معصومه سرپرست

	زندگینامه

معصومه سرپرست

زندگینامه

معصومه در بیست و یکم شهریور ماه سال 1361 به دنيا آمد و با آمدنش شادي و نشاط را به خانواده هديه کرد. وقتي که در چهارم آذر 1365 هواپيماهاي دشمن بعثي آسمان انديمشک را زير بال خود گرفته و زمين اين شهر را آماج بمب‌هاي خود نمودند معصومه به آسمان پر گشود و مردم اين شهر پيکر نوگل 4 ساله را در قطعه قديم گلزار شهداي انديمشک به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 آذر ساقی

	زندگینامه

آذر ساقی

زندگینامه

آذر در سال 1354 جمع مهربان و صمیمی خانواده را لطافتی دیگر بخشید. روزهای زیبای کودکی را در شهر تهران در آغوش گرم خانواده سپری نمود و در سن 6 سالگی برای بازی با فرزندان همسایه به منزل آنان در خیابان اسکندری رفت. اما در پی انفجار نارنجک در بیست و هفتمین روز از بهار سال 1360 به همراه برادرش شهید غلامرضا ساقی به سوی حضرت حق پرواز کرد تا نه به بازی های کودکانه، بلکه به راز و نیازهای عاشقانه در دشت بهشت بپردازند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

فرشته زینی وندلرستانی

	زندگینامه

فرشته زینی وندلرستانی

زندگینامه

فرشته در دهم مهر 1359 در روستای هلیوه از توابع شهرستان آبدانان متولد شد. پدرش محمدرضا کشاورز بود. فرشته سی ام دی 1365 در بمباران هوایی خرم آباد بر اثر اصابت ترکش در سن 6 سالگی به شهادت رسید. پیکر وی در گلزار شهدای لرستان به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

شهرزاد زندوکیلی

	زندگینامه

شهرزاد زندوکیلی

زندگینامه

کلاس های درس را که پر از هیاهوی دانش آموزان بود، پشت سر هم می گشتم شنیدم در نیمکتی به جای یک شاگرد کلاس اول گل سرخی گذاشته اند و دوستان دلسوخته دفترهایش را به جای او ورق می زنند تا از درس ها عقب نماند اما آن ها نمی دانستند شهرزاد زندوکیلی الفبای عشق را خیلی زود یاد گرفته است. او درس شهادت را زودتر از همه ما آموخته بود. جایش در میان دوستان خالی است. او در سال 1359 در ملایر دیده به هستی گشوده بود و اینک در زمستان 1365 از میان ما رفت. در بيست و هشتم دي ماه 1365 موشک های خفاش های شب قلب آسمان ملاير را شکافت و بر سر خانه شهرزاد 6 ساله و خواهر کوچکش(شهیده شیما) و مادر فداکارشان (شهلا تورث) فرود آمد یادشان در ذهن ها ماندگار و مزارشان پرشقایق گردید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 شیما زندوکیلی

	زندگینامه

شیما زندوکیلی

زندگینامه

در دوازدهمین روز از خردادماه سال 1361 کودکی در ملاير به دنیا آمد که نام او را شیما نهادند. مادر و پدر مسرور از به دنیا آمدن فرزند دوم خانواده و از آنها شادتر شهرزاد کوچولو فرزند اول بود. شهرزاد عجله داشت تا تمام اسباب بازی هایش را به شیمای کوچک نشان دهد. شاید می دانست آنها مدت زیادی در این دنیا نخواهند ماند. روزها گذشت تا اینکه شیما به پنج سالگی رسید، و در شبی از شب های زمستان بیست و هشتم دیماه سال 1365 گلچین سرنوشت این دو غنچه را با شاخه مهرمادر (شهلا تورث) از شهر ملاير برچید و بمب های دشمن کاشانه آنان را برهم زد و هنوز زخم این فراق جگر پدر را می آزارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 سیده زهرا زکی پور

	زندگینامه

سیده زهرا زکی پور

زندگینامه

سیده زهرا در هشتم بهمن ماه سال 1349 در شهرستان دزفول به دنیا آمد. از 3 سالگی به همراه مادر در جلسات مذهبی، مسجد و ... شرکت می کرد. علاقه زیادی به پدرش داشت. زهرا پس از پا گذاشتن به سن 7 سالگی راهی مدرسه شد. او مسیر خانه تا مدرسه را با پوشش کامل و اسلامی طی می کرد. هرچند اولیای مدرسه نسبت به او سخت گیری می کردند و رفتاری تبعیض آمیز با وی داشتند اما زهرا در ایمان خود راسخ بود و با پایداری و یقین از اعتقاد خویش دفاع می کرد.
سال 1357 به همراه مادر در تظاهرات رژیم شاهنشاهی شرکت کرد. چندی بعد 10 جزء از آیات قرآن کریم را آموخت. زهرا دختری بسیار مظلوم و کم حرف بود، نسبت به والدین خود از هرگونه کمک و یاری که از عهده اش بر می آمد کوتاهی نداشت. شانردهم آذرماه سال 1359 ساعت 5 بعدازظهر را نشان می داد که یکباره بمبی در خانه آنها منفجر شد. زهرا سراسیمه خود را به روی خواهر نوزادش انداخت تا او صدمه ای نبیند. ترکش بمب او و برادرش امیر را سخت مجروح ساخت. با کمک بسیجیان آنها را به بیمارستان دزفول بردند اما بدلیل زیادی جراحات وارده، شدت مجروحیت و عدم وجود امکانات لازم برای جراحی، بیمارستان آنها را نپذیرفت. مادر با دلی شکسته آنها را به پایگاه شکاری ارتش برد تا در صورت امکان به تهران منتقل کنند. زهرا پس از عمل جراحی در ساعت 1 بامداد به علت خونریزی پیش از حد در بدنش دوام نیاورد و در تاریخ 17/9/1359 در سن 10 سالگی به شهادت رسید. پیکر پاکش را در شهر دزفول به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 نوریه زغیر

	زندگینامه

نوریه زغیر

زندگینامه

نوریه در سال 1350 در خرمشهر به دنیا آمد. 
کودکی مهربان و دوست داشتنی بود او به همراه خواهرش شریفه که هم سن او بود بازی می کرد. هر دو تازه به سن تکلیف رسیده بودند و برای خواندن نماز شوق داشتند. 
اما تقدیر برآن بود که در روز دهم مهرماه سال 1359 در سن 9 سالگی بر اثر بمباران هوایی خرمشهر به بیکران شهادت بال بگشاید . او به همراه خواهرش شریفه آسمانی شد. 
اما هیچ گاه نشانی از پیکرشان به دست نیامد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

غلام حسین زرعی

	زندگینامه
	سخن شهید

غلام حسین زرعی

زندگینامه

غلام‌حسين زرعي در سال 1355 در شهر دزفول در خانواده ای متدین و مؤمن و مستضعف پا به عرصه هستی نهاد. دوران کودکی را با شور و نشاط کودکانه در آغوش خانواده سپری کرد و با فرا رسیدن هفتمین بهار زندگی راهی مدرسه گشت. تا آنچه را که باید بیاموزد در مکتب علم و دانش فرا بگیرد. مشکلات و موانع بسیار در راه آموختن مانع از ادامه تحصیل شد و غلام حسین تحصیلاتش را تا سال سوم ابتدایی ادامه داد. به علت بیماری پدر مسئولیت اداره زندگی و تأمین معاش خانواده را عهده دار گشت و به کار مشغول شد. در کنار کار روزانه به تهذیب نفس و اخلاق می پرداخت و در تربیت درون بسیار کوشا بود. او که در امور ساختمانی مشغول به کار بود، با اندک زمانی توانست توانا شود در خواندن نماز و قرآن و انجام واجبات دینی بسیار جدی بود و از اخلاقی حسنه برخوردار بود.
زمانی که شعله های حرکت های انقلابی در نهاد مردم متدین و مظلوم برافروخته شد او نیز در کنار مردم انقلابی و دوشادش آنها در تظاهرات و راهپیمائی ها شرکت فعال داشت. از آنجایی که طعم فقر را به خوبی چشیده بود و همه محرومیت ها را ناشی از ظلم و ستم حکومت پهلوی می دانست در بیدار کردن توده های محروم همت فراوان گماشت. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به پاسداری از دستاوردهای آن پرداخت و در براندازی توطئه های ضد انقلابیون تلاش فراوان نمود و حتی با شروع جنگ تحمیلی باز هم از جهاد دست نکشید و مخلصانه و باشوق فراوان آماده مقابله با متجاوزین بعثی عراق گشت و خود را به اهواز رساند و مدت یک ماه در تیپ زرهی اهواز به آموزش نظامی پرداخت. سپس به خرمشهر اعزام شد و شش ماه در خونین شهر بر علیه صدامیان جنگید و یکبار هم مجروح شد. سپس به جبهه آبادان اعزام گردید و در آنجا نیز رشادت ها و دلاوری های زیادی از خود نشان داد. سرانجام در تاریخ بيست و هشتم خرداد ماه 1360 برابر با 15 شعبان المعظم بعد از خنثی نمودن حدود 150 مین دشمن و هلاکت تعداد بسیاری از مزدوران پلید عراقی در حالیکه 5 ساعت به پایان خدمت مقدس سربازی اش نمانده بود در اثر انفجار مین در شهر آبادان در حالیکه 25 سال بیشتر نداشت به لقاء الله پیوست.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

رضا زرادشان

	زندگینامه

رضا زرادشان

زندگینامه

بيشتر از 10 بهار از زندگيش نگذشته بود دانش‌آموزي جوياي علم بود که براي ساختن وطن در فردايي روشن چشم به آينده داشت اما حمله‌ي موشکي دشمن بعثي به شهر انديمشک در بيست و دوم مرداد 1361 فرصت ماندن از او ربود. بر سنگ مزارش در قطعه جديد گلزار شهداي انديمشک نوشتند رضا زرادشان، ولادت 1351 _ شهادت 22 مرداد ماه 1361 فرزند روح‌الله الخميني (ره).

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 پوراندخت زبیدی

	زندگینامه

پوراندخت زبیدی

زندگینامه

پوراندخت در چهارم شهریور سال 1355 در اهواز بدنیا آمد و بمب و توپ های دشمن باعث شد که نتواند درس و کلاس را تجربه کند او دختری زیبا و خوش رو و دوست داشتنی بود که با سن کمی که داشت بسیار فعال بود و در سن 5 سالگی به همراه برادر 14 ساله اش در بمباران هوایی شهر اهواز مورخ 27 مرداد ماه سال 1360 به شهادت رسیدند و برادر 6 ساله اش افشین جانباز گردید. 
پیکر پاکش را در گلزارشهدای اهواز به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از