مهدی رجب بیگی
مهدی رجب بیگی
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1336/00/00 |
محل تولد: ایران - سمنان - دامغان | تاریخ شهادت: 1360/07/05 |
محل شهادت: سه راه جمهوری_ تهران | طول مدت حیات: 24 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
مهدی درسال 1336 در شهر دامغان به دنیا آمد و کودکی و نوجوانی اش را به همراه خانواده در تهران سپری کرد. او از همان ابتدا علاقه زیادی به مطالعه و تفکر داشت، از این رو تا قبل از پایان تحصیلات متوسطه، با کتب مذهبی بسیاری آشنا گردید. در سال 1354 وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد و در رشته مهندسی راه و ساختمان مشغول به تحصیل گشت. با ورود به دانشگاه، همراه دیگر برادران مسلمان خود به فعالیت های صنفی- سیاسی روی آورد و با وجود خفقان شدید آن دوران، با پخش اعلامیه و شر کت در تظاهرات و اداره فعالیت های مبارزاتی دانشگاه، مسئولیت خود را در قبال اسلام، به خوبی به انجام رساند. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و ادامه کار دانشگاه ها، مهدی انتشار نشریه دانش آموزی «هجرت» را به عهده گرفت. او جریانات سیاسی و داخلی را با تسلط و قدرتی کم نظیر تحلیل می کرد و مقالات او از بهترین کارهای مطبوعاتی و فرهنگی روزنامه های معتبر کشور بود. و آن گاه که جنایتکاران منافق با اسلحه در تهرا ن به مردم و پاسداران انقلاب حمله بردند، او قهرمانانه به مقابله با آنان پرداخته و در راه دفاع از آرمان های اسلامی ملت خویش، به سر منزل مقصود شتافت.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب از ستاره تا خورشیدجلد2، صفحه:113، تاریخ: |
کتاب می رویم تا خط امام بماند، تاریخ: |
ادامه مطلب
محمدعلی رجایی
محمدعلی رجایی
نام پدر: حسین | تاریخ تولد: 1316/10/13 |
محل تولد: ایران - خراسان - قوچان - شورچه | تاریخ شهادت: 1360/07/03 |
محل شهادت: اداره پست تایباد | طول مدت حیات: 44 سال |
مزار شهید: بهشت رضا(ع)-قطعه4-ردیف19-خراسان |
زندگینامه
محمدعلي رجايي در 13 دي ماه سال 1316 در روستاي شورچه از توابع قوچان، در خانوادهاي مستضعف به دنيا آمد.
شغل پدرش چوپاني بود و بر اثر فقري که بر خانواده حاکم بود، هيچگاه فرصت نيافت که به مدرسه برود و از سن 6 سالگي همراه پدر به کوه ميرفت.
رجايي در همان سنين طفوليت پدرش را از دست داد و در سن 16 سالگي به تايباد رفت و به شغل خياطي پرداخت.
محمدعلي، همگام با آغاز انقلاب اسلامي حرکت خود را شروع کرد و با اين که امکان هيچگونه راهپيمايي و تظاهراتي در تايباد نبود، ولي هرگاه اطلاع مييافت که در مشهد تظاهرات برپاست، خود را فوراً به مشهد ميرساند و در مراسم شرکت ميکرد.
بعد از انقلاب از همان روز اول در کميتههاي مردمي شروع به فعاليت کرد و سپس به سپاه پاسداران پيوست.
او عاشق شهادت بود و بارها به خانوادهاش گفته بود، وقتي اين بچههاي يتيم را ميبينم، آرزوي شهادت ميکنم تا اين که شامگاه 3 مهر ماه سال 1360، زماني که نمايشگاهي به مناسبت سالگرد آغاز دفاع مقدس و تجاوز صدام به ايران در محل اداره پست تايباد برگزار شده بود، هدف گلوله منافقين مزدور صدام قرار گرفت و به همراه همرزمش عباس ملکي در سن 44 سالگي به شهادت رسيد.
پيکر پاکش را در بهشت رضا(ع) به خاک سپردند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
محمدعلی رجایی
محمدعلی رجایی
نام پدر: عبدالصمد | تاریخ تولد: 1312/00/00 |
محل تولد: ایران - قزوین - قزوین | تاریخ شهادت: 1360/06/08 |
محل شهادت: دفتر نخست وزیری | طول مدت حیات: 48 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)_ تهران |
زندگینامه
محمد علی رجایی در سال 1312 در خانواده ای متوسط و مذهبی در شهر قزوین به دنیا آمد. در چهار سالگی از نعمت داشتن پدر محروم شد. چندی بعد به اتفاق خانواده به تهران آمدند. محمد علی برای گذراندن زندگی و امرار معاش خانواده مجبور به ترک تحصیل شد و در خیابان های تهران به دست فروشی پرداخت. بعد از مدتی وارد ارتش شد و با اخذ دیپلم ریاضی تحصیلات خود را در مقطع متوسطه به پایان رساند و به دلیل علایق مذهبی از ارتش خارج شد. به جهت علاقه زیادی که به تدریس داشت به معلمی پرداخت اما در همان حال از ادامه تحصیل دست برنداشت و در نهایت در رشته آمار در مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شد. او در سال 1341 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج سه فرزند بود. در دوران مبارزه با رژیم پهلوی در کار جهاد بسیار فعال بود. او دو بار به زندان افتاد. بار دوم، دو سال در بند بود و در تمام این مدت شکنجه و آزار دید که این بیشترین مدت شکنجه در بین زندانیان قبل از انقلاب بود. پس از پیروزی انقلاب و با شکل گیری حکومت، رجایی به نخست وزیری رسید. او نخست وزیری مردمی و بسیار ساده زیست بود و زندگی اش با مردم عادی هیچ تفاوتی نداشت. به همین دلیل مردم نخست وزیر محبوب خود را در سال 1360 به ریاست جمهوری برگزیدند. در سفری به سازمان ملل فریادگر حقانیت و مظلومیت مردم ایران شد. منافقین کوردل نتوانستند خار چشم خود را تحمل کنند و او را در شهریور سال 1360 وقتی که تنها 20 روز از ریاست جمهوری او می گذشت به همراه یار دیرینش محمد جواد باهنر به شهادت رساندند.
اینچنین بود که شقایقی از یادش در دل ها رویید و جاودان ماند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ: |
کتاب چهره های ماندگار، تاریخ: |
کتاب دولت عشق، تاریخ: |
ویژه نامه دولت عشق، تاریخ: |
ادامه مطلب
هانی ربیعی
هانی ربیعی
نام پدر: سالم | تاریخ تولد: 1339/00/00 |
محل تولد: ایران - خوزستان - آبادان | تاریخ شهادت: 1359/04/03 |
محل شهادت: خیابان امام خمینی (ره) اهواز | طول مدت حیات: 20 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای بنک |
زندگینامه
هوا گرم است؛ پشه ها راحتم نمی گذارند. دوباره آمده ام اروندکنار. دوباره خاطرات تو هجوم آورده اند. خیلی وقت است که ذهنم زیر فشار نبودنت است. سال 1339 بود که تو در اروندکنار به دنیا آمدی. یاد لحظه ی تولّدت که می افتم، شوقی خاص سراسر وجودم را فرا می گیرد.
تصور کودکی زیبا و کوچک مرا در خلسه ای عمیق فرو می برد. اسمت را « هانی » گذاشتند. پا به پای تو بزرگ می شدم. مدرسه می رفتی و من شوق پیشرفتت را داشتم. دیپلم گرفتی. جنگ شروع شد؛ دوستت داشتم، اما نمی توانستم جلویت را بگیرم. نمی توانستم بگویم نرو، می دانستم که می گویی پس کشورم چی؟
شاید به خاطر دل من بود که در بیمارستان اهواز بهیار شدی. اما چه می شود کرد؟ خدا می خواست تو را زودتر پیش خودش ببرد. سومین روز از تیرماه سال 1359 بود. هیچ کس نمی دانست اما صدای مهیب انفجار همه را به داخل خیابان کشانید؛ خیابان امام خمینی (ره) اهواز را بمب گذاری کرده بودند و تو آن جا بودی ...
همه ی ماجرا همین بود. همه ی ماجرایی که خیلی سال است قلبم را می سوزاند. حالا مزار جوان 20 ساله ی من در " بنک " است و من هر پنج شنبه درد دل هایم را آن جا می کنم، هر چند که تو رفته ای اما من خوشحالم؛ خوشحال از این که آن دنیا شفاعتم را می کنی.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب همنشینان آفتاب، صفحه:41، تاریخ: |
ماهنامه عرشیان، شماره مجله:26، تاریخ: |
ادامه مطلب
فریبرز رادافزون
فریبرز رادافزون
نام پدر: عطاالله | تاریخ تولد: 1337/03/01 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1360/07/19 |
محل شهادت: خیابان فاطمی-تهران | طول مدت حیات: 23 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف103-تهران |
زندگینامه
روز اول خرداد ماه سال 1337 در تهران بدنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شیراز گذراند. در نوجوانی با تعالیم اسلامی از طریق مطالعه کتب استاد شهید مطهری آشنا شد و بذر ایمانی مستحکم در قلبش ریشه گرفت. پس از پایان تحصیلات متوسطه به سربازی رفت و گرچه بین 400 نفر شرکت کنندگان در امتحان سپاهی دانش رتبه اول را حائز شده بود و می توانست در تهران بماند، به انتخاب خودش به یکی از روستاهای محروم سیستان و بلوچستان به نام «ساراوان» رفت.
در آنجا با رنج و استضعاف از نزدیک آشنا شد و به مبارزه با مظاهر پلید نظام ستم شاهی پرداخت. با شکوفایی نهضت اسلامی فعالانه در آن شرکت جست و به پخش اعلامیه های حضرت امام و شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات پرشکوه امت رو آورد و در لبیک به فرمان رهبر انقلاب اسلامی سربازی را ترک نمود.
پس از پیروزی انقلاب مجدداً مدتی به ساراوان بازگشت و سپس در ساوه به کار پرداخت. با شروع جنگ تحمیلی کار را رها و به عضویت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه 3 تهران درآمد و مشتاقانه عازم جبهه های نبرد نورعلیه ظلمت گشت و در آنجا با شجاعت به حراست از حریم اسلام پرداخت.
پس از بازگشت از جبهه به سبب علاقه خاصی که به کودکان داشت و اهمیتی که برای پرورش غنچه های نوشکفته اسلام داشت درصدد بود آموزگاری را پیشه خود سازد. رفتار و اخلاقش نمونه یک مسلمان واقعی بود و در خط راستین اسلام از استکبار جهانی و عوامل داخلی اش بیزار بود و از بذل جان در راه آرمان مقدسش دریغ نداشت.
ساعت یک بعد از ظهر روز نوزدهم مهر ماه سال 1360، شهید رادافزون در حوالی منزل مسکونیشان در یوسف آباد توسط دو تن از تروریست های منافق به علت لباس بسیجی اش شناسایی می شود. تروریست ها که تظاهر به عضویت در نهادهای انتظامی می کردند او را ابتدا در یکی از کوچه های فرعی متوقف می کنند و پس بازرسی بدنی، معرفی نامه ای به امضاء سپاه از وی به دست میاورند. منافقین در برخورد اول توجه چندانی به امضاء نمی کنند و لذا رادافزون به راهش ادامه داده و به منزل می رود.
تروریست های کوردل پس از چند دقیقه بیاد میاورند که نامه به امضاء سپاه پاسداران بوده و لذا جهت ارتکاب جنایت به درب منزل شهید مراجعه و بلافاصله پس از آنکه وی در آستانه در ظاهر می شود با چند گلوله او را به شهادت می رسانند و از صحنه جنایت می گریزند.
فریبرز در 23 سالگی آسمانی گشت.
مزارش در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:124، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
جان بی بی رادمنش
جان بی بی رادمنش
نام پدر: رجب علی | تاریخ تولد: 1314/01/10 |
محل تولد: ایران - فارس | تاریخ شهادت: 1360/06/09 |
محل شهادت: شیراز | طول مدت حیات: 46 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای دارالرحمه-قطعه28-ردیف4-شماره11-شیراز-فارس |
زندگینامه
دهم فروردین سال 1314 در کوچه ای که طراوت بوستان داشت نوزادی متولد می شود که بر او نام بی بی می نهند و قدوم مبارکش را بر عرصه هستی گرامی می دارند. وی روزها و سال های نشاط انگیز کودکی را در خانواده ای مسلمان و متدین و با صدق و صفای پدر و مادری نیک سرشت و پاک روش می گذراند و خیلی زود دل خداجویش به ذکر و ثنای پروردگار انس و الفت می گیرد.
بی بی جان که موفق نمی شود با گام نهادن در مدرسه به تحصیل علم و دانش بپردازد و چشمان امیدوارش را به سیمای نشاط انگیز دفتر و کتاب بگشاید در خانه و در جوار مادر به آگاهی هایی دست پیدا می کند و به آینده ای نیک انجام دل می بندد.
او در یازده سالگی با یکی از بستگانش پیمان ازدواج منعقد می کند و زندگی نو و تازه ای را در جوار همسر خود آغاز می کند و در راه تحکیم و استواری هر چه بیشتر کانون گرم خانوادگی قدرت و قوت روحی و جسمی اش را به کار می گیرد.
به علت درآمد ناچیز همسرش که به شغل دست فروشی اشتغال داشت برای ادامه زندگی همراه با عزت نفس بی بی جان خود با اراده و عزمی استوار وارد عرصه ی کار و تلاش می شود و به ریسندگی رو می آورد و با بافتن فرش نقش مهمی در اداره ی خانواده برعهده می گیرد.
بی بی جان نه تنها در اداره ی امور خانه و یاری رساندن به همسرش در تامین هزینه ی زندگی خود را مقید می دانست بلکه در کمک و مساعدت به مردم نیز اعتقادی ژرف داشت و اگر در همسایگی اش بانویی زندگی می کرد و مثلا نوزادی بدنیا می آورد بی درنگ به یاری اش می شتافت و در امر بهداشت و تمیزی خانه و البسه خالصانه به تلاش می پرداخت.
محبت و مهربانی او زمانی به اوج می رسد که خداوند بخشنده فرزندانی صالح و صادق به وی عطا می کند و بی بی جان باصفا و صداقت کام جانشان را به رافت و عطوفت سرشار می کند و گلشن سرشت و فطرت پاک آنها را به چشمه سار دین و دیانت، نشاط و شادابی می بخشد و با وقار و متانت و صبر و حوصله ی فراوان هشت فرزند دختر وپسر را در آغوش گرم و پر محبت خود پرورش می دهد و برای ثمردهی درخت آرزوهاشان عاشقانه تلاش می کند.
همچنین در سال هایی که مردم رشید و شجاع ایران انقلاب شکوهمند خود را آغاز کردند و استبداد رژیم شاه را فریاد زدند بی بی جان نیز چون دیگر زنان سرافراز میهن خود در راهپیمایی ها شرکت می کرد و شعار استقلال آزادی سر می داد و در شهریور ماه سال 1360 قصد زیارت می کند، و چون گذشته برای برگ و توشه ی سفر و تغذیه ی فرزندانش که در خانه می مانند مقدمات تهیه ی نان را فراهم می کند اما از آنجایی که همسایه اش نیز از وی خواسته بود تا وسیله های نان پزی را در اختیارش قرار دهد بی بی برای اینکه همسایه نیز در روز مقرر موفق به پخت نان شود در سپیده دمان از بستر خواب بر می خیزد و پس از گزاردن نماز در درگاه حق تعالی مشغول به کار می شود. مخالفان و معاندان انقلاب اسلامی در مغازه ای که در پشت منزل جان بی بی در شیراز قرار داشت بمب جای می نهند.
بی بی جان تلاشی خالصانه را آغاز می کند و از صفای صبح و سپیده جام طراوت بر می گیرد و از شور و شوق زیارت به وجد می آید، زمانی که بمب جاسازی شده منفجر می شود منزل بی بی جان در خاک و خون می نشیند و او در تاریخ 9 شهریور سال 1360 در سن 46 سالگی به شهادت می رسد و در سفری روحانی به دیدار دوست نائل می شود.
مزارش در دارالرحمه شیراز قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
احمد ذوالفقاری
احمد ذوالفقاری
نام پدر: علی | تاریخ تولد: 1321/01/01 |
محل تولد: ایران - آذربایجان غربی | تاریخ شهادت: 1360/10/01 |
محل شهادت: بوکان | طول مدت حیات: 39 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای بوکان-آذربایجان غربی |
زندگینامه
احمد ذوالفقاری در یکم فروردین ماه سال 1321 در استان آذربایجان غربی متولد شد. وی دارای تحصیلات حوزوی بود و به عنوان روحانی خدمت می نمود. احمد متاهل و دارای یک فرزند بود و در ارومیه سکونت داشت. وی سرانجام در یکم دی ماه سال 1360 در شهرستان بوکان جلوی منزلش توسط عناصر تروریستی منافقین(سازمان مجاهدین خلق) هدف سوء قصد قرار گرفت و در سن 39 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاک و مطهرش در بوکان واقع می باشد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
غلام ذاکری ننگی
غلام ذاکری ننگی
نام پدر: علی | تاریخ تولد: 1328/02/01 |
محل تولد: ایران - هرمزگان - بندرعباس | تاریخ شهادت: 1360/03/04 |
محل شهادت: - | طول مدت حیات: 32 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
غلام در روز اول اردیبهشت ماه سال 1328 در شهر بندرعباس متولد شد؛ کودکی او در جمع خانواده سپری گشت. در سن 7 سالگی به مدرسه رفت و بعد از اتمام دوره ی ابتدایی به خاطر مشکلات اقتصادی از ادامه تحصیل انصراف داد و به ناچار در شرکتی مشغول به کار گشت. تا اینکه تصمیم گرفت به منظور آموزش فنون نظامی به شیراز سفر کند. وی چندی بعد در اداره ی راهنمایی و رانندگی به استخدام نیروی پلیس درآمد. در سال 1353 ازدواج کرد و صاحب 3 فرزند شد. بعد از 4 سال فعالیت خالصانه به بندرلنگه رفت. با ورود امام خمینی(ره) از پاریس به ایران و فرمان ارزشمند ایشان در محل خدمت خود حاضر نشد تا فرمانبرداری خود را از دستورات رهبرش به اثبات برساند. در سال 1358 به بندرعباس بازگشت. سپس مأمور بانک صادرات «سورو» شد. ذاکری در روز چهارم خرداد ماه سال 1360 توسط دو تن از منافقین در سن 32 سالگی به شهادت رسید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب پرستوهای عاشق، صفحه:25، تاریخ: |
ادامه مطلب
محمد ذاکری
محمد ذاکری
نام پدر: یوسف | تاریخ تولد: 1338/08/17 |
محل تولد: ایران - هرمزگان - میناب - پنجاه تومانی | تاریخ شهادت: 1360/02/09 |
محل شهادت: - | طول مدت حیات: 22 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
محمد در هفدهمین روز از آبان ماه سال 1338 در روستای«پنجاه تومانی» از شهرستان میناب پا به عرصه گیتی نهاد. پدرش از لحاظ مالی وضعیت مناسبی نداشت، اما با تمام توان سعی کرد فرزندانش را آن گونه که شایسته است تربیت نماید. محمد 5 ساله بود که به مکتب رفت و در مدت یک سال قرائت قرآن را فرا گرفت.
وی در 7 سالگی به مدرسه رفت. فاصله دبستان تا خانه زیاد بود و محمد به ناچار این مسیر را با پای پیاده طی کرد. همیشه آرزو داشت تحصیلاتش را به اتمام برساند و فرد مفیدی برای اجتماع خود باشد. اما فقر مالی باعث شد او از آموختن بازماند لذا با دستان کوچکش به شغل کارگری مشغول شد.
محمد شب ها که از کار برمی گشت به بچه های روستا قرائت کلام الله مجید و احکام اسلامی را یاد می داد. در سن 18 سالگی به خدمت نظام وظیفه رفت و با شنیدن فرمان امام (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان گریخت. در بازگشت به شهر میناب در جمع یاوران امام (ره) قرار گرفت.
بعد از پیروزی انقلاب دوره ی خدمت خود را به پایان رساند. آن گاه در روستا کلاس قرآن را به راه انداخت. در سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران بندرعباس درآمد و در واحد بسیج سپاه خدمتش را آغاز کرد، اما در نهمین روز از ماه اردیبهشت سال 1360 در سن 22 سالگی توسط گروهک منافقین به شهادت رسید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب پرستوهای عاشق، صفحه:34، تاریخ: |
ادامه مطلب
عزیزالله دیلم
عزیزالله دیلم
نام پدر: سلطان علی | تاریخ تولد: 1328/06/02 |
محل تولد: ایران - گلستان - علی آبادکتول | تاریخ شهادت: 1373/03/30 |
محل شهادت: حرم مطهرامام رضا(ع)-مشهد | طول مدت حیات: 45 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای الازمن-گلستان |
زندگینامه
عزیزالله دیلم فرزند مرحوم سلطان علی دیلم در دومین روز از شهریور ماه سال 1328 و در شهرستان علی آباد کتول دیده به جهان گشود. وی در خانواده ای متدین و معتقد رشد نمود؛ تحصیلاتش را تا اول راهنمایی ادامه داد و بعد از مدتی به استخدام رسمی به عنوان کارگر در کارخانه پنبه خاوردشت در علی آباد و در قسمت روغن کشی، درآمد و مدت ۱۹ سال مشغول به کار در این کارخانه مشغول بود.
عزیزالله، محرم هر سال بخاطر ارادت خاصی که به امام رضا(ع) داشت به مشهد سفر می کرد و سرانجام در تاریخ ۳۰ خرداد ماه ۱۳۷۳ در فاجعه تروریستی بمبگذاری حرم مطهر رضوی در سن 45سالگی به شهادت رسید.
مزار پاک و مطهرش در الازمن گلستان واقع می باشد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب