فریبا موسی پور

	زندگینامه

فریبا موسی پور

زندگینامه

در تاريخ 14 خرداد 1347 يکی از خيابان های شهر بروجرد طلوع چشمانی را جشن گرفت که فریبا نامیده شد و تنها نوزده بهار مهمان دنیا بود. دامان لطيف مادر و چشمان مهربان پدر رنگ زيبايي به نگاهش آموخته بود. خضوع و فروتنی نسبت به والدين را از آيات قرآن آموخته بود و متانت و حجاب را از بانو فاطمه الزهرا (س). 
فريبا هنر آموخته بود تا زيبايي روحش در کالبد اجسام دميده شود، آرامش شگفتی در رفتار و کردارش پيدا بود که هر مخاطبی را به آرامش می خواند، او که با رمز و راز عشق به معبود زنگار از آينه وجود پاک کرده بود از انسان های مغرور و خودخواه دوری می جست. خوبی اش را بايد از دوستان و مربيانش شنيد که هديه اي از صبر و خوبی برايشان به يادگار نهاده است تا در قاب خاطرشان برای هميشه باقی بماند. 
معلمی را دوست داشت زيرا آن را شغل انبيا می دانست و سرانجام نيز معلم کلاس معرفت شد. در حاليکه به شهر می رفت تا بيستمين بهار حضورش را جشن بگيرد او همراه شش نفر از افراد خانواده اش در بهشت شهدا بين ياران جشن شهادت گرفتند. خيابان شريعتی بروجرد هنوز هم آرامش فريبايي فريبا را به ياد دارد. 
فریبا در سی ام اسفند ماه سال 1366 آسمانی شد و در بهشت شهدای بروجرد آرام گرفت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سیده موسوی سرایی

	زندگینامه

سیده موسوی سرایی

زندگینامه

سیدحسین و ام اشرف در سال 1303 صاحب فرزندی از سلاله ی طه شدند.پدر نامش را «سیده» نهاد تا همیشه بزرگ و مطهر باقی بماند. کودکی سیده در کوچه پس کوچه های تبریز سپری شد. سال ها گذشت و او برای عمل به سیره رسول اکرم (ص) ازدواج کرد و صاحب 4 فرزند گردید.
شور انقلاب و اجرای احکام اسلام او را چون هزاران شیدای دین پاک رسول الله (ص) به مبارزه علیه فساد و ظلم فرا خواند. روز هفدهم شهریورماه سال 1357 سیده در جست و جوی فرزندش که سرباز بود، برای حضور در راهپیمايی به میدان شهدا رفت اما با حمله ی مأموران و اصابت گلوله به سرش بر خاک افتاد.سیده مظلومانه در سن 54 سالگی شهید شد و غریبانه به عنوان زنی ناشناس در بهشت زهرا (س) آرمید. یک سال بعد با دعای فرزندان و پیگیری آنها محل خاکسپاری او مشخص شد تا برای دقایقی فرزندانش در کنار مزار او گرد آمده و با مادر سخن گویند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سعیده موسوی سرایی

	زندگینامه

سعیده موسوی سرایی

زندگینامه

سعیده در سال 1303 در تبریز دیده به جهان گشود،ایام کودکی را در کانون پر مهر خانواده گذراند اما استبداد رضاخان که بر همه جا سایه افکنده بود مشکلات فراوانی را برای مردم ایجاد کرد. سعیده از همان دوران این مشکلات را لمس نمود و از تحصیل محروم مانده اما در سایه مهر پدر و مادرش با احکام اسلام آشنا شد و پس از انتخاب شريک زندگي‌اش ازدواج کرد و مادر 4 فرزند گشت.
روز 17 شهريور 1357 در حالي که به سوي ميدان شهدا مي‌رفت تا فرزندش را از بين سربازان رژيم بيرون بکشد تا از جنايت بازدارد هدف گلوله طاغوتيان قرار گرفت و در 54 سالگي به فيض شهادت نايل آمد. پيکر پاکش را در بهشت زهرا (س) به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سیده عصمت موسوی زاده ریزی

	زندگینامه

سیده عصمت موسوی زاده ریزی

زندگینامه

سیده عصمت در روز بیستم اردیبهشت ماه سال 1323 در جوزدان نجف آباد به دنیا آمد. در سن 15 سالگی ازدواج کرد و صاحب 5 فرزند شد. پسر بزرگش در سال 1361 در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید. پس از شهادت فرزندش مدام از خدا می خواست او را نیز با ردای شهادت بپذیرد. 
قبل از پیروزی انقلاب او نیز جزء تظاهرکنندگان و مبارزان انقلاب بود خیلی به حجاب اهمیت می داد. 
روز بیستم دی ماه سال 1365 سیده عصمت به بازار رفت تا برای فرزندش خرید کند، او در محله چهارسوق اصفهان در سن 42 سالگی بر اثر انفجار بمب مقابل پایش به شهادت رسید و هیچ وقت پیکرش پیدا نشد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

رقیه بیگم سادات موسوی اشترجانی

	زندگینامه

رقیه بیگم سادات موسوی اشترجانی

زندگینامه

رقیه بیگم سادات در روز هفتم اردیبهشت ماه سال 1311 در روستای اشترجان به دنیا آمد. 17 سال بیشتر نداشت که ازدواج نمود. و برای ادامه زندگی به شهر آبادان مهاجرت کرد. 
از نظر پاکی و ایمان، زبانزد خاص و عام بود. حاصل ازدواجش 7 فرزند بود. در زمان انقلاب به همراه دختر بزرگش در مساجد حضور پیدا می کرد. و به پخش اعلامیه های امام خمینی(ره) می پرداخت و با رژیم منحوس پهلوی مبارزه می کرد. 
در سال 1357 همزمان با پیروزی انقلاب و بازگشت امام(ره) به همراه خانواده در راهپیمایی ها شرکت می کرد و برای دیدار و گوش دادن به سخنرانی امام(ره) در مدرسه فیضیه با دختر خود عازم قم شده و کمک های مردمی را که از قبل جمع آوری کرده بودند به دفتر فیضیه تحویل داد. او از هیچ فعالیتی در جهت کمک به روند انقلابی ابایی نداشت. 
روز نهم مرداد ماه سال 1366 در سن 55 سالگی رقیه سادات به علت خفگی در مراسم برائت از مشرکین هنگام انجام مراسم حج جان به جان آفرین تسلیم کرد. 
در گلزار شهدای روستای پیربکران آرام گرفت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 حمیده موسوی

	زندگینامه

حمیده موسوی

زندگینامه

حمیده در چهارم تیر ماه سال 1334 چشم به جهان هستی گشود؛ روزهای کودکی اش را در صالح آباد استان ایلام گذراند و در کنار مردم صمیمی این دیار بزرگ شد. 
حمیده کم کم با اسلام و آرمان‌های بلند این آیین آسمانی آشنا گشت و عاشقانه سر بر سجده‌ی الهی نهاد و یزدان پاک را ستایش نمود. 
خواندن و نوشتن نمی دانست. خانه دار بود در سال 1350 ازدواج نمود و صاحب 2 فرزند گردید.
سرانجام حمیده خانم همراه همسرش سیدیعقوب موسوی در حملات توپخانه ای مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ در چهاردهم شهریور ماه سال 1359 در سن 25 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاک و مطهرش در امامزاده سیدحسن مهران واقع است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سیده سکینه موسوی

	زندگینامه

سیده سکینه موسوی

زندگینامه

سیده سکینه موسوی در یازدهم دی ماه سال 1336 در شهرستان رامهرمز به دنیا آمد. دوران تحصیلات مقدماتی خود را در این شهرستان سپری نمود. وی دارای هوش و استعداد سرشاری بود و همواره از دانش آموزان ممتاز به شمار می رفت. 
بعد از پایان دوران تحصیلات متوسطه وارد دانشسرا شد و در سنگر آموزش و تعلیم و تربیت نیز بسیار موفق بود. همه او را به عنوان یک معلم خوب و فداکار می شناختند و رفتار او برای دیگران الگوی بسیار خوبی بود. او دارای دو فرزند بود و برای پروش آن ها بسیار تلاش می کرد. سرانجام در تاریخ 15 آذر 1365 در سنّ 29 سالگی بر اثر حمله ی هوایی شهر اهواز به شهادت رسید. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سیده خدیجه موسوی

	زندگینامه

سیده خدیجه موسوی

زندگینامه

سیده خدیجه در سال 1304 در روستای بلده از توابع شهرستان نور به دنیا آمد. پدرش مردی فاضل و وارسته بود و او را آن گونه که شایسته ی بانویی مومن و پارسا است، تربیت کرد. سیده خدیجه از نعمت سواد بی بهره بود؛ سال ها گذشت تا این که در دوران جوانی ازدواج کرد و چند سال بعد به تهران مهاجرت نمود. 
سیده خدیجه کودکانش را با دسترنج خود بزرگ کرد و هر از گاهی نیز به زیارت امامزاده یحیی و محمد می رفت. با آغاز جنگ به بافتن شال و کلاه مشغول شد تا آن ها را برای رزمندگان بفرستد. 
اسفندماه سال 1366 سیده خدیجه که اغلب اوقات در خانه ی فرزندانش بود، تصمیم گرفت به خانه ی قدیمی خود برود. فرزندانش سعی کردند مانع او شوند ولی سیده خدیجه بی قرار رفتن بود. هواپیماهای عراقی در تاریخ 18 اسفند ماه سال 1366 به تهران حمله کردند و سیده خدیجه در حالی که آیه " انالله و انا الیه راجعون " را بر لب داشت،در سن 62 سالگی در اثر بمباران هوایی رژیم بعثی در خون سرخ خود غلطید و به خیل عظیم شهدا پیوست ،و 3 فرزند از خود به یادگار گذاشت. 
پیکرش را در گلزار شهدای روستای بلده به خاک سپرده شد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 اشرف السادات موسوی

	زندگینامه

اشرف السادات موسوی

زندگینامه

اشرف‌السادات موسوي نوگلي از سلاله سادات بود. او که در نخستين روز از شهريور سال 1352 ديده به جهان گشوده بود تنها چند روز پس از اين که براي آموختن الفباي زندگي گام برداشت در چهارم مهر 1359 بر اثر شليک توپخانه دشمن در 7 سالگي از خرمشهر به آسمان سفر کرد. پيکر کوچک غرق در خونش را در گلزار شهداي اهواز به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

مریم موسوی

	زندگینامه

مریم موسوی

زندگینامه

مریم در سال 1318 در شهر همدان پا به عرصه هستی نهاد.پدرش اصغر در زمانی که سایه سیاه ظلم و ستم رژیم پهلوی همه جا را فرا گرفته بود،برای تربیت و پرورش خانواده از هیچ کاری دریغ نکرد. موسوی تحصیلاتش را تا حد خواندن و نوشتن به پایان رساند و بعد از مدتی ازدواج کرد، او سرانجام در تاریخ 10 آذر 1357 در محله «باغچه بیدی» تهران به هنگام شرکت در تظاهرات بر اثر اصابت گلوله توسط مأموران رژیم در سن 39 سالگی به شهادت رسید. پیکر پاکش را در بهشت زهرا (س) به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از