حلوه حمیدی

	زندگینامه

حلوه حمیدی

زندگینامه

حلوه حمیدی فرزند سلمان و شکوفه در دومین روز از آبان ماه سال 1334 در بخش موسیان دهلران دیده به جهان گشود وی که فاقد تحصیلات اولیه بود در کارهای دامداری به خانواده اش کمک می کرد. حمیدی که تا پایان عمر مجرد مانده بود به تاریخ یازدهم فروردین ماه سال 1379 در منطقه چم هندی بر اثر مواد منفجره در سن 45 سالگی به شهادت رسید. و در امامزاده سید فلحی روستای چم هندی به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

حمیده حمید

	زندگینامه

حمیده حمید

زندگینامه

حمیده فرزند ذبون در سوم فروردین ماه سال 1326 در روستای بیات استان ایلام متولد شد. 
تا پایان دوره ابتدایی به تحصیل پرداخت. سال ها گذشت و حمیده در سن 22 سالگی با مردی پارسا ازدواج کرد و در روستای جیزی زندگی مشترکشان را آغاز نموده و صاحب 5 فرزند شدند. 
در طی آن روزها و نبود امکانات رفاهی همچون برق و آب و... و زندگی سخت آن روزگاران حمیده مجبور بود علاوه بر پرورش و تربیت فرزندان و کارهای منزل به جمع آوری هیزم و مواد دیگر برای گذران زندگی نیز بپردازد. 
تا آنکه سرانجام دست تقدیر بر آن شد تا حمیده به همراه سه فرزندش در مورخ دوم فروردین ماه سال 1361 بر اثر اصابت خمپاره در سن 35 سالگی به شهادت رسیدند. 
مزارش در گلزار شهدای روستای چم هندی قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پروانه حمزه ای

	زندگینامه

پروانه حمزه ای

زندگینامه

پروانه در روز ششم مهر ماه سال 1341 پا به عرصه هستی نهاد. کودکی اش در شهر اراک سپری شد. با پایان تحصیلات به عنوان معلم به تعلیم و تربیت کودکان کشور همت گماشت اما تقدیر بر آن بود که پروانه خونین کفن به زیارت حق بشتابد. حمزه ای در روز بیست و دوم دی ماه سال 1365 در سن 24 سالگی در شهر اراک آسمانی شد و در گلزارشهدای زادگاهش آرام گرفت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

صفا حقیقی

	زندگینامه

صفا حقیقی

زندگینامه

خانم صفا حقیقی در شانزدهم شهریورماه سال 1313 در نی ریز، در خانواده ای مذهبی ومتدین چشم به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی خود را تا ششم ابتدایی در دبستان آزرم نی ریز و دوران متوسطه را در دبیرستان نزهت با موفقیت پشت سر گذاشت.
بعد از گذشت چندین سال از زندگی خود، سنت رسول خدا(ص) را احیاء نموده و ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو فرزند دختر بود که خداوند به وی عطا نمود. وی از مبارزین و مجاهدین فعالی بود که در شب های ظلمانی حکومت منفور پهلوی، برای رسیدن به سحر انقلاب اسلامی، آنی از پای ننشسته و مبارزه کرد.
 خانم صفا حقیقی با برگزاری جلسات مذهبی، فرهنگی، و پخش اعلامیه ها ونوارهای سخنرانی حضرت امام خمینی(ره) در بیداری مردم، خصوصا در شیراز اثر گذار بود. حرکت های روشنی بخش ایشان باعث شد تا مامورین دستگاه های امنیتی او را زیر نظر داشته و در پی فرصتی مناسب بودند تا وی را از سر راه بردارند و در سپیده دم انقلاب اسلامی در مانور شهری که برای ایجاد رعب و وحشت، توسط نیروهای امنیتی در شیراز برگزار شده بود، شب هنگام ساعت 5:30 صبح ششم تیرماه سال 1357 نارنجکی آتش زا به درون منزل مسکونی اش در شیراز پرتاپ نموده و او را در سن 44 سالگی به شهادت رساندند.
مزارش در گلزار شهدای زیرویه شهر نی ریز قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سیده کتان حقیرسحر

	زندگینامه

سیده کتان حقیرسحر

زندگینامه

سیده کتان حقیر، سحر نوزدهم اسفند ماه سال 1366 در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. در 4 سالگی مادر خود را از دست داد و نزد پدرش ادامه زندگی داد. تا پایان دوره ابتدایی به تحصیل پرداخت. در سال 1355 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو فرزند دختر و پسر بود. وی از نظر اخلاقی بسیار خوش اخلاق و مهربان بود و از نظر اعتقادی شخصی معتقد و مذهبی بود. بسیار به امام و شهدا علاقه داشت به ائمه و امامزاده ها بخصوص سید صلاح الدین ارادت خاصی داشت در تمام راهپیمایی ها و مراسمات مذهبی و دینی شرکت می نمود. وی در روز بیست و ششم اسفند ماه سال 1366 مصادف با عید مبعث به همراه پسر خردسالش به نام مجتبی هاشمی در بمباران هوایی شهر آبدانان در سن 30 سالگی به شهادت رسید. مزارش در امامزاده سید صلاح الدین قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

حیات بانو حق ندری

	زندگینامه

حیات بانو حق ندری

زندگینامه

حیات بانو در روز دوازدهم اردیبهشت ماه سال 1335 به دنیا آمد. روزها از پی هم گذشت و او در عنفوان جوانی ازدواج کرد اما دست تقدیر خیلی زود همسر جوانش را از او گرفت و حیات بانو شهادت همسرش را به سوگ نشست.
وی در جریان جنگ تحمیلی مورخ 11 بهمن ماه 1365 در سن 30 سالگی در کوهدشت به شهادت رسید و در بهشت زهرا (س)، همین دیار به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

زهره حق گوگدازی

	زندگینامه

زهره حق گوگدازی

زندگینامه

زهره و ناهید دو ستاره همیشه روشن زندگی به دنیایی قدم نهادند که در آن، حنجره ی تشنه عشق را به نافله قامت بستند و زمین همواره سینه سجده هایشان بود. آن دو به قافله عاشورائیان پیوستند و در مکتب عاشورا زانوی تعلیم و تربیت زدند و همراه امام خویش سرود لبیک اللهم لبیک را با جان و دل فریاد زدند. آنان دانش آموختگان مکتب ثارالله بودند و دراین مکتب جوانه زدند و روئیدند و همواره ذکر خدا جاری بر لبان روزه دارشان بود. زهره در روز بیست و پنجم شهریور ماه سال 1345 به دنیا آمد و در خانواده ای مؤمن در شهر بروجرد بزرگ شد.
آنان علمداران علم وایمان بودند و چون جهاد اکبر را جهاد نفس می دانستند جوانی شاگردانشان رابرایشان ترجمه می کردند تا سینه هایشان را مالامال از غیرتی کنند به پاکی تپش قلب قبیله قیام، زهره و ناهید معلم اخلاق، ایمان، صداقت، شرم و حیا و حجاب بودند که به خاطر اخلاق حسنه و نیکو و صداقتی که در کلامشان موج می زد الگوی همگان بودند.
با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق بر علیه جمهوری اسلامی ایران، این دو خواهر بزرگوار چون نمی توانستند به خط مقدم جبهه بروند سلاح قلم رااستوار به دوش کشیدند و در سنگر مدرسه و مسجد رزم خویش را همچنان ادامه می دادند و در تهیه موادغذایی، پوشاک و... برای رزمندگان اسام تلاش می کردند.
براستی سعادت جامعه حال و آینده بستگی به وظیفه شناسی، وسعت فکر و آگاهی و درایت افرادی دارد که تربیت کننده نسلها می باشند. زهره و ناهید از جمله معلمان دلسوزی بودند که خوب تکلیف خود را می شناختند و شغل خویش را شغل انبیاء می دانستند، لذا در راه تربیت و آگاهی اقشار جامعه از هیچ تلاشی دریغ نکردند. حتی در وصیت نامه های خویش که چندی پیش از شهادتشان نوشته بودند رسالت خود را فراموش نکرده و تاکید بر یاد خدا، تابع بودن امر ولایت فقیه برای رسیدن به اهداف حقیقی اسلام، گذشت، امانتداری، مهربانی، نیکی به پدر و مادرو دوستان را متذکر شده اند. و امروز ما مانده ایم و یاد و خاطره آن عزیزان که چون دو ستاره درخشان به عاشوراییان پیوستند تا چراغ راه زمینیان باشند. زهره در تاریخ 11 بهمن 1365 در سن 20 سالگی در بروجرد آسمانی شد و در گلزار شهداء بروجرد آرام گرفت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

ناهید حق گوگدازی

	زندگینامه

ناهید حق گوگدازی

زندگینامه

زهره و ناهید دو ستاره همیشه روشن زندگی به دنیایی قدم نهادند که در آن، حنجره ی تشنه عشق را به نافله قامت بستند و زمین همواره سینه سجده هایشان بود. آن دو به قافله عاشورائیان پیوستند و در مکتب عاشورا زانوی تعلیم و تربیت زدند و همراه امام خویش سرود لبیک اللهم لبیک را با جان و دل فریاد زدند. آنان دانش آموختگان مکتب ثارالله بودند و دراین مکتب جوانه زدند و روئیدند و همواره ذکر خدا جاری بر لبان روزه دارشان بود. ناهید در روز دهم فروردین ماه سال 1332 در بروجرد پا بر خاک هستی نهاد و خواهرش زهره 13 سال بعد.
آنان علمداران علم وایمان بودند و چون جهاد اکبر را جهاد نفس می دانستند جوانی شاگردانشان رابرایشان ترجمه می کردند تا سینه هایشان را مالامال از غیرتی کنند به پاکی تپش قلب قبیله قیام، زهره و ناهید معلم اخلاق، ایمان، صداقت، شرم و حیا و حجاب بودند که به خاطر اخلاق حسنه و نیکو و صداقتی که در کلامشان موج می زد الگوی همگان بودند.
با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق بر علیه جمهوری اسلامی ایران، این دو خواهر بزرگوار چون نمی توانستند به خط مقدم جبهه بروند سلاح قلم رااستوار به دوش کشیدند و در سنگر مدرسه و مسجد رزم خویش را همچنان ادامه می دادند و در تهیه موادغذایی، پوشاک و... برای رزمندگان اسام تلاش می کردند.
براستی سعادت جامعه حال و آینده بستگی به وظیفه شناسی، وسعت فکر و آگاهی و درایت افرادی دارد که تربیت کننده نسلها می باشند. زهره و ناهید از جمله معلمان دلسوزی بودند که خوب تکلیف خود را می شناختند و شغل خویش را شغل انبیاء می دانستند، لذا در راه تربیت و آگاهی اقشار جامعه از هیچ تلاشی دریغ نکردند. حتی در وصیت نامه های خویش که چندی پیش از شهادتشان نوشته بودند رسالت خود را فراموش نکرده و تاکید بر یاد خدا، تابع بودن امر ولایت فقیه برای رسیدن به اهداف حقیقی اسلام، گذشت، امانتداری، مهربانی، نیکی به پدر و مادرو دوستان را متذکر شده اند. و امروز ما مانده ایم و یاد و خاطره آن عزیزان که چون دو ستاره درخشان به عاشوراییان پیوستند تا چراغ راه زمینیان باشند. ناهید در تاریخ 11 بهمن ماه سال 1365 در سن 33 سالگی در بروجرد به شهادت رسید و در گلزارشهدای بروجرد به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

اعظم حصینی

	زندگینامه

اعظم حصینی

زندگینامه

اعظم حصینی در سال 1328 در تهران و در خانواده ای دیندار و مؤمن دیده به جهان گشود. محیط خانواده اش از او فردی متدین و پرهیزگار ساخت و باعث شد او از همان آغاز گام های زندگی خویش را در راه تحصیل عرفان و کمالات انسانی بردارد. تحصیلاتش را تا آخرین مقطع دوره ی راهنمایی ادامه داد و سپس ازدواج کرد. در زندگی مشترک صاحب سه فرزند شد و آنها را فاطمه گونه در دامان خود پرورش داد. تقدیر الهی چنین رقم خورد که اعظم به همراه خانواده اش در اولین روز بهار سال 1367 در پی بمباران هوایی مناطق مسکونی تهران در سن 39 سالگی به ملاقات پروردگار بشتابد.یادش گرامی و روحش شاد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

نرگس حصاری

	زندگینامه

نرگس حصاری

زندگینامه

نرگس در سال 1307 در شهر بندرانزلی پا به عرصه هستی گذارد. سال ها گذشت و او با مردی از اهل ایمان پیمان ازدواج بست و صاحب 8 فرزند شد. علاقه زیادی به حضور در جلسات مذهبی و قرآن داشت. نرگس در سال 1364 به زیارت مشهد مقدس مشرف شد. در راه بازگشت بی قرار بود.
بعد از رسیدن به تهران تصمیم گرفت برای دیدار آشنایان و دوستان به کرج برود. زمانی که به خانه بازگشت ساعت  1 بامداد را نشان می داد. ناگهان هواپیمای رژیم بعثی بر فراز شهر تهران سایه افکند، روز دوازدهم فروردین ماه بود، ترس و وحشت همه جا را فرا گرفت. دقایقی بعد مردم پیکر نرگس را به همراه دو تن از فرزندانش (عباس و محبت علی عباسی ) از میان خرابه های خانه بیرون کشیدند.
نرگس در سن 57 سالگی به دیدار یزدان پاک شتافت و نامش در جرگه شاهدان ثبت شد.
پيکر پاکش را در بهشت زهرا (س) _ قطعه 27 _ رديف 69 _ شماره 11 به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از