ماه جبین بهرامی

	زندگینامه

ماه جبین بهرامی

زندگینامه

روز نوزدهم اردیبهشت ماه سال 1320 در بروجرد پا به عرصه هستی نهاد و تا پایان دوره ابتدایی درس خواند.
وقتی همه اهل خانه دور هم گرد می آمدند چونان شمعی بود در محفل که همواره بزم عارفانه برپا می کرد. براستی وارث تفکری الهی بود، از حسین بن علی(ع) می گفت و جاری باران اشکش گویای سوز دلش بود، به عشق معبودش مسجد حمزه را در روستای "بیدکرپه" بنا کرد و به عشق مولایش حسین بن علی(ع) سقاخانه ای نیز برپا کرده و هیئتی که هنوز هم ذکر فاتحه و صلوات آن به روحش نشاط می بخشد.
ماه جبین از آن دسته زنانی است که برای زنان مسلمان نسل های آتی، الگویی نیکو می باشد. همه را به توبه کردن، تقوا، گذشت و نیکوکاری دعوت می کرد. هر چند نمی توانست در جبهه ها حضور یابد ولی رسالت خود را خوب می دانست، می دانست اوست که سرباز می آفریند و به میدان رزم می فرستد، لذا با تمام دقت به تربیت فرزندان خویش پرداخت.
کمک های خود را به جبهه ارسال می کرد. مادری که همواره به فکر همه بود آخرین قدم های آرام خود را بر می داشت، می رفت تا سنگ صبور دل شکسته مادر شهیدی شود و خود را در غم او شریک بدارد، اما این رفتن رفتنی بی بازگشت بود که فرشتگان را به مویه خوانی برای مادری فراخواند که به حق تندیسی از ایمان، گذشت و تقوا بود.
او در تاریخ 21 دی ماه سال 1365 در سن 45 سالگی در بروجرد به شهادت رسید و در بهشت شهدا آرام گرفت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

بهجت بهارستانی

	زندگینامه

بهجت بهارستانی

زندگینامه

بهجت در روز دوم بهمن ماه سال 1325 به دنیا آمد و در شهر ایلام بزرگ شد تا پایان دوره ابتدایی به تحصیل پرداخت.
او قبل از انقلاب مرتب در مراسم مذهبی شرکت می نمود و با توجه به علاقه خاصی که به اهل بیت و پیشروان مذهبی داشت در این مورد تعصب خاصی نشان می داد زمانیکه حضرت امام خمینی را تبعید نمودند مرتب دعا می کرد که خداوند امام را سلامت به وطن بازگرداند و رژیم کثیف پهلوی را سرنگون کند.
در ایامی که جوانان در خیابان ها بر ضد رژیم تظاهرات می کردند، درب خانه وی به خاطر فرار و پنهان شدن آن ها از دست پلیس پهلوی باز بود و با گرمی فراوان از این جوانان پرشور پذیرایی می کرد.
در زمان جنگ تحمیلی او در اندازه ای که در توان داشت کمک می کرد وقتی که برادران پاسدار اعلام کردند که به جبهه چیز بفرستند، خانه به خانه می گشت و زن های همسایه را تشویق به کمک کردن می کرد.
در تظاهرات و همچنین در تشییع جنازه شهدا به طور مرتب شرکت می کرد. هفته ای نبود که در نماز جمعه شرکت ننماید. با منافقین که باعث شهادت سربازان اسلام همچون شهید بزرگ و مظلوم بهشتی و شهدای محراب و شهید رجایی و باهنر شدند سخت مخالف بود.
او همیشه آرزو داشت که ایران در این جنگ تحمیلی پیروز گردد و نیز مرتب دعا می کرد که خداوند طول عمر امام را زیاد کند به طوریکه انقلاب حضرت مهدی (عج) و ظهورش پیوسته گرداند.
سرانجام در تاریخ 15 خرداد ماه سال 1361 در سن 36 سالگی در ایلام به شهادت رسید و در گلزار شهدای صالح آباد به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پروین بهادری چگنی

	زندگینامه

پروین بهادری چگنی

زندگینامه

پروین بهادری در روز اول بهار سال 1337 پا به عرصه هستی نهاد. 
کودکی را در شهرستان خرم آباد سپری کرد. وی سه سال از تحصیل ابتدایی خود را در خرم آباد گذراند و در سال 1345 بنا به شغل پدر به آبادان رفت و بقیه تحصیلش را تا مقطع دیپلم در آبادان گذراند. 
آذرماه سال 1357 بود که در تظاهرات چهارراه امیری آبادان پای چپش مورد هدف گلوله مزدوران شاه قرار گرفت. در سال آخر تحصیلی اش اعلامیه امام (ره) را در کیفش پیدا کردند. مدیر مدرسه تصمیم گرفت او را اخراج کند اما با وساطت پدراخراج نشد. 
همیشه به دوستانش سفارش می کرد و می گفت هیچ گاه دست از مبارزه بر ندارید زیرا اگر در این راه به شهادت رسیدید بهترین مرگ در راه خداست. 
سال 1353 ازدواج کرد و صاحب 2 فرزند شد. همسرش امام علی رفیعی سفید دشتی، کارمند بنادر کشتیرانی خرمشهر بود که در محل کارش به شهادت رسید. 
بهادری در تاریخ 23 دی ماه سال 1365 ساعت 11:30 در خرم آباد در حالی که از مسجد به خانه برمی گشت وضعیت قرمز شد بلافاصله بمب روی منزشان خورد. دو طبقه خانه روی سرشان فرو ریخت. پنج نفر از اعضای خانه مجروح شدند و او به شهادت رسید.
پیکر پروین 28 ساله را در گلزار شهدای خضر خرم آباد به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

زهره بنیانیان

	زندگینامه
	شهادت

زهره بنیانیان

زندگینامه

یکی از روزهای زیبای سال 1336، زهره در آغوش گرم خانواده ای مذهبی و متدین به دنیا آمد او همیشه به یاد محرومان و مستضعفان بود و علی رغم اینکه از زندگی مرفهی برخوردار بود ولی از خوگرفتن به زندگی اشرافی سرباز می زد و بعدها در دوران مبارزه مخفی شبهای سرد و طوفانی انقلاب را برگلیمی ساده به سرمی برد، وی آذر و دیماه سال 1356 را در میان مسلمانان محروم و ستمدیده لبنان و فلسطین و سوریه گذراند و پس از بازگشت به ایران به عضویت گروه توحیدی «صف» درآمد، در حالی که به سلاح ایمان مسلح بود برای دفاع از آرمانهای خویش به سلاح گرم نیز مسلح شد.
به راهش با تمامی وجود اعتقاد داشت از نظر اخلاقی هیچ نشانه ای از غرور و تکبر در وجودش نبود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی زهره در ادامه راه آرمانگرایانه خویش به عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و به فعالیت خود ادامه داد. سرانجام روز بیست و نهم اردیبهشت ماه سال 1358 در حین انجام مأموریت به عنوان سرپرست گروه ضربت که برای خنثی کردن توطئه ضد انقلاب راهی شده بودند، هدف اصابت گلوله ضد انقلاب قرار گرفت و در سن 22 سالگی روح بیقرارش به سوی ملکوت اعلی پرواز نمود.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

اعظم بندی

	زندگینامه

اعظم بندی

زندگینامه

پانزدهم آبان ماه سال 1362 به دنیا آمد و در شهر گراش بزرگ شد. 5 ساله بود که به همراه مادر راهی یکی از کشورهای سواحل خلیج فارس شد تا پدرش را که آنجا مشغول کار بود ببیند.
اما اصابت موشک ناو آمریکایی به هواپیما مورخ 12 تیرماه سال 1367 باعث شد او به آسمان بال گشاید و حق را به ظلمی آشکار به دادخواهی طلب کند. بای ذنب قتلت.
پیکر پاکش در گلزار شهدای گراش به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

بهجت بنده ای

	زندگینامه

بهجت بنده ای

زندگینامه

بهجهت در سال 1310 در شهرستان زنجان دیده به جهان گشود. پدر با شوق فراوان به تربیت اسلامی او همت گماشت و او در سایه فضای مذهبی خانواده پرورش یافت.بنده ای در سنین جوانی ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد.اما دغدغه های زندگی باعث نشد که از این نهضت عظیم مردمی غافل شود.او سرانجام در تاریخ 22 بهمن 1357 زمانیکه مردم برای تصرف پادگان ژاندارمری به خیابان وحدت اسلامی آمده بودند، بر روی بام مورد اصابت گلوله مزدوران رژیم پهلوی قرار گرفت و در سن 47 سالگی مجروح بر زمین افتاد و دو ساعت بعد به لقاء محبوب رسید مزار پاکش در بهشت زهرا (س) قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

مهناز بندعلی زاده

	زندگینامه

مهناز بندعلی زاده

زندگینامه

مهناز بندعلی زاده در سال 1345 در تهران دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کنار خواهر و سه برادرش سپری کرد و با تعلیمات اسلامی و سرچشمه دین مبین اسلام آشنا شد. مهناز دختری کوشا و جوانی با نشاط در امور درس و مدرسه بود. در هفتمين روز از فروردين ماه سال 1364 در حالی که نوزدهمین بهار زندگی اش را جشن می گرفت در پی بمباران های هوایی شهر تهران همراه پدربزرگش به سوی آسمان پر گشود و به لقاء الله پیوست.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

طوبی بندارزاده

	زندگینامه

طوبی بندارزاده

زندگینامه

طوبي بندارزاده در سال 1315 ديده به جهان گشود. جوان بود و سرزنده که به ازدواج مردي از ديار خود درآمد و گرمابخش کانون زندگي خانواده کوچک خود شد. سال‌ها بعد در بيست و دوم ارديبهشت 1362 حمله‌ي موشکي دشمن بعثي به شهر انديمشک طوباي 47 ساله را آسماني کرد. پيکر مطهر او را در قطعه جديد گلزار شهداي انديمشک به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

ژاله بنائیان

	زندگینامه

ژاله بنائیان

زندگینامه

ژاله در سال 1337 در شهر تهران دیده به جهان هستی گشود. او در مکتب علم و دانش به آموختن پرداخت و توانست در سال های جوانی به عنوان مهماندار هواپیماي ايران اير خدمت به مردم کشورش را آغاز نماید.
ژاله در سال 1360 ازدواج کرد. او سرانجام جان را خالصانه نثار دوست کرد و بر فراز خلیج همیشه فارس به دیدار دوست شتافت. حمله موشکی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران در تاریخ 12 تير ماه 1367 ژاله را به مرگ سرخ نوید داد و او در سن 30 سالگی به آسمان راه یافت.
از او یک دختر به یادگار ماند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

خدیجه بکرانی

	زندگینامه

خدیجه بکرانی

زندگینامه

خدیجه در روز پانزدهم شهریورماه سال 1360 پا به عرصه هستی نهاد. 
و در شهرستان اراک بزرگ شد. هنوز 6 سال بیشتر نداشت که هنگام صرف نهار بر اثر بمباران هوایی شهر اراک مورخ 25 اسفندماه سال 1366 به شهادت رسید. 
پیکر پاکش را در گلزار شهدای شازند به خاک سپردند. مادر، خاله و مادربزرگش نیز در این حمله به شهادت رسیدند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از