لازمه ی انتظار..

لازمه انتظار آنست كه انسان شوق و علاقه پيدا مى كند كه از اصحاب امام عصر(عج) و شيعه او بلكه از انصار و ياوران او شود، و لازمه اين علاقه سعى و تلاش در اصلاح نفس و تهذيب اخلاق است تا شايستگى مصاحبت با آن گرامى  جهاد در حضور او را پيدا كند; آرى اين نيازمند به اخلاق اسلامى است كه امروز در جامعه ما كمياب است


ادامه مطلب


[ شنبه 15 آذر 1393  ] [ 12:07 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

آثار انتظار

انتظار موجب آسانى مصيبتها و مشكلات بر انسان مى شود، زيرا مى داند در معرض جبران و برطرف شدن هستند، و چقدر تفاوت است ميان مصيبتى كه انسان بداند تدارك و جبران مى شود و مصيبتى كه تدارك و جبران آن معلوم نيست; بويژه آنكه احتمال تدارك و جبران نزديك باشد; حضرت مهدى (عليه السلام) با ظهور خود زمين را پر از قسط و عدل مى سازد(و همه مصيبتها را برطرف مى نمايد)

ادامه مطلب


[ شنبه 15 آذر 1393  ] [ 12:07 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

ناتوانی...

اگر فرد منتظر، فاقد مهارتها و توانائى هايى باشد كه بايد در جهت آمادگى براى پذيرائى از ميهمان خود بكار گيرد، فلسفه انتظار را درك نخواهد كرد و يك منتظر حقيقى نخواهد بود; زيرا مدت انتظار، فرصتى است براى باز سازى و توانمنديهاى فكرى، روحى و ايمانى جهت درك برنامه تحول، و فرد معتقد، نيازمند كسب توانمنديهاى غنى جهت درك اين فسلفه انتظار مى باشد. همچنين اگر درك فرد منتظر از نقشى كه بايد در ايجاد زمينه ظهور بازى كند، دركى منفى باشد، باز مى توان آن را يك ناتوانى فكرى ناميد، كه به تلاش در جهت آمادگى و آماده سازى محيط، منجر نخواهد شد .

 يا اگر فرد منتظر، فلسفه انتظار را به طور صحيح درك نكرده باشد و چنين برداشت نمايد كه نقش او صرفاً پذيرش ظلم و عدم آگاهى دادن به جامعه است و فرد منجى بايد خود بيايد و از جامعه رفع ظلم نمايد، برداشتى منفى از نقش منتظر خواهد داشت; لذا هيچگونه تلاشى در جهت رشد فردى و اجتماعى براى كمك به زمينه سازى تحول انجام نخواهد داد .

يا اگر منتظر، نقشى را كه در زندگى براى خود ترسيم نموده است، با نقشى كه منتظر از او انتظار دارد، سازگار نباشد، باز اين فرد منتظر به يك فردى معتقد به تحول، بدل نخواهد گرديد; زيرا تا ارزشهاى الهى را در فكر و رفتار خود قبول نكرده و رعايت ننمايد، همخوانى ميان باورهاى ذهنى خود و اعتقادات دينى در جهت تحول جهانى نخواهد داشت. بنابراين چنين فردى حتى با فرض قبول نظريه تحول دينى، پويايى لازم را نخواهد داشت


ادامه مطلب


[ شنبه 15 آذر 1393  ] [ 12:06 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

پيامبر عزيز اسلام (ص)

پيامبر اسلام(ص) فرمود:

طوبى‏ لِمَن لَقِيهُ، و طوبى‏ لِمَن أحَبَّهُ، و طوبى‏ لِمَن قالَ بِهِ؛

خوشا به حال كسى كه مهدى(عج) را ديدار كند، خوشا به حال كسى كه او را دوست داشته باشد و خوشا به حال كسى كه قائل به امامت وى باشد.
هم‏چنين فرمودند:

اَلمَهدىُّ طاووسُ أهلِ الجَنَّةِ؛ مهدى(عج) طاووس بهشتيان است.

و نيز فرمودند:

يَخرُجُ أناسٌ مِنَ الْمَشرِقِ فَيُوَطَّؤُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلطانَهُ؛

مردمى از مشرق زمين قيام مى‏كنند و زمينه حكومت مهدى(عج) را فراهم‏مى‏سازند.


ادامه مطلب


[ جمعه 14 آذر 1393  ] [ 11:58 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

داعش پرچمداران سیاه پوش آخرالزمان؟!

 

 

داعش

سه سالی از غائله ی وهابیت با ساختار غربی ـ عربی در سوریه و بعد عراق می ‌گذرد. کسانی که به نام اسلام و با پرچم توحید اما به رنگ سیاه قد برافراشتند و با اقدامات ننگین و وحشیانه ‌ی خود روسیاه ترین جنایتکاران تاریخ را رو سفید کردند.


گذشته از ماهیت آمریکایی ـ صهیونی این گروه که ایجاد و بقایشان به اعتراف مسئولان وقت ایالات متحده برای تامین اهداف آنها بود نگاهی هم می ‌توان به باورها و آرمان های آنها داشت و فارغ از آن ماهیت به نقد و بررسی آن نشست که در نوشته ی پیش رو هدف همین است.

 

خلافت برای اجرای شریعت

این گروه مدعی ‌اند که به دنبال اجرای شریعت هستند و تنها راه اجرای آن در عصر حاضر نیز بازگشت به گذشته و برپایی نظام خلافت است. برگزیدن نام ابوبکر برای خود از سوی نفر اول این گروه (بدری سامرایی) و دستور بیعت به تمام سران حکومت های اسلامی از پیامدهای همین طرز تفکر است. اما این هدف در عمل تبدیل شد به همان که معاویه و بنی امیه به دنبال آن بودند یعنی مبارزه با طرف های مقابل به هر شکل و از هر راهی برای رسیدن به حکومت البته به نام اسلام.

داعش که خود را پیرو سَلَف یعنی گذشتگان می داند نگاه به شام (مرکز خلافت امویان) و عراق (مرکز خلافت عباسیان) دارد تا به دست آورد آنچه را که امویان و عباسیان از کف دادند. آنها نیز ابتدا با نام خلافت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آغاز کردند و بعد هدف خود که سلطنت و سکونت در کاخ های مجلل و حکمرانی بر سرزمین های اسلامی بود را محقق ساختند و البته داعش فعلا در ابتدای راه است و ادعای خلافت هم برای رسیدن به همان سلطنت شکوهمندی است که امویان و عباسیان در عراق و شام داشتند با ذکر این نکته که این گروه برای رسیدن به اهداف خود، فقط و فقط آدم کشی و فشار را به عنوان ابزار انتخاب کرده و با جهاد نامیدن این اقدامات ددمنشانه تلاش دارد تا هم رنگ توجیه به جنایت های خود بزند و هم در جذب نیرو برای ادامه کار موفق باشد.

استفاده از مضامین دینی

این گروه به مانند دیگر جریان های منادی اسلام گستری، همواره تلاش دارد از مضامین دینی (قرآنی، حدیثی و تاریخی) استفاده کند تا بتواند خود را به جامعه مسلمانان قبولانده و از آنها برای خود یارگیری کند. این استفاده نمودهایی در چهره ی بیرونی این گروه دارد که به دو نمونه از آن اشاره می کنیم.

قبل از بیان این دو نمونه باید قصه ‌ی پر غصه ای را اینجا به اجمال و در فرصتی دیگر به تفصیل مرور کرد و آن این که امروز تبلیغات سطحی نگر و پر هیجان جولان دارند و پرمشتری هستند؛ و آنچه غریب است و جز عده ی محدود خریدار آن نیستند درستی و راستی متکی بر پژوهش های علمی است. همین سبب شده تا در این آشفته بازار هیچ متاعی بی مشتری نماند و هر ندایی حتی برای قصابی کردن انسان های بی گناه به نام دین با لبیک هزاران نفر مواجه شود.

و اما آن دو نمونه مضمون دینی که در داعش نمود پیدا کرده است:

الف. روایات مربوط به فضائل شام

«شام مبارک»، اصطلاحی است که فراوان در ادبیات گروه های تکفیری به چشم می ‌خورد و بر اساس همین روایات است که شماری از مسلمانان سایر کشورها، به هوای هجرت و اطلاق کلمه مهاجر بر آنها از دیار خود کوچ کرده و راهی این سرزمین شده و می شوند.

محمود ابوریه متخصص تاریخ و منتقد جدی احادیث ساختگی، با اشاره به روایات جعلی «کعب الأحبار» درباره ی شام می گوید: از پیامدهای آمدن کعب الاحبار به شام در زمان حاکمیت معاویه، روایاتی بود که درباره ‌ی فضائل شام جعل شد.[۱]

با خواندن این احادیث که در مسند احمد بن حنبل و آثار دیگر فراوان آمده است این تصور در ذهن خواننده ایجاد می شود که گویا «شام» سرزمین مبارک و مقدسی است به اندازه ی قداست ملائکه الله و انبیاء الهی و تمامی نیکان جامعه انسانی در آنجا زیست می کنند.

نمونه آن این حدیث است که زید بن ثابت می ‌گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «طوبی للشام: خوشا به حال شام» آنگاه وقتی علت را پرسیدند فرمود: «لان ملائکه الرحمن باسطو اجنحتها علیه: زیرا ملائکه بال های خود را در شام گشوده ‌اند.»

روایت دیگر این است که «شامیان، تازیانه خداوند در روی زمین هستند و خداوند از هر کدام از بندگانش که بخواهد به کمک آنان انتقام می گیرد.[۲]

داعش

در روایتی دیگر چنین آمده است: «سیصیر الامر إلى أن تکونوا جنودا مجنده …: امور چنان خواهد شد که در آینده، سپاهیانی شکل خواهد گرفت. سپاهی در شام، سپاهی در یمن و سپاهی در عراق. بر شما باد شام، آنجا زمین برگزیده خداوند است که بهترین بندگانش از آنجایند، اگر به شام نرفتید به یمن بروید و از غدیرهاتان سیراب شوید! به درستی که خداوند متعال درباره شام و اهل آن به من سفارش کرده است.»[۳]

این دقیقا همان روایتی است که در جریان اختلاف میان گروه های تکفیری سوریه و عراق مورد استفاده قرار گرفت و طرفداران جبهه النصره، از آن علیه گروه داعش که به عراق رفت استفاده کردند.

ناگفته نماند که همه ی این احادیثِ جعلی، کار امویان نیست؛ بلکه در دوره های بعد، آنان که اموی مسلک بودند از یک سو و بسیاری از کسانی که می خواستند شام را در برابر عراق، مهم تر جلوه دهند همواره احادیثی در فضیلت «شام» ساختند و پراکندند.

شمار این گروه از احادیث به حدی بود که در قرن پنجم، شخصی با نام علی بن محمد ربعی مالکی کتابی با عنوان «فضائل الشام» نوشته است.

 

ب. استفاده از گفتمان مهدویت

در برخی منابع حدیثی روایاتی وجود دارد معروف به روایات «رایات السود» یعنی پرچم های سیاه. در این روایات بعد از خبر برافراشته شدن پرچم هایی سیاه در آستانه ی ظهور به مسلمانان توصیه شده به یاری کسانی بشتابند که این پرچم ها را برافراشته اند چرا که آن منجی به کمک همین افراد جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.

این روایات که در منابع شیعه و سنی به چشم می ‌خورد مورد نقد و ارزیابی دانشمندان شیعه[۴] قرار گرفته است و در میان مشایخ اهل سنت نیز هستند کسانی که این احادیث را نادرست دانسته و نادرست تر، تطبیق آنها را بر حوادث روز مانند مسائل سوریه می دانند.

و اما امروز داعشی ها با استناد به این روایات، پرچم هایی سیاه؛ بلکه لباس هایی سراسر سیاه بر تن کرده و وانمود می کنند که همین ها هستند که زمینه ساز برپایی دولتی به واقع اسلامی در سراسر جهانند. این کار سابقه ای نیز در قرن دوم داشته است آنجا که ابومسلم خراسانی پرچمی سیاه به دست گرفت و جامه ای سیاه بر تن کرد و خلق الله را به کشتن داد به نام اسلام و به کام بنی عباس که بیایند و با سقوط امویان بر مسند قدرت قرار گیرند.

به عبارتی دیگر داعشی ها با استفاده از گفتمان مهدویت و روایات “پرچم های سیاه” وانمود می کنند که زمینه ساز برپایی دولتی به واقع اسلامی اند. آنها پا را فراتر نهاده و مخالفان خود از جبهه النصره را که در شام حضور دارند، “لشگر سفیانی” می ‌نامند که به دست آنها نابود خواهند شد. این نیز یکی دیگر از موارد به کارگیری مضامین اسلامی در پیشبرد اهداف از سوی داعشی هاست.

اما این بر اهل اندیشه حتی حامیان فکری این گروه پوشیده نیست که اعمال ننگین داعش هیچ تناسبی با آموزه های اسلام که سراسر رحمت است و در آن حقوق افراد، جان و ناموس آنها محترم است ندارد[۵] و ادعای خلافت و دولت اسلامی همگی فریبی برای پیشبرد اهداف با استفاده از مسلمانان ناآگاه و فریب خورده است.

 

پی نوشت:

۱٫       الاضواء‌ علی السنه‌ المحمدیه، ص۱۱۹

۲٫       کنز العمال، ج۱۲، ص۲۷۳

۳٫       همان ص ۲۷۵

۴٫       نقد و بررسی مفصل این روایات را می توانید از این آدرس دریافت کنید.

۵٫       سعد بن ناصر الشثری، مفتی عربستان و عضو سابق هیات علمای این کشور در گفت وگویی که از شبکه ماهواره ای المجد پخش شد گفت: گروه داعش با خدا و رسول گرامی اسلام می جنگد، به مساجد حمله می کند، علما را به قتل می رساند، بندگان خدا را شکنجه می ‌کند و به همین علت گرایش و پیوستن به این گروه گناه کبیره و به عبارتی خروج از دین اسلام است. (خبر آنلاین. ۱۱/۶/۹۳)

 

در این مقاله از یادداشت های استاد رسول جعفریان که در خبرآنلاین منتشر می شود بهره برده ایم.

امید پیشگر       

بخش مهدویت تبیان


ادامه مطلب


[ جمعه 14 آذر 1393  ] [ 11:48 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

اوصاف یاران حضرت مهدی (عج)

آیا یاران اصلى امام زمان(عج) عصاره تاریخ‏اند و از میان این همه انسان‏هاى صالح و اولیاى الهى انتخاب آنان چگونه صورت مى‏گیرد، یعنى آنها داراى چه ویژگى‏هاى مى‏باشند که به این مقام برگزیده شده‏اند؟!

 

انقلابى بزرگ و جهانى، نیازمند رهبران و مدیرانى لایق، کارکشته، وارسته و پرتوان است که هم پیروزى‏اش تأمین گردد و هم اهداف و برنامه‏هاى فراگیر آن تحقق یابد. بستر زمان و تاریخ، دروازه ورودى انسان‏ها به دانشگاه مهدوى است؛ دانشگاهى که در آن ملیّت و قومیّت، مذهب، نژاد، مقطع زمانى و… مطرح نیست؛ بلکه فراملى، قومى، نژادى و انسانى است. براین اساس قیام مهدوى، به حدى گسترده و فراگیر است که در قلمرو آن، همه ملیت‏ها و گروه‏ها – از گذشته تا حال و آینده – حضور دارند و حتى ملائکه الهى نیز در آن به ایفاى نقش مى‏پردازند.

 

پس از آنجایى که در میان یاران حضرت، پیامبران و اولیاى الهى (چون عیسى، یوشع، خضر، اصحاب کهف و…) و هم از اصحاب پیامبر اسلام و امیرمؤمنان«ع» (چون سلمان و مالک، ابوذر و…) حضور دارند، مى‏توان گفت آنان عصاره تاریخ خواهند بود. علاوه بر آن که خود حضرت مهدى(عج) ادامه دهنده راه همه پیامبران و اوصیا و دارنده همه سنن و مواریث آنان است؛ به طور طبیعى یارانش نیز دارنده این میراث گران بها خواهند بود.

 

البته در مجامع روایى بر ۳۱۳ یار خاص...


ادامه مطلب


[ جمعه 14 آذر 1393  ] [ 11:45 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

خدا کند تو بیایى

 

چقدر منتظرم من،  خدا کند تو بیایى

از آن درخت شکسته، ازآن پرنده ى خسته

همیشه در سفرى تو،  بهاروبرگ وبرى تو

غریب مانده ام اینجا،  غریب مثل پرستو

شب است وماه،  تویى تو؛نشان راه تویى تو

 


ادامه مطلب


[ جمعه 14 آذر 1393  ] [ 11:43 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

حكومت امام زمان(عج)

بايد توجه داشت سختى و فقر و گرفتارى‏ها و... وسيله‏اى هستند، براى پيشرفت و رشد انسان البته آن هم به شرطى كه انسان به خوبى از آنها بهره‏بردارى كند. برخى بر اثر سختى و فقر نه تنها رشد نكرده‏اند؛ بلكه عقب گرد داشته و گاه از دين خارج شده‏اند! پس اين مجموعه وسيله شدن به كمالند، نه اين كه خود هدف و كمال باشند.
اما اين كه در دوران امام زمان(عج) هيچ گونه سختى، بلا و مشكل وجود نداشته باشد، فرض درستى نيست. جهاد پيگير، تشكيل حكومت، رسيدگى به كارهاى مردم و... همه و همه در آن دوران هم وجود دارد. بنابراين اين‏گونه نيست كه در آن دوران راحتى مطلق باشد و ناز نعمت و بخور و بخواب به حدى است كه انسان از رشد ايمانى، و شكوفايى عمل باز ماند! بلكه عدالت جهانى و فراگير وجود دارد، تبعيض‏ها از بين مى‏رود. امنيت در تمام ابعادش (فردى، اجتماعى، اقتصاد سياسى و...) بر جامعه حاكم مى‏شود، اما سختى نيز هست، چرا كه متدينان و همراهان حضرت مهدى(عج) بايد او را در اداره جهان آن هم با عدالت فراگير، يارى كنند. قطعاً در اداره جهانى به اين گستردگى و وسعت مشكلات و... همه با معجزه حل نمى‏شود.
در رابطه با كمال انسان راه‏هاى بديلى وجود دارد و مسئله مهم آن است كه در هر شرايط از عوامل با دليل استفاده كند. راه تكامل گاه از گردنه‏هاى سخت و دشوار بلاها و مصايب عبور مى‏كند و گاه از دشت هموار نعمت‏ها، اما هيچ يك از اين دو خود به خود رساننده به كمال نيستند. مهم آن است كه در گاه سختى و نعمت انسان چگونه با آنها برخورد كند و در راه كمال آن را به كار گيرد.
آنچه در زمان استقرار حكومت امام مهدى(عج) رخ مى‏دهد، شرايطى هموار است كه انسان‏ها در پناه آن مى‏توانند با افزايش معرفت به اصلاح اخلاق و تهذيب نفس خويش، مدارج كمال و سير الى الله را با سهولت بيشترى نسبت به شرايط پيشين طى كنند. (مهدويت2، رحيم كارگر، كد: 12/500028)

 


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 13 آذر 1393  ] [ 12:21 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

آیا علائم ظهور واقع شده اند ؟

عده‌اي بر اين باورند كه بسياري از علائم ظهور اتفاق افتاده است و فقط علايم حتمي نزديك ظهور، باقي مانده است. به نظر مي‌آيد سخني قطعي و كامل در اين مورد نمي‌توان گفت؛ زيرا منابع اصلي و قديمي شيعه، معمولاً، از نشانه‌هاي خاص و محدود نام برده‌اند، و بسياري از اين نشانه‌هايي كه به عنوان علايم اتفاق افتاده، مطرح مي‌شود يا اصولا در اين منابع ذكر نشده و يا بسيار كم رنگ بيان شده است. اين امر، نشانه آن است كه اخباري كه اين گونه نشانه‌ها را بيان كرده‌اند، چندان مورد اعتناي علماي گذشته نبوده است.
همچنين اسناد برخي از روايات، اشكال دارد و نقل آن‌ها در كتب روايي جامع، مانند بحار به دو علت مي‌تواند باشد:
1. حفظ اصل نقل‌ها براي تامل و تدبر ديگران در مورد آنها.
2. روشن شود كه همه گروه‌ها ـ چه موافق و چه مخالف اهل بيت ـ در اصل ظهور حضرت مهدي(ع) اتفاق نظر دارند. مرحوم مجلسي در ذيل روايتي مي‌گويد: «اين روايت را كه متن آن تغيير يافته و اشتباه دارد و سند آن به بدترين خلق خدا، يعني عمر بن سعد منتهي مي‌شود، آوردم تا دانسته شود همه، حضرت مهدي(ع) را قبول دارند. (بحار، ج52، ص227، ح90).
در مواردي كه سخن از يك علامت و فرج بعد از آن مطرح شده، گويا مراد ظهور امام زمان(ع) نيست، بلكه يك گشايش و راحتي براي مؤمنان است. از امام باقر(ع) نقل شده است:«منتظر صدايي باشيد كه از طرف دمشق، ناگهان به شما مي‌رسد. در آن، گشايش بزرگ براي شما خواهد بود.(الغيبة، نعماني، ب14، ح66).
در برخي روايات، سخن امام، به گونه‌اي است كه خبر از يك اتفاق و واقعه مي‌دهد نه اين كه بخواهد آن واقعه را يكي از علايم ظهور معرفي كند، مانند وقوع گرماي شديد(الغيبة، نعماني، ب14، ح44).
برخي نشانه‌ها و بيان‌ها، به گونه‌اي است كه مي‌تواند معناي ديگري غير از معناي ظاهري داشته باشد. مانند طلوع خورشيد از مغرب كه شايد كنايه از ظهور حضرت از مكه باشد. از امام علي(ع) نقل شده است: «و هو الشمس الطالعة من مغربها»(بحار، ج52، ص194، ح26).
به علاوه معلوم نيست اين حادثه خارجي، واقعا همان نشانه‌اي باشد كه در روايت ذكر شده است، بلكه شايد پديده‌اي مشابه آن باشد. (البته بايد توجه داشت كه شباهت اين حادثه با يك علامت، اين احتمال را ايجاد مي‌كند كه شايد اين واقعه، همان علامت ظهور باشد؛ لذا حالت آمادگي را در خود منتظر ايجاد مي‌كند).
سخن آخر اين كه اين مقدار كه انسان به صورت كلي در مورد آنها بداند، كافي است و پي‌گيري وقوع يا عدم برخي از آنها فايده و نتيجه‌اي در بر ندارد.


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 13 آذر 1393  ] [ 12:10 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

امامی که غایب است چه اثری دارد ؟

پاسخ: گويا مراد شما آثار و فوايد امام زمان(ع) در زمان غيبت است.
بهتر است تعبير لطيف‌تري به كار برده شود و بگوييم نقش حضرت در زمان غيبت در زندگي مردم چگونه است:
از زماني كه سخن از غيبت حجت خدا از زبان پيامبر مطرح شد، اين سؤال نيز ذهن انسان را به خود مشغول كرد كه «در صورت غيبت، فلسفه‌ي وجودي امام چه خواهد بود؟ امام چه نقش و تأثيري در زندگي انسان خواهد گذاشت؟ و آدمي چگونه از امام غايب نفع مي‌برد و از او كسب فيض مي‌كند؟»
وجود مقدس پيامبر(ص) در پاسخ به سؤال جابر بن عبدالله انصاري درباره انتفاع انسان‌ها از امام غايب فرمود: «اي و الذي بعثني بالنبوة انهم يستضيئون بنوره و ينتفعون بولايته في غيبته كانتفاع الناس بالشمس و ان تجللها سحاب؛ آري! قسم به خدايي كه مرا به نبوت برگزيد! به درستي كه آنان طلب روشنايي مي‌كنند به نور او و در دوران غيبت‌اش به ولايت او نفع مي‌برند، مانند انتفاع مردم از خورشيد، هر چند ابر آن را پوشانده باشد».(كمال الدين، ج1، ب23، ح3).
نظير اين تشبيه و تعبير، از خود حضرت ولي عصر(ع) نير بيان شده است: «و اما وجه الانتفاع بي في غيبتي فكالانتفاع بالشمس اذا غيبتها عن الابصار السحاب؛ اما كيفيت انتفاع از من در غيبت‌ام، مانند انتفاع از خورشيد است، زماني كه ابر آن را از ديدگان پنهان مي‌كند»(كمال الدين، ج2، ب45، ح4).
در مقام تبيين اين تشبيه، گفته شده است كه همان گونه كه خورشيد، محور منظومه شمسي است و سيارات از جمله زمين، در حركتي منظم، دور آن مي‌چرخند و اگر خورشيد را بردارند، اين نظام در هم پيچيده مي‌شود، جايگاه امام نيز چنين است و بقاي عالم انساني و به تبع آن عالم ما سوي الله، به وجود امام است و اگر حجت نباشد، نظام انساني در هم پيچيده شده و پايان عمر جامعه انسان‌ها فرا مي‌رسد. امام باقر(ع) فرمود: «لو بقيت الارض بغير امام لساخت؛ اگر زمين، از امام خالي شود و بدون امام باشد، اهلش را فرو مي‌برد و نابود مي‌كند»(اصول كافي، ج1، ص179).
همان‌گونه كه حرارت و نور خورشيد، حتي از پشت ابر نيز به زمين مي‌رسد و باعث روشنايي و گرماي مناسب زمين مي‌شود و حيات موجودات، ممكن پذير مي‌شود، بركات امام نيز هر چند ايشان در پشت پرده غيبت است، به انسان‌ها مي‌رسد و جامعه انساني از وجود شريفش بهره‌مند مي‌شود.
مناسب است درباره اثرات وجودي امام، كامل‌تر صحبت شود، به نظر مي‌آيد، آثار وجودي امام و حجت خدارا مي‌توان به سه گروه تقسيم كرد:
ـ آثاري كه بر اصل وجود امام در عالم هستي مترتب مي‌شود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛
ـ آثاري كه بر افعال امام مترتب مي‌شود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛
ـ آثاري كه بر وجود امام ظاهر مترتب مي‌شود.
واسطه‌ي فيض:
اولين اثري كه بر وجود امام مترتب است، اين كه امام، واسطه فيض الهي بر مخلوقات است و فيض الهي، به واسطه‌ي ايشان بر بندگان نازل مي‌شود. واسطه فيض بودن، دو گونه قابل تصور است:
الف. نظام جهان اساس اسباب و مسببات است و هر پديده‌اي از راه سبب و علت، ايجاد مي‌شود. در رأس اين سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به اين بيان كه در فلسفه ثابت شده كه ميان علت و معلول، سنخيت لازم است. مخلوقات مادي و حتي مجردات، به علت ضعف وجودي، نمي‌توانند مستقيماً از خداوند كه در نهايت شدت وجود است، پديد آيند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودي، به گونه‌اي باشد كه بتواند صادر از خدا باشد. بنابراين، بايد معلول اولي باشد كه دو حيث دارد: يكي آن كه داراي شدت وجودي است تا معلول مستقيم خدا باشد و دوم آنكه مي‌تواند جهت كثرت داشته باشد و به واسطه‌ي او، مخلوقات ديگر پديد آمده و از فيض وجود بهره برند. پس در واقع، فيض و خلقت اصلي، واسطه و صادر اول است و فيض خدا، از طريق او و در امتداد وجود او به كاينات مي‌رسد. در عرفان نيز ثابت شده كه نحوه وجودي خداوند، به گونه‌اي است كه فيضان وجود و پيدايش موجودات گوناگون، نياز به واسطه دارد. در عرفان به اين واسطه يا اول مخلوق، انسان كامل و قطب مي‌گويند.
ب. نظام جهان بر اساس هدف و غايتي خلق شده است و تا زماني كه غايت از اين نظام و هدف آن پابرجا است، نظام نيز به وجود خود ادامه مي‌دهد. هدف از خلقت عالم، امكان حياط انسان است و هدف از خلقت آدمي، عبادت و عبوديت است. عبادت و عبوديت كامل كه همراه با معرفت كامل است، فقط از طريق امام و حجت خدا تحقق مي‌يابد. پس تا زماني كه امام هست، هدف از خلقت نيز باقي است و لذا در سايه وجود او نظام هستي پا برجا است.
بنابراين، امام، واسطه فيض است و به واسطه‌ي او، فيض به عالم هستي مي‌رسد و به واسطه او، عالم وجود باقي است، چه امام ظاهر باشد و چه غايب.
دفع بلا:
روايت معروفي از وجود مقدس پيامبر صادر شده كه «جعل الله النجوم امانا لاهل السماء و جعل اهل بيتي امانا لاهل الارض؛ خداوند قرار داد ستارگان را امان براي اهل آسمان و قرار داد اهل بيت‌ام را امان براي اهل زمين».(بحار، ج27،ص 308، ب8).
نظير اين تعبيير، از وجود مقدس امام زمان(ع) نيز صادر شده است كه: «انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عزوجل البلاء عن اهل بيتي و شيعتي؛ من آخرين اوصيا هستم و به واسطه من، دفع مي‌كند خدا، بلا را از خاندان و شيعيان‌ام».(كمال الدين، ج2، ب43، ح12)
به نظر مي‌آيد مراد از بلا عذاب‌هايي باشد كه به خاطر اعمال ناشايست انسان‌ها بايد نازل مي‌شد، ولي به جهت آنكه وجود مقدس حجت خدا در ميان مردم است، عذاب دفع مي‌شود. خداوند، به پيامبر(ص) مي‌فرمايد: «و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم؛ و خداوند آنان را عذاب نمي‌كند در حالي كه تو در ميانشان هستي».(انفال/33)
بنابراين يكي از آثار وجودي امام، دفع بلا است. البته از روايات استفاده مي‌شود دايره دفع بلا، براي سه گروه بوده و داراي وسعت و ضيق است: دفع بلا از اهل زمين؛ دفع بلا از امت اسلام؛ دفع بلا از شيعه و نزديكان.
از امام باقر(ع) در حديث نسبتاً بلندي نقل شده است كه پيامبر فرمود: «النجوم امان لاهل السماء و اهل بيتي امان لاهل الارض ... و اذا ذهب اهل بيتي اتي اهل الارض ما يكرهون .... بهم يمهل اهل المعاصي و لا يجعل عليهم بالعقوبة و العذاب ... ؛ ستارگان، امان‌اند براي اهل آسمان و اهل بيت من امان‌اند براي اهل زمين ... و زماني كه اهل بيت‌ام بروند، مي‌آيد اهل زمين را از آنچه كراهت دارند ... به واسطه‌ي آنان، اهل عصيان، مهلت داده‌ مي‌شوند و مورد عقوبت و عذاب واقع نمي‌گردند».(بحار، ج23، ص19، ح14).
اميد بخشي:
آدمي به اميد زنده است، اميد به آينده‌اي سبز و روشن كه در آن، اثري از پليدي و تباهي نباشد. انسان، منتظر چنين ايام زيبايي است و بهترين عمل او نيز انتظار فرج و دميدن صبح ظفر است. پيامبر فرمود: «افضل اعمال امتي انتظار الفرج؛ برترين عمل امت من، انتظار فرج است».(كمال الدين، ج2، ب55) وجود امامي كه منتظر اذن الهي براي ظهور است، به مردم، دل گرمي مي‌دهد و گام‌هاي آنان را در جاده‌ي انتظار استوار مي‌گرداند.
به راستي آيا وجود رهبر در تبعيد، انقلاب را ايجاد مي‌كند و مردم را به جوشش و حركت در مي‌آورد و يا وعده آمدن فردي در آينده كه دوران حياتي براي او متصور نيست!


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 13 آذر 1393  ] [ 12:06 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]