امیررضا زارعی

	زندگینامه

امیررضا زارعی

زندگینامه

صدای آژیر و حمله ی هوایی درهم پیچیده و فضای دلهره آور و وحشتناکی را ایجاد کرده بود. 
کسی نمی دانست جنگ چه زمانی به پایان می رسد و دوباره امنیت برقرار می شود؛ تنها صدای انفجارهای دور و نزدیک به گوش می رسید و هراس را در دل ها جای می داد. 
یکی از شهرهایی که بمباران شد، ایوان بود. «امیررضا» زیر همان بمباران ها به شهادت رسید. او که کودکی پاک و معصوم بود، برای اولین بار چشم هایش را سال 1356 در شهرستان ایوان به روی دنیا گشود. کم کم راه رفتن را می آموخت و صحبت کردن را فرا می گرفت اما تقدیر طور دیگری بود. 
شهرستان ایوان در آتش موشک عراقی ها می سوخت و فرو می ریخت. " امیررضا " هم که ساکن کوچک این شهرستان بود، در بیست و یکمین روز از مهرماه سال 1360 در سنّ 4 سالگی چشم هایش را برای همیشه بست و در خاک مأوا گرفت. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 رضا زارع

	زندگینامه

رضا زارع

زندگینامه

رضا متولد سال 1358 بود. تنها 7 سال داشت و شيفته‌ي آموختن بود. به تازگي نوشتن آب، بابا را فراگرفته بود و از اين جهت در پوست خود نمي‌گنجيد اما شادي کودکانه او ديري نپاييد و در چهارم آذر 1365 حمله‌هوايي دشمن بعثي به شهر انديمشک دفتر زندگي او را مهري از خون زد و رضا به آسمان بال گشود. پيکر کوچک و خونين او را در قطعه قديم گلزار شهداي انديمشک به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کریم زارع

	زندگینامه

کریم زارع

زندگینامه

تنها 6 بهار از زندگيش مي‌گذشت آن هنگام که غرش هواپيماهاي دشمن بعثي آسمان انديمشک را شکافت و فرود بمب‌هاي ويرانگر کاشانه آرام او و همشهريانش را به لرزه درآورد. کريم زارع متولد سال 1359 غنچه‌اي بود که در چهارم آذر 1365 در جريان حمله هوايي دشمن ناشکفته پرپر شد. پيکر پاک او را در گلزار شهداي انديمشک _ قطعه قديم به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 لیلا روزشاد

	زندگینامه

لیلا روزشاد

زندگینامه

سال 1360 به دنيا آمد. نامش را ليلا گذاشتند. تولد او شور و شعفي خاص ميان اهل خانه پديد آورد. مادر با ذوق به خنده‌ها و بازي‌هاي کودکانه فرزندش نگاه مي‌کرد که هواپيماهاي رژيم بعثي به روستاي حسينيه بخش الوار گرمسيري حمله کردند و ليلاي 3 ساله او را در روز هفتم فروردين ماه سال 1363 به شهادت رساندند. 
در همان روزهاي نوروز پيکر پاک و خونين ليلا را در گلزار شهداي روستا به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 کامران روزشاد

	زندگینامه

کامران روزشاد

زندگینامه

کامران روزشاد در اولین روز از اردیبهشت ماه سال 1355 به دنيا آمد. با رسيدن به 7 سالگي به دبستان رفت و با تلاش و به اميد ساختن آينده‌اي روشن به تحصيل پرداخت اما يک سال بعد در هفتم فروردين 1363 حمله هوايي دشمن به روستاي حسينيه در بخش الوارگرمسيري فرصت ماندن از او ربود و کامران در 8 سالگي به شهادت رسيد. پيکر پاکش را در گلزار شهداي روستاي حسينيه به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کاظم روزشاد

	زندگینامه

کاظم روزشاد

زندگینامه

کاظم در سال 1358 به دنيا آمد. فقط 5 بهار از عمرش مي‌گذشت وقتي که در هفتم فروردين 1363 هواپيماهاي دشمن بعثي به آسمان روستاي حسينيه در بخش الوار گرمسيري حمله‌ور شدند و بارش بمب‌ها کاظم، غنچه ناشکفته را آسماني کرد. پيکر پاک و پاره پاره او را در گلزار شهداي روستاي حسينيه بخش الوار گرمسيري به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

مسعود رضایی

	زندگینامه

مسعود رضایی

زندگینامه

در سال 1353 ديده به جهان گشود و مسعود نام گرفت. کودکي را پشت سر نهاد و راهي دبستان شد و آموختن آغاز کرد. 10 بهار بيشتر از عمرش نگذشته بود آن هنگام که هواپيماهاي دشمن بعثي در دوازدهم آذر 1363 به آسمان روستاي حسينيه در بخش الوارگرمسيري حمله کردند و مسعود راهي آسمان شد. پيکرش را در گلزار شهداي روستاي حسينيه به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

فروزان رضایی

	زندگینامه

فروزان رضایی

زندگینامه

فروزان در سال 1350 دیده به جهان هستی گشود. لبخند زیبایش شادی و نشاط را مهمان خانه‌ی آن ها کرد. اما هنوز سرمست از بازی‌های کودکان بود که یک‌باره هواپیماهای رژیم بعثی بر فراز شهر ایوان سایه افکند و مرگ را به سوغات آورد. 
فروزان در حالی‌که 10 سال بیشتر نداشت، در روز بیست و هفتم مهرماه سال 1360 جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 زینب رضایی

	زندگینامه

زینب رضایی

زندگینامه

روز بیست و چهارم دی ماه سال 1356 روز شکفتن زینب بود، صدای اولین گریه اش، لبخندی زیبا را بر لبان پدر نشاند. روزها از پی هم گذشت؛ زینب در دامان پاک مادر پرورش می یافت.
به سن 7 سالگی که رسید، همراه دیگر کودکان زادگاهش تهران، به مدرسه رفت. اما هنوز طعم شیرین زندگی را نچشیده بود، که جغد شوم مرگ بر خانه اش سایه انداخت و او که خواهر شهید نیز بود، در تاریخ هجدهم اسفند ماه 1366 در سن 10 سالگی در اثر بمباران هوایی تهران توسط دشمن بعثی به شهادت رسید.
مزار پاکش در امامزاده عقیل اسلامشهر قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

مهناز رضاپسند

	زندگینامه

مهناز رضاپسند

زندگینامه

مهناز یکم شهریورماه 1356، در شهرستان ایلام چشم به جهان گشود پدرش کمر نام داشت. دانش آموز اول ابتدایی بود. بیست و پنجم بهمن ماه سال 1362، در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت ترکش در سن 6 سالگی به شهادت رسید. 
پیکر او در بخش صالح آباد از توابع شهرستان مهران به خاک سپرده شد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از