سلام به همه لطفا اگر كسي برنده شد بده به من من خيلي احتياج دارم دانشجوي كامپيوتر ام دانشگاه آزاد اما لب تاب ندارم و خيلي دوست دارم و تا حالا حتي يهه دونه هم نداشتم


 نگاشته شده توسط مهران فراشاهي در جمعه 17 مهر 1388  ساعت 12:37 PM نظرات 0 | لينک مطلب

روزنامه وطن امروز ضمن درج قصه اي طنز، از مصاحبه چند روز پيش خود با محمدرضا شجريان (به خاطر مصاحبه بعدي وي با صداي آمريكا و فحاشي عليه جمهوري اسلامي) ابراز ندامت كرد و نوشت: ما مصاحبه با شجريان را تكذيب مي كنيم!

 


اين روزنامه به قصه پسركي اشاره كرد كه با سنگ پراني، از پشت بام، شيشه همسايه را شكسته و به خاطر همهمه، خانواده خود را به پشت بام كشانده بود. «پسرك كه از ترس رنگ بر رخسار نداشت در پاسخ به اينكه چه كرده است كه محله اينگونه به هم ريخته، گفت: «من با سنگ شيشه همسايه را نشكسته ام!» اما اهالي خانه شيشه شكسته كه از جواب پسرك برآشفته بودند با اعتراض به پسرك گفتند رهگذران همه ديده اند كه تو بر بام به پرندگان سنگ مي زدي. اما پسرك كه حالا تازه فهميده بود چه كرده، بسيار محكم پاسخ گفت كه اصلا من بر بام نبوده ام كه بخواهم سنگي هم بيندازم! صاحب خانه شيشه شكسته كه از اين گفته پسرك از فرط تعجب چشمش از حدقه بيرون آمده بود بانگ برآورد كه هان اهل محل، من خود كلوخ بر پنجره خانه ام كوفتم و شيشه بشكستم و اين پسرك اصلا كلوخ اندازي نمي داند!!!».

 


وطن امروز اين ماجرا را در واكنش به اظهارات شجريان مبني بر تكذيب مصاحبه با اين روزنامه كه نوار صوتي آن موجود است، درج كرد و افزود: هرچند تا پيش از انتشار مصاحبه شجريان با صداي آمريكا، تلاش مي كرديم صحت مصاحبه خود را براي مخاطبان اثبات كنيم اما پس از گفت وگوي وي با VOA رسانه رسمي سازمان سيا تصميم گرفتيم كه... وطن امروز مصاحبه خود را تكذيب مي كند! ما با شجرياني كه درد دلش را با رسانه اي كه براي براندازي نظام اسلامي ايران طراحي شده و سابقه دشمني اش با ملت ايران بر كسي پوشيده نيست مطرح مي كند و اتفاقا از VOA به مردم، دولت و ايراني ها بي احترامي و جسارت مي كند، هيچ وقت و هيچ جا گفت وگو نكرده ايم. ما با شجريان ايراني گفت وگو كرده بوديم نه با شجريان گرم گرفته با بيگانه.»

 


گفتني است صداي آمريكا توسط شماري از عناصر بدنام سلطنت طلب و بهايي اداره مي شود و حتي در ميان جريان هاي ضدانقلاب نيز به عنوان رسانه اي براي كارچاق كني و ترويج سلطنت طلبان نام برده مي شود.

 


 نگاشته شده توسط مهران فراشاهي در پنج شنبه 16 مهر 1388  ساعت 8:10 PM نظرات 0 | لينک مطلب
  دامی هولناک برای دختران فراری

زنی که با همدستی پسرش با شکار دختران فراری، آنها را به باندهای فساد تحویل می‌داد، پس از نگهداری یک دختر فراری 17ساله به مدت 8ماه، دستگیر و با تحقیقات پلیس پرده از اعمال مجرمانه زن متهم برداشته شد.
به گزارش جام جم، در یکی از اولین روزهای تیرماه امسال زنی با مراجعه به شعبه سوم دادیاری دادسرای جنایی، با ارائه دادخواستی عنوان کرد دختر 17ساله او به نام فریبا با گذاشتن نامه ای که در آن نوشته قصد دارد تا با فرار از خانه، شریک زندگی اش را انتخاب کند، خانه را ترک کرده و به نقطه نامعلومی متواری شده است.
به دنبال این دادخواست، دادیار شهریاری دستور تحقیق و پیگیری در این باره را در پلیس آگاهی صادر کرد. با بررسی مقدماتی مشخص شد که این دختر پس از آشنایی با جوانی که از یک خودروی پژوی 206استفاده می‌کرده است، به همراه او متواری شده است.

 

دستگیری متهم
با به دست آمدن این اطلاعات، ماموران در مرحله بعدی فردی به هویت یونس را دستگیر کردند و با تحقیق از وی، نامبرده عنوان کرد: فریبا پس از فرار، به مدت چند ساعت با من بوده است و زمانی که متوجه شدم او از خانه فرار کرده، درخواست کردم تا به خانه اش بازگردد؛ اما او از این موضوع ناراحت شده و به حالت قهر مرا ترک کرد اکنون نمی‏دانم در کجا زندگی می‌کند.
متهم افزود: چند روز بعد بار دیگر به صورت اتفاقی فریبا را در یکی از بوستان‌ها‌ی غربی تهران مشاهده کردم که در کنار یک زن میانسال نشسته بود.
وقتی از رابطه میان آن دو سوال کردم، فریبا گفت: زن همراه او از بستگانش است.

 

در جستجوی دختر فراری
به دنبال این اظهارات، تحقیقات گسترده ای برای پیدا کردن دختر فراری صورت گرفت؛ اما هیچ نشان و سرنخی از وی به دست نیامد.بنابراین گزارش، 8ماه پس از مطرح شدن پرونده در دادسرای جنایی، هفته گذشته مادر این دختر به همراه فرزندش به دادسرای مراجعه و عنوان کرد دخترش به خانه بازگشته و در این مدت در دام باندهای فساد قرار داشته است.

 

اظهارات تکان دهنده
فریبا در حالی که بشدت می‌گریست، به دادیار شهریاری گفت: 8ماه پیش به تصور این که می‌توانم محبت را در بیرون از خانه جستجو کنم، از خانه متواری شدم و هنگامی که از سوی یونس طرد شدم، درون بوستان نشسته بودم که زنی به نام بهناز در کنارم نشست و زمانی که متوجه شد یک دختر فراری هستم، مرا به خانه اش برد و برخلاف تصورم که احساس می‌کردم او زن مهربانی است، وی به یکباره تمام آرزوهای مرا به یاس و ناامیدی تبدیل کرد و پس از آن که وی از فرزندش خواست تا مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد، به مدت چند روز مرا در خانه زندانی کرد و هر روز در مقابل دریافت پول از افراد، مرا در اختیار آنها قرار می‌داد و می‌گفت در صورتی که بخواهم فرار کنم، با توجه به شرایطی که برایم پیش آمده، والدینم مرا خواهند کشت.
او افزود: پس از 8ماه وقتی به آخر خط رسیدم، او از من خواست به یک گاراژ که چند کارگر افغانی در آنجا حضور داشتند، بروم، که از این فرصت استفاده کردم و خود را به خانه والدینم رساندم.
دلم می‌خواست بار دیگر در خانه ای که صدای مادرم را می‌شنیدم، زندگی کنم.دستگیری متهمان به دنبال این اظهارات تکان دهنده، ماموران با راهنمایی دختر 17ساله، بهناز را به همراه فرزند 19ساله اش دستگیر و به دادسرا منتقل کردند.
روز گذشته پس از تحقیق دادیار جنایی از زن متهم و فرزندش، مشخص شد بهناز دارای سابقه کیفری در زمینه اعمال منافی عفت است و او پس از شکار دختران فراری در محلهای مختلف، آنها را در اختیار باندهای فساد قرار می‌دهد.با صدور قرار بازداشت موقت برای بهناز و فرزندش، ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی ارجاع شد


 نگاشته شده توسط مهران فراشاهي در چهارشنبه 15 مهر 1388  ساعت 9:17 PM نظرات 0 | لينک مطلب
يعني ميشه اين كه اينجا نوشتم را كسي بخونه يعني تا حالا كسي دلش نشكسته؟
اخه تو كلبه ي سوت و كور قلبم خورشيد كه جا نميشه

ايشالا اين دفه ديگه اين پست بي هيچ كم و كاستي ارسال بشه
اونوقت به همتون ميدم


 نگاشته شده توسط مهران فراشاهي در سه شنبه 14 مهر 1388  ساعت 8:27 PM نظرات 1 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net