محمود شفیعی
محمود شفیعی
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1332/00/00 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1361/02/07 |
محل شهادت: خیابان ستارخان | طول مدت حیات: 29 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
محمود در سال 1332 در شهر تهران دیده به جهان هستی گشود. روزهای کودکی را با شادی و نشاط سپری کرد و به مدرسه رفت. تحصیلات خود را تا اواسط دوره ی دبیرستان ادامه داد، سپس وارد نیروی هوایی شد. اما چندی بعد از آن جا خارج شد چرا که حاضر نبود، در ارتش شاهنشاهی خدمت کند.
پس از پیروزی انقلاب، مدتی به پاسداری در مساجد پرداخت و سپس حفاظت قائم مقام وزارت آموزش و پرورش را بر عهده گرفت. سپس به عضویت شورای محل و بسیج حمزه درآمد و در این مسئولیت ها منشاء خدمات شایسته و فراوانی گشت.
او علاوه بر آموزش فنون نظامی به نوجوانان و جوانان در اموراقتصادی و عرضه کالا به مردم فعالانه می کوشید.
سرانجام در روز هفتم اردیبهشت سال 1361 در سن 29 سالگی در خیابان ستارخان (خیابان شادمان) هنگامی که محمود در حال نظارت بر تقسیم شیر بود، به اعتبار لباس بسیجی اش مورد شناسائی قرار گرفت، تروریست ها که ملبس به لباس نیروی انتظامی بودند، ناجوان مردانه او را خلع سلاح و به سویش شلیک کردند. شفیعی سعی کرد، با دست خالی با آنان مبارزه کند اما آنها او را به شهادت رساندند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
جمع آوری شده توسط گروه فرهنگی هاتف، تاریخ: |
ادامه مطلب
علی اصغر شفایی
علی اصغر شفایی
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1333/00/00 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1361/06/13 |
محل شهادت: خیابان رودکی-تهران | طول مدت حیات: 28 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
در سال ۱۳۳۳ در محله جوادیه تهران در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان اسلام دیانت به اتمام رساند. از همان کودکی علوم دینی را محضر شهید نواب صفوی فراگرفت و در سال ۱۳۴۷ در کنار ادامه تحصیل مشغول به کار شد.
در سال ۱۳۵۴ پس از خاتمه تحصیلات متوسطه وارد آموزشگاه هوایی شد لیکن به دلیل شرایط نامساعد ارتش در زمان حاکمیت طاغوت نتوانست خدمت را در آن مکان بپذیرد و لذا از آموزشگاه خارج و برای گذراندن دوران سربازی عازم سبزوار گردید.
دوران سربازی اش همزمان بود با اوج انقلاب که بنا به دستور امام مبنی از خروج از پادگان ها سربازخانه را ترک کرد.
پس از انقلاب به استخدام آتش نشانی درآمد و به عنوان مأمور این اداره به خدمت در مجلس شورای اسلامی پرداخت.
جنایات منافقین به یک یا دو دسته محدود نمی شود و در هر گوشه از خاک گلگون میهن اسلامی شاهدی بر جنایات این دارودسته وابسته می باشد. در روز سیزدهم شهریور ۱۳۶۱ دو نفر از تروریست های منافق جهت انجام یک عملیات اقدام به سرقت یک موتورسیکلت می کنند. آن ها در محدوده خیابان رودکی علی اصغر را که با موتور از آن محل عبور می کرد را متوقف کرده و به زور اسلحه خواستار موتور سیکلت او شدند وی با آگاهی از ماهیت خود فروخته تروریست ها و نیت پلید آن ها از دادن موتور خوداری می کند و در این درگیری وی را در سن 28 سالگی به شهادت می رسانند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
حبیب الله شریعتی فرد(حجت الاسلام)
حبیب الله شریعتی فرد(حجت الاسلام)
نام پدر: عبدالجواد | تاریخ تولد: 1311/06/17 |
محل تولد: ایران - مازندران - - اندرات | تاریخ شهادت: 1360/08/25 |
محل شهادت: جاده آمل | طول مدت حیات: 49 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
هفدهم شهریورماه سال 1311 روستای اندرات استان مازندران شور و حال دیگری داشت؛ چرا که خانه ی عبدالجواد به وجود حبیب الله، رونقی دیگر یافته بود و خنده های کودکانه اش لبخند را به عبدالجواد و همسرش هدیه می داد.
کودک بود، اما پدر دوست داشت او از علم بهره ای داشته باشد، لذا او را به مدرسه فرستاد و کم کم علوم دینی را فرا گرفت و دوره ی سطح را در گرگان گذراند. 19 ساله بود که راهی مشهد مقدس شد تا احکام اسلامی را جامع و کامل در حوزه ی علمیه بیاموزد و هر از گاهی در تعطیلات پدر را در کار کشاورزی کمک می نمود. شریعتی فرد چندی بعد به نجف مهاجرت کرد و در جوار مرقد مطهر امیرمؤمنان (ع) 14 سال به کسب فیض پرداخت. تا این که به اجبار دولت عراق به ایران بازگشت و در سال 1354 در گرگان ساکن گردید.
او در گرکان در مسجد حضرت محمد (ص) به اقامه ی نماز و ارشاد مسلمین مشغول شد و در مدرسه ی رضویه، علوم دینی را تدریس کرد و بارها مورد تعقیب ساواک قرار گرفت. با پیروزی انقلاب، حجت الاسلام شریعتی فرد به مبارزه با اشرار و ضدانقلاب برخاست تا این که در روز بیست و پنجم آبان ماه سال 1360 عازم شهر مقدس قم شد. اما در بین راه در جنگل های آمل در کمین منافقین قرار گرفت. منافقین او و پسرش پاسدار محمدرضا شریعتی فرد را به داخل جنگل برده و پس از شکنجه ی زیاد و شکستن دو بازوی پسرش، سینه های آنان را آماج گلوله های خود قرار داده و این دو عزیز ملت ایران را به شهادت رساندند.
حجت الاسلام شریعتی فرد در سن 49 سالگی به اوج آسمان پر کشید و با شهادتش دفتر انقلاب را زرّین نمود.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
مطالب ارسالی از دانشگاه تهران، تاریخ: |
ادامه مطلب
محمدرضا شریعتی فرد
محمدرضا شریعتی فرد
نام پدر: حبیب الله | تاریخ تولد: 1337/08/03 |
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد | تاریخ شهادت: 1360/08/25 |
محل شهادت: جنگل آمل | طول مدت حیات: 23 سال |
مزار شهید: امامزاده عبدالله گرگان |
زندگینامه
در سال 1337 حجة الاسلام حاج حبیب الله شریعتی فرد، صاحب فرزندی شد که او را محمد رضا نامید. محمد رضا که روزهای آغازین عمرش را در مشهد سپری کرده بود، دوران کودکی را همراه خانواده اش در نجف اشرف گذراند. سال ها بعد هنگامی که رژیم عراق به اخراج ایرانیان از آن کشور اقدام نمود، خانواده او به ایران آمدند و خودش نیز پس از اخذ دیپلم بدلیل فعالیت های سیاسی و انقلابی از آنجا اخراج گردید و پس از بازگشت به ایران، در دانشکده کشاورزی کرج مشغول تحصیل شد. در این مدت محمد رضا به فعالیت های مبارزاتیش علیه رژیم طاغوت ادامه می داد و با پخش اعلامیه های حضرت امام مردم را با اندیشه ها و رهنمود های این بزرگمرد آشنا می ساخت.
پس از پیروزی انقلاب، همزمان با جریان انقلاب فرهنگی، به سپاه پاسداران پیوست و با تمام توان به پرورش اندیشه ها و عقاید مردم گرگان پرداخت و بدلیل تسلط به زبان عربی، اطلاعات اسلامی و مطالعات وسیع در تاریخ اسلام اداره کلاس های عقیدتی، نظامی و قرآن را عهده دار شد.
منافقین که فعالیت های او را خطری بزرگ برای خود می دیدند، بارها اقدام به تهدید و ترورش نمودند اما هر بار ناموفق بودند. تا اینکه در 25 آبان سال 1360 هنگامیکه محمد رضا به همراه پدر و همسر و فرزندش در مأموریتی عازم تهران بودند، توسط منافقین محاصره شدند و تیغ وحشت و نفرت دشمنان پیکر او و پدر عالمش را همرنگ شقایق های آزاد صحرا ساخت. مدتی پس از شهادت محمد رضا فرزندش علیرضا متولد شد تا یاد و خاطره جهادگرانی چون او همواره زنده و روشن بماند و فاطمه ای که باید رسالت رقیه سه ساله را بدوش می کشید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
اطلاعات دریافتی از خانواده شهید |
کتاب حضور |
ادامه مطلب
سیدمحمدجواد شرافت
سیدمحمدجواد شرافت
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1306/07/12 |
محل تولد: ایران - خوزستان - شوشتر | تاریخ شهادت: 1360/04/07 |
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی | طول مدت حیات: 54 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا (س) گلزار شهدای هفتم تیر |
زندگینامه
سید محمدجواد شرافت در تاریخ 12/7/1306 در شهر شوشتر چشم به جهان گشود. محمدجواد از همان آغاز کودکی جویای حقیقت بود، نه سال بیشتر نداشت که مادرش را از دست داد، اما صبورانه در برابر این اندوه بزرگ مقاومت نمود. علاقه ی سید محمد جواد به مسائل مذهبی باعث شد، در سن چهارده سالگی به همکاری دوستانش انجمن تبلیغات اسلامی را تشکیل دهد. وی در سن شانزده سالگی ازدواج کرد و پس از آن در اداره ی آموزش و پرورش [وزارت فرهنگ] مشغول تدریس شد. در سال 1331 به علت اعتراض سخنان یکی از کاندیداهای مجلس به اهواز تبعید گشت و تا سال 1342 در ادارات مختلف و آموزش و پرورش به بازگو نمودن حقایق پرداخت تا این که بار دیگر ماموران ساواک او را دستگیر کردند، اما به علت اعتراض مردم شهر آزاد شد. مدتی بعد همزمان با قیام 15 خرداد در یک سخنرانی طولانی بر علیه اقدامات رژیم اعتراض کرد و در پوشش ادامه ی تحصیل به تهران تبعید شد. اما از ورودش به دانشسرای تربیت معلم ممانعت به عمل آمد. شرافت سرانجام در سن 38 سالگی وارد دانشگاه تهران شد و در ساختمان مقابل دانشگاه جلسات تفسیر قرآن را برپا نمود. در سال 1345 سید محمد جواد به همراه برادر «رجائی» و جمعی دیگر از معلمان برنامه ی اعتصاب و تظاهرات معلمان ایران را تدارک دید و ساواک ایشان و [همرزمانش]را به «بیدخت گناباد» تبعید کرد. مدتی بعد شرافت دوران تبعید خود را به دستور دولت در شهرهای چالوس، کرج و تهران سپری کرد. ساواک پس از تبعید و ممانعت از تدریس تصمیم به قتل وی گرفت، اما اراده و قدرت خداوند مانع انجام این طرح شد. سید در تهران در هنرستان مافی به کار پرداخت و به همراه برادر دیگرش شهید شهسواریبه ادامه ی جهاد حق علیه باطل مشغول شد، و جلسات تفسیر قرآن خود را در مسجد الحسین (ع) دماوند ادامه داد. وی پس از پیروزی انقلاب در سمت های مشاور آقای رجائی وزیر آموزش و پرورش، عضو هیئت رئیسه ی بنیاد فرهنگی البرز و عضو هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات استان تهران، به انقلاب خدمت نمود. او یک بار از طرف مردم تهران کاندیدای نماینده ی مجلس شد، اما به اصرار مردم شوشتر به عنوان نماینده ی شوشتر با به دست آوردن حدود 82 درصد آراء به اولین دوره ی مجلس شورای اسلامی راه یافت، و معاونت کمیسیون بازرگانی را بر عهده گرفت. سرانجام سید محمد جواد شرافت در روز هفتم تیرماه سال 1360 در سن 54 سالگی در مقر حزب جمهوری اسلامی مزد جهاد خود را گرفت، و خداوند او را با پیکری خونین در بارگاه خویش پذیرفت. سید قبل از شهادت دو کتاب به نامهای «زندگانی حضرت فاطمه (س)» و «مردگان با ما سخن می گویند» را نوشت، تا چراغ راه هدایت جوانان ایرانی باشد. پیکر مطهر او را در کنار سایر شهدای واقعه ی هفتم تیر در بهشت زهرا (س) به خاک سپردند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ: |
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:119، تاریخ: |
ادامه مطلب
رمضان علی شاهوند
رمضان علی شاهوند
نام پدر: بهرام | تاریخ تولد: 1336/10/01 |
محل تولد: ایران - قم - قم | تاریخ شهادت: 1360/10/25 |
محل شهادت: بندرعباس | طول مدت حیات: 24 سال |
مزار شهید: روستای جیمزقون_قم |
زندگینامه
روز اول دی ماه سال 1336 بود که رمضان علی در شهر قم چشم بر جهان هستی گشود و در جوار حرم مطهر حضرت معصومه (س) رشد نمود. او در سن 7 سالگی آموختن را تجربه کرد و تا اخذ مدرک دیپلم تحصیل نمود؛ سپس در آزمون سراسری دانشگاه ها شرکت کرد و در رشته ی حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد.
شاهوند پس از اخذ مدرک کارشناسی به سمت دادیاری دادگاه انقلاب اسلامی منصوب شد. وی فردی متعهّد، مقیّد و باایمان بود و همواره دوستان و آشنایان را به پرهیزگاری دعوت می کرد. اما دشمنان اسلام و قرآن، اخلاص و تقوایش را تاب نیاوردند و او را در روز بیست و پنجم دی ماه سال 1360 در بندرعباس به شهادت رساندند.
مزار پاکش در روستای جیمزقون استان قم قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
مطالب ارسالی از دانشگاه تهران، تاریخ: |
ادامه مطلب
محمدسعید شادکار
محمدسعید شادکار
نام پدر: محمدیوسف | تاریخ تولد: 1335/10/28 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1360/05/08 |
محل شهادت: خیابان سمیه-تهران | طول مدت حیات: 25 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف88-شماره7-تهران |
زندگینامه
محمدسعيد شادکار در سپيدهدم بيست و هشتم دي ماه 1335 در خانوادهاي مذهبي در شهر تهران به دنيا آمد و از زمان طفوليت آثار خلوص و پاکي در چهرهاش نمودار بود. تحصيلات ابتدايي و متوسط را در دبستان و دبيرستان شهرآرا به پايان رساند و در تمام طول تحصيل شادگردي با استعداد و کوشا بود. در دامان خانواده با تعاليم اسلام آشنا شد و از همان کودکي عشق و علاقهاي وافر به آن پيدا کرد به طوري که از نه سالگي شروع به يادگيري تجويد و قرائت قرآن نمود و در سن 12 سالگي در جلسات قرائت قرآن حاضر ميشد و با صوتي خوش و شنيدني قرآن را تلاوت ميکرد و بسياري از سورههاي بزرگ و کوچک قرآن را حفظ بود. در اواخر دوره دبستان روزه گرفتن را آغاز کرد و وقتي به او ميگفتند که هنوز براي تو زود است ميگفت از حالا ميخواهم خودم را آماده کنم و اين چنين با خلوص نيت در زندگي گام برميداشت و خود را مهياي ايفاء مسئوليتهاي آيندهاش مينمود.
در دوران دبيرستان با مسائل سياسي _ مذهبي آشنا شد و با جديت به مطالعه پرداخت. در همين دوران به علت فشار اقتصادي ناچار شد روزها در کارخانه کار کند و شبها به تحصيل ادامه دهد. در اواخر تحصيلات دبيرستان پدر خود را از دست داد و عملاً به عنوان بزرگترين فرزند خانواده مسئوليت خانواده را نيز بر عهده گرفت و با پشتکار فراوان به کار و تلاش و تحصيل ادامه داد.
مشکلات اقتصادي مانع از آن شد که بتواند به دانشگاه راه يابد و لذا به خدمت سربازي رفت و اين دوره مقارن با اوجگيري نهضت شکوهمند اسلامي بود. با شنيدن پيام امام امت مبني بر فرار سربازها از پادگانها به تشويق همقطارانش جهت اجابت فرامين امام پرداخت و در همين رابطه نيز دستگير و مدتي زنداني شد.
پس از پيروزي انقلاب نخست براي چند ماه در کميته انقلاب اسلامي به پاسداري همت گماشت و با تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به اين نهاد مردمي پيوست و در پادگان وليعصر به خدمت مشغول شد. به هنگام آغاز بلواي گروهکها در کردستان به آن منطقه عزيمت کرد و پس از چند ماه جهت خنثي کردن دسائس گروهکهاي آمريکايي در خرمشهر به آنجا رفت و پس از بازگشت در ستاد مرکزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به خدمات خود ادامه داد. به دنبال يورش تجاوزکارانه مزدوران بعثي جهت دفاع از کيان اسلام در همان نخستين روزهاي جنگ به خرمشهر عزيمت کرد.
در زندگي جز خدا هيچ کس را در نظر نميگرفت و به همگان توصيه ميکرد که در همه امور اول خدا را در نظر گيرند.
در روز پنجشنبه 8 مرداد ماه سال 1360 به ياري سازمان اطلاعاتي 36 ميليوني يکي از لانههاي فساد تيمي منافقين کشف شد و شادکار به اتفاق جمعي از همرزمانش جهت خنثي کردن اين کانون شوم به خيابان سميه رفت. تروريستهاي مسلح با مشاهده برادران پاسدار اقدام به تيراندازي کردند و پاسدار جان بر کف اسلام محمدسعيد شادکار در اين درگيري در 25 سالگي به شهادت رسيد.
لانه فساد پس از شهادت محمد از لوث وجود تروريستهاي منافق پاک شد و توطئهاي که ميرفت تا به قيمت جان تعدادي از مردم بيگناه تمام شود خنثي گرديد.
پيکر مطهر او را که نشان از اصابت گلوله در سينه داشت در بهشت زهرا(س) قطعه 24 رديف 88 شماره 7 به خاک سپردند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب پيروان حق و باطل جلد6، صفحه:170، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
صفرعلی شانجانی
صفرعلی شانجانی
نام پدر: حسین قلی | تاریخ تولد: 1326/02/02 |
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - تبریز - شانجان | تاریخ شهادت: 1360/05/07 |
محل شهادت: خیابان هاشمی-بین خوش وقصرالدشت-تهران | طول مدت حیات: 34 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف87-شماره13-تهران |
زندگینامه
صفرعلی شانجانی در روز دوم اردیبهشت ماه سال 1326 در روستای شانجان از توابع تبریز در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و پنج ساله بود که به اتفاق خانواده به تهران عزیمت کرد. پدرش در بازار تهران مغازه دار بود و صفرعلی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ملی اسلامی آغاز کرد. تحصیلات ابتدایی را تا سال ششم ادامه داد و از آنجایی که به کارهای فنی و الکتریکی و تعمیر رادیو تلویزیون علاقه فراوانی داشت ترک تحصیل نمود و به کارآموزی در رشته های فوق پرداخت.
انسانی خود ساخته و سخت کوش بود و با ایمانی مستحکم تحمل ظلم و ستم را نمی کرد و در طول زندگی هر جا که با حق کشی مواجه می شد اعتراض می نمود. به تعالیم عالیه اسلام ارج می نهاد و آرزوی تحقق آنها را داشت و از همین رو با اولین نشانه های اوج گیری مجدد انقلاب اسلامی به دریای خروشان امت حزب الله پیوست و در راهپیمایی ها و تظاهرات فعالانه شرکت نمود. در روزهای پرشکوه 21 و 22 بهمن در کنار دیگر جان بر کفان اسلام اقدام به تسخیر پادگان ها و مراکز رژیم ستم شاهی نمود و شجاعانه در فروپاشی کاخ های ظلم طاغوت کوشید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ضمن ادامه فعالیت در سنگر کار و تولید به همکاری نزدیک با کمیته های انقلاب اسلامی پرداخت و حراست از ثمرات خون پر ارج شهیدان را برعهده گرفت.
او که خود طعم استضعاف را کشیده بود از هر فرصتی برای کمک به خانواده های نیازمند استفاده می کرد و پنهانی به خانواده های بی بضاعت یاری می کرد و نگران حال آنها بود و از آنها دلجویی می کرد. 27 ساله بود که ازدواج کرد که ثمره آن یک پسر و یک دختر به جا مانده اند تا رهرو راه خون بار پدر باشند.
کمیته های انقلاب اسلامی، این پاسداران جان بر کف، مال و ناموس مسلمین، همواره هدف حملات کینه توزانه عمال آمریکا و استکبار جهانی قرار داشته اند.
در روز هفتم مرداد ماه سال 1360، بمنظور حمله به کمیته بوستان سعدی با اتومبیل سرقتی به این محل هجوم می بردند و بزدلانه در حین عبور، محل را هدف گلوله قرار می دهند. مقابله شجاعانه جان بر کفان کمیته آنان را متواری می سازد و این جنایتکاران برای آن که انتقام این شکست را بگیرند و همچنین بتوانند از مهلکه جان سالم به در ببرند تظاهر می کنند که یکی از واحدهای گشت کمیته اند و از مردم کمک می خواهند.
شانجانی که در اثر شنیدن صدای تیراندازی مغازه را ترک به خیابان هاشمی آمده بود با مشاهده اتومبیل تروریست ها و شنیدن درخواست آنها، سوار می شود و این جنایتکاران فرومایه پس از عبور از یک خیابان با شلیک چند گلوله به سر و بدن برادر شانجانی وی را در کمال ددمنشی در سن 34 سالگی به شهادت می رسانند و پیکر پاکش را از اتومبیل به خارج پرتاب می کنند و می گریزند.
مزارش در بهشت زهرا(س) قرار دارد.
از او 2 فرزند به یادگار ماند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:24، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
محمدمهدی شاهین
محمدمهدی شاهین
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1311/01/20 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1357/10/10 |
محل شهادت: مشهد | طول مدت حیات: 46 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
محمدمهدی شاهین در بیستم فروردین ماه 1311 در استان تهران به دنیا آمد. وی دارای تحصیلات متوسطه بوده و کارشناس منابع طبیعی بود. محمدمهدی در مشهد سکونت داشت، متاهل و دارای دو فرزند شد. وی سرانجام در دهم دی ماه 1357 در مشهد در منزل آیت الله شیرازی توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ترور و در سن 46 سالگی به شهادت رسید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
عباس شاهوی
عباس شاهوی
نام پدر: یوسف | تاریخ تولد: 1332/08/27 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1360/04/07 |
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی | طول مدت حیات: 28 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
در بیست و هفتم آبان ماه سال 1332 در محله قنات آباد تهران کودکی چشم به جهان گشود. علمای محل به علت مشاهده رؤیایی آسمانی نامش را عباس نهادند. شش سال بیشتر نداشت که مدیر مدرسه شگفت زده از هوش سرشار او نامش را در کلاس دوم دبستان نوشت. وی در ضمن تحصیل به فراگیری قرآن روی آورد، و در سن دوازده سالگی از پدرش درخواست نمود تا به جای خرید لباس عید یک قرآن معنی دار به او بدهد. عباس پس از اتمام دوره دبستان قصد داشت به حوزه علمیه برود اما به دلیل مشکلات مالی به مدرسه حکیم نظامی رفت. چند سال بعد پس از اخذ مدرک دیپلم به یکی از دانشگاهای معتبر در آمریکا رفت و با مدرک فوق لیسانس مدیریت بازرگانی به میهن بازگشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران همزمان با تشکیل گروه صنعتی فولاد ایران به عنوان سرپرست کمیته انتظامی قنات آباد منصوب شد. وی در زمان های مختلف، مدیریت گروه صنعتی فولاد ایران و مدیر عاملی مرکز تهیه و توزیع فلزات را بر عهده گرفت و در جهت خود کفایی اقتصادی کشور کوشید. سرانجام منافقین کور دل معاون وزیر بازرگانی را به همراه 71 نفر در هفتم تیرماه سال 1360 در دفتر حزب جمهوری اسلامی در سن 28 سالگی به شهادت رساندند. از او دو فرزند به یادگار مانده است.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ: |
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:205، تاریخ: |
ادامه مطلب