مرتبه
تاريخ : یک شنبه 5 آذر 1396 

غلام حسن زحمت کش بی فرددافچاهی

غلام حسن زحمت کش بی فرددافچاهی

 

نام پدر: غلام تاریخ تولد: 1321/00/00
محل تولد: ایران - گیلان - خمام تاریخ شهادت: 1361/09/24
محل شهادت: مقابل دانشگاه علوم پایه گیلان طول مدت حیات: 40 سال
مزار شهید: گلزارشهدای خمام-گیلان


 

زندگینامه

غلام حسن در سال 1321، در خانواده ای مذهبی و متدین از شهرستان خمام پا به عرصه گیتی گذاشت. وی پس از تحصیل در مدرسه وارد حوزه علمیه گردید و از روحانیون مبارز دیار میرزا کوچک جنگلی گردید و در کنار فراگیری علوم حوزوی و معارف اسلامی خدمت به مردم را همواره سرلوحه و شعار زندگی خویش ساخته بود و متواضعانه و بی توقع در این مسیر گام می نهاد و از اینکه می توانست، چشمی را به حقیقت روشن و اندیشه ای را غنی و دستی را در گره گشایی و ظلم ستیزی قوت و از بیان دروغ و تهمت و ناسزا و ناروا بر حذر دارد بر خود می بالید. 
با پیروزی شکوهمند نظام مقدس جمهوری اسلامی در راه تثبیت و استقرار آن از هر آنچه در توان داشت از اعماق جان مایه می گذاشت و سرانجام برای خدمتگزاری در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی مشغول گردید. سرانجام این روحانی مبارز و خدوم مردمی در تاریخ 24 آذر ماه 1361 روبروی دانشگاه علوم پایه گیلان مورد اصابت گلوله منافقین از خدا بی خبر و دشمنان بشریت قرار گرفت و به حیات پربرکتش خاتمه، و در نهایت مظلومیت در سن 40 سالگی به فیض شهادت نائل آمد و همنوا با عرشیان گردید. 
مزار پاکش در گلزار شهدای خمام استان گیلان واقع گردیده است تا مأمنی باشد برای همسر و فرزندش.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 5 آذر 1396 

 کاسگل زبانبر

کاسگل زبانبر

 

نام پدر: رحمان تاریخ تولد: 1299/00/00
محل تولد: ایران - گیلان - شفت تاریخ شهادت: 1360/00/00
محل شهادت: شهرستان شفت طول مدت حیات: 61 سال
مزار شهید: شهرستان شفت


 

زندگینامه

کاسگل زبانبر فرزند رحمان در سال 1299 در روستای دوبخشر شهرستان شفت از توابع استان گیلان دیده به جهان گشود. در مبارزه علیه رژیم ستم شاهی فردی فعال و از جان گذشته بود و همراه سایر دوستان در برپایی مجالس و اجتماعات نقش عمده ای داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی جهت تشکیل نهادهای انقلابی و برگزاری انتخابات به فعالیت پرداخت. با ایجاد حزب جمهوری اسلامی سرپرستی دفتر حزب را در محل سکونت خود عهده دار شد و با دستور حضرت امام خمینی مبنی بر تشکیل کمیته امداد امام خمینی (ره) مسئولیت این نهاد را بر عهده گرفت. فعالیت های شبانه روزی او کابوس دشمنان شد و سرانجام در سال 1360 به دست منافقین کوردل به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

ماهنامه ستارگان درخشان، شماره مجله:5، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 5 آذر 1396 

منصور زارتشت

منصور زارتشت

 

نام پدر: غلام رضا تاریخ تولد: 1325/10/01
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1360/09/06
محل شهادت: خیابان قصر-تهران طول مدت حیات: 35 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف110-تهران


 

زندگینامه

در روز اول دی ماه سال 1325 در خانواده ای متدین بدنیا آمد و تحصیلات خود را تا کلاس ششم ابتدایی ادامه داد و سپس مکانیکی و کمک فنرسازی را پیشه خود ساخت. از آنجاییکه که علاقه فراوانی به ادامه تحصیل داشت، می کوشید شب ها پس از اتمام کار روزانه درس بخواند و مدارج تحصیلی را طی کند. 
از کودکی ارادتی خاص به اسلام و عشقی وافر به سالار شهیدان اسلام حضرت اباعبدالله(ع) داشت و از نوجوانی در دستجات عزاداری شهید کربلا شرکت می کرد و خود نیز چنین دستجاتی را تشکیل می داد. از سال 1342 همزمان با قیام خونبار 15 خرداد قدم به صحنه مبارزه گذاشت و در این نهضت پرشکوه فعالانه شرکت جست. از سال 1355 کسب و کار را به کلی کنار گذاشت و تمام وقت خود را صرف شکوفایی انقلاب اسلامی نمود. 
با شهید حجة الاسلام مهدی شاه آبادی مصاحب بود و در اثر ارشادات ایشان فعالیت های چشمگیری از جمله پخش و توزیع نوار و اعلامیه در قم انجام داد. به سبب همین مبارزات توسط رژیم ستم شاهی دستگیر و در قم زندانی شد. در زندان قم نیز دست از مقاومت برنداشت و آنچنان در افشاگری و شوراندن سایر زندانیان فعال بود که ساواک مجبور شد به زندان قصر انتقالش دهد. در این زندان نیز با وجود تحمل شکنجه فراوان فریاد مقاومت او خاموش نشد و پس از این که به همت مبارزات امت شهید پرور از زندان آزاد شد با شور و شوق و ایمانی صدچندان بر مبارزه اش افزود. 
بارها به دست قداره بندان رژیم ستم شاهی مورد ضرب و جرح قرار گرفت، اما سنگر اسلام را ترک نکرد. در مورد این فشارها با لبخندی شیرین به پدرش می گفت: "هر ضربه باتوم این پست فطرتان برای من نوازش بود که به تن و بدن من شد و هر چه بیشتر می زدند بیشتر لذت می بردم." 
در یوم الله 17 شهریور به اتفاق تمام فامیل در میدان شهدا حضور داشت و سینه اش را سپر گلوله های آمریکا کرد و در 22 بهمن، روز پیروزی خون بر شمشیر، در تسخیر دژهای استبداد آریا مهری نقش موثر داشت. با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به جهاد سازندگی پیوست تا دین خود را در بازسازی – نوسازی میهن اسلامی اش ادا نماید. مدت دو سال بدون حقوق و کوچکترین چشم داشتی در جهاد سازندگی کردستان فعالیت کرد و با ایجاد مدارس و حمام و آب رسانی به روستاهای محروم گوشه ای از ایمان مقدس خود را به نمایش گذارد. 
او پس از اتمام کار روزانه، شب ها به سخنرانی برای عناصر فریب خورده می پرداخت و سهم بسزایی در ارشاد بسیاری از آنها ایفا نمود و در انجام این وظیفه دو بار تا مرز شهادت پیش رفت. پس از پایان مدت ماموریتش در جهاد سازندگی کردستان به تهران بازگشت و در دورانی که گروهک های آمریکایی می کوشیدند جامعه را به آشوب کشند اقدام به تاسیس بسیج مسجد مهدیه قصر نمود و به ادامه حراست از خون شهیدان و دست آوردهای عظیم انقلاب اسلامی همت گماشت و همچون سدی آهنین و شکست ناپذیر خویشتن را در برابر ضد انقلاب قرار داد. 
منافقین از مدت ها قبل این جهادگر مومن را شناسایی کرده و در خدمت به منافع استکبار جهانی قصد به شهادت رساندن او را داشتند و شهید زارتشت نیز به خوبی از این توطئه شوم اطلاع داشت. اما او که جان و مالش را وقف اسلام کرده و همچون پروانه گرد شمع شهادت می گشت، کسی نبود که برای حفظ جان، ایمان و تعهدش را پایمال کند. 
عاقبت حدود ساعت 10 روز ششم آذر 1360 دو نفر از تروریست های منافق به مغازه خواربار فروشی محل کار شهید مراجعه کرده و ناجوانمردانه او را به گلوله می بندند و وحشت زده از صحنه ارتکاب جنایت می گریزند. منصور در 35 سالگی در خیابان قصر به شهادت رسید و در بهشت زهرا(س) آرام گرفت. 
از او سه فرزند به یادگار ماند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:150، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 5 آذر 1396 

محمود زارعی

محمود زارعی

 

نام پدر: جعفرقلی تاریخ تولد: 1319/00/00
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1361/06/08
محل شهادت: خیابان پامنار-تهران طول مدت حیات: 42 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف75-شماره7-تهران


 

زندگینامه

محمود زارعي در سال 1319 در خانواده‌اي متدين ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را تا پايان کلاس ششم ابتدايي پشت سر گذاشت و سپس در مغازه‌اي به کارگري پرداخت و پس از مدتي توانست با پشتکار و تلاش فراوان مغازه بقالي کوچکي دائر و به کسب مشغول شود. در 15 خرداد 1342 در ميدان بهارستان از نزديک شاهد جنايات رژيم سفاک پهلوي در کشتار مردم بي‌گناه و مظلوم و مسلمان بود و از همان زمان ماهيت ضداسلامي اين رژيم وابسته بر او آشکار گرديده بود. 
از ابتداي نهضت امام خميني از پيروان و مريدان صديق ايشان بود و اعلاميه‌ها و اطلاعيه‌هاي ايشان را مخفيانه پخش مي‌کرد و در شرايطي که حتي نام بردن از ايشان نيز خطرات جاني به همراه داشت از هر فرصتي براي معرفي ايشان استفاده مي‌کرد. از اولين روزهاي اوج‌گيري نهضت اسلامي در آن حضور و شرکتي فعال داشت و به همين جهت نيز از همان آغاز نامش در ليست کلانتري مرکز رژيم طاغوت ثبت شد و در صدد دستگير کردنش برآمدند، ليکن او بدون کوچک‌ترين تزلزلي با ايماني راسخ به فعاليت ادامه مي‌داد. 
به هنگام مراجعت پيروزمندانه حضرت امام، جزء انتظامات بهشت زهرا بود و پس از اقامت امام در مدرسه رفاه به عنوان انتظامات در خيابان ايران انجام وظيفه مي‌کرد و از رهبري انقلاب حفاظت مي‌نمود. در يوم‌الله 22 بهمن هم‌چون سربازي فداکار در همه صحنه‌ها حضور داشت و مغازه‌اش محل جمع‌آوري دارو جهت کمک به مصدومين و مجروحين بود. 
پس از پيروزي انقلاب بر فعاليت‌هايش ابعادي جديد بخشيد و در کليه مراحل پيشرفت انقلاب و تحکيم مباني جمهوري اسلامي حضور خلاق داشت. در انتخابات مسئول صندوق بود و با صداقت انجام وظيفه مي‌کرد. به دنبال آغاز جنگ تحميلي و تجاوز مزدوران بعثي به خاک ميهن اسلامي، براي دفاع از کيان اسلام به فراگيري فنون نظامي پرداخت و آماده عزيمت به جبهه‌ها گرديد، ليکن مسئوليت‌هايي که در تهران داشت مانع از آن شد که به اين هدف دست يابد. 
پس از عزيمت برادرش به کردستان، در ارتباط با کمک‌رساني به آن منطقه قرار گرفت و با تلاش فراوان توانست به تأسيس بهداري سپاه در مهاباد ياري رساند و با ارسال داروهاي مورد نياز اين مرکز به مردم محروم آن منطقه مدد رساند. هم زمان با اوج‌گيري دسيسه‌هاي گروهک‌هاي ضدانقلابي به همکاري با دادستاني انقلاب اسلامي تهران پرداخت و در مبارزه با عوامل ضدانقلاب، از گروهک‌هاي ضدانقلابي گرفته تا فروشندگان مواد مخدر فعاليتي چشمگير نمود. 
در خانواده شوهري شايسته و پدري دلسوز بود و در تربيت فرزندانش سعي وافر داشت و مي‌کوشيد تا آنان را آن‌چنان بار آورد که شايسته يک جامعه اسلامي و شهيدپرور باشند. عشقش به اسلام و خاندان عصمت و طهارت به وصف نمي‌آيد. به هنگام نماز مغازه‌اش را تعطيل و در نماز جماعت شرکت مي‌جست و در مسجد آيت‌الله کاشاني حضوري دائم داشت، به طوري که امام جماعت آن مسجد وي را "دست" خود مي‌دانست که در همه امور آماده جانبازي و فداکاري در راه اسلام بود. 
فعاليت‌هاي چشمگير او بيش از هر چيز کينه دارودسته‌هاي ضدانقلابي و به خصوص منافقين را برانگيخته بود و خاري بود در چشم دشمنان رنگارنگ اسلام و از همين رو نيز قصد جانش را کردند تا مگر با خارج ساختن وي از صحنه راه براي مقاصد پليدشان باز شود. صبح روز دوشنبه هشتم شهريور 1361، در سالگرد شهادت معلمان بزرگوار انقلاب اسلامي، رجايي و باهنر، دو نفر از تروريست‌هاي منافق با شناسايي قبلي به محل مغازه او مراجعه کرده و با شليک چند گلوله، زارعي را در حالي که آماده يک روز ديگر خدمت به خلق خدا مي‌شد به شهادت رساندند و خود متواري شدند. او در 42 سالگي در خيابان پامنار تهران آسماني شد و کالبد زميني‌اش در قطعه 26 رديف 75 شماره 7 بهشت زهرا (س) آرميد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب پيروان حق و باطل جلد7 ، صفحه:140، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : یک شنبه 5 آذر 1396 

محمدرضا زارعی ناصرآبادی

محمدرضا زارعی ناصرآبادی

 

نام پدر: جمعه تاریخ تولد: 1334/03/05
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1363/10/04
محل شهادت: میدان شوش (تهران) طول مدت حیات: 29 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

محمدرضا زارعی در سال 1334 در خانواده ای مذهبی در کازرون متولد شد، تحصیلات خود را تا پایان مقطع متوسطه ادامه داد و بعد از اتمام خدمت سربازی در دانشگاه پذیرفته شد و به استخدام آموزش و پرورش درآمد. زارعی سرانجام در تاریخ 4/10/1363 در سن 29 سالگی در انفجار بمب گذاری منافقین کوردل به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب یاد یاران، صفحه:102، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 2 آذر 1396 

غلام رضا ریگزنان طوسی

غلام رضا ریگزنان طوسی

 

نام پدر: محمد تاریخ تولد: 1311/09/15
محل تولد: ایران - خراسان - مشهد تاریخ شهادت: 1361/05/25
محل شهادت: میدان توحیدابتدای خیابان شباهنگ-تهران طول مدت حیات: 50 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف8-شماره23-تهران


 

زندگینامه

غلام‌رضا ريگزنان‌طوسي در 15 آذر ماه سال 1311 در شهر مقدس مشهد در خانواده‌اي باايمان چشم به جهان گشود. از کودکي براي کمک به تأمين مخارج خانواده کار مي‌کرد و در کنار اين فعاليت‌ها در مجالس و مراسم مذهبي شرکت مي‌جست. به فراگيري قرآن و بهره جستن از آيات الهي علاقه‌اي فراوان داشت و از همين‌رو با جديت توانست قرئت کلام خدا را ياد گيرد و از اين منبع هستي‌بخش و راهنماي هميشگي بشريت جرعه‌هايي گوارا بنوشد. 
زندگي مبارزاتي‌اش سال‌ها قبل از پيروزي انقلاب اسلامي آغاز شد. در آن ايام اعلاميه‌هاي حضرت امام را دريافت کرده و در ميان مردم تبليغ مي‌نمود. پس از عزيمت به تهران بر فعاليت‌هايش افزود و در اين راه متحمل زحمات فراواني شد. 
در سال پيروزي انقلاب در مسجد و در کنار تجمع امت بيدار دل اسلام مورد هجوم مزدوران شاه قرار گرفت و در حالي که عکس امام را در دست داشت به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفت، ليکن نه عکس را از دست داد و نه اراده‌اش را و پس از آن که با بدني کوفته و ضرب ديده به منزل بازگشت، هنوز تمثال مبارک رهبر عظيم‌الشأن را در دست داشت و سرافراز بود که ننگ تسليم را نپذيرفته بود. 
پس از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي علاوه بر ادامه فعاليت‌هاي گذشته و حضور هميشگي در صحنه، کوشيد تا در حد توانايي منشاء خدمات شايسته‌اي گردد. با شروع جنگ تحميلي مشتاقانه خواستار اعزام به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل گرديد و يک بار توانست براي حمل آذوقه به مناطق جنگي برود. به شهداي گرانقدر انقلاب اسلامي هم‌چون شهيد مظلوم بهشتي و شهيد رجايي و شهيد باهنر علاقه‌اي خاص داشت و در مراسم سوگواري اين عزيزان خويشتن را فراموش کرده بود. در مسجد محل فعاليتي شايسته داشت و گاه تا پاسي از نيمه شب در خانه خدا به ساير برادران ياري مي‌رساند و بي‌آن که احساس خستگي کند، روز ديگر را با ياد خدا آغاز مي‌کرد. 
طوسي شيفته شهادت بود و شب قبل از شهادتش با مشاهده گزارش تلويزيوني مربوط به شهادت برخي از برادران پاسدار، در حالي که مي‌گريست مي‌گفت "نوبت ما پس کي فرا مي‌رسد" و آن گاه که شنيد منافقين عده‌اي از مردم حزب‌الله را جهت ترور شناسايي کرده‌اند با خوشحالي زايدالوصف مي‌گفت "من جزء همين‌ها خواهم بود." و چنين نيز شد. روز بيست و پنجم مرداد ماه 1361، حوالي ساعت يازده صبح، دو نفر از تروريست‌هاي منافق که از قبل مغازه او را شناسايي کرده بودند به منظور ترور وي وارد مغازه شدند و به بهانه خريد سيم او را به صحبت گرفتند و در فرصت مناسب نيت پليد خود را با شليک چندين گلوله عملي کردند. حاج رضا طوسي، در اثر اصابت چندين گلوله با پيکري سوراخ سوراخ در 50 سالگي در ميدان توحيد_ابتدای خیابان شباهنگ تهران دعوت حق را لبيک گفته به ملکوت اعلي شتافت و در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 8 شماره 23 آرميد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پيروان حق و باطل جلد7 ، صفحه:52، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 2 آذر 1396 

حسین ریاضی شوفر

حسین ریاضی شوفر

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1338/00/00
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1361/01/19
محل شهادت: تهران_ میدان هفت تیر_ اول بزرگراه مدرس طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

حسین در سال 1338 در جنوب شهر تهران دیده به جهان هستی گشود. آموختن علم را در 7 سالگی آغاز کرد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را تا دوره ی دبیرستان ادامه داد. از آن جا که به ورزش باستانی علاقه داشت از کودکی همراه پدر به این مراکز رفت و درس مردانگی را از بزرگان آنان آموخت.
سال 1353 مدرسه را رها کرد و در یک کارخانه چوب بری استخدام شد و با تلاش کوشش فراوان توانست اندکی پس انداز کند و تشکیل خانواده دهد.
سه سال قبل از پیروزی انقلاب هیئتی به نام جانبازان حضرت مهدی(عج) تشکیل داد، در جریان مبارزات ملت مسلمان علیه استبداد در تسخیر پادگان ها نقش داشت.
پس از واژگونی بساط سلطنت به خدمت جمهوری اسلامی درآمد و علاوه بر پاسداری در مساجد به آموزش و تعلیم فنون نظامی نیز پرداخت. با شروع غائله گروهک های ضد انقلاب در کردستان راهی این منطقه شد و در کنار شهید چمران به مدت یک ماه در سردشت با دار و دسته های مزدور استکبار جهانی مبارزه کرد.
در بازگشت از کردستان به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در قسمت موتوری پادگان ولی عصر(عج) به خدمت مشغول شد.
در زمانی که خوانین مزدور بیگانه در فارس به شرارت پرداخته بودند و در هماهنگی کامل با ناوگان متجاوز آمریکا در دهانه خلیج فارس مقاصد شومی را دنبال می کردند. همراه با جمعی از برادران سپاه به فیروزآباد رفت و در آن جا به سهم خود برای خنثی کردن این توطئه فعالیتی شایسته نمود.
سپس به جبهه نبرد شتافت پس از بازگشت از جبهه، مأمور حفاظت از مقامات عالی رتبه وزارت امور خارجه گردید اما صبح روز پنج شنبه نوزدهم فروردین ماه سال 1361 ،7 نفر از منافقین در بزرگراه مدرس به ماشین معاون وزیر امور خارجه شلیک نمودند، حسین برای نجات آقای منصوری باشجاعت تمام به دفع حملات منافقین پرداخت و با مهارت خاصی ماشین را از تیررس این جنایت کاران خارج کرد و با خون خود ثابت کرد که سلاح و تجهیزات در مقابل اراده مردان خدا ذوب شدنی است. سرانجام حسین در سن 23 سالگی بر اثر اصابت گلوله به سینه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. از او 2 فرزند به یادگار مانده است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

جمع آوری شده توسط گروه فرهنگی هاتف، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 2 آذر 1396 

محمدعزیز ریاضی

محمدعزیز ریاضی

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1337/00/00
محل تولد: ایران - گیلان - شفت تاریخ شهادت: 1361/07/15
محل شهادت: شهرستان شفت طول مدت حیات: 24 سال
مزار شهید: شهرستان شفت، گلزار شهدا


 

زندگینامه

محمدعزیز در سال 1337 در شهر شفت (استان گیلان) پا به عرصه گیتی نهاد، تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش با موفقیت به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به شهرستان شفت رفت و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. در اواخر سال 1355 جهت اشتغال به تهران عزیمت کرد اما به علت فعالیت ها و مبارزات انقلابی اش از کار اخراج و به زادگاهش بازگشت. بعد از پیروزی انقلاب به مدت یک سال به شغل مقدس معلمی روی آورد و به تعلیم و تربیت دانش آموزان در مدارس شفت پرداخت و با تشکیل سپاه پاسداران به عضویت سپاه درآمد. در جریان مبارزه با ضدانقلاب در شهرستان آمل و شایستگی هایی که از خود نشان داد به سمت فرماندهی سپاه شفت منصوب گردید، ضد انقلاب از این سرباز عاشق روح الله (ره) همواره در وحشت بود و بغض فراوانی از او و هم سنگرانش داشت و سرانجام روز پانزدهم مهرماه سال 1361 او و تعدادی از یارانش را در سه راهی بازار جمعه هدف گلوله قرار داد و در سن 24 سالگی به شهادت رساند. مزار پاک او در گلزار شهدا شهرستان شفت قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

ماهنامه ستارگان درخشان، شماره مجله:5، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 2 آذر 1396 

علی ره آموز

علی ره آموز

 

نام پدر: برات محمد تاریخ تولد: 1337/06/10
محل تولد: ایران - خراسان - بجنورد تاریخ شهادت: 1360/07/08
محل شهادت: بجنورد طول مدت حیات: 23 سال
مزار شهید: گلزارشهدای انصارالحسین(ع)-قطعه1-خراسان


 

زندگینامه

علی ره آموز فرزند برات محمد در دهم شهریور ماه سال ۱۳۳۷ در شهرستان بجنورد به دنیا آمد. 
او در خانواده ای مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود و از همان کودکی مزه فقر را چشید. پدرش خدمتگزار جزئی در آموزش و پرورش بود. 
هنوز جوانی بیش نبود که پدر را از دست داد، در جوانی سرپرست یک خانواده ۶ نفره شد، اما او مصمم و با صلابت تلاش نمود، کار کرد و تحصیل نمود و موفق به اخذ دیپلم شد و در یکی از روستاهای شهرستان بجنورد به شغل شریف آموزگاری پرداخت. در دوران انقلاب شکوهمند اسلامی همه شاهد تلاش و فعالیت چشمگیر علی از جمله پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام (ره) بودند. پخش کتاب، حتی با وجود فقر مالی که داشت با هزینه خود کتاب و نوارهای انقلابی را تهیه نموده و به رایگان در اختیار شیفتگان انقلاب اسلامی قرار می داد. 
او سراسر وجودش عشق به اسلام و انقلاب بود. از همان آغاز خدمت به هر روستایی که می رفت مردم روستا را شیفته اخلاق و برخورد اسلامی خود می نمود و اسوه ای می شد برای نوجوانان و مردم روستا و همه افراد او را دوست می داشتند. 
در شروع جنگ تحمیلی جزء اولین نفراتی بود که عازم جبهه های نبرد شد و عاشقانه جنگید. وجودش سراپا شور و خدمت به اسلام بود. بعد از مدتی پیکار با خصم زبون به بجنورد بازگشت و در پشت جبهه به آموزش و هدایت نوجوانان و جوانان عاشق جهت دفاع از مرزهای میهن اسلامی پرداخت. ماه رمضان با دهان روزه به آموزش های سخت نظامی می پرداخت و همه روزه مسافت شهر تا محل خدمت را پیاده طی می نمود تا به آموزش و سازماندهی مردم و نیروهای بسیجی جهت اعزام به جبهه ها بپردازد. دوستانش شاهد تقسیم غذا توسط او بین مستضعفین شهر بودند، او به راستی خدمتگزار محرومین بود، چون خود درد کشیده و محروم بود و دشمن و خصم نابکار که نمی توانست شاهد این رشادت ها باشد، ناجوانمردانه با هدف قرار دادن قلبش، او را در نیمروز هشتم مهر ماه سال ۱۳۶۰ در بجنورد در سن 23 سالگی به شهادت رساندند. 
مزار پاکش در گلزار شهدای انصارالحسین(ع) قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 2 آذر 1396 

سیداحمد روغنی نیری

سیداحمد روغنی نیری

 

نام پدر: سیدعلی تاریخ تولد: 1328/04/10
محل تولد: ایران - یزد - یزد تاریخ شهادت: 1361/07/06
محل شهادت: بیمارستان-تهران طول مدت حیات: 33 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف75-شماره3-تهران


 

زندگینامه

سیداحمد در دهمین روز از تیر ماه سال ۱۳۲۸ در خانواده ای مذهبی و متدین در یکی از روستاهای یزد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در یکی از روستاهای اطراف یزد طی نمود. خردسال بود که پدرش را از دست داد و مجبور شد همراه مادرش به تهران عزیمت کند. در تهران به شغل های گوناگون منجمله کارگری در شرکت ژنرال تایر پرداخت. 
پس از انقلاب در پاسداری از دست آوردهای انقلاب تلاش گسترده ای نمود. 
صبح روز دوم مهر برای دیدار یکی از اقوامش که از جبهه برگشته بود از منزل خارج می شود و پس از آن به نماز جمعه می رود بعد از پایان نماز به همراه تعدادی از نمازگذاران با وانت به منزل برمی گردند که در حوالی میدان قزوین مورد حمله دو نفر از تروریست های منافق قرار می گیرند. تروریست ها با رگبار مسلسل به اتومبیل حمله می کنند و می کوشند با پرتاب بمب اتومبیل را منفجر کنند که ناکام می مانند. در اثر این جنایت آن ها مجروح و به بیمارستان منتقل می شوند. پزشکان در جهت نجات او به معالجه می پردازند لیکن به دلیل جراحات بسیار موفق نمی شوند و او در ششم مهر ۱۳۶۱ در تهران در سن 33 سالگی به شهادت می رسد. 
مزار پاکش در بهشت زهرا(س) قرار دارد. از وی پنج فرزند به یادگار مانده است. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
(تعداد کل صفحات:81)      [<>   [40]   [41]   [42]   [43]   [44]   [45]   [46]   [47]   [48]   [49]   [>]  

آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ