مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1396 

کمال احمدی

کمال احمدی

 

نام پدر: عبدالرحمان تاریخ تولد: 1352/00/00
محل تولد: ایران - کردستان - سقز تاریخ شهادت: 0000/00/00
محل شهادت: کردستان طول مدت حیات: -
مزار شهید: -


 

زندگینامه

کمال در سال 1352 به دنیا آمد. 
شهر سقز میزبان روزهای کودکی اش شد و خانواده برای تربیت اسلامی او تلاش وافری انجام داد و او آنگونه که شایسته یک مسلمان و پیرو رسول اکرم (ص) است بزرگ شد. سالها بعد با پیروزی انقلاب از نهضت پر شور مردم ایران حمایت کرد تا آنجا که منافقین او را به همین علت در کردستان به شهادت رساندند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1396 

جبار احمدی

جبار احمدی

 

نام پدر: مراد تاریخ تولد: 1347/00/00
محل تولد: ایران - ایلام - زرنه - ترن تاریخ شهادت: 1366/05/09
محل شهادت: گیلانغرب طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

جبار احمدی سال 1347 در یکی از روستاهای تابعه بخش زرنه، قدم به عرصه گیتی نهاد. او که در خانواده ای مذهبی اما محروم به دنیا آمد از همان آغاز زندگی با مشکلات دسته و پنجه نرم می کرد و به امور کشاورزی می پرداخت، ضمن این که همزمان به تحصیل علم و دانش همت گمارد. جبار با عشق و علاقه ای که به جنگ و جهاد داشت در سال 1366 تحصیل را رها کرد و در قالب نیروی افتخاری بسیج راهی مناطق عملیاتی گیلانغرب گردید و پس از تلاش و ایثار فراوان عاقبت در تاریخ 9/5/1366 در منطقه ی عملیاتی تاجیک گیلانغرب در مصاف با منافقین کوردل در سن 19 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب ملکوتیان، صفحه:52، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1396 

 رمضان علی احمدنژاد

رمضان علی احمدنژاد

 

نام پدر: محمد تاریخ تولد: 1337/00/00
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد تاریخ شهادت: 1360/06/27
محل شهادت: مشهد طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: بهشت رضا(ع)_ مشهد


 

زندگینامه

رمضان علی احمدنژاد فرزند محمد در سال 1337 در شهر مشهد دیده به جهان گشود و در دامن خانواده ای رنج کشیده و مذهبی رشد یافت.
او در سنین نوجوانی همراه پدرش در کوره پزخانه کار می کرد و از این راه به امرارمعاش خانواده کمک می نمود. رمضان علی در جلسات مذهبی فعالانه شرکت می نمود. او پس از طی مقاطع ابتدایی، راهنمایی و هنرستان در رشته ی الکترونیک در دانشگاه زاهدان ادامه ی تحصیل داد و همراه با تحصیل، برنامه های مذهبی و اجتماعی را در انجمن اسلامی دانشجویان در پیش گرفت. پس از تعطیلی دانشگاه ها و آغاز انقلاب فرهنگی، در مسجد، مراکز انجمن اسلامی و بسیج تشکیل داد و دوره های آموزش نظامی برگزار نمود. در همین اثنا منافقین که عملکرد وی را زیر نظر داشتند، بارها به او هشدار دادند و حتی او را به مرگ تهدید نمودند. 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر حضور در جهادسازندگی، رمضان علی در تاریخ 1/11/1359 به عنوان نیروی رسمی، جذب جهادسازندگی شد و مسئولیت بخش فرهنگی این نهاد را پذیرفت. او در تشکیل شوراهای اسلامی در روستاها نیز نقش به سزایی داشت. احمدنژاد در راستای مسئولیت خود در جهادسازندگی که بخش فرهنگی را به عهده گرفته بود، زمانی که مشغول برپایی نمایشگاهی از تجاوزات عراق به کشور جمهوری اسلامی ایران در شهر مشهد بود، مورد اصابت گلوله ی منافقین واقع شد و در تاریخ 27/6/1360 در سنّ 23 سالگی به درجه ی رفیع شهادت رسید. 
پیکر وی در بهشت رضا (ع) شهر مشهد به خاک سپرده شد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب جهادسازندگی خراسان دردفاع مقدس جلد3، صفحه:107، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1396 

 عبدالله احمدی

عبدالله احمدی

 

نام پدر: علی تاریخ تولد: 1323/09/01
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1361/04/13
محل شهادت: تهران-خیابان آریاشهر طول مدت حیات: 38 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف18-شماره18-تهران


 

زندگینامه

عبدالله در روز اول آذر ماه سال 1323 در جنوب تهران زاده شد. پس از این که دوران کودکی وی سپری شد، عشق به کسب علم او را به مدرسه کشاند و تحصیلات خود را در مقطع ابتدایی آغاز کرد. 
او از همان سال ها، علاقه زیادی به ائمه اطهار(ع) داشت و در 8 سالگی، قبل شروع ماه محرم کوچه را آب و جارو می کرد و به عزاداری برای امام حسین(ع) و یارانش می پرداخت. 
دیری نپایید که عبدالله به دلیل فقر و مشکلات مالی، پس از به پایان رساندن دوران ابتدایی مجبور به ترک تحصیل شد. او در سنین جوانی ازدواج کرد و خداوند 4 فرزند به وی عطا نمود و شغل مصالح فروشی را برگزید. 
همزمان با اوج گیری تظاهرات و اعتراضات مردمی علیه حکومت پهلوی، او نیز همگام و همراه با بقیه مردم به خیابان ها می رفت و اغلب در مجالس مذهبی شرکت می کرد. 
وی در سال 1357 برای دیدار با امام خمینی (ره) به پاریس رفت و پس از این که از رهنمود های ایشان برخوردار شد از طرق مرز زمینی به ایران بازگشت؛ اما در آن جا دستگیر شد و با این که زیر شکنجه بود دم بر نیاورد. 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عبدالله در بسیج مسجد امام جعفرصادق(ع) ثبت نام کرد و مشغول فراگیری فنون نظامی شد. 
سرانجام در روز 13 تیرماه سال 1361 وقتی در منزلش در خیابان آریا شهر تهران بود توسط یکی از منافقین و به وسیله چند گلوله به بدنش، در سن 38 سالگی و با زبان روزه در ماه میهمانی خدا به شهادت رسید. 
پیکرش را در بهشت زهرا(س) تهران در قطعه26-ردیف18-شماره 18 به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پیروان حق و باطل(جلد پنجم)، صفحه:12، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1396 

 خسرو احمدی

خسرو احمدی

 

نام پدر: نادعلی تاریخ تولد: 1338/12/02
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/06/22
محل شهادت: بیمارستان لقمان الدوله-تهران طول مدت حیات: 22 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف94-شماره19-تهران


 

زندگینامه

خسرو احمدي در دوم اسفند ماه سال 1338 در تهران ديده به جهان گشود و از کودکي با تعاليم عاليه اسلام آشنا گرديد. تحصيلات ابتدايي را با موفقيت پشت‌سر گذاشت و وارد دبيرستان شد و در خرداد 1357 به اخذ ديپلم متوسطه نائل آمد. اوج‌گيري انقلاب اسلامي، او را که جواني متعهد، شوريده و مؤمن بود به خود جذب کرد و سيل خروشان و توفنده امت حزب‌الله او را در ميان گرفت و در اکثر راهپيمايي‌ها حضوري شايسته داشت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي از نخستين کساني بود که به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد و در اين لباس مقدس به خدمت مشغول گشت. دوره‌هاي آموزشي را در پادگان هنگ نوجوانان طي کرد و با آمادگي کامل قدم به عرصه‌هاي مبارزه با ضدانقلاب و استکبار جهاني گذاشت. در جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل در کردستان و خوزستان حضور داشت و در کنار ديگر رزمندگان اسلام حماسه‌هاي فراواني آفريد. 
او به خوبي مي‌دانست که استکبار جهاني از اسلام سيلي خورده است و با تمام قوا عليه آن توطئه خواهد کرد و از همه‌ي ابرازهاي ممکن، از اهرم اقتصادي گرفته تا گروهک‌هاي داخلي عليه آن استفاده خواهد کرد و لذا بايد آماده و مهيا بود و از سر و جان گذشت تا دين حنيف پابرجا بماند و جهان‌گستر شود و زنجير از پاي مستضعفان باز کند و عدل و عدالت را جهاني نمايد. از اين رو مهياي مقابله با هر خطري بود و جانش را بي‌مقدارترين کالايي مي‌دانست که مي‌توانست در اين راه مقدس فدا نمايد. 
در بعد از ظهر روز بيست و يک شهريور 1360 خسرو از خانه خارج شد و سر کوچه متوجه هياهويي شد. او ديد که جمعي از منافقين کوردل محل را به اغتشاش کشيده و با تکيه بر اسلحه و ايجاد رعب و وحشت مي‌خواهند منافع آمريکا را تأمين کنند. شعارهاي اين دار و دسته مزدور را شنيد و تحملش به آخر رسيد و يک تنه به مقابله با تروريست‌هاي سرتا پا مسلح شتافت و ابراهيم‌وار به خيل نمروديان زمان زد تا آتش نمرود را گلستان کند. مزدوران آمريکا سراسيمه از مقابله با اين پاسدار جان بر کف وي را آماج گلوله ساختند و خسرو بر خاک افتاد و در حالي که چندين گلوله در تن داشت، شکم پاره پاره‌اش را در دست گرفت و برخاست و نداي رساي «الله‌اکبر» سرداد و بار ديگر بر زمين افتاد. منافقين گريختند و امت حزب‌الله پيکر نيمه‌جان خسرو را به بيمارستان رساندند. پس از عمل جراحي پزشکان از روحيه‌ او در عجب ماندند که چگونه با آن همه جراحت هنوز قادر به تکلم و تشخيص است. آري جسم او پاره پاره شده بود، اما روح مؤمنش مهياي سفر بود و بر پيکر نيمه‌جان فرمان مي‌راند. صبح روز بعد پدر و مادرش بر بالين او حاضر شدند در حالي که خسرو از تشنگي رنج مي‌برد و مادر با پارچه خيس گاه به گاه لبانش را تر مي‌کرد. ساعت هفت صبح حالتي ديگر به او دست داد و در 22 سالگي "انا لله و انا اليه راجعون" سرداد و در 22 شهريور ماه سال 1360 در بيمارستان لقمان‌‌الدوله تهران جان به جان آفرين تسليم کرد. پيکر پاکش را در قطعه 24 رديف 94 مزار شماره 19 بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پيروان حق و باطل جلد6، صفحه:106، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 13 مهر 1396 

مصطفی احمدی روشن



مصطفی احمدی روشن

 

نام پدر: رحيم تاریخ تولد: 1358/06/17
محل تولد: ایران - همدان - همدان تاریخ شهادت: 1390/10/21
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 32 سال
مزار شهید: گلزار شهدای امامزاده علی اکبر (ع) چیذر


 

زندگینامه

هفدهم شهریور ماه سال 1358 بود و ایام شهادت امام حسن (ع) و حضرت رسول (ص) که مصطفی در شهر همدان تولد یافت. به درخواست مادر پدرش آقارحیم، نامش را مصطفی گذاشتیم. ایشان مولود روز پنج شنبه بود و طبق رسمی، باید هم وزنش شیرینی یا خرما پخش می کردیم. البته کودک دلبندمان وزنی نداشت و همه اش دوکیلو چهارصد گرم بود. پدر مصطفی ، در سال های جنگ، دائماً در خط مقدم بودند. ایشان فرمانده یک گردان در گیلان غرب شده بود و اجازه داشت پس از یک ماه و نیم به مرخصی بیاید، اما این کار را نمی کرد. در تمام سال های جنگ هر وقت هم که به مرخصی می آمد دست مصطفی را می گرفت و به تشییع شهدا می برد. با اینکه مصطفی پنج، شش سال بیشتر نداشت، اما ترجیح می دادم بیشتر در کنار پدرش باشد. مصطفی تک پسر و عزیزکرده آقا رحیم بود. بچه زیرکی بود، با این که نسبتاً آرام بود، اما از حالت ها و رفتارهایش مشخص بود که پسر باهوشی است. با شروع فصل علم و دانش راهی مدرسه شد و مقاطع تحصیلی را با موفقیت سپری کرد. 
وارد دبیرستان که شد گفت می خواهم رشته ریاضی و فیزیک بخوانم. با اینکه کاملاً اهل درس خواندن نبود و فقط شب امتحان می نشست پای کتاب و دفترش، اما دانش آموز موفقی بود و توی درس ریاضی نبوغ داشت. سال آخر دبیرستان دو هفته مانده به کنکور، یادش افتاد که درس بخواند، نتایج کنکور که آمد رتبه اش پنج هزار شد، از این نتیجه راضی نبود. او عاشق دانشگاه صنعتی شریف بود. با همان رتبه هم می توانست در جایی دیگر قبول شود اما می گفت: فقط شریف! 
سال بعد یعنی در سال 1377، وقت بیشتری می گذاشت و همان دانشگاه و رشته ای که می خواست قبول شد، مهندسی شیمی دانشگاه شریف. مصطفی سرگرم کلاس و درس بود. گاهی هم در دفتر بسیج تردد می کرد. قدری که گذشت مسئول معاونت فرهنگی بسیج دانشگاه شد. 
روزی مصطفی زنگ زد خانه و گفت: «مامان، می خواهم برم با یکی از خانم های محجبه و خوب هم دانشکده ایم توی مسجد دانشگاه راجع به قضیه ازدواج صحبت کنم، اجازه هست؟» خندیدم و گفتم «مامان جان! برو ایشالا که هرچی صلاحته، همون بشه» و سال 1383 بود که با فاطمه خانم ازدواج کرد. عروس مهربان و باهوشی که بار زندگی پرمشغله مصطفی را صبورانه به دوش می کشید. 
مصطفی تحصیلاتش را در مقطع دکتری در دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد، همان سال او 9 ماه منتظر گزینش سایت نطنز ماند و بالاخره به خاطر شایستگی و توانمندی هایش وارد مجموعه سایت نطنز شد. خیلی روی بحث انرژی هسته ای اصرار داشت و می گفت امروز جبهه ها اینجاست، اینجاست که ملت ما می تواند توی دنیا سربلند شود. نگران مصطفی بودم، او مدام در معرض تشعشعات رادیواکتیو بود. سر پرونده غنی سازی اورانیوم اولین خطری که او و دوستانش را تهدید می کرد، سرطان بود اما به هر شکلی بود به یاد سال های جنگ به خدا سپردمش. بیست فروردین ماه سال 1389 که آقای دکتر احمدی نژاد از حرم امام رضا (ع) خبر دست یابی ایران به فناوری هسته ای را به ملت دادند، زنگ زدیم به مصطفی و تبریک گفتیم. او یکی از سه نفر اصلی ای بود که در این قضیه نقش داشت. مصطفی معاون بازرگانی سایت نطنز بود. ایشان چندین مقاله ISI به زبان های انگلیسی و فارسی داشت. او در کارش بسیار محکم و استوار بود و هرجایی که مطمئن بود حق با اوست بی رودربایستی حرفش را می زد. خیلی جاها به او پیشنهاد کار دادند، کارهایی با درآمد بالا و رفاه بالاتر، اما همه عشق مصطفی خدمت به مردم بود. او همه چیز تمام بود، مهربان، شجاع، متوکل، مؤمن و متخصص. انگار خدا همه خصوصیات خوب را در وی جمع کرده بود. 
بیست و یکم دی ماه سال 1390 و روز چهارشنبه بود. با اینکه شب قبل مصطفی را دیده بودم ولی نمی دانم چرا دلم برایش هوایی شده بود و دلتنگش بودم. با هم قرار گذاشتیم تا یکدیگر را ببینیم. دیداری که به روز قیامت موکول شد و مصطفی فرزند عزیز 32 ساله ام بر اثر انفجار بمب مغناطیسی در خودروی خود در میدان کتابی ابتدای خیابان گل نبی تهران، به دست عوامل استکبار به شهادت رسید و عطر شهادتش برای همیشه من، خانواده و رهروانش را مست خویش ساخت. 
ما و پسرش در روزهای سخت دلتنگی در گلزار شهدای امامزاده علی اکبر (ع) چیذر به زیارتش می نشینیم.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پايگاه اطلاع رساني تبيان ، تاریخ: - / - / -
ویژه نامه طراوت جهاد، صفحه:61، تاریخ: - /04/1391




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1396 

 ناصرعلی احمدی

ناصرعلی احمدی

 

نام پدر: زین العابدین تاریخ تولد: 1333/01/22
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد تاریخ شهادت: 1360/08/14
محل شهادت: مشهد طول مدت حیات: 27 سال
مزار شهید: بهشت رضا(ع)-قطعه15-شماره23-خراسان


 

زندگینامه

ناصرعلی احمدی در بیست و دوم بهار سال 1333 در خانواده ای مذهبی در مشهد به دنیا آمد و از کوچکی به مسائل دینی علاقمند بود و همیشه در حضور در مراسم مذهبی و مسجد پیشقدم بود. 
ایشان برای کمک به معاش خانواده، ناچار تحصیل را نیمه کاره رها و به استخدام دانشگاه مشهد در آمد. 
از همان دوران جوانی فعالیت های سیاسی و انقلابی خود را آغاز نمود، به طوری که ایشان را به عنوان فردی مذهبی و سیاسی شناختند. 
احمدی با فعالیت های روشنگرانه در جریان انقلاب شرکت داشت و به تکثیر نوارها و اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) مشغول بود، تا این که انقلاب اسلامی مردم ایران به پیروزی رسید. 
پس از پیروزی انقلاب و فعالیت گروهک های معاند و آشوبگر صحنه دانشگاه به محلی برای دامن زدن به درگیری و تشنج مبدل گردید و با انجام انقلاب فرهنگی دانشگاه ها برای مدتی تعطیل گردید و ناصرعلی با استفاده از این موقعیت به سپاه پاسداران پیوست و به جبهه های دفاع از میهن اسلامی شتافت و بارها در جبهه های جنوب و غرب شرکت داشت. 
احمدی امام خمینی (ره) را بسیار دوست می داشت و تمام آرزوهایش در خدمت به انقلاب خلاصه می شد . 
او بارها مورد تهدید منافقین و ستون پنجم صدام قرارگرفت ولی هیچگاه میدان نبرد را خالی نکرد و سرانجام در شب تاسوعای حسینی 14 آبان ماه سال ۱۳۶۰ به همراه دو تن از همرزمانش، هنگامی که هنوز ۱۰ روز از ازدواج ایشان می گذشت، در مشهد توسط منافقین کوردل ترور در سن 27 سالگی به شهادت رسید. 
مزار پاک و مطهرش در بهشت رضا(ع) مشهد قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1396 

 رمضان علی احمدی نژاد

رمضان علی احمدی نژاد

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 0000/00/00
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1360/06/27
محل شهادت: - طول مدت حیات: -
مزار شهید: -


 

زندگینامه

رمضان علی احمدی نژاد در یک خانواده مذهبی و مستضعف متولد شد و در همان کودکی با رنج و سختی آشنا شد و با پدرش در کوره پزخانه ها کار می کرد. در دوران دبیرستان فعالیت مذهبی خود را شروع کرد و به اسلام تعهد فوق العاده ای داشت و در جلسات مذهبی شرکت می کرد. با رنج و سختی و کار شبانه، تحصیل خود را ادامه داد و به رشته الکترونیک دانشگاه بلوچستان راه یافت. در دانشگاه در فعالیت های دانشجویان به طور فعال شرکت داشت و همچون دیگر مسلمانان آگاه در جهت پیروزی انقلاب اسلامی صادقانه تلاش می کرد و می دانست فقط انقلاب اسلامی است که مستضعفان را به حقوق واقعی شان می تواند برساند. 
بعد از انقلاب فرهنگی به مشهد آمد و در مسجد محل، انجمن اسلامی و بسیج مستضعفین را تشکیل داد و آموزش اسلحه را برای مردم شروع کرد. برای خدمت بیشتر به اسلام و مستضعفینی که درد های آنان را با گوشت و پوست خود لمس کرده بود، وارد جهادسازندگی شد. 
در تشکیل شوراهای اسلامی نقش به سزایی داشت. با آن که بعد از فوت پدرش مسئولیت سه برادر و یک خواهر و مادرش را بر عهده داشت، بارها به جبهه های دفاع مقدس شتافت و از این وظیفه اسلامی و ایرانی غافل نماند. 
تا آن که سرانجام در روز جمعه بیست و هفت شهریور ماه سال 1360 به هنگام برپایی نمایشگاهی از تجاوز صدامیان کافر به خاک میهنمان، مورد اصابت گلوله های مسلسل یکی از منافقین کوردل و مزدور بیگانه قرار گرفت و مظلومانه به شهادت رسید و گلی از گلستان انقلاب اسلامی پرپر شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1396 

 یوسف علی احدی

یوسف علی احدی

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1337/01/02
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/10/13
محل شهادت: مشکین شهر طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

یوسف علی احدی در دوم فروردین ماه سال 1337 در استان تهران به دنیا آمد. وی تا دوره متوسطه تحصیل نمود و به کادر ارتش وارد شد. او متاهل و دارای دو فرزند بود و در مشکین شهر سکونت داشت. وی سرانجام در سیزدهم دی ماه سال 1360 در جریان بمب گذاری عناصر سازمان تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) در سن 23 سالگی به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1396 

حسن اجاره دار

حسن اجاره دار

 

نام پدر: حسین تاریخ تولد: 1329/00/00
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/04/07
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 31 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

حسن اجاره دار در سال 1329 در شهر تهران چشم به جهان گشود، دوران کودکی و نوجوانی را همراه با کار و تحصیل در زادگاهش سپری کرد . هر روز مقداری گلاب را با پدرش برای فروش به خیابان‌های شهر می برد، از همان آغاز نوجوانی به دلیل جو مذهبی خانواده در جریان تحولات شهر قم قرار گرفت. پس از اخذ مدرک دیپلم روانه خدمت سربازی گشت، و درسال 1353 به دانشگاه راه یافت . حسن مدتی بعد به عنوان ممیز مالیاتی در وزارت دارایی استخدام شد، اما سه ماه بعد به دلیل ضرورتهای اجتماعی و سیاسی استعفا داد. در سال 1349 فعالیتهای خود را در قالب سیاسی - ایدئولوژی به صورت کار گروهی با دوستانش آغاز نمود، وی در میان سالهای 1350 الی 1356 با چندین گروه به صورت نظامی به مبارزه علیه شاه پرداخت و قبلا در سال 1355 به دلیل همین فعالیتها دستگیر شده بود. با اوج گیری انقلاب اسلامی با چند تن از برادران از جمله "آقای بهشتی "، "آقای مفتح " و "حاج آقا طوفانی "آشنا شده و به همراه آنان فعالیتهایش را ادامه داد. گسترش کتابخانه قبا، مسجد قبا، کتابخانه های مساجد جنوب شهر و فعالیتهای سیاسی و ایدئولوژیک در سطح دانشجویی از دیگر اقدامات او به شمار می رفت. پس از پیروزی انقلاب بنا بر تکلیف از طرف "دکتر بهشتی" ، به عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در آمد، همکاری در بخش تشکیلات و هماهنگی کارخانجات را بر عهده گرفت ، وی تا لحظه شهادت در بخش دانش آموزی و هماهنگی استان تهران مشغول فعالیت بود.
"حسن اجاره دار" سرانجام در تاریخ هفتم تیرماه سال 1360 بر اثر بمب گذاری در ساختمان حزب جمهوری اسلامی در سن 31 سالگی به همراه هفتاد و یک نفر دیگر از یاران امام (ره)به دیدار معبود شتافت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه جمهوری اسلامی، تاریخ:
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:263، تاریخ:
مطالب ارسالي از دانشگاه تهران، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
(تعداد کل صفحات:16)      [1]   [2]   [3]   [4]   [5]   [6]   [7]   [8]   [9]   [10]   [>]  

آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ