ایرج اکبر

ایرج اکبر

زندگینامه

ایرج اکبر در اول فروردین ماه سال 1342 به دنیا آمد. وی دارای تحصیلات متوسطه و کارگر بود. ایرج متاهل، و در تهران سکونت داشت. وی سرانجام در سی و یکم مرداد ماه سال 1365 در میدان فردوسی تهران توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) مورد سوء قصد واقع شد و در سن 23 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاک و مطهرش در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شده است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

حسین اکبری

حسین اکبری

زندگینامه

در سال 1323 نوزادی پا به عرصه هستی نهاد و حسین نام گرفت. حسین دوران کودکی را در زیر دستان نجیب پدر کارگرش گذراند و از همان ابتدا با طعم رنج و محرومیت آشنا شد. پس از اتمام تحصیل در دبستان، درسال 1339 تحصیلات دبیرستانی خود را آغاز نمود. مدتی بعد وارد دانشکده کشاورزی کرج شد و در رشته دامپروری مشغول به تحصیل گشت. اکبری پس از فارغ التحصیلی به استخدام بانک تعاون کشاورزی درآمد و 3-4 سال در شاهرود به خدمت کشاورزان محروم همت گماشت. در دوران رژیم منحوس پهلوی با شرکت در راهپیمایی ها و مجالس گوناگون مخالفت خویش را با رژیم اعلام کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با جهاد سازندگی، دادستانی انقلاب، حزب جمهوری اسلامی و ستاد تبلیغات شورای عالی دفاع همکاری مستمر و هماهنگ داشت. اکبری یکی از بنیانگزاران اتحادیه انجمن های اسلامی کارکنان دولت و جامعه اسلامی فارغ التحصیلان دانشگاههای کشور بود. او در فروردین ماه سال 1360 به سمت مدیرعامل بانک کشاورزی منصوب گشت تا تعهد خود را نسبت به اسلام و انقلاب به عمل رساند. چندین بار در جبهه ها حضور پیدا کرد و عاشقانه نبرد نمود تا اینکه در هفتم تیرماه سال 1360 جام شهادت را نوشید و به همراه 71 یار دیگر امام خمینی (ره) در دفتر مرکزی حزب بر اثر انفجار بمب در 27 سالگی به ملکوت اعلی پیوست. از او دو فرزند دختر و یک فرزند پسر به یادگار مانده است تا با گام های استوارشان در راه پدر یاد او را جاودانه سازند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

عبدالحسین اکبری مازندرانی سارونی(حجت الاسلام)

عبدالحسین اکبری مازندرانی سارونی(حجت الاسلام)

زندگینامه

عبدالحسین اکبری مازندرانی سارونی در سال 1315 در روستای لالیم از توابع استان مازندران دیده به جهان گشود. ایام کودکی را در دشتهای سرسبز زادگاهش سپری کرد و طراوت طبیعت را با عطر مهر پدر و مادری فداکار درهم آمیخت تا روح خویش را جایگاه عشق الهی نماید.همین شور او را به یادگیری علوم اسلامی فراخواند و حوزه علمیه شهرستان ساری اولین کلاس درس او شد و پس از چندی با پشت سر گذاردن تحصیلات مقدماتی به حوزه علمیه شهر مشهد رفت .ادبیات عرب، علوم صرف و نحو، منطق ، مبانی بیان و یک دوره فقه اصولی استدلالی را در محضر اساتید بزرگ این حوزه فرا گرفت و جهت تکمیل تحصیلات خود به نجف اشرف مهاجرت نمود و در محضر مراجع تقلید بزرگ حوزه علمیه این شهر تلمذ کرد.وی در سال 1351 با تیره شدن روابط ایران و عراق به وطن مراجعت کرد و در زمره پیروان روح الله قرار گرفت.با ایراد سخنرانیهای پرشور پرده از مظالم رژیم پهلوی برداشت.حجت الاسلام اکبری مازندرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مبارزه با جریانهای فکری منحرف برخاست و عضویت در هیات 5 نفره کشاورزی را پذیرفت و در حل اختلافات و نزاعهای محلی تلاشهای بسیاری کرد و سرانجام در هفتم تیرماه سال 1360 در حادثه بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی به دست منافقین، بال در بال 71 تن از عزیزان امت اسلامی به عرش پر گشود و 45 سال زندگی پربار را بدرود گفت و 6 فرزند از خود به یادگار نهاد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

عبدالعلی اکبری

عبدالعلی اکبری

زندگینامه

در یکی از روزهای سال 1338 ه.ش در قریه کو شگیچه در اطراف اصفهان عبدالعلی اکبری دیده به جهان گشود. در آغوش پرعطوفت پدر و مادر جای گرفت و رشد کرد. اما مدتی بعد زمانیکه عبدالعلی 4 سال بیشتر نداشت از نوازش دستان پر مهر مادر محروم گشت و تنها یاد او در تمام لحظه های زندگی اش باقی ماند.
اکبری پس از دوران کودکی پای در راه تعلیم و تربیت نهاد تا لوح سپیددلش را با فروغ دانش روشنی بخشد. عبدالعلی دوران دبستان و راهنمایی را پشت سر نهاد اما به دلیل بروز برخی مشکلات از ادامه تحصیل منصرف شد و به کار و تلاش پرداخت.
پس از آغاز نهضت اسلامی او نیز به خیل عظیم مبارزان پیوست و با تکثیر و توزیع اعلامیه های حضرت امام (ره) و شرکت در راهپیمائی ها نقش فعالی را در بیداری مردم روستای خود ایفا نمود.
وی در شهریورماه سال 1357 علیرغم میل باطنی خود به سربازی رفت اما چند ماه بعد به همراه دوستش بنا به فرموده حضرت امام (ره) شبانه از پادگان گریخت. و ماموران در جست و جوی او پدرش را مورد ضرب و شتم قرار دادند. عبدالعلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تیرماه سال 1358 به خیل پاسداران انقلاب پیوست و به سیستان و بلوچستان رفت تا با اشرار آن منطقه مقابله نماید پس به ساربوک رفت و در مبارزه با اشرار دوستانش صالحی و ساوجی را از دست داد آنگاه در منطقه ذهلکود و هامون جازموریان از توابع کهنوج به فعالیت های فرهنگی پرداخت. اما مدتی بعد به سنندج و دیواندره رفت و در درگیری با نیروهای خودفروخته حضور فعالی داشت.
شروع جنگ تحمیلی و تجاوز نیروهای عراقی اکبری را به «بهمن شیر» کشاند تا متجاوز را به خاک مذلت کشاند. و در آنجا به سختی از ناحیه فک و گردن مجروح شد اما پس از بهبودی مجدداً عازم زاهدان گشت و فرماندهی سپاه میرجاوه را بر عهده گرفت.
سرانجام پس از سال ها تلاش و خدمت عبدالعلی اکبری در سن بیست و دو سالگی و در دوم مهرماه سال 1360 چون شقایقی سرخ در محراب عبادت لبیک اجابت شنید و جام حقیقت نوشید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

طاهر اقدامی کل افزانی

طاهر اقدامی کل افزانی

زندگینامه

طاهر اقدامی به سال 1342 در تهران در خانواده ای مؤمن و متعهّد چشم به جهان هستی گشود. دوره کودکی و نوجوانی خویش را با طی کردن مقاطع ابتدایی و راهنمایی سپری نمود. او در همان دوران کودکی قرائت قرآن در مدرسه و مساجد را عهده دار بود. تحصیل در مقطع متوسطه را که همزمان بود با اوج گیری قیام مردمی علیه رژیم ملعون ستم شاهی رها نمود و در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد. وی با تدبیر و توجه خانواده مهربان و مؤمنش انسانی خودباور و مذهبی بار آمد و شب و روز عمر کوتاه و بابرکتش را وقف نظام مقدس انقلاب اسلامی و احیاء دین می نمود.
شهید با سن و سالی کمی که داشت دائماً اطرافیان و دوستان و آشنایان را به امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از حق و حقیقت و ارزش های مقدس الهی ترغیب می نمود. اقدامی با عشق وافری که به دفاع از تمامیت ارضی کشور عزیزمان داشت در سال 60 به استخدام کمیته انقلاب اسلامی درآمد و در این مجموعه مقدس در ستاد مرکزی در قسمت مواد مخدر همراه با دیگر همراهانش مشغول خدمت شد. بعد از هشت ماه فداکاری و ایثار در این مجموعه و درگیری با منافقین و قاچاقچیان در اوایل سال 61 برای پیوستن به صف پرشکوه زمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل آماده گشت و به آنجا عزیمت نمود. 
پس از بازگشت از جبهه و مراجعت به محل کارش در مأموریتی که به او محول شده بود در تاریخ سی ام اردیبهشت ماه سال 61 در سن 19 سالگی توسط منافقین مورد اصابت تیر مستقیم قرار گرفت. وی با دنیایی از عشق و وفاداری و رشادت در عرصه حراست از امنیت و سلامت جامعه اسلامی به فیض شهادت نایل آمد و خاطرات رشادت هایش را تا ابد در ذهن عاشقان حقیقت جاودان ساخت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

محمدعلی افضلی بغدادآبادی

محمدعلی افضلی بغدادآبادی

زندگینامه

محمدعلی در دوازدهمین روز از فروردین ماه سال 1352 در شهر مقدس مشهد و در خانواده ای مذهبي به دنيا آمد. وی از ابتدای تحصيل تا زمان شهادت همه ساله شاگرد ممتاز کلاس و حائز رتبه اول بود. اين استعداد تحصيلي و اخلاق بسيار نيک و احساسات لطيفي که در وی وجود داشت از او شخصيت ممتازی ساخته بود و با وجود اين ويژگي هايش اميد آن مي رفت که بتواند خدمتگزار مفيدی برای اسلام و انقلاب گردد، اما سرانجام در تاريخ 28 مرداد ماه 1365 زماني که همراه پدر خود به تهران رفته بود در ميدان فردوسي تهران به علت انفجار بمب کار گذاشته شده توسط منافقين در سن 13 سالگی به شهادت رسيد. مزار پاکش در گلزار شهدای حرم مطهر-خراسان واقع می باشد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 سعید اسماعیلی

سعید اسماعیلی

زندگینامه

سعید اسماعیلی در روز ششم دی ماه سال 1339 به دنیا آمد. تا دوره متوسطه به تحصیل پرداخت و به عنوان منشی به خدمت مشغول شد. وی در شهرستان تهران ساکن بود. او در روز پانزدهم آبان ماه سال 1358 در حال انجام امور روزمره، در جریان عملیات تروریستی عناصر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در میدان امام خمینی(ره) شهرستان تهران بر اثر انفجار بمب در سن 19 سالگی به شهادت رسید. 
مزار پاک و مطهرش در بهشت زهرا(س) قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

احمد اسلام نیا

احمد اسلام نیا

زندگینامه

احمد اسلام نیا در یکی از روزهای داغ تیرماه 1331 پا به عرصه ی هستی نهاد. قبل از وارد شدن به مدرسه، ابتدا به فراگیری کلام الله مجید پرداخت و دوران ابتدایی تحصیل را در مدرسه ی هنر قادیکلا گذراند و در همان زمان به مسایل مذهبی رغبت نشان می داد. پس از اتمام این دوران برای تحصیل در مقطع دبیرستان به قائمشهر آمد و در این ایام بود که مادر بزرگوارش را از دست داد و تحت سرپرستی برادر بزرگترش روزگار گذراند. 
در دوران دبیرستان بود که با حجت الاسلام اسحاقی آشنا گردید و فعالیت های مذهبی و سیاسی اش را آغاز کرد و یکی از افراد برجسته ای بود که در تشکیل جلسات قرآن و فعالیت های سیاسی ایفای نقش می کرد. بعد از پایان دوران متوسطه به دانشسرای راهنمایی تحصیلی راه یافت و در همین سال بود که ازدواج کرد و پس از پایان دوره ی دو ساله ی دانشسرا به تدریس در مدرسه ی راهنمایی قادیکلا مشغول شد و در همان ایام نیز سعی در آگاه نمودن مردم و روشنگری بر علیه رژیم پهلوی را داشت که گزارشات مکرری از سوی عوامل حزب رستاخیز به آموزش و پرورش بر علیه ایشان داده شد. 
اسلام نیا در اولین تظاهرات ضد رژیم پهلوی در قائمشهر که در حدود 30 نفر بودند و همگی ماسک بر چهره داشتند، نقش اساسی داشت. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم چنان در خط امام گام برداشت و در مقابل منافقین قاطعانه می ایستاد و در تمامی درگیری ها حضور داشت و چندین بار توسط همین ایادی استکبار زخمی شد و در این مسیر آن قدر جدیت داشت که مشهور خاص و عام بود تا این که در صبح روز سی و یکم شهریور سال 1360 به دست همان منافقین در قادیکلا قائمشهر در سنّ 29 سالگی به شهادت رسید. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

محمدصادق اسلامی گیلانی

محمدصادق اسلامی گیلانی

زندگینامه

محمد صادق اسلامی در سال 1311 در شهر تهران چشم به جهان گشود، او ضمن تحصیل در دبستان در اوقات فراغت جهت تأمین معاش، به کار می پرداخت. اما خیلی زود درس را رها کرد، و به طور کامل کار خویش را ادامه داد. در سال 1329 در شرکت مخابرات استخدام و پس از مدتی سرپرست قسمت شد، او در همین زمان تحصیلاتش را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد، و به همراه" حاج صادق امانی" گروه «شیعیان» را تأسیس کرد. وی مدتی بعد عضو نهضت آزادی شد، اما عمده فعالیتهایش را در هیئت های مؤتلفه انجام می داد، اسلامی پس از اعدام انقلابی "منصور "نخست وزیر وقت به مدت دو سال به زندان افتاد. و پس از آزادی ضمن پرداختن به امور اجتماعی از قبیل تأسیس مدرسه رفاه، و ... بار دیگر به مبارزه علیه رژیم شاه مشغول شد، او در سال 1355 به همراه "سید علی اندرزگو" یک گروه ضربت تشکیل داد، و به هنگام شهادت" اندرزگو "به زندان افتاد. اما مدتی بعد از زندان آزاد شد. او در راه برتری اسلام از هیچ کاری دریغ نداشت. به طوریکه برای اولین بار شجاعانه در صحن حرم مطهر حضرت عبدالعظیم (ع)، رهبر کبیر انقلاب آیت الله خمینی را امام خمینی (ره) نامید. در زمان ورود خمینی کبیر (ره) به ایران، مسئولیت انتظامات کمیته استقبال از امام (ره) را بر عهده گرفت و محافظ ایشان در اقامتگاه شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و همزمان مسئولیت واحد اصناف حزب و معاونت هماهنگی و پارلمانی وزارت بازرگانی را به او سپردند. سرانجام این مبارز نستوه در روز هفتم تیرماه سال 1360 در سن 49 سالگی در ساختمان حزب جمهوری اسلامی ایران توسط منافقین کوردل به شهادت رسید. از او 5 فرزند به یادگار ماند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

 عشرت اسکندری

عشرت اسکندری

زندگینامه

سال 1335 در یکی از روستاهای فیروزکوه، کودکی مهربان پا به عرصه هستی گذارد. پدر، نامش را عشرت گذارد و او زندگی را در کنار مردم ساده روستا آغاز کرد. عشرت در سال های جوانی ازدواج نمود. با شروع مبارزات ملت ایران به یاری امام (ره) برخاست. پس از پیروزی انقلاب نیز در کنار همسرش در فعالیت های اجتماعی حضوری فعال داشت و با شرکت در نماز جمعه، پیوند خود را با انقلاب مستحکم تر نمود.
عشرت عاشقانه چهار فرزندش را مطابق با موازین دین اسلام تربیت نمود و سرانجام در روز چهارم شهریور ماه سال 1361 در سن 26 سالگی در حمله ناجوانمردانه منافقین به منزلش بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. آن روز او دو مهمان نیز داشت که در خانه اش غریبانه توسط آن ناجوانمردان به خون خویش غلطیدند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از