مرتبه
تاريخ : دوشنبه 4 تیر 1397 

علی ولی پورگودرزی


علی ولی پورگودرزی

نام پدر: آقایار تاریخ تولد: 1337/06/10
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/10/21
محل شهادت: خیابان عباس آباد-تهران طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف126-شماره17-تهران


 

زندگینامه

علی ولی پورگودرزی در دهم شهریور ماه سال 1337 در تهران به دنیا آمد. وی دارای تحصیلات متوسطه و پاسدار بود. علی متاهل، دارای دو فرزند و در تهران سکونت داشت. سرانجام در بیست و یکم دی ماه سال 1360 در خیابان عباس آباد تهران توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق مورد سوء قصد واقع شد و در سن 23 سالگی به شهادت رسید. 
مزار پاک و مطهرش در بهشت زهرا(س) قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 4 تیر 1397 

 ژیلبرت وسکانیان

ژیلبرت وسکانیان

 

نام پدر: سروژ تاریخ تولد: 1352/00/00
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1360/12/03
محل شهادت: میدان سپاه-تهران طول مدت حیات: 8 سال
مزار شهید: گلزارشهدای ارامنه-تهران


 

زندگینامه

«... تعداد بي‌شماري بر اثر انفجار بمب در حوالي «ميدان سپاه» کشته و زخمي شدند. 
يک دانش‌آموز ارمني نيز به همراه پدرش، جزء شهدا مي‌باشند. بنا به خبر راديو تهران، در ساعت هفت و پانزده دقيقه صبح، بمبي با توانايي تخريب زياد در حوالي «ميدان سپاه» منفجر گرديد. بر اثر انفجار، حدود ده الي يازده نفر نيز زخمي شده‌اند. به تعدادي از منازل و اتومبيل‌هاي آن ناحيه نيز آسيب رسيد. بمب داخل سطل زباله سر کوچه جاسازي شده بود که موجب شهادت ده الي يازده نفر گرديد. 
بر اساس آخرين خبرهاي رسيده، «ژيلبرت وسکانيان» متولد سال 1352، دانش‌آموز مدرسه ارامنه «آليک» که به همراه خواهر و پدر خود در ميدان «سپاه» در انتظار سرويس مدرسه بوده است، بر اثر انفجار در تاريخ 3 اسفند 1360 در 8 سالگي در دم به شهادت رسيده و خواهر و پدرش به بيمارستان منتقل شدند که پدرش، «سروژ وسکانيان» نيز در بيمارستان به شهادت رسيد. در اين حادثه، «ژوليت وسکانيان» نيز يک پاي خود را از دست داد. 
پيکرهاي مطهر پدر و پسر شهيد، «سروژ وسکانيان» و «ژيلبرت وسکانيان» در ميان حزن و اندوه صدها تن از ارامنه، پس از انجام تشريفات مذهبي در قطعه شهداي گورستان ارامنه به خاک سپرده شد.»

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ویکی پدیا، تاریخ: - / - / -
کتاب گل مریم(بررسی نقشه ارامنه ایران در هشت سال دفاع مقدس)، صفحه:353، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 4 تیر 1397 

هوشنگ وحیددستگردی

هوشنگ وحیددستگردی

 

نام پدر: حسن تاریخ تولد: 1304/00/00
محل تولد: ایران - اصفهان - اصفهان تاریخ شهادت: 1360/06/14
محل شهادت: بیمارستان طول مدت حیات: 56 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

چه تلخ بود آن روز؛ انگار آسمان سخت می گریست. هنوز از عروج 72 یار مهربان امام چندی نگذشته بود، که خبری ناگواری در شهر پیچید؛ دفتر ریاست جمهوری ایران اسلامی بر اثر بمب گذاری منافقین ویران شد و ده ها لاله ی دیگر از بوستان انقلاب پرپر گشت. سرتیپ وحیدی دستگردی نیز در جرگه ی این عاشقان بود؛ که در روز هشتم شهریور ماه در سانحه ی بمب گذاری مجروح شد و چند روز بعد در تاریخ 14/6/1360 به آسمان پیوست. تا آن زمان شاید کسی نمی دانست هوشنگ وحیدی دستگردی، ریاست شهربانی جمهوری اسلامی، عارفی سالک بود.
بعد از عروج آسمانی اش بود که نوشتند : « در سال 1304 در اصفهان متولد شد. پدرش شادروان حسن وحیدی دستگردی مؤسس و مدیر مجله ی ادبی ارمغان بود و هوشنگ در فضای روحانی آن خانه متدین بزرگ شد و هیچ گاه از نماز شب غافل نگردید».
همان روزها خودش برای دوستانش تعریف کرد: « که در سال 1328 بعد از اخذ مدرک دیپلم به آموزشگاه شهربانی رفتم و در سال 1330 به درجه ی ستوان دوم ، در سال 1332 به درجه ی ستوان یکم ، در سال 1336 به درجه ی سروانی ، در سال 1342 به درجه ی سرگردی، در سال 1347 به درجه ی سرهنگ دومی و بالاخره در سال 1351 به درجه ی سرهنگ تمام دست یافتم». روحیه و اخلاق اسلامی او باعث شده بود، برخی از مسئولین شهربانی به او شک کنند و این شک به آن جا کشید که متوجه شدند سرتیپ دستگردی در نهضت تاریخی قیام علیه شاه نقشی دارد و باید اخراج گردد. خبر تلخی بود، اما هوشنگ خم نشد و کارش را ادامه داد و این توطئه ی شوم به نتیجه ای نرسید. تنها چند نفری را به مراقبت از او گذاشتند و با احتیاط کارها را به او ارجاع دادند. اما هوشنگ دلبسته ی دنیا نبود، او کارها را برای رضای خدا انجام می داد و از خدا مزد اخلاص می خواست. یک بار نیز به زیارت بیت الله الحرام مشرف شد و آن جا پیمان بست از صراط مستقیم رو برنگرداند. 
سال 57-1356 خودش را بازنشست کرد تا در قتل عام هموطنان عزیزش نقشی نداشته باشد و خود نیز با لباس مبدل در تظاهرات ها حضور یافت. با پیروزی انقلاب دوباره به محل کار خود بازگشت و با تمام توان خود در راه حفظ انقلاب تلاش کرد. ابتدا ریاست شهربانی اصفهان را پذیرفت و بعد از آن سرپرست اداره ی بازرسی شد ، سپس معاون انتظامی و بالاخره در تاریخ 14/12/1359 ریاست شهربانی کل کشور را بر عهده گرفت. وحیدی دستگردی 32 سال برای مردم خدمت کرد. گروهی به خاطر دارند که او ریاست کلانتری های 4، 6،7،11،12، 14، 17 و تهران نو ، اداره ی مبارزه با مواد مخدر و محلات را بر عهده داشت و صادقانه به اجرای قوانین پرداخت. سرتیپ هوشنگ وحیدی دستگردی در سن 56 سالگی با خاکیان وداع نمود و نامش را در جرگه ی شاهدان این دیار آسمانی ثبت کرد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی پلیس، تاریخ:
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:191، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 4 تیر 1397 

موسی واحدی

موسی واحدی

 

نام پدر: نجف علی تاریخ تولد: 1337/06/01
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1360/02/05
محل شهادت: باختران طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: باغ فردوس-ردیف14-شماره7-کرمانشاه


 

زندگینامه

موسی در روز اول شهریور ماه سال 1337 در آغوش پر مهر مادر جای گرفت. 
روزها از پی هم گذشت و او یک روز بی دلیل جانش را از دست داد. 
کینه و قساوت منافقین باعث شد در 23 سالگی در باغ فردوس کرمانشاه برای همیشه آرام بگیرد. 
پنجم اردیبهشت ماه سال 1360 در میدان آزادی باختران بر اثر بمب گذاری جان به جان آفرین تسلیم کرد. 
مزارش در باغ فردوس کرمانشاه قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب راست قامتان جاودانه تاریخ، صفحه:43، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 4 تیر 1397 

 علی اصغر نیک دل

علی اصغر نیک دل

 

نام پدر: صادق تاریخ تولد: 1313/09/03
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - تبریز تاریخ شهادت: 1361/07/09
محل شهادت: خیابان ناصرخسرو-تهران طول مدت حیات: 48 سال
مزار شهید: گلزارشهدای خواجه ربیع-خراسان


 

زندگینامه

در سوم آذر ماه سال 1313 در شهر تبريز متولد شد و از همان دوران کودکي به سختي صحبت مي کرد و تقريباً لال بود. به خاطر فقر مالي خانواده از نعمت سواد محروم ماند. پس از فوت پدرش، جهت امرار معاش خانواده به تهران رفت و در خيابان ناصرخسرو به کار در کفاشي مشغول و درآمد حاصل از اين کار را خرج خانواده مي کرد.
در يکي از همين روزها زماني که در خيابان ناصرخسرو در تاريخ 9 مهر ماه 1361 مشغول به کار بود بر اثر انفجار بمبي که به دست اعضای سازمان منافقين کار گذاشته شده بود، در حالي که تمام بدنش در اثر ضايعات ناشي از انفجار سوخته و متلاشي شده بود در سن 48 سالگی به فيض عظيم شهادت نائل گرديد.
مزار پاکش در گلزار شهدای خواجه ربیع خراسان به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 4 تیر 1397 

علی نیک زادفرخی

علی نیک زادفرخی

 

نام پدر: حسین تاریخ تولد: 1330/08/29
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1360/09/04
محل شهادت: بزرگراه رسالت-تهران طول مدت حیات: 30 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف111-شماره6-تهران


 

زندگینامه

علی نیک زادفرخی در روز بیست ونهم آبان ماه سال 1330 به دنیا آمد. تا مقطع ابتدایی تحصیل کرده و در یکی از ادارات دولتی مشغول کار شد. او متأهل و صاحب دو فرزند بود و با خانواده اش در شهر تهران زندگی می کرد. علی در روز چهارم آذرماه سال 1360 در بزرگراه رسالت شهر تهران مورد شناسایی و سوء قصد نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله در سن 30 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاکش در بهشت زهرا(س) واقع می باشد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 4 تیر 1397 

پرویز نیک روان

پرویز نیک روان

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1318/02/11
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1358/03/10
محل شهادت: خرمشهر طول مدت حیات: 40 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

پرویز نیک روان در یازدهم اردیبهشت ماه 1318 به دنیا آمد. وی پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی با سمت مدیریت مشغول به کار شد. پرویز متأهل، دارای دو فرزند، و در تهران سکونت داشت. وی در دهم خرداد ماه 1358 در خرمشهر توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) مورد سوء قصد قرار گرفت و در سن 40 سالگی به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 4 تیر 1397 

 اصغر نیک زاده فرخی

اصغر نیک زاده فرخی

 

نام پدر: حسین تاریخ تولد: 1340/04/09
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1360/09/04
محل شهادت: شهرک حلب طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف111-شماره7-تهران


 

زندگینامه

اصغر نیک زاد فرخی در روز نهم تیر ماه سال 1340 متولد شد. وی تا پایان دوره متوسطه ادامه تحصیل داد و در کادر ارتش مشغول به کار گردید. محل سکونتش شهر تهران بود. اصغر در روز چهارم آذرماه سال 1360 در شهرک حلب مورداصابت گلوله نیروهای سازمان مجاهدین خلق(منافقین) قرار گرفته و در سن 20 سالگی به شهادت رسید. 
پیکر پاکش را در بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 4 تیر 1397 

محمدمهدی نیک روش فرد

محمدمهدی نیک روش فرد

 

نام پدر: محمود تاریخ تولد: 1343/06/10
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1361/05/26
محل شهادت: خیابان اقبال آشتیانی-تهران طول مدت حیات: 18 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف66-شماره4-تهران


 

زندگینامه

محمدمهدي در 10 شهريور ماه سال 1343 در خانواده‌اي مذهبي در تهران به دنيا آمد و از همان کودکي با شرکت در کلاس‌هاي قرآن و مجالس مذهبي علاقه‌اي شگرف به اسلام پيدا کرد و به طوري که از ده سالگي به بعد هيچ‌گاه نماز و روزه‌اش ترک نشد. 
کلاس سوم راهنمايي بود که قطره‌هاي اشک مظلومان و مستضعفين به درياي خروشان انقلاب اسلامي تبديل شد و او را که در آن زمان 14 سال داشت به خود کشيد تا در پهناي گسترده‌اش به مرواريدي غلطان تبديل شود. در راهپيمايي‌ها و تظاهرات شرکت مي‌جست. اعلاميه‌هاي حضرت امام را به ديوارها نصب مي‌کرد و در تظاهرات اول محرم که صفوف امت شهيدپرور به گلوله بسته شد در آن ميان حضور داشت و در طنين صداي الله‌اکبر شهيدان آبديده‌تر گرديد. 
پس از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي با اسلحه‌اي که خود در فتح مراکز انتظامي رژيم طاغوت به دست آورده بود به پاسداري پرداخت و پس از تشکيل کميته‌هاي انقلاب اسلامي به اين نهاد مردمي پيوست و در کنار ادامه تحصيل به فعاليت‌هايش ادامه داد. 
با آغاز جنگ تحميلي با شور و شوقي زايدالوصف داوطلبانه عازم جبهه‌هاي نبرد لشگريان نور عليه خفاشان ظلمت گرديد و دو ماه در جبهه دشت آزادگان جنگيد. پس از پايان مأموريت به تهران بازگشت و اندکي بعد مجدداً داوطلب اعزام به جبهه شد و اين‌بار به جبهه‌هاي غرب و سرپل‌ذهاب رفت و اتفاقاً در گروهاني که برادرش فرماندهي مي‌کرد قرار گرفت. پس از مدتي مجدداً به تهران بازگشت و در بسيج مسجد حمزه به فعاليت پرداخت. او که قلبي مالامال از عشق به اسلام و اراده‌اي راسخ در حراست از دستاوردهاي انقلاب اسلامي داشت پس از گذشت مدتي کوتاه مجدداً عازم جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل گرديد و اين بار براي پاک‌سازي مناطق کردستان از لوث وجود گروهک‌هاي ضدانقلابي به بانه عزيمت کرد و مدت دو ماه در اين منطقه به انجام وظيفه پرداخت. 
آخرين باري که محمد به ديار عاشقان اعزام شد هم زمان با عمليات در هم شکستن حصر آبادان بود. در اين مأموريت در تيپ محمدرسول‌الله(ص) جا گرفت و به شلمچه اعزام شد و در حمله لشگريان غرورآفرين اسلام عليه سنگرهاي پوشالي متجاوزين بعثي شجاعانه شرکت جست و قهرمانانه جنگيد و مجروح گرديد. 
پيکر مجروحش را ابتدا به ماهشهر و سپس به تهران فرستادند و تحت مداوا قرار گرفت. عليرغم آن که به شدت از جراحت پايش درد مي‌کشيد، اما اجازه نمي‌داد ديگران از اين مسئله بويي ببرند و تنها ناله‌هاي شبانه‌اش پرده از اين راز برمي‌داشت. 
نيک‌روش‌فرد عليرغم جراحتي که داشت به محض آن که توانست روي پاي خود بايستد مجدداً به ستاد بسيج مسجد حمزه مراجعه کرد و داوطلب انجام وظيفه شد و در حالي که مي‌لنگيد آماده پذيرفتن مسئوليت‌هاي جديد گرديد. از اين که در جبهه شهيد نشده بود سخت ملول بود و به برادرانش مي‌گفت "به خدا قسم که شهيد شدن بهتر از هزار بار داماد شدن است." 
در روز بيست و ششم مرداد 1361، معراج خونين اين قاسم کربلاهاي ايران فرا رسيد. در اين روز او به اتفاق يکي ديگر از هم‌رزمانش (شهيد شکاري) که وي نيز در جبهه زخمي شده بود از مسجد حمزه واقع در خيابان اقبال آشتياني عازم منزل بودند که به اعتبار لباس بسيجي‌‌شان مورد شناسايي دو تن از تروريست‌هاي منافق قرار گرفت. تروريست‌ها به دروغ خود را از اعضاي نيروهاي انتظامي معرفي کرده و آن‌ها را به بهانه بازرسي روي زمين خواباندند و از پشت به آن‌ها شليک کرده و اين عزيزان را در کمال ناجوان‌مردي به شهادت مي‌رسانند. 
محمدمهدي در 18 سالگي به شرف شهادت نائل آمد و پيکر پاکش در قطعه 26 رديف 66 شماره 4 بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پيروان حق و باطل جلد5، صفحه:78، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : دوشنبه 4 تیر 1397 

غلام علی نیک خواه

غلام علی نیک خواه

 

نام پدر: درویش تاریخ تولد: 1328/02/02
محل تولد: ایران - چهارمحال و بختیاری - بروجن تاریخ شهادت: 1361/11/12
محل شهادت: جاده مهاباد طول مدت حیات: 33 سال
مزار شهید: گلزارشهدای بروجن-چهارمحال و بختیاری


 

زندگینامه

مهندس«غلام علی نیکخواه» در دوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۲۸ در شهر«بروجن» یکی ازشهرهای استان«چهارمحال وبختیاری»، دیده به جهان گشود. پس از دوسال او پدر خود را که شخصی متدین و مسلمان و متعهد بود، از دست داد. دوران تحصیلات خود را در«بروجن» آغاز نمود و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۸ وارد انستیتوی«صنایع شیمیایی» در«تهران» شد. و پس از گذراندن یک دوره دوساله به خدمت سربازی اعزام و پس از پایان خدمت در سازمان«آب و فاضلاب» استان«اصفهان» مشغول خدمت شد. چون علاقه وافری در امر تحصیل داشتند کار را رها کرده و برای ادامه تحصیلات به «آمریکا »عزیمت نمودند. پس از چندی که در خارج ازکشور به تحصیل اشتغال داشتند، برای تسلط به زبان انگلیسی تلاش کردند ورشته خود را به راه و ساختمان تغییردادند و مشغول به تحصیل شدند.
چون تربیت یافته خانواده‌ مذهبی بودند در مدت اقامت در« آمریکا» فعالیت چشمگیری در انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی مقیم«آمریکا » و «کانادا» داشتند و در برگزاری جلسات سخنرانی و راه‌پیمایی های علیه رژیم نقش مؤثری داشتند. 
در نامه‌هایی که می‌فرستاد سوغاتی که از ایران می‌خواست قرآن و نهج‌البلاغه بود. او از خانواده ثروتمندی نبود که در ناز و نعمت بزرگ شده باشد. چون خودش مستضعف بود، کاملاً به حال مستضعفین آگاهی داشت. کما اینکه در دوران تحصیلی در خارج برای هزینه تحصیلی خود مجبور بود شبها با کار طاقت‌فرسا در یکی از پمپ‌بنزین ها و یا کارهای متفرقه دیگر هزینه تحصیل و زندگی خودش راتامین کند. 
او درآمریکا دست از مبارزه بارژیم برنداشت وبیشتر وقت خود را جهت تکثیر و نشر سخنان امام‌ خمینی(ره) صرف می‌کرد. چه شبها که تا صبح کار می‌کرد و روز بعد از درسهای دانشگاه، تمام وقت جهت انتشار و توزیع پیام امام(ره) تلاش می کرد. در ۲۲ بهمن که انقلاب به پیروزی رسید چنان شادی می‌کرد که تا آن زمان او را آنگونه ندیده بودند. عمر کوتاه و گوهربار این شهید حاوی درس‌های زیادی برای دیگر یاران و برادران او بود. 
در سال ۱۳۵۸ پس از اخذ دوره مهندسی راه و ساختمان به وطن اسلامی خویش بازگشتند و پس از ورود به ایران با توجه به علاقه خدمت به انقلاب اسلامی در جهادسازندگی چهارمحال و بختیاری مشغول به خدمت شدند. پس از آن مسئول دفتر عمران امام و سپس فرماندار شهرستان بروجن گردیدند و در این مدت شبانه‌روز در خدمت مستضعفین منطقه قرار گرفتند. با توجه به شناختی که مسئولین امر در مدت خدمت از نام برده بدست آورده بودند به علت نیاز به افراد متعهد در منطقه کردستان؛ پیشنهاد معاونت عمرانی استانداری آذربایجان غربی را پذیرفت و بنا به مسئولیت اسلامی خویش به آن منطقه مهاجرت نمود و پس از مدت نزدیک به یکسال خدمت صادقانه در ۱۲ بهمن ماه در شروع دهه فجر در سال ۱۳۶۱ بدست منافقان کوردل و مزدور آمریکایی در بین راه « تکاب» به «مهاباد» در حین انجام مأموریت در سن 33 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به دیداردوست شتافت. 
پیکر پاکش را در گلزار شهدای شهر بروجن به خاک سپرده شد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
(تعداد کل صفحات:81)      [1]   [2]   [3]   [4]   [5]   [6]   [7]   [8]   [9]   [10]   [>]  

آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ