مرتبه
تاريخ : جمعه 28 اردیبهشت 1397 

محمدحسین فخربناب

محمدحسین فخربناب

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1317/00/00
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - بناب تاریخ شهادت: 1360/00/00
محل شهادت: روستاي آخي جان طول مدت حیات: 43 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

محمد حسین در سال 1317 در شهرستان بناب دیده به جهان گشود . خانواده اش مردمانی متدین و متعهد بودند و او را بر اساس موازین اسلامی تربیت نمودند . 
او به علت علاقه به علوم دینی به حوزه علمیه راه یافت و توانست بهره ای از دریای بیکران بردارد .
بناب در سال 1360 در حالیکه امامت جمعه شهرستان ممقان را بر عهده داشت بر اثر انفجار بمب در مسجد روستای آخی جان آذر شهر در سن 43 سالگی توسط منافقین به شهادت رسید .

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه کیهان، صفحه:13، تاریخ:1383/08/02




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : جمعه 28 اردیبهشت 1397 

میرزاابوالقاسم فخاری شیرازی

میرزاابوالقاسم فخاری شیرازی

 

نام پدر: علی تاریخ تولد: 1333/00/00
محل تولد: ایران - خراسان - سبزوار تاریخ شهادت: 1360/09/20
محل شهادت: مشهد طول مدت حیات: 27 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

فخاری در سال ۱۳۳۳ در شهرستان سبزوار درخانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. در دوران نوجوانی پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستی شوهر خواهرش قرار گرفت. وی بعد از گرفتن دیپلم ریاضی به عنوان سرباز ملعم مدتی در گرگان به فعالیت پرداخت. وی در کنکور سراسری شرکت نمود. در رشته ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد. در دانشگاه نیز در جهاد دانشگاهی مشهد فعالیت داشت و در شناسایی گروهک ها و منافقین تلاش چشمگیری داشت .
همواره طلبه ها و دانشجویانی را که تحت تعقیب ساواک بودند به سبزوار می آورد و پناه می داد. شب ِ قبل از شهادت خوابی می بیند و از خواب بیدار شده و تفأل به قرآن می زند و معنی قرآن این چنین بوده است. "مجاهدان راه حق به جهاد ادامه می دهند و شهدا در بهشت سکنی می گزینند." 
فردای آن شب هنگامی که به دانشگاه می رفت؛ چند نفر به ظاهر آشنا او را سوار ماشین کردند و بعد از مدتی خانواده ایشان، جنازه او را در حالی که رگ های دست و انگشتانش قطع شده بود پیدا می کنند. 
فخاری شیرازی در تاریخ بیستم آذر ماه سال 1360 در سن 27 سالگی بر اثر شکنجه منافقین به شهادت می رسد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : جمعه 28 اردیبهشت 1397 

اسکندر فتحی

اسکندر فتحی

 

نام پدر: میرولی تاریخ تولد: 1348/05/12
محل تولد: ایران - ایلام - ایوان - دوبیران سفلی تاریخ شهادت: 1372/02/22
محل شهادت: دهلران طول مدت حیات: 24 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

اسکندر فتحی در روز دوازدهم مرداد ماه سال 1348 در خانواده ای که فضای آن را عطر معنویت پر کرده بود در روستای دوبیران سفلی متولد شد. او کودکی اش را با نجابتی کودکانه به سر برد، سپس وارد مدرسه شد و به فراگیری دانش تا کلاس سوم راهنمایی پرداخت. فتحی علی رغم این که از هوش بالایی برخوردار بود ولی به علت فقر مالی از ادامه تحصیل باز ماند و وارد نیروی انتظامی گردید. او در بین برادران و خواهرانش دارای احترام خاصی بود و به پدر و مادرش احترام می گذاشت. همه او را دوست داشتند و از او به نیکی یاد می کردند تا این که در تاریخ 1372/2/22 در مصاف با منافقین در منطقه دهلران در حالیکه 24 سال داشت به سلسله عرشیان پیوست.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب ملکوتیان، صفحه:57، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : جمعه 28 اردیبهشت 1397 

علی رضا فتحی دخت

علی رضا فتحی دخت

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1343/04/03
محل تولد: ایران - گیلان - لاهیجان - لفمجان تاریخ شهادت: 1360/05/09
محل شهادت: روستای لفمجان-لاهیجان طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

علی رضا فتحی دُخت در سوم تیر ماه سال 1343 در خانواده ای مذهبی و متدین و کشاورز در روستای لفمجان از توابع لاهیجان دیده به جهان گشود و دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش به پایان رسانید و برای ادامه تحصیلاتش وارد هنرستان صنعتی لاهیجان شد.
علی رضا از همان دوران کودکی بنا به تربیت اسلامی که یافته بود علاقه زیادی به دین مبین اسلام داشت و از سن ده الی دوازده سالگی برای آموزش و تعلیم به کلاس قرآن رفت و پس از مدتی مقام اول قرائت قرآن مجید را در لفمجان کسب کرد و برای جوانان محل کلاس تدریس قرآن گذاشت و آنان را ارشاد می نمود، از سال 1355 با مؤسسات دینی در راه حق (سیمان درود) و دارالتبلیغ اسلامی قم مکاتبه داشت و کتاب های دینی از این مؤسسات دریافت می کرد و با آگاهی سیاسی و مذهبی که داشت وارد عرصه مبارزه بر علیه طاغوت شد و از سال 1357 مبارزات خود را علنی نمود و با شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها و ترغیب و تشویق دیگران به دامنه فعالیت هایش گستردگی بخشید و در سال 1358 در انجمن اسلامی محل و در تقسیم ارزاق عمومی و توزیع نفت اهالی فعالیت زیادی کرد، در سال 1360 به کمک و یاری برادران دیگر در روستا هسته مقاومت را طرح ریزی نمود و علاوه بر آموزش نظامی، هسته مطالعاتی نیز تشکیل دادند و با مهارت های خاصی جوانان را ترغیب و تشویق به مطالعات کتب معتبر می کردند و از جمله کسانی بود که خواندن ادعیه و دعای کمیل و زیارت عاشورا در محله خویش با صدای زیبایی که برخودار بود به راه انداخت.
وی علاقه وافری به حضرت امام (ره) داشت و فرمایشات رهبر را واقعاً درک می کرد و مطیع محض امر ولایت بود و چون در مقابل کارهای ناپسند منافقین ایستادگی می کرد، لذا بارها از سوی گروهک منافقین مورد تهدید و آزار و اذیت قرار گرفت لیکن همانند کوه قوی و استوار بود و از هیچ کس و هیچ چیز هراسی به دل راه نمی داد و خطرات آن را هم به جان خریدار بود. 
سرانجام در سحرگاه ۲۹ رمضان المبارک که با روز قدس مورخه ۹ مرداد سال ۱۳۶۰ مقارن بود، در سن 17 سالگی، در حالی که جهت نصب پرده شعار و پوستر با چهار تن از دوستانش در پایگاه مقاومت لفمجان لاهیجان به نام های محمد شاداب و اسماعیل صادقی و محمد بختیاری و عزیز غلامی همکاری می کردند به دست منافقین کوردل با مظلومیت و به اتفاق به شهادت می رسند و این جوانان مؤمن و پاک میهن اسلامی، سندی دیگر بر جنایات منافقین کوردل و ایادی استکبار جهانی می گردد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 25 اردیبهشت 1397 

محمدرضا فتاحی منش

محمدرضا فتاحی منش

 

نام پدر: مصطفی تاریخ تولد: 1341/11/24
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1360/06/12
محل شهادت: خیابان خواجه عبدالله انصاری-تهران طول مدت حیات: 19 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف92-شماره26-تهران


 

زندگینامه

محمدرضا فتاحي‌منش در بيست و چهارم بهمن 1341 در خانواده‌اي روحاني و باتقوا ديده به جهان گشود. از 5 سالگي همراه پدرش به مسجد و مجالس مذهبي مي‌رفت و مي‌آموخت که چگونه بايد زيست و چگونه بايد شاخه‌اي از تداوم رسالت انبياء بود. در همين دوران به همت پدر بزرگوارش جلسه‌اي به نام "هيئت نونهالان مسجد شريفيه" تشکيل شد و محمدرضا يکي از اعضاء برجسته آن گرديد و تحت نظارت پدر به فراگيري قرآن و حديث و شعر مي‌پرداخت و در مدت کوتاهي توانست قرآن را با صوت بسيار زيبايي بخواند و همين استعداد باعث شد تا وي را به مجالس مذهبي متعددي جهت قرائت قرآن دعوت کنند. هفت ساله بود که حدود 50 حديث از ائمه اطهار را حفظ داشت و به عنوان تشويق جوايزي در حدود يکصد جلد کتاب مذهبي دريافت کرد. 
پس از ورود به دبستان هر روز صبح زودتر از سايرين در دبستان حاضر مي‌شد تا برنامه بامدادي را با قرائت قرآن آغاز کند و دعاي هر ماه را نيز با صوتي خوش اجرا مي‌کرد و نماز ظهر را نيز در مدرسه برپا مي‌داشت. در دبستان مورد علاقه و احترام اولياء مدرسه بود و معمولاً وي را همراه خود به مجالس مذهبي مي‌بردند تا آغازگر برنامه‌ها باشد و در همين دوران نيز به حضور آيات عظام و مراجع تقليد در قم رسيد و جوائزي نيز دريافت کرد. 
با ورود به دبيرستان بر فعاليت‌هاي همه جانبه‌اش افزود و به آموختن خط و نقاشي و ورزش نيز پرداخت و سرپرست انجمن اسلامي دبيرستان گرديد. 
در جريان انقلاب شکوهمند اسلامي با خط خوش شعارهاي مبارزاتي را بر روي پلاکاردها و ديوارها مي‌نوشت و اعلاميه‌هاي حضرت امام امت را تکثير و در دبيرستان پخش مي‌کرد. در همين دوران به اتفاق برخي از دوستان موفق به تأسيس کتابخانه دبيرستان شد و در اين زمينه هم منشاء خدمات فراوان گرديد. 
پس از پيروزي انقلاب اقدام به تأسيس انجمني به نام "حافظان مکتب محمد(ص)" نمود که در آن کلاس‌هاي ايدئولوژي و عقيدتي دائر بود و پس از تشکيل بسيج مستضعفين نيز نداي رهبرش را لبيک گفت و در حالي که در يک دست قرآن داشت با دست ديگر سلاح برگرفت و کلاس‌هاي رزمي را طي نمود. 
با خاتمه تحصيلات متوسطه در جهت پاسداري از ثمرات خون شهيدان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و با شور و شوقي وصف‌ناپذير به انجام وظايف محوله‌اش پرداخت و آن‌چنان با شتاب به سوي سرنوشت زيبايش رفت که گويي مي‌دانست چه چيز انتظار او را مي‌کشد. 
از ورود فتاحي‌منش به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي يک سال گذشته بود و در تمام اين دوران وي سرباز فداکار و مؤمني وارسته بود. عاقبت در روز پنج‌شنبه دوازدهم شهريور 1360، تعهد بي‌پايانش به انجام وظيفه، وي را به درگيري مسلحانه با تروريست‌هاي منافق که در يک لانه تيمي در خيابان خواجه‌عبدالله انصاري تهران کمين کرده بودند کشاند. محمدرضا در اين درگيري با شجاعت تمام جنگيد و سينه خود را سپر گلوله نفاق کرد و با فرياد بلند "الله‌اکبر" در 19 سالگي شهادت را در آغوش کشيد و جام گواراي شهد الهي را نوشيد. 
پيکرش را در بهشت زهرا(س) قطعه 24 رديف 92 شماره 26 به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پيروان حق و باطل جلد6، صفحه:180، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 25 اردیبهشت 1397 

محمدحسین فارسیان

محمدحسین فارسیان

 

نام پدر: محمدکریم تاریخ تولد: 1331/03/07
محل تولد: ایران - تهران - ری تاریخ شهادت: 1360/05/29
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 29 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف90-شماره41-تهران


 

زندگینامه

محمدحسين در هفتم خرداد 1331 در روستايي اطراف شهر ري در خانواده‌اي دين‌دار و معتقد و دوستدار اهل بيت چشم به جهان خاکي گشود، دوران کودکي را با مشقت پشت سر گذاشت و تا پايان کلاس سوم متوسطه تحصيلاتش را ادامه داد و بعد به استخدام نيروي هوايي ارتش درآمد. چند سالي از اشتغالش نمي‌گذشت که با صفوف متحد مردم مسلمان در مقابل رژيم فاسد پهلوي مواجه شد و با همکاري‌هاي بي‌شائبه خود در تظاهرات و پخش اعلاميه و تلاش‌هاي ديگر از جانفشاني دست برنداشت. در تشکيل کميته انقلاب اسلامي محل براي ايجاد امنيت نقش مؤثري ايفا کرد و سرپرستي آن را بر عهده گرفت و به علت تجاربي که در متون نظامي داشت سازماندهي و آموزش نيروها را عهده‌دار شد. کوشش او براي تداوم حاکميت نظام مقدس جمهوري گسترش يافت و بعد در زندان قصر و دادستاني انقلاب مأمور به خدمت گرديد و با تلاش‌هاي خالصانه خود در مقابله با توطئه گروهک‌هاي محارب و مزدوران استکبار ادامه داد. او عاشق ولايت فقيه بود و فکر شهادت همچو نسيم بهاري در وجودش مي‌وزيد تا اين که در بيست و نهم مرداد 1360 در حالي که عازم محل کارش بود هنگام خداحافظي با فرزندش در مقابل چشمان معصوم او هدف رگبار کينه‌توزانه چهار تن از تروريست‌ها شد و در 29 سالگي در تهران به آرزوي ديرينه خود رسيد و شهد شهادت را نوشيد. 
پيکر پاکش را در بهشت زهرا(س) قطعه 24 رديف 90 شماره 41 به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب راست قامتان جاودانه انقلاب، صفحه:58، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 25 اردیبهشت 1397 

غلام رضا فاروق

غلام رضا فاروق

 

نام پدر: علی تاریخ تولد: 1314/01/07
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1365/05/28
محل شهادت: میدان فردوسی طول مدت حیات: 51 سال
مزار شهید: گلزارشهدای امام زاده علی اکبر(ع)-چیذر-تهران


 

زندگینامه

غلام رضا در روز هفتم فروردین ماه سال 1314 دیده به جهان گشود. تحصیلات دوره ابتدایی تا پایان متوسطه را با موفقیت به پایان رسانید. سپس تحصیلات عالیه خود را در دانشگاه تهران و رشته جغرافیا ادامه داد. ایشان در طول تحصیل همواره از شاگردان ممتاز بود و در دوران دانشجویی در فعالیت های مذهبی و سیاسی دانشجویان شرکت فعال داشت.
در دوران حرکت خروشان امت قهرمان ایران علیه رژیم منفور پهلوی در تظاهرات و راهپیمایی ها حضور فعال داشت و در مبارزات دانشجویی مشارکت می نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز فعالیت های سیاسی-مذهبی خود را تداوم بخشید. 
ایشان بلافاصله پس از تشکیل بسیج، به عضویت این نهاد برخاسته از انقلاب درآمد. کمک و یاری رساندن به شورا و بسیج مسجد محل در دوران دفاع مقدس از جمله دغدغه های روزمره ایشان بود. تا این که در بیست و هشتم مرداد ماه سال 1365 در اثر بمب گذاری منافقین کوردل در میدان فردوسی در سن 51 سالگی به فیض شهادت نایل گردید. 
مزارش در گلزار شهدای امام زاده علی اکبر چیذر قرار دارد. از او چهار فرزند به یادگار ماند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب یادمان شهدای وزارت بازرگانی ، صفحه:212، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 25 اردیبهشت 1397 

کریم فاتح داریان

کریم فاتح داریان

 

نام پدر: بایرام تاریخ تولد: 1338/09/22
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1360/05/12
محل شهادت: دوراهی ستارخان-تهران طول مدت حیات: 22 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف88-شماره39-تهران


 

زندگینامه

کريم در روز 22 آذر ماه 1338 به دنيا آمد. 
وي پس از گذشتن از کوچه‌هاي کودکي وارد مدرسه شد و تحصيلاتش را تا مقطع متوسطه ادامه داد. پس از آن به استخدام صنايع دفاع درآمد. او در جواني ازدواج نمود و خداوند به او 2 فرزند عطا نمود. 
از آنجا که نيروي‌هاي منافق و مجاهدين خلق هميشه در کمين بودند تا دوستداران انقلاب اسلامي را نابود کنند، اين بار نيز دست به يک جنايت ديگر زدند و نام کريم فاتح داريان را جزو شهداي مظلوم ترور ثبت کردند. آن‌ها طي اقدامي ناجوانمردانه در روز 12 مرداد ماه 1360 در دوراهي ستارخان تهران او را به شهادت رساندند. 
پيکر اين جوان 22 ساله در قطعه 24 رديف 88 شماره 39 بهشت زهراي تهران به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی قربانیان ترور، تاریخ: - / - / -
کتاب آلاله های سرخ شهادت (سازمان صنایع دفاع)، صفحه:72، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 25 اردیبهشت 1397 

حمید غیبی

حمید غیبی

 

نام پدر: ابراهیم تاریخ تولد: 1341/09/27
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1362/08/30
محل شهادت: - طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف91-شماره34-تهران


 

زندگینامه

حمید غیبی در بیست و هفتم آذر ماه سال ۱۳۴۱ در خانواده مذهبی به دنیا آمد. وی در آغاز طفولیت از سکوت و مظلومیتی خاص برخوردار بود. دوران کودکی را در مجالس مذهبی از قبیل روضه خوانی ها، قرآن خوانی ها، درس های ایدئولوژی و اخلاقی و در مجالس عزاداری سالار شهیدان گذراند، و عشق اهل بیت عصمت و طهارت و خاندان پاک پیامبر در دلش شعله ور شد. دوران مدرسه را پشت سرگذاشت و در رشته حسابداری، مدیریت مشغول درس شد. وی در حین درس خواندن درس اخلاق هم می داد. او چهره ای آرام و متین و خونسرد داشت و همیشه خنده و تبسم گرم و مملو از عشق بر لب داشت که از خصوصیات وی بود. 
همزمان با راهپیمایی ها و تظاهرات مردم در هنگام چسباندن اعلامیه ها توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد و پس از مدتی وی را آزاد کردند و دوباره فعالیت خویش را آغاز کرد. در روز ۲۱ و ۲۲ بهمن در درگیری های خیابانی شرکت داشت و برای به دست آوردن سلاح با جسارت و بی باکی به نبرد با گارد جهنمی پرداخت. بعد از انقلاب به دنبال شکل گیری کمیته ها، وی به عضویت کمیته مسجد درآمد و فعالیت خویش را آغاز کرد. 
ضمن فعالیت در کمیته در آموزش و پرورش نیز مشغول به کار گردید. در ابتدا معلم اخلاق و قرآن و تعلیمات دینی شد و رفته رفته مدیریت را به دست گرفت و تربیت اصولی و ریشه ای را آغاز کرد و با عناصر اخلالگر و ضدانقلاب در دبیرستان رفتاری قاطعانه داشت و نیز با حرکاتش درس صبر و بردباری نیز می داد. بعد از شروع جنگ تحمیلی وی با مشکلات فراوانی که داشت در رابطه با فرمان امام مبنی بر اولویت دادن به مسئله جنگ عازم جبهه شد و در عملیات والفجر مقدماتی بر اثر اصابت ترکش به پا و دستانش به پشت جبهه فرستاده شد و بعد از سه روز استراحت دوباره عازم گردید. بعد از مدتی به تهران آمد وازدواج کرد و بلافاصله بعد از شش روز عازم جبهه شد و در عملیات والفجر چهار شرکت جست زیرا می گفت در والفجر مقدماتی من تجدید شدم زیرا شهید نشدم و مدرک قبولی نگرفتم و تنها چند جراحت برداشتم. در والفجر چهار در ارتفاعات کانی مانگا به نبرد پرداخت. در همین عملیات خمپاره ای در نزدیکی وی اصابت می کند و از ناحیه پا و دست مجروح می شود. موقع عملیات خیبر، با دست ناقص عازم جبهه گردید و در این عملیات باز هم در جبهه مجنون در هنگام عملیات موج انفجار به شدت وی را مجروح ساخت که به پشت جبهه باز گردانده شد، حدود یک ماهی از عملیات خیبر می گذشت که وی صبح روز سی ام آبان ماه سال 1362 جهت بستری شدن و مداوای دست مجروح و ناقصش با همه خداحافظی کرد و وضو گرفته و از منزل به قصد بستری شدن خارج شد و در بین راه منافقان خفاش گونه و روباه صفت که از قبل در کمینش بودند او را به طور ناجوانمردانه و بزدلانه از پشت سر هدف گلوله قرار دادند و در سن 21 سالگی به آرزوی همیشگی اش و قبول شدن در پیشگاه حق تعالی رسانیدند. مزار پاکش در بهشت زهرا(س) واقع می باشد .

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
کتاب یاد یادآوران(یادمان شهدای فرهنگی آموزش و پرورش شهر تهران)، صفحه:193، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : سه شنبه 25 اردیبهشت 1397 

 حسن غنمی

حسن غنمی

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1335/00/00
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/05/30
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

حسن غنمی در سال 1335 در شهر تهران متولد شد و تحت مراقبت های پدر و مادر دوران کودکی را پشت سر گذاشت و با روحیه ای مستعد برای کسب دانش به دبستان رفت. وی پس از چندی در کنار ادامه تحصیل در سنگر مسجد و کتابخانه به مطالعه کتب غیر درسی و سایر فعالیت های مذهبی پرداخت و همزمان با طی دوران دبیرستان و سنین رشد و بلوغ جسمی و فکری به جهاد با نفس و خودسازی و عبادت نیز پرداخت. 
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان سپاه بهداشت به روستای ابیانه نطنز اعزام شد و مخلصانه به روستاییان محروم خدمت کرد و پس از پایان دوران خدمت سربازی به دانشگاه اصفهان راه یافت. 
با شروع جنگ تحمیلی از طرف وزارت بهداری استان اصفهان به عنوان پزشکیار به صورت داوطلبانه به جبهه های مریوان اعزام شد. 
سرانجام در روز جمعه و در ایام مرخصی و تجدید دیدار با خانواده با وضو و غسل شهادت در حالی که در صفوف دشمن شکن نماز جمعه حضور یافته بود مورد سو قصد سه تن از منافقین تروریست قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله در تاریخ 1360/5/30 در تهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. 
هرچند حسن غنمی از فیض حضور در نماز جمعه محروم ماند ولی با ایثار جان خود توفیق جاودانه حضور در پیشگاه الهی را یافت و به فیض عظیم شهادت در راه خدا نایل آمد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

مجله روزهای زندگی، شماره مجله:282، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
(تعداد کل صفحات:7)      [1]   [2]   [3]   [4]   [5]   [6]   [7]  

آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ