مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 21 بهمن 1395 

زهرا اسدی انزابی

 
زندگینامه

 دست خط 
 

زهرا اسدی انزابی

 

نام پدر: حبیب الله تاریخ تولد: 1345/06/01
محل تولد: ایران - اردبیل - اردبیل تاریخ شهادت: 1366/12/21
محل شهادت: اردبیل طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: بهشت فاطمه(س)-اردبیل


 

زندگینامه

سرتاسر کوچه را چراغانی کرده بودند. شب از روشنایی چراغ ها مثل روز شده بود. نقل و شیرینی و شکلات پخش می کردند. مردم محله اصغریه اردبیل، نیمه شعبان را جشن گرفته بودند. درد زایمان به جان خاتمه افتاد. تا همسرش از راه رسید، دخترش به دنیا آمده بود. کودک در یک پوشش به دنیا آمده بود. 
یکم شهریور ماه سال 1345 مصادف با نیمه شعبان بود. هم زمانی تولد او با روز تولد حضرت مهدی(عج) سرور و شادی خانواده را بیشتر کرده بود. اسمش را زهرا گذاشتند. 
پدر زهرا قهوه خانه داشت. زهرا دو برادر و یک خواهر داشت؛ یوسف، رضا و ثریا. 
مادر زهرا بافنده ماهری بود. لباس زمستانی می بافت؛ بدون نقص و شکیل. 
زمستان سرد اردبیل که شروع می شد، علاوه بر اینکه کرسی و بخاری نفتی را روشن می کردند، باید لباس پشمی هم می پوشیدند. 
به مادر سفارش ژاکت می دادند. فقط ژاکت نبود؛بلوز، کت، کلاه، جوراب هم می بافت.کنار کرسی می نشست و تند تند می بافت. 
سالی یکبار پدر همه شان را می برد خرید. عید به عید هر چه لازم داشتند، می خریدند. لباس ها را قدری بزرگ تر می خریدند تا سال بعد به تنشان کوچک نشود. زهرا هر بار که لباس نو می خرید، اول می داد ثریا بپوشد. بهش می گفت«فعلا این را بپوش که نویی اش برود. توی مدرسه مان بچه های فقیر زیادند. گناه دارد من لباس نو بپوشم و آنها حسرت بخورند.» 
شب که شد زهرا و مادر و خواهرش خوابیدند، صبح ساعت ده صدای مهیبی توی فضا پیچید. دیوارها لرزیدند و سقف ها آوار شدند. عاقبت موشکی محله اصغریه را به هم ریخت؛ این شد سهم این محله از جنگ. پدر رفته بود سرکار. خبر را که شنید، حیران و سرگردان برگشت خانه. خانه ای نمانده بود. شده بود تلی از خاک. همه اش دود بود و آتش و خاک. هر گوشه ای را که نگاه می کرد، کسی بر سرش می کوبید و شیون می کرد. 
نشست روی زمین و مشت مشت خاک بر سرش ریخت. تا او برسد، زن و بچه هایش را برده بودند بیمارستان. آدرس بیمارستان را گرفت و رفت آنجا. خانواده زخمی شده بودند و پدر سراغ زهرا را گرفت ولی زهرا در 21 اسفند ماه سال 1366 در سن 21 سالگی به شهادت رسید. 
پیکر پاکش را در بهشت فاطمه (س) به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 21 بهمن 1395 

 انتصار اسدی

 
زندگینامه

انتصار اسدی

 

نام پدر: کریم تاریخ تولد: 1357/02/15
محل تولد: ایران - خوزستان - دشت آزادگان تاریخ شهادت: 1365/10/19
محل شهادت: سوسنگرد طول مدت حیات: 8 سال
مزار شهید: گلزارشهدای سیدهادی-خوزستان


 

زندگینامه

پانزده روز از اردیبهشت ماه سال 1357 گذشته بود که انتصار در دشت آزادگان به دنیا آمد. حضورش شور و شعفی خاص میان اهل خانه پدید آورد اما تقدیر برآن بود که انتصار پرپرواز یابد.
او دانش آموز دوره ابتدایی بود که براثر بمباران هوایی دشمن در سوسنگرد مورخ 19 دی ماه سال 1365 در سن 8 سالگی به آسمان عروج کرد و در گلزار شهدای سیدهادی اهواز آرام گرفت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 21 بهمن 1395 

ناهید اسدی

 
زندگینامه
 
شهادت

ناهید اسدی

 

نام پدر: شکرالله تاریخ تولد: - / - /1343
محل تولد: ایران - خراسان - بجنورد - تیمورتاش تاریخ شهادت: 1357/05/01
محل شهادت: مشهد طول مدت حیات: 14 سال
مزار شهید: بهشت رضا(ع)-قطعه-28-شماره23-خراسان


 

زندگینامه

ناهید در سال 1343 در روستای"تیمورتاش" بجنورد به دنیاآمد. پدرش کشاورز بود اما درآمدش کفاف زندگی آن ها را نمی داد. مجبور شدند به مشهد مهاجرت کنند. پدر در مسافرخانه ای در خیابان طبرسی مشغول به کار شد. و در اتاقکی در این مسافرخانه هم با دو دختر و پسر و همسرش زندگی می کردند. همه شان در اداره مسافرخانه به او کمک می کردند. 
ناهید که تا کلاس دوم در تیمورتاش درس خوانده بود. پس از مهاجرت به مشهد روزها به پدر کمک می کرد و بعدازظهر ها به مدرسه می رفت. او از وقتی که دانش آموز دوم راهنمایی بود با مبارزات انقلاب گره خورد. 
ناهید در تشییع جناره مرحوم حجت الاسلام و المسلمین کافی در یکم مردادماه سال 1357 در سن 14 سالگی براثر اصابت گلوله به قلبش به شهادت رسید و در بهشت رضا(ع) آرام گرفت. 
پس از شهادت ناهید، پدر و مادرش توسط ساواک دستگیر شدند. ساواک آنها را به عراق فرستاد. آنها سه ماه در تکیه اصفهانی ها در کربلا زندگی می کردند. در حالیکه فرزندانشان در مشهد بودند و هیچ خبری از آن ها نداشتند، تا اینکه با اوج گیری انقلاب اسلامی، موفق به خروج از عراق شدند. 
اسدالله اسدی، برادر هفده ساله شهید والامقام ناهید نیز از بسیجیان فعال شهر مشهد بود که پس از بارها حضور در جبهه های نبرد و مجروحیت های متعدد در عملیات والفجر 8 در فاو به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 21 بهمن 1395 

سعادت اسدزاده

 
زندگینامه

سعادت اسدزاده

 

نام پدر: قادر تاریخ تولد: 1349/06/10
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1366/04/11
محل شهادت: سردشت طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: گلزارشهدای سردشت-آذربایجان غربی


 

زندگینامه

سعادت در روز 10 شهریور ماه سال 1349 قدم به عرصه هستی نهاد و در آغوش گرم خانواده اش جای گرفت.
او روزهای کودکی را از کوچه های نوجوانی عبور کرد.
پس از اینکه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به پیروزی رسید، جنگ از سوی مزدوران عراقی به میهن عزیزمان تحمیل شد. 
نیروهای بعثی که بر استفاده از عوامل شيميايي در جبهه‌هاي جنگ اكتفا نكردند، در یکی از بعدازظهرهای گرم تابستان مصادف با هفتم تیرماه سال 1366 با فرستادن چند فروند هواپیمای عراقی سکوت شهر کوچک سردشت را شکستند و 7 بمب شیمیایی خردل را در نقاط مختلف شهر انداختند. 
سعادت که بر اثر استنشاق گاز شیمیایی مسموم شده بود سرانجام در روز 11 تیر ماه سال 1366، تسلیم رضای حق گردید و در سن 17 سالگی عروجش جاودانه شد. 
پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای سردشت واقع در آذربایجان غربی به خاک سپرده شد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب بویی نا آشنا (خاطراتی از بمباران شیمیایی سردشت )، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 19 بهمن 1395 

زهرا اسدزاده

 
زندگینامه

زهرا اسدزاده

 

نام پدر: علی تاریخ تولد: 1345/09/21
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1366/04/14
محل شهادت: سردشت طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: گلزارشهدای سردشت-آذربایجان غربی


 

زندگینامه

زهرا در روز 21 آذر ماه سال 1345 قدم به عرصه هستی نهاد و در آغوش گرم خانواده اش جای گرفت.
او روزهای کودکی را گذراند و از کوچه های نوجوانی عبور کرد. 
پس از اینکه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به پیروزی رسید، جنگ از سوی مزدوران عراقی به میهن عزیزمان تحمیل شد. 
نیروهای بعثی که بر استفاده از عوامل شيميايي در جبهه‌هاي جنگ اكتفا نكردند، در یکی از بعدازظهرهای گرم تابستان مصادف با هفتم تیرماه سال 1366 با فرستادن چند فروند هواپیمای عراقی سکوت شهر کوچک سردشت را شکستند و 7 بمب شیمیایی خردل را در نقاط مختلف شهر انداختند. 
زهرا که بر اثر استنشاق گاز شیمیایی مسموم شده بود سرانجام در روز 14 تیر ماه سال 1366، تسلیم رضای حق گردید و در سن 21 سالگی عروجش جاودانه شد. 
پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای سردشت واقع در آذربایجان غربی به خاک سپرده شد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب بویی نا آشنا (خاطراتی از بمباران شیمیایی سردشت )، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 19 بهمن 1395 

زهرا آسترکی

 
زندگینامه

زهرا آسترکی

 

نام پدر: محمدحسن تاریخ تولد: 1316/11/05
محل تولد: ایران - لرستان - ازنا - تازران تاریخ شهادت: 1361/06/24
محل شهادت: ازنا طول مدت حیات: 45 سال
مزار شهید: گلزارشهدای ازنا-لرستان


 

زندگینامه

زهرا آسترکی در روز پنجم بهمن ماه سال 1316 در روستای تازران از توابع شهرستان ازنا در یک خانواده ای بسیار مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود. و وی در تقوا و پرهیزگاری سرآمد بود. 
ایشان با این که بی سواد بود اما در محافل نورانی قرآن مجید شرکت می کرد و این عمل او باعث شد که بتواند روخوانی قرآن را یاد بگیرد.
آسترکی به علت علاقه وافری که به روحانی و روحانیت داشت در سال 1338 با آقا سید حبیب الله نورالدینی که روحانی مبارزی بود ازدواج نمود. که ثمره این ازدواج دو دختر به نام های عزیزآقا و عزت السادات می باشد، که عزیزآقا به همراه مادر باده نوشین شهادت را نوشید و عزت السادات نیز جانباز 35% می باشد، از خصلت های بارز ایشان این بود که همراه و همدوش همسرش(امام جماعت مسجد سجادیه راه آهن) در کلیه مراسم مذهبی نظیر نمازهای جماعت و تظاهرات و جمع آوری کمک های مردمی برای رزمندگان اسلام و دیگر مراسم شرکت می کردند. 
روز 24 شهریور ماه سال 1361 به همراه مادر و خواهر بزرگترم برای خرید پارچه به خیابان شهر ازنا رفتیم و بعد برای تهیه یک سری مایحتاج به مغازه آقای گلابی رفتیم.
 مادرم بعد از دیدن آقای گلابی به خاطر شهادت پسرش بسیار متاثر شد و به او گفت چقدر سعادت داشتی که فرزندت شیهد شده، ای کاش من هم فرزند پسری داشتم تا آن را مانند شما تقدیم به اسلام می کردم. هنوز چند لحظه ای از آرزوی مادرم نگذشته بود که صدای مهیبی فضای مغازه را پر کرد. منافقین کوردل در مغازه بمب ساعتی گذاشته بودند که بر اثر آن مادر و خواهرم به شهادت رسیدند و من نیز از ناحیه دو پا مجروح شدم.
مادرم در سن 455 سالگی آسمانی شد و در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 19 بهمن 1395 

شهربان اژدهایی

 
زندگینامه

شهربان اژدهایی

 

نام پدر: محمود تاریخ تولد: 1334/05/02
محل تولد: ایران - فارس - گراش تاریخ شهادت: 1367/04/12
محل شهادت: خلیج فارس طول مدت حیات: 33 سال
مزار شهید: گلزارشهدای گراش-شماره16-فارس


 

زندگینامه

شب به صفا و سرور ستارگان نور بود باران بود و مهتاب مژده ی صبح و سپیده می داد و در خانه ای که چلچراغ آیین محمدی(ص) در آن می درخشید، با قدوم مبارک نوزادی با نام(شهربان)، از شادی و نشار سرشار می شود و سومین فرزند صالح خانواده در تاریخ دوم مردادماه سال 1334 در گراش زندگی شادمانه ی خود را آغاز می کند. 
او ایام کودکی را با شهد و شیرینی محبت مادری نیک سرشت و پاکدامن، سپری می کند و از مکتب و محضرش درس ها می آموزد و به صفت های شایسته متصف می شود و نور و فروغ خداشناسی و دین مداری، محراب جانش را روشن می کند. وی هر چند موفق نمی شود که به مدرسه گام گذارد اما در مکتب خانه ی دیار خود، چراغ خواندن و نوشتن، سرای دل و دیده اش را روشن می کند و به اندیشه های خود توانایی بیشتری می بخشد. 
شهربان در ماه های محرم، دل مشتاق خود را به صفای حسینیه می سپرد و در عزا و تعزیت سید و سالار شهیدان عالم حسین بن علی (ع) به سوگواری می پرداخت و چون از واقعه ی خونین کربلا سخن می رفت؛ سخت آزرده می شد و بلور اشک، چشمانش را سرشار می کرد؛ و آن گاه که ماه مبارک رمضان فرا می رسید، در مسجد و در مراسم دعا و نیایش شرکت می کرد و مناجات سر می داد و با خدای خود به راز و نیاز می پرداخت و در بهار قرآن با آیه های نورانی و سرورانگیز الهی، گوش جان را نوازش می داد. 
وی بنابر سنت پسندیده و اصیل اسلامی، زندگی مشترک خود را آغاز می کند و به عنوان بانویی خانه دار، وظیفه و تکلیف خود را با خلوص و صداقت انجام می دهد و هم نشین و هم صحبتی صادق و باوفا برای همسر خود می شود، و با آن که صاحب فرزندی نمی شود و حلاوت تبسم شیرینی کودکی دلبند، کام جانش را شهدآگین نمی کند، اما فروغ صدق و صفای او بردل و دیده ی دیگر کودکان به ویژه فرزندان خواهرشهیدش می تابد و عاشقانه به آنها محبت می کند. 
شهربان بانویی باوقار و متین بود و حجب و حیاء آراسته اش می کرد؛ کم گوی و گزیده گو بود و از بدگویی و غیبت اجتناب می ورزید؛ با قناعت، بر عزت نفس خود می افزود و پیوسته ذکر الحمدالله و یا حسین مظلوم به جان و وجودش طراوت می بخشید. 
وی که علاقه زیادی به سیاحت و زیارت داشت در سال 1367 همراه خواهر و خواهرزادگان و دیگر بستگان خود برای دیداری از عزیزانش سفری سرخ و خون بار را آغاز می کند و با هواپیما عازم یکی از کشورهای منطقه ی خلیج فارس می شود. 
پرواز آغاز شده بود و زلال آب های نیلگون خلیج فارس، در چشمان شهربان چون مروارید می درخشید و در فروع خورشید، گل تبسم بر لبانش می شکفت و ذکر سپاس به درگاه الهی آرامشش می داد. ناگاه سیاهی نحوست زای ناو اقیانوس پیمای آمریکایی، پدیدار می شود و طوفانی از آتش به سوی هواپیمای حامل او و دیگر مسافران می گشاید و سرور و صفای آنان به خون رنگین می شود و شهربان بی گناه در تاریخ 12 تیرماه سال 1367 در سن 33 سالگی مظلومانه به شهادت می رسد و به دیدار معبود می شتابد. 
مزارش در گلزار شهدای گراش قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 19 بهمن 1395 

فوزیه ازوار

 
زندگینامه

فوزیه ازوار

 

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1356
محل تولد: ایران - ایلام - مهران - خوشادول تاریخ شهادت: 1360/09/18
محل شهادت: ایلام طول مدت حیات: 4 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

فوزیه در سال 1356 در روستای خوشادول مهران دیده به جهان هستی گشود. آغازین روزهای حیاتش در خانواده ای باایمان سپری شد. 
هنوز چهار سال بیشتر نداشت که هواپیماهای رژیم بعثی به ایلام حمله کردند و او در سنّ 4 سالگی در روز هجدهم آذرماه سال 1360 بر اثر بمباران هوایی به خون سرخ خود کفن شد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب لاله های افروختنی، صفحه:189، تاریخ:


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 18 بهمن 1395 

شهرزاد آریا

 
زندگینامه

شهرزاد آریا

 

نام پدر: اسفندیار تاریخ تولد: - / - /1331
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1357/06/17
محل شهادت: میدان شهدا طول مدت حیات: 26 سال
مزار شهید: بهشت زهرا (س)


 

زندگینامه

در سال 1331 شهرزاد در تهران قدم به عرصه هستی نهاد.پس از طی دوران کودکی به تحصیل پرداخت و تا اخذ مدرک لیسانس به تحصیل ادامه داد.وی آنگاه به کار روی آورد و در یک شرکت استخدام گردید.پس از شروع نهضت انقلاب اسلامی به مبارزین مسلمین پیوست و در صحنه های خطرخیز شرکت نمود.
سرانجام در روز هفدهم شهریور ماه سال 1357 در سن 26 سالگی در میدان شهدا هدف گلوله مزدوران رژیم قرار گرفت و به شهادت رسید پیکر پاکش را در بهشت زهرا به خاک سپردند.از او یک فرزند به یادگار ماند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب یادنامه، صفحه:121، تاریخ: - / - / -


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 18 بهمن 1395 

کبری اروجلو

 
زندگینامه

کبری اروجلو

 

نام پدر: قربان علی تاریخ تولد: - / - /1344
محل تولد: ایران - مرکزی - اراک تاریخ شهادت: 1366/05/09
محل شهادت: مکه طول مدت حیات: 22 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

در سال 1344 اراک شاهد تولد کودکی بود که نام او را کبری نهادند.دوران کودکی را در آغوش پر مهر مادر سپری کرد اما دست روزگار با او چندان مهربان نبود.در چهارسالگی دامان گرم مادر را از دست داد و با غم دوری اش روزگار گردانید. کبری دختری صبور و شکیبا بود در دوران جنگ که سنین نوجوانی و جوانی را پشت سر می گذاشت کمک های بی دریغ خود را نثار رزمندگان اسلام می کرد. در سال های بعد برای عمل به سنت رسول خدا ازدواج کرد و با تلاش زیاد خانواده ای گرم و باصفا را تشکیل داد سرانجام در سال 1366 به همراه همسرش عازم سفر حج شد.در مسجدالحرام به فرمان امام (ره) در راهپیمایی برائت از مشرکین شرکت کرد و در نهم مرداد ماه در حالی که تنها 22 سال داشت توسط نیروهای سعودی بر اثر اصابت گلوله به پیکر مطهرش جان باخت و به لقاء الله پیوست.پدر با کوله باری از غم خبر شهادت مادر را برای پنج فرزندش آورد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب آینه و شقایق جلد2، صفحه:33


ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
(تعداد کل صفحات:10)      [1]   [2]   [3]   [4]   [5]   [6]   [7]   [8]   [9]   [10]  

آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ