طاهره بیست بردی
![]() |
زندگینامه |
طاهره بیست بردی
نام پدر: آقاجان | تاریخ تولد: 1340/00/00 |
محل تولد: ایران - خراسان - سبزوار | تاریخ شهادت: 1364/03/22 |
محل شهادت: تهران | طول مدت حیات: 24 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
طاهره در سال 1340 در شهرستان سبزوار دیده به جهان گشود، روزهای کودکی اش را در آن جا سپری کرد. سپس به مدرسه رفت و توانست تا اخذ مدرک دیپلم تحصیل نماید.
در سال های جوانی ازدواج کرد و صاحب یک فرزند دختر شد. بیست و دوم خرداد ماه سال 13644 طاهره در آستانه بیست و چهارمین سال زندگی اش قرار داشت، شب بیست و یکم رمضان بود. طاهره در مراسم شب های احیا در حال راز و نیاز با پروردگار بود که به علت بمباران هوايي تهران توسط رژیم بعثی به همراه فرزندش به آسمان بیکران شهادت پر کشید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب آینه و شقایق جلد1، صفحه:49، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
حبیبه بیت لفته
![]() |
زندگینامه |
حبیبه بیت لفته
نام پدر: یعقوب | تاریخ تولد: 1347/09/01 |
محل تولد: ایران - خوزستان - سوسنگرد | تاریخ شهادت: 1360/07/01 |
محل شهادت: سوسنگرد | طول مدت حیات: 13 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای امیدیه-خوزستان |
زندگینامه
حبیبه در روز اول آذر ماه سال 1347 به دنیا آمد و در زادگاهش سوسنگرد بزرگ شد و به مدرسه رفت تا اینکه جنگ تحمیلی آغاز شد.
حبیبه یکسال بود که از زادگاهش سوسنگرد دور بود و هربار آرزو که به خاک وطنش باز گردد به خاطر تجاوز ارتش بعث عراق به ایران همه از شهر خارج شده بودند و همه در آرزوی بازگشت به وطن. حبیبه دستان کوچکش را به سوی آسمان بلند می کرد و با صدای شکسته به خدا می گفت: خدایا تو می دانی چقدر دوست دارم به شهر برگردم پس تو خودت رزمندگان اسلام را پیروز کن.
مهرماه سال 1360 بود که هنوز سوسنگرد دردست دشمن بود. برای حبیبه نوجوان 13 ساله سوسنگردی یه قرن بود. اما وقتی صفوف رزمندگان را می دید که با شور و شوق به جبهه می رفتند دوست داشت که پسر بود و با نوجوانان بسیجی به جبهه می رفت.
تا با دشمنان بجنگد و شهرش را باز پس گیرد. بسیجی ها را که می دید از آنها می خواست که اگر به سوسنگرد می روند به جای او خاک زادگاهش را ببوسند.
این عشق او به وطن، او و خانواده اش را راهی سوسنگرد کرد. چهار روز قبل از عملیات ثامن الائمه (ع) و شکست حصرآبادان بود که به سوسنگرد مسافرت کردند.
یکسال جدایی به پایان رسید مادر خم شد و خاک را بوسید. پدر اشک می ریخت و حبیبه دوید تا نخل های ترکش خورده را به آغوش بکشد که یاد خالد پسر همسایه شان و خواهرش افتاد که در یکی از بمباران های شهر به شهادت رسیده بودند.
اولین روز مهر سال 1360 بود و سوسنگرد بوی شهادت می داد و شهر پر از نیروهای رزمنده بود که به سمت خط مقدم پیش می رفت.
حبیبه در خاطرات خود غوطه ور بود که ناگهان همه چیز به هم خورد. دشمن شهر را بمباران کرد و مهمان کوچک سوسنگرد نیز در سن 13 سالگی به همکلاسی های شهیدش پیوست.
مزارش در گلزار شهدای امیدیه قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
بلوا بیت سیاح
![]() |
زندگینامه |
بلوا بیت سیاح
نام پدر: کریم | تاریخ تولد: 1351/06/01 |
محل تولد: ایران - خوزستان - سوسنگرد | تاریخ شهادت: 1359/12/12 |
محل شهادت: روستای کوت | طول مدت حیات: 8 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای روستای حمیدیه-اهواز-خوزستان |
زندگینامه
بلوا در روز اول شهریور ماه سال 1351 به دنیا آمد.
کودکی اش در سوسنگرد گذشت . 8 سال بیشتر نداشت که به همراه پدر برای نگهداری حیوانات به صحرا می رفت و با شادی در خاک پاک میهنش می دوید.
جنگ باعث شد آن ها خانه و کاشانه خود را رها کنند. و به روستای کوت مهاجرت کردند. روستایی که بیشتر شبیه خط مقدم بود تا پشت جبهه.
دوازدهم اسفند ماه سال 1359 بود که برادر می خواست برای کمک به پدر که مشغول چرانیدن دام ها در حوالی کانال بود برود که بلوا از برادر خواست او نیز همراهش برود. اما موقعیت جنگ اجازه نمی داد. همین طور که بلوا مقابل در به برادر و مادرش التماس می کرد یک باره گلوله ای در نزدیکی خانه به زمین نشست، غبار که فرو نشست . بدن پاره پاره بلوا قلب مادر را به آتش کشید و اعضای خانواده را به سوگ نشاند پدر که در کنار کانال همه چیز را می دید سراسیمه خود را به صحنه رسانید.
بلوا را در گلزار شهدای روستای حمیدیه دفن کردند. محلی که اینک به دلیل ساخته شدن پل و عبور رودخانه اثری از آن باقی نمانده است.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
سمیه بیاتی
![]() |
زندگینامه |
سمیه بیاتی
نام پدر: محرم علی | تاریخ تولد: 1360/00/00 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1367/04/21 |
محل شهادت: دزفول | طول مدت حیات: 7 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س) |
زندگینامه
در بهار سال 1360 تهران شاهد تولد کودکی در خانواده ای پرمهر بود که مادرش نام او را سمیه نهاد. وی در اوایل کودکی همراه خانواده به شهر دزفول عزیمت کرد و در پایگاه هوایی ساکن شد. هفت سال داشت که اولین سال مقطع دبستان را به پایان رساند در تابستان همان سال در کوچه باغ های دزفول به همراه خواهرش مشغول بازی بود که ناگهان وضعیت قرمز اعلام شد. بیست و یکم تیرماه سال 1367 بود که سمیه همراه خواهرش سارا شهد شیرین شهادت را نوشید و در حالی که تنها هفت سالش بود در یادها جاودانه شد. پيکر پاکش را در بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب آینه و شقایق جلد1، صفحه:43، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
میترا بیات
![]() |
زندگینامه |
میترا بیات
نام پدر: رحمان | تاریخ تولد: 1352/00/00 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1367/01/29 |
محل شهادت: تهران | طول مدت حیات: 15 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
میترا در سال 1352 در شهر تهران دیده به جهان گشود. آن روزها به همراه دو خواهر و دو برادرش شاد و مسرور بازی می کردند، اما جغد شوم جنگ بر ایران اسلامی سایه افکند. شب بیست و نهم فروردین ماه سال 1367 همه اعضای خانواده بیات؛ پدرش رحمان، مادرش اکرم السادات میراحمدی، خواهرانش فاطمه و مریم و برادران عزیزش، کنار هم نشستند. هیچ کس لحظات تلخ آینده را تجسم نمی کرد. همه برای خواب آماده شدند.
ناگهان آسمان برقی زد و جسم سنگین موشک بر خانه آنها نشست و صدای مهیب انفجار، بدن های مطهر این خانواده 7 نفره را به خون و خاک کشید و میترا در سن 15 سالگی در حاليکه دانش آموز بود و مي خواست فرداي بهتري بسازد شهید راه حق شد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب آینه و شقایق جلد1، صفحه:39، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
مریم بیات
![]() |
زندگینامه |
![]() |
شهادت |
مریم بیات
نام پدر: رحمان | تاریخ تولد: 1354/00/00 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1367/01/29 |
محل شهادت: تهران | طول مدت حیات: 13 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
مریم بیات در سال 1354 در شهر تهران دیده به جهان گشود و در خانواده ای باتقوا با مسائل اخلاقی اسلام و ارزش های مقدس مکتب وحی آشنا شد و از نعمت بزرگی همچون داشتن مادری مؤمن بهره برد.
تا اینکه در تاریخ 29 فروردين ماه 1367 در سن 13 سالگی در پی بمباران هوایی رژیم بعثی به مناطق مسکونی تهران به دیدار محبوب شتافت و شقایق وجودش پرپر شد.در مسیر این پرواز 6 تن از اعضای خانواده اش همراه او بودند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب آینه و شقایق جلد1، صفحه:40، تاریخ:a |
ادامه مطلب
فاطمه بیات
![]() |
زندگینامه |
فاطمه بیات
نام پدر: رحمان | تاریخ تولد: 1357/00/00 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1367/01/29 |
محل شهادت: نازی آباد_تهران | طول مدت حیات: 10 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
فاطمه بیات دختری مهربان و صبور بود که در سال 1357 در تهران دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در آغوش پر مهر خانواده گذراند. ورودش به مقطع دبستان مصادف بود با روزهای بمباران و جنگ و خونریزی، تمام خاطرات به یادمانده برای فاطمه در مسیر خانه یا مدرسه و پناهگاه رقم خورده بود. در سال های پایانی جنگ در حالی که 10 سال داشت و تازه به سن تکلیف رسیده بود و شوق کودکانه ای برای انجام فرائض دینی داشت در تاریخ 29 فروردين ماه 1367 در پی بمباران های هوایی رژیم بعثی در محله نازي آباد تهران به دیدار محبوب شتافت و در یادها جاودانه شد. فاطمه در مسیر پروازش مادر، پدر، خواهران، و برادرانش را نیز به همراه داشت.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب آینه و شقایق جلد2، صفحه:35، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
آسیه بیات
![]() |
زندگینامه |
آسیه بیات
نام پدر: ابوالقاسم | تاریخ تولد: 1340/00/00 |
محل تولد: ایران - لرستان - بروجرد | تاریخ شهادت: 1359/06/31 |
محل شهادت: خرمشهر | طول مدت حیات: 19 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای خرمشهر-خوزستان |
زندگینامه
آسیه در سال 1340 به دنیا آمد. اهل شهرستان بروجرد بود. سالها بعد ازدواج کرد. یک روز قبل از شروع جنگ مورخ 31 شهریور ماه سال 1359 از آن سوی مرزهای کشور خمپاره ای، زنی را در خرمشهر هدف قرار داد که همه او را آسیه بیات می شناختند.
این زن کودکی را در بطن خود پرورش می داد که هیچ گاه زاده نشد. مردم سراسیمه به طرف پیکر بی جان او دویدند.
آسیه 19 ساله در گلزار شهدای خرمشهر برای همیشه آرمید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
ژانت بوداغیان
![]() |
زندگینامه |
ژانت بوداغیان
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1338/02/02 |
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - تبریز | تاریخ شهادت: 1365/11/01 |
محل شهادت: تبریز | طول مدت حیات: 27 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای ارامنه تبریز |
زندگینامه
«ژانت بوداغيان» در دوم ارديبهشت 1338 شمسي در شهرستان تبريز به دنيا آمده بود. تحصيلات متوسطه را تا اخذ ديپلم، در دبيرستان ارامنه «اسدي» ادامه داد. وي به همراه شوهرش «روبيک هاروطونيان» و تنها فرزندش «يروانديک» بر اثر بمباران وحشيانه هواپيماهاي عراق در روز اول بهمن 1365، در منزل خود در 28 سالگي شهيد و به خيل عظيم شهداي جنگ تحميلي کشورمان پيوست.
پيکر او پس از انجام مراسم خاص مذهبي، در ميان حزن و اندوه و خشم اهالي غيور و شهيدپرور تبريز در قطعه شهداي جنگ تحميلي در گورستان ارامنه در تبريز به خاک سپرده شد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب گل مریم(بررسی نقشه ارامنه ایران در هشت سال دفاع مقدس)، صفحه:372، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
فرزانه بهوندی
![]() |
زندگینامه |
فرزانه بهوندی
نام پدر: عبدالله | تاریخ تولد: 1342/08/06 |
محل تولد: ایران - لرستان | تاریخ شهادت: 1358/07/11 |
محل شهادت: خرمشهر | طول مدت حیات: 16 سال |
مزار شهید: بهشت شهدای بروجرد-لرستان |
زندگینامه
مادرش چه زیبا از او سخن می گوید:«وقتی به سراغش می روم نمی دانم به شرح کدامین ماجرایش بپردازم، از سخنان زیبایش بگویم یا زجرهایش در هجوم توطئه ها، از نماز شب و عرفانش زمزمه کنم. یا از رقص مرگش در میدان عشق و لحظه عروجش در زیر باران معرفت، براستی چگونه فرزندم را تفسیر کنم.
فرزانه در خانواده ای متدین و متعهد در روز ششم آبان ماه سال 1342 در لرستان به دنیا آمد. به علت اینکه در دوران حاملگی ام دچار رماتیسم بودم فرزانه نیز به این مرض مبتلا شد. و بعد از تولدش از آن بسیار رنج می برد.
شبی متوسل شدم به حضرت رقیه خاتون(س) و شفایش را از او خواستم. بانو رقیه(س) شب به خواب فرزانه آمده بود و یک چادر و روسری و جانماز به او هدیه کرده بود. پس از مدتی ما دیدیم فرزانه رشد عجیبی کرد و اثری از بیماری در او پیدا نبود، با اینکه سن و سال کمی داشت به اصرار خودش چادر پوشید.
نسبت به مسائل سیاسی و مذهبی حساسیت عجیبی داشت. مواقع راهپیمایی که می شد غسل شهادت می کرد و در روز راهپیمایی روزه می گرفت. فرزانه در این وادی خراب،اشک می ریخت تا چراغ راهش روشن باشد. آموختن را در سن 7 سالگی آغاز کرد و مشغول به تحصیل علم بود. ارادت خاصی به آقا علی بن موسی الرضا(ع) داشت.
شبی خواب می بیند به مشهد رفته و آقا امام رضا(ع) به او می گوید:«به آرزویت می رسی کمی صبر داشته باش» همین شد که در راه مشهد هنگامی که کوردلان شب پرست قطار مسافربری را بمب گذاری کرده بودند در نفیر صدای انفجار در شهر خرمشهر چون طایری قدسی ز بام فلک گذشت و در عرش پهناور الهی به پرواز درآمد.
روز یازدهم مهرماه سال 1358 روز عروج این بانوی 16 ساله بود. مزارش در بهشت شهدای بروجرد قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب