سیدنورالله طباطبایی نژاد(حجت الاسلام)

سیدنورالله طباطبایی نژاد(حجت الاسلام)

زندگینامه

حجة الاسلام والمسلمین حاج میرزاسیدعلی طباطبائی در سال 1319 صاحب فرزندی شد و نامش را سید نورالله گذارد. سید کودکی را در شهرستان طقرفند اردستان سپری کرد و در مکتب پدر فرزانه اش معارف اسلامی را آموخت. تحصیلات دوره ی ابتدایی را که به پایان رساند به امر پدر به حوزه ی علمیه ی قم رفت و 20 سال به تحصیل علم پرداخت و در محضر" آیت الله گلپایگانی" و" استاد مطهری "تلمذ نمود. ثمره ی زحمات طباطبائی نژاد 8 جلد تفسیر نمونه بود که زیر نظر اساتید حوزه به چاپ رسید. انقلاب اسلامی و موج خروشان تظاهرکنندگان او را که فرزند زهرای اطهر (س) و دانش آموز مکتب امام صادق (ع) بود به مصاف باطل کشاند. حجة الاسلام سید نورالله طباطبائی در زمان حکومت رژیم پهلوی در حرم حضرت معصومه (س) سخنان امام (ره) را برای مردم بازگو نمود و هر بار توسط مأموران مضروب و مجروح گشت. در سال 1349 بعد از افشای اعمال وکلای مجلس در اردستان ممنوع المنبر اعلام شد و با پرونده ای سنگین به ساواک اصفهان انتقال یافت. او با سفر به شهرها و سخنرانی برای مردم تمام تلاش خود را مصروف آگاه سازی ایشان نمود و بالاخره زندانی شد. سید در روز بیست و ششم دی ماه سال 1357 از زندان رهایی یافت و بعد از پیروزی انقلاب از طرف دفتر تبلیغات امام برای ایراد سخنرانی و نظارت بر کمیته ها مخصوصاً سخنرانی در پادگانها برای برادران ارتشی به شهرهای مختلف سفر نمود. نماینده ی مجلس شورای اسلامی شهر اردستان سرانجام در حادثه ی انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی در تاریخ 1360/4/7 در سن 41 سالگی به شهادت رسید. پیکر پاکش را در قبرستان شیخان قم به خاک سپردند. از او چهار فرزند به یادگار ماند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

محمدجعفر طباطبایی قمی

محمدجعفر طباطبایی قمی

زندگینامه

در ششمين روز از شهريور ماه سال 1309 در خانواده‌اي روحاني چشم به جهان گشود. از دوران جواني مبارزات و فعاليت‌هاي اسلامي خود را آغاز نمود و از جمله کساني بود که در قيام خونبار 15 خرداد 1342 شرکت داشت و به نداي حق‌طلبانه و رهايي‌بخش امام امت در آن شرايط خفقان‌بار پاسخ مثبت داده بود. در جلسات مختلف چه آشکار و چه پنهان به طرح مسائل اسلامي و افشاي ماهيت پليد و وابسته رژيم ستم‌شاهي مي‌پرداخت و مجاهدي ثابت‌قدم و فداکار بود و از بذل جان و مال در اين راه مقدس دريغ نداشت. 
در روزهاي شورآفرين انقلاب همراه با ساير بازاريان متعهد در جهت پيروزي نهضت شکوهمند مردم مسلمان تلاش کرد و در اعتصابات و فلج ساختن اقتصاد رژيم طاغوت به سهم خود فعاليتي شايسته داشت. 
پس از پيروزي انقلاب اسلامي به تعهدي که با خدايش در راه تعالي اسلام بسته بود با استقامت بيشتري پايبند باقي ماند و بر فعاليت‌هايش در ابعاد گوناگون مذهبي و اجتماعي افزود. در مساجد و مجالس حضوري هميشگي داشت و همواره در صفوف نماز دشمن‌شکن جمعه حاضر مي‌شد و در اين ميعادگاه عاشقان الله عهد ديرين خود را تجديد مي‌نمود. از آن‌جا که عمري را در راه اعتلاي اسلام و در ارتباط نزديک با روحانيت مبارز و مراجع عظام گذرانده و با ولايت فقيه از سال‌ها پيش انس گرفته بود، به خوبي مي‌دانست که استکبار جهاني و ايادي داخلي‌اش تا چه حد براي براندازي نظام الهي جمهوري اسلامي تلاش خواهند کرد و بدون کوچک‌ترين هراسي از عواقب آن، وظيفه‌اش را ادا مي‌کرد و همين امر بود که کينه عوامل ضدانقلاب را عليه او برانگيخت. 
شهادت حاج‌محمدجعفر طباطبايي‌قمي در غروبي غم‌انگيز رخ داد. خورشيد زندگانيش در دنياي فاني براي هميشه غروب کرد تا در ابديت طلوعي جاودانه بيابد. غروب روز شنبه بيست و پنجم ارديبهشت 1361، دو نفر از منافقين مسلح که از قبل مغازه لوسترفروشي او را در خیابان رودکی شناسايي کرده بودند به قصد ترور وي وارد مغازه شدند و او و دو تن ديگر از کساني را که در مغازه حضور داشتند، بدون کوچک‌ترين پرس‌وجويي به گلوله بستند. تروريست‌ها پس از ارتکاب اين جنايت سعي کردند از صحنه بگريزند، ليکن با هوشياري امت شهيدپرور و هميشه حاضر در صحنه مواجه شده و گرفتار شدند. حاج طباطبايي در اين جنايت هولناک به علت اصابت دو گلوله به سينه‌اش به شهادت رسيد و دو نفر ديگر نيز جراحاتي برداشتند. پيکر پاک شهيد 52 ساله را در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 41 شماره 3 به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 سیدمحمد طباطبایی کوپایی

سیدمحمد طباطبایی کوپایی

زندگینامه

در 6 تير ماه سال 1333 در خانواده‌اي روحاني و از سلاله سادات طباطبايي در اصفهان کودکي چشم بر خاکيان گشود. سيدمحمد دوران کودکي را با برخورداري از تربيت اسلامي و زير نظر پدر بزرگوارش سپري کرد و تحصيلات خود را تا ديپلم در شهر اصفهان گذراند و براي فراگيري علوم انساني به قم مهاجرت کرد و در مدرسه حقاني مشغول تحصيل شد. او طلبه‌اي متعهد و وارسته بود و با آغاز نهضت امام خميني(ره) از هستي و جان خود براي اين قيام مايه گذاشت و با تکثير و پخش اعلاميه‌هاي معظم‌له و برپايي تظاهرات، مبارزه خود را بر ضد استبداد رژيم وابسته پهلوي وسعت بخشيد و با قبول مسئوليت دادستاني کل از طرف شهيد والامقام آيت‌الله علي قدوسي(ره) و بنا به توصيه ايشان که سمت استادي او را داشت جهت خدمت بيشتر وارد دادستاني انقلاب گرديد. 
در اين برهه از تاريخ، انقلاب با عناصر ملحد و منافق مواجه گرديد که با هماهنگي دشمن خارجي قصد براندازي جمهوري انقلاب را داشتند. او مبارزه‌ي‌ بي‌امان با مزدوران را وجهه همت خود قرار داد و با تلاش همه جانبه و برخوردهاي دقيق به همراه ساير جان بر کفان ضربات سهمگيني بر منافقين وارد کردند. 
و سرانجام در تاريخ 1 ارديبهشت ماه 1361 به شکلي ناجوانمردانه به دست تروريست‌هاي سازمان منافقين در تهران ترور شد و در 28 سالگي به شهادت رسيد و سند وفاداري خود را به انقلاب با خونش امضا کرد. پيکر مطهر او را در گلزار شهداي کوهپايه شهر اصفهان به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سیدنورالله طباطبایی

سیدنورالله طباطبایی

زندگینامه

پدرش آقامیرزا عالم منطقه ی اردستان اصفهان بود. او از خداخواست که پسرهایش عالم دین بشوند و مردم را از این سرگردانی و بیماری روحی نجات دهند؛ لذا سیدنورالله از همان کودکی به تحصیل علوم دینی همت گماشت و توانست دوره های علمی را با موفقیت بگذراند. وی در سنین جوانی ازدواج کرد و در خانه ای کوچک در شهر قم ساکن شد. 
در جریان مبارزات ملت غیور ایران علیه استبداد پهلوی به پیروی از امام (ره) فریاد مرگ بر شاه سر داد و به علت سخنرانی علیه شاه بارها مورد تعقیب و تهدید ساواک قرار گرفت. چندی بعد با آیت الله مکارم شیرازی و چند نفر دیگر شروع به نوشتن تفسیر نمونه نمود. 
با پیروزی انقلاب به مجلس شورای اسلامی راه یافت و سرانجام در هفتم تیرماه سال 1360 در جریان بمب گذاری حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سیدعنایت الله طباطبایی ایرانی

سیدعنایت الله طباطبایی ایرانی

زندگینامه

سیدعنایت الله در هفتم بهار سال 1326 در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش که در آن زمان افسر توپخانه ارتش بود به علت مخالفت علیه رژیم ستم شاهی متواری بود و مخفیانه زندگی می کرد. در همین دوران بود که عنایت الله به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در اهواز و تهران به اتمام رساند و سپس وارد دانشکده کشاورزی همدان شد و با اخذ مدرک لیسانس فارغ التحصیل شد. بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی و اتمام دوره افسری وظیفه چند ماهی در سازمان شهر و روستا به کار پرداخت و سپس در فروشگاه زنجیره ای قدس استخدام گردید. همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی بر فعالیت هایش افزود و در مبارزات مردم ایران با شور و شوق شرکت جست. پس از پیروزی انقلاب از پشگامان تأسیس انجمن اسلامی فروشگاه قدس بود و علاوه بر این به منظور خدمت هر چه بیشتر به انقلاب به خصوص مستضعفان به جهادسازندگی پیوست و در این نهاد نیز با تمام نیرو به فعالیت پرداخت. 
در روز پانزدهم اردیبهشت سال 1361 چهار نفر از تروریست های منافق به ساختمان شعبه ۲ جهادسازندگی در آریاشهر تهران حمله می کنند و سه تن از جهادگران حاضر در ساختمان را وحشیانه به رگبار می بندند و پس از ارتکاب این جنایات ساختمان را به آتش کشیده و کتاب های مختلفی از جمله قرآن و نهج البلاغه را می سوزانند. 
مزار پاک و مطهر سیدعنایت الله 35 ساله در بهشت زهرا(س) واقع می باشد. 
از او دو فرزند به یادگار مانده است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

محمد طایمه

محمد طایمه

زندگینامه

محمد طایمه در بیست و دوم تیرماه سال 1304 در تهران متولد شد. وی دارای تحصیلات ابتدایی بوده و پاسدار بود. محمد متاهل و دارای هشت فرزند شد. وی سرانجام در ششم دی ماه سال 1365 در پادگان شهید بهشتی تهران توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ترور شد و در سن 61 سالگی به شهادت رسید. 
مزار پاک و مطهرش در گلزار شهدای امامزاده علی اکبر(ع) قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کاظم طاهری

کاظم طاهری

زندگینامه

کاظم طاهری در بیستم تیرماه سال 1346 در استان تهران به دنیا آمد. وی دانش آموز دوره متوسطه بود. در تهران سکونت داشت. کاظم سرانجام در سی ام آذر ماه سال 1362 روبروی منزلش توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق مورد سوءقصد واقع شد و در سن 16 سالگی به شهادت رسید. 
مزار پاک و مطهرش در امامزاده کابل حسین در تهران واقع می باشد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

طالب طاهری

طالب طاهری

زندگینامه

طالب در روز بيست و هشتم آذر ماه سال 1344 پا به عرصه هستي نهاد. سال‌ها بعد با پيروزي انقلاب لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن کرد و به ياري مدافعان انقلاب پرداخت. 
طالب در تابستان سال 1361 توسط منافقين ربوده شد و بعد از شکنجه بسيار در تاريخ 22 مرداد ماه سال 1361 در 17 سالگي به شهادت رسيد. 
پيکر مثله شده‌اش را در بيابان‌هاي باغ‌فيض رها کردند. مدتي بعد نيروي انتظامي پاره‌هاي پيکرش را در بهشت زهرا(س) قطعه 26 به خاک سپرد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

فاطمه طالقانی

فاطمه طالقانی

زندگینامه

فاطمه طالقانی در روز جمعه هشتم ماه شعبان مصادف با 23 تیرماه سال 1357 در تهران به دنیا آمد. برای تولدش لحظه شماری می کردم، دوست داشتم در منزل متولد شود تا اولین کلمه ای که می شنود نام خدا و تسبیح او باشد. قابله ای متدین به منزلمان آمد و از لحظه تولد تا آخر به دنیا آمدنش ذکر گفت. پس از تولد او را غسل مولود داد. سپس پاک و مطهر او را به دست مادربزرگش سپرد، آن هم مقداری از تربت امام حسین(ع)را در آب حل کرد و به فرزندم داد. اسمش را فاطمه گذاشتیم اما پدرش دوست داشت او را بارقه صدا کند. در هفتمین روز از تولدش که مصادف با تولد امام زمان(عج)، گوسفندی را با نام او عقیقه کردیم . 
روز نهم تیرماه سال 1360 بعد از شرکت در مراسم شهادت دکتر بهشتی برای استراحت به کانتینر جهاد رفتیم. صبح برای نماز از کانتینر بیرون آمدم. فاطمه تنها در کانتینر خواب بود . وقتی نمازم تمام شد کانتینر آتش گرفته بود. 
فاطمه سه ساله ام بی گناه به دست منافقین در آتش سوخت و من هم با پاهایی لرزان شاهد سوختن جگر گوشه ام شدم. 
نهم تیرماه سال 1360 دردانه ام آتش گرفت و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 مجید طالب لو

مجید طالب لو

زندگینامه

مجید در سال 1344 در تهران به دنیا آمد، آموختن علم را در 7 سالگی آغاز کرد، دوره ی دبستان وراهنمایی رابه پایان رساند وبه دبیرستان راه یافت. در طول دوران تحصیل علاوه بر مطالعه کتب درسی ، به علت علاقه ای که به علوم اسلامی داشت، جزوات مذهبی را نیزمطالعه می کرد.
مجید با پیروزی انقلاب بر فعالیت هایش افزود وعلاوه بر فعالیت در مدرسه در سنگر مسجد نیز حضور همیشگی داشت.
با عضویت در بسیج دوره ی آموزش نظامی را در پادگان امام حسین (ع) به پایان رساند و عازم خطوط مقدم رزم گشت.
غروب روز سه شنبه بیست ودوم فروردین ماه سال 1361 مؤذن مسجد قمر بنی هاشم (ع) مؤمنین را به نماز فرا خواند. مجید مقابل در مسجد ایستاد، ناگهان دو نفر از منافقین سواربر موتورسیکلت او را به گلوله بستند، پیک مجروح مجید را به بیمارستان رساندند ولی معالجات مؤثر واقع نشد و او در سن 17 سالگی درروز بیست وچهارم فروردین ماه به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از