مرتبه
تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 

 یدالله صادقی نایینی

یدالله صادقی نایینی

 

نام پدر: استادعسگر تاریخ تولد: 1309/12/11
محل تولد: ایران - اصفهان - نائین تاریخ شهادت: 1361/03/25
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 52 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف81-شماره38-تهران


 

زندگینامه

یدالله در یازدهمین روز از اسفند ماه سال ۱۳۰۹ در شهرستان نائین به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را تا کلاس اول متوسطه در زادگاهش دنبال نمود. در کودکی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی مادربزرگش قرار گرفت. پس از گذراند سربازی به استخدام اداره اوقاف نائین درآمد و در سال ۱۳۴۰ به تهران منتقل شد. به هنگام جنگ تحمیلی می خواست به طور داوطلبانه به جبهه برود که به علت سن زیادش او را از این کار منع کردند. 
صادقی ضمن خدمت در اداره اوقاف در امر تدارک سفر زائران بیت الله الحرام نیز فعالیت داشت. در روز ۲۵ خرداد 1361 به همراه چندتن از همکارانش در دفتر حج در یک توطئه ناجوانمردانه به دست دو نفر از تروریست های منافق در سن 52 سالگی در تهران به شهادت می رسد.
پیکر پاک و مطهرش را در بهشت زهرا(س) به خاک سپردند. از او 6 فرزند به یادگار مانده است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 

قاسم صادقی(حجت الاسلام)


قاسم صادقی(حجت الاسلام)

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1315/07/02
محل تولد: ایران - خراسان - بجنورد - گرمه تاریخ شهادت: 1360/04/07
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 45 سال
مزار شهید: حرم امام رضا (ع) ـ صحن آزادی


 

زندگینامه

در دومین روز از مهرماه سال 1315 قاسم صادقی در روستای گرمه در اطراف بجنورد دیده به جهان گشود. ریزش برگ درختان نوید پائیز می داد و قاسم طلیعه زندگی را برای دستان خسته و چشمان پر مهر مادر به ارمغان آورد. اما هنوز غرق در نشاط و بازی‌های کودکانه بود که چشمان پرفروغ مادرش خاموش شد و او در سن هفت سالگی از نعمت وجود او محروم گشت.
با این وجود پای در راه کسب علم نهاد و در 12 سالگی برای بهره بردای از مکتب پویای تشیع به مشهد رفت و تحصیلات مقدماتی، فقه و اصول را آموخت. سپس وارد دانشگاه شد و پس از اخذ لیسانس به تدریس پرداخت. قاسم از ادامه تحصیل غافل نشد و موفق به اخذ دکتری در رشته فقه و حقوق اسلامی گشت و جهت تدریس وارد دانشگاه شد. سال 1355 به درجه استادیاری ارتقاء یافت و کمیته هیأت منتخب دانشگاه٬ صلاحیت ایشان را برای این مقام در مورخ 8/2/1355 تأیید و اعلام کردند. 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی دکتر صادقی به عنوان نماینده مشهد در دوره اول مجلس شورای اسلامی با عضویت در کمیسیون آموزش و پرورش، فرهنگ و تحقیقات و تعلیمات عالیه، مشغول خدمت گشت.
دکتر حجة الاسلام قاسم صادقی که همواره در سنگر توحید به مبارزه با شرک و بی عدالتی می‌پرداخت، در هفتم تیرماه سال 1360 در سن 45 سالگی پس از انفجار بمب در دفتر حزب جمهوری اسلامی به لقاء الله پیوست.
شهید دکتر صادقی دو کتاب یکی در رابطه با مبداء و دیگری در رابطه با معاد و تعدادی مقاله از خود به یادگار نهاد. سه فرزند شهید صادقی به نام‌های علی و محمد و فاطمه به لطف خداوند راه پدر را ادامه می دهند. پیکر پاکش را در صحن آزادی حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه جمهوری اسلامی، تاریخ:
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:125، تاریخ:
کتاب گذري بر زندگي شهيد حجت الاسلام والمسلمين دکتر قاسم صادقي، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 

محمدحسین صادقی(حجت الاسلام)

محمدحسین صادقی(حجت الاسلام)

 

نام پدر: ملامحمد تاریخ تولد: 1302/00/00
محل تولد: ایران - لرستان - الیگودرز - مشکک تاریخ شهادت: 1360/04/07
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 58 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

محمدحسین در سال 1302 در روستای مشکک (شهرستان الیگودرز) استان لرستان در خانواده ای روحانی متولد شد. از کودکی علاقه ی زیادی به علوم دینی داشت لذا ضمن کشاورزی به تحصیل علوم اسلامی پرداخت. پدرش ملامحمدآقا از روحانیون و عالمان برجسته آن منطقه محسوب می شد. محمدحسین در سن 15 سالگی تدریس قرآن به کودکان را آغاز کرد. در سن 18 سالگی به منظور تحصیل علوم حوزوی به قم رفت و در محضر امام موسی صدر، حاج شیخ حسن قمی، آیت الله بروجردی، امام خمینی، آیت الله گلپایگانی و آیت الله مرعشی نجفی تلمذ نمود.
او به شهرهای دیگر نیز برای تبلیغ دین اسلام سفر کرد و همزمان با آغاز قیام امام در 15 خرداد سال 1342 در جرگه ی یاران ایشان قرار گرفت. حجت الاسلام صادقی به علت سخنرانی و اعتراض به رژیم پهلوی در مقابل حرم حضرت معصومه (س) توسط مأموران دستگیر شد و سه روز در زندان شهربانی قم شکنجه گشت. آن گاه به زندان قزل قلعه انتقال یافت و در آن جا برای مدتی با آیت الله طالقانی در یک سلول محبوس بود. تا این که بر اثر فشار و اعتراض مردم آزاد گشت ولی بارها توسط مأموران ساواک تهدید شد. در روز شانزدهم ماه رمضان سال1357 بار دیگر توسط مأموران ساواک الیگودرز به زندان افتاد. بعد از آزادی نیز در شهرهای ازنا، قم و سنجان اراک، رهبری تظاهرکنندگان را بر عهده گرفت. 
حجت الاسلام صادقی بعد از پیروزی انقلاب مسئولیت کمیته ازنا را بر عهده گرفت و با کمک مردم نهادهای انقلابی را تشکیل داد. مدتی بعد ریاست دادگاه انقلاب الیگودرز را پذیرفت. تا این که با سمت نماینده ی مردم درود و ازنا به مجلس شورای اسلامی راه یافت. وی بارها از سوی منافقین تهدید شد اما به آنان اعلام کرد:« شهادت آرزوی من است.» سرانجام همان گونه که در رؤیایی صادقه پدرش بشارت شهادت را به او داده بود، در سن 58 سالگی در تاریخ 7/4/1360 در فاجعه ی بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ:
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:127، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 

عبدالحسین صابونچی

عبدالحسین صابونچی

 

نام پدر: جواد تاریخ تولد: 1343/00/00
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/12/22
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

عبدالحسین صابونچی به سال 1343 در تهران متولد شد و در خانواده ای مذهبی پرورش یافت. از هفت سالگی شروع به نماز خواندن کرد و گه گاه روزه هم می گرفت. دوره ی دبستان را در مدرسه شاد و سه سال راهنمایی را در مدرسه ارمگان و سه سال اول دوره دبیرستان را در دبیرستان دکتر محمود شیمی گذراند. به علت نفوذ منافقین و گروهک ها در دبیرستان، عبدالحمید از آن مدرسه بیرون آمد و سال چهارم را در مجتمع آموزشی مدرس گذراند. وی سال اول دبیرستان بود که انقلاب جان گرفت و او همانند همه جوانان انقلابی و غیور در راهپیمایی ها حضور فعال داشت. در سال 1358 انجمن جوانان مکتب الحجة را در مسجد حجت ابن الحسن (ع) با عده ای از دوستان تشکیل داد و مبادرت به فروش کتاب های مذهبی کرد. سپس با تدارک سالن سخنرانی و دعوت از سخنرانان مذهبی و تهیه ی فیلم و اسلاید در تبلیغ اسلام به جوانان نقش مؤثر و کارسازی داشت. همسو با فرمان ارتش بیست میلیونی امام، دوره ی تعلیمات نظام را در سپاه گذراند. دوست و همکار او خلیل حسینی که با هم در مسجد علی بن ابی طالب (ع) فعالیت می کردند. در 30 خرداد 1360 به دست عوامل مزدور بنی صدر شهید شد و پس از آن عبدالحمید به تنهایی کتابداری کتابخانه مسجد علی بن ابی طالب (ع) را بر عهده گرفت. در کنار آن به پاسداری، کشف خانه های تیمی، شناسایی منافقین پرداخت و توانست تعدادی از آنان را دستگیر کند و تحویل کمیته مرکزی دهد. روزهای جمعه در اطراف دانشگاه به نفع مسجد کتاب مذهبی می فروخت. در مسجد به تعلیم مسائل نظامی و عقیدتی می پرداخت... تا اینکه بالاخره در 22 اسفند 1360 در 17 سالگی توسط منافقین (درحالی که تنها در ماشین نشسته بود) هدف رگبار گلوله قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

یادنامه5600 شهید دانش آموز و شهید فهمیده، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 

کریم شیرگیر

کریم شیرگیر

 

نام پدر: عباس تاریخ تولد: 1340/08/02
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/09/09
محل شهادت: خیابان نظام الملک-تهران طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف111-شماره10-تهران


 

زندگینامه

دوم آبان ماه سال 1340 در خانواده‌اي مستضعف در جنوب شهر تهران به دنيا آمد و تحصيلات ابتدايي‌اش را در بيسيم نجف‌آباد گذراند. به علت مشکلات مالي خانوادگي تحصيلات راهنمايي و نظري‌اش را هم‌زمان با کار طي کرد و ضمن آن که روزها به مدرسه مي‌رفت، عصرها در باشگاه ابومسلم کار مي‌کرد و به تأمين مخارج خانواده کمک مي‌کرد و عاقبت نيز مجبور شد تحصيل روزانه را رها کند و ضمن کار روزانه شب‌ها تحصيلش را ادامه دهد. پس از مدتي توانست يک مغازه کوچک جوراب فروشي باز کند و با تلاش و فعاليتي مستمر به زندگي محقرش سر و سامان دهد. 
از کودکي به تعاليم عاليه اسلام دلبستگي داشت و همراه با آن از آن‌جايي که در محيط زندگيش از نزديک با مظالم رژيم ستم‌شاهي در تماس بود، جواني مبارز و فداکار بار آمد که مشتاق تحقق حاکميت اسلام و پايان دادن به سلطه طاغوت و استکبار جهاني بود. مبارزات خود را قبل از پيروزي انقلاب اسلامي آغاز نمود و با جمعي از دوستانش محفلي جهت مبارزه با رژيم‌ستم‌شاهي تشکيل داد و با آغاز امواج خروشان انقلاب در همه راهپيمايي‌ها شرکتي فعال داشت و در پخش اعلاميه و نوارهاي حضرت امام نيز فعاليت مي‌نمود و از گلوله‌هاي مزدوران شاه هراسي به دل راه نمي‌داد. 
پس از پيروزي انقلاب به فعاليت‌هاي اسلامي‌اش ابعادي جديد بخشيد و پس از تأسيس بسيج مستضعفين به عضويت آن درآمد و مهياي مبارزه‌اي وسيع‌تر با استکبار جهاني و ايادي داخلي‌اش گرديد. گر چه از لحاظ مالي در مضيقه بود و زندگيش به سختي تأمين مي‌شد، اما هميشه به کساني که محتاج بودند کمک مالي مي‌کرد و از نان شبش مي‌زد تا محتاجي را خوشحال کند. اخلاقي نيکو و پسنديده داشت و در وجودش آتشي درخشان از عشق به اسلام و امام شعله‌ور بود. 
در روز دوشنبه نهم آذر ماه 1360 شيرگير به منزل تلفن مي‌کند و خواهش مي‌کند که برايش غذايي گرم کنند. مادرش غذا را گرم کرده و در انتظار ورود فرزند مي‌نشيند، اما کريم نمي‌آيد. او آن روز بر سفره‌اي از خون ميهمان شده بود. 
کريم پس از تلفن به منزل از محل کارش خارج مي‌شود و به سمت خانه حرکت مي‌کند. پس از مدتي در خیابان نظام الملک يکي از واحدهاي تروريستي منافقين به اعتبار ظاهر حزب‌اللهي کريم با موتور به موتور سيکلت وي نزديک مي‌شوند و در کمال وقاحت فرياد مي‌زنند "هي، بچه حزب‌اللهي، بگو..." کريم رويش را برمي‌گرداند و تروريست‌ها او را آماج گلوله قرار مي‌دهند و در حالي که کريم با پيکري خون‌آلود بر زمين افتاده بود از صحنه جنايت مي‌گريزند. اهالي محل براي رساندن او به بيمارستان تلاش مي‌کنند. شيرگير در آخرين لحظات عمر، مي‌کوشد کلامي بگويد ليکن نور درخشاني از چهره‌اش ساطع مي‌گردد و با عروجي خونين در 20 سالگي به لقاءالله مي‌پيوندد. 
پيکر پاکش را در بهشت زهرا(س) قطعه 24 رديف 111 شماره 10 به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پیروان حق و باطل ، صفحه:156، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 

حسن شیرزادی

حسن شیرزادی

 

نام پدر: عباس تاریخ تولد: 1289/10/08
محل تولد: ایران - اصفهان - شهرضا - رامشه تاریخ شهادت: 1361/06/10
محل شهادت: مقابل بازارسیداسماعیل-تهران طول مدت حیات: 72 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف76-شماره9-تهران


 

زندگینامه

حسن شيرزادي در هشتم دي ماه سال 1289 در يکي از روستاهاي تابع «شهررضا» رامشه به دنيا آمد. کودکي و نوجواني‌اش را با زراعت، دامداري و کارگري هم‌چون ديگر روستاييان زادگاهش با رنج و مشقت پشت سر گذاشت و در 18 سالگي ازدواج کرد. 
زندگي را در آرامش و صفاي روستا در کمال پاکي و صداقت و ايمان به دين مبين اسلام در زادگاهش ادامه داد. زندگي روستايي را در صميميت کانون گرم خانواده‌اش تا سال 1345 ادامه داد و در اين سال به همراه خانواده‌اش به تهران نقل مکان کرد. 
در تهران به مدت ده سال به مشاغل مختلف از جمله کارگري پرداخت و از آن‌جا که انساني سخت‌کوش و در عين حال قانع و ساده بود بي‌آن‌که از ناملايمات زندگي افسرده و مأيوس گردد با توکل به خدا به آن چه داشت راضي بود و با همين روحيه نيز فرزندانش را تربيت مي‌کرد. در سال 1355 توانست در مغازه‌ فرش فروشي به کسب درآمد مشغول شود و در حالي که عمري را پشت سر گذاشته بود با روزي دويست ريال دستمزد به کار و تلاش ادامه مي‌داد و همسرش نيز براي کمک به تأمين مخارج خانواده در کارگاه گوني‌بافي به کار مشغول بود و اين دو در چنين شرايطي روزگار را مي‌گذراندند. در روزهاي پرشکوه پيروزي انقلاب اسلامي هم‌چون ساير مردم مسلمان در راهپيمايي‌ها شرکت مي‌کرد و با کوله‌باري از رنج گران آرزوي تحقق حاکميت الله و نجات مستضعفين را مي‌کشيد و پس از پيروزي انقلاب نيز با شور و علاقه در مجالس و مراسم مذهبي شرکت مي‌جست. 
شيرزادي پس از 72 سال کار و زحمت نمي‌توانست تصور کند که او نيز روزي قرباني مطامع شوم استکبار جهاني شود و به دست منافقين کوردل به شهادت رسد، اما چنين شد. در روز دهم شهريور 1361، دو نفر از تروريست‌هاي منافق صرفاً به اين دليل که در مغازه فرش‌فروشي واقع در مقابل بازار سيداسماعيل تصاوير امام امت و مقامات جمهوري اسلامي نصب شده بود به آن‌جا هجوم مي‌آورند و بي‌آن‌که حتي کلامي با شيرزادي رد و بدل کنند وي را هدف گلوله قرار داده و به شهادت رساندند. 
تروريست‌ها پس از ارتکاب اين جنايت کوشيدند تا از مهلکه بگريزند، اما مردم که با صداي شليک گلوله در اطراف مغازه اجتماع کرده بودند با دست خالي آن‌ها را دنبال کرده و موفق به دستگيري يکي از جنايتکاران به نام رسول اسماعيلي با نام مستعار موسي شدند. امت هميشه حاضر در صحنه کوشيدند تا شيرزادي را به بيمارستان برسانند، اما او در همان لحظات اول دار فاني را وداع گفته بود. پيکرش را پس از تشييع باشکوه در مزار شماره 9 رديف 76 قطعه 26 بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پيروان حق و باطل جلد5، صفحه:172، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 

یدالله شیرین

یدالله شیرین

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1347/00/00
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1368/00/00
محل شهادت: سر پل ذهاب طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

یدالله در سال 1347 در سرزمین پاک ایران متولد شد؛ کودکی را در سایه سار نگاه مهربان مادر و پدر سپری کرد و تا اخذ مدرک سیکل تحصیل نمود. در زمان جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی از پایگاه مقداد به شلمچه رفت و مردانه در مقابل دشمنان بعثی ایستاد. پدرش با رفتن او مخالف بود. اما او با تغییر سال تولد در شناسنامه پا در میدان جهاد نهاد.
یدالله در شب هفتم امام در هنگام نگهبانی در سنگر در منطقه ی سرپل ذهاب در سال 1368 در سن 21 سالگی توسط منافقین غافلگیر شد و به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پرونده شهید در پایگاه شهید جعفری حوزه279 کمیل اسلامشهر، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1396 

عباس شیرازی(حجت الاسلام)



عباس شیرازی(حجت الاسلام)

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1323/00/00
محل تولد: ایران - کرمان - رفسنجان - کشکوئیه تاریخ شهادت: 1364/03/17
محل شهادت: جاده دزفول طول مدت حیات: 41 سال
مزار شهید: قم، کنار حرم حضرت معصومه (س)


 

زندگینامه

حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عباس شیرازی در سال 1323 در یکی از روستاهای اطراف رفسنجان به نام «کشکوئیه» به دنیا آمد. خانواده او کشاورز و متدین بودند. چند سال اول تحصیل را در زادگاه خود گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به رفسنجان آمد. سال 1336 برای کسب علوم و معارف اسلامی به قم عزیمت کرد. در سال 1343 دروس سطح را به پایان برد و سپس به تحصیل دروس خارج پرداخت. ایشان از همان آغاز در انزوای حجره طلبگی آرام نیافت و گستره دین را به عرصه سیاست پیوند زد. پس از قیام خونین پانزدهم خرداد سال 1342 پرشورتر وگرم تر از همیشه در صحنه مبارزات سیاسی شرکت جست. سال 1357 توسط ساواک دستگیر شد و به زندان افتاد. همزمان با اوج گیری مبارزات مردم ایران علیه حکومت پهلوی از زندان آزاد شد و فصل جدیدی در زندگی این روحانی خستگی ناپذیر پدید آمد. مسئولیت های متعدد وی، همانند عضویت دز هیأت تشخیص صلاحیت قضات، کمیسیون تصفیه ستاد مرکزی سپاه پاسداران، نمایندگی هیأت عالی گزینش در هیأت مرکزی سپاه، عضویت شورای سرپرستی دفتر تبلیغات اسلامی قم و شورای عالی تبلیغات اسلامی، مسؤولیت بازرسی دادسراها و دادگاههای انقلاب و محاکمه متخلفین، مسؤولیت قائم مقام سازمان بازرسی کل کشور، رئیس سازمان تبلیغات و قائم مقام سازمان، امام جمعه تنکابن و خمین، از او چهره ای فداکار و دلنشین ساخت. حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عباس شیرازی که در کنار دیگر مسئولیت های خود فرماندهی کل تبلیغات جبهه های جنگ را بر عهده داشت، روز جمعه هفدهم ماه مبارک رمضان 1364 جان شیرین خود را در خطه خون رنگ جنوب پیشکش آستان مقدس محبوب کرد و روح بزرگش در جوار رحمت حق آرام و قرار یافت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه جمهوری اسلامی، تاریخ:1383/3/17
کتاب هشت بهشت، تاریخ:
نشریه شمیم عشق، صفحه:14، شماره مجله:13، تاریخ:
یادواره شهید حجه الاسلام شیخ عباس شیرازی، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1396 

شمس الله شیدایی کماسایی

 

شمس الله شیدایی کماسایی

 

نام پدر: صدرالله تاریخ تولد: 1321/04/13
محل تولد: ایران - تهران - شمیران - رستم آباد تاریخ شهادت: 1360/12/17
محل شهادت: خیابان سهروردی-تهران طول مدت حیات: 39 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف107-تهران


 

زندگینامه

شیدایی در روز سیزدهم تیر ماه سال 1321 در روستای رستم آباد از توابع شمیران دیده به جهان گشود. بعلت فقر مالی تحصیلات ابتدایی را نیمه کاره رها کرد و باتفاق برادرش در یک کارگاه نجاری به کار پرداخت. سپس در کارخانه تریکوبافی به کار مشغول گشت و چندی بعد محل کار خود را تغییر داده و به گل فروشی پرداخت. بیست ساله بود که به سربازی اعزام گردید و پس از پایان خدمت سربازی در شرکت نفت استخدام گردید و در همین زمان نیز ازدواج کرد. 
نیازهای شدید خانواده او را مجبور کرد که علاوه بر شرکت نفت بعد از ظهرها نیز به کار بپردازد و شبی نبود که با تنی خسته و خواب آلود به منزل بازنگردد. اما کار سخت باعث نشد که او را از انجام فرایض مذهبی و فعالیت های گسترده اسلامی باز ماند و در همین دوران علاوه بر شرکت در دعای ندبه و کمیل در جلسات منظم مذهبی نیز شرکت می کرد. 
شروع انقلاب اسلامی، او را که مسلمانی مشتاق و آماده اجرای فرامین حضرت امام بود را بخود کشید و شهید شیدایی با تمام وجود به نهضت مقدس اسلامی پیوست. 
اعلامیه های حضرت امام را تهیه و تکثیر و پخش می نمود و در مبارزه علیه عمال طاغوت تا مرز شهادت پیش می رفت و در تسخیر مراکز رژیم وابسته نقش فعالی داشت. 
پس از پیروزی انقلاب در کمیته محل به پاسداری از دستاوردهای انقلاب پرداخت و سپس به شرکت نفت بازگشت و نقش موثری در تشکیل انجمن اسلامی را داشت و شب ها در کمیته به فعالیت ادامه می داد. 
با شروع جنگ تحمیلی از طریق شرکت نفت در بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه 1 ثبت نام کرده و پس از طی کردن دوره آموزشی عازم جبهه در منطقه سوسنگرد و هویزه گردید. در جبهه های ایثار و شهادت، با شجاعت علیه مزدوران بعثی جنگید و پس از اتمام دوره ماموریت به تهران بازگشت. روح پرشور او دوری از جبهه را نتوانست تحمل کند و پس از 15 روز مجدداً عازم جبهه گردید و این بار در جبهه آبادان به مبارزه پرداخت و پس از چندین ماه به تهران بازگشت. 
پس از بازگشت برادرش از جبهه مجدداً درخواست عزیمت به دیار عاشقان نمود و این بار به جبهه مریوان عزیمت کرد و در نبرد با کفار بعثی مجروح شد. بمحض پایان یافتن درمان می خواست به خط مقدم عزیمت کند که مجبور شد علیرغم میل باطنی اش به تهران مراجعت کند. در تهران اوقات بی کاریش را در کمک به برادرش در کمیته امداد امام و مهاجرین جنگی می پرداخت و در شورای مرکزی انجمن اسلامی کارکنان صنعت نفت منشاء خدمات شایسته و فراوانی گردید. 
صبح روز هفدهم اسفند 1360 شیدایی پس از آن که برادرش را در محل کمیته امداد پیاده می کند عازم محل کار می گردد. در بین راه یکی از واحدهای تروریستی منافقین که در آن ساعت بدنبال قربانی می گشت، اتومبیل حامل او و مهندس عظیمی را در خیابان سهروردی هدف گلوله قرار می دهند. 
شیدایی با پیکری مجروح خود را از اتومبیل خارج می کند. مردم حاضر در صحنه او را به بیمارستان می رسانند، لیکن معالجات موثر واقع نشده و برادر شیدایی در سن 39 سالگی جان بر سر عقیده و ایمان می نهد و شهید می گردد. 
مزارش در بهشت زهرا(س) قرار دارد. 
از او 3 فرزند به یادگار ماند. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:100، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1396 

کامران شیخ

کامران شیخ

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1340/00/00
محل تولد: ایران - قزوین - قزوین - شکرناب تاریخ شهادت: 1361/02/18
محل شهادت: خیابان شمشیری_ روبروی پارک طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

کامران در سال 1340 در یکی از روستاهای اطراف قزوین به نام شکرناب متولد شد. 4 ساله بود که به همراه خانواده اش به تهران مهاجرت کرد. 7 ساله بود که به مدرسه رفت و تحصیلاتش را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد.
با اوج گیری انقلاب به صفوف امت حزب الله پیوست و ضمن تشکیل جلساتی با شرکت برخی از دوستانش کوشید تا سهم مؤثری در تحقق اهداف انقلاب داشته باشد. در روزهای 21 و 22 بهمن در تصرف مراکز انتظامی فعالانه حضور داشت.
پس از پیروزی انقلاب، به منظور حراست از دستاوردهای این نهضت الهی به کمیته انقلاب اسلامی پیوست و تا اواخر سال 1358 در این نهاد انقلابی فعالیت نمود. در اواخر سال 1359 به جهادسازندگی آبیک پیوست و با شور و شوقی وصف ناپذیر به روستاهای اطراف قزوین و کرج عزیمت نمود.
در روستاها علاوه بر فعالیت های چشمگیر فرهنگی در امور کشت و برداشت نیز روستاییان را یاری رساند و یک صندوق خیریه به راه انداخت و به اتفاق دوستانش در جهادسازندگی به این امر مهم پرداخت. با آغاز جنگ تحمیلی، عاشقانه عازم جبهه شد و از طریق ستاد جنگ های نامنظم شهید چمران به جبهه رفت اما با اوج گیری اغتشاشات توسط منافقین به تهران بازگشت و به عضویت کمیته های انقلاب اسلامی درآمد. سرانجام در صبح روز 18 اردیبهشت ماه سال 1361 در سن 21 سالگی در خیابان شمشیری به همراه چهار نفر دیگر از همرزمان روبه روی پارک به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

جمع آوری شده توسط گروه فرهنگی هاتف، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
(تعداد کل صفحات:6)      [1]   [2]   [3]   [4]   [5]   [6]  

آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ