حمید ضیغمی قمی
حمید ضیغمی قمی
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1341/00/00 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1360/06/24 |
محل شهادت: خیابان ولی عصر(عج)-تهران | طول مدت حیات: 19 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
حميد ضيغميقمي در سال 1341 در خانوادهاي مستضعف در تهران ديده به جهان گشود. تحصيلات خود را تا کلاس اول دبيرستان ادامه داد و سپس براي تأمين معاش خانواده ترک تحصيل کرد و به شغل مکانيکي روي آورد.
با شروع انقلاب به حرکت توفنده مردم مسلمان پيوست و در راهپيماييها و تظاهراتها شرکت ميکرد و روزهاي 21 و 22 بهمن را يکسره در مبارزه با مزدوران شاه گذراند.
پس از پيروزي انقلاب و تشکيل کميتههاي انقلاب اسلامي به اين نهاد مردمي پيوست و سپس به سپاه پاسداران ملحق شد و در پادگان وليعصر به خدمت مشغول گرديد.
وي در جبهههاي غرب و در کنار شهيد چمران به مبارزه با دار و دستههاي وابسته به شرق و غرب پرداخت. پس از چندي به مأموريت از حفاظت گمرک خرمشهر اعزام گرديد که با آغاز جنگ تحميلي همزمان شد و وي به مبارزه با متجاوزين بعثي پرداخت و چندين نوبت در جبهههاي جنوب به دفاع از ميهن پرداخت.
بعد از ظهر روز 24 شهريور 1360، حميد به اتفاق چند نفر از يارانش براي خنثي کردن توطئه منافقيني که در خيابان وليعصر دست به اغتشاش و آتش زدن اتومبيلها و کشتار مردم زده بودند از پادگان خارج شده بودند، در يک رويارويي نابرابر هدف گلولههاي منافقين قرار گرفت و در 19 سالگي به شهادت رسيد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
تقی ضروری
تقی ضروری
نام پدر: قربان | تاریخ تولد: 1341/01/01 |
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد | تاریخ شهادت: 1360/08/14 |
محل شهادت: چهارراه راهنمایی-مشهد | طول مدت حیات: 19 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای خواجه ربیع-خراسان |
زندگینامه
تقی ضروری در اولین روز از بهار سال 1341 در خانواده ای مذهبی در مشهد چشم به جهان گشود و در ۵ سالگی کارگر خیاطی شد و سپس جهت تحصیل وارد دوره ابتدایی شده و اوقات بیکاریش را به خیاطی می پرداخت و از سنین کودکی علاقه و اعتقاد وافری به جلسات مذهبی ائمه اطهار(ع) نشان می داد. با توجه به سن کمی که داشت در کلاس دوم راهنمایی به مناسبت عاشورای حسینی در سر صف سخنرانی می کند که تمامی دبیران از شدت تأثر اشک می ریزند. زندگی پرهیجانش روز به روز پرماجراتر می شد، تا عاقبت به حدی رسید که علناً علیه رژیم سخنرانی هایی در مدرسه، در کلاس و در جلسات مذهبی ایراد می کرد و در شب ۲۱ ماه مبارک رمضان وقتی از طریق ساواک منزل برادرش تحت بررسی قرار می گیرد نامبرده مدت کوتاهی بازداشت می شود. او در کلیه تظاهرات های ضدرژیم به صورت های مختلف اعم از پخش اعلامیه و درگیری و غیره شرکت داشته و عاقبت در درگیری داخل صحن مطهر حضرت رضا(ع) در حالی که اعلامیه امام(ره) و آیت الله شهید صدوقی و دیگر مراجع را پخش می کرد مضروب و مصدوم شده و توسط کلانتری ۴ مشهد بازداشت و به ساواک معرفی و پس از چند روز خبرش از بند یک زندان شهربانی به خانواده اش می رسد و در یک ملاقات چند لحظه ای به خانواده اش می گوید خوشحال باشید پیروزی نزدیک است، زیرا شاه رفتنی است.
در زندان شهربانی هم با اعتصاب غذا و غیره عامل اغتشاش شناخته شده که او را به سلول انفرادی منتقل می کنند. پس از سی و چند روز در زندان در ملاقاتی که با برادرش در محدوده بیدادگاه لشکر به صورت غیر مستقیم صورت پذیرفت از حضور در بیدادگاه منصرف و متواری گردید و از شب همان روز کما فی السابق فعالیت چشمگیری در براندازی رژیم منحط و مرتجع پهلوی و استقرار حکومت اسلامی را مجدداً شروع کرد تا این که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور امام امت(ره) آن قلب تپنده امت حزب الله از طریق کمیته های محلی وارد کمیته مرکزی و سپس عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گردید.
یک بار منافقین ایشان را در سه راه راهنمایی مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند تا آنجا که به بیمارستان منتقل گردید، جالب این که پس از مرخص شدن از بیمارستان به بازداشتگاهی می رود که ضارب وی در آنجا بود، و می گوید من به خاطر خدا از تو می گذرم و تو هم توبه کن شاید خدا از تو بگذرد و ضارب از بازداشتگاه آزاد می شود.
تقی بارها در بیشتر جبهه های جنوب و غرب حضور یافت و چندین مرتبه بر اثر اصابت تیر و ترکش دچار مجروحیت شد و هر بار پس از بهبودی به جبهه بازمی گشت و عاجزانه از همرزمانش می خواست که برای من دعا کنید تا شهید شوم.
سرانجام در شب تاسوعای حسینی در چهاردهم آبان ماه سال ۱۳۶۰ که یک روز قبل از جبهه بازگشته بود به همراه دو همرزم دیگرش به نام های ناصر احمدی و صفرعلی عیدی در چهارراه راهنمایی مشهد توسط منافقین ملحد و کوردل در سن 19 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاکش در گلزار شهدای خواجه ربیع واقع می باشد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
علی صیرفی پور
علی صیرفی پور
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1327/00/00 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1360/12/24 |
محل شهادت: - | طول مدت حیات: 33 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
علی در سال 1327 در تهران متولد شد.کودکی را در سایه امن و دستان پرمهر پدر و مادر سپری کرد و تحصیلاتش را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد، سپس به استخدام سازمان صدا و سیما درآمد.در طول حکومت محمدرضا پهلوی هیچ گاه از فرهنگ غنی اسلام فاصله نگرفت و همواره پیرو راستین اسلام و انقلاب بود.بعد از پیروزی انقلاب به منظور حمایت از دستاوردهای انقلاب به تهیه برنامه های مذهبی و روشنگری مردم پرداخت تا این که به جبهه اعزام شد و از رشادت های رزمندگان غیور ایرانی فیلمبرداری نمود.این سرباز سپاه خمینی سرانجام در تاریخ 24/12/1360 در سن 33 سالگی توسط منافقین کوردل به شهادت رسید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پرونده شهید در شورای ایثارگران سازمان صدا و سیما، تاریخ: |
ادامه مطلب
علی صیادشیرازی
علی صیادشیرازی
نام پدر: زیاد | تاریخ تولد: 1323/00/00 |
محل تولد: ایران - خراسان - درگز - کبودگنبد | تاریخ شهادت: 1378/01/21 |
محل شهادت: - | طول مدت حیات: 55 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران |
زندگینامه
علی صیاد شیرازی در سال 1323 در شهرستان درگز از توابع استان خراسان چشم به جهان گشود. پدر او کارمند ژاندامری بود، اما چندی بعد به ارتش انتقال یافت و به اقتضای شغلش به همراه خانواده در اکثر شهرهای ایران برای مدتی سکونت نمود. علی نیز تحت تأثیر شغل پدر به ارتش علاقمند شد. از این رو پس از اخذ مدرک دیپلم وارد دانشکده افسری شد و در مهرماه سال 1346 با درجه ستوان دومی (در رسته توپخانه) به ارتش راه یافت. او پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان به لشکر تبریز و چندی بعد به لشکر زرهی کرمانشاه منتقل گشت. وی درسال 1350 آموزش زبان انگلیسی را در تهران به پایان رساند و با دخترعموی خویش ازدواج نمود. صیادشیرازی جهت تکمیل تخصص های توپخانه در سال 1352 به آمریکا رفت و در سال 1353 جهت آموزش نیروهای نظامی به اصفهان بازگشت. او در اصفهان با تشکیل کلاس های مذهبی و شرکت در جلسات بحث های دینی، ساواک را نسبت به خویش حساس نمود و با اوج گیری انقلاب انزجار خویش را از نظام پهلوی علنی کرد. به همین علت در 19 بهمن ماه دستگیر و زندانی شد. با پیروزی انقلاب از زندان رهائی یافت و به همراه سردار رحیم صفوی و حجة الاسلام سالک از پادگان اصفهان محافظت نمود. صیادشیرازی در همین زمان با آیت الله خامنه ای آشنا شد و با درجه سرگردی به غرب ایران رفت و به یاری برادران غیور خود، سنندج را از دست منافقین آزاد نمود. مدتی بعد با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب منصوب گشت. اما بنی صدر او را از کار برکنار نمود. با حضور شهید رجائی در سمت ریاست جمهوری صیادشیرازی بار دیگر به ارتش بازگشت و قرارگاه حمزه سید الشهداء را تأسیس نمود. وی در طول سال های دفاع مقدس با سمت های مهم لشکری در عملیات های مختلف شرکت کرد. از جمله این مسئولیت ها می توان فرماندهی نیروی زمینی، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع(به پیشنهاد آیت الله خامنه ای) ، جانشین ریاست ستاد کل را نام برد. سرانجام سپهبد علی صیادشیرازی در تاریخ 21/1/1378 در سن 55 سالگی پس از عمری جهاد در راه خدا توسط منافقین به شهادت رسید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ: |
کتاب امیردلاور، صفحه:77، تاریخ: |
کتاب خاطرات شهید صیاد شیرازی، تاریخ: |
کتاب خداخواست زنده بمانی، صفحه:160، تاریخ: |
کتاب صیاد دلها، تاریخ: |
کتاب ناگفته های جنگ، تاریخ: |
ادامه مطلب
حمید صنیعی قمی
حمید صنیعی قمی
نام پدر: حسین | تاریخ تولد: 1341/07/06 |
محل تولد: - | تاریخ شهادت: 1360/06/24 |
محل شهادت: میدان ولی عصر-تهران | طول مدت حیات: 19 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف95-شماره5-تهران |
زندگینامه
حمید صنیعی قمی در ششم مهر ماه 1341 به دنیا آمد. وی دارای تحصیلات متوسطه بود. حمید مجرد، و در تهران سکونت داشت. وی سرانجام در بیست و چهارم شهریور ماه 1360 در میدان ولیعصر تهران توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق مورد سوء قصد واقع شد و در سن 19 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاکش در بهشت زهرا(س) قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
عباس صمدی حسن آبادی
عباس صمدی حسن آبادی
نام پدر: حسين | تاریخ تولد: 1307/08/01 |
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد - حسن آباد | تاریخ شهادت: 1365/11/22 |
محل شهادت: خیابان خسروی-جلوی هتل پارک | طول مدت حیات: 58 سال |
مزار شهید: بهشت رضا(ع)-قطعه68-شماره2-مشهد |
زندگینامه
عباس صمديحسنآبادي؛ فرزند حسين و زيور، در روز اول آبان ماه سال 1307، در روستاي حسنآباد، از توابع شهرستان مشهد، متولد شد.
در 9 سالگي، مادرش را از دست داد. وي، در اين سنين قرآن را آموخت و سپس به حوزهي علميه رفت و در مشهد مشغول تحصيل علوم ديني و معارف اسلامي شد.
وي، در طول دوران تحصيل از محضر اساتيدي مانند آيتالله ميلاني، فقيه سبزواري، فلسفي و بروجردي استفاده کرد.
به خاطر اجراي سنت پيامبر، با خانم فاطمه عبدي ازدواج کرد. 5 دختر و 3 پسر؛ از آن بزرگوار به يادگار مانده است.
قبل از انقلاب، از مبارزان فعال بود. هميشه در شهرها و روستاها اقدام به تشکيل جلسات مذهبي ميکرد، به همين دليل بارها از جانب مأموران دولتي، ممنوعالمنبر شد.
صمدي حسنآبادي، در قيام 15 خرداد 1342 حضور داشت. نوارهاي امام را به همراه دوستانش مخفيانه گوش داده و اعلاميههاي ايشان را در بين مردم پخش ميکرد.
پس از پيروزي انقلاب، بارها به ديدار امام رفت و به فرمان ايشان، بيشتر وقت خود را صرف تبليغ و ارشاد مردم کرد.
دوستش؛ ماشاالله رفيعي، نقل ميکند: «ايشان، دربارهي دين اسلام ميگفت: اگر اسلام روزي به خطر بيفتد، بايد تمام مردم فداي امام حسين بشوند و اگر کافي نباشد، امام حسين و حضرت علي(ع) هم بايد فداي اسلام بشوند. باز هم اگر کفايت نباشد، امام حسين و حضرت علي و رسول خدا، بايد فداي دين شوند.»
حسنآبادي، با شروع جنگ تحميلي، چندين بار براي تقويت روحيهي رزمندگان به جبهههاي غرب و جنوب رفت و يک بار بر اثر موج انفجار، مدتي بستري گرديد.
وي، مدت 12 ماه، در جبهه، در قسمت تبلغات، فعاليت ميکرد.
هميشه ديگران را امر به معروف و نهي از منکر ميکرد. ميگفت: «با هم برادر باشيد، بسازيد با همديگر، به فکر دين و مملکت اسلام باشيد. دستور اسلام و فروع دين را به جا آوريد.»
سرانجام، در تاريخ بيست و دوم بهمن 1365، در حالي که در ميان جمعيت راهپيمايان روز پيروزي انقلاب اسلامي، شعار اللهاکبر ميداد، در خيابان خسروي، جلوي هتل پارک، بر اثر انفجار نارنجک منافقين در سن 58 سالگي، به شهادت رسيد.
پيکر پاکش، پس از تشييع، در بهشت رضا(ع) مشهد، به خاک سپرده شد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب اسوه های فضیلت جلد2 (شهدای روحانی خراسان رضوی)، صفحه:199، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
غلام علی صمدی
غلام علی صمدی
نام پدر: اروج علی | تاریخ تولد: 1332/00/00 |
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - مراغه | تاریخ شهادت: 1361/06/08 |
محل شهادت: تهران | طول مدت حیات: 29 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)، قطعه26، ردیف70، مزار4 |
زندگینامه
سال 1332 بود که مراغه میزبان قدم های کوچک غلام علی شد.
او در میان خانواده ای متدیّن و مستضعف چشم به دنیا گشود و رشد نمود. دوران ابتدایی را در زادگاهش گذراند و در 15 سالگی به تهران عزیمت کرد و در یک کارگاه جوشکاری به کارآموزی و کار پرداخت. او سپس به خدمت سربازی فرا خوانده شد و سپس مجدداً به جوشکاری و آهنگری ادامه داد.
با اوج گیری تظاهرات مردم مبارز، او نیز به دریای پرخروش ملت ایران پیوست و در راهپیمایی ها شرکت نمود. پس از هر درگیری و مبارزه، به اولین مرکز اهداء خون می شتافت و با اهداء خون خود جان مجروحان زیادی را از مرگ نجات می داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مغازه ی میوه فروشی کوچکی در قسمت جنوبی منزلش دایر کرد و به بسیج مسجد احمدیه پیوست و شب ها به پاسداری از حریم اسلام پرداخت. غلام علی هرگز از بهره گیری از کلاس های عقیدتی غافل نمی شد.
هم زمان با حمله ی ارتش بعث عراق به کشورمان، غلام علی خواستار عزیمت به جبهه های نبرد حق علیه باطل شد اما به علت آن که برادرانش در جبهه به سر می بردند و او نیز خانواده ای را تحت تکلف داشت، قرار بر آن شد که پس از بازگشت برادرانش، او نیز به جبهه برود. اما تقدیر او طور دیگری رقم خورده بود.
در هشتمین روز از شهریورماه 1361 در حالی که غلام علی 29 سال داشت و در مغازه ی میوه فروشی خود مشغول به کار بود، دو نفر از منافقین تنها به این علت که عکس هایی از حضرت امام و مسئولان جمهوری اسلامی در میوه فروشی نصب شده بود، وارد مغازه می شوند و با شلیک 2-3 گلوله به غلام علی او را به آرزوی دیرینه اش می رسانند و او میهمان ضیافتی الهی می شود.
پیکر پاک این شهید گرانقدر در بهشت زهرا (س)، قطعه ی 26 ردیف 70 به خاک سپرده شد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب سیمای مسجدآل محمد(ص)، صفحه:150، تاریخ: |
ادامه مطلب
علی صلح میرزایی
![]() |
زندگینامه |
علی صلح میرزایی
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1336/00/00 |
محل تولد: ایران - همدان - تویسرکان - سبحان | تاریخ شهادت: 1359/04/05 |
محل شهادت: تهران_ خیابان ولی عصر(ج) | طول مدت حیات: 23 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
علی صلح میرزائی در سال 1336 در روستای قریه سبحان از شهرستان تویسرکان از توابع استان همدان در خانواده ای مذهبی و فقیر به دنیا آمد. علی از کودکی فردی باهوش بود به طوری که همیشه در مدرسه شاگرد اول بود. پس از پایان تحصیلات ابتدائی به علت فقر مادی مجبور به ترک تحصیل شد و در حالی که بیش از 13 سال نداشت برای کار کردن به تهران آمد و در یک کارگاه پیراهن دوزی مشغول کار شد. چند سالی به همین منوال گذشت تا این که ایام سربازی او فرا رسید و او به سربازی رفت. در حین سربازی با افرادی آگاه و انقلابی آشنا شد و تحت تأثیر آن ها قرار گرفت و دگرگون شد. وی با عشق و علاقه ای که به اسلام داشت در صدد آگاهی دیگران برآمد و کتاب های آموزنده و آگاهی بخش را می خواند و به دیگران نیز خواندن آن ها را توصیه می کرد.
در سال های اختناق با دوستانش در مسجد جمع می شدند و پس از پایان نماز جماعت به بحث و گفت گو می پرداختند. این جلسات بسیار آموزنده بود. علی فردی مهربان، بی تکبر و صادق بود و ظاهری ساده داشت. پس از پایان خدمت نظام به میان خانواده ی خود برگشت. وی در مورد یادگیری قرآن و هم چنین نماز به دوستان و آشنایان خود تأکید زیادی داشت و در کلیه تظاهرات و راهپیمائی ها شرکت می کرد و همیشه در پایان تظاهرات می گفت که ما شایستگی شهادت را نداشتیم والا شهید می شدیم.
پس از پیروزی انقلاب علی وارد یکی از کمیته های جنوب تهران شد و به محض تشکیل سپاه وارد سپاه شد. علی با صداقت فراوان شب و روز به فعالیت در سپاه مشغول بود. در آموزش اسلحه مهارت عجیبی داشت و مرتب در میدان های آموزشی به آموزش دیگر برادران خود مشغول بود. علی مدتی نیز در کردستان خدمت نمود و سرانجام در تاریخ 5/4/1359 در خیابان ولی عصر تهران نرسیده به پارک ساعی توسط ضد انقلاب و گروهک های منافق در سن 23 سالگی به درجه ی رفیع شهادت رسید. خدایش رحمت کند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب حماسه شهدای غرب، صفحه:189 |
ادامه مطلب
سیدمحمدحمید صفویان
سیدمحمدحمید صفویان
نام پدر: سیدجلال | تاریخ تولد: 1342/06/10 |
محل تولد: - | تاریخ شهادت: 1360/05/08 |
محل شهادت: خیابان دکترفاطمی | طول مدت حیات: 18 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف88-شماره31-تهران |
زندگینامه
دهم شهريور ماه سال 1342 در بحبوحه شکلگيري نهضت اسلامي در خانوادهاي مسلمان و متدين پا به عرصه وجود نهاد و دوشادوش نسل قيام خونين 15 خرداد و حاميان در گهواره قلب سليم و طپنده امت اسلام امام خميني، پرورش يافت. در کودکي تحت تعليم و تربيت مادربزرگش با مباني مقدماتي اسلام آشنا شد و فطرت بيآلايش و پاکش شکل گرفت و با عشق به خدا و ولايت اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و پايبندي در انجام فرايض مذهبي پا به سنين بلوغ گذاشت.
دوران تحصيلات او در دبيرستان با اوجگيري مبارزات مردم ستمديده و به پا خاسته همزمان شد و او با شور و شوق بسيار همراه با ساير دانشآموزان در صفوف ميليوني و يکپارچه راهپيماييهاي مردم شرکت کرد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ضمن ادامه تحصيلات و اخذ مدرک ديپلم در سنگر کميته و مسجد به پاسداري و شکرگزاري از نعمت گرانبهاي جمهوري اسلامي پرداخت و در جهت استقرار و حاکميت آن با جان و دل کوشيد.
صفويان با شروع جنگ تحميلي رژيم بعثي- صهيونيستي عراق عليه ميهن و انقلاب اسلامي به جبهه نبرد ايمان عليه کفر شتافت و به همراه ساير همرزمانش به مقاومتي دليرانه و قهرمانانه در مقابل تجاوز مزدوران بعثي در سوسنگرد پرداخت و بارها با برخورداري از امدادهاي غيبي الهي توانست با همسنگرانش عليرغم روزها گرسنگي و... از محاصره دشمن خارج گردد.
حميد جواني پاک، مخلص، ايثارگر، باتقوي و سليمالنفس بود. در همکاري بيدريغ و گسترده با کميته و بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي کوشيد و چون جان بر کف در اين راه به ميدان آمده بود و از اهداف و آرمانهاي اصيل انقلاب اسلامي آگاهي داشت و به آن دلبسته بود. آني از فعاليت، کوشش و فداکاري در راه پيشبرد آن باز نميايستاد.
24 روز از شهادت برادر بزرگترش "سيدمحمدسعيد صفويان" ميگذشت و او (سيدمحمدحميد) که به اصرار خانواده چند روزي را در تهران به سر ميبرد و قصد داشت در آيندهاي نزديک مجدداً عازم جبهه شود، صبج پنجشنبه مورخ 8 مرداد ماه سال 1360 در سن 18 سالگي به مسجدمهدي(عج) ميرود و تا ظهر به چسباندن تراکت و پلاکارد تبليغاتي در محل و همکاري با ساير برادران در مسجد ميپردازد. پس از اذان ظهر و خواندن نماز جماعت وي با يکي از همرزمانش به نام "سعيد کبکانيان" قرار ميگذارد که به خانه يکي ديگر از برادران مراجعه و هر سه با هم به گلزار شهيدان در بهشت زهرا بروند که به اين منظور دو نفري سوار بر موتور سيکلت به سمت محل مزبور حرکت ميکنند و پس از طي مسير در مقابل منزل دوستشان متوقف شده و زنگ خانه وي را به صدا در ميآورند و قبل از اين که با آن برادر ملاقات کنند ناگهان از پشت مورد سوءقصد تروريستها قرار ميگيرند. در جريان اين توطئه ناجوانمردانه برادر سيدمحمدحميد با زبان روزه در خون سرخ خويش به سجده ميافتد و لحظاتي قبل از رسيدن به بيمارستان در خیابان دکتر فاطمی به لقاءالله ميرسد و همانطور که خود نيز قبلاً بر سر مزار برادرش مويهکنان از خداوند تقاضا کرده بود که "مبادا فراق و دوري با توبه چهل روز بکشد" مستجابالدعوه ميگردد و اين شعر زيباي لسانالغيب حافظ که در وصيتنامهي شهيد آمده نيز شاهد بر اين مدعاست:
"منت خداي را که هر چه طلب کردم از خدا
بر منتهاي آرزوي خود کامران شدم"
و اما همرزمش سعيد کبکانيان نيز که در خون خود نشسته بود پس از اين که ابتدا ترتيب انتقال حميد را به بيمارستان ميدهد خود نيز براي آفرينش حماسهاي ديگر از ايمان و مقاومت به بيمارستان منتقل و سرانجام 24 روز پس از شهادت سيدمحمدحميد صفويان شاهد شهادت را در آغوش ميکشد.
حميد بارها در صحبت با مادرش آرزوي قلبي خود را در مورد کيفيت به شهادت رسيدنش چنين بيان کرده بود:
"مايلم در خون خود دست و پا بزنم".
خرم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به هواي سر کويش پر و بالي بزنم
پيکر پاکش را در بهشت زهرا(س) قطعه 24 رديف 88 شماره 31 به خاک سپردند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:48، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
اسماعیل صفدری
اسماعیل صفدری
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1323/00/00 |
محل تولد: - | تاریخ شهادت: 1361/00/00 |
محل شهادت: تهران | طول مدت حیات: 38 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
اسماعيل صفدري در سال 1323 ديده به جهان گشود. 9 ساله بود که آوازه فرياد حق طلبي خميني کبير گوش جانش را نواخت و 15 سال بعد جشن پيروزي اين نهضت عظيم را به نظاره نشست، او با کار در گروه خودرو سازي سايپا (شرکت پارس خودرو) در جهت سازندگي ايران اسلامي قدم برداشت و براي حراست از دستاوردهاي انقلاب به عضويت بسيج درآمد. منافقين کوردل حضور اين دلداده رهبر را تاب نياوردند و اسماعيل در سال 1361 در سن 38 سالگي در تهران به دست منافقين کوردل ترور شده و به شهادت رسيد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب يادواره شهداي بسيج گروه خودروسازي سايپا، صفحه:22، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب