محمد غفاری کرمانی
محمد غفاری کرمانی
نام پدر: ماشاالله | تاریخ تولد: 1349/01/01 |
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد | تاریخ شهادت: 1363/11/03 |
محل شهادت: مشهد | طول مدت حیات: 14 سال |
مزار شهید: بهشت رضا(ع)-خراسان |
زندگینامه
محمد غفاری کرمانی در اول فروردین سال ۱۳۴۹ در مشهد و در خانواده ای مذهبی و پای بند به معنویات پرورش یافت و بالید.
از همان کودکی مقید و علاقمند به اسلام و عمل به فرائض دینی بود. از صفات بارز ایشان که او را متمایز از سایرین کرده بود، اخلاق و رفتار خوش و پسندیده و نیکوی ایشان بود. در رفتار نسبت به بزرگترها و به ویژه والدین بسیار متواضع و مهربان بود.
غفاری در مسجد محله حضوری مستمر داشت و در فعالیت های مسجد شرکت می کرد و در سال های اول انقلاب عضو بسیج گردیده بود.
سال های اول نوجوانی ایشان با اوایل جنگ تحمیلی مصادف بود و او علاقه بسیار به شرکت و حضور در جبهه های حق بر علیه باطل داشت اما سن و سال کم او مانع تحقق آرزوی وی گشت.
سرانجام در تاریخ ۳ بهمن ۱۳۶۳ حین حضور در مسجد و پایگاه بسیج امام حسن (ع) واقع در مشهد در سن 14 سالگی جام زرین شهادت را نوشید و به دست منافقین کوردل به شهادت رسید.
مزار پاک و مطهرش در بهشت رضا(ع) قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
محمد غفاری
محمد غفاری
نام پدر: - | تاریخ تولد: 1340/00/00 |
محل تولد: - | تاریخ شهادت: 1363/00/00 |
محل شهادت: دانشگاه تهران | طول مدت حیات: 23 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
محمد غفاری در سال 1340 در خانواه ای مذهبی چشم به جهان گشود، تحصیلات ابتدایی و سپس متوسط را با موفقیت پشت سر نهاد. از همان کودکی با شرکت در جلسات قرائت قرآن، روح خود را با حقیقت اسلام صیقل می داد، زمانی که هنوز 15 سال بیشتر نداشت جلسات آموزش قران مجید برگزار می کرد و به بچه های کوچک تر می آموخت. با اوج گیری انقلاب به صفوف مبارزان پیوست و با پخش اعلامیه های امام، فعالیت گسترده خود را شروع و با شرکت در تظاهرات و راهپیمایی خشم و انزجار خود را نسبت به حکومت پهلوی عنوان می کرد.
با پیروزی انقلاب، او برای حراست از خون شهدا و انقلاب خود را برای خدمت مقدس سربازی معرفی کرد و پس از مدتی به جبهه اعزام گردید. در اثر اصابت خمپاره دشمن، از ناحیه پا و شکم مجروح گردید و به بیمارستان منتقل شد و بعد از خدمت سربازی در یکی از مناطق آموزش و پرورش مشغول کار شد و مسئولیت هدایت دانش آموزان را به عهده گرفت و چندین بار مورد تهدید دشمنان اسلام قرار گرفت. او پیرو خط امام بود و علاقه زیادی به آیت الله بهشتی داشت و اکثر مواقع در نمازهای جمعه و جماعت و دعاهای کمیل شرکت می کرد.
و بالاخره در آخرین نماز جمعه سال 1363 در دانشگاه تهران در سن 23 سالگی به شهادت رسید.
بنیاد شهید استان تهران
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
روزنامه کیهان، صفحه:13، تاریخ:1379/4/13 |
ادامه مطلب
مسعود عیسی وند
مسعود عیسی وند
نام پدر: عقیل | تاریخ تولد: 1343/09/25 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1360/06/29 |
محل شهادت: تقاطع خیابان سهروردی واستادمطهری | طول مدت حیات: 17 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف95-تهران |
زندگینامه
در روز بیست و پنجم آذر ماه سال 1343 در خیابان پامنار تهران در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. از همان کودکی دارای هوش، نجابت و سادگی فوق العاده ای بود و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به پایان رساند. در ابتدای ورود به دبیرستان با مسائل سیاسی اسلام آشنا شد و با پاگیری نهضت شکوهمند مردم مسلمان ایران با تمام قوا به آن پیوست و در اکثر راهپیمایی ها و تظاهرات فعالانه شرکت داشت.
با به ثمر رسیدن انقلاب به انجمن اسلامی مدرسه اش پیوست و علی رغم سنگینی این مسئولیت به خوبی از عهده آن برمی آمد و علاوه بر آن در فعالیت های تبلیغاتی نیز شرکت می جست. او فرمان امامش را که فرموده بودند:«مسجد سنگر است، سنگرها را حفظ کنید» همواره در مد نظر داشت و علاوه بر خدمت در مساجد، کوشش فراوانی در استحکام بخشیدن هر چه بیشتر رابطه مسجد و مدرسه، این دو سنگر جدا ناپذیر انجام می داد.
در ایام تعطیل، روزها را به همراه پدرش کار می کرد و بعد بی آن که خستگی ناشی از یک روز کار مانعش شود به مسجد می رفت و تا پاسی از شب به پاسداری از محراب خون و شهادت و میعادگاه عاشقان الله می پرداخت. در رسانیدن پیام انقلاب کوشا بود و به مناسبت های مختلف منجمله سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یا افشاء جنایات و دسائس گروهک های ضد انقلابی و عوامل استکبار جهانی در کردستان اقدام به برگزاری نمایشگاه در خیابان و دبیرستان می نمود و در افشاء دشمنان اسلام از هیچ فعالیتی فروگذار نبود.
او در ادمه مبارزه اش به بسیج مستضعفین پیوست و در صفوف این لشگر الهی شور و شوقی وصف ناپذیر داشت و مشتاقانه انتظار روزی را می کشید که به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شود و در آن دیار شهادت و ایمان در کنار برادران رزمنده اش بر مزدوران بعثی بتازد و پرچم ظفرمند اسلام را بر قله پیروزی به اهتزار درآورد.
از یک هفته قبل از شروع مراسم هفته جنگ، مسعود شبانه روز در تدارک برپایی نمایشگاهی به این مناسبت بود و می خواست با هر چه باشکوه تر برگزار نمودن آن بخش کوچکی از دین خود را نسبت به سپاهیان اسلام ادا نماید و می گفت «این نمایشگاه را باید بسیار باشکوه برگزار کرد» و چنین نیز شد.
شب 29 شهریور ماه 1360 او تا پاسی از نیمه شب به پاسداری از مسجد مشغول بود و با وجود خستگی زیاد، سحرگاه آخرین طلوع خورشید زندگانی اش با شور و شوق به نمایشگاهی که به مناسبت هفته جنگ به اتفاق همرزمانش بر پا کرده بودند رفت و تا بعد از ظهر آن روز در محل حضور داشت و به سوالات مردم پاسخ می داد و از رشادت و از خودگذشتگی رزمندگان می گفت. غروب آن روز، غروب خونین این ستاره پرفروز آسمان اسلام بود. منافقین سیاه دل و تبهکار در خدمت به اربابان آمریکایی خود مسلحانه به نمایشگاه هجوم آوردندو مسعود و یارانش را هدف گرفتند و این گل نوشکفته در 17 سالگی در خون خود پرپر شد.
مزارش در بهشت زهرا(س) قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:84، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
صفرعلی عیدی
صفرعلی عیدی
نام پدر: ابراهیم | تاریخ تولد: 1338/01/02 |
محل تولد: ایران - خراسان - چناران | تاریخ شهادت: 1360/08/14 |
محل شهادت: چهارراه راهنمایی-مشهد | طول مدت حیات: 22 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای خواجه ربیع-خراسان |
زندگینامه
صفرعلی عیدی در دومین روز از بهار سال 1338 در خانواده ای تنگدست و زحمتکش در شهرستان چناران دیده به دنیا گشود.
پس از دوران طفولیت برای کسب معاش و برداشتن بار اقتصادی خانواده به همراه برادر به تهران رفت و به کار نانوایی مشغول گردید. وی هم زمان با روحیه جسور و علاقمند به ورزش، پا به عرصه ورزش های رزمی گذارد. در جریان انقلاب اسلامی فعالیت مستمری داشت و پس از انقلاب به عضویت سپاه پاسداران درآمد.
پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، چندین نوبت به جبهه ها رفت و یک بار اسیر عراقی ها شد که با زیرکی توانست، پس از 24 ساعت از چنگال آنان بگریزد.
عیدی آموزش های چتربازی را در شیراز گذراند و به مأموریت های مختلف در جبهه های دفاع مقدس رفت و سرانجام در یک اقدام ناجوانمردانه از سوی منافقین که با حیله گری، طی تماسی اعلام کرده بودند که در چهارراه راهنمایی مشهد بمب گذاری شده است، عیدی و 3 همرزم دیگرش برای خنثی سازی بمب و جلوگیری از شهادت مردم بی گناه به محل شتافتند که هنگام انجام وظیفه با گلوله عوامل منافق در سن 22 سالگی در 14 آبان ماه سال 1360 به شهادت رسید.
مزار پاک و مطهرش در گلزار شهدای خواجه ربیع واقع می باشد. از وی یک فرزند به یادگار مانده است.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
علی عوض پور
علی عوض پور
نام پدر: یاور | تاریخ تولد: 1344/01/04 |
محل تولد: ایران - هرمزگان - بندرعباس - طیفکان | تاریخ شهادت: 1360/07/14 |
محل شهادت: - | طول مدت حیات: 16 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
علی عوض پور در چهارمین روز از بهار سال 1344 در روستای طیفکان از توابع استان هرمزگان در خانواده ای ساده و صمیمی دیده به جهان گشود. بعد از گذشت مدتی به همراه خانواده به بندرعباس مهاجرت نمود. دوران کودکی را با شوری کودکانه و شعفی زائدالوصف در کنار پدر و مادری مهربان سپری نمود و با تشویق و راهنمایی پدر در مکتب خانه به آموزش قرآن پرداخت. با فرا رسیدن هفتمین بهار زندگی جهت آموختن علم و دانش راهی مدرسه گردید و دوره دبستان را در مدرسه حافظ بندرعباس گذراند و سپس وارد مدرسه راهنمایی امیرکبیر شد. علی به همراه پسرعموی شهیدش غلام رضا عوض پور در جلسات مذهبی شرکت می کرد. با اوج گیری مبارزات مردم بر علیه رژیم پهلوی در صفوف مبارزان روح الله قرار گرفت و با پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام (ره) در پیشبرد این انقلاب وارد عرصه جدیدی از زندگی خود گردید و در کنار سایر مردم انقلابی در اکثر تظاهرات ها و راهپیمائی ها حضور پیدا کرد .
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی هم چنان راه مبارزه و دفاع را ادامه داد و با تأسیس کتابخانه ای به نام «میثم» و کانون تبلیغ اسلام و انقلاب در آبیاری این نهال تازه به ثمر رسیده کوشید و این گونه کینه خود را در دل منافقین ایجاد کرد. با عضویت در بسیج و تلاش های فراوانش در جهت حفظ انقلاب وارد عرصه جدیدی از زندگی خود گردید و همین امر موجب شد تا به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآید. او لحظه ای از مبارزه و دفاع غافل نبود تا این که مورد خشم و کینه منافقین قرار گرفت و سرانجام در ظهر روز پنج شنبه چهاردهم مهرماه سال 1360 از پشت مورد اصابت رگبار منافقین قرار گرفت و به همراه پسرعمویش غلام رضا عوض پور به مقام شهادت نائل آمد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
کتاب پرستوهای عاشق، صفحه:43، تاریخ: |
ادامه مطلب
داود عمریه
داود عمریه
نام پدر: اصغر | تاریخ تولد: 1327/01/01 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1360/07/05 |
محل شهادت: خیابان شکوفه-تهران | طول مدت حیات: 33 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف105-شماره23مکرر-تهران |
زندگینامه
در روز اول بهار سال ۱۳۲۷ در سه راه ژاله ی قدیم و میدان شهدای امروز متولد شد. مادری دلسوز و متدین داشت که هیچ گاه فرزندش را بدون وضو شیر نمی داد.
داوود تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به اتمام رساند و بعد از چند سال در نیروی هوایی تهران مشغول به کار شد.
او پیوسته خدا را ناظر بر اعمال خود می دانست و بسیار به این مهم تاکید می ورزید. خویشتن دار بود، صبور و پر حوصله. با سعه صدر رفتار می کرد. بیشتر شنونده بود تا گوینده. به نظم و انضباط بسیار اهمیت می داد. از غیبت و دروغ به شدت پرهیز می کرد و نسبت به حلال و حرام بی نهایت حساس بود و تا جایی که می توانست به دیگران کمک می کرد. داود با این خصوصیات اخلاقی بسیار مورد توجه دیگران قرار می گرفت و جایگاهی ویژه در دل اطرافیان خود داشت.
در ۲۲ سالگی زندگی مشترک را در فضایی آکنده از مهر و صفا، ساده اما صادقانه آغاز نمود. او عاشق ساده زیستن بود و از تجمّل بیزار. ۴ فرزند حاصل این پیوند که رونق گلستان مصفای زندگیشان گردید و آرزویش اینکه فرزندانش در راه قرآن و اسلام گام بردارند و پیروان راستین دین مبین اسلام باشند.
اعتقاداتی عمیق و ریشه دار داشت و نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات بسیار مقید بود. قبل از انقلاب زمانی که امام خمینی(ره) فرمودند کار کردن برای شاه و ارتش حرام است از کار استعفا داد. شیفته ی امام بود و ارادتش به آن بزرگوار خالصانه و عاشقانه بود در آستانه ی پیروزی انقلاب در تظاهرات و راه پیمایی ها علیه رژیم شاه حضوری پر شور داشت و در توزیع اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی روشنگرانه امام (ره) فعالانه شرکت می جست.
با شروع جنگ تحمیلی چندین بار داوطلبانه برای دفاع از مرز و بوم و آیین ناب محمدی(ص) به جبهه های حق علیه باطل شتافت.
منافقین زمان، تاب تحمل حضورش را در وادی محبت و معرفت نیاوردند و بارها او را تهدید به کشتن کردند اما داود همچنان با عزمی راسخ و عقیده ای استوار دست از فعالیت های خود بر نداشت و هر چند بیشتر اوقات لباس مبدل می پوشید اما می دانست که تحت نظر است منافقین سرانجام طی نقشه ای از پیش تعیین شده او را در مغازه ی پدرش در خیابان شکوفه تهران در تاریخ 5 مهر ماه 1360 در سن 33 سالگی به شهادت رساندند و گلوله ای را به قلبش نشانه گرفتن و گلوله ی دیگر در سینه اش جای گرفت ، سینه ای که لبریز از عشق به خدا بود و سرشار از کلام گهربار نهج البلاغه. رفت تا با شهادتش در گوش خفتگان خاکی بیداری را فریاد کند. پیکر پاکش را در بهشت زهرا(س)- قطعه 24-ردیف 105- شماره 23 به خاک سپردند.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
محمدعلی عمدی
![]() |
زندگینامه |
محمدعلی عمدی
نام پدر: حسین | تاریخ تولد: 1320/05/22 |
محل تولد: - | تاریخ شهادت: 1360/11/16 |
محل شهادت: خیابان میرداماد-تهران | طول مدت حیات: 40 سال |
مزار شهید: حضرت عبدالعظیم-ری-تهران |
زندگینامه
در روز بیست و دوم مرداد ماه سال 1320 در خانواده ای مذهبی متولد شد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی وارد دبیرستان اسلامی جعفری گردید و تحصیلات متوسطه را با موفقیت پشت سر گذاشت.
از همان کودکی در فراگیری قرآن و احکام مذهبی کوشا بود و در مجالس قرآن و مجامع مذهبی فعالانه شرکت می کرد و به همین سبب همواره مورد تشویق اولیاء مدرسه قرار داشت. پس از اخذ دیپلم متوسطه جهت ادامه تحصیل عازم آمریکا شد و با پشتکار فراوان موفق به اخذ درجه دکترا در رشته آموزش کشاورزی گردید و در سال 1353 به منظور خدمت به مردم کشورش به ایران بازگشت. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به استخدام سازمان برنامه و بودجه درآمد و با دانشگاه نیز همکاری می کرد. در جریان انقلاب فعالانه در صفوف امت حزب الله حضور داشت و به سهم خود در براندازی نظام منحط شاهنشاهی تلاش نمود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا در سازمان گسترش و نوسازی صنایع کشور به خدمت مشغول شد و از آنجا که تجربه و تعهدی غنی داشت با تشکیل کابینه شهید رجائی به عنوان معاون پارلمانی وزارت صنایع به خدمات خود ادامه داد. سپس در رابطه با بیانیه الجزایر و احقاق حقوق امت شهیدپرور ایران به کار شبانه روزی پرداخت و در خصوص تبیین دادخواست های حقوقی بیانیه مزبور و مقابله با دعاوی باطل و بی پایه سردمداران کاخ سفید و سرمایه داران آمریکایی فعالیت چشمگیری داشت و موفقیت های شایانی به دست آورد.
محمدعلی عمّدی از مدتی قبل مورد شناسایی منافقین آمریکایی قرار گرفته بود و بزعم این جنایتکاران می بایست تاوان مبارزه با آمریکا را با جان خود می پرداخت. سه نفر از منافقین در شامگاه روز شانزدهم بهمن 1360 به درب منزل او در خیابان میرداماد مراجعت می کنند. محمدعلی به همراه برادر خویش شهید دکترمحمدرضا عمّدی درب منزل را می گشایند و در این لحظه آماج رگبار تروریست های منافق قرار می گیرند و هر دو در خون سرخ خویش در می غلطند و دکتر محمدعلی عمّدی به علت شدت جراحات وارده در 40 سالگی به شهادت می رسد.
مزارش در گلزار شهدای حضرت عبدالعظیم در ری قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:36، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
محمدرضا عمدی
محمدرضا عمدی
نام پدر: حسین | تاریخ تولد: 1318/04/19 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 1360/11/16 |
محل شهادت: خیابان میرداماد-تهران | طول مدت حیات: 42 سال |
مزار شهید: امامزاده حضرت عبدالعظیم(ع)-شهرری-تهران |
زندگینامه
دکتر محمدرضا عمدی در نوزدهم تیر ماه سال 1318 در خانواده ای مذهبی در شهر تهران دیده به جهان گشود. پس از گذرانیدن تحصیلات ابتدایی به دبیرستان اسلامی جعفری وارد شد و تحصیلات متوسطه اش را با موفقیت در این دبیرستان به پایان رساند. در تمام طول تحصیل محصلی با وقار، کوشا و مقید بود و پس از اخذ دیپلم متوسطه جهت ادامه تحصیلات به آمریکا عزیمت نمود و در رشته تعلیم و تربیت وارد دانشگاه گردید.
با سعی و کوشش فراوان توانست پس از مدتی به اخذ درجه دکترا در رشته تعلیم و تربیت نایل آید و برای خدمت به مردم وطن خود در سال 1354 به ایران بازگشت. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ارائه طرح های مختلف در زمینه تعلیم و تربیت با وزارت علوم و وزارت نیرو همکاری داشت و همگام با امت به پا خواسته اسلام در انقلاب شکوهمند اسلامی شرکت داشت.
پس از پیروزی انقلاب مردم مسلمان ایران به همکاری با وزارت بازرگانی پرداخت و همچنین در بخش خصوصی کار در زمینه تولیدات کشاورزی را نیز آغاز نمود و در جهت خودکفایی اقتصادی و گسستن همه بندهای وابستگی تلاش کرد. او با بهره گیری از دانشی که در طی سالیان تحصیل گرد آورده بود خویشتن را در اختیار اسلام و آرمان های متعالی آن قرار داده و بدون کوچک ترین چشم داشتی، صادقانه به جمهوری اسلامی خدمت می نمود.
او با برادر خود دکتر محمدعلی عمدی در یک ساختمان زندگی می کرد و این دو برادر در راه خدمت به اسلام هر آنچه داشتند را در طبق اخلاص قرار داده بودند و می دانستند که در این مسیر الهی باید محیای شهادت و ترک جان بود. در روز شانزدهم بهمن 1360، منافقین به قصد ترور برادر وی به درب منزل مسکونی ایشان می آیند و از برادر وی می خواهند که به درب منزل بیاید. محمدرضا که نسبت به این عناصر مشکوک شده بود همراه با برادر خود از منزل خارج می شود و در این لحظه هر دو هدف گلوله های تروریست های منافق قرار می گیرند. دکتر محمدعلی عمدی در دم به شهادت می رسد و دکتر محمدرضا عمدی در حالی که از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود بر خاک می افتد و اندکی بعد در سن 42 سالگی وی نیز به وصال جانان می رسد و دعوت حق را لبیک می گویند.
مزار هر دو برادر در امامزاده عبدالعظیم حسنی در شهر ری قرار دارد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:40، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
نجمیه علی آبادی
نجمیه علی آبادی
نام پدر: عباس علی | تاریخ تولد: 1360/00/00 |
محل تولد: - | تاریخ شهادت: 1361/03/22 |
محل شهادت: - | طول مدت حیات: 1 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
نجمیه علی آبادی متولد سال 1360 شاهد به شهادت رسیدن پدر و مادر خود توسط منافقین بود و مادر شهید تا آخرین لحظه از جان کودک 13 ماهه اش دفاع کرد و در لحظه آخر از منافقین درخواست کرد که حداقل به کودکش رحم کنند. اما منافقین کوردل پدر و مادر را با شلیک گلوله به شهادت رساندند و پس از آن در فاجعه ای بی رحمانه با پرتاپ نارنجک آتش زا منزل را سوزاند و نجمیه در آتش کینه و انتقام آنها به صورت زنده سوخت و در سن کودکی مورخ 22 خردادماه سال 1361 به شهادت رسید.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب
عبدالله علی بیگی
عبدالله علی بیگی
نام پدر: فرج الله | تاریخ تولد: 1341/05/01 |
محل تولد: ایران - مرکزی | تاریخ شهادت: 1361/09/01 |
محل شهادت: سنندج | طول مدت حیات: 20 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای سیدعلی اصغر-مرکزی |
زندگینامه
عبدالله در یکم مرداد ماه سال 1341 در استان مرکزی به دنیا آمد و با قدوم مبارکش چشم و چراغ خانه شد.
علاقه پدر و مادرش به وی بر آن شد تا الفبای کودکی را با محبت به ائمه اطهار (ع) آموخته و درس مردانگی را پیشه راه خویش سازد. با شروع حرکتهاي انقلابي مردم غيور ايران به جرگه یاران امام خمینی (ره) پیوست و در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی داشت.
پس از مدتی جنگ از سوی عراق به کشور عزیزمان تحمیل شد؛ او نیز به منظور پاسداری از کیان ایران اسلامی به عنوان سرباز از مرزهای کشور عزیزمان دفاع کرد.
در این میان گروهکهای تروریستی منافقین که طی اعمال جنایتکارانه خود هیچ برگی از تقویم انقلاب اسلامی را از ترور مردم بی گناه خالی نگذاشته بودند در تاریخ 1 آذر ماه سال 1361 در سنندج طی عملیات مسلحانه وی را در سن 20 سالگی به شهادت رساندند.
پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای سیدعلی اصغر واقع در مرکزی به خاک سپرده شد.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی دفاع مقدس، تاریخ: - / - / - |
ادامه مطلب