مرتبه
تاريخ : یک شنبه 6 خرداد 1397 

 زهرا کردی

زهرا کردی

 

نام پدر: محمدرضا تاریخ تولد: 1330/00/00
محل تولد: ایران - سمنان - دامغان - حیدرآباد تاریخ شهادت: 1361/02/25
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 31 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

زهرا در سال 1330 در روستای حیدرآباد دامغان متولد شد. کودکی را در روستای زادگاهش سپری کرد و در نزد خانواده با فرامین دین اسلام آشنا شد.
سال ها گذشت و زهرا در 20 سالگی سنت نبی اکرم (ص) را ارج نهاد و با مردی پارسا ازدواج کرد. ظلم و جور رژیم پهلوی باعث شد او نیز همراه خیل کثیر تظاهرکنندگان به خیابان ها رفته و فریاد مرگ بر شاه سر دهد. سرانجام این بانوی شجاع در 31 سالگی در تاریخ 25/2/1361 زمانی که منافقین حجت الاسلام حسینی و کافی ائمه جماعت خیابان آذربایجان تهران را ترور نمودند اعتراض کرد و فریاد زینب گونه اش با رگبار منافقین خاموش شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب آینه و شقایق جلد1، صفحه:155، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 6 خرداد 1397 

جعفر کرابی

جعفر کرابی

 

نام پدر: محمدرضا تاریخ تولد: 1340/07/07
محل تولد: ایران - خراسان - سبزوار - کراب تاریخ شهادت: 1360/07/06
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای کراب-سبزوار


 

زندگینامه

در 7 مهر ماه سال ۱۳۴۰ در روستای کراب از شهرستان سبزوار در خانه کشاورزی مومن که از سال های پیش در خفقان آریا مهری دارای رساله ی امام خمینی(ره) و از مقلدین او بودند متولد شد. نشانه هایی از مقاومت و پایداری در حرکات و اعمال جعفر مشاهده می شد، زیرا در همان اوایل کودکی در هوای نسبتاً سرد و در میان حیرت دوستان، خود را در آب غوطه ور می ساخت و درس مقاومت را به هم کیشان و بزرگان می آموخت.
دوران ابتدایی را در زادگاهش کرّاب گذراند و سپس برای ادامه ی تحصیل راهی سبزوار گردید، در خانه ی کوچک اجاره ای به همراه دیگر برادر خود، شهید محمدعلی که او نیز محصل بود به گذران زندگی مشغول شدند. به گفته ی بسیاری از دوستان و آشنایان و همکلاسی ها، او از هوش فوق العاده ای برخوردار بود، زیرا همه ی دوستان متفق القول می گفتند ما هیچ گاه ندیدیم که جعفر بیرون از کلاس درس بخواند یا نمره کمی بگیرد و این ها نشان دهنده ی هوش سرشار او بود که همان درس سر کلاس برایش کافی بوده است. 
او ضمن تحصیل، تعطیلات نوروزی و تابستان را به همراه برادران در امر کشاورزی به یاری پدر می پرداخت و هم چون یک دهقان در مزارع فعالیت می نمود. دوره ی راهنمایی را در مدرسه ی شهید مشکانی با موفقیت گذراند و وارد دبیرستان شبانه اسرار شد. از این زمان بود که در رفتار و کردارش حال و هوای دیگری مشاهده می شد که کمتر کسی علت آن را می فهمید. به طوری که بعد از یک سال تحصیل در دبیرستان، مدتی ترک تحصیل نمود و این عمل او باعث مخالفت خانواده شد و با تحت فشار قرار دادن، پذیرفت که به درسش در یکی از دبیرستان های تهران ادامه دهد. 
در به جا آوردن نماز به خصوص نماز جمعه کوشش لازم را به عمل می آورد و همچنین یکی از افراد پَرو پا قرص برای تشکیل جلسات، هیئت قرائت قرآن و دعای ندبه بود که توسط کرابی های ساکن ده و مقیم مشهد برگزار می شد. 
فعالیت های او در رابطه با انقلاب از سال 1356 شروع شد، ظاهری آرام اما فعال داشت. هم زمان با دوران انقلاب به کار آهنگری پرداخت و ضمن آن از جلسات در مساجد، تکایا و سخنرانان افراد انقلابی غافل نبود. در توزیع نوار و اعلامیه های امام و نوار دیگر سخنرانان مذهبی نقش فعال داشت با شروع اعتصابات در سال 1357 به زادگاهش کراب بازگشت. در بسیج کردن اهالی ده و روستاهای اطراف کوششی چشم گیر داشت. در تمامی راه پیمایی های سبزوار شرکت می نمود. به خصوص روزهایی که احساس خطر می شد و احتمال هجوم عوامل رژیم به صف راه پیمایان می شد به اتفاق عده ای از دوستان غسل شهادت می نمودند. وقتی در خانواده که کوچکترین پسر بود، گفته می شد که ما بزرگترها برای تظاهرات به شهر می رویم نیازی نیست تو بیایی در جواب می گفت:« هر کس وظیفه ای دارد که باید خود انجام بدهد.» 
با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام کبیر دوباره مدارس باز و کارها از سر گرفته شد. جعفر نیز آموختن علم را ادامه داد. در این زمان بود که مقام پرستان و مزد بگیران اجنبی فعالیت خود را شروع نمودند و خلقی های ضد خلق بساط خود را در کنار خیابان پهن نمودند. بحث های خیابانی رونق گرفت و نیروهای انقلابی وظیفه خود می دیدند، کوردلان را رسوا نمایند و از آن جمله شهید جعفر. بارها اتفاق می افتاد کلاس خود را رها نموده و تا نیمه های شب در کنار مدارس، مساجد و خیابان ها به سختی از امام و انقلاب دفاع نموده و خلقی ها را در حد توان رسوا نموده و راه انحرافی شان را به مردم معرفی می کرد و هنگام داغی بازار و بحث های خیابانی چه بسیار شب ها که از خور و خوراک فراموش می کرد، به جدال و بحث با منافقین می پرداخت. 
با فراهم شدن تشکیلات انجمن اسلامی دانش آموزان با این نهاد همکاری بسیار می نمود و در انتخابات در معرفی کاندیداهای صالح و انقلابی خط امام از جان مایه می گذاشت و در مقابل جیره خواران مزدور سرسختانه مبارزه می نمود به طوری که به تنهایی در مقابل نفوذ منافقین دبیرستان اسرار که پایگاه و قرارگاه اصلی شان بود، می ایستاد و تمامی فعالیت های روزانه آنان را در شب که همزمان با تحصیلش بود خنثی می کرد. 
تابستان 1359 مجدداً به تهران رفته برای خدمت در سپاه پاسداران، تا یکی از نهادهای انقلابی به ادامه فعالیت بپردازد. با شروع جنگ ایران و عراق در همان ابتدا به اتفاق عده ای از داوطلبان مردمی به سرپرستی حجت الاسلام هادی غفاری راهی اهواز شده از آنجا طی نامه ای خواستار کسب رضایت پدر و مادر شد. 
بعد از این ماموریت به تهران برگشته با معرفی نامه هایی که از سپاه پاسداران و انجمن اسلامی دانش آموزان دریافت نموده بود در سپاه تهران پذیرفته شد و آن گاه تلاش خود را برای معرفی نمودن برادر بزرگترش شهید محمدعلی در سپاه تهران نمود و پس از مدتی برادر خود را نیز هم لباس خود یافت و با پوشیدن لباس و آرم سپاه بر تن خود و برادر، دیگر در پوست خود نمی گنجید.
بعد از دوره ی آموزشی به بخش تبلیغات سپاه منطقه جنوب تهران ، راه آهن معرفی می شود و سپس در ناحیه ی رباط کریم تهران به ادامه ی فعالیت می پردازد و همزمان با معرفی کاندیدایی حجت الاسلام خامنه ای برای ریاست جمهوری و شکسته شدن حصر آبادان در سن ۲۰ سالگی همچون علی اکبر حسین در تاریخ 6 مهر ماه سال 1360 نشانه و هدف منافقین قرار می گیرد و بدین گونه به حسین و حسینیان لبیک گویان ملحق می شود و ادامه راه را به برادر همرزم خود محمد علی کرابی واگذار می نماید که او نیز بعد از شش ماه تحمل دوری در عملیات فتح المبین رقابیه ندای هل من ناصر حسین زمان را لبیک گفته و به لقاءالله می پیوندد. 
آرامستان روستای کراب جایگاه زیارت جسم پاک این شهید بزرگوار است. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 6 خرداد 1397 

محمد کچوئی



محمد کچوئی

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1329/00/00
محل تولد: ایران - قم - قم - حاجی آباد تاریخ شهادت: 1360/04/08
محل شهادت: زندان اوین طول مدت حیات: 31 سال
مزار شهید: بهشت زهرا (س)- بارگاه شهدای هفتم تیر


 

زندگینامه

در سال 1329 و در خانواده ای محروم از روستای حاجی آباد قم، محمد چشم به جها ن گشود. او هم زمان با تحصیل علم، برای کمک به خانواده اش مشغول به کار شد و در کارگاه صحافی با محمد بخارایی که از مبارزین گروه مؤتلفه اسلامی بود، آشنا شد. شخصیت فکری و سیا سی اش در در جلسات درس مبارزینی چون: آیت الله خامنه ای، شهید مظلوم بهشتی و استاد مطهری شکل گرفت و در اوج خفقان ستمشاهی- سال های 51-1350- دستگیر و راهی زندان شد. پس از آزادی به مبارزات خود انسجام بیشتری بخشید و در سال 1353 مجدداً دستگیر و به حبس ابد محکوم گردید. اما در سال 1356 به لطف خداوند و تلاش همرزمان از زندان رهایی یافت. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، محمد مسئولیت بازسازی و سرپرستی زندان اوین را برعهده گرفت و مشغول به خدمت شد. او ازآغاز جنگ تحمیلی، مدت ها در جبهه بی تاب شهادت بود، اما خواست پروردگار دراین بود که شاهین شهادت در پشت جبهه ها و به دست منافقین بردوشش بنشیند. و او که همواره در پی اصلاح خطاکاران بود در هشتم تیر ماه سال 1360 در حالی که از فراق بهشتی و یارانش می سوخت به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه جمهوری اسلامی، تاریخ:
روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ:
کتاب راست قامتان جاودانه تاریخ، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 6 خرداد 1397 

سیدرضا کامیاب(حجت الاسلام)

سیدرضا کامیاب(حجت الاسلام)

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1329/05/00
محل تولد: ایران - خراسان - گناباد - نوده تاریخ شهادت: 0000/00/00
محل شهادت: - طول مدت حیات: -
مزار شهید: -


 

زندگینامه

سیدرضا در مردادماه سال 1329 در روستای نوده از توابع گناباد استان خراسان پا به عرصه هستی نهاد. پدرش مردی روحانی و کشاورز بود و رضا در سایه تربیت عالمانه پدر با فرامین و فرائض دین اسلام آشنا گشت. پدر او را از سیزده سالگی به حوزه علمیه گناباد فرستاد و علوم اسلامی را در آن جا فرا گرفت. چندی بعد به مشهد مقدس رفت. در سال 1347 با آیت الله سید علی خامنه ای آشنا شد و کم کم به جمع مبارزان انقلاب پیوست. سید در کلاس های درس آیت الله شیخ ابوالحسن شیرازی (امام جمعه مشهد) نیز شرکت می کرد. در همان سال ها با مطالعه کتاب های استاد مطهری و دکتر شریعتی اطلاعات خود را افزایش داد و به عنوان مبلغ آثار این دو بزرگوار به فعالیت پرداخت. در جریان جشن های 2500 ساله شاهنشاهی فعالیت سیاسی خود را گسترش داد و به خاطر سخنانش تحت تعقیب قرار گرفت اما ساواک موفق به دستگیری او نشد. در رمضان سال های 57-1356 با سخنرانی های آتشین خود مردم کرمان را به هیجان آورد. آن گاه در یزد و بعد از آن در نوزدهم دی ماه سال 1356 در قزوین سخنرانی کرد. کلام تأثیر گذار سید باعث شد مردم بازار را تعطیل نمایند. از همین زمان بود که نام کامیاب در لیست سیاه ساواک قرار گرفت حجت الاسلام کامیاب بعد از پیروزی انقلاب نیز از پای ننشست و این بار چون کوهی استوار در مقابل منافقین ایستاد با برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده شهرستان مشهد انتخاب شد اما چند روز بعد توسط عوامل خودفروخته آمریکا به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:139، تاریخ:
کتاب گذري بر زندگي شهيد حجت الاسلام سيدرضا کامياب، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 6 خرداد 1397 

محمدرضا کاکایی

محمدرضا کاکایی

 

نام پدر: قرب علی تاریخ تولد: 1339/08/27
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/06/18
محل شهادت: خیابان ولی عصر(عج)-خیابان جویبار-تهران طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف193-شماره32-تهران


 

زندگینامه

محمدرضا کاکايي در بيست و هفتم آبان 1339 در خانواده‌اي مذهبي در شهر تهران به دنيا آمد. کودکي کم‌حرف و ساکت بود و دوران دبستان را با هوش و استعداد سرشار و کسب رتبه شاگرد اولي به پايان رساند و پا به دبيرستان گذاشت. از همان زمان خالصانه شروع به فراگيري قرآن در مسجد امام باقر(ع) نمود و در محضر شهيد عباس‌علي ناطق نوري به آموختن پرداخت و يکي از بهترين شاگردان ايشان گرديد. 
در سال 1356 و در اوج مبارزات امت مسلمان ايران به اتفاق همرزمانش وارد مبارزه سياسي _ مذهبي شد. او در تکثير و پخش اعلاميه‌ها و نوارهاي امام که از نجف به تهران و به دست برادران مي‌رسيد و پخش نوارهاي مذهبي در سطح غرب تهران سهم به سزايي داشت. از يوم‌الله 22 بهمن و تسخير مراکز رژيم طاغوت به پاسداري در محل پرداخت و پس از تشکيل کميته انقلاب اسلامي به عضويت اين نهاد درآمد و در دستگيري عمال متواري ساواک و ديگر ضدانقلابيون فعاليت چشم‌گيري نمود. به دنبال تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به آن پيوست و در قسمت اطلاعات و کارگري به کار پرداخت و در اين دوره نقش فعالي در خنثي کردن دسائس گروهک‌هاي ضدانقلابي در کارخانجات را داشت. تعهد او به انقلاب اسلامي و انزجارش از گروهک‌هاي منافق و کافر به قدري بود که حتي در اوقات فرغت نيز از مبارزه با آن‌ها بازنمي‌ايستاد و در برابر دکه‌هاي آنان به افشاگري مي‌پرداخت و گرچه بارها مورد ضرب و جرح قرار گرفت اما ثابت‌قدم باقي ماند. 
با شروع جنگ تحميلي او نيز هم‌چون ديگر سربازان جان بر کف سپاه اسلام به سوي نبرد با کفار و متجاوزين بعثي شتافت و در جبهه جنوب مبارزه‌اش را ادامه داد و 5 تانک مزدوران بعثي را منهدم کرد. سپس در اوج دسائس ضدانقلاب داخلي به تهران بازگشت تا در سنگري ديگر به آرمان‌هاي مقدسش خدمت کند. 
کاکايي به سبب مبارزات گسترده‌اش عليه ضدانقلاب توسط منافقين، اين مزدوران آمريکا شناسايي شده و چند بار مورد حمله آنان قرار گرفته بود. يک روز در خيابان شهرآرا به سويش نارنجک پرتاب کردند و عابري را نيز به شهادت رساندند و شبي ديگر با اتومبيل به وي حمله‌ور شدند تا مگر اين پاسدار راستين اسلام از صحنه خارج شود. 
سرانجام عصر روز 18 شهريور 1360 زماي که مشغول رساندن کارت عروسي برادرش به منازل اقوام بود در خيابان جويبار در اطراف خيابان وليعصر، توسط چند تن از تروريست‌ها که ملبس به لباس سپاه بودند متوقف شد. منافقين از وي کارت شناسايي‌اش را خواستند و به محض آن که متوجه شدند که وي پاسداري جان بر کف است، او را به رگبار بستند. او در 21 سالگي به عرش بال گشود پيکر پاکش را در قطعه 24 رديف 193 مزار شماره 32 بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پيروان حق و باطل جلد6، صفحه:64، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 6 خرداد 1397 

حسن کاظم لو

حسن کاظم لو

 

نام پدر: فرامرز تاریخ تولد: 1334/02/11
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1360/04/25
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 26 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف86-شماره2-تهران


 

زندگینامه

حسن کاظم لو در یازدهم اردیبهشت ماه سال 1334 به دنیا آمد. وی پس از اتمام دوره راهنمایی به کار آزاد روی آورد. حسن مجرد، و در تهران سکونت داشت. وی سرانجام در بیست و پنجم تیر ماه سال 1360 در تهران توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) مورد سوء قصد واقع شد و در سن 26 سالگی به شهادت رسید. 
پیکر پاک و مطهرش در بهشت زهرا(س) واقع می باشد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 6 خرداد 1397 

حسین کاظمی افجه ای

حسین کاظمی افجه ای

 

نام پدر: ابوالقاسم تاریخ تولد: 1308/01/17
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1361/05/16
محل شهادت: مجیدیه شمالی-شمس آباد-تهران طول مدت حیات: 53 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف37-شماره23-تهران


 

زندگینامه

حسين کاظمي‌افجه‌اي در 17 فروردين ماه سال 1308 در محله پامنار شهر تهران در خانواده‌اي متدين ديده به جهان گشود. هفت ساله بود که پدرش را از دست داد و با توجه به اين مسئله و محدوديت‌هاي مالي خانواده نتوانست بيش از 8 سال به تحصيل ادامه دهد و ناچار براي سرپرستي مادر و برادر کوچک‌ترش تحصيل را ترک و به مکانيکي اتومبيل پرداخت. در سال 1333 به استخدام اداره ماشين‌آلات وزارت راه درآمد، ليکن در ارديبهشت همان سال در حين کار اتوبوس سرويس کارمندان به روي پشت و ستون فقراتش واژگون شد و نخاعش قطع گرديد. حدود سه ماه در بيمارستان‌هاي مختلف بستري و تحت عمل‌هاي جراحي مختلف قرار گرفت ليکن معالجات مؤثر واقع نشد و او در حالي که از کمر به پايين فلج شده بود از بيمارستان خارج گرديد. هر کس ديگري شايد در مواجه با چنين مصيبتي روحيه‌اش را مي‌باخت و کنج عزلت را مي‌گزيد، ليکن او اراده‌اي مستحکم و ايماني قوي داشت، عليرغم نقص جسماني به تلاش و فعاليت ادامه داد و 30 سال با چنين وضعي ساخت و در اثر پشتکار فراوان موفق شد يک نمايشگاه اتومبيل دائر نمايد و از اين راه به تأمين زندگيش بپردازد. 
او که به علت نقص جسماني نتوانسته بود تشکيل خانواده دهد، با الهام از خصائل اخلاقي مولايش علي(ع) به فاميل و خانواده‌هاي آشنا کمک‌هاي مالي فراوان مي‌نمود و تعدادي از جوانان فاميل با کمک‌هاي وي موفق به تشکيل خانواده شدند. هرکس از او تقاضايي داشت، مي‌دانست که پاسخ منفي نخواهد شنيد و همين صفات نيکو باعث شده بود که در ميان دوستان و آشنايان از محبوبيت و احترامي خاص برخوردار گردد. 
در جريان انقلاب از پشتيبانان استوار نهضت مردم مسلمان ايران بود و با صندلي چرخدار در صفوف راهپيمايان شرکت مي‌کرد و به حضرت امام ارادتي خاص داشت. 
پس از پيروزي انقلاب به خدمات خود ادامه داد و به خصوص از زماني که کفار بعثي به ميهن اسلامي تجاوز کردند همواره آرزو داشت به جبهه برود، ليکن وضعيت جسمانيش چنين اجازه‌اي را نمي‌داد و لذا او مي‌کوشيد با فعاليت در پشت جبهه عدم حضورش را در خط مقدم جبران نمايد و دين خود را به اسلام ادا کند و به همين منظور در کنار ساير فعاليت‌ها يک دستگاه آمبولانس به رزمندگان اسلام اهداء نمود. به علت علاقه خاص که به خاندان عصمت و طهارت و به ويژه سالار شهيدان اسلام داشت همه ساله در ايام سوگواري اباعبدالله‌الحسين و تاسوعا و عاشوراي حسيني خرج مي‌داد و مراسم باشکوهي برپا مي‌نمود. 
منافقين کوردل در کارزار شومي که جهت ايجاد رعب و وحشت در درون جامعه به راه انداختند دستشان را به خون بسياري از جان بر کفان اسلام آلودند و از هيچ شقاوتي دريغ نکردند. در روز شانزدهم مرداد 1361 دو نفر از تروريست‌هاي منافق با شناسايي قبلي به محل کار کاظمي حمله‌ور شدند و او را در حالي که به روي صندلي چرخدار نشسته بود و قادر نبود از خود دفاع کند بي‌رحمانه به گلوله بستند و پس از اين "عمليات متهورانه"!! با وحشت از صحنه گريختند. حسين 53 ساله در مجیدیه شمالی، محله شمس‌آباد تهران به شهادت رسيد و در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 37 شماره 23 آرميد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پيروان حق و باطل جلد5، صفحه:46، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 6 خرداد 1397 

محمدرضا کاردان

محمدرضا کاردان

 

نام پدر: اصغر تاریخ تولد: 1335/01/01
محل تولد: ایران - قم - قم تاریخ شهادت: 1361/02/01
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 26 سال
مزار شهید: گلزارشهدای شیخان-قم


 

زندگینامه

محمدرضا در اول فروردين 1335 در خانواده مذهبي و مؤمن در شهر خون و قيام قم به دنيا آمد و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش سپري کرد و جهت ادامه تحصيل وارد مدرسه عالي قضايي و اداري قم شد و در سال 1357 با اخذ ليسانس قضايي فارغ‌التحصيل گرديد و مهياي سفر به فرانسه براي ادامه تحصيل شد ولي با خروش مردم مسلمان عليه رژيم استبداد طاغوت روبه‌رو شد و از سفر منصرف گرديد و به عنوان داديار در شهرستان هواز مشغول به خدمت گرديد. او الهام از آيات قرآن ايمان و هجرت و جهاد را سرلوحه زندگي خود قرار داد و با رفتن به شهرهاي اروميه، کردستان، مشکين‌شهر، بندرانزلي، بجنورد و شيروان مخلصانه در سنگر دادگاه به حراست از دستاورد عظيم جمهوري اسلامي پرداخت و بعد به موجب حکم شهيد آيت‌الله قدوسي به دادگاه انقلاب اسلامي تهران منتقل شد و به مقابله با دسيسه‌هاي گروهک‌ها و منافقين و شناسايي و خنثي کردن توطئه‌هاي آنان شبانه روز مجاهدت نمود و در اين مسير به شناسايي خانه‌هاي تيمي و کشف انبار سلاح مزدوران وابسته مي‌توان اشاره کرد که چندين بار مورد سوءقصد قرار گرفت. 
محمدرضا فردي مؤدب، متين، باوقار و بسيار کم‌حرف و پرکار بود. به مطالعه علاقه زياد داشت به بزرگ‌ترها احترام مي‌گذاشت و با کوچک‌ترها مهربان بود. صله‌رحم به جاي مي‌آورد. نماز جماعت او هرگز ترک نمي‌شد و به ديگران نيز در مورد نماز توصيه مي‌کرد و آرزوي رفتن به جبهه را داشت. او عاشق شهادت بود و هميشه مي‌گفت «خدايا به من توفيق بده که در راه تو کشته شوم.» 
عاقبت در تاريخ 1 ارديبهشت ماه سال 1361 توسط منافقي به ظاهر توبه کرده که با آن‌ها طرح دوستي ريخته بود از پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در 26 سالگي در تهران به شهادت رسيد. کلمه شهيد زينت‌بخش نام او و چون مدالي پرافتخار بر سينه‌ي مادر داغدارش و چون تاجي بر سر پدر سپيدموي و افتخاري براي خانواده‌اش شد. 
پيکر پاکش را در گلزار شهداي شيخان قم به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب راست قامتان جاودانه انقلاب، صفحه:88، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : جمعه 4 خرداد 1397 

مهدی قیومی

مهدی قیومی

 

نام پدر: غلام رضا تاریخ تولد: 1331/09/16
محل تولد: ایران - لرستان - خرم آباد تاریخ شهادت: 1361/02/22
محل شهادت: میدان ونک طول مدت حیات: 30 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف87-شماره33-تهران


 

زندگینامه

مهدی در شانزدهمین روز از آذر ماه سال 1331 در شهرستان خرم آباد لرستان در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سر نهاد و سپس در سال 1349 وارد آموزشگاه پاسبانی شهربانی شد. وی یکی از پرسنل متعهد شهربانی بود و از همین رو به سبب اعتقادات مذهبی اش نه تنها زیر بار ظلم نمی رفت بلکه حاضر نبود به کسی ظلم نماید و همین امر موجب شد تا در تمام طول خدمت از سوی سران طاغوتی شهربانی زیر فشار قرار داشته باشد. در سال 1357 مقارن با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و ماه های قبل از آن مدت ها در مسجد امیرالمومنین(ع)در سرآسیاب مهرآباد به عنوان سرپرست گروه به خدمت مشغول بود و با استفاده از موقعیت شغلی اش از هیچگونه کمکی به هموطنان مسلمانش دریغ نداشت و در حد امکان به مبارزات مردم یاری می رساند و دسائس مزدوران رژیم طاغوت را خنثی می کرد و پس از پیروزی انقلاب نیز در همان محل به حراست از دستاوردهای انقلاب همت گماشت. 
با شروع جنگ تحمیلی آماده عزیمت به جبهه های نبرد شد و در سال 1360 داوطلبانه به جبهه جنوب اعزام شد. پس از پایان دوره مأموریت مجدداً به تهران بازگشت و در جمع تکاوران شهربانی به انجام وظیفه پرداخت که هم زمان با آغاز عملیات های تروریستی منافقین در شهرها بود. 
قیومی با احساس مسئولیت و تعهد نسبت به کشور راهی جبهه شد و با همین احساس مسئولیت و روحیه بالا برای خدمت در شهرها به تهران بازگشت. 
در تاریخ 22 اردیبهشت 1361 ساعت ۹ صبح به همراه برخی از برادران تکاور شهربانی مشغول به انجام وظیفه بودند که در میدان ونک تهران اتومبیل آن ها مورد حمله یکی از تیم های تروریستی منافقین قرار می گیرد و این جنایتکاران آن ها را مورد هدف گلوله قرار می دهند و مهدی قیومی را در سن 30 سالگی به شهادت می رسانند. 
مزار پاک و مطهرش در بهشت زهرا(س) واقع می باشد. 
از او دو فرزند به یادگار مانده است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : جمعه 4 خرداد 1397 

 عزیز قنواتی زاده

عزیز قنواتی زاده

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1338/00/00
محل تولد: ایران - خوزستان - اهواز تاریخ شهادت: 1361/03/18
محل شهادت: - طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

عزیز قنواتی زاده سال 1338 در اهواز در خانواده ای بزرگوار و متدیّن چشم به جهان هستی گشود. دوران کودکی و نوجوانی را با گذراندن مقاطع مختلف تحصیلی به پایان رسانید و با اهتمام وافری که از خود نشان می داد، موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. جوانی متعهّد و مهربان بود که این دوران پرخاطره را هم زمان با کسب علم و دانش در پرتو لطف بی دریغ و حسن توجه خانواده مذهبی خود به معرفت اندوزی و ادب آموزی پرداخت. 
در روزهای پرافتخار قبل از پیروزی انقلاب که مقارن بود با تظاهرات و راهپیمایی های گسترده مردم علیه رژیم ملعون شاه در این جریان قرار گرفت و فداکاری های بسیار نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با شور و عشق فراوان به استخدام رسمی کمیته انقلاب اسلامی درآمد تا با تعهد و فعالیت بیشتری دین خود را به اسلام و انقلاب ادا کند و از دستاوردهای با ارزش اسلامی دفاع نماید. هنوز چند ماهی از استخدام و انجام وظیفه اش نمی گذشت که در درگیری با عوامل منافقین از خدا بی خبر مورد اصابت ترکش نارنجک قرار گرفت و در هجدهمین روز خردادماه سال 1361 در سن 23 سالگی روحش به ملکوت اعلی پیوست.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی پلیس، تاریخ:
کتاب حدیث عاشقی، تاریخ: - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
(تعداد کل صفحات:81)      [<>   [10]   [11]   [12]   [13]   [14]   [15]   [16]   [17]   [18]   [19]   [>]  

آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ