیدار با حضرت بی‌تأثیر نبوده است.

3. اعتقاد به امکان ملاقات و مطالعه تشرفات مستند، محبین حضرت را به توسل به ایشان در مشکلات و فتنه‌ها و اضطراب‌ها سوق می‌دهد و موجب تقویت ارتباط معنوی مومنین با امام خود خواهد شد.(3)

 

انتظار مہدی اور حکومت نبوی! 2

آسیب های مترتب بر امکان دیدار

گرچه قبول این حقیقت برای شیعیان حضرت فوائد بسیاری دارد ولی ناآگاهی مردم در این زمینه منجر به بروز آسیب‌هایی می‌شود که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

1. از آنجا که دیدار امام علیه‌السلام آرزوی قلبی بسیاری از مردم است و راهی قطعی و اختیاری برای آن وجود ندارد، افراد سودجو و فرصت‌طلب برای رسیدن به اهداف پلید خویش از عواطف پاک مردم استفاده کرده با نقل دروغین ملاقات‌های خود و ادعاهایی مبنی بر ارتباط دائمی با حضرت و نماینده بودن از طرف امام، مریدانی ساده‌دل را به دور خود جمع کرده تا از این طریق به نان و نوایی رسیده و موقعیت و مریدانی برای خود فراهم کنند.

2. گاهی اشتیاق فراوان مردم برای دیدار با حضرت موجب می‌شود، از هر راه و روشی برای رسیدن به این هدف استفاده کنند و به صحت و سقم راه‌های ارائه شده و اعتبار ناقلان و منابع آنها توجه نکنند. این بی‌توجهی سبب می‌شود انواع خرافات و بدعت‌ها در عقاید مردم نسبت به امام زمان علیه‌السلام راه یافته و به مرور گسترش پیدا کند.(4)

 

راه نجات از آسیب ها، و بهره‌مندی از فواید

بنابراین می‌توان گفت ملاقات و دیدار با امام ‌زمان عجل ‌الله ‌تعالی ‌فرجه مانند شمشیر دو لبه‌ است و همان قدر که می‌تواند، منشأ امید در جامعه و مایه استحکام ایمان در منتظران باشد، می‌تواند منشأ انحرافات و آسیب‌هایی جدی در پدید آمدن مدعیان دروغین و رواج خرافات در جامعه گردد.

تنها راه نجات از این آسیب، و بهره‌مندی از فواید ملاقات‌ها، افزایش آگاهی عمومی و معرفی ملاک و عیار برای شناسایی افراد راست‌گو از مدعیان دروغین است که به چند نمونه از آن اشاره خواهد شد:

1.       از آنجا که در غیبت کبری بنا بر پنهان بودن حضرت از مردم است، هر کسی که مدعی ملاقات است، ما حرف او را نمی‌پذیریم، مگر آنکه قراین معتبری بر صدق قول او وجود داشته باشد؛ نشانه‌هایی مانند اینکه آن فرد صادق بوده و تاکنون هیچ‌گونه دروغ، عمل خلاف شرع و بی‌عدالتی از او دیده یا شنیده نشده است. یا اینکه خبرهایی که می‌دهد، همگی، مطابق با واقع بوده و همراه با اخبار غیبی است.

گاهی اشتیاق فراوان مردم برای دیدار با حضرت موجب می‌شود، از هر راه و روشی برای رسیدن به این هدف استفاده کنند و به صحت و سقم راه‌های ارائه شده و اعتبار ناقلان و منابع آنها توجه نکنند. این بی‌توجهی سبب می‌شود انواع خرافات و بدعت‌ها در عقاید مردم نسبت به امام زمان علیه‌السلام راه یافته و به مرور گسترش پیدا کند

2.       مدعیان راستین ملاقات با حضرت، خود شواهد و قراینی را ذکر کرده‌اند؛ معجزه و خبرهایی غیبی دیده‌اند که اثبات می‌کرده شخصی که دیده‌اند، وجود مقدس حضرت بوده است؛ بنابراین به ملاقات با حضرت یقین پیدا کرده، آنگاه خبر تشرف خود را برای ما نقل کرده‌اند.

3.       دیدار اختیاری و یا ارتباط دائمی با امام زمان ‌علیه‌السلام در عصر غیبت کبری ممکن نیست. بنابراین اگر کسی چنین ادعایی داشته و خود را پیام‌آور و نایب از طرف امام معرفی کند باید او را تکذیب کرد.(5)

4.       برای کذب‌بودن یا نبودن ادعای آنهایی که مدعی دیدار و ملاقات با امام زمان ‌علیه‌السلام هستند، هدف آنها از بیان ماجرای دیدار اهمیت دارد و باید توجه داشت که به دنبال کسب مقام و موقعیتی نباشند.

5.       از مهم ترین نشانه‌ ها برای صادق بودن فرد، میزان تقوا و دیانت شخص ابراز‌کننده دیدار و شهرت او به صداقت و دیانت در میان مردم است. به هیچ عنوان نمی‌توان از افرادی که از لحاظ اخلاقی مورد اطمینان نبوده و در عمل به موازین شرعی و اجرای احکام اسلامی ضعیف و کاهل هستند، مطلبی را پذیرفت.

6.       هیچ راه و روشی که قطعا منجر به دیدار با حضرت شود، وجود ندارد و ملاقات‌ها بنابر مصلحتی به طور ناگهانی و پیش‌بینی‌نشده صورت می گیرد.

7.       در صورتی که محتوای جریان ملاقات با آیات قرآن و روایات و اصول عقلانی در تعارض بود باید آن را انکار کرده و نپذیرفت.

8.       در صورت پذیرفتن جریان دیدار و صحت آن، ما نسبت به محتوای پیام آن مسئولیت و تکلیفی نخواهیم داشت. (6)

 

پی نوشت:

1.       کلینی، اصول کافی، ج‏1، ص: 179

2.       شیخ صدوق، كمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 440

3.       ر. ک، جواد جعفری، دیدار در عصرغیبت، ص12-14

4.       همان، ص 15

5.       ر.ک، علامه مجلسی، ج52،ص151

6.       ر. ک، پورتال جامع مهدویت.


ادامه مطلب


[ سه شنبه 14 مهر 1394  ] [ 1:41 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

من، و مهربانی که مدیون اویم

روش دین اسلام در وادار کردن مردم به تقدیر از ولیّ نعمت خویش تربیتی و دور از اجبار است. در این دین به کرامت انسانها توجه شده و تمرکز بر روی رشد و انجام عمل از روی انتخاب آزادانه است. لذا رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در قبال اجر و مزد رسالت خویش، تنها مودت در حق ذی القربی را تعیین فرمودند و در این درخواست نکته ای مهم نهفته که به صورت خودجوش امت را به سمت ادای حق منعِم سوق می دهد که همان پیروی از راه و اندیشه ی این بزرگواران می باشد.

سهیلا آقاجانلو -بخش مهدویت تبیان
باران

در طول زندگی بسیار پیش آمده که خود را مدیون کسی دانسته ایم که گره ای از مشکلاتمان گشوده یا هبه و هدیه ای از جانب او به ما رسیده است. و بارها تلاش کرده ایم تا زحمات این اشخاص را جبران کنیم اما در اغلب اوقات از ولیّ نعمت حقیقی خود غافل مانده ایم که همه داشته هایمان را مدیون وجود مقدس و مبارکش هستیم. اندکی تامل، کافی است که بدانیم اگر تمام عمر خود را در کسب رضایت او بگذرانیم، باز نتوانسته ایم حق ولیّ نعمت خویش را ادا کنیم.

«اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنَا: پریشانی ما را به آن امام جمع گردان؛

وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنَا: پراکندگی امور ما را به وجود او اصلاح فرما؛
وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا: شکاف و تفرقه های ما را به وجود مقدسش اتحاد بخش؛

وَ كَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا: عده ما را به برکت او بسیار گردان؛

... وَ اجْبُرْ بِهِ فَقْرَنَا: فقر ما را به حضور حضرتش جبران فرما؛
وَ سُدَّ بِهِ خَلَّتَنَا: خلل ما را به یمن وجودش مسدود ساز؛

وَ یَسِّرْ بِهِ عُسْرَنَا: به واسطه بودنش سختی ها را بر ما آسان فرما

وَ بَیِّضْ بِهِ وُجُوهَنَا: به وجود او ما را رو سفید گردان ...»(١)
در جای جای این خواسته ها ،گره خورده ایم به وجود مقدس و آسمانی حضرت حجت علیه السلام که ولیّ نعمت ما هستند و واسطه فیض خداوند. اگر بناست عطایی از جانب خداوند به بندگان برسد و یا بلایی دفع گردد تنها علت و بهانه این عنایات، وجود مبارک حجت خدا بر روی زمین است که امام باقر علیه السلام فرمودند: «اگر برای لحظه ای وجود امام از زمین برداشته شود زمین ساکنان خود را چنان به تلاطم می اندازد که امواج دریا دریانشینان را.»(٢)
اندکی چشمها را بشوییم و پیرامون خود را بهتر بنگریم که چه نعمتها و عنایتها که بدون تلاش و زحمت روزیمان شده و چه بلاها که در بی خبریمان از ما دفع گردیده، بدون اینکه توجهی به آنها داشته باشیم. کافیست زمان کوتاهی وقت بگذاریم و نعمتهای رسیده و بلاهای دفع شده از خود را لیست کنیم تا عمیقا درک کنیم که نیاز ذاتی به امام معصوم به چه معناست؟!

قدرشناسی از محبوب

امام معصوم در ازای اهدای شاخه گلی توسط یک کنیز، آزادی اش را به او هدیه می دهد. حال در مقابل ولیّ نعمتی که حیات و هستی و هر چه نیاز زندگی مادی و معنوی مان است، به واسطه او ساری و جاری است، چگونه حق مطلب را ادا خواهیم کرد؟

طراحی نظام هستی به گونه ای قرار گرفته که رحمت عام الهی از کانال امام معصوم شامل حال تمام بندگان می شود: «بِكُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِكُمْ یُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلا بِإِذْنِهِ» (3) حتی بدیهی ترین اتفاق عالم که آسمان بالای سرمان، در جای خود مستقر شده و بر روی زمین نمی افتد به برکت وجود مقدسی است که اغلب اوقات از او غافلیم.
یکی از دستورات اخلاقی دینمان این است که هرگاه فردی لطفی در حق ما می کند باید به احسانی بهتر، از او قدردانی کنیم. امام على علیه السلام فرمود: «إذا حُیِّیتَ بِتَحِیَّةٍ فَحَیِّ بأحسَنَ مِنها، و إذا اُسدِیَت إلَیكَ یَدٌ فكافِئْها بِما یُربی عَلیها، و الفَضلُ مَعَ ذلكَ لِلبادِئِ»(4)؛ هرگاه به تو درودى گفته شد، با درودى بهتر از آن پاسخ گوى و هرگاه احسانى به تو شد، به احسانى بهتر از آن جبرانش كن. با وجود این، فضیلت از آنِ آغازگر [نیكى] است.
در همین راستاست که امام معصوم در ازای اهدای شاخه گلی توسط یک کنیز، آزادی اش را به او هدیه می دهد. حال در مقابل ولیّ نعمتی که حیات و هستی و هر چه نیاز زندگی مادی و معنوی مان است، به واسطه او ساری و جاری است، چگونه حق مطلب را ادا خواهیم کرد؟
هنگامی که صاحب نعمت در مقابل قدرنشناسی منعَم، از ابزار محدودیت و قطع روزی بهره می گیرد، انسانها می آموزند که در مقابل هر قدرنشناسی نعمتی را از دست خواهند داد لذا به اجبار و نه از روی معرفت مراتب سپاسگزاری را به انجام خواهند رساند. اما زمانی که منعِم دارای صفت حلم و بردباری است و در مقابل جرم بندگان گذشت و چشم پوشی فراوان دارد، غفلت و فراموشی بر انسانها حاکم می شود و به مرور این تصور که رزاقیت وظیفه و تکلیف منعِم است، بر مردم غالب می شود. آنگونه که در دعای افتتاح می خوانیم که: «خدایا عفو و گذشت تو از خطاها و پرده پوشیت بر اعمال زشت و حلم و بردباری ات بر جرم و گناه سبب شد از تو در خواست کنم چیزی را که استحقاق آن را ندارم و اگر حاجتم را دیر برآوردی از نادانی بر تو عتاب کردم...»
این روحیه غالب مردم در مقابل ولیّ نعمتان در طول تاریخ است.

نسخه شفابخش دین

روش دین اسلام در وادار کردن مردم به تقدیر از ولیّ نعمت خویش تربیتی و دور از اجبار است. در این دین به کرامت انسانها توجه شده و تمرکز بر روی رشد و انجام عمل از روی انتخاب آزادانه است. لذا رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در قبال اجر و مزد رسالت خویش، تنها مودت در حق ذی القربی را تعیین فرمودند و در این درخواست نکته ای مهم نهفته که به صورت خودجوش امت را به سمت ادای حق منعِم سوق می دهد که همان پیروی از راه و اندیشه ی این بزرگواران می باشد.

اندکی چشمها را بشوییم و پیرامون خود را بهتر بنگریم که چه نعمتها و عنایتها که بدون تلاش و زحمت روزیمان شده و چه بلاها که در بی خبریمان از ما دفع گردیده، بدون اینکه توجهی به آنها داشته باشیم. کافیست زمان کوتاهی وقت بگذاریم و نعمتهای رسیده و بلاهای دفع شده از خود را لیست کنیم تا عمیقا درک کنیم که نیاز ذاتی به امام معصوم به چه معناست؟!

جمع بندی نظرات موجود پیرامون تفاوت محبت و مودت نشان می دهد که مودت، محبتی است که با گرایش و تمایل به سمت چیزی یا کسی همراه باشد. در واقع، طرح و برنامه دین برای انسان سازی راهی متفاوت از اجبار و اکراه است. اسلام می خواهد که انسانها از مسیر درست و مطمئن به یک خصیصه دست یابند و هر چند، ممکن است در این مسیر دچار انحرافهایی شوند اما با رسیدن به آن، دارای استقامت لازم خواهند بود.

نیازی فراتر از ذهنها

آنچه که بیان آن مهم به نظر می رسد این است که اولا نباید فراموش کنیم که نیاز ما به امام عصر علیه السلام نیازی غیرقابل تصور توسط ذهن محدود ماست و نیازی در تمام ابعاد مادی و معنوی و در تمام عوالم هستی بوده و همین نکته سبب نیاز ذاتی ما به حضرت می باشد. در مرحله دوم لازم است سپاس و قدردانی خود را در مقام عمل ابراز کرده و تلاش نماییم که محبت ایشان را به بهترین شکل پاسخ دهیم و بدانیم قطعا بهترین مدل برای جبران، همان چیزی است که این ذوات مقدس از ما انتظار دارند. حقیقت مطلب این است که خداوند متعال با این تدبیر مردمی را که به دنبال تلاش برای جبران محبت اولیای خود هستند، به سمت انجام فرائض دینی و طی مسیر سعادت سوق داده است که نشانه ای دیگر از الطاف بی پایان ذات باری تعالی است.

پی نوشت:

1) مفاتیح الجنان، اعمال ماه مبارک رمضان، دعای افتتاح.
2) منتخب میزان الحکمة، محمدی ری شهری، ج 1 ص73 ح 291.
3) مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
4) میزان الحکمة ج10 ح17863.


ادامه مطلب


[ دوشنبه 13 مهر 1394  ] [ 2:20 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]