اشرف اکبرزاده

	زندگینامه

اشرف اکبرزاده

زندگینامه

اشرف در روز عید سال 1329 در خانواده ای مومن چشم به جهان گشود. 
کودکی اش را در کاشان سپری کرد. با پشت سر گذاشتن دوران کودکی و شکوفایی بهار، علاقه زیادی به مسایل دینی داشت. در فعالیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در حد توان شرکت می کرد. 
و سرانجام در روز نهم بهمن ماه سال 1365 در سن 36 سالگی بر اثر بمباران هوایی خیابان محتشم کاشان به شهادت رسید. 
و در گلزار شهدای حبیب ابن مظاهر کاشان آرام گرفت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سارا اقبالی

	زندگینامه

سارا اقبالی

زندگینامه

سارا در سال 1361 دیده به جهان هستی گشود. کودکی اش در شهرستان ایوان سپری گشت و در سایه زحمات بی دریغ خانواده باایمانش بزرگ شد. 
سارا هنوز 3 سال بیش تر نداشت که بر اثر بمباران هوایی دشمن بعثی برخی از خانه های شهر ایوان_زرنه با خاک یکسان شد و او در تاریخ 19 خرداد ماه 1364 عاشقانه به سوی کوی دوست پر کشید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پروین آقاکوچکی

	زندگینامه

پروین آقاکوچکی

زندگینامه

پروین آقاکوچکی در خانواده مذهبی در خمینی شهر در روز بیستم بهمن ماه سال 1341 چشم به جهان گشود دوران کودکی را با شور شوق بچگی سپری کرد. تا به مرحله نوجوانی و جوانی رسید. برای کسب علم و دانش اشتیاق خاصی از خود نشان می داد. در همه مراحل زندگی اش فردی بسیار موفق بود. با فامیل و بستگان رفت و آمد می کرد و صله رحم را یک فریضه الهی می دانست. در بین فامیل و آشنایان به خوش اخلاقی معروف بود. به عبادت و نماز اول وقت اهمیت فراوان می داد و در حفظ حجاب بسیار کوشا بود. در فعالیت های سیاسی اجتماعی شرکت می کرد. وی همراه پدر، مادر و دایی اش برای مکه ثبت نام کرد. و سرانجام در سال 1366 برای انجام فرایض حج به مکه معظمه مشرف شد. 
«پروین خودش را برای راهپیمایی آماده کرد.» به او گفتم: «نمی خواهد در راهپیمایی شرکت کنی.! گفت: «من باید حتما در تظاهرات شرکت کنم» دوباره اصرار کردم و گفتم: «بمان و همراه مان نیا» نگاهم کرد و گفت: «مادرجان وقتی از سفر برگشتیم اگر کسی راجع به این راهپیمایی از من سوال کند من چه جوابی به آن ها بدهم.» گفتم: «بیا ولی مواظب خودت باش» گفت: «چشم مادر» رفتیم. 
توی راهپیمایی بودیم. رفت تا تجدید وضو کند در حین رفتن بود که تیر به قلبش خورد و در تاریخ 9 مردادماه سال 1366 در سن 25 سالگی به شهادت رسید. همیشه آرزویش شهادت بود. 
مزارش در گلزارشهدای مصطفویه قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

الهام آقاشرف

	زندگینامه

الهام آقاشرف

زندگینامه

الهام فرزند هاشم در روز 27 بهمن ماه سال 1356 دیده بر جهان گشود.اما دست روزگار با او مهربان نبود و فقط 10 سال داشت که در روز 26 اسفند ماه سال 1366، توسط بمباران هوایی رژیم بعث عراق با خون سرخش شهادتنامه اش را امضا نمود و به بزرگمردان تاریخ پیوست. 
پیکر مطهرش را پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای روستای حسین آباد واقع در خراسان به خاک سپردند. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

معصومه آقازمانی

	زندگینامه

معصومه آقازمانی

زندگینامه

در سال 1333 در تهران در کودکی دیده به جهان گشود که نام او را معصومه گذاردند.دوران کودکی را با معصومیت پشت سر گذاشت.و تحصیلات خود را تا مقطع ششم ابتدایی ادامه داد.پس از اتمام تحصیلات ازدواج کرد و در یک شرکت مشغول کار تایپ شد.دارای اخلاقی بسیار نیکو و بسیار با ایمان و باتقوا بود.هرچند در زندگی شکست را تجربه کرده بود اما با صبوری به فعالیت های اجتماعی می پرداخت و در فعالیتهای سیاسی نیز نقش بسیار پررنگی داشت. سرانجام در تاریخ پانزدهم شهریورماه سال 1361 در حالی که تنها 28 سال از زندگی اش گذشته بود در پی بمب گذاری عوامل استکبار وابسته به امریکا در خیابان خیام طعم شیرین شهادت را چشید

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

فاطمه آقاجاری

	زندگینامه

فاطمه آقاجاری

زندگینامه

فاطمه آقاجاری فرزند خلیفه در سال ۱۳۴۴ دیده به جهان گشود. او در خانواده ای متدین و مذهبی بزرگ شد. سرانجام در تاریخ چهارم بهمن ماه سال 1384 در سن 40 سالگی توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در اهواز به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

فریده آقابابایی

	زندگینامه
	رویای صادقه

فریده آقابابایی

زندگینامه

در ششمین روز از تیرماه سال هزار و سیصد و چهل و شش در نوشهر کودکی به دنیا آمد که نام او را فریده نهادند.او با ورود خود خیر و برکت را برای خانواده اش به ارمغان آورد. از همان کودکی هوش و ایمان او توجه همه را جلب کرد تحصیلات دوران متوسطه را با نمرات عالی به پایان رساند و در رشته ی پزشکی دانشگاه تبریز پذیرفته شد. هدفش این بود که بر جراحات جسمانی هموطنانش مرهمی بگذارد و فرد مفیدی باشد. در دانشگاه فعالان سیاسی را همراهی می کرد و نقش به سزایی در اشاعه ی فرهنگ اسلامی در دانشگاه داشت.
فریده نماز اول وقت را بسیار ارج می نهاد و به امام (ره) علاقه بسیاری داشت. سرانجام در هجدهم فروردین ماه سال هزار و سیصد و شصت و هفت در پی حمله موشکی رژیم بعثی عراق به کرج در سن بیست و یک سالگی به آرزوی دیرینه خود رسید و شهد شیرین شهادت را نوشیده و به دیدار معبود شتافت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

عصمت افندی

	زندگینامه

عصمت افندی

زندگینامه

عصمت در روز 3 شهریور ماه سال 1356 قدم به عرصه هستی نهاد و در آغوش گرم خانواده اش جای گرفت.
وی دوران کودکی را در زادگاهش گذراند.
پس از اینکه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به پیروزی رسید، جنگ از سوی مزدوران عراقی به میهن عزیزمان تحمیل شد. 
نیروهای بعثی که بر استفاده از عوامل شيميايي در جبهه‌هاي جنگ اكتفا نكردند، در یکی از بعدازظهرهای گرم تابستان مصادف با هفتم تیرماه سال 1366 با فرستادن چند فروند هواپیمای عراقی سکوت شهر کوچک سردشت را شکستند و 7 بمب شیمیایی خردل را در نقاط مختلف شهر انداختند. 
عصمت که بر اثر استنشاق گاز شیمیایی مسموم شده بود سرانجام در روز 2 فروردین ماه سال 1367، تسلیم رضای حق گردید و در سن 11 سالگی عروجش جاودانه شد. 
پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای روستای سنجوه _ سردشت واقع در آذربایجان غربی به خاک سپرده شد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

صبری افندی

	زندگینامه

صبری افندی

زندگینامه

صبری در روز 1 مهر ماه سال 1351 قدم به عرصه هستی نهاد و در آغوش گرم خانواده اش جای گرفت.
او روزهای کودکی را با شور و نشاط گذراند.
پس از اینکه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به پیروزی رسید، جنگ از سوی مزدوران عراقی به میهن عزیزمان تحمیل شد. 
نیروهای بعثی که بر استفاده از عوامل شيميايي در جبهه‌هاي جنگ اكتفا نكردند، در یکی از بعدازظهرهای گرم تابستان مصادف با هفتم تیرماه سال 1366 با فرستادن چند فروند هواپیمای عراقی سکوت شهر کوچک سردشت را شکستند و 7 بمب شیمیایی خردل را در نقاط مختلف شهر انداختند. 
صبری که بر اثر استنشاق گاز شیمیایی مسموم شده بود سرانجام در روز 2 فروردین ماه سال 1367، تسلیم رضای حق گردید و در سن 16 سالگی عروجش جاودانه شد. 
پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای روستای سنجوه _ سردشت واقع در آذربایجان غربی به خاک سپرده شد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

نسرین افضل

	زندگینامه
	آرزوی بزرگ
	شهادت
	وصیت نامه

 آلبوم

نسرین افضل

زندگینامه

نسرين افضل در سال 1338 در استان فارس ديده به جهان گشود. با رسيدن به 7 سالگي به دبستان رفت و تحصيلات خود را تا اخذ مدرک ديپلم ادامه داد. او فردي باشعور و پرشور بود که به نابساماني‌هاي رژيم پهلوي خردمندانه اعتراض کرد و بر نامشروع بودن حکومت ستم‌شاهي خروش برآورد تا آنجا که يک بار توسط نيروهاي امنيتي مورد تعقيب قرار گرفت. پس از پيروزي انقلاب به عنوان جهادگر در خدمت جهادسازندگي قرار گرفت و همزمان در کميته امداد امام و سپاه نيز به فعاليت‌هاي داوطلبانه و عام‌المنفعه پرداخت. او به عنوان جهادگري آراسته به گوهر انديشه و خرد در روستاهاي مجاور شيراز از جمله روستاهاي دورج و دشمن زياري و منطقه‌ي فراشبند فعاليت‌هاي گسترده‌اي جهت مبارزه با فقر فرهنگي ساکنان اين روستاها انجام داد و در آغاز سال 1360 که از فقر فرهنگي شديد در کردستان آگاه شد پس از مشاوره با برادرش احمد که بعدها به جمع شهداي بي‌مزار انقلاب پيوست و کسب نطر علماي شهر راهي کردستان شد و به فعاليت‌هاي فرهنگي گسترده خود در مهاباد ادامه داد. از صبح تا شام و از شام تا صبح از سپاه گرفته تا جهاد، بنياد امور جنگ‌زدگان فرمانداري، آموزش و پرورش و... به مجاهدت پرداخت و در مقطعي از اين ايام مسئوليت تبليغات و انتشارات سپاه در مهاباد را عهده‌دار گرديد و مدتي نيز به دليل نياز شديد آموزش و پرورش به عنوان معلم تربيتي به کار پرداخت. در نخستين روزهاي سال 1361 با يکي از جوانان مجاهد و مؤمن که در سپاه پاسداران مشغول خدمت صادقانه بود پيمان ازدواج بست. آرزوي او اين بود که مانند استاد شهيدش، شهيد مطهري به شهادت برسد و هنگامي که دست پليد آمريکا از آستين عوامل گروهک‌هاي منافقين و ضدانقلاب بيرون آمد، در دهم تير 1361 به آرزوي خود رسيد و در 23 سالگي بر اثر اصابت گلوله به سر در مهاباد به شهادت رسيد و به برادر شهيدش پيوست و مسجد اباذر همانگونه که محل برگزاري مراسم عروسي او بود مراسم ختم او را نيز در خود پذيرا شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از