مرتبه
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1396 

غلام رضا دانش آشتیانی(حجت الاسلام)

غلام رضا دانش آشتیانی(حجت الاسلام)

 

نام پدر: ابوالفضل تاریخ تولد: 1309/00/00
محل تولد: ایران - مرکزی - آشتیان تاریخ شهادت: 1360/04/07
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 51 سال
مزار شهید: بهشت زهرا (س)


 

زندگینامه

غلامرضا در سال 1309 در شهرستان آشتیان متولد شد. او که نوه شیخ زین العالدین آشتیانی بود، تحت تربیت والد معظم و والده مکرمه خویش درس ایمان و تقوا را یک جا فرا گرفت. دستان گرم و پر مهر پدر را فقط یازده سال بر شانه های کوچکش احساس کرد و پس از آن او و چهار برادر کوچکترش مادر را تنها تکیه گاه خود یافتند.
دانش آموز سال دوم دبیرستان بود که علاقه سرشارش به علوم حوزوی و توصیه جد بزرگوارش او را به تحصیل علوم دینی رهنمون گشت. غلامرضا 8 سال با سخت کوشی و تلاش از محضر بزرگانی چون رهبر کبیر انقلاب ،" امام خمینی (ره) "،" آیت الله بروجردی" و "آیت الله گلپایگانی "بهره برد و از مدارج علمی بالایی برخوردار گشت. غلامرضا دانش آشتیانی در سال 1330 طبق سنت نبوی با بانوئی مومن ازدواج نمود که ثمره تشکیل این کانون گرم 4 دختر و 2 پسر بود. در همان سال او برای شکل دادن به مبارزاتش به همراه خانواده به تهران عزیمت کرد و با همکاری گروهی از بهترین چهره های مسلمان انقلابی از جمله " شهید صادق امانی "و "شهید صادق اسلامی" گروه شیعیان را تشکیل دادند که در رابطه نزدیک با فدائیان اسلام فعالیت می کردند. دانش آشتیانی بارها توسط رژیم پهلوی به مرگ تهدید و حتی یک بار دستگیر و راهی زندان قزل قلعه شد. او که دانشمند، مبارز و محقق بود موفق به اخذ مدرک دکترا از دانشکده الهیات دانشگاه تهران شد و در کسوت معلمی رسالت خویش را ادامه داد. در سال 1341 غلامرضا در پرتو رهبری امام خمینی (ره) مبارزاتش را گسترده تر نمود تا اینکه پنج سال بعد به دلیل فعالیت های سیاسی علیه رژیم شاه او را از شغلش محروم و باز نشسته کردند. شهادت دخترش در حادثه 17 شهریور سال 1357 او را منقلب نمود و در ادامه راه مصمم تر ساخت. دکتر دانش آشتیانی در کمیته استقبال از امام تلاش های فراوانی نمود و پس از طلوع خورشید انقلاب در جهاد سازندگی، آموزش و پرورش، انجمن اسلامی معلمان و هرجا که کار بود تلاش مستمر داشت. دکتر غلامرضا داشن آشتیانی در اولین دوره انتخابات مجلس به عنوان نماینده مردم آشتیان، تفرش و خلجستان انتخاب شد. این مجاهد نستوه در استمرار حرکت خدایی اش در سن 51 سالگی همراه72 نفر از یاران انقلاب وامام (ره)در تیر ماه سال 1360 در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید و ایران اسلامی را در فراق وجود پر برکتش محزون و ماتم زده ساخت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ:
کتاب آینه حماسه، تاریخ:
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:105، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1396 

عبدالرحیم دانشجو(حجت السلام)

عبدالرحیم دانشجو(حجت السلام)

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1312/00/00
محل تولد: ایران - فارس - کازرون تاریخ شهادت: 0000/00/00
محل شهادت: - طول مدت حیات: -
مزار شهید: -


 

زندگینامه

عبدالرحیم در سال 1312 در کازرون (استان فارس) متولد شد. کودکی را در جمع مذهبی خانواده سپری کرد و به علت علاقه ی شدید پدر به امور مذهبی در سن 12 سالگی به منظور دیدار از حاج شیخ عبدالرحیم فقاهت به شهر مشهد مسافرت نمود و همانجا کتاب جامع المقدمات را تهیه نمود تا در زادگاهش آموختن علوم دینی را آغاز نماید. او بعد از مدتی تحصیل در کازرون در سال 1328 به شیراز رفت و در مدرسه ی مقیمیه اقامت گزید.
در آنجا از محضر «شیخ عبدالرسول آصف جاه» و «حاج شیخ محمدرضا حدائق» و حاج عالم بهره ها برد. دانشجو به سختی علوم اسلامی را فرا گرفت. در این سال ها او نیاز شدید مالی داشت و حتی گاهی اوقات قادر نبود مایحتاج زندگی خویش را فراهم کند. چندی بعد به حوزه ی علمیه ی قم راه یافت و تا وفات آیت الله بروجردی در این شهر به کسب علم پرداخت. عبدالرحیم در این شهر نیز مورد آزمایش قرار گرفت به طوری که از تهیه ی دارود برای همسر و فرزند بیمارش عاجز ماند. در بازگشت به زادگاهش در مسجد حسینی به تبلیغ و ارشاد مسلمین پرداخت و اولین قدم را با تشکیل کتابخانه و تشکیل کلاس های اصول عقاید برای جوانان برداشت. بعد از تبعید امام (ره) به ترکیه نمایندگی امور حسبیه و رسیدگی به کارهای مذهبی مردم شهر را از امام (ره) دریافت نمود و صندوق خیریه قائم (عج) را بنا نهاد.
که حدود چهارصد خانوار را زیر پوشش داشت. بعد از شهادت فرزند بزرگوار امام (ره) مراسم چهلم شهید آیت الله زاده را در مسجد جامع نو برگزار کرد و بعد از مراسم چهلم شهدای تبریز توانست کازرون را در صدر شهرهای انقلابی ایران قرار دهد. وی به همین دلیل دستگیر و روانه ی زندان شهربانی شد. اما به علت روحیه ی انقلابی مردم آزاد گشت. دانشجو بعد از آزادی نیز دست از مبارزه نکشید. بعد از پیروزی انقلاب مسؤولیت کمیته ی موقت انقلاب اسلامی، مسؤولیت دادگاه انقلاب شهرستان کازرون را پذیرفت. اما چندی بعد به عللی از سمت قضاوت استعفا داد.
وی همواره در کنار حجه الاسلام ایمانی (امام جمعه ی شهر) بود. دانشجو از سوی امام جمعه شهر به سمت مسؤول شورای رسیدگی به شکایات منصوب گشت. وی در تشکیل حزب جمهوری اسلامی زادگاهش تلاش وافری انجام داد. سپس مسئولیت سرپرستی جمعیت فدائیان اسلام و وفاداران شهید نواب صفوی را پذیرفت و سرانجام در شب عید فطر در حال بازگشت از نماز مغرب و عشاء مورد اصابت گلوله قرار گرفت و روزه ی خود را به خون سرخ افطار کرد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1396 

حسین دامن باغ

حسین دامن باغ

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1341/02/12
محل تولد: ایران - هرمزگان - بندرعباس تاریخ شهادت: 1361/08/12
محل شهادت: - طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

حسین در روز دوازدهم اردیبهشت ماه سال 1341 در شهر بندرعباس متولد شد. کودکی او در زادگاهش سپری گشت و همراه کودکان همسال خود به مدرسه رفت. و تا اخذ مدرک سیکل تحصیل نمود. در همین سال ها قیام تاریخی امام امت علیه ظلم شاه آغاز شد حسین در اکثر راهپیمایی ها حضور یافت و با پخش اعلامیه و به آتش کشیدن مشروب فروشی ها و مراکز فساد امام (ره) را در راه اجرای احکام اسلام در حکومت یاری رساند.
با پیروزی دستاوردهای نهضت عظیم مردمی به حفاظت از نهال نوخاسته انقلاب برخاست. و با شرکت در ستاد مقاومت مسجد فاطمیه به نگهبانی و کشیک جهت تأمین امنیت پرداخت.
وی برای حضور بیشتر در میان حامیان انقلاب درس و مدرسه را رها کرد و به سپاه پاسداران پیوست و به همراه دیگر برادران انقلابی شبانه روز در دادگاه به فعالیت پرداخت. او همچنین مسئولیت دایره مبارزه با مواد مخدر بندرعباس را نیز بر عهده داشت. سرانجام منافقین کوردل او را در غروب روز دوازدهم آبان ماه سال 1361 در سن 20 سالگی از پشت سر مورد اصابت گلوله قرار داده و به شهادت رساندند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب پرستوهای عاشق، صفحه:9، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1396 

مصطفی داداشی

مصطفی داداشی

 

نام پدر: منوچهر تاریخ تولد: 1342/00/00
محل تولد: ایران - مازندران - قائم شهر - کفشگرکلا تاریخ شهادت: 1360/06/30
محل شهادت: قائم شهر طول مدت حیات: 18 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

مصطفی داداشی فرزند منوچهر در سال 1342 در خانواده ای متوسط و مذهبی به دنیا آمد. دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدارس محل به اتمام رسانید و سپس به منظور تکمیل تحصیلات وارد دبیرستان شهید علامه مطهری گردید و در رشته ادبیات مشغول کسب علم شد. مصطفی بعد از پیروزی انقلاب به صورت شبانه روزی وقت خود را جهت عمران و آبادی محل، کمک به نیازمندان و پاسداری از دستاوردهای انقلاب گذاشت، در ضمن عضو انجمن اسلامی محل بود و مسئولیت کتابخانه را به عهده داشت و از نیروهای تراز اول بسیج محل بود. او در درگیری هایی که توسط عناصر نفاق به وجود می آمد فعالانه حضور داشت. داداشی در ساعت 30 دقیقه بامداد مورخه 30/6/1360 در محل مرکز بسیج سپاه قائم شهر واقع در خیابان یوسف رضا ساختمان طام پلا حضور داشت که توسط سه عنصر نفاق که ریا کارانه در صف بسیجیان مخلص نفوذ کرده بودند بعد از فراغت از نگهبانی در حالی که در خواب و استراحت بودند به همراه تنی چند از همرزمانش با نارنجک ترور شدند و در سن 18 سالگی به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سایت سبزسرخ، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1396 

نادر خیرخواه راجیری

نادر خیرخواه راجیری

 

نام پدر: شعبان تاریخ تولد: 1322/01/04
محل تولد: ایران - گیلان - ماسال تاریخ شهادت: 1360/09/07
محل شهادت: ماسال-گیلان طول مدت حیات: 38 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای راجیر-گیلان


 

زندگینامه

پرتوهای طلایی آفتاب وجود نادر خیرخواه در چهارم فروردین ماه ۱۳۲۲ نور عشق را در کوچه کوچه های شهرستان ماسال جاری کرد. او که از خانواده ای مستضعف بود علاقه فراوانی به تحصیل و کسب علم و دانش داشت با این وجود، فقر در خانواده تا آنجایی بود که بعد از کلاس ششم پدر کتاب های نادر را سوزاند و گفت دیگر پولی برایم نمانده که خرج درس خواندنت کنم ولی نادر خیرخواه تسلیم نشد و با دستان کوچکش آنقدر بستنی فروشی کرد تا توانست بالاخره با پول زحماتش در حالی که حتی کفشی برای پوشیدن نداشت جایی دور از خانه با عنوان دانشسرای فنی کشاورزی ثبت نام کند و تحصیل نماید و پس از آن به صورت پیمانی دبیر مدرسه ابتدایی شود و اما سرنوشت او را بعد از سال ها دوباره به خانه قدیمی کشاند تا فرصت پیوندی مبارک احیا شود و او در وصلت با دختری مؤمنه بهاران را به خانه کوچکش بیاورد بهارانی که در آن پنج گل از گل های بهشت جوانه زد پنج فرزند صالح... 
خیر خواه که هر بار خانه ای را خراب می دید بی منت و بی معطلی آن را می ساخت پل های فراوانی به دست او ساخته و آباد شدند گرسنگان و برهنگان زیادی به کرم او به خوراک و لباس مناسب رسیده بودند. لقب امداد رسان نیازمندان گرفته بود با پیشنهاد مسئولین وقت به عنوان بخشدار ماسال برگزیده شد. ولی به حقوق معلمی خود بسنده کرد و به حقوق بخشداری وابسته نبود. او در حلول تصدی این مسئولیت جدید خود را نباخت بلکه تمام هم و غمش خدمت بی منت به مردم بوده و با سعی و تلاش او مسکن خانواده شهدا در زمین های مناسب، احداث ورزشگاه، ساخت مسجد و نمازخانه، سقاخانه و اماکن رفاهی، تشکیل نمازجمعه پرشکوه در ماسال و تشکیل سپاه و بسیج شکل گرفت. 
دهه دوم محرم بود. که در تاریخ هفتم آذر ماه سال 1360 در نزدیکی مسجد شهر ماسال-گیلان از سوی منافقین کوردل مورد اصابت ۱۲ تیر پی در پی قرار گرفت و در حالیکه لبخندی زیبا و عاشقانه بر لبانش نقش بسته بود مصداق جمله «شهدا در قهقهه مستانه شان تفسیر عِنْدَ رَبّهم یُرزَقونند هستند»، در سن 38 سالگی به شهادت رسید. 
مزار پاکش در گلزار شهدای روستای راجیر-گیلان واقع می باشد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1396 

حمید خیری مطلق

حمید خیری مطلق

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1334/00/00
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - مراغه تاریخ شهادت: 1359/11/08
محل شهادت: کردستان طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

حمید خیری در سال 1334 در شهرستان مراغه و در خانواده ای مذهبی قدم بر کره خاکی نهاد مادر با خود عهد کرد که او را سال ها بعد به پیشگاه احدیت تقدیم نماید، حمید از آغاز کودکی ظلم و جور رژیم را با تمام وجودش حس می کرد و در دوران شکوفایی روح بی تابش مبارزه با ظلم را در خود پرورش داد. تحصیلاتش را تا مقطع دبیرستان ادامه داد و پس از آن به مبارزه با منافقان و احزاب در کردستان و غرب کشور پرداخت، خیری در اولین روزهای آغاز جنگ تحمیلی به کردستان رفته و به محافظت از صدا و سیما پرداخت سرانجام در هشتم بهمن ماه سال 1359 در سن 25 سالگی در کردستان توسط منافقان کوردل ترور شد و دست در دست ملائک در عرش پر گشود و به دیدار سه برادر شهید خود شتافت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پرونده شهید در شورای ایثارگران سازمان صدا و سیما، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1396 

محمدحسین خیام

محمدحسین خیام

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1330/00/00
محل تولد: - تاریخ شهادت: 0000/00/00
محل شهادت: مسجد فاطمه الزهرا (س)_ خیابان آزادی طول مدت حیات: -
مزار شهید: -


 

زندگینامه

محمد حسین در سال1330 دیده به جهان گشود. از کودکی با معارف اسلامی آشنا شد. از برجسته ترین ویژگی های او تقدمی بود که در سلام گفتن داشت. مهربان و بی ریا، صمیمی و متین، مردی که هیچ گاه به فکر خود و کار های خود نبود. در پشت میز نیز خادم ملت بود. اغلب نماز هایش را در مسجد می خواند. خیام عضو شورای 7 نفره مسجد بود و در آنجا برای رفع مشکلات مردم تلاش می کرد. محمد حسین سرپرست هنرستان بود و سرانجام در مسجد فاطمه زهرا(س) خیابان آزادی توسط منافقین کور دل به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب یاد یادآوران، صفحه:283، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1396 

محمد خوش زبان

محمد خوش زبان

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1341/06/05
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/04/07
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

پنجم شهریورماه سال 1341 آغازین روز حیات محمد در دنیای خاکی بود؛ روزهای کودکی اش در شهر تهران سپری گشت و همراه کودکان همسال خود در 7 سالگی به مدرسه رفت؛ 13 ساله بود، که در جریان انقلاب قرار گرفت و روح قیام خمینی کبیر (ره) در تمام شئون زندگی او حلول یافت. کم کم در جمع تظاهرکنندگان راه یافت و در سن 16 سالگی یکی از حامیان امام (ره) بود و با پخش اعلامیه کلام جاودانه ی ایشان را به گوش مردم رساند. ماموران بارها او را دستگیر کردند. موهای سرش را از ریشه کندند. دیگر گوشش نمی شنید و پایش به سختی آسیب دیده بود. مادر با ناراحتی از او خواست این کار را ادامه ندهد اما محمد مصمم پاسخ داد:«بزرگی به سن نیست. خیلی ها هستند 50 سال ادعای مسلمانی می کنند ولی چیزی بارشان نیست. ما باید در این راه برویم سن مسأله نیست.» با رهایی از زندان فعالیت سیاسی خود را ادامه داد و در شب پیروزی انقلاب در پادگان حر به نیروها فشنگ رساند.
با پیروزی انقلاب و شکوفائی این نهضت پرشور مردمی به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و سرپرست یکی از مناطق حزب شد. سه ماه نیز سرپرستی تبلیغات استان تهران را بر عهده داشت. محمد همچنین به عنوان سرگروه انتظامات نماز جمعه و سرگروه انتظامات راهپیمائی فعالانه تلاش کرد. او کتب کمونیستی، فلسفه، درسهای استاد مطهری و ... به صورت جدی مطالعه نمود. خوش زبان دو روز قبل از شهادت آخرین امتحان سال چهارم دبیرستان را با موفقیت به پایان رساند و سرانجام در روز هفتم تیرماه سال 1360 در سن 19 سالگی بر اثر انفجار بمب در ساختمان حزب جمهوری اسلامی برای همیشه آرام گرفت و به آسمان پر کشید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ:
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:279، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1396 

ابوالفضل خوشرو

ابوالفضل خوشرو

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1308/00/00
محل تولد: ایران - قم - قم تاریخ شهادت: 1361/06/14
محل شهادت: خیابان شهدا_ چهارصد دستگاه طول مدت حیات: 53 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

ابوالفضل در سال 1308 در یکی از روستاهای اطراف شهر قم به دنیا آمد. کودکی و نوجوانی اش را در روستای زادگاهش سپری کرد،سپس به شغل کشاورزی مشغول شد و در سال های جوانی همراه و همسفر خود را یافت.
خوشرو پس از مدتی به تهران عزیمت کرد و توانست مغازه میوه فروشی دائر نماید و با کار و تلاش شبانه روزی زندگی خانواده اش را تأمین کند. در تمام طول این دوران پیوندی مستحکم با مسجد و روحانیت معظم داشت و فرایض مذهبی اش را در کمال دقت به جا می آورد. 
در زمان انقلاب در جمع یاوران امام(ره) قرار گرفت و در روز 17 شهریور تا مرز شهادت پیش رفت.
خوشرو گر چه به علت شرایط زندگی از نعمت سواد بی بهره بود، اما علمی عمیق داشت و مغازه میوه فروشی اش سنگر مستحکم اسلام و منبع ارزش های الهی و خاری در چشم دشمنان اسلام بود و عاقبت نیز جان بر سر عقیده اش باخت.
روز چهاردهم شهریور ماه سال 1361 دو نفر از منافقین از او خواستند تا تصویر امام(ره)را از دیوار بردارد اما ابوالفضل نپذیرفت و سرانجام در سن 53 سالگی بر اثر اصابت گلوله به سینه در مقابل دختر و همسرش به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

جمع آوری شده توسط گروه فرهنگی هاتف، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1396 

جهانشاه خورانی کمری

جهانشاه خورانی کمری

 

نام پدر: جهانبخش تاریخ تولد: 1350/00/00
محل تولد: ایران - ایلام - - خوران علیا تاریخ شهادت: 1372/02/22
محل شهادت: دهلران طول مدت حیات: 22 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

جهانشاه خورانی سال 1350 در خانواده ای مستضعف و محروم اما مومن و مذهبی در روستای خوران علیا دیده به جهان گشود و محیط خانه را سرشار از عطر شکوفایی نمود. وی پس از طی نمودن دوران کودکی وارد مدرسه شد و تا دوره ی متوسطه به تحصیل مشغول گردید ولی به علت فقر مالی از تحصیل باز ماند. 
خورانی کمری به علت علاقه ی زیاد وارد نیروی انتظامی شد و پس از سال ها خدمت صادقانه عاقبت در تاریخ 22/2/1372 در حین درگیری با گروه منافقین در منطقه ی دهلران در حالی که 22 سال داشت، به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب ملکوتیان، صفحه:65، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
(تعداد کل صفحات:23)      [1]   [2]   [3]   [4]   [5]   [6]   [7]   [8]   [9]   [10]   [>]  

آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ