![]() |
زندگینامه |
![]() |
زندگی با او |
داریوش رضایی نژاد
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1356/11/29 |
محل تولد: ایران - ایلام - آبدانان | تاریخ شهادت: 1390/05/01 |
محل شهادت: تهران | طول مدت حیات: 34 سال |
مزار شهید: گلزار شهدای روستای آبدانان |
زندگینامه
داریوش رضایی نژاد در صبح پنج شنبه 29 بهمن سال1356 در شهرستان آبدانان از شهرستانهای استان ایلام به دنیا آمد.
ایشان از همان اوایل کودکی در سخن گفتن و دیگر اعمال خود، نبوغ خود را به اطرافیان نشان داد. وی همچنین به واسطه ی اینکه جثه اش ظریف تر و کمی ریزتر از هم سن و سالانش بود همراه با متولدین 1357وارد دوره ابتدائی شد و همیشه با هوش و توانایی خود معلم و دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می داد. ایشان کلاس سوم ابتدائی را طی تابستان گذراند و دیگر سالهای دوره ابتدائی شاگرد اول و نماینده کلاس بود.
در دوره راهنمایی با توجه به ظرفیت هوشی بسیار بالای داریوش، مقطع دوم را نیز در تابستان گذراند و با توجه به این سرعت بالا در کسب مدارج علمی توانست پیش از همکلاسی های خود دوره متوسطه را به پایان برساند و در تیرماه 1373 دیپلم خود را در رشته ریاضی دریافت نمود. داریوش رضایی نژاد چندین بار در مسابقات علمی استان ایلام مقام اول را کسب کرد.
وی همچنین در مهر ماه 1373در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در دانشگاه پذیرفته شد. ایشان با وجود پذیرش در بسیاری از رشته های مهندسی در دانشگاه های معتبر تهران، اصفهان، شیراز و... بنابر انتخاب خود وارد دانشگاه صنعتی مالک اشتر اصفهان شد.
داریوش رضایی نژاد با وجود نبوغ ذاتی در امور کارگاهی و آزمایشگاهی که از ویژگی های تمامی نوابغ و مخترعان است در تحصیل و پذیرش و اجرای آکادمیک نیز بسیار منظم و کوشا بود. ایشان ضمن فراگیری و کسب تجربه در رشته خود، در زمینه استفاده از رایانه و علوم کامپیوتری بسیار توانا بود. با داشتن چنین توانایی هایی، داریوش توانست در مدت هفت ترم و با رتبه اول و به عنوان دانشجوی برتر دانشگاه، از دانشگاه خود فارغ التحصیل شود.
ایشان به محض فارغ التحصیلی به عنوان پژوهشگر در مراکز مهم تحقیقاتی و علمی کشور مشغول به کار شد. در عرصه ای که فعالیت داشت توانایی فراوانی داشت و نبوغ و تلاش خود را در مسیر خدمت به وطن خویش قرارداد. در همان نخستین سال شروع به کار، در آزمون کارشناسی ارشد سال 1378 در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در دانشگاه دولتی ارومیه پذیرفته و مشغول به ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد شدند. ایشان در تیر ماه سال 1379 ازدواج نمود و صاحب یک فرزند دختر به اسم آرمیتا گردید که؛ قبل از 5 سالگی و در برابر دیدگانش شاهد پرپر شدن پدر عزیزش بود.
داریوش در طول خدمت پربار خود چندین مقاله در حوزه تخصصی خود نگاشت و بسیاری از طرح های تحقیقاتی را رهبری و اجرا نمود.
در پی همین فعالیت های علمی از دانشگاه های متعدد اروپایی جهت ادامه تحصیل و فعالیت پژوهشی از وی دعوت به عمل آمد. این دانشمند میهن پرست به رغم همه این فرصت ها به واسطه عشق به این آب و خاک و روحیات خاص خود که همیشه خود را نمونه یک ایرانی وطن پرست می دانست، به همه آنها نه گفت
. داریوش رضایی نژاد در چند سال اخیر ضمن تدریس و انجام فعالیتهای تحقیقاتی مسئول اجرای بسیاری از طرح های تحقیقاتی در دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و خواجه نصیرالدین طوسی بودند.
ایشان با داشتن سن کم در مقام معاونت سازمان انرژی اتمی ایران به فعالیت پرداخت. تخصص اصلی وی بررسی سیستم انفجار در کلاهک های هسته ای بود. رضایی نژاد با قبولی در تمام مراحل آزمون دکترا سال 1390در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی پذیرفته شد، اما با تأسف بسیار فرصت به پایان رساندن این مقطع تحصیلی نشد و در تاریخ اول مرداد ماه 1390 توسط سرویس جاسوسی اسرائیل ((موساد)) که؛ نتوانستند این دانشمند هسته ای پر توان را تحمل کنند در مقابل درب منزلش در شرق تهران بر اثر اصابت گلوله در سن 34 سالگی به شهادت رسید و در گلزار شهدای شهرستان آبدانان به خاک سپرده شد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی مهندسین شهید، تاریخ: - / - / - |
خبرگزاری فارس، تاریخ: - / - / - |
خبرگزاری مهر، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
![]() |
زندگینامه |
![]() |
پیام رهبری |
مسعود علی محمدی
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1338/06/03 |
محل تولد: ایران - تهران - کن | تاریخ شهادت: 1388/10/22 |
محل شهادت: تهران _ قیطریه | طول مدت حیات: 50 سال |
مزار شهید: امامزاده علی اکبر (ع) چیذر |
زندگینامه
مسعود علی محمدی سومین روز از شهریور ماه سال 1338 در روستای کن از توابع استان تهران دیده به جهان هستی گشود. دوران کودکی و نوجوانی را در دامان خانواده گذراند و در سایه رحمت آنان درس عشق و آزادگی آموخت. دیپلم اش را که گرفت سال 1364 وارد دانشگاه شیراز شد و پس از اخذ مدرک کارشناسی، سال 1367 با کسب کارشناسی ارشد و سال 1371 با کسب دکتری فیزیک با گرایش ذرات بنیادی از دانشگاه صنعتی شریف به تحصیلات خود پایان داد. ایشان از دانشجویان نخستین دوره دکتری فیزیک در داخل ایران بود و اولین کسی بود که در ایران دکتری خود را در فیزیک دریافت نمود.
استاد علی محمدی از سال 1374 در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و عضو هیئت علمی دانشگاه گردید. از جمله درس هایی که ایشان تدریس می کردند می توان به مکانیک کوانتومی و الکترومغناطیس، مکانیک آماری، ذرات بنیادی و نظریه میدان های کوانتومی اشاره کرد. علی محمدی یکی از برگزیدگان جشنواره بین المللی خوارزمی در سال 1386 بود و در پژوهش های بنیادی رتبه دوم را کسب کرد.
استاد 50 ساله فیزیک نوترونی و مؤلف بیش از هشتاد مقاله معتبر که خواری در چشم دشمنان انقلاب اسلامی و ایران بودند سرانجام پس از کسب افتخارات بسیار در جهاد علمی کشور ساعت 7:30 صبح 22 دی ماه سال 1388 درحالی که در حال خارج شدن از منزل خویش در قیطریه تهران بودند بر اثر انفجار موتورسیکلتی که نزدیک خانه شان پارک شده بود در دم به شهادت رسیدند. استاد عالی قدر، شهید راه انرژی هسته ای ایران در گلزار شهدای امامزاده علی اکبر (ع) چیذر به خاک سپرده شدند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی عصر انتظار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی ویکی پدیا، تاریخ: - / - / - |
ماهنامه امتداد، صفحه:46، تاریخ: - /11/1388 |
ادامه مطلب
![]() |
زندگینامه |
![]() |
بیداری اسلامی |
![]() |
عزیزترین میهمان |
مصطفی احمدی روشن
نام پدر: رحيم | تاریخ تولد: 1358/06/17 |
محل تولد: ایران - همدان - همدان | تاریخ شهادت: 1390/10/21 |
محل شهادت: تهران | طول مدت حیات: 32 سال |
مزار شهید: گلزار شهدای امامزاده علی اکبر (ع) چیذر |
زندگینامه
هفدهم شهریور ماه سال 1358 بود و ایام شهادت امام حسن (ع) و حضرت رسول (ص) که مصطفی در شهر همدان تولد یافت. به درخواست مادر پدرش آقارحیم، نامش را مصطفی گذاشتیم. ایشان مولود روز پنج شنبه بود و طبق رسمی، باید هم وزنش شیرینی یا خرما پخش می کردیم. البته کودک دلبندمان وزنی نداشت و همه اش دوکیلو چهارصد گرم بود. پدر مصطفی ، در سال های جنگ، دائماً در خط مقدم بودند. ایشان فرمانده یک گردان در گیلان غرب شده بود و اجازه داشت پس از یک ماه و نیم به مرخصی بیاید، اما این کار را نمی کرد. در تمام سال های جنگ هر وقت هم که به مرخصی می آمد دست مصطفی را می گرفت و به تشییع شهدا می برد. با اینکه مصطفی پنج، شش سال بیشتر نداشت، اما ترجیح می دادم بیشتر در کنار پدرش باشد. مصطفی تک پسر و عزیزکرده آقا رحیم بود. بچه زیرکی بود، با این که نسبتاً آرام بود، اما از حالت ها و رفتارهایش مشخص بود که پسر باهوشی است. با شروع فصل علم و دانش راهی مدرسه شد و مقاطع تحصیلی را با موفقیت سپری کرد.
وارد دبیرستان که شد گفت می خواهم رشته ریاضی و فیزیک بخوانم. با اینکه کاملاً اهل درس خواندن نبود و فقط شب امتحان می نشست پای کتاب و دفترش، اما دانش آموز موفقی بود و توی درس ریاضی نبوغ داشت. سال آخر دبیرستان دو هفته مانده به کنکور، یادش افتاد که درس بخواند، نتایج کنکور که آمد رتبه اش پنج هزار شد، از این نتیجه راضی نبود. او عاشق دانشگاه صنعتی شریف بود. با همان رتبه هم می توانست در جایی دیگر قبول شود اما می گفت: فقط شریف!
سال بعد یعنی در سال 1377، وقت بیشتری می گذاشت و همان دانشگاه و رشته ای که می خواست قبول شد، مهندسی شیمی دانشگاه شریف. مصطفی سرگرم کلاس و درس بود. گاهی هم در دفتر بسیج تردد می کرد. قدری که گذشت مسئول معاونت فرهنگی بسیج دانشگاه شد.
روزی مصطفی زنگ زد خانه و گفت: «مامان، می خواهم برم با یکی از خانم های محجبه و خوب هم دانشکده ایم توی مسجد دانشگاه راجع به قضیه ازدواج صحبت کنم، اجازه هست؟» خندیدم و گفتم «مامان جان! برو ایشالا که هرچی صلاحته، همون بشه» و سال 1383 بود که با فاطمه خانم ازدواج کرد. عروس مهربان و باهوشی که بار زندگی پرمشغله مصطفی را صبورانه به دوش می کشید.
مصطفی تحصیلاتش را در مقطع دکتری در دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد، همان سال او 9 ماه منتظر گزینش سایت نطنز ماند و بالاخره به خاطر شایستگی و توانمندی هایش وارد مجموعه سایت نطنز شد. خیلی روی بحث انرژی هسته ای اصرار داشت و می گفت امروز جبهه ها اینجاست، اینجاست که ملت ما می تواند توی دنیا سربلند شود. نگران مصطفی بودم، او مدام در معرض تشعشعات رادیواکتیو بود. سر پرونده غنی سازی اورانیوم اولین خطری که او و دوستانش را تهدید می کرد، سرطان بود اما به هر شکلی بود به یاد سال های جنگ به خدا سپردمش. بیست فروردین ماه سال 1389 که آقای دکتر احمدی نژاد از حرم امام رضا (ع) خبر دست یابی ایران به فناوری هسته ای را به ملت دادند، زنگ زدیم به مصطفی و تبریک گفتیم. او یکی از سه نفر اصلی ای بود که در این قضیه نقش داشت. مصطفی معاون بازرگانی سایت نطنز بود. ایشان چندین مقاله ISI به زبان های انگلیسی و فارسی داشت. او در کارش بسیار محکم و استوار بود و هرجایی که مطمئن بود حق با اوست بی رودربایستی حرفش را می زد. خیلی جاها به او پیشنهاد کار دادند، کارهایی با درآمد بالا و رفاه بالاتر، اما همه عشق مصطفی خدمت به مردم بود. او همه چیز تمام بود، مهربان، شجاع، متوکل، مؤمن و متخصص. انگار خدا همه خصوصیات خوب را در وی جمع کرده بود.
بیست و یکم دی ماه سال 1390 و روز چهارشنبه بود. با اینکه شب قبل مصطفی را دیده بودم ولی نمی دانم چرا دلم برایش هوایی شده بود و دلتنگش بودم. با هم قرار گذاشتیم تا یکدیگر را ببینیم. دیداری که به روز قیامت موکول شد و مصطفی فرزند عزیز 32 ساله ام بر اثر انفجار بمب مغناطیسی در خودروی خود در میدان کتابی ابتدای خیابان گل نبی تهران، به دست عوامل استکبار به شهادت رسید و عطر شهادتش برای همیشه من، خانواده و رهروانش را مست خویش ساخت.
ما و پسرش در روزهای سخت دلتنگی در گلزار شهدای امامزاده علی اکبر (ع) چیذر به زیارتش می نشینیم.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پايگاه اطلاع رساني تبيان ، تاریخ: - / - / - |
ویژه نامه طراوت جهاد، صفحه:61، تاریخ: - /04/1391 |
ادامه مطلب