مرتبه
تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1396 

 محمد حبیب الله زاده

محمد حبیب الله زاده

 

نام پدر: قدیر تاریخ تولد: 1344/07/18
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - عجب شير تاریخ شهادت: 1361/02/15
محل شهادت: آریاشهر-تهران طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف43-شماره46-تهران


 

زندگینامه

محمد در هجدهم مهرماه سال ۱۳۴۴ در خانواده ای مذهبی و مستضعف در عجب شیر آذربایجان شرقی به دنیا آمد. خانواده اش پس از مدتی به خاطر شرایط سخت زندگی به تهران عزیمت نمودند و در محله نجف آباد ساکن شدند. دوره ی ابتدایی را با موفقیت گذراند و در دوره راهنمایی با همکاری دوستانش کتابخانه ای در مسجد محل تأسیس نمودند.
در روزهای تاریخ ساز ۲۱ و۲۲ بهمن 13۵۷ در تسخیر مراکز انتظامی رژیم شاه نقش فعال و مؤثری داشت. اکثر اوقات خود را به پاسداری می گذراند. علاقه اش در راه اهداف مقدس انقلاب به قدری بود که علاوه بر تحصیل و فعالیت در انجمن اسلامی مدرسه و همچنین بسیج مستضعفین در بخش فرهنگی جهادسازندگی منطقه نیز به کار مشغول شد و شب ها تا دیر وقت به انجام وظایف متعدد و سنگین می پرداخت و زندگی اش را یکسره در خدمت انقلاب قرار داده بود.
تروریست های منافق در روز پانزدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ به محل جهادسازندگی واقع در منطقه آریاشهر-تهران حمله کردند و به این بهانه که از اعضا کمیته هستند و برای بازرسی محل آمده اند به ساختمان وارد شدند و سه تن از جهادگران راه خدا محمد حبیب الله زاده، علی اصغر رحیمی اصل و عنایت الله طباطبایی را آماج گلوله ها خود ساختند و سپس پیکرهای پاک این شهیدان را با بمب منفجر کردند و عاقبت نیز برای نشان دادن اوج شقاوت و ددمنشی اهل نفاق، ساختمان را به آتش کشیده و ضمن سوزاندن کتبی چون قرآن و نهج البلاعه متواری شدند.
محمد در سن 17 سالگی به شهادت رسید و مزار پاکش در بهشت زهرا(س) واقع می باشد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1396 

جلیل حبیبی سفیدی سرا

جلیل حبیبی سفیدی سرا

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1336/00/00
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1357/00/00
محل شهادت: تبریز طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

جلیل در سال 1336 در آغوش پر مهر مادر جای گرفت و از او فرامین دین اسلام را آموخت. هنوز کودکی بیش نبود که عشق اهل بیت (ع) در جانش ریشه کرد و او را با فرهنگ ایثار آشنا ساخت.
حبیبی سفیدی سرا کم کم به خیل کثیر یاوران امام (ره) پیوست و سلاح بر دوش به جنگ با متجاوزین عراقی پرداخت. وی سرانجام در سال 1357 در حالی که 21 سال داشت از خاک تبریز بر اثر ترور منافقان کوردل به ملکوت آسمان پر کشید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

مجله ی اوج، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1396 

 ابوالقاسم حاضری بغدادآبادی

ابوالقاسم حاضری بغدادآبادی

 

نام پدر: حسین تاریخ تولد: 1317/01/04
محل تولد: ایران - یزد - یزد - مهریز تاریخ شهادت: 1360/12/17
محل شهادت: خیابان یوسف آباد-تهران طول مدت حیات: 43 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف84-شماره47-تهران


 

زندگینامه

حاضری بغداد آبادی در روز چهارم فروردین ماه سال 1317 در خانواده ای مذهبی در روستای مهریز از توابع یزد متولد شد. کودکی را در روستای زادگاهش سپری کرد و در مکتب خانه ای که توسط مادربزرگش اداره می شد قرائت قرآن را فرا گرفت و در فضایی آکنده از روح معنویت و عشق به اسلام رشد یافت. 16 ساله بود که برای یافتن کار به تهران عزیمت کرد و به کار ساختمانی پرداخت.
به اسلام اعتقاد راسخ داشت و در بجا آوردن مراسم مذهبی اصرار می ورزید. در طول زندگی دوبار به حج مشرف شد و همچنین مسجد کوچک زادگاهش را ترمیم و بازسازی نمود و همه ساله برای برگزاری مراسم مذهبی که در زادگاهش، شهر مهریز برگزار می شد مراجعت می نمود. 
همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی در سال 1356 به این نهضت الهی پیوست و از بذل جان و مال در راه پیروزی آن دریغ نورزید. در راهپیمایی ها در کنار فرزند شهیدش محمد شرکت می جست و شب ها بانگ رسای الله اکبرش در محله به گوش می رسید و نویدبخش پیروزی توحید بر کفر و الحاد بود. 
پس از شروع جنگ تحمیلی مشوق عزیمت فرزندش به جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و آنگاه که پیکر پاک فرزند شهیدش را از جبهه بازگرداندند با ایمانی مستحکم به حمایت از اسلام و انقلاب اسلامی ادامه داد و بر کمک هایش به جبهه افزود. عشقش به اسلام و تعهدی که به تعالیم و واجبات آن داشت در تمام طول زندگی با وی همراه بود و تا لحظه شهادت ادامه یافت و او را از همه انحرافات اخلاقی و سیاسی حفظ نمود و از وی انسانی پیرو ولایت فقیه ساخت. 
در روز هفدهم اسفند 1360 چون روزهای دیگر، عازم محل کار بود که تروریست های منافق راه را بر او بستند. تروریست ها آن روز در خیابان ها به قصد کشتار امت حزب الله می گشتند و با مشاهده اتومبیل حامل او در خیابان یوسف آباد و دیدن محاسن وی "سوژه" مناسب را یافتند و رگبار گلوله را بسویش گشودند. حاج ابوالقاسم حاضری بغداد آبادی در اثر اصابت چند گلوله در خون پاک خود غوطه می خورد و در سن 43 سالگی جان به جان آفرین تسلیم می نماید و داغ ننگ دیگری بر پیشانی منحوس منافقین میکوبد. 
مزارش در بهشت زهرا(س) قرار دارد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:112، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1396 

 عبدالرحیم حاجی نوری

عبدالرحیم حاجی نوری

 

نام پدر: عیسی تاریخ تولد: 1337/03/06
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1361/01/08
محل شهادت: پادگان لویزان طول مدت حیات: 24 سال
مزار شهید: گلزارشهدای یوسف رضا-چالوس-مازندران


 

زندگینامه

در ششم خرداد ماه سال 1337 عبدالرحیم حاجی نوری دیده به این عرصه خاکی گشود. 
حاجی نوری تلاش وافر داشت تا سخنان و کلاس هایش، معنویت بخش و جذبه آفرین برای دانش آموزانش باشد و گاه دانش آموزان، عشق درونی خود را به صورت شعر یا نوشته ای تقدیم او می کردند. تبیین ابعاد جلوه های گوناگون شخصیتی این معلم بزرگ در عرصه های مختلف اجتماعی و فرهنگی، از قلم این حقیر عاجز و ناتوان خارج است. 
حاجی نوری پیش از انقلاب، فعالیت هایی را از خود در کنار مبارزین به جای نهاده است. هم چنین فعالیت سیاسی ایدئولوژی ارتش، دانش سرای کشاورزی سلمان شهر، مناظره های علمی با گروهای الحادی و از همه مهمتر،[شرکت] در سنگر تعلیم و تربیت تندیسی از افتخارات او به حساب می آید. 
منافقان ناپاک این مرز و بوم که از عمق عظمت و بزرگی این عزیز آگاه بوده در تعقیب او از منطقه ی«عجب شیر» به محض دیدن زمینه های لازم در پادگان لویزان، در تاریخ 8 فروردین ماه سال 1361 روح سرشار از معنویت این معلم عاشق را با شهادت به پرواز درآوردند. 
از او یک فرزند دختر به نام فاطمه و یک فرزند پسر به نام اسماعیل به یادگار مانده است. 
پیکر رادمرد 24 ساله را در گلزار شهدای یوسف رضا به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب کلاس های بارانی، صفحه:41، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : چهارشنبه 17 آبان 1396 

مهدی حاجیان مقدم

مهدی حاجیان مقدم

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1333/04/23
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/04/07
محل شهادت: حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 27 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

مهدی روز بیست و سوم تیر ماه سال 1333 در محله ی خانی آباد تهران، در شرایطی چشم به جهان گشود که پدرش همراه دیگر فدا ئیان اسلام، نواب صفوی را در مبارزه علیه رژیم سفاک پهلوی یاری می کرد و در دامان مادری پرورش یافت که هیچگاه بی وضو به او شیر نمی داد. در سال 1351 پس از تحصیل در دبیرستان «دارالفنون» موفق به اخذ دیپلم شد سپس به دانشکده ی مدیریت اقتصاد کرج وارد شد و در خلال این سال ها ذهن حساس و پرسشگر او توسط پدرش با منابع اصیل اسلامی آشنا گردید. مهدی درسال 1355 برای ادامه ی تحصیل عازم آمریکا شد و در شهرهای مختلف آن کشور فعالیت های مبارزاتی خود را که در زمان دانشجویی آغاز کرده بود، به صورت منسجم و منظم ادامه داد. او پس از کسب مدرک دکترای مدیریت مهندسی تحت تعقیب قرار گرفت و به شهری در مکزیک سفر کرد و در این مدت سرخ پوستان ستمدیده و آزادی خواه آن سرزمین را یاری نمود و آنان را با چهره ی حقیقی اسلام آشنا کرد. سرانجام در اردیبهشت ماه سال 1359 به وطن بازگشت و خدمات خود را در نهادهای انقلابی آغاز نمود. وی با عضویت در ستاد هماهنگی کمک به مناطق جنگ زده ، عضویت در ستاد بسیج اقتصادی و همکاری با دفتر طرح ها و بررسی ها ی نخست وزیر به انقلاب خدمات شایان توجهی ارائه داد. حاجیان دوره ی کلاس های آموزش سفارت و کارداری را برای اعزام به خارج از کشور از طرف وزارت امور خارجه گذراند.
او سرانجام در حالی که مسئولیت آموزش واحد مهندسین حزب جمهوری اسلامی را عهده دار بود در روز هفتم تیر ماه سال 1360 بند از پای برید و خود را به جوار معشوق رسانید و همراه 71 تن دیگر از یاران صدیق اسلام در سن 27 سالگی به لقاءالله پیوست.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ:
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:185، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1396 

رشید حاج آغمیونی

رشید حاج آغمیونی

 

نام پدر: محمد تاریخ تولد: 1344/06/00
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1361/06/03
محل شهادت: نارمک_ سه راه گلستان طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

در شهریور 1344 در تهران به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه ی خواجه نصیرالدین طوسی به پایان رساند و در محیط گرم خانواده با تعالیم عالیه ی اسلام آشنایی پیدا کرد به طوری که در هفت سالگی قرآن و نماز را خیلی خوب می خواند. در مدرسه دانش آموزی کنجکاو و جستجوگر بود و با تیزهوشی همه ی مسایل را به دقت فرا می گرفت و هم چنین نسبت به دیگران رفتاری آمیخته با مهربانی و عطوفت داشت و این خصوصیت برجسته در تمام طول عمر کوتاه اما پربارش با وی همراه بود. 
در انقلاب اسلامی ایران هم چون دیگر جوانان متعهّد و مومن فعالانه شرکت داشت و چه در تظاهرات و راهپیمایی ها و چه در پخش اعلامیه و درگیری شبانه با مزدوران گارد، حضوری خلاق داشت و در میان امواج خروشان امت شهیدپرور آبدیده تر گردید. فعالیت مبارزاتی خود را پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پیوستن به بسیج مستضعفین، ابعادی نوین بخشید و دوره ی آموزش نظامی بسیج را در اردوگاه شهید باهنر به پایان رساند. روزها در کلاس درس حاضر می گشت و شب ها در مسجد امام رضا (ع) به پاسداری از انقلاب می پرداخت و از این فعالیت شبانه روزی به هیچ وجه احساس کوچک ترین خستگی نمی نمود. در مراسم عبادی سیاسی نمازجمعه حضور دایم داشت و در اکثر مواقع نمازهای یومیه را به جماعت می خواند و در دعاهای کمیل، عاشقانه با پروردگارش راز و نیاز می کرد. به سالار شهیدان کربلا، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) ارادتی و عشقی عجیب داشت. 
پس از چندی جزو نیروهای ذخیره ی کمیته انقلاب اسلامی به همکاری با این نهاد مردمی پرداخت و فعالیت خود در مبارزه با ضد انقلاب، فحشا و منکرات ادامه داد. آن قدر شیفته ی خدمت به اسلام بود که حرفه ی مورد علاقه اش، تراشکاری را رها و به صورت تمام وقت به خدمت کمیته ی انقلاب اسلامی درآمد و لباس مقدس پاسداری را بر تن کرد تا در اقتدا به مولایش حسین (ع) به پیشواز مرگی سرخ بشتابد. 
در شامگاه روز سوم شهریور 1361 صدای رگبار مسلسلی سکوت ملکوتی قبل از اذان مغرب را در هم شکست و دست آمریکا از آستین تروریست های منافق خارج شد تا جنایتی دیگر شکل گیرد. دو نفر از تروریست های منافق برای خوش خدمتی به ابرقدرت های شرق و غرب در آن ساعت روحانی، آغمیونی و برادر جلیل کریمی، اعضای کمیته ی انقلاب اسلامی منطقه ی 5 را در حالی که در سه راه گلستان عازم مأموریت بودند، هدف گلوله قرار می دهند و پس از فرار از صحنه ی این جنایت ددمنشانه، پیکرهای غرقه به خون این عزیزان را بر جا می گذارند. 
رشید در سنّ 17 سالگی بر اثر اصابت گلوله به سینه، صورت و دست به آسمان بیکران شهادت بال گشود. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

جمع آوری شده توسط گروه فرهنگی هاتف، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1396 

محسن حاجی هاشم

محسن حاجی هاشم

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1327/00/00
محل تولد: ایران - تهران - تهران - کن تاریخ شهادت: 1363/12/25
محل شهادت: دانشگاه تهران طول مدت حیات: 36 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

در سال 1327 در خانواده ای مذهبی و کشاورزی در قریه ی کن فرزندی دیده به جهان گشود و نامش را "محسن" گذاشتند.
پس از گذشت 7 سال وارد دبستان گردید و دوره ی ابتدایی را با موفقیت به پایان رسانید و برای ادامه ی تحصیل پا به دبیرستان گذاشت. پس از شش سال از دبیرستان دکتر هوشیار تهران فارغ التحصیل و در سال 1347 به استخدام نیروی هوایی درآمد.
پس از گذراندن دوره ی آموزشی برای طی دوره ی تخصصی راهی آمریکا شد و پس از اتمام دوره به ایران بازگشت. هم چنان که در دوران اقامت در ایران در انجام فرایض دینی قصوری به خود راه نمی داد، درین کشور خارجی هم که مهد بی بند و باری بود از انجام این امور مهم دست بر نمی داشت. 
در سال 1351 ازدواج نمود که حاصل این پیوند الهی سه فرزند گردید. حاجی هاشم در طول زندگی پر بار خود همیشه رفتارش با والدین و همسر و دوستان و آشنایان بسیار مطلوب بود. در محیط کار انسانی تلاشگر و مقاوم بود و یکی از متخصصین ورزیده ی اسلحه هواپیما به شمار می رفت. در سال 1355 به عنوان استاد اسلحه هواپیما در فرماندهی آموزش ها مشغول انجام وظیفه گردید و پس از مدتی جزو استادان نمونه در سال 1356 معرفی و مورد تشویق قرار گرفت. در سال 1356-1357 جزو افرادی بود که در حد نهایت مخالفت خود را با رژیم ستم شاهی ابراز و در اعتصابات، تحریم صبحگاه، اعتصاب غذا در نیروی هوایی و خصوصاً در کنار امت حزب الله در راهپیمایی های میلیونی شرکت و جزو بیعت کنندگان با امام امت در روز تاریخی 19 بهمن 1357 بود. 
در طی روزهای پرجوش و خروش انقلاب در تمام سنگرها حاضر و بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران سه سال از آخرین سال های پر بار زندگی خود را به عنوان رئیس هیئت مقدماتی مرکز آموزش نگهداری هواپیما سپری کرد. طبق معمول همه هفته در روز جمعه 24 ر 12 ر 3 با عبادتگاه همیشگی و میعادگاه عاشقان الله دانشگاه تهران رفت و دست آمریکا از آستین منافقین برای چندمین بار بیرون آمد و با انفجار بمب ایشان مجروح گردید و در سنّ 36 سالگی در تاریخ 25/12/1363 به لقاءالله پیوست. 
روحش شادو راهش پررهرو باد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

مجله صف، صفحه:49، تاریخ:1364/8




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1396 

حسین حاجی زاده

حسین حاجی زاده

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 0000/00/00
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1364/03/27
محل شهادت: تاکستان-قزوین طول مدت حیات: -
مزار شهید: -


 

زندگینامه

حسین حاجی زاده یکی از نیروهای متعهد به نظام مقدس جمهوری اسلامی بودند، که در تاریخ 27 خرداد ماه سال 1364 هنگام صرف سحری در محل کارشان در تاکستان قزوین، توسط فردی از عوامل نفوذی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با رگبار گلوله به شهادت می رسند. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1396 

 محمدعلی حاجی علی محمدزرگر

محمدعلی حاجی علی محمدزرگر

 

نام پدر: محمدرضا تاریخ تولد: 1324/08/30
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/07/05
محل شهادت: خیابان طالقانی-تهران طول مدت حیات: 36 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف97-شماره1-تهران


 

زندگینامه

محمدعلی در سی ام آبان ماه سال ۱۳۲۴ در خانواده ای مستضعف در جنوب شهر تهران به دنیا آمد و در دامان پر مهر پدر و مادری دلسوز پرورش یافت و از کودکی با تعالیم عالیه اسلام آشنا گشت. پدرش کارگر راه آهن بود و او پس از طی سنین نوجوانی به استخدام اداره حفاظت شرکت نفت درآمد. 
آزاده بود و آزادگی را در مکتب سرور و سالارش اباعبدالله الحسین (ع) آموخته بود و لذا نمی توانست زیر بار زور برود، از همین رو نیز نتوانست ظلم ها و اجحاف هایی را که در شرکت نفت مشاهده می کرد تحمل کند و پس از درگیری با یکی از سرهنگان مزدور حفاظت، به دستور پسرخاله شاه معدوم به عنوان عنصر بی انضباط از شرکت نفت اخراج شد. پس از مدتی توانست به عنوان بازبین موقت مجدداً در بخش دیگری از شرکت نفت استخدام شود و در آنجا نیز دست از فعالیت های افشاگرانه اش برنداشت. 
با مسجد پیوندی ناگسستنی داشت و در همه امور خیر پیش قدم بود. در سال های ۱۳۵۶ و 1357 از هر فرصتی برای پخش اعلامیه های امام و تکثیر مخفیانه آن ها استفاده می کرد و در به حرکت در آوردن کارکنان تأسیسات نازی آباد پیش قدم بود. در یکی از همین تظاهرات ها قبل از همه تصویر بزرگی از امام را به دست گرفت و با حالت خاصی در محوطه ایستاد و با نگاه خود همکارانش را به مبارزه دعوت کرد و پس از جمع شدن تدریجی کارکنان، به راهپیمایی در اعتراض به حضور ارتش در انبار شرکت نفت پرداخت و باعث شد تا مزدوران گارد آن منطقه را ترک کنند. 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در همه صحنه ها حاضر بود. از جهادسازندگی تا کمک رسانی مستمر به جبهه ها در طول جنگ تحمیلی، پس از آن که یکی از مخازن جزیره خارک دچار حریق شد، اولین کسی که داوطلب اعزام به آن محل گردید او بود و توانست به اتفاق همکارانش در زیر بمباران مداوم هواپیماهای بعثی حریق فوق را اطفاء نماید. 
بچه های خوب نازی آباد او را به یاد دارند که هر روز صبح زود در مسجد سیدالشهداء حاضر می شد و به آنان تمرینات رزمی می داد و برایشان کلاس های ایدئولوژی و اصول و احکام برپا می کرد. به همت او گروه سرودی از نوجوانان این مسجد تشکیل شد که به هنگام تسخیر لانه جاسوسی بارها با لباس متحد الشکل و با نظمی خاص سرودهای مذهبی و انقلابی اجرا نمودند.
از اعضاء فعال انجمن اسلامی شرکت نفت بود و اکثر کلاس های آموزش فنون نظامی این انجمن را اداره می کرد و علاوه بر آن در تأسیس کتابخانه انجمن نیز فعالیتی چشمگیر داشت. شهادت را فوزی عظیم می دانست. 
سرانجام حدود ساعت ۱۰ صبح روز ۵ مهر ۱۳۶۰ منافقین در بلوای شومی که به منظور بر هم زدن نظم جامعه به راه انداخته بودند، در حوالی خیابان آیت الله طالقانی اتوبوسی را به آتش کشیده و به عابرین بیگناه حمله ور شده بودند. 
زرگر که در آن روز برای انجام کار اداری به اداره شرکت نفت رفته بود با مشاهده این صحنه با مشت های گره کرده به مقابله با منافقین جنایتکار می پردازد تا آنان را از ارتکاب این فجایع بازدارد. منافقین کوردل او را همچون شمار دیگری از امت حزب الله هدف گلوله قرار می دهند و این سرباز گمنام اسلام با پیکری غرقه به خون به لقاالله می پیوندد.
پیکر پاک شهید زرگر 36 ساله در میان انبوه جمعیت سوگوار از مقابل تأسیسات نفت نازی آباد تهران تا مسجد سیدالشهداء در خیابان یادآوران تشییع، و در بهشت زهرا(س)-قطعه ۲۴ - ردیف ۹۷- شماره ۱ به خاک سپرده شد. 
از او دو فرزند به یادگار مانده است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1396 

محمدتقی حاج حیدری

محمدتقی حاج حیدری

 

نام پدر: حسین علی تاریخ تولد: 1310/07/03
محل تولد: ایران - اصفهان - خمینی شهر تاریخ شهادت: 1361/06/14
محل شهادت: نارمک-تهران طول مدت حیات: 51 سال
مزار شهید: گلزارشهدای سیدمحمد-اصفهان


 

زندگینامه

محمدتقی در سوم مهرماه سال 1310 در خمينی شهر اصفهان ديده به جهان گشود. 3 ساله بود که پدرش را از دست داد. به خاطر تنگدستی امکان ادامه تحصيل برايش ميسر نبود بنابراين مشغول به کار شد. در سال 1345 عازم تهران گرديد و در محله نارمک اقدام به تأسيس يک مغازه نمود. با اوج گيری نهضت اسلامي از اولين کساني بود که عليرغم تهديدات عمال رژيم طاغوت عکس های حضرت امام را بر روی شيشه مغازه اش نصب نمود. پس از پيروزی انقلاب در همه صحنه های سياسي _ عبادی حضوری فعال داشت و به خصوص با آگاهي از ماهيت بني صدر خائن و منافقين کوردل، در دفاع از روحانيت مبارز و ياران امام فعالانه مي کوشيد. 
پس از شروع جنگ تحميلي مشتاق عزيمت به جبهه های نبرد حق عليه باطل بود ليکن به سبب مشکلات زندگي و سرپرستي خانواده نتوانست به اين آرزو برسد و لذا توان خود را صرف خدمت به رزمندگان اسلام در پشت جبهه مي نمود و از اين طريق دين خود را به اسلام ادا مي کرد. مبارزه پيگير وی عليه منافقين و ديگر دشمنان اسلام باعث شد که بارها توسط اين کوردلان مورد تهديد و حمله قرار گيرد. بطوري که دوبار در تاريخ 26 تیر 1360 و 8 شهریور 1360 مغازه اش توسط منافقين به آتش کشيده شود که با هوشياری مردم مهار گرديد. همچنين منافقين بمبي را در مغازه ايشان کار گذاشتند که آن هم به ياری خدا خنثي گرديد. اما هيچ يک از اين تهديدها و فشارها نتوانست وی را از ادامه راهي که برگزيده بود منصرف کند و او تا آخرين لحظه زندگي ثابت قدم و متعهد باقي ماند. 
عاقبت در روز دوشنبه 14 شهریور 1361 مرگ سرخي را که مي جست يافت. صبح آن روز در حالي که در پياده رو مقابل مغازه اش ايستاده بود مورد حمله يکي از واحدهای تروريستي منافقين قرار گرفت و در حالي که ندای الله اکبر از زبانش برمي خاست در سن 51 سالگی به لقاءالله پیوست. 
مزار پاک و مطهرش در گلزار شهدای سیدمحمد اصفهان واقع می باشد. از او 7 فرزند به یادگار مانده است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
(تعداد کل صفحات:23)      [<>   [10]   [11]   [12]   [13]   [14]   [15]   [16]   [17]   [18]   [19]   [>]  

آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ