نصرالله محبی آشتیانی

نصرالله محبی آشتیانی

زندگینامه

نصرا... در سال 1323 در آشتیان به دنیا آمد و در روستایی که از حداقل امکانات نیز محروم بود در خانواده ای که پدرش از طریق چوپانی و پوست فروشی امرار معاش می کرد، رشد نمود و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش ادامه داد و در همین دوران از دامان پرمهر مادر محروم شد و دیگر نتوانست به تحصیل ادامه دهد.
18 ساله بود که زادگاهش را به قصد عزیمت به تهران ترک کرد و به شغل آهنگری مشغول شد. 8 سال بعد به عنوان افزارمند به استخدام نیروی هوایی در آمد؛ در جریان قیام ملت مسلمان به جمع یاران امام پیوست به همین دلیل می خواست از نیروی هوایی استعفا دهد.
پس از پیروزی انقلاب به اتفاق جمعی از دوستانش برای رفاه حال هموطنان مسلمانش اقدام به تأسیس یک فروشگاه تعاونی نمود و مایحتاج مردم را با قیمتی نازل در اختیار آن ها قرار می داد.
بهار 1359 را به اتفاق جمعی از یارانش به جهاد درختکاری رفت. پس از آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد.
نصرا... زندگیش را وقف اسلام نمود. تا این که صبح روز هشتم شهریور 1361 به مغازه تعاونی رفت تا پس از رسیدگی به کارها جهت گرامیداشت یاد شهیدان رجائی و باهنر به بهشت زهرا(س) برود که دو نفر از منافقین به علت این که ایشان در مغازه اش تصویر حضرت امام(ره) را داشتند به سوی او شلیک کردند. و نصرا... در سن 38 سالگی به علت اصابت گلوله به سر به شهادت رسید؛ پدرش در این لحظه وارد مغازه شد و منافقین او را نیز مجروح ساختند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

علی محمد مجیدی

علی محمد مجیدی

زندگینامه

علی محمد در روز یازدهم دی ماه سال 1325 ه.ش در خانواده ای با ایمان متولد شد. 5 سال بیشتر نداشت که از سایه سار نگاه مهربان پدر محروم گشت. آموختن علم را در 7 سالگی آغاز نمود و تا اخذ مدرک دیپلم در دبیرستان هدف شماره 1 به تحصیل پرداخت. علی محمد دوران نوجوانی را در شهرهای کرمانشاه و خرم آباد سپری کرد و برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشکده فنی دانشگاه تهران در خردادماه سال 1349 به تهران مهاجرت نمود. سال 1357 بود که مجیدی با اندیشه های والای امام امت آشنا گشت و مشتاقانه در صف یاوران روح الله (ره) قرار گرفت.
بعد از پیروزی انقلاب در واحد مهندسی حزب جمهوری اسلامی به خدمت پرداخت و در واحد مزبور برای کمک به اجرای هرچه بهتر و سریع تر طرح های عمرانی دولت در مناطق گنبد و بندراسلام ترکمن و روستاهای مرزی آن نواحی و نیز بازرسی مناطق مزبور جهت تامین آب آشامیدنی به آن نواحی اعزام شد. از تاریخ 16/7/1358 تا تاریخ 29/12/1359 در سمت معاون عمرانی استانداری فعالیتش را ادامه داد. سپس با اصرار بسیار به همراه برادران سپاه پاسداران و ارتش در تاریخ 27/6/1359 برای مدت کوتاهی به غرب کشور اعزام گردید تا این که در تاریخ 13/2/1360 به عنوان مشاور عمرانی وزارت کشور معرفی شد. مجیدی فردی مؤمن، کوشا، فداکار، اهل مطالعه و مهربان بود.
او سرانجام در راه دفاع از اسلام و دستاوردهای انقلاب اسلامی در تیرماه سال 1360 در 35 سالگی در ساختمان حزب جمهوری توسط منافقین به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

سیدعبدالرضا مجتبایی

سیدعبدالرضا مجتبایی

زندگینامه

سیدعبدالرضا مجتبایی در هفتم خرداد ماه سال 1333 در تهران متولد شد. او دارای تحصیلات متوسطه و کارمند یکی از ادارات دولتی بود. مجتبایی متاهل، و دارای سه فرزند شد. وی سرانجام در شانزدهم آذرماه سال 1360 در دانشگاه علم و صنعت تهران توسط عوامل تروریستی گروهک منافقین مورد سوءقصد واقع شد و ساعاتی بعد در بیمارستان در سن 27 سالگی به شهادت رسید. 
مزار پاک و مطهرش در بهشت زهرا(س) قرار دارد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 رازمیک مائیلیان

رازمیک مائیلیان

زندگینامه

رازمیک در سال 1340 دیده به جهان هستی گشود. کودکی اش در سایه ی زحمات بی دریغ خانواده سپری شد. 
مائیلیان سرگرم زندگی خود بود که منافقین در خیابان ناصرخسرو بمبی را منفجر نمودند و رازمیک در مهرماه سال 1361 در سنّ 21 سالگی به شهادت رسید. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

ادیک مانولیان

ادیک مانولیان

زندگینامه

ادیک در سال 1333 دیده به جهان هستی گشود. روزهای کودکی اش را با شادی سپری کرد و درسایه ی دستان نوازشگر خانواده ای صبور و با ایمان بزرگ شد.
مانولیان در سنین جوانی توسط منافقین به شهادت رسید. او در سن 28 سالگی در سال 1361 در خیابان ناصر خسرو بر اثر انفجار بمب از شراب طهور الهی سر مست شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

حبیب الله مالکی قمی

حبیب الله مالکی قمی

زندگینامه

حبیب الله در هفتم خرداد 1334، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش حسن، فروشنده بود و مادرش ربابه نام داشت. 
تا پایان دوره کاردانی در رشته عمران دانشگاه تهران درس خواند. فرماندار ایرانشهر بود. 
هفتم تیر 1360، در زادگاهش توسط عوامل گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله در سن 26 سالگی به شهادت رسید. 
مزارش در بهشت زهرای همان شهرستان قرار دارد. 
برادرش جواد نیز به شهادت رسیده است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

محمداسماعیل مالک

محمداسماعیل مالک

زندگینامه

محمداسماعیل مالک( ملکی ) فرزند میرزاعلی، در روستای خیارج از توابع بوئین زهرا متولّد شد. در دوران کودکی تحت تعالیم پدر روحانی اش قرآن و تعالیم مقدماتی اسلام را آموخت و برای فراگیری علوم حوزوی راهی شهرستان قزوین شد و در مدرسه ی پیغمبریه از دروس اساتید آن حوزه بهره گرفت. پس از فوت پدر و یکی از فرزندانش به شهر قم مهاجرت کرد و در جوار آستان نورانی حضرت معصومه (س) به ادامه ی تحصیل علوم دینی پرداخت. پس از چند سال اقامت در شهرستان قم و کسب معارف علوم اسلامی برای ترویج و تبیلغ دین مبین اسلام به تهران عزیمت کرد و در سنگر مساجد به نشر فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) پرداخت. 
در سال های سیاه اختناق ستم شاهی بنا بر رهنمودهای حضرت امام خمینی (ره) در صدد ترویج تعالیم حیات بخش اسلام و افشای چهره ی فاسد و ظالم حکومت ننگین شاه برآمد و به خاطر توجه به نسل جوان، خانه اش تحت مراقبت ساواک بود و مورد آزار و تهدید مزدوران رژیم قرار می گرفت. در دوران شکوفایی انقلاب اسلامی به هدایت و راهنمایی امت حزب الله پرداخت و فعالانه در سازماندهی تظاهرات و راهپیمایی های منطقه ی فعالیت خود همت گماشت. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به دنبال توطئه های استکبار و تلاش های مذبوحانه جریانات انحرافی، مالک با تمام توان بر مواضع به حق جمهوری اسلامی ایستادگی کرد و به افشای ماهیت دشمنان داخل و خارج پرداخت و هم چون سایر روحانیون مبارز در خط ولایت فقیه پیشاپیش مردم مسئولیت های اجرایی را پذیرا شد و خدمات شایانی کرد. 
در دوران جنگ تحمیلی پس از طی دوره ی آموزش های نظامی در جبهه های حق علیه باطل حضور یافت. مالک در سنگر مسجد آنی از افشاگری عوامل داخلی غفلت نکرد و هیچ گاه حاضر نشد حقیقت انقلاب را فدای مصالح ضد انقلاب نماید. منافقین کوردل که بیش از دیگران مورد هجوم روشنگری های او بودند، تاب نیاوردند به تهدید و منع او ازمبارزه پرداختند. مالک مسجد باب الحوائج را سنگری مطمئن و نفوذناپذیر برای فعالیت های انقلابی و مبارزات خود ساخته بود. 
سرانجام در شامگاه روز هفتم شهریورماه سال 1360 پس از ادای نماز جماعت مغرب و عشاء و در راه بازگشت به خانه، هدف گلوله ی منافقین قرار گرفت و به فیض عظمای شهادت نایل آمد و پیکر مطهرش در بهشت زهرا (س) آرام گرفت. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

حبیب مالکی

حبیب مالکی

زندگینامه

حبیب در سال 1334 در محله بازارچه نایب السلطنه در شهر تهران متولد شد. کودکی او در سایه امن خانواده ای مذهبی سپری گشت. تحصیلاتش را از دبستان ادیب نیشابوری آغاز کرد و تا اخذ مدرک دیپلم از دبیرستان فردوس ادامه تحصیل داد. در همین سال ها از سخنان استاد صانعی در هیئت ولیعصر (عج) بهره مند شد. سپس در جلسات تفسیر هفتگی دکتر بهشتی در روزهای چهارشنبه حاضر گشت. در سال 1353 به خدمت نظام وظیفه رفت و به دلیل سرپیچی از دستورات نابجای فرماندهان بارها بازداشت شد و تبعید (اضافه خدمت) گردید. او مدت ها در مسجد جاوید و مسجد قبا به فعالیت سیاسی مشغول بود. درجریان زلزله طبس به یاری مردم شتافت و سازماندهی اردوگاه امام را پذیرفت. هنگام اقامه نماز حرکت آفرین عید فطر در پارک قیطریه نقش موثری ایفا نمود. 
مالکی چندی بعد تحصیلاتش را در رشته جمعیت شناسی دانشگاه تهران (دانشکده علوم اجتماعی) ادامه داد. با تشکیل حزب جمهوری اسلامی در واحد دانش آموزی حزب مشغول به کار شد. در تشکیلات تهران و سپس بخش استان ها کارش را آغاز کرد .
وی برای مدتی با سمت فرماندار ایرانشهر به ایران اسلامی خدمت نمود . 6 ماه بعد از شروع به کارش در ایرانشهر، برای دیدار با همکاران سابق و خانواده اش به تهران بازگشت و در روز هفتم تیرماه سال 1360 در جریان بمب گذاری حزب جمهوری اسلامی در سن 26 سالگی به آسمان پیوست.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

جواد مالکی قمی

جواد مالکی قمی

زندگینامه

جواد مالکی در سال 1331 در محله ی خانی آباد شهر تهران چشم به جهان گشود. دوران کودکی اش در میان خانواده ای متدین و مذهبی سپری شد. جواد پس از اخذ مدرک دیپلم در سال 1350، در رشته فیزیک دانشگاه تربیت معلم تحصیلاتش را ادامه داد و توانست مدرک کارشناسی فیزیک را دریافت نماید. سال 1354 بود که به خدمت نظام وظیفه رفت و با پایان این دوره در اداره آموزش و پرورش استخدام شد. جواد کارش را در یکی از دورترین روستاهای دماوند آغاز نمود. با اوج گیری انقلاب اسلامی در صف سربازان روح الله (ره) قرار گرفت، و همراه روحانیت فداکار، دکتر بهشتی و آیت الله مفتح به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداخت وی دو جزوه در مورد جهان بینی اسلامی و اقتصاد اسلامی به رشته تحریر درآورد. چندی بعد برای آگاه ساختن مردم نسبت به ظلم سلاطین اقدام به تأسیس کتابخانه، صندوق قرض الحسنه، کلاس تفسیر قرآن و اصول عقائد نمود. با وقوع واقعه طبس، مالکی به همراه دکتر بهشتی و یارانش به نجات مردم زلزله زده شتافت و پس از بازگشت از آن جا با دوشیزه ای پارسا ازدواج کرد. زمانی که خمینی کبیر (ره) به ایران اسلامی بازگشت، او نیز هم چون دیگر برادران مؤمن به عضویت حزب کمیته استقبال از امام (ره) درآمد و فعالیتش را در مدرسه رفاه منسجم ساخت، اما با تشکیل حزب جمهوری اسلامی به این نهاد پیوست. سرانجام قطرات خون جواد در روز هفتم تیرماه سال 1360 ایران را در اندوه فرو برد، مرد مبارز نستوه به همراه برادرش حبیب در 29 سالگی توسط منافقین کوردل به شهادت رسید. پیکر پاک مالکی را در بهشت زهرا (س) به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

مینا لک زاده

مینا لک زاده

زندگینامه

مینا لک زاده در روز سی ام دی ماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان اهواز دیده به جهان گشود. دوران ابتدایی و راهنمایی را تا سال دوم در شهرستان آبادان و مابقی آن را در زادگاه خود یعنی اهواز سپری کرد.
ایشان سال اول دبیرستان بود که با توجه به شروع جنگ و بمباران هوایی توسط رژیم بعث عراق در شهرهای استان، همراه خانواده به اصفهان رفته و در آنجا سکنی گزید. بعد از اتمام جنگ به زادگاه خود بازگشته و تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داد. از سال 1368 تا 1371 در مهدکودک اندیشه منطقه امانیه اهواز مشغول به کار شد و بعد از آن وارد سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان گردید و حدود چهار سال در قسمت مهد کودک آن سازمان به حرفه خودش ادامه داد. نهایتاً با تعطیلی این قسمت، وی در واحد دبیرخانه سازمان به فعالیت خود ادامه داده و سرانجام در تاریخ 22 خرداد ماه سال 1384 و درحین کار در اثر بمب جاسازی شده در آن محل توسط عناصر تروریست در سن 39 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر پاکش را در گلزار شهدای اهواز به خاک سپردند.
از او 2 فرزند به یادگار ماند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از