وقتی که خوبان باز می گردند

«رجعت» در لغت به معنی بازگشت است، و در اصطلاح به معنی بازگشت گروهی از مومنان خالص و عدهای از منافقان فاجر، پیش از قیامت به این جهان است. اعتقاد به رجعت یکی از عقاید مسلم و تردیدناپذیر شیعه است، که بر اساس آیات قرآن و احادیث معصومین استوار می باشد. زیرا خداوند منان بر طبق حکمت بالغه اش مقرر فرموده که به هنگام پیاده شدن احکام الهی و استقرار یافتن حکومت واحد جهانی، چشم انتظاران آن روزگار مسعود بازگردند و از برکات بی پایان دولت کریمه خاندان وحی برخوردار شوند.
هنگامی که مومنان خالص برای مشاهده الطاف حق و درک لذت زندگی در پناه دولت حق باز می گردند. ستمگران و ملحدان نیز باز می گردند، تا پیش از آخرت قسمتی از واکنش اعمال خود را ببینند و مایه سرور و طیب خاطر ستمدیدگان گردد.
فرمان رجعت همانند فرمان ظهور، از طرف خداوند قادر متعال صادر می شود و جمعی از بندگان خالص خداوند، که سالها و احیاناً قرنها پیش از آنان دیده از جهان فروبسته اند، باز می گردند و تجلی قدرت خداوند را در دولت کریمه امام مهدی علیه السلام می بینند. آیات بی شماری از قرآن کریم، توسط امامان، به عنوان آیات رجعت مطرح شده، که از بررسی آنها وقوع رجعت در میان پیشینیان و امکان آن در آینده به روشنی اثبات می گردد.
رجعت وعده الهی
اموراتی که در قرآن و روایات برای آینده پیشگویی شده است بر دو دسته اند: برخی از آنها وعده است و برخی دیگر نشانه.
نشانه ها قابل تغییرند و احتمال عدم تحقق آنها وجود دارد، مانند برخی علائم غیرحتمی ظهور. امّا وعده های الهی تخلف ناپذیرند و قطعاً تحقق می یابند چه اینکه قرآن می فرماید: "إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ "( آل عمران، آیه 9) حال اگر وعده ای مقدمه لازمی داشته باشد که بدون آن نتواند تحقق یابد، آن مقدمه هم قطعی خواهد بود.
رجعت، وعده تخلف ناپذیر و یا نشانه تغییرپذیر
اکنون باید به این موضوع بپردازیم که آیا رجعت مانند قیامت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام یک وعده الهی است که تخلف ناپذیر باشد و یا نشانه ای از نشانه های عصر ظهور و قیامت می باشد که تغییرپذیر باشد؟
و پاسخ آن این است که رجعت وعده الهی است. امّا درباره ی وعده بودن آن به یک آیه و یک روایت اشاره می کنیم. قرآن کریم می فرماید:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ.(آیه 55 سوره نور)

"خداوند به كسانى از شما كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام دادهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمین جانشین قرار دهد، همان گونه كه كسانى پیش از ایشان را جانشین كرد، و قطعاً دینى را كه خداوند براى آنان پسندیده است، براى آنان استقرار و اقتدار بخشد و از پى ترسشان امنیّت را جایگزین كند، تا (تنها) مرا بپرستند و چیزى را براى من شریك نگیرند، و هر كس بعد از این، كفر ورزد پس آنان همان فاسقانند."
نکاتی که در مورد این آیه باید مورد بررسی قرار گیرد این است که:
اولاً این وعده الهی شامل همه مومنان نیست، بلکه یک گروه خاصی از مومنان است که به اعلی درجه ی ایمان و عمل صالح رسیده باشند، زیرا آیه صراحت دارد که همه مومنان مشمول این وعده نیستند که از عبارت "منکم" استفاده می شود. و مومنان هم از سه حال خارج نیستند:
الف) مومنان کامل که در اعلی درجه ایمان و عمل صالح رسیده اند.
ب) مومنان متوسط که ایمان و عمل صالحشان در حد متوسط است.
ج) مومنان مستضعف که ایمان و عمل صالحشان در حدّ ضعیف است.
گروه دوم و سوم نمی تواند مورد وعده الهی باشد، زیرا ترجیح مرجوح بر راجح، ظلم و عقلا قبیح است. پس وعده داده- شدگان منحصرند در گروه اول که مصداق آنان در مرتبه اول پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام هستند، سپس مومنانی که در درجه ی اعلی بعد از آنان می باشند.
بنابراین خدای سبحان به مومنان کامل وعده ی قطعی داده است که به زودی زمینه ی حکومت آنان را در روی زمین فراهم کرده و آنان را وارث زمین قرار دهد و کره ی زمین را از لوث کفر و نفاق پاک نماید به طوری که هیچ سببی از اسباب ترس و نا امنی مومنان حاکم را تهدید نمی کند، بلکه سرتاسر عالم را خیرات و امنیت فرا می گیرد و جامعه از هر گونه ترس و دلهره در امان و آسایش می باشد و زندگی پاک و طیب را در سایه ی حکومت کریمه تجربه می کند.
ثانیاً آیه می فرماید: اسلام که دین حق و مرضیّ الهی است به طور اساسی و بنیادی در روی زمین استقرار پیدا نموده و هیچ چیزی استقرار او را تهدید نمی کند و هیچ مانعی از نفوذ و اجرای احکام آن در جامعه وجود ندارد، بشر به آن حد از رشد و کمال می رسد که فقط خدای یگانه را پرستش نموده و هیچ چیز دیگری را مستحق عبادت و پرستش نداند.
آنچه مسلم است این جامعه با این خصوصیات، از آغاز بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله تا به امروز، هرگز محقق نشده است و چشم گیتی مصداق چنین جامعه ای را هنوز ندیده است و برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت علیهم السلام و مومنانی که در مرتبه بعدی قرار دارند هیچ گاه چنین زمینه ای در طول تاریخ فراهم نشده است، بلکه همه ی آنان در اثر ظلم ظالمان و بیدادگری غاصبان و توطئه منافقان، به زندان ها و تبعیدگاه ها افتاده اند و در نتیجه به فیض شهادت نایل آمده اند پس باید در آخرالزمان به دنیا باز گردند تا این وعده الهی در باره آنان محقق گردد و لذت و شیرینی گسترش دین موردپسند خداوند را که در راه استقرار آن لحظه ای درنگ نکرده اند چشیده و شاهد استقرار دولت کریمه، عزت اسلام و مسلمین و ذلّت نفاق و منافقین باشند.
و نیز امام صادق علیه السلام می فرمایند: وَاللهِ لا تَذهَبُ الأیَامُ و اللّیالیُ حتّی یُحیِیَ اللهُ المَوتی و یُمیتَ الأحیاءَ، و یَرُدَّ اللهُ الحَقَّ إلی أهلِهِ و یُقِیمَ دینَهُ الّذِی ارتَضاهُ لِنَفسِه و نَبِیِّهِ، فَأَبشِروا، ثُمَّ أبشِرُوا. فَوَ اللهِ ما الحَقُّ إلاّ فی أیدِیکُم.( الکافی، ج ۳، ص ۵۳۸٫)
به خدا قسم روزها و شب ها به پایان نمی رسد تا اینکه خداوند مردگان را زنده کند و زنده ها را بمیراند و خداوند حقّ را به اهلش بازگرداند و دینی را که مورد رضایت خود و رسولش می باشد به پا دارد. پس بشارت باد بر شما و بشارت باد بر شما. به خدا قسم که حقّ جز در دست های شما نمی باشد.
در این روایت امام علیه السلام با قسم به خداوند زنده شدن مردگان و برپایی دین حق به دست مومنان را خبر داده اند.
بنابراین به طور حتم این وعده الهی در آینده محقق شده و حکومت عدل الهی در زمین به دست صالحان بر پا می شود. تعدادی از یاران خاص امام زمان علیه السلام از رجعت کنندگان و تعدادی هم از مومنین خالص همان زمان می باشند و ما باید تمام سعی و تلاشمان این باشد که در راه رضایت خدا و امام زمان قدم برداریم تا انشاء الله بتوانیم از یاران خاص حضرت باشیم.
اعظم کارگر شریف
کارشناس علوم قرآنی سطوح عالی حوزه علمیه
بخش مهدویت تبیان
ادامه مطلب
مهدی علیه السلام، زیباترین معنای زندگی
زندگی برای هر فرد، تعریفی دارد؛ گاهی می شنوم که مردم از یکدیگر می پرسند: آیا این زندگی است؟ و به رفاه، معنی اش می کنند. تعبیر شاعرانه ی آن "سیبی است که گاز باید زد با پوست و آب- تنی کردن در حوضچه اکنون"؛(١) و دانشمندان و فیلسوفان حیات را حقیقت مجهول الكنهى می دانند كه دو خاصیت دارد: یكى آگاهى و دیگرى جنبش.(٢) ولی من می بینم آنانی را که مرفه اند، در زمان حال، خوش هستند و حرکت نیز دارند؛ اما زندگی نه؛ آن گاه تأملی کرده و تعریف خود را از زندگی ارائه می دهم.

زندگیِ من
از نظر من زندگی یعنی شما، مهدی مولا! یعنی نوشتن از شما، گفتن از شما، فکر کردن به شما، جلب رضایت شما، شاید بپرسند که خودت چه؟! آیا این تو نیستی که زنده ای؟! و من قلبم را نشان شان می دهم و ضربان آن را! بگذار بگویند که نیستی این متوهّمان هستی! وقتیکه ضرباهنگ قلب من، در هر تپش می گوید «مهدی»!
مهدی مولا! تویی که همه وجودمی | مهدی آقا! تویی که نبود و بودمی |
مهدی سرور! تویی که دلا اسیرته | مهدی بابا! تویی که ملک فقیرته |
به نظرتان شعار داده و از واقعیت دور افتاده ام؟! اگر این گونه است این شواهد چیست؟:
حیات زمین؛ حیات زمان
زندگی از نظر هر کس معنایی دارد؛ اما معنی واقعی زندگی نَفَس کشیدن در فضای خدمت به حجت الهی است؛ زیرا در کنار او، رشد انسانی محقق می شود و زندگی معنا می یابد. خداوند می فرماید: ای مومنان! وقتی خدا و رسول شما را به آن چه زندگی ست می خوانند، اجابتشان کنید! (٣) چرا دوست دارید مرده باشید؟! آنان برای شما زندگی می خواهند آنچه پشت شیشه ی نمایشگاه های لوکس ماشین و افکار خیال اندود طلایی مسافرتهای آنچنانی، می یابیدش، زندگی نیست؛ رفاه است و حرکت!
نیامدیم که مرده باشیم و متحرّک؛ آمدیم که خودی نشان دهیم؛ بدون مهدی علیه السلام، چگونه می- توان خودی نشان داد؟! وقتی که او شریف ترین موجودات است و هر کس به میزان توجّه و خدمت به او، درجه می گیرد. هر که بیشتر خاطرخواه شده باشد، بیشتر وارد زندگی شده است.
زیبایی زندگی در کنار حجت خدا، به جاودانگی آن است؛ زندگی ای که به همین 70 سال تعلّق ندارد، اقیانوس هستی، قطره ها را راه داده و در خود گم می کند. حجت خدا، جاودانه است؛ زیرا هر آنچه خدایی شد، با نیستی بیگانه است و هستی محض! (٤)
هر که به دنبال زندگی است، درب آرامش موقتی و گاهی شیطانی فلان مکتب را، نزند؛ از با او بودن پُر شویم؛ چرا که ویژگی او، حیات مردمان است؟ (٥) و آن گاه هنوز ظهور رخ نداده، قلبهایمان متولّد می شود؛ قلبی پر از بی نیازی؛ پر از مهربانی؛ همدلی؛ پر از درد مردم و عشق؛ پر از خدا و ذکر او؛ و چقدر خالی از کینه، حسد، غرور و بخل!
اگر پس از ظهور، زمین زنده می شود؛ (٦) در زمان غیبت نیز، هر که غفلت، باعث غیبتش نشده، محضر امام را خود درک می کند و با تأیید امامش، زنده می شود و نشاط می یابد و با لبخند او به زندگی علاقه مند شده و گامهای خود را محکمتر بر می دارد. هر کاری که می کند و در هر شغلی که هست یک چشمش رو به سوی اوست و هر لحظه، کوچکترین کدورتی در چهره ی محبوبش، ببیند عطایش را به لقایش می بخشد و هر چه باشد به راحتی کنارش می گذارد؛ زیرا دست در دست دوست واقعی، ترسی برای او باقی نگذاشته است.
حتی از تنها شدن نمی ترسد؛ تنها می شود گاهی، ولی بی دوست نه! تنها می شود گاهی، ولی بی نَفَس نه؛ حیات، نَفَس می خواهد و نَفَس منشأیی دارد که برخی هوا را منشأ آن می دانند؛ اما هر که با مولا آشنا شده باشد می داند که منشأ نفس، هوا نیست، هوس نیست، باعث حیات، وجود حیّ مهدی علیه السلام است. مگر نه اینکه باران باعث حیات زمین است و حیات باران، مولاست که «بکم ینزل الغیث»؛ (٧) باران و لطافت آن را حس می کنیم و حیات زمین را نیز؛ ولی گاهی منتظر باران حیات وجود خودمان نمی مانیم. نبض آفرینش با ماست و منتظر رجوع ما به او!
مسیح دوران
آیا هیچ شنیده اید از «حیات طیبه»؟! آیا این حیات تنها در عالم ملکوت و قیامت درک شدنی است؟ و یا سَری در این عالم نیز دارد؟! (٨) مگر نه اینکه عالم ملکوت، دنیا را احاطه کرده و بر آن مُشرف است؛ پس چرا در این دنیای ناسوت نیز، برای ملکوتیان حیاتی نباشد از نوع طیّبه و پاک؟!
حیاتی که منشأ آن هوا نیست، نسیم است؛ نسیم عطر آگین و جانبخش مهدی علیه السلام؛ کسی که غایب نیست؛ زنده است و زندگی بخش! جاودانه است و جانبخش! در تعجبم از آنانی که دمِ مسیحایی عیسی علیه السّلام را دیدند یا شنیدند و باور کردند؛ اما نَفَس حیاتبخش مهدی علیه السلام را باور نمی کنند! چگونه ممکن است قدرت نجات جان یا بینایی شخصی به اذن الهی، برای پیامبری، میسّر باشد، ولی قدرت نجاتبخشی محتاجان برای مولا، به اذن الهی، میسّر نباشد؟!
آیا خداوند را به عدالت نمی شناسیم؟ خاک بر دهانم باد اگر اینگونه، عدالت خدای عادلمان را زیر سوال ببریم! خدایی که ولایت تکوینی (٩) خود را به خاطر مسئولیت خاص حجت هر زمان به او داده، به حجت حیّ ما نیز قدرت تصرّف قلوبِ خواهانِ زندگی را داده است.
زندگی مان! بمانید برایمان
زندگی گاهی آدم را اسیر می کند. مثل ما که اسیر شما شدیم. صید، گاهی با رنج در دست صیاد می ماند؛ اما اگر صید با دست خود به خانه ی صیاد بیاید و پاشنه ی آنجا را درآورد و آرزوی نظری از طرف صیاد را داشته باشد، چه؟! آیا برای او سختی دارد که پاهای زخمی و پرهای کنده ی خود را ببیند؟ نه.
مولا! زخمی شدن سختمان نیست! در آخرالزمان نفس کشیدن سختمان نیست، اگر لبخند و عنایت شما باشد! مهدی مولا! چون بکوشیم همه، در پی هستی، وقتی؛ هستی از غیر شما نیست!
روی از ما برنگردانید که خواهیم مُرد؛ مانند مردمان دوران جاهلیت که مرده بودند! (١٠) دوری ما از شما ضربان قلبمان را کُند خواهد کرد. به نفسهای به شماره افتاده مان رحمی کنید! آخر ما نیز دلمان برای زندگی، تنگ است!
خدایا! روزیمان کنید زندگی محمدی و آل محمدی را! به حقیقت حیات طیبه ای که آنان درکش کردند ما را نیز قطره ای بچشانید از آن! آنان زندگی کردند و با زندگی خود به ما زندگی بخشیدند. کمکمان کنید، عاشق زندگی مهدوی بمانیم!
پی نوشت:
1) شاعر: سهراب سپهری.
2) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، احیاى تفكر اسلامى، «روح اسلامى در مسلمین مرده است»، ج25 ، ص424.
3) «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا یُحْیِیكُمْ ...»: اى كسانى كه ایمان آورده اید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزى فرا خواندند كه به شما حیات مى بخشد، آنان را اجابت كنید... (سوره مبارکه انفال، 24)
4) «مَا عِندَكمُ یَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللَّهِ بَاق...»: آنچه نزد شماست فنا می شود و آنچه نزد خداست ماندنی است. (سوره مبارکه نحل، 96)
5) یکی از القاب مولا «حیاة الانام» است: ر.ک: اصول الكافی، ج 1، ص ،203، ح 2؛ الغیبه نعمانی، 149.
6) امام باقر علیه السّلام در مورد آیه 17 سوره مبارکه حدید: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها ...» بدانید كه خداى تعالى زنده مى كند زمین را بعد از مردنش؛ فرمود: «خداوند زنده مى كند به سبب قائم علیه السّلام زمین را بعد از مردنش به سبب كفر اهلش و كافر مرده است.»: شیخ صدوق، كمال الدین و تمام النعمة، ص 668.
7) شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
8) ر.ک: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُوْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ یَعْمَلُونَ (سوره مبارکه نحل،۹۷): هر کس از مرد یا زن، عمل نیک انجام دهد در حالی که ایمان داشته باشد پس او را بی تردید (در دنیا) به زندگی پاکیزه ای زنده خواهیم داشت و (در آخرت) پاداششان را در برابر عملهای بسیار خوبشان خواهیم داد.
9) ولایت تکوینی به معنی سرپرستی موجودات جهان و قدرت تصرف در آنها است.
10) قرآن کریم در مورد مردم جاهلیت، مى فرماید اینها امواتند: «... انَّكَ لاتُسْمِعُ الْمَوْتى وَ ما انْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِى الْقُبورِ» (سوره مبارکه فاطر، 22) : (اى رسول! بدان كه) خدا هر كه را بخواهد شنوا (ى كلام حق) سازد و اما تو آن كس را كه در گورستان (كفر و جهالت و شهوت پرستى) فرو رفته هرگز شنوا نتوانى كرد.
ادامه مطلب
نويسنده كتاب ملاقات با امام زمان (عج)
نظرتان نسبت به نويسنده كتاب ملاقات با امام زمان (عج) و آثار دیگر ایشان چیست؟
شرح پرسش:
نظرتان نسبت به نويسنده كتاب ملاقات با امام زمان (عج) و ديگر كتابهای ايشان چيست؟ آيا مطالعه كتابهای ايشان خالی از اشكال است؟ از نظر محتوا چگونه است؟
پاسخ:
آقاي سيد حسن ابطحي نويسنده كتاب ملاقات با امام زمان (عج) و پرواز روح و مصلح غيبي، يكي از نويسندگان آثار مذهبي است كه مطالعات قابل توجهي در زمينه مهدويت و امام زمان (عج) دارد.
كتاب بدون ايراد و اشكال در زمينه علوم انساني به خصوص تاريخي و مذهبي در دنيا اندک است و كتاب هاي آقای ابطحي نيز مستثنی نيست، ليكن مطالبی كه در خصوص امام زمان (عج) در كتابهايش آورده، غالباً قابل استفاده برای شيفتگان حضرت بقيةالله (عج) است. در مورد ساير مطالب و كتابها و افكار و شخصيت اجتماعي وی، اطلاعات دقيق و مورد وثوق در دست نيست.
منبع: موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عليه السلام
ادامه مطلب
چرا پس از نام مبارک امام زمان، عبارت «عجّل الله تعالی فرجه» آورده میشود؟
شرح پرسش:
چرا پس از اسم مبارک حضرت علی، عبارت «عليه السلام» و پس از نام مبارک امام زمان، عبارت «عجّل الله تعالی فرجه» آورده میشود؟ و چرا بعد از ذکر صلوات، «و عجّل فرجهم» میگویند؟
پاسخ:
كلمه عليه السلام، درود و تحيت، و تجليلی است كه ما شيعيان از پيشوايان دين خود میكنيم. سلام از سنّت های دين مقدّس اسلام است كه سفارش فراوانی نسبت به آن شده است. با توجّه به عظمت و منزلتی كه امامان معصوم علیهم السلام در پيشگاه الهی دارند، ادب اسلامي اقتضا میكند كه به دنبال اسم آنان، كلمه عليه السلام بياوريم، و نه تنها براي اميرالمؤمنين، بلكه براي امام زمان نيز، مستحب است كه اين كلمه آورده شود و ما اين اين درس را از قرآن آموختهايم. خداي متعال در قرآن، به برخي از انبيا، سلام و درود فرستاده است. براي مثال درباره حضرت يحيي علیه السلام میفرمايد: «وَ سَلَـَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا؛ و سلام بر او روزی كه متولد شده و روزی كه میميرد، و روزی كه زنده میشود.» (مريم، 15)
یا میفرماید: «سَلَـَمٌ عَلَيََّ إِبْراهِيمَ» (صافات، 109)
همچنین در جایی دیگر میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائكَتَهُ و يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يَـََّأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ وَ سَلِّمُواْ تَسْلِيمًا» (احزاب، 56)
پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله در پيشگاه خدا، آن قدر منزلت دارد كه خداوند و همه فرشتگان بر او درود میفرستند، و به مؤمنان نيز دستور داده شده كه به او درود و سلام بفرستند. امّا عبارت «و عجّل فرجهم» كه پس از صلوات به محمد و آل محمد، میآوريم و يا پس از بردن نام مقدّس امام زمان، جمله «عجل اللّه تعالی فرجه» میگوييم، به اين جهت است كه امام زمان علیه السلام زنده است، و ما با اين جمله، از خدا میخواهيم كه در ظهور آن حضرت، تعجيل فرمايد، چون انتظار ظهور، يكی از عبادات بزرگ است، و در روايات سفارش شده كه هميشه منتظر ظهور باشيد، و يكی از مصاديق فرد منتظر اين است كه از خدای متعال بخواهد كه هر چه زودتر اسباب ظهور آن حضرت را فراهم نمايد. در دعاهای وارده از امامان معصوم علیهم السلام نيز اين كلمه آمده است، از جمله در دعای عهد كه خواندن آن در هر صبح، مستحب و ثواب فراوان دارد، و اين دعا، از جانب امام صادق علیه السلام صادر شده، میخوانيم: «و عجّل فرجه و سهّل مخرجه؛ خدايا! در فرج آن حضرت تعجيل فرما و اسباب ظهورش را آسان نما.»
بنابراين، «عليه السلام» برای همه امامان مستحب است، كه به دنبال اسم آنان اضافه كنيم، حتّي براي امام زمان و اين تحيّت و درودی از ما به آن بزرگواران است و كلمه «عجّل فرجهم»، دعايی براي تعجيل ظهور آن حضرت میباشد.
منبع: موسسه تحقيقاتی حضرت ولی عصر عليه السلام
ادامه مطلب
حوادث مهم قبل از ظهور
حوادث مهم قبل از ظهور، زمان ظهور و حكومت حضرت مهدى (عج) را بيان كنيد؟
1. علايم و اتفاقات عصر ظهور امام زمان عليه السلام
وقت دقيق ظهور معلوم نشده، بلکه کسانى که وقت ظهور را تعيين کردهاند، مورد مذمت و تکذيب قرار گرفته اند[1]؛ لکن از منبع وحى، علايم و نشانههايى معرفى شده که دلالت بر نزديک شدن ظهور امام زمان عليه السلام دارد از جمله:
الف) آن گاه که صلاح و عدل به حدّاقل برسد؛ «کما ملئب ظلماً و جوراً».
ب) خروج مرد سفيانى؛ امام رضا عليه السلام فرمودند: «قيام قائم از جانب خدا و آمدن سفيانى، مسلّم و حتمى است. او در روايات چنين توصيف شده است: مردى است يک چشمى، به رنگ سرخ و زرد، با چشم کبود، قيافهاش وحشتناک، سرش ضخيم، رويش پرآبله، در ظاهر ذکر خدا مىگويد، و...» .
ج) خروج دجّال؛ پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: «ايها الناس ما بعث الله نّبياً الا و قدر انذر قومه الدجال؛ اى مردم، خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نکرد، مگر اين که قوم خود را از دجال بر حذر کرد.»
دجال نيز چنين معرفى شده که قدرت عجيبى دارد، فقط چشم چپ دارد که در وسط پيشانىاش قرار دارد و مانند ستاره صبح مىدرخشد، چيزى در چشم اوست که گويى آميخته به خون است؛ داخل درياها مىشود، آفتاب با او مى چرخد و...
د) دين، بى محتوا مى شود، مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا مىکنند، پيوند خويشى بريده مىشود و...[2]
2. حوادث حکومت حضرت مهدى عليه السلام
به عدالت حکم مىشود و جور و ستم برچيده مىشود، امنيت راهها برقرار مىگردد، زمين برکاتش را برمىآورد، دين خدا آشکار و قرآنى که اميرالمؤمنين على عليه السلام جمع آورى کرده بود تعليم داده مىشود.[3] کافرين به دست او به قتل مىرسند. ناتوانى شيطان رجيم، نيرومندى مسلمين،[4] تکامل عقول و خردها و صنايع، عمران و آبادانى روى زمين، از ديگر آثار حکومت ايشان است.[5]
يکى از حوادث مهم اين عصر، رجعت است که از عقايد مسّلم مکتب شيعه مىباشد. فرمان رجعت، همانند فرمان ظهور از جانب خداوند صادر مىشود تا تجلّى قدرت خداوند را در دولت کريمه حضرت مهدى عليه السلام مشاهده کنند. بر اساس احاديثى که ذيل آيه 6 سوره اسراء، وارد شده، در اواخر حکومت حضرت بقية الله علیه السلام امام حسين عليه السلام با اصحاب باوفايش رجعت مىکند... حضرت مهدى عليه السلام که شهيد مىشوند، امام حسين عليه السلام ايشان را غسل میدهند و دفن و کفن مىکنند.[6]
پینوشتها:
[1]. امام باقر عليه السلام: کذب الوقاتون. شيخ طوسى، الغيبة، ص 426.
[2]. داود الهامى، «آخرين اميد»،مجله مکتب اسلام، (سال 1372)، ص 301، ميرزا محمد تقى موسوى اصفهانى، مکيال المکارم، ج 2، ص 262.
[3]. مکيال المکارم، ج 2، ص 73.
[4]. همان، ص 173.
[5]. نشريه مسجد صدريه، خورشيد پنهان، ص 81 و 196.
[6]. عليرضا رجالى تهرانى، يکصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان، ص 222 به بعد.
منبع: آخرين سفر، رحيم لطيفى، انتشارات مرکز مديريت حوزه علميه قم (1385).
ادامه مطلب
چرا امام مهدى علیه السلام در زمان غیبت کبری نایب خاص ندارد؟
در پاسخ این سوال، باید گفت اوّلا، غیبت صغری مقدمه اى براى آغاز غیبت کبری بود و در این دوره، نایبان خاص، وظیفه داشتند تا شیعیان را آماده ى غیبت امام(علیه السلام) کنند. در همین مدّت غیبت صغری، شیعیان توانستند خود را براى ورود به مرحله ى جدید آماده کنند؛ بنابراین، هدف اصلى از تعیین نواب خاص، تحقق یافته بود و دیگر نیازى به تعیین نایب خاص نبود؛ چون، با آغاز غیبت کبری ـ که هدف از آن، حفظ جان امام، آزمایش مردم، آماده سازى مردم جهان براى قیام امام (علیه السلام) در آخرالزمان و... بود ـ تعیین نایب خاص، با اهداف و فلسفه ى غیبت تعارض پیدا مى کرد.
ثانیاً، در صورت استمرار تعیین نایب خاص، امکان داشت فرصت مناسبى ایجاد شود تا هر کس ادعاى نیابت امام زمان (علیه السلام) را بکند و صادق و کاذب مشتبه شود و البته این هم امکان نداشت که خود حضرت هر بار ظاهر شود و اوّلا، معجزه اى بیاورد که خود امام است و ثانیاً، براى هر عصرى، کسى را معرّفى کند.[1]
ثالثاً، شاید دلیل عدم تعیین نائب خاص، این بوده که اگر نائب خاص تعیین مى شدند، دشمنان، آنان را آزاد نمى گذاشتند، بلکه آنان را شکنجه و زجر مى دادند.
پی نوشت:
[1]. ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص 153.
منبع: امام مهدى علیه السلام، رسول رضوى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
ادامه مطلب
غیبت حضرت مهدی علیه السلام تا چه زمانی طول خواهد کشید؟
در مورد زمان دقیق پایان غیبت حضرت مهدی علیه السلام و وقت ظهور ایشان، کسی اطلاعی ندارد و اگر کسی مدعی تعیین وقت ظهور و پایان غیبت بشود، دروغ گو است؛ زیرا موضوع پایان غیبت حضرت و اعلام ظهور، فقط به اراده الهی بستگی دارد و خود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هم منتظر دستور و فرمان ظهور از سوی خداوند است.
به همین دلیل، نه تنها در روایات، زمانی برای ظهور تعیین نشده، بلکه تعیین کنندگان به شدت دروغ گو خوانده شده اند. فردی به نام مهزم از امام صادق علیه السلام پرسید: فدایت شوم! ظهور قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و تشکیل دولت حق به درازا کشید؛ پس چه وقت روی می دهد؟
حضرت پاسخ دادند: « تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ می گویند، تعجیل کنندگان هلاک می شوند، و تسلیم شوندگان نجات می یابند و به سوی ما باز می گردند.»(1)
تعیین وقت نکردن از سوی معصومان علیهم السلام و تکذیب وقت گذاران، با توجه به اسرار و حکمت هایی است که در نامعلوم بودن آن نهفته است. یکی از آن حکمت ها، جلوگیری از سوء استفاده اشخاص ناپاک از این قضیه است. البته سخن از نزدیک شدن به عصر ظهور، چنان که در روایات نشانه های ظهور مطرح شده، با این مطلب منافات ندارد؛ زیرا آن چه در روایات ممنوع و تکذیب شده، اظهار نظر قطعی در مورد ظهور از نظر سال و ماه و روز است، نه نزدیک دانستن ظهور.
البته ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف شرایطی دارد. در زمانی که این شرایط محقق شود، ظهور نیز تحقق می یابد. مهم ترین این شرایط و زمینه ها، فراهم شدن یاوران مخلص و توان مند و آمادگی جهانی برای پذیرش رهبر معصوم است.
پی نوشت:
1. کافی، ج1، ص 368،ح1.
منبع: تبیان
ادامه مطلب
چرا از اول امامت امام زمان علیه السلام، غیبت کبری شروع نشد؟
غیبت صغری، زمینه ساز غیبت کبری است. در واقع غیبت اول به منظور آمادگی مردم برای پذیرش غیبت کبری رخ داد؛ زیرا غایب شدن در زمانی طولانی، امری بس غریب و نامأنوس و باور آن برای مردم دشوار است. به همین جهت امام هادی علیه السلام با مردم کمتر معاشرت می کردند و جز با اصحاب خاص خود با کسی ارتباط نداشتند. وقتی امام حسن عسکری علیه السلام به امامت رسیدند، در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم سخن می گفتند تا مردم برای پذیرش غیبت امام دوازدهم مهیا شوند.
علاوه بر این، اگر غیبت کبری از همان اول صورت می گرفت، وجود مقدس امام زمان علیه السلام مورد غفلت واقع می شد و کم کم به فراموشی می پیوست. بنابراین غیبت صغری آغاز شد تا شیعیان در آن ایام به وسیله نواب با امام خود تماس داشته و در وجود حضرت تردید نداشته باشند.
جهت مطالعه بیشتر به کتابهای ذیل مراجعه نمایید:
دادگستر جهان، ص225؛ یک صد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، علیرضا رجالی تهرانی، ص81؛ اثبات الوصیه، مسعودی، ص206؛ نشانی از امام زمان غایب علیه السلام، دکتر محمد مهدوی رکنی، ص15؛ سیمای آفتاب، ص88.
منبع: www.hawzah.net
ادامه مطلب
نایبان عام امام زمان علیه السلام درعصر غیبت چه وظیفه اى دارند؟
براى پاسخ دادن به این سؤال، ابتدا باید به این مقدمه اشاره شود که هر چند نبوّت با پیامبرى رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) خاتمه یافته، ولى ختم نبوت، ختم راهنمایى الهى (وحى) است و نه ختم رهبرى الهى (یعنى امامت)؛ چرا که امامت و نبوت، دو منصب و دوشأن هستند که احیاناً قابل تفکیک اند.[1] و چون اسلام آخرین و کامل ترین دین است، باید همیشه فردى براى هدایت و رهبرى جامعه وجود داشته باشد. بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله)این منصب، از سوى خداوند، به امامان معصوم(علیهم السلام) واگذار شده است و چون آخرین امام (علیه السلام) مستور شده و غایب شده اند، براى اداره ى جامعه در دوره ى غیبت، نایبان عامى تعیین شده اند که عهده دار وظیفه ى رهبرى جامعه در این دوره هستند؛ البته، معلوم است که برخى از کمالات و مقامات ائمه ى معصوم(علیهم السلام)قائم به نفس قدسى آنان است، مانند ولایت تکوینى و علم غیب و... این نوع مقامات، نه نیابت بردار است و نه نیاز به این است که در زمان غیبت، در این مناصب هم نیابتى باشد، امّا مناصب دیگر، از قبیل فتوا و بیان احکام الهى و منصب قضا و فصل خصومت و زعامت و رهبرى جامعه و اداره ى امور مملکت اسلامى، قطعاً، از وظایف نایب عام امام زمان(علیه السلام)به شمار مى آید. بنابراین، مى توان گفت، اساسى ترین و مهم ترین ویژگى نایبان عام، جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه ى اطهار(علیهم السلام) است، بدین معنا که چون نایب عام، قائم مقام امام است، پس خود به خود، همه ى رسالت ها و وظایف اجتماعى آنان به وى منتقل مى شود. امام صادق(علیه السلام)در این مورد مى فرماید: «علماء، وارثان انبیایند. این وراثت، براى درهم و دینار نیست، بلکه علم را به ارث گذاشته اند. پس کسى که از آن علم بگیرد، بهره ى فراوانى نصیبش خواهد شد».[2]
به صورت خلاصه مى توان گفت، اهم وظایف نایبان عام، عبارت است از:
1. استخراج و استنباط احکام از منابع
در این مورد قرآن کریم مى فرماید:
(وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ)؛[3] شایسته نیست مومنین همگى کوچ کنند. پس چرا از هر گروهى از آنان، طایفه اى کوچ نمى کند تا در دین آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به قوم خود، آنان را بیم دهند، شاید بترسند و خوددارى کنند؟.
بنابراین، نایبان عام، باید تفقّه در دین داشته باشند و مسائل اعتقادى، اخلاقى، فقهى، مشکلات جارى مردم،... را با رجوع به قرآن و سنّت و ادله ى عقلى، استباط کنند و امّت اسلامى را از قوانین بشرى بى نیاز کنند.
2. حافظ دین بودن
یکى از شرایط نایب عام، حافظ دین بودن است. بنابراین، وى، باید دین را از تحریف منحرفان حفظ کند و با پاسخ دادن به شبهات، از نفوذ عقاید التقاطى و سست شدن احکام الهى، جلوگیرى کند.
3. ولایت و رهبرى
چون دین اسلام، دین جهانى است و احکام آن اعم از اقتصادى، سیاسى، قضایى، و... تا روز قیامت ادامه دارد و لازم الاجراء است. این دوام احکام، نظامى را مى طلبد که تحقّق اهداف و احکام اسلامى را در زمان غیبت کبرا تضمین کند و مسلم است که تحقّق احکام اسلام جز از رهگذر حکومت اسلامى، امکان پذیر نخواهد بود و حکومت اسلامى، در صورتى اسلامى خواهد بود که حاکم و رهبر آن حکومت، از میان فقهاى شایسته و واجد شرایط تعیین گردد. امام حسین(علیه السلام) مى فرماید: «مجارى الامور و الاحکام على أیدى العلماء بالله الامناء على حلاله و حرامه؛[4] جریان امور و احکام، باید به دست علماى دانا به خدا و امناى بر حلال و حرام خدا باشد».
در غیبت کبرا خداوند حکیم، امّت اسلامى را به حال خود رها نکرده و آنان را بدون تکلیف نگذاشته است. این نایبان عام هستند که وظیفه ى اداره و سرپرستى امّت اسلامى را بر عهده دارند و باید به این کار ادامه دهند تا آن را به صاحب الامر(علیه السلام) تحویل دهند.
پی نوشتها:
[1]. مرتضى مطهرى، امامت و رهبرى، ص 8.
[2]. شیخ کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 42.
[3]. توبه: 122.
[4]. ابن شعبه حراّنى، تحف العقول عن آل الرسول، ص 328.
منبع: امام مهدى علیه السلام، رسول رضوى، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
ادامه مطلب
دیدار امام زمان (عج) در عصر غیبت
ارتباط با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه از نظر حالات، سه نوع می باشد:
1. ارتباط روحی و عرفانی.
2. ارتباط در عالم خواب.
3. ارتباط فیزیکی و رۆیت با چشم ظاهری.
آنچه میان علمای شیعه محل اختلاف است و در کتابها و حکایات مطرح می باشد، ناظر به نوع سوم از ملاقات در عصر غیبت کبری است.
دلیل منکران امکان ملاقات حضرت
کسانی که منکر امکان ارتباط و ملاقات با حضرت در غیبت کبری هستند، برای اثبات ادعای خود به تعدادی از روایات، از جمله توقیع آن حضرت علیه السلام به یکی از نائبان خاص استناد میکنند، چون حضرت مدعی مشاهده را تکذیب نموده است «ألا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کاذب مفتر.» [1] یعنی «آگاه باشید هر کس قبل از خروج سفیانی و ندای آسمانی مدعی دیدار من بشود، او دروغ گفته و افترا بسته است.»...ادامه مطلب...
ادامه مطلب