نعمت الله آبرون

نعمت الله آبرون

زندگینامه

نعمت الله در اول اردیبهشت ماه سال 1317 در روستای مزارعی از توابع شهرستان دشتستان به دنیا آمد. پدرش بهرام کارگر بود. او نیز کارگر بود. خواندن و نوشتن نمی دانست. سال 1353 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد.
از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم دی 1365 در بمباران هوایی آبادان بر اثر موج انفجار در سن 48 سالگی به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای روستای آب پخش شهرستان زادگاهش واقع است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

نصرت الله آبدار

نصرت الله آبدار

زندگینامه

نصرت‌الله آبدار در 29 ارديبهشت ماه سال 1349 در روستاي دژکوه ديده به جهان گشود. ايام کودکي را سپري کرد و به تحصيل علم پرداخت و در عنفوان جواني تأهل اختيار کرد. هنوز تحصيل را به پايان نرسانده بود که دشمن بعثي آهنگ تجاوز به مرزهاي ميهن اسلامي را نمود و نصرت‌الله عازم جبهه شد و در عمليات کربلاي 5 مردانه با دشمن جنگيد و در هفتم بهمن 1365 در شلمچه با 16 سال سن به شهادت رسيد و در گلزار شهداي سوق آرميد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

جابر آبداری

جابر آبداری

زندگینامه

جابر در روز اول اردیبهشت ماه سال 1358 در روستای گنبد پیرمحمد به دنیا آمد. در 7 سالگی به مدرسه رفت. شوق زیادی برای آموختن داشت اما تقدیر بر آن بود که در همان سال خونین جامه حق را زیارت کند. 
سی ام بهمن ماه سال 1365 در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت ترکش به سر و پا در سن 7 سالگی آسمانی شد. 
پیکرش را در همان روستا به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

غلام رضا آبدار

غلام رضا آبدار

زندگینامه

غلام رضا آبدار فرزند غلام حسین، در سال 1342 در شهرستان «خوسف» از توابع استان خراسان دیده به جهان گشود.دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش سپری نمود. با شروع حرکت های مردمی علیه رژیم طاغوت، غلام رضا که نوجوانی بیش نبود به صف انقلابیون پیوست. از آنجا که خطاط و نقاش بود، در کارهای شعارنویسی و پارچه نویسی حضوری فعال داشت. 
پس از پیروزی انقلاب دلسوزانه به پاسداری از ارزش های اسلامی پرداخت. با شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و مردانه جنگید. او که به عنوان بی سیم چی تیپ 21 امام رضا خدمت می کرد، سرانجام به تاریخ 3 فروردین 1361 در عملیات طریق القدس در بستان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پهلو در سن 19 سالگی به شهادت رسید. پیکر پاک شهید پس از تشییع در شهرستان بیرجند به زادگاهش منتقل و به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

غلام رضا آبدرشکر

غلام رضا آبدرشکر

زندگینامه

غلام رضا در یکی از روزهای سال 1343 در جمع گرم و صمیمی خانواده ای متعهد و مذهبی منطقه رهنان شهرستان اصفهان به دنیا آمد.روزهای پر نشاط کودکی را دامان پر مهر مادر و به زیر سایه لطف پدر گذرانید و از همان کودکی با احکام الهی اسلام آشنا شد.
تحصیلات خود را تا پایان سال سوم راهنمایی به پایان رساند، سال های نوجوانی غلام رضا همزمان با روزهای پر شور انقلاب اسلامی بود و او نیز همچون سایر جوانان پر شور این مرز و بوم با مشت های گره کرده و قلبی مالامال از عشق به امام (ره) و اسلام به خیل تظاهرکنندگان پیوست.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای پاسداری از ارزش های مقدس انقلاب به جمع بسیجیان مخلص پیوست و در کنار کار سیمان کاری در بسیج نیز فعالیت نمود با شروع جنگ تحمیلی برای پاسداری از مرزهای میهن اسلامی و مبارزه با دشمن تجاوزگر مردانه لباس رزم پوشید و راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و سرانجام پس از حضوری پر بار در جبهه های نبرد روز دوازدهم فروردین ماه سال 1360 در جبهه میمک و در سن 17 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به سوی عرش اعلی پر گشود.مزار مطهرش در گلزار شهدای اصفهان واقع است. برادر ایشان نیز در اسفندماه همان سال به شهادت رسیدند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

محمدعلی آبدرشکر

محمدعلی آبدرشکر

زندگینامه

محمد علی روز پنجم تیر ماه سال 1345 در جمع گرم و صمیمی خانواده ای مهربان در منطقه رهنان شهر اصفهان متولد شد. دوران کودکی را در دامان پر مهر خانواده گذراند و با احکام و معارف الهی آشنا شد. 7 ساله بود که راهی سنگر علم و معرفت گشت و تحصیلات خود را تا دوره راهنمایی ادامه داد او هر از گاهی در ساعات فراغت با انجام کارهای ریخته گری و سیمانکاری، پدر را در تامین معاش خانواده یاری رساند. در همین دوران بود که ندای حق طلب و ظلم ستیز حسین زمان خمینی کبیر (ره) در میهن اسلامی طنین انداز شد و سیل خروشان قیام مردمی بر علیه رژیم کفر و استبداد به راه افتاد. 
محمد علی نیز هم چون سایر جوانان این مرز و بوم به جمع مبارزین حق طلب پیوست و در فعالیت های انقلابی، حضوری فعال و موثر داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز جنگ تحمیلی سنگر علم و تحصیل را رها کرد و عاشقانه به همراه برادر بزرگترش راهی میادین خون و مبارزه شد تا نقش آفرین سنگرهای خون و شهادت باشد و سرانجام روز دهم اسفند ماه سال 1360 در جبهه شوش،تنگه چزابه در حالیکه تنها 15 سال داشت به دعوت ملکوتیان لبیک گفت و به جمع آسمانیان پیوست. مزار مطهرش در گلزار شهدای اصفهان واقع است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 اسماعیل آبدرجوئی

اسماعیل آبدرجوئی

زندگینامه

در اول خردادماه سال 1349 در روستای ذوالبین شهرستان هشترود فرزند پسری در عید سعید قربان دیده به جهان گشود. نامش را اسماعیل نهادند و با راه و رسم سربازی در راه معبود آشنایش ساختند. 
وجود مهربان اسماعیل از همان کودکی به عشق و محبّت آراسته بود؛ دلش می خواست با آن سنّ کم کمک همه باشد، حتی بزرگ ترها. هنوز به سنّ تکلیف نرسیده، با طراوت و عطر زیبای نماز آشنا شد و وجودش را به خلوت با خدا آراست. صبح در پی درس و مشق بود و بعد از مدرسه کمک حال مادر در خانه و کمک پدر در مغازه و کار کشاورزی. 
اسماعیل دوران دبستان و راهنمایی را در مدرسه ی شهید رجایی روستای ذوالبین با موفقیت به پایان رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شهرستان هشترود شد؛ چرا که به تعلیم و تربیت کودکان روستایی و خدمت به محرومین علاقه داشت و آموزگاری را شغلی ظریف و حساس می دانست و می گفت: که «با این شغل بهتر می توان مسایل دینی و مذهبی را در کنار درس ها آموزش داد و کودکان را در مقابل ناهنجاری ها بیمه کرد. 
اسماعیل به حضور در مساجد و پایگاه های مقاومت و شرکت در مجالس و مراسم مذهبی و دینی علاقه ای فراوان داشت. کتاب های مذهبی و هنری را بیشتر مطالعه می کرد و برادران و خواهرانش را به نماز و روزه و رعایت حجاب، تشویق و ترغیب می نمود. 
بعد از شروع جنگ، دل در گرو رفتن داشت و سال 1364 بعد از یک دوره ی آموزشی، راهی جبهه شد. می گفت: «باید از وطن و دین و انقلاب دفاع کنیم و دشمن را سر جای خود بنشانیم.» و به همه سفارش امام را می کرد و می گفت: « امام را تنها نگذارید. »
وقتی با پای دل به جبهه رسید، گویی خسته از کشاکش زندگی، پای در وادی ایمن نهاده است که آرامش را با تمام وجود احساس کرد. او بام عروج خود را یافته بود. بعد از دو سه بار اعزام به جبهه، همه را به رفتن و درک معنویت شهر عشق دعوت می کرد و می گفت: « اگر یک لحظه، زیبایی و صفای جبهه را لمس کنید، هرگز نمی توانید آرام بنشینید و کار و زندگی را مثل رزمنده ها رها می کنید و راهی جبهه می شوید... »
کسی از انتهای افق با صدای عشق، صدایش می زد. دلش هوای رفتن داشت و میل رسیدن. دست هایش پر از تخم شقایق بود و سوار بر توسن جنون با لباسی به رنگ باورهای خدایی در کسوت یک بسیجی عاشق در تاریخ چهارم دی ماه 1365 در عملیات کربلای چهار در شلمچه در سنّ 16 سالگی تن، سپر زخم کرد و سرباخته و پاره پیکر به دیدار معشوق نایل آمد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سبزعلی آبدردیده

سبزعلی آبدردیده

زندگینامه

سبزعلی در سال 1337 پا به عرصه ی هستی نهاد. چند سال بعد با زمزمه های حق طلبی روح الله آشنا گشت و جانش را با ندای خمینی کبیر صیقل داد.ایام جوانی او مصادف با اوج گیری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی بود و او نیز پرشور و پرتوان به صحنه آمد و فریاد عدالت جویی سر داد. 
روزهای پیروزی انقلاب، شیرین ترین ایام عمر سبزعلی بود و او که فردی خیرخواه و مردم دار بود، به عضویت شورای روستا درآمد و فعالانه برای بهبود وضعیت معیشتی روستا کوشید. با آغاز جنگ تحمیلی در کار جمع آوری کمک های مردمی و ارسال آن ها به جبهه تلاش بسیار کرد و سرانجام در تاریخ 5 آبان 1366 در سنّ 29 سالگی در منطقه ی سردشت کردستان به آرزوی دیرینه ی خود دست یافت و به شهادت رسید. 
برادرش در هنگام شهادت در کنار او بود و پیکر علی را در حالی که از خودرو سوخته و منهدم شده، بیرون کشید که بر اثر اصابت ترکش، خون از سینه اش روان بود و او را با دلی شکسته در گلزار شهدای باگ ( بویراحمد ) به خاک سپرد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

بشیر آبخواری

بشیر آبخواری

زندگینامه

بشیر در 2 تیر ماه سال 1312 به دنیا آمد و با قدوم مبارکش چشم و چراغ خانه شد. 
علاقه پدر و مادرش به وی بر آن شد تا الفبای کودکی را با محبت به ائمه اطهار (ع) آموخته و درس مردانگی را پیشه راه خویش سازد. او نوجوانی را پشت سر نهاد و در ایام پرشور جوانی با دوشیزه ای پاکدامن ازدواج نمود که ثمره این پیوند آسمانی 2 فرزند پسر و 1 دختر بود. 
با شروع حرکت‌هاي انقلابي مردم غيور ايران به جرگه یاران امام خمینی (ره) پیوست و در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی داشت. 
پس از مدتی، جنگ از سوی عراق به کشور عزیزمان تحمیل شد؛ او به منظور دفاع از کیان ایران اسلامی به دعوت امام امت (ره) لبیک گفته و با پیوستن به بسیج به میدان رزم شتافت. 
وی سرانجام در 14 فروردین ماه سال 1367 در سن 55 سالگی در خون خود غلطید و به شهادت رسید. 
پیکر پاکش پس از تشییع با شکوه در بهشت زهرا(س) واقع در تهران به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 محمدابراهیم آبجقانی

محمدابراهیم آبجقانی

زندگينامه

محمدابراهيم در تاريخ دوازدهم مهر ماه سال 1314 در نيشابور به دنيا آمد. کودکي را سپري کرد و خواندن و نوشتن را فراگرفت و پس از آن به تلاش براي کسب معاش پرداخت و آن هنگام که دشمن بعثي به ميهن اسلامي هجوم آورد به صف دريادلان بسيجي پيوست و در عمليات والفجر 8 حماسه آفريد و در تاريخ بيست و دوم بهمن ماه سال 1364 در اروندکنار به شهادت رسيد. پيکر پاک دلاور 50 ساله را در گلزار شهداي هلالي به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از