مرتبه
تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 

جواد سرحدی

جواد سرحدی

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1317/00/00
محل تولد: ایران - کرمانشاه - سنقر تاریخ شهادت: 1360/04/07
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 43 سال
مزار شهید: بهشت زهرا (س) گلزار شهدای هفتاد ودو تن


 

زندگینامه

شهر کوچک سنقر از توابع استان کرمانشاه در سال 1317 میزبان قدوم کودکی به نام جواد گشت، او سال ها به لطف پروردگار در کنار خانواده پرورش یافت و پس از اتمام تحصیلات خود روانه ی بازار گشت تا شغلی را برای خود انتخاب کند، وی در بازار به همراه دوستانش سعی در منسجم کردن نیروهای مذهبی داشت. جواد مدتی بعد به علت تهدید های سازمان امنیت رهسپار کشور آمریکا شد و موفق به اخذ مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه هوستون گشت. مبارزه با استکبار را حتی در خارج از ایران ادامه داد. به طوری که چندین مرتبه از طرف مأموران [فاشیست] آمریکا تهدید به مرگ شد، و اموال و دارایی اش را دولت ضبط نمود. سرحدی تحصیلات دینی خود را با شرکت در کنفراس های مذهبی و مطالعه ی کتاب های عربی و... به صورت گسترده ادامه داد، و زبان عربی را به طور کامل آموخت. پس از پیروزی انقلاب مسئول بخش دانشجویی کنسولگری ایران در هوستون و پس از آن امین دولت جمهوری اسلامی ایران در کنسولگری شد. سپس به ایران بازگشت و به مدت یک سال در کمیته ی انقلابی و نهادهای انقلابی مشغول انجام وظیفه شد، و خدمات ارزنده ای از جمله : دستگیری طاغوتیان و ددمنشان رژیم گذشته و جمع آوری اموال مصادره شده از طرف حکومت پهلوی را انجام داد. پس از انتصاب محمدعلی رجائی به سمت ریاست جمهوری سرحدی از طرف ایشان به عنوان مدیرعامل سازمان تعاون شهر و روستا انتخاب گشت، و خالصانه در این سمت فعالیت نمود. سرانجام مبارز فداکار و دلاور دولت عشق در هفتم تیرماه سال 1360 در فاجعه ی بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین کوردل در سن 43 سالگی به شهادت رسید. مزار پاکش در بهشت زهرای تهران، قطعه ی هفتاد و دو تن قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ:
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:197، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 

جواد سرافراز

جواد سرافراز

 

نام پدر: ابوالفضل تاریخ تولد: 1332/07/15
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/04/07
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 28 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

روز پانزدهم مهر سال 1332 تهران میزبان کودکی از پیروان امیرمؤمنان (ع) بود، پدرش حجة الاسلام حاج شیخ ابوالفضل سرافراز از مروجین مکتب اهل بیت (ع) و از وعاظ به نام تهران بود که غیر از سمت وعظ و تبلیغ، مؤسس دو باب مدرسه ی اسلامی به نام دبستان ولی عصر (عج) و دبیرستان جهان آرا در قلهک نیز بود. جواد نزد پدر با اصول مبارزه با کفر و استبداد آشنا شد. تحصیلاتش را در دبستان ولیعصر (عج) قم سپری کرد چرا که پدر در محضر امام (ره) مشغول تحصیل بود. با تبعید رهبر کبیر انقلاب به محله ی قلهک تهران مهاجرت نمود و در دبیرستان های شهریار و قلهک مدرک ریاضی خود را دریافت کرد. سرافراز بعد از انجام خدمت نظام وظیفه به انگلستان عزیمت کرد، اما فساد حاکم بر این کشور باعث شد به هندوستان سفر کند و در بنگلور در رشته ی جامعه شناسی تحصیلاتش را ادامه دهد. وی پس از ورود به هندوستان بلافاصله اقدام به تشکیل جلسات مشاوره ی دینی مخفی کرد. پس از گذشت سه ماه با همکاری متعهدانه جمعی از دانشجویان مسلمان در روز میلاد امام حسن عسکری (ع) ضمن دعوت از دانشجویان ایرانی سراسر هند، انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی مقیم هند و بنگلور را تشکیل داد. گرچه ایادی شاه سعی در از هم گسستن اعضای این گروه داشتند، اما قاطعیت کلام جواد که هر بار سخنش را با این آیه از کلام الله مجید شروع می کرد:« قل یا ایها الکافرون...»، یأس اعضای انجمن را به امید تبدیل می کرد. هر یک شنبه نیز به یتیم خانه شهر بنگلور می رفت و هزینه ی غذای یک روز بچه های انجمن را که روزه گرفته بودند به آن ها می داد. سرافراز در هندوستان بانام عباس صدر فعالیت داشت. وی چندی بعد به عنوان نماینده ی انجمن به پاریس رفت و شرح حرکت اسلامی در هند و اعلام آمادگی دانشجویان مسلمانان آن جا را به امام عرض نمود. وی در هندوستان با رودابه حسنی ازدواج کرد و صاحب 1 دختر شد. اوایل بهمن ماه سال 1357 به ایران بازگشت و مبارزات مسلحانه ی خود را آغاز کرد، جواد نظامی ارتشی را که در پشت مسلسل تانک مردم بی گناه را به شهادت می رساند، هدف قرار داد و او را از پای درآورد و خود نیز مجروح گشت. پس از پیروزی انقلاب در حزب جمهوری اسلامی در کنار شهید بهشتی فعالیت نمود. تا آن جا که دکتر بهشتی بارها در مورد او افزود :«سرافراز، بازوی من است». جواد به عنوان عضو شورای مرکزی حزب :،رئیس دفتر دکتر بهشتی و مدیر آموزش و سرپرست منطقه ی 11 حزب جمهوری اسلامی به خدمت پرداخت و ضمن آن با سمت مدیر روابط عمومی شرکت ایزایران وابسته به وزارت دفاع و مدیر مسؤول رایانه نیز خدمات شایانی انجام داد. وی سرانجام در روز هفتم تیرماه سال 1360 در سن 28 سالگی در حادثه ی بمب گذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین شاهد بزمگاه عشق حق گردید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ:
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:289، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 

 یوسف علی ستوده

یوسف علی ستوده

 

نام پدر: علی اصغر تاریخ تولد: 1337/09/24
محل تولد: ایران - گلستان - گرگان تاریخ شهادت: 1363/09/28
محل شهادت: خیابان رجایی-گرگان طول مدت حیات: 26 سال
مزار شهید: گلزارشهدای گرگان-گلستان


 

زندگینامه

ستوده در 24 آذر ماه سال ۱۳۳۷ در گرگان متولد شد. 
خانواده ای مومن و مقید به اصول اسلامی داشت و در چنین فضایی رشد نمود. 
در جریان ترورهای کور منافقین به منظور ایجاد رعب و وحشت در بین مردم، ایشان که در ظاهر و باطن فردی مومن و متعهد و مذهبی و انقلابی بود، در تاریخ ۲۸ آذر ماه سال ۱۳۶۳ و در خیابان شهید رجایی گرگان جنب آتش نشانی، زمانی که به همراه برادرش در مغازه مصالح ساختمانی اش بود، در مقابل دیدگان پدرش مورد ترور منافقین واقع شد و بر اثر اصابت تیر مستقیم در سن 26 سالگی به شهادت رسید.
پیکر پاک و مطهرش را در گرگان به خاک سپردند. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 

 جعفر سپهری

جعفر سپهری

 

نام پدر: ملک تاریخ تولد: 1314/00/00
محل تولد: ایران - مازندران - نور - اسپی کلای تاریخ شهادت: 1361/12/19
محل شهادت: - طول مدت حیات: 47 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

تیمسار سرتیب جعفر سپهری به سال 1314 در اسپی کلای نور به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات متوسطه در سال 1337 جهت طی دوره آموزشگاه افسری در دانشگاه نظامی استخدام شد پس از فارغ التحصیلی و نیل به درجه افسری دوره تخصصی ژاندارمری را گذراند. پس از پایان دوره به ناحیه ژاندارمری خوزستان منتقل شد و به عنوان فرمانده دسته گروهان آبادان، خرمشهر، رامهرمز، مسجد سلیمان و بعد ماهشهر، گروهان ساحلی و پس از آن در منطقه کردستان و شهر سنندج و مازندران و در شهر ساری با همین سمت به انجام وظیفه پرداخت.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی وی به سمت فرمانده ی هنگ ژاندارمری بهبهان و در سال 1360 به سمت فرماندهی هنگ اهواز و افسر عملیات ناحیه ژاندارمری خوزستان منصوب و در مدت جنگ تحمیلی دوشادوش دیگران در حفاظت از کیان جمهوری اسلامی پر تلاش و صدوق ظاهرشد. به طوری که زحمات ایشان در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی تحسین برانگیز است.
نامبرده از بدو خدمت افسری خود در مشاغل حساس منصوب و خدمات وی چشم گیر بود و بدون هیچ توجهی به مسایل و منافع شخصی در نهایت ایثار و جانبازی به طور مستمر و شبانه روزی در هدایت عملیات یگان های ژاندارمری کوشا بود.
به طوری که جدیت و تلاش وی به خصوص در رابطه با عملیات و ارایه طرح های عملیاتی، عمل به وظایف شرعی و دینی را نشان می داد. وی سرانجام در تاریخ 19/12/1361 در سن 47 سالگی به دست سفاکان مناطق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

ماهنامه سبز سرخ، صفحه:3، تاریخ:1381/9
ماهنامه سبز سرخ، صفحه:4، تاریخ:1382/7




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 

محمدحسن سپاهی

محمدحسن سپاهی

 

نام پدر: صفرعلی تاریخ تولد: 1341/09/29
محل تولد: ایران - گیلان - سنگر تاریخ شهادت: 1360/08/04
محل شهادت: خیابان طالقانی-رشت طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: گلزارشهدای رشت-گیلان


 

زندگینامه

در بیست نهم آذر ماه سال ۱۳۴۱، در کانون گرم خانواده ای مذهبی، متدین و از پیروان مکتب سرخ تشیع در شهر سنگر فرزند پسری دیده به جهان گشود که خانواده او را محمدحسن نامیدند. پدر و مادر محمدحسن به خاطر این که فرزندانشان در رفاه و آسایش زندگی کنند در تأمین مایحتاج زندگی از هیچ کوششی دریغ نمی کردند و محمدحسن که پنجمین فرزند خانواده بود برای کسب علم و دانش در هفتمین بهار زندگیش راهی یکی از مدارس ابتدایی سنگر شد و پس از سپری کردن دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی شد و به دلیل علاقه وافری که به کلاس های قرآن و بهره مندی از سخنان روحانیون در مساجد داشت با جنب و جوش خاص در این محافل حضور پیدا می کرد.
با شروع انقلاب اسلامی محمدحسن که نوجوانی ۱۶ ساله بود و در کلاس دوم دبیرستان دکتر چمران و در رشته برق مشغول به تحصیل بود با تلاشی وصف ناپذیر در راهپیمایی و تظاهرات خیابانی حضوری گسترده داشت. با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی محمدحسن از اولین های کمیته انقلاب اسلامی بود که به عضویت این نهاد اسلامی درآمد و پس از طی دوره های آموزشی به عضویت سپاه پاسداران شهرستان رشت درآمد! 
او در جریان زلزله طبس به عنوان امدادگر در شهرستان گناباد به کمک هموطنان خود شتافت. با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران محمدحسن در سال چهارم هنرستان مشغول به تحصیل بود. 
چون محمدحسن دوره های پارتیزانی و نظامی را به خوبی فراگرفته بود و از لحاظ اخلاقی و اعتقادی مورد صلاحیت مسئولین بود رسماً طی نامه ای در تاریخ 19 مهر 1359 در سن ۱۸ سالگی به دکتر شهید مصطفی چمران معرفی گردید و به عنوان مسئول گروه و خمپاره انداز در جبهه های جنوب مشغول به خدمت گردید. 
سرانجام در تاریخ 4 آبان 1360 در خیابان طالقانی جنب موزه رشت توسط یکی از منافقین کوردل با اصابت دو گلوله به سر دعوت حق را لبیک گفته و در سن 19 سالگی به درجه رفیع شهادت نایل آمد و پس از تشیع باشکوه در گلزار شهدای رشت به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 

عزت الله سبزخواه مطلق

عزت الله سبزخواه مطلق

 

نام پدر: علی اکبر تاریخ تولد: 1311/00/00
محل تولد: ایران - - - نور تاریخ شهادت: 1360/11/18
محل شهادت: خیابان سبلان شمالی-تهران طول مدت حیات: 49 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف103-شماره35-تهران


 

زندگینامه

در سال ۱۳۱۱ در خانواده ای مذهبی در قریه نور دیده به جهان گشود. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی به دلیل تنگدستی مالی مجبور به ترک تحصیل شد و جهت امرار معاش به کار پرداخت. ۱۶ ساله بود که پدرش را از دست داد و بار سنگین تأمین معاش خانواده بر دوشش سنگین تر گردید. بیست ساله بود که پس از ازدواج به خدمت ارتش درآمد و در رده های پایین ارتش با شرافت تمام در شهرستان ها خدمت می کرد. علیرغم محیط فاسد ارتش در دوران رژیم ستمشاهی او هیچگاه پا از مسیر حق و عدالت بیرون نگذاشت و با الهام از تعالیم عالیه اسلام خدمت به مردم را در صدر وظایف خود قرار می داد. 
پس از بیست و یک سال خدمت در ارتش عاقبت بازنشست شد و جهت تأمین معاش خانواده ۹ نفره اش به کار در یک مغازه فرش فروشی پرداخت. در طول این دوران هیچگاه انجام فرایض مذهبی اش را فراموش نکرد و با مسجد پیوندی مستحکم برقرار نمود و در حد توان به پیشبرد انقلاب و استحکام جمهوری اسلامی یاری می رساند و ضمن شرکت در مجالس و مراسم سخنرانی و راهپیمایی های مردمی، به سهم خود عضوی شایسته از امت اسلام بود. 
در روز هیجدهم بهمن ۱۳۶۰ دو نفر از تروریست های منافق جهت ترور صاحب فرش فروشی ای که عزت الله در آن کار می کرد به مغازه وی واقع در سبلان شمالی وارد می شوند. سبزخواه با مشاهده تروریست ها به نیت پلید آنها پی می برد و علیرغم آن که می دانست می تواند با کنار کشیدن جان سالم به در ببرد، به مقابله با آنها بر می خیزد و سینه خود را سپر گلوله های آنها می کند. 
منافقین کوردل که تنها به جنایت و خدمت به منافع آمریکا می اندیشیدند او را هدف گلوله قرار می دهند و سپس با وحشت از صحنه این جنایت ددمنشانه می گریزند. سبزخواه به قیمت جان خود زندگی برادر مسلمان دیگری را نجات می دهد و در این راه در سن 49 سالگی به شهادت می رسد. 
پیکر پاکش را در بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:50، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 

 پرویز سبزه غلامی

پرویز سبزه غلامی

 

نام پدر: حسین تاریخ تولد: 1335/05/15
محل تولد: ایران - خوزستان - آبادان تاریخ شهادت: 1360/11/12
محل شهادت: - طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

« پرویز سبزه غلامی » در شهر آبادان در تاریخ 15/5/1335 در دامان مادر و پدری بزرگ و ایثارگر به دنیا آمد. دوران کودکی خود را با تحصیل در مدرسه ابتدایی سپری کرد و درست مصادف با تحصیلات مقطع دبیرستان، وارد جریانات انقلابی شد. پرویز جوانی مستعد و توانا بود که با فداکاری های بسیار گام های مؤثری را در پیشبرد اهداف انقلابی برداشته بود. پس از اخذ مدرک دیپلم به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و چندی بعد به فعالیت در جهاد سازندگی مشغول شد. تلاش و پشتکار وی برای کمک به مستضعفان و یاری مظلومان زبانزد عام و خاص بود.
او بارها به خاطر نوع فعالیت هایی که انجام می داد، توسط منافقین تهدید شد اما هرگز ترسی به دل راه نداد و هر بار بیش از گذشته بر تلاش هایش می افزود. تا این که سرانجام در تاریخ 12/11/1360 در سن 25 سالگی به همراه شهید محمد آبسواران در حین انجام وظیفه توسط منافقین به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب پرستوهای عاشق، صفحه:11، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 

جواد سبحانی

جواد سبحانی

 

نام پدر: ذبیح الله تاریخ تولد: 1314/05/07
محل تولد: ایران - سمنان - دامغان - سبحان تاریخ شهادت: 1360/10/30
محل شهادت: بیمارستان طول مدت حیات: 46 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف100-شماره27-تهران


 

زندگینامه

هفتم مرداد ماه سال 1314 در قريه سبحان از توابع دامغان ديده به جهان گشود. خداجو بود و از کودکي به مجالس مذهبي و مساجد قدم گذاشت و دوستان دوران کودکيش به ياد دارند که در سن ده سالگي و در سرماي زمستان به هنگام سحر با چوب به يک قوطي حلبي مي‌کوبيد تا اهالي محل را براي نماز صبح بيدار نمايد. درس و مدرسه را تا پایان دوره ابتدایی ادامه داد.
در اوان جواني پدرش را از دست داد و مسئوليت سنگين خانواده بر عهده‌اش قرار گرفت. پس از فوت آيت‌الله بروجردي، مرجعيت حضرت امام خميني را قبول نمود و تا آخر عمر مقلد صادق ايشان باقي ماند. هم‌زمان با نهضت خونين 15 خرداد قدم به ميدان مبارزه نهاد و بارها به محضر امام در قم شرفياب شد و پس از دستگيري و تبعيد ايشان چندين بار بازار تهران را به عنوان اعتراض به تعطيلي کشاند. در سال‌هاي سياه اختناق پس از 15 خرداد، کماکان به مبارزه‌اش ادامه داد و با محافل مبارزاتي مسلمانان ارتباطي نزديک برقرار نمود و به همين سبب نيز يک‌بار پس از ملاقات با عراقي در زندان و به جرم دعا کردن به جان امام در تکايا توسط ساواک دستگير و زنداني گرديد. عاشقانه در مجالس سخنراني آيت‌الله شهيد سعيدي شرکت مي‌جست تا در آن‌جا نام امام را بشنود. 
هم‌زمان با اوج‌گيري مجدد نهضت اسلامي مبارزات علني خود را از سر گرفت. در به حرکت درآوردن بازار سهم به سزايي داشت. اعلاميه‌هاي حضرت امام را مخفيانه تکثير و جهت پخش در اختيار همرزمانش قرار مي‌داد. پس از فرمان امام مبني بر خروج سربازان از پادگان‌ها، سربازان فراري را پناه مي‌داد و واجدين شرايط را به گروه‌هاي مبارزه و مسلح مسلمان معرفي مي‌کرد. به دنبال پيروزي خون بر شمشير بر فعاليت‌هاي مذهبي سياسي و اجتماعي‌اش افزود و منشاء خدمات فراواني گشت. او که کاسبي مؤمن و متعهد بود به منظور قطع دست محتکران به فعاليت در کميته امور صنفي امام پرداخت و به سمت دبيري اتحاديه فروشندگان مصنوعات نفت‌سوز و گازسوز و الکتريکي انتخاب گرديد. به همت او مسجد فاطمه‌زهرا(س) تأسيس شد و او ضمن عضويت در شوراي اين مسجد، در ادامه فعاليت‌هاي عام‌المنفعه‌اش، رياست انجمن خانه و مدرسه، مدرسه‌هاي کميل و مدرس را نيز بر عهده گرفت. پس از آغاز جنگ تحميلي، علاوه بر ارسال کمک‌هاي مردمي به جبهه‌هاي جنگ، در اسکان مهاجرين جنگ تحميلي و دلجويي از آن‌ها فعاليت‌هاي چشم‌گيري داشت و از بذل مال در اين راه دريغ نداشت. مؤمني وارسته و مسلماني متعهد و مسئول بود و زندگيش را وقف اسلام و رضاي خدا نموده بود. 
سبحاني به سبب خدمات فراوانش به اسلام و دشمني با منافقين، اين مزدوران جنايتکار آمريکا را برانگيخته بود. منافقين در خدمت به استکبار جهاني يک‌بار با پرتاب بمب آتش‌زا مغازه جواد را به آتش کشاندند و يک‌بار نيز به قصد ترور او و خانواده‌اش به منزل مسکوني آن‌ها حمله کردند که به فضل الهي ناکام ماندند. 
عاقبت در روز 22 دي ماه، روزي که فردايش قرار بود وي به همراه همکارانش به مناسبت ميلاد مسعود نبي‌اکرم(ص) به خدمت امام شرفياب شود، دو نفر از تروريست‌هاي منافق به مغازه او هجوم برده و وي را بي‌رحمانه به گلوله مي‌بندند و سبحاني پس از عمري عبادت و خدمت به اسلام تسبيح‌گويان در خون پاک خويش درمي‌غلطد. 
پيکر مجروح او را به بيمارستان منتقل مي‌کنند و تحت مراقبت‌هاي ويژه پزشکي قرار مي‌گيرد، ليکن به سبب شدت جراحات معالجات مؤثر نمي‌افتد و او 8 روز بعد در تاريخ سي‌ام دي ماه 1360 در سن 46 سالگي به جوار حق مي‌شتابد. 
از وی 5 فرزند به یادگار مانده است. پيکر پاک و مطهرش را در بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپردند. 
از وي 5 فرزند به يادگار مانده است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:30، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 

حسین سالاری

حسین سالاری

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1335/01/05
محل تولد: ایران - خراسان تاریخ شهادت: 1366/02/17
محل شهادت: پاسگاه عمرانی-گناباد طول مدت حیات: 31 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

حسین سالاری در پنجم فروردین ماه 1335 در استان خراسان به دنیا آمد. وی دارای تحصیلات متوسطه و درجه دار ارتش بود. حسین متأهل، دارای پنج فرزند، و در مشهد سکونت داشت.
وی سرانجام در هفدهم اردیبهشت ماه 1366 در پاسگاه عمرانی گناباد توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق مورد سوء قصد واقع شد و در سن 31 سالگی به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 

 ناصر سالم

ناصر سالم

 

نام پدر: ابراهیم تاریخ تولد: 1337/09/30
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1360/06/02
محل شهادت: خیابان قزوین-تهران طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف91-شماره13-تهران


 

زندگینامه

ناصر سالم در سی ام آذر ماه 1337 به دنیا آمد. وی دارای تحصیلات متوسطه و پاسدار بود. ناصر متأهل، دارای سه فرزند، و در تهران سکونت داشت. وی سرانجام در دوم شهریور ماه 1360 در خیابان قزوین تهران توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق مورد سوء قصد واقع شد و در سن 23 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاکش در بهشت زهرا(س) قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
(تعداد کل صفحات:5)      [1]   [2]   [3]   [4]   [5]  

آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ