چه کنیم تا لایق نگاه حضرت مهدی (عج) شویم؟

 
 
پاسخ : 
در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که مقامشان از تمامی امامان بالاتر است؛ عدّه زیادی آن وجود مبارک را می‌ دیدند، امّا خدای سبحان درباره آن‌ها فرمود: «... وَ تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُون‌» (1)؛ آن‌ها را می‌ بینی که به تو می ‌نگرند؛ ولی تو را نمی‌ بینند. آنان اهل نظر هستند، اما اهل بصیرت نیستند. هنر این است که به گونه ‌ای باشیم که وجود مبارک امام زمان علیه‌السلام ما را ببینند. اگر ما در مسیر صحیح حرکت کنیم لایق نگاه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف خواهیم گشت. راه های قرار گرفتن در مسیر صحیحِ حرکت، به قرار زیر است:...ادامه مطلب...

ادامه مطلب


[ شنبه 21 شهریور 1394  ] [ 4:31 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

چطور می توان محضر امام زمان علیه السلام مشرف شد؟

 
 
پاسخ : 
تشرف بی واسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان(ع) لیاقت و شایستگی هایی ویژه می خواهد، از این رو تنها برخی از موحدان به باریابی محضر مطهرش توفیق می یابند. هر خارق عادت یا کرامتی که به دست ناشناسی صورت می گیرد و فیضی از ناحیه او به دیگران می رساند، از سرچشمه فیاض امام عصر(ع) جاری می گردد؛ امّا چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارک ولی عصر(ع) باشد بلکه آن حضرت شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان گره از کار فروبستة دیگران می گشایند و واسطة رسیدن فیض امام به آنان می شوند.
آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد.
انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت از آن حضرت و اهدای ثواب آن به ارواح طیّب عترت طاهره(ع) از بهترین راه هایی است که می تواند ارتباط انسان با آن وجود مبارک را تأمین کند و بهترین حالت در چنین نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام خواسته ای نداشته باشد، زیرا از قدر عملش می کاهد: چون خواستة ما به قدر ادراک ماست و ادراک ما بیشتر به حجاب تمنیات ما محجوب است، مطلوب متوقّع ما نیز محدود خواهد بود. پس بهتر است که برابر این ادب، به پیشگاه آن حضرت چیز خاصّی را پیشنهاد ندهیم، زیرا او از آن دسته است که «سجّیتهم الکرم؛ ادب شان کریم بودن است». بنابراین شایسته آن است که در انتظار عطای او باشیم، زیرا آنچه آن حضرت به اقتضای سجیّة کریم خویش عطا می کند ماندنی است.
البته این سخن بدین معنی نیست که انسان اگر مشکل خاصی دارد، با امام خویش در میان نگذارد و از او نطلبد بلکه مقصود آن است که در انجام دادن اعمال صالح به نیابت از آن حضرت، طلبی نداشته باشد و پیشنهادی ندهد تا آنان در خور خویش عطا کنند؛ نه در اندازة مطلوب محدود ما. آنان چون درخور خویش عطا کنند, هم قابلیت و ظرفیت می بخشند و هم مقبول و مظروف؛ گاه گرچه به شخص عطا می کنند، ظهور و فضل عطایشان جامعه ای را بهره مند می سازد؛ مانند آنچه حضرت رضا(ع) به شاگرد خویش جناب زکریا بن آدم در برابر استجازة او برای خروج از قم فرمود: «شما در قم بمانید. خدای سبحان به برکت شما عذاب را از مردم قم بر می دارد، آن گونه که به برکت مزار پدرم عذاب را از ساکنان آن منطقه برداشته است».
این نمونه ای از آن عطایاست که به شخصی چنان لطفی می کنند که چون پیکرش در زمینی مدفون شود، آن برکت در تمام آن شهر جریان یابد.
از دیگر آداب حسنه در ارتباط با امام عصر(ع) ادب برخاستن به احترام نام مبارک ولیّ عصر(ع) است که در میان شیفتگان و پیروان خاندان عصمت(ع) سنّتی دیرپاست.
دوست عزیز لازم است در آخر یادآوری کنم که ما پیوسته آن حضرت را با چشم باطن می بینیم و وجود مقدس وی را درک می کنیم همان گونه که خداوند را می بینیم چرا که از مولای متقیان امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند که آیا خدا را می بینی؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند مگر می شود خدایی را که نمی توان دید پرستش نمود! گفتند چگونه می بینی؟ فرمود: خداوند را با چشم دل می بینم نه با چشم سر.
www.shamimm.ir

ادامه مطلب


[ شنبه 21 شهریور 1394  ] [ 4:30 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

آیا حضرت مهدی علیه السلام در زمان غیبت با افراد خاصّی رابطه دارند؟

 
 
پاسخ : 
ادعای این مسأله که حضرت مهدی علیه السلام در زمان غیبت با افراد خاصّی رابطه داشته باشند، یا افراد خاصی با آن حضرت در ارتباط باشند، مشکل است. بر اساس روایاتی که به ما رسیده، در زمان غیبت کبری ارتباط مستقیم به کلی قطع شده و در نامه ی آن حضرت به نائب چهارمشان(علی بن محمد سمری) آمده است: 
ای علی بن محمد سمری! بشنو خداوند پاداش برادران دینی تو را در مرگ تو بزرگ گرداند! تو تا شش روز دیگر خواهی مرد پس به کارهای خود رسیدگی کن و هیچ کس را به عنوان جانشین خود معرفی نکن که غیبت کامل واقع شده است و دیگر ظهوری نیست مگر بعد از آن که خداوند اجازه دهد آن هم بعد از گذشت زمان ها و قساوت دل ها و پر شدن زمین از ستم، خواهد بود. به زودی در میان شیعیان کسانی پیدا می شوند که ادّعا می کنند مرا دیده اند آگاه باش هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعا کند مرا دیده است، دروغ می گوید و بر من افترا می بندد.(1)
البته ممکن است افراد پاک سرشت و نیکان شیعه و دوستان خالص آن حضرت به دیدار ایشان نایل شوند، اما به کسی بازگو نکنند.(2) 
احتمال دیگر این است که در حال مکاشفه ببینند و مابقی تشرف به محضر یاران امام زمان علیه السلام است که گمانه می زنند امام زمان علیه السلام باشد.
آن حضرت در بین مردم حضور پیدا می کنند ولی کسی ایشان را نمی شناسد و در مراسمی مانند موسم حج هرساله شرکت می کند. از محمد بن عثمان، یکی از نوّاب امام زمان علیه السلام نقل شده است: 
به خدا قسم! حضرت مهدی علیه السلام هر سال در مراسم حج شرکت می کند. ایشان مردم را می بینند و می شناسند و مردم ایشان را می بینند، ولی ایشان را نمی شناسند.(3)

پی نوشتها:
1.علی دوانی، مهدی موعود، ص928 با تلخیص. 
2.علی دوانی، مهدی موعود، ص929.
3.علی دوانی، مهدی موعود، ص930.

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام.

ادامه مطلب


[ شنبه 21 شهریور 1394  ] [ 4:30 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

آیا دیدار امام زمان علیه السلام در عصر غیبت ممکن است؟

 
 
پاسخ : 
شرح پرسش:
آیا دیدار امام زمان علیه السلام در عصر غیبت ممکن است و اگر هست واقع شده یا نه و از آنچه نقل شده، چقدر به واقعیت نزدیک است؟

پاسخ:
منشأ این گونه سئوالات به روایت امام عصر علیه السلام بر می گردد که علمای شیعه آن را از چهارمین نائب خاص امام زمان علیه السلام نقل کرده اند. امام زمان علیه السلام در فرمایشی به آخرین نائب خود فرمودند که پس از غیبت کبری، دیگر کسی مرا نخواهد دید و اگر کسی بگوید مرا دیده دروغ گفته است.
ما بر اساس این روایت می توانیم مدعیان رؤیت را تکذیب کنیم. البته منظور دیداری است که در غیبت صغری انجام می شده است. چنین رؤیتی خاص دوران غیبت صغری بوده و بعد از آن نفی شده است. پس مراد حضرت این نبود که چشم هیچ انسانی به ایشان نمی افتد بلکه روایت داریم که حضرت در بین مردم هستند و مردم را می بیند اما آنها محروم از رؤیت حضرت اند.
گاهی دیدار چنین حاصل می شده که فرد بعد از دیدار و خروج از آن حالت یقین پیدا می کرده که امام را دیده است، اما رؤیت رسمی حضرت چنانچه در غیبت صغری بوده، تکذیب می شود. نمونه کسانی که قبلاً علم داشته و با علم به دیدار حضرت رفته باشد، بسیار کم بوده و معمولاً پس از مرگ دیدار کنندگان این موضع مکشوف شده است و آنها مدعی دیدار نبوده اند.
علامه مصباح یزدی دامت برکاته در پاسخ به سئوال که آیا مواردی که نقل می شود افرادی حضرت مهدی علیه السلام را مشاهده کرده اند واقعیت دارد یا نه؟ می فرمایند: فرق بین عصر غیبت صغری و غیبت کبری این است که در زمان غیبت صغری، کسانی بودند که می توانستند رسماً خدمت اما زمان علیه السلام برسند، حرف های مردم را نقل کنند و جوابش را هم بگیرند و به مردم اطلاع دهند. یا وجوهات را بپردازند و رسید بگیرند. گویی امام عصر علیه السلام حاضر بودند و مردم با ایشان ملاقات می کردند،با این تفاوت که این روابط خصوصی بود و فقط چند نفر یا یک نفر با آن حضرت رابطه داشتند.
این نوع رابطه پس از آخرین نماینده، قطع شد و پس از آن دیگر چنین رابطه ای وجود ندارد که کسی باشد تا مردم بوسیله او با ایشان ارتباط پیدا کنند. این که آن حضرت فرمودند پس از این، کسی مرا نخواهد دید، منظور همان رؤیتی است که در عصر غیبت صغری وجود داشته است و نواب به خواست خود، هر وقت می خواستند خدمت امام زمان علیه السلام می رسیدند، لذا در زمان غیبت کبری، رؤیتی که توأم با آن نیابت بوده باشد وجود ندارد و آن حضرت این موضوع را نفی می نمایند. اما در زمان غیبت کبری، ممکن است کسانی خدمت امام زمان علیه السلام شرفیاب شوند ولی آن حضرت را نشناسند، یا در خواب، ایشان را ببینند یا آن که خود امام علیه السلام خواسته باشند که خود را به کسی نشان دهند. دلیلی بر عدم امکان این موضوع نداریم. خلاصه آن که ظرف گفت و گویی که محل بحث بوده، رؤیتی است که در زمان غیبت صغری میسر بوده و آن را در زمان غیبت کبری نفی می کنند،نه هر رؤیتی را. (1)
بنابراین با قاطعیت می توانیم کسانی را که ادعای دیدار با امام زمان علیه السلام می کنند(به معنایی که توضیح داده شد)، تکذیب کنیم و از آن طرف برخی ملاقات ها را که به صورت ادعا نبوده، مثل دیدار سید بحرالعلوم، علی بن مهزیار و ...مورد تصدیق قرار دهیم.
دیدار و رویارویی با حضرت مهدی علیه السلام به سه صورت ممکن است پیش آید:

1. دیدار حضرت مهدی علیه السلام با عنوان غیر واقعی ایشان، به طوری که کاملاً برای دیدار کننده ناشناس باشند. این گونه دیدار، و به فراوانی دایم برای کسانی که در محل زندگی ایشان سکونت دارند یا افرادی که با ایشان برخورد می نمایند در هر نقطه ای که باشند، روی می دهد.

2. دیدار با آن حضرت در عنوان حقیقی ایشان، بدون این که این امر را ملاقات کننده بداند، مگر پس از پایان گرفتن دیدار، متوجه باشد. این همان حالتی است که اکثر دیدارهای نقل شده را شامل می شود.

3. دیدار با آن حضرت با عنوان حقیقی ایشان، در حالی که دیدار کننده نیز در اثنای ملاقات متوجه این امر باشد. این گونه دیدار در اخبار مشاهده و دیدار بسیار کم نقل شده است، زیرا غالباً مخالف مصلحت می باشد و با غیبت تامه و کامل حضرت مهدی علیه السلام منافات دارد.
راجع به این که آیا در غیبت کبری ممکن است کسی خدمت آن حضرت مشرف شود؟ باید گفت: آری، و این که در بعضی روایات گفته شده که مدعیان دیدن حضرت را تکذیب کنید، منظور کسانی است که ادعای دیدن آن امام و نیابت دارند. باری هر شیعه پاک سرشتی می تواند آن حضرت را ملاقات کند. (2) 

پی نوشتها:
1.تقویت مبانی اعتقادی، آیت الله مصباح،صص51-50.
2.یکصد پرسش پیرامون امام زمان(علیه السلام)، علیرضا رجالی تهرانی،صص155-153.

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام

ادامه مطلب


[ شنبه 21 شهریور 1394  ] [ 4:30 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

چگونه می‌توان نايب امام زمان علیه السلام را در زمان غيبت شناخت؟

چگونه می‌توان نايب امام زمان علیه السلام را در زمان غيبت شناخت؟
 
پاسخ : 
برای شناخت نایب امام زمان (عج) معیارهایی وجود دارد كه با توجه به آنها می‌توان در هر زمان فرد یا افرادی را یافت كه صلاحیت این مرتبه را داشته باشند. البته باید دانست كه این نیابت، نیابت خاص نیست؛ یعنی، امام زمان (عج) شخصی را به عنوان نایب خاص خود معرفی نمی‌كنند؛ بلكه نیابت عام است؛ یعنی، هر كسی كه دارای صفات خاصی باشد، به طور عام مجاز است كه احكام الهی را بیان كند و شوونی را كه امام (ع) بر عهده دارند، بر عهده بگیرد. مجموعه این شرایط از قرآن و سنت استفاده می‌شود كه عبارت است از: 

1- عالم بودن و دارای قوه اجتهاد و استنباط احكام الهی ازمنابع آن، 
2- دارای زهد و تقوا و پرهیز كردن از دنیاپرستی و مفتون شدن به آن، 
3- داشتن بصیرت و عالم به زمان. 

البته در هر زمان اگر چند نفر دارای این شرایط بودند، باید اعلم آنان برگزیده شود و اگر مساوی بودند، انتخاب هر یک از آنها مجاز است. البته در مسائل سیاسی و حكومتی به جهت آن كه نظام جامعه مختل نشود، باید یک نفر (ولی فقیه) در رأس امور قرار گیرد و اختیارات حكومتی نیز در دست او متمركز باشد وگرنه موجب به هم خوردن امور می‌گردد.

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام

ادامه مطلب


[ شنبه 14 شهریور 1394  ] [ 4:27 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

لزوم وجود ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمان علیه السلام چیست؟

لزوم وجود ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمان علیه السلام چیست؟
 
پاسخ : 
هنگامی که لفظ ولایت در مورد فقیه به کار می رود، مراد حکومت و زمامداری امور جامعه است. اسلام برای مدیر جامعه شرایطی ذکر کرده که مهم ترین آن ها فقاهت است، که به آن ولایت فقیه می گویند. بنابراین فقیه بر جامعه به عنوان مدیری که مجموعه حرمت را به سوی آرمان های اسلامی سوق می دهد ولایت دارد. ولایت تجلّی مدیریت دینی است.
مسئله ولایت فقیه به مفهوم زمامداری جامعه اسلامی توسط کسی که به مقام اجتهاد در فقه رسیده از دیدگاه برخی، امری جدید در تاریخ اندیشه اسلامی است ولی باید گفته شود: در فرهنگ شیعی این امر (که در عصر غیبت اداره جامعه از سوی شارع مقدّس بر عهده فقیهان عادل گذاشته شده) امری مسلّم است. از زمان مرحوم شیخ مفید که از فقهای بزرگ تاریخ شیعه است تا کنون بلکه قبل از شیخ مفید، مسئله ولایت فقها مطرح بوده، گرچه حدّ و حدود آن مورد اختلاف بوده امّا اصل ولایت فقیه از اصول مسلّم اسلامی مخصوصاً شیعی است.
مرحوم شیخ مفید می فرماید: برخی از وظایف و اختیارات ولی فقیه در امور زیر خلاصه می شود:
1- اقامه حدود الهی، یعنی اجرای جزای اسلامی.
2- اجرا و تنفیذ احکام که در برگیرنده همه احکام الهی است.
3- امر به معروف و نهی از منکر که مراتب عالی آن از مختصات حاکم اسلامی است.
4- جهاد و مبارزه با کافران و دفاع.
5- اقامه نمازهایی مانند نماز جمعه، نماز عید فطر و عید قربان و استسقا.
6- داوری و قضاوت بین مردم.
از سخنان شیخ مفید، به خوبی اصل ولایت فقیه استفاده می شود. این کلمات گهربار که بیش از هزار سال از تاریخ آن می گذرد همچنان می درخشد و بعد از ایشان نیز تمامی فقها این مطالب را فرموده اند، هر چند برخی درخشش آن را نمی بینند یا نمی خواهند ببینند.[1]
امام خمینی(ره) در این باره فرمودند: موضوع ولایت فقیه چیز تازه ای نیست که ما آورده باشیم بلکه این مسئله از اوّل مورد بحث بوده است. حکم میرزای شیرازی در حرمت تنباکو چون حکم حکومتی بود برای فقیه دیگر واجب الاتباع بود... . از متأخرین مرحوم نراقی همه شئون رسول الله را برای فقها ثابت می دانند. آقای نایینی نیز می فرماید: این مطلب از مقبوله عمر بن حنظله استفاده می شود. در هر حال این مسئله تازگی ندارد.[2]

پی نوشتها:
[1] مهدی هادوی تهرانی، ولایت فقیه، ص 70 به بعد، با تلخیص و اضافات.
[2] همان، ص 97.
منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام

ادامه مطلب


[ شنبه 14 شهریور 1394  ] [ 4:26 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

چه فايده‌‏اى دارد كه امام وجود داشته باشد، اما غايب باشد؟

چه فايده‌‏اى دارد كه امام وجود داشته باشد، اما غايب باشد؟
 
پاسخ : 
شرح پرسش:
وقتى که امام در میان ما نیست و ما به او دسترسى نداریم، نبودش با بودنش چه تفاوتى دارد؟ چه اشکال دارد که معتقد شویم: خداوند در آخرالزمان فردى را از مادر متولد مى‌‌سازد که او جهان را پر از عدل و داد مى‌‌کند؟ پس دیگر چه نیازى به امام غایب است؟

پاسخ:
حقیقت این است که در این سؤال، چنین تلقى شده که امامت، حداکثر چیزى است شبیه منصب یک مرجع تقلید یا یک حاکم اسلامى، و واضح است که مرجع تقلید یا حاکمى که مردم به راحتى به او دسترسى نداشته باشند و او آشکارا امور مردم را رتق و فتق نکند، وجود و عدمش تفاوتى ندارد؛ در حالى که مقام امام بالاتر از این‌هاست. در واقع، پاسخ این سؤال در دو نکته نهفته است: یکى این که مقام امامت و ولایت، مقامى است که اصل وجودش در عالم هستى ضرورت دارد و اگر نباشد، طومار زندگى مردم در هم پیچیده مى‌‌شود؛ دوم این که، اگر چه مردم به دلخواه خود به امام دسترسى ندارند، اما چنین نیست که ارتباط امام با مردم کاملا قطع شده باشد و ایشان به وظیفه‌‌ى هدایت رسانى خود عمل نکند. این دو مطلب به بیانى بسیار مختصر، در یکى از توقیعات امام زمان (عج) آمده است که: «و أما وجه الانتفاع بى فى غیبتى، فکالانتفاع بالشمس اذا غیبها عن الأبصار السحاب، و انى لأمان لأهل الأرض کما أن النجوم أمان لاهل السماء؛(1) و اما کیفیت بهره بردن از من در زمان غیبتم، همانند بهره بردن از خورشید است، هنگامى که ابرها روى آن را مى‌‌پوشانند و من، امان اهل زمین هستم، همان گونه که ستارگان، امان اهل آسمانند.»

و اینک با مراجعه به آیات و روایات به توضیح هر یک از این دو مطلب مى‌‌پردازیم:
نکته‌‌ى اول همان طور که آیت الله صافى گلپایگانى توضیح داده‌‌اند(2)، این است که فایده‌‌ى وجود حجت الهى، تنها در تصرف در امور ظاهرى نیست؛ بلکه مهم‌‌ترین فواید وجودى او، امورى است که بقاء عالم به اذن خداى تعالى وابسته به آن است. چنان که پیامبر اکرم (ص) فرموده‌‌اند: «النجوم امان لاهل السماء و اهل بیتى أمان لأهل الأرض، فاذا ذهبت النجوم أتى اهل السماء ما یکرهون و اذا ذهب اهل بیتى أتى اهل الأرض ما یکرهون؛(3) ستارگان، امان اهل آسمانند و اهل بیت من، امان اهل زمین هستند. پس هنگامى که ستارگان بروند، بر اهل آسمان آن چیزى که نمى‌‌پسندند، وارد خواهد شد و هنگامى که اهل بیتم بروند، بر سر اهل زمین آن خواهد آمد که نمى‌‌پسندند.» این مطلب شبیه همان عبارتى است که در توقیع فوق الذکر از امام زمان (عج) نقل شد و نیز فرموده‌‌اند: «لا یزال هذا الدین قائما الى اثنى عشر امیرا من قریش فاذا مضوا ساخت الأرض بأهلها؛(4) همواره این دین پا برجاست تا زمانى که دوازده امیر از قریش [در آن امامت دارند] پس هنگامى که آن‌ها درگذرند، زمین اهلش را در خود فرو خواهد برد.»

و امیرالمؤمنین (ع) نیز فرموده‌‌اند: «اللهم بلى، لا تخلوالأرض من قائم لله بحجة، اما ظاهرا مشهورا أو خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بیناته؛(5) بار خدایا! آرى! زمین خالى و تهى نمى‌‌ماند از کسى که حجت خدا را برپا مى‌‌دارد که یا آشکار و مشهور است و یا ترسان و پنهان تا حجت‌‌ها و دلایل روشن الهى از بین نرود.» یعنى اساسا وجود حجت الهى روى زمین ضرورت دارد؛ خواه این حجت آشکار باشد و خواه مخفى و غایب از دیده‌‌ها.

لازم به توضیح است که ارتباط ما با امام (عج)، کاملا قطع نیست. در توقیع فوق الذکر و در سخنان برخى دیگر از معصومین (ع) مثلا از امام صادق (ع) پرسیده شده است: کیف ینتفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ و ایشان فرموده است: «کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب»(6) و در حدیث معروف «جابر» خود پیامبر (ص) فرموده است: «انهم لیستضیئون بنوره و ینتفعون بولایته فى غیبته کانتفاع الناس بالشمس ان سترها سحاب»(7) اشاره شده که: امام (عج) مانند خورشید پشت ابر براى مردم مفید است. خورشید پشت ابر، جایش در آسمان آشکار نیست؛ اما ساکنان زمین همچنان از نور و گرمایش بهره‌‌ور مى‌‌شوند. مرحوم علامه مجلسى (ره) در باب علت تشبیه فوق، چندین وجه ذکر کرده که برخى از آن‌ها به اختصار عبارت است از:

الف: همان گونه که مردم دائما منتظرند تا ابرها کنار روند و خورشید آشکار شود تا از نور و گرمایش بیش‌تر استفاده کنند، شیعیان مخلص او نیز هر زمان منتظر ظهور اویند.

ب: منکر وجود امام غایب همانند کسى است که وقتى ابرها خورشید را پوشاند، وجود خورشید را انکار کند.

پ: گاهى این که خورشید پشت ابر باشد، براى مردم بهتر است از این که بى‌‌هیچ حجابى برایشان ظاهر شود. همین طور غیبت امام نیز بیش‌تر به صلاح مردم است.

ت: اگر کسى به خورشید مستقیما بنگرد، کور مى‌‌شود؛ زیرا توان بینایى او آن قدر قوى نیست. براى بسیارى از مردم که چشم ایمانشان هنوز کاملا قوى نشده، غیبت امام بهتر است.

ث: گاهى خورشید براى مردم یک منطقه پشت ابر است؛ اما براى مردم جایى دیگر آشکار است. همین طور ممکن است حضرت براى تنها معدودى از مردم آشکار شود.

ج: هر مقدار موانع و ابرها کنار روند، خورشید ظاهرتر مى‌شود. مردم نیز هر قدر موانع معنوى را از جلوى خود بردارند، بیش‌تر از نور هدایت امام بهره مى‌‌گیرند. امام زمان (عج) نیز مسلما وظیفه‌‌ى خود را - که هدایت جریان اصلى جامعه‌‌ى اسلامى باشد - همچنان انجام مى‌‌دهد؛ یعنى غیبت او صرفا به معنى این است که ما او را از دیگر مردمان تشخیص نمى‌‌دهیم؛ نه این که او اصلا در میان مردم نیست. در احادیث مختلف آمده است که او در میان مردم هست؛ مشکلات مردم را حل مى‌‌کند؛ و فقها و علماى عادى را از جانب خود به رسمیت شناخته و آن‌ها را حجت بر مردم قرار داده و تأکید کرده است که: «آن‌ها حجت من بر شما هستند.» در آن توقیع معروف آمده است: «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الى رواة حدیثنا فانهم حجتى علیکم و أنا حجة الله (أنا حجة الله علیهم)»(8)

علاوه بر این‌ها، خود نیز شخصا مسؤولیت هدایت را انجام مى‌‌دهد؛ چنان که در حدیثى از امام صادق (ع) آمده است: «اللهم لابد لأرضک من حجة على خلقک یهدیهم الى دینک، و یعلمهم علمک لئلا تبطل حجتک، و لا یضل اتباع اولیائک بعد اذ هدیتهم، ظاهرا و لیس بالمطاع و مکتتما مترقبا ان غاب عن الناس شخصه فى حال هدنة لم یغب عنهم مثبوت علمه، فاذا به قلوب المؤمنین مثبة فهم بها عاملون؛(9) بارالها! همانا باید در زمین تو حجتى بر آفریدگانت باشد تا آن‌ها را به دین تو هدایت کند و شناخت تو را به آن‌ها تعلیم دهد تا حجت تو باطل نشود و پیروان اولیائت بعد از این که هدایت‌شان کردى، گمراه نشوند؛ خواه این حجت آشکار باشد، ولو این که حاکم نباشد و خواه مخفى باشد که در این حالت هر چند مردم از تشخیص شخص او عاجز باشند، از فواید علم سیل آساى او بى‌‌بهره نیستند.(همین علم، قلوب مؤمنین را تثبیت مى‌‌کند و به آن عمل مى‌‌کنند.)»

مطابق حدیثى از امیرالمؤمنین (ع)، حضرت مهدى (عج) در غیبتش نه تنها کار هدایت را بر عهده دارد، بلکه در حل مشکلات عادى مردم نیز یار و یاور آن‌هاست: «منا المهدى الذى یسرى فى الدنیا سراج منیر، و یحذو فیها على مثال الصالحین لیحل ربقا، و یعتق رقا، و یصدع شعبا، و یشعب صدعا، فى ستره عن الناس لا یبصر القائف أثره و لو تابع نظره؛(10) مهدى از ماست! همان کسى است که در تاریکى ظلمات با چراغى روشن حرکت مى‌‌کند و بر رویه‌‌ى صالحان رفتار مى‌‌کند تا در آن گرفتارى‌‌ها، بندى را بگشاید و اسیرى را آزاد کند و جمعیت (گمراهى) را بپراکند و پراکندگى (حق) را گرد آورد؛ در حالى که از مردم پنهان است و جوینده، اثر و نشانه‌‌ى او را نمى‌‌بیند؛ هر چند که در پى او نظر افکند.»

در نهج‌‌البلاغه، خطبه‌‌ى 150 نیز همین حدیث نقل شده است با این تفاوت که به جاى «منا المهدى الذى»، عبارت «الا و ان من أدرکها منا» آمده که به معنى این است: «بدانید آن کس از ما که این فتنه‌‌هاى آخر الزمان را دریابد» مى‌‌باشد مقصود همان حضرت مهدى (عج) است. پس چنین نیست که وجود امام غایب با عدمش فرق نکند. او در میان مردم است، هدایت آن‌ها را بر عهده دارد و حلال مشکلات‌شان است؛ اما ما از تشخیص عاجزیم. این که کسى که همین امروز دست مرا گرفت و مشکل مرا حل کرد، چه بسا خود امام یا فرستاده‌‌اى از جانب او بوده است.

پی نوشتها:
1. احتجاج طبرسى، ج 2، ص 284؛ به نقل از کلمة الامام المهدى، ص 290
2. منتخب الأثر، ص 269، پاورقى
3. بحارالأنوار، ج 23، ص 19
4. بحارالأنوار، ج 36، ص 267
5. نهج‌‌البلاغه، کلمات قصار، شماره‌‌ى 141
6. منتخب الأثر، ص 271
7. همان، ص 101
8. احتجاج طبرسى، ج 2، ص 282؛ کمال الدین و تمام النعمه؛ به نقل از کلمة الامام المهدى، ص 288
9. منتخب الأثر، ص 272
10. ینابیع المودة، ص 437، به نقل از منتخب الأثر، ص 270

ادامه مطلب


[ شنبه 14 شهریور 1394  ] [ 4:17 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

وجود امامی كه غايب است چگونه مورد دلگرمی مؤمنين می‌شود؟

وجود امامی كه غايب است چگونه مورد دلگرمی مؤمنين می‌شود؟
 
پاسخ : 
این پرسش ممکن است از تصور ناصحیح نسبت به مساله غیبت و زندگی حضرت مهدی (عج) در شرایط خاص باشد. و گمان شود که حضرت در عصر غیبت، دارای یک زندگی صرفاً خصوصی بوده و هیچ ارتباطی با دیگران ندارد و لذا وجود او در پشت پرده غیبت نقشی در زندگی مؤمنین و مسلمانان نخواهد داشت!
در حالی که، غیبت حضرت مهدی علیه السلام به معنای انقطاع مطلق رابطه حضرت با مردم و جهان نیست. بلکه غیبت به معنای پنهان بودن حضرت از انظار عمومی است یعنی حضرت در شرایط غیبت ضمن اشتغال به امور شخصی به طور ناشناس در جامعه حضور دارد و حوادث و رخدادهای اجتماعی و مشکلات مردم را به طور کامل زیر نظر دارد و خصوصاً نسبت به شیعیان و دوستانش عنایت خاصی دارد و از وضع آنان باخبر است و مراقبت می نماید. چنانکه خود حضرت در یکی از توقیعاتش به شیخ مفید (ره) می نویسد: "ما شما را رها نکرده و در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم, پس تقوی پیشه کنید و ما را یاری نمائید تا از فتنه هایی که به شما روی می آورد، شما را نجات بخشیم..."[1]
بنابراین مفهوم غائب بودن حضرت ـ علیه السلام ـ چنانکه از روایات استفاده می شود ـ به معنای وجود نامرئی و بریده از جامعه انسانی نیست بلکه به معنای وجود عینی و حضور فیزیکی است که مانند دیگران دارای زندگی طبیعی می باشد. با این تفاوت که طبق دستور الهی بنا به مصالحی تا زمان رسیدن فرمان ظهور، از انظار عمومی مخفی است و به طور ناشناس زندگی می کند. این به معنای آن نیست که مردم نیز از آن حضرت پنهان باشند بلکه حضرت در شرایط غیبت نیز همانند شرایط حضور از حوادث جامعه آگاه است و نسبت به کلیة امور جاری اشراف کامل دارد از شادی و پیروزی مسلمانان شاد می شود و از مشکلات و گرفتاری آنان غمگین می گردد و تا جایی که با فلسفه غیبت منافات نداشته باشد از بیچارگان فریاد رسی می کند. بیماران را شفا می بخشد و در مجالس حاضر می شود و... .
به همین جهت وقتی از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در مورد آثار و فوائد امام مهدی در عصر غیبت سوال گردید، در پاسخ فرمود: "والذی بعثنی بالنبوه انهم ینتفعون به و یستضیئون بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب."[2] قسم به آن خدای که من را به پیامبری مبعوث فرمود، مردم در آن زمان همانند آفتاب در پس پرده ابر از وجود مهدی ـ علیه السلام ـ بهره می برند و از نور ولایت او نورانی می گردند.
خود حضرت نیز می فرماید: مردم از وجود من همانند آفتاب پس ابر سود می جویند و من سبب آرامش و امنیت مردم روی زمین هستم همانگونه که ستارگان امان اهل آسمانند."[3]
این تشبیه اولاً گویای نیاز شدید و وابستگی دائمی انسان و جهان ـ به وجود مقدس حضرت ولی عصر ـ علیه السلام ـ در زمان غیبت است زیرا تمام فیوضات الهی از طریق آن حضرت به دیگران افاضه می گردد: "الذی ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء"[4] یعنی به وسیلة وجود آن حضرت دنیا پابرجاست و به برکت آن حضرت دیگر مخلوقات رزق می خورند و با بودن او آسمان و زمین استوار می باشد.
ثانیاً: اشراف و حمایت غائبانه آن حضرت مایه آرامش و تقویت روحی شیعیان و مسلمانان است. چنانکه در کلام خود حضرت ـ علیه السلام ـ نیز اشاره گردید.
بنابراین خود این باور و ایمان به چنین امام حی و حاضری که ملجاء و پناهگاه مظلومین و حافظ دین و شریعت است موجب دلگرمی و قوت قلب طرفداران آن حضرت و مانع از یأس و ناامیدی آنان می باشد. این اعتقاد باعث مقاومت شیعیان در برابر ظلم و جور و تقویت روحیه عدالت خواهی و دشمن ستیزی آنان می گردد.
این اعتقاد موجب می شود که جامعه شیعی و پیروان آن حضرت، خود را همواره متکی به یک پایگاه قوی و نیرومندی بدانند که سرانجام و آینده جهان بشریت را رقم خواهند زد و شاداب و پرنشاط خود را برای هر گونه ایثار و فداکاری آماده می نمایند و برای رسیدن به وضع مطلوب جهانی بر تلاش بی وقفه و پایدار خود بیافزایند.
از این نظر وجود امام غائب ـ علیه السلام ـ قطع نظر از فوائد بیشماری دیگری که دارد، مهمترین عامل استحکام روحی و دلگرمی شیعیان و منتظران حضرت به شمار می آید و انگیزه مبارزه برای استقرار عدل و قسط و رسیدن به عصر شکوهمند ظهور را در جان آنان بارور می سازد. دقیقاً همین روحیه و اعتقاد زنده، تفکر پویای شیعی را از دیگران متمایز نموده است و باعث بقاء رشد و بالندگی روز افزون جامعه شیعی گردیده است.

برای مطالعه بیشتر:
1. امامت و مهدویت، تالیف آیت الله صافی گلپایگانی، ج 3، ص 151 ـ 154، رساله نوید امن و امان، چاپ سوم، 1420 ـ 1378، انتشارات حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ ، قم.
2. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (عج)، نوشته علی رضا رجالی تهران، ص 90 ـ 93، چاپ پنجم، 1379، انتشارات نبوغ.
امام صادق ـ علیه السلام ـ :
"اعرف امامک فانک ادا عرفته لم یضرک تقدم هذا الامر و تاخر"
"یعنی آنچه مهم است این است که شما امام زمانت را بشناسی و معرفت صحیح به او پیدا کنی با داشتن چنین معرفتی تقدم و یا تاخیر امر ظهور به شما آسیب نخواهد رساند."
"الغیبه نعمانی، ص 351، باب 25، حدیث 1"

پی نوشتها:
[1]. الاحتجاج، ابومنصور طبرسی، ج 2، ص 497، انتشارات سعید، نشر مرتضی، مشهد.
[2]. ینابیع الموده، قندوزی، ج 3، ص 170، موسسه الاعلمی، بیروت، لبنان.
[3]. کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص 485، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم.
[4]. مفاتیح الجنان، چاپ فیض، ص 140، دعای عدلیه.
منبع: اندیشه قم

ادامه مطلب


[ شنبه 14 شهریور 1394  ] [ 4:16 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

فلسفه ظهور امام زمان علیه السلام

فلسفه ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟
 
پاسخ : 
براي فلسفه ظهور، ادله مختلفی می‌توان بيان كرد؛ از جمله:
در فطرت انسان‌ها، حق طلبی و عدالت خواهی نهفته و در درون جان و خمير‌مايه آنان رشد و تعالی، مهر ورزی و نيک خواهي، آسايش و آرامش همگانی، بيزاری از ظلم و فريب كاری، نفرت از تباهی و آلودگی نهادينه شده است. انسان‌ها واقعاً زيبايی و رفاه را براي همه خواسته و از مشكلات و كاستي‌های ديگران رنج می‌برند و لذا در مواقع بروز بلاها به ياری يكديگر برمی‌خيزند. طبيعی است انسانی كه دارای حيات اجتماعی است، زمانی می‌تواند به اميال فطری خود پاسخ دهد كه جامعه، تحت مديريت صحيح قرار گيرد. آدمی وقتی می‌بيند مكتب‌هاي دست‌ساز بشر و حاكميت انسان‌های بريده از خدا، نه تنها نتوانسته محيط مطلوب را فراهم آورد؛ بلكه با فراوانی ظلم و فساد، درد‌های بی‌شماری را بر او تحميل كرده است؛ از درون جان آرزو می‌كند كه روزی مردی آسمانی، عالم به نياز‌ها و توانا بر رفع آنها بيايد و در سايه سار حكومتش، حقيقت، زيبايی خويش را جلوه‌گر سازد. بنابراين ظهور امام مهدی علیه السلام امری است كه فطرت آن را می‌طلبد و خداوند در پاسخ به اين نياز فطری، ظهور منجی را نويد داده است. 
اگر از راه عقل بخواهيم به اين مطلب بنگريم، می‌توانيم بگوييم: يكی از صفات زيبای الهی، لطف است. هر كجا فيض الهی امكان داشته باشد، لطف او می‌طلبد اين فيض را برساند و از اين رو امامت ـ طبق تعريف شيعه ـ پس از رحلت پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله معنا پيدا می‌كند؛ چرا كه وجود امام و راهبری او، انسان را به خدا نزديک‌تر و از معصيت دورتر می‌كند. حال اگر مردم به گونه‌ای آماده شدند كه مديريت و حاكم امام معصوم را پذيرا گردند تا در سايه حكومت او، به طرف تعالی و قرب الهی حركت كنند، لطف خدا می‌طلبد كه ظهور چنين فردی رقم بخورد.

ادامه مطلب


[ شنبه 14 شهریور 1394  ] [ 4:16 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (1) ]

حوادث مهم قبل از ظهور، زمان ظهور

حوادث مهم قبل از ظهور، زمان ظهور و حكومت حضرت مهدى (عج) را بيان كنيد؟
 
پاسخ : 
1. علايم و اتفاقات عصر ظهور امام (عج). وقت دقيق ظهور معلوم نشده، بلكه كسانى كه وقت ظهور را تعيين كرده اند، مورد مذمت و تكذيب قرار گرفته اند؛[1] لكن از منبع وحى، علايم و نشانه هايى معرفى شده كه دلالت بر نزديك شدن ظهور امام (عج) دارد از جمله: 
الف) آن گاه كه صلاح و عدل به حدّاقل برسد؛ «كما ملئب ظلماً و جوراً». 
ب) خروج مرد سفيانى؛ امام رضا (عليه السلام) فرمودند: قيام قائم از جانب خدا و آمدن سفيانى، مسلّم و حتمى است. او در روايات چنين توصيف شده است: مردى است يك چشمى، به رنگ سرخ و زرد، با چشم كبود، قيافه اش وحشت ناك، سرش ضخيم، رويش پرآبله، در ظاهر ذكر خدا مى گويد، و... . 
ج) خروج دجّال؛ پيامبر (صلى الله عليه وآله) فرمودند: 
ايها الناس ما بعث الله نّبياً الا و قدر انذر قومه الدجال؛ اى مردم، خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد، مگر اين كه قوم خود را از دجال بر حذر كرد. 
دجال نيز چنين معرفى شده كه قدرت عجيبى دارد، فقط چشم چپ دارد كه در وسط پيشانى اش قرار دارد و مانند ستاره ى صبح مى درخشد، چيزى در چشم اوست كه گويى آميخته به خون است؛ داخل درياها مى شود، آفتاب با او مى چرخد و... 
د) دين، بى محتوا مى شود. مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا مى كنند، پيوند خويشى بريده مى شود و...[2] 
2. حوادث حكومت حضرت مهدى (عج). به عدالت حكم مى شود و جور و ستم برچيده مى شود، امنيت راه ها برقرار مى گردد، زمين بركاتش را برمى آورد، دين خدا آشكار و قرآنى كه اميرالمؤمنين على (عليه السلام) جمع آورى كرده بود تعليم داده مى شود.[3] كافرين به دست او به قتل مى رسند. ناتوانى شيطان رجيم، نيرومندى مسلمين،[4] تكامل عقول و خردها و صنايع، عمران و آبادانى روى زمين، از ديگر آثار حكومت ايشان است.[5] 
همان طور كه ذكر شد يكى از حوادث مهم اين عصر، رجعت است كه از عقايد مسّلم مكتب شيعه مى باشد. فرمان رجعت، همانند فرمان ظهور از جانب خداوند صادر مى شود تا تجلّى قدرت خداوند را در دولت كريمه ى مهدى (عج) مشاهده كنند. بر اساس احاديثى كه ذيل آيه ى 6 سوره ى اسراء، وارد شده، در اواخر حكومت بقية الله (عج) امام حسين(عليه السلام)با اصحاب باوفايش رجعت مى كند... مهدى (عج) كه شهيد مى شوند امام حسين (عليه السلام)ايشان را غسل مى دهند و دفن و كفن مى كنند.[6] 
پی نوشتها:
[1]. امام باقر (عليه السلام): كذب الوقاتون. شيخ طوسى، الغيبة، ص 426. 
[2]. داود الهامى، «آخرين اميد»،مجله ى مكتب اسلام، (سال 1372)، ص 301، ميرزا محمد تقى موسوى اصفهانى، مكيال المكارم، ج 2، ص 262. 
[3]. مكيال المكارم، ج 2، ص 73. 
[4]. همان، ص 173. 
[5]. نشريه ى مسجد صدريه، خورشيد پنهان، ص 81 و 196. 
[6]. عليرضا رجالى تهرانى، يكصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان، ص 222 به بعد. 
منبع: آخرين سفر، رحيم لطيفى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1385)

ادامه مطلب


[ شنبه 14 شهریور 1394  ] [ 4:15 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]