مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 24 خرداد 1397 

حبیب الله مهمانچی

حبیب الله مهمانچی

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1329/05/11
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/04/07
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 31 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

روز یازدهم مردادماه سال 1329 بود، محله ی پامنار شهر قدیمی تهران حال و هوایی دیگر داشت. خانواده ی مهمانچی در انتظار تولد فرزند بودند و بالاخره صدای گریه ی نوزاد سکوت و اضطراب حاکم بر فضای خانه را شکست. مشاهده فقر و استبداد رژیم از همان آغاز کودکی حبیب الله را آزار می داد. او برای ریشه کن کردن فساد حاکم با تمام وجود به تحصیل پرداخت. یک سال پس از اخذ مدرک دیپلم به مدرسه ی عالی بازرگانی راه یافت و در رشته ی علوم بازرگانی درس خواند. با اخذ مدرک کارشناسی، راهی آمریکا شد و در دانشگاه ادموند شهر اکلاهما در رشته ی مدیریت بازرگانی با مدرک کارشناسی ارشد فارغ التحصیل گشت. مهمانچی در آن جا انجمن اسلامی شهر اکلاهما را به راه انداخت و با ترتیب دادن سخنرانی ها و سمینارها به حفظ جوانان پرداخت. کار طاقت فرسای شبانه روزی برای تأمین خرج تحصیلی، او را بر آن داشت تا تحصیلاتش را سریع تر به اتمام رساند. در سال 1355 به علت فعالیت های سیاسی خارج کشور و احتمال دستگیری به وطن بازگشت. در ایران نیز مأمورها مراقبش بودند. بعد از اتمام خدمت نظام وظیفه باوجودی که دولت کارهای زیادی به او پیشنهاد کرد اما او نپذیرفت و برای مدتی در یک شرکت خصوصی تأسیساتی و ...مشغول فعالیت شد. در اوایل سال 1357 گروه مترجمین خبرنگاران خارجی را تشکیل داد چرا که کانال های پخش خبر در دست رژیم پهلوی بود و اخبار مربوطه به جریانات انقلاب به وضوح پخش نمی شد. مهمانچی خبرنگاران خارجی را به مناطق فقیرنشین شهر می برد تا آنان با واقعیت ظلم حکومت آشنا گردند. چندی بعد پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنا به دستور و پیشنهاد دولت انتقالی مأمور رسیدگی به وضع سفارتخانه های کشورهای خاور دور شد. وقتی با انبوهی از مدارک مبنی بر وابسته بودن کارکنان سفارتخانه های فوق به بیگانگان به کشور بازگشت، مسئولین ترتیب اثری ندادند. در تیرماه سال 1358 وارد بنیاد مستضعفان شد و در بخش صنعتی تجاری مشغول به کار گردید. سرپرستی تعدادی از شرکت های مصادره شده که صاحبان آن با مقادیر زیادی بدهی به خارج از کشور گریخته بودند به او واگذار شد. راه اندازی دوباره ی این شرکت ها در آن زمان سخت به نظر می رسید. بخصوص که ضدانقلاب با به اعتصاب کشاندن کارگران اوضاع را بدتر می کردند. چند ماه بدون دریافت حقوق در این سمت کار کرد. در آبان ماه سال 1358 با اشغال لانه ی جاسوسی آمریکا به ترجمه ی مدارک به دست آمده پرداخت.
بعد از تشکیل دولت شهید رجائی با سمت معاون پارلمانی و هماهنگی وزارت کار به خدمت مشغول گردید و سرانجام در تاریخ 1360/4/7در 31 سالگی در ساختمان حزب جمهوری اسلامی، انفجار بمب منافقین او و هفتاد و دو تن از یاران امام (ره) را به خاک و خون کشید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه جمهوری اسلامی، تاریخ:1360/12/18
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:253، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 24 خرداد 1397 

بهرام مهرنژاد

بهرام مهرنژاد

 

نام پدر: اسدالله تاریخ تولد: 1343/02/25
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1360/06/07
محل شهادت: خیابان سامان-تهران طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف91-شماره31-تهران


 

زندگینامه

روز بیست و پنجم اردیبهشت ماه سال 1343 در خانواده ای متعهد دیده به جهان گشود. از همان طفولیت هوش و استعداد سرشار از خود بروز می داد و لذا در سن 5 سالگی در دبستان ثبت نام نمود و دوران دبستان و دبیرستان را تا کلاس سوم تجربی با نمراتی عالی پشت سر گذاشت. 
نوجوانی خوش اخلاق، مومن و شیفته اهل بیت عصمت و طهارت بود و در عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) از شدت گریه از خود بیخود می شد. او عبد صالح خدا و از منتظران واقعی حضرت ولیعصر(عج) بود و همواره به دوستانش توصیه می کرد که دعای فرج را بخوانند و نامه هایش نیز همه با سلام به حضرت مهدی(عج) شروع می شد. 
در دوران نهضت اسلامی، علیرغم آن که فقط 12 سال داشت در راهپیمایی ها فعالانه شرکت می کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بمنظور دیدار با امام امت با جمعی از دوستانش پیاده به قم مشرف شد. تعهد او به اسلام و شیفتگی اش نسبت به امام بزرگوار وی را در مقابل ضد انقلاب و بخصوص منافقین کوردل قرار داد و بعنوان یکی از عناصر فعال انجمن اسلامی دبیرستان دانشمند آماج حملات و ضرب و شتم آنان قرار گرفت، لیکن از پا نیفتاد. 
او علاوه بر فعالیت در انجمن اسلامی، در بسیج منطقه پنج نیز ثبت نام کرده و از این راه نیز نقش خود را در پاسداری از انقلاب ایفا نمود. در تابستان 1360 برای مدتی به خدمت در جهاد سازندگی پرداخت و در روستاهای ماهشهر به یاری محرومین شتافت. او عاشق شهادت بود و به مادیات توجهی نداشت. پس از فاجعه 7 تیر و شهادت شکوهمند بهشتی و یارانش دیگر آرام نداشت و در حالیکه همواره با ذکر نام این شهیدان اشک در چشمانش حلقه می زد، بر مبارزه اش علیه ضد انقلاب افزود و خود را مهیای پرداخت بهای سرسپردگی به الله نمود. 
در روز هفتم شهریور 1360، بهرام در حالیکه از دوستانش جدا می شود به آنها گفت "همین روزها خبر خوشی برایتان دارم"، تو گویی می دانست که مرگی سرخ را انتظار می کشد. در ساعت 11 صبح جنایتکاران منافق، که از او همچون سایر جوانان متعهد و پاکباخته کینه و نفرتی عمیق به دل داشتند، بهرام را در خیابان سامان غافلگیر کرده و با رگبار مسلسل پیکر پاکش را غرقه در خون ساختند و سپس برای نشان دادن عمق رذالت و شقاوت خویش و با خیال عبث خاموش کردن فریادهای "الله اکبر"، خمینی رهبر " و " مرگ بر منافق " که همواره از بهرام شنیده می شد، گلویش را به گلوله بستند و این کبوتر سفید در 17 سالگی با پروازی خونین به سوی خدایش شتافت. 
مزارش در بهشت زهرا(س) قرار دارد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:38، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 24 خرداد 1397 

عباس مهدی پناه(حجت الاسلام)

عباس مهدی پناه(حجت الاسلام)

نام پدر: - تاریخ تولد: 1336/00/00
محل تولد: ایران - مازندران - بابل - شیخ درزیکلا تاریخ شهادت: 1360/06/06
محل شهادت: - طول مدت حیات: 24 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

عباس در سال 1336 در روستای شیخ درزیکلا در شهرستان بابل در آغوش پر مهر خانواده جای گرفت. هوای مطبوع و سرسبز زادگاهش برایش روزهای شادی را رقم زد تا آن جا با که شور و نشاط به مدرسه رفت و توانست تا اخذ مدرک ابتدایی تحصیل نماید. مهدی پناه به علت علاقه به علوم اسلامی در حوزه علمیه قم ثبت نام نمود و به فراگیری علوم دینی پرداخت.
در سال های پرشور قیام خمینی کبیر (ره) با شرکت در تظاهرات و پخش اعلامیه امام امت را یاری رساند و ستاد فدائیان اسلام در بابلسر را تشکیل داد. او در سال های بعد از پیروزی انقلاب و در زمان جنگ تحمیلی نیز سربازی وفادار برای امام خمینی (ره) بود. حجت الاسلام مهدی پناه سال ها با سرمایه داران و فئودال ها مبارزه کرد و سرانجام در تاریخ 6/6/1360 پس از اقامه نماز جمعه در سن 24 سالگی توسط منافقین کوردل به شهادت رسید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب سجده وصل، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 24 خرداد 1397 

حبیب الله مهدیزاد طالعی

حبیب الله مهدیزاد طالعی

نام پدر: - تاریخ تولد: 1330/00/00
محل تولد: ایران - آذربایجان شرقی - تبریز تاریخ شهادت: 1360/04/07
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 30 سال
مزار شهید: بهشت زهرا (س)


 

زندگینامه

سال 1330 در شهر تبریز کودکی با چشم های آسمانی قدم به عرصه گیتی نهاد. حبیب الله دنیا را با نوای زیبای الله اکبر و شنیدن قصه های شیرین عدالت امیرالمؤمنین (ع) شناخت. او از همین دوران دل به عشق سپرد و فرامین اسلام را در مکتب ائمه هدی(ع) آموخت و پس از اخذ مدرک دیپلم در سال 1350 در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه کرج پذیرفته شد. او با کار و تلاش مداوم و تدریس در کلاس های خصوصی در شب توانست مدرک کارشناسی خود را دریافت نماید. خدمت سربازی حبیب الله در ارتش شاهنشاهی انجام شد. او مدتی را در شیراز و زمانی را در قسمت رایانه نیروی دریایی با درجه ستوان دومی سپری کرد. اواخر خدمت او مصادف شد با واقعه 17 شهریور و از همان زمان تنفر او نسبت به رژیم بیشتر شد. مهدی زاده با مطالعه کتب شهیدمطهری، شریعتی و نهج البلاغه اطلاعات خود را در دین اسلام افزایش داد. همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی در صف سربازان روح الله (ره) قرار گرفت و با جمع آوری کمک های نقدی مردم برای اعتصاب کننده های شرکت نفت آبادان، سخنرانی درمراکز مختلف، همراهی با مردم در تسخیر پادگان ها و پخش اعلامیه های امام (ره) دوستانش را یاری نمود. در بهمن ماه سال 1357 حبیب الله برای ادامه تحصیل قصد خروج از کشور را داشت، امام(ره) عزیز به میهن بازگشت. او نیز تلمذ در مکتب عشق خمینی (ره) را بر خواسته های دیگر ترجیح داد. وی پس از پیروزی انقلاب ابتدا در کمیته جمشید آباد مشغول به کار شد، اما مدتی بعد به برادران جهادسازندگی پیوست . مهدی زاد در بخش تبلیغات حزب جمهوری اسلامی نیز فعالیت داشت. تلاش های صادقانه او مسئولین را به این امر ترغیب کرد که مسئولیت تشکیلات استان های آذربایجان شرقی و غربی را به او بسپرند.وی در هنگام انتخابات شبانه روز تلاش نمود تا افراد مؤمن و کاردان را به حزب معرفی نماید. با آغاز جنگ تحمیلی حبیب الله درخواست کرد همراه دیگر برادران رزمنده به جبهه های حق علیه باطل برود ،اما فرماندهان حضور او را در حزب مؤثرتر دانستند. او در اواخر خردادماه یک بار مورد حمله منافقین قرار گرفت، اما با عنایت خداوند سالم ماند. سرانجام جوان غیور دیار آذربایجان و یار صادق دکتر بهشتی در هفتم تیرماه سال 1360 در 30 سالگی توسط منافقین کوردل به شهادت رسید، و با خون پاک خویش به خاک قداست بخشید.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

روزنامه کثیرالانتشار، تاریخ:
کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:305، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 24 خرداد 1397 

محمدرضا مونسان


محمدرضا مونسان

نام پدر: - تاریخ تولد: 1336/00/00
محل تولد: ایران - سمنان - سمنان تاریخ شهادت: 1361/05/04
محل شهادت: جاده گرمسار طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

محمدرضا در سال 1336 به دنیا آمد. کودکی اش را در شهر سمنان سپری کرد و دست در دست بچه های محله به مدرسه رفت و بعد از پایان دوره متوسطه در رشته مکانیک دانشگاه آموختن را ادامه داد. 
او در سال 1357 وارد دانشگاه شد و روز چهارم مرداد ماه سال 1361 توسط منافقین در سن 25 سالگی در جاده گرمسار به شهادت رسید. 
مونسان ملت ایران را در وصیت نامه اش سفارش کرد: در دفاع از اهداف اسلامی و دستاوردهای نهضت، بسیج باید عمومی باشد. 

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب سبکباران ساحل ها، صفحه:88، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 24 خرداد 1397 

ذوالفقار مومنی


ذوالفقار مومنی

نام پدر: مرتضی تاریخ تولد: 1339/02/02
محل تولد: ایران - فارس - اقلید تاریخ شهادت: 1360/05/11
محل شهادت: خیابان طالقانی-تهران طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف88-تهران


 

زندگینامه

در روز دوم اردیبهشت ماه سال 1339 در اقلید فارس چشم به جهان گشود. خانواده اش از لحاظ مالی فقیر و از لحاظ دینی و معنوی غنی بود و او در چنین محیط باصفایی رشد و نمو کرد و شالوده فکرش با تعالیم انسان ساز شکل گرفت.
پس از مدتی به تهران عزیمت کردند و در جنوب شهر(دروازه غار) ساکن شدند و او تحصیلات خود را در این شهر ادامه داد. گرچه فساد رژیم ستم شاهی اطراف او را فراگرفته بود و در چنان شرایطی هر جوان و نوجوانی در معرض سقوط اخلاقی قرار می گرفت، او با ایمانی راسخ نه تنها تحت تاثیر این مفاسد قرار نگرفت بلکه دیگران را نیز به راه راست هدایت می کرد. با پشتکار توانست پس از اتمام تحصیلات متوسطه به دانشگاه راه یابد، اما به علت مصادف شدن با دوران شکوفایی نهضت اسلامی دانشگاه را رها کرد و با تمام نیرو به خدمت انقلاب درآمد. 
از یکسال قبل از پیروزی انقلاب بعلت فعالیت های فراوانش تحت تعقیب ساواک بود و مخفیانه زندگی می کرد. پس از پیروزی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و به فعالیت های ارزنده اش ادامه داد. برای مدتی جزو محافظین شهید مظلوم دکتر بهشتی بود و همیشه از این دوره با افتخار و شعف یاد می کرد و آرزو داشت تا زندگی اش را فدای حراست از اسلام و شخصیت های انقلاب نماید و با خون پاک خود تداوم این نهضت الهی را تضمین کند. 
ساعت حدود 3 بعد از ظهر یازدهم مرداد 1360 بود و شهید مومنی در حین پاسداری در اطراف لانه جاسوسی آمریکا (خیابان طالقانی)قدم میزد. تروریست های منافقین در حالیکه سوار بر یک موتور سیکلت بودند به وی نزدیک می شوند. یکی از تروریست ها پیاده می شود و نابهنگام به سمت او تیراندازی کرده و سپس با وحشت از صحنه می گریزند. 
برادر مومنی سر خود را میان دستانش می گیرد و بر زمین میافتد و لحظه ای بعد روح پرفتوحش کالبد بی جان را ترک و بر بال ملائک پرواز شکوهمند را به سوی ملکوت اعلی آغاز می کند. 
او در سن 21 سالگی در بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب پیروان حق و باطل، صفحه:33، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 24 خرداد 1397 

نبی الله مؤمنی

نبی الله مؤمنی

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1327/00/00
محل تولد: ایران - همدان - ملایر تاریخ شهادت: 1361/06/20
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 34 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

در سال 1327 در شهر ملاير در خانواده ای متدين متولد شد. تحصيلات ابتدايي اش را در زادگاهش به پايان برد و سپس به اتفاق خانواده به تهران عزيمت کرد. در تهران به سبب مضيقه هاي مالي مجبور به ترک تحصيل گرديد و از آنجا كه پدرش پير خانه نشين شده بود و او مي بايست معاش پدر و خانواده اش را تأمين نمايد در يک سلماني به کار پرداخت.
در دوران انقلاب با شركت در راهپيمايي ها و توزيع نوارهاي امام (ره) فعالانه نقش خود را ايفاء مي كرد.
عاقبت در روز شنبه بيستم شهريور 1361 حوالي ساعت 11:30 دو نفر از تروريست های منافق که از قبل محل کار او را شناسايي کرده بودند به قصد ترور وی به آن محل در تهران مي روند و با شليک چند گلوله و منفجر ساختن مغازه سلماني، او را در سن 34 سالگی به شهادت مي رسانند.
از او دو فرزند به یادگار مانده است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان، تاریخ: - / - / -
لوح فشرده هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 24 خرداد 1397 

محسن مولایی

محسن مولایی

 

نام پدر: - تاریخ تولد: 1339/03/01
محل تولد: ایران - تهران - تهران تاریخ شهادت: 1360/04/07
محل شهادت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: -


 

زندگینامه

محسن مولایی همزمان با اول خرداد ماه سال 1339 در خیابان خراسان تهران به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در مدارس پندار رازی و سعدی و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان توانا و هرمز آرش سپری کرد. او فعالیت های مبارزاتی خود را در زمان حکومت طاغوت با توزیع اعلامیه، نصب پوستر و حضور در حرکت های سیاسی، آغاز نمود و با ایجاد شور انقلابی در محل تحصیل باعث تعطیلی مدرسه گشت و پس از انقلاب هنگام بازگشایی مدارس با همراهی دوستان، انجمن اسلامی ایجاد کرد و در اخراج 3 نفر از دبیران مفسد شرکت داشت و با کمک همرزمان، میدان اسب دوانی فرح آباد و سینما ماندانا را که محلی برای گسترش فساد و فحشا به شمار می رفت، پاکسازی کرد و به مقامات مربوطه تحویل داد. در راستای رسیدن به هدف، سینما ماندانا را تبدیل به مرکز اسلامی نمود و با اجرای برنامه های مختلف، تئاتر، نمایشگاه عکس، پوستر، اسلاید، فیلم های انقلابی و سخنرانی اساتید، تلاش زیادی برای معرفی چهره واقعی انقلاب و روحانیت، به رهبری امام راحل به ویژه نسل جوان انجام داد. او دراین زمینه موفقیت های زیادی کسب نمود. واگذار نمودن سینما ماندانا به شورای روحانیت منطقه، عضویت در کمیته مرکزی و پاسداری از اهداف انقلاب، تأسیس دفتر منطقه هشت حزب جمهوری اسلامی در ابتدای خیابان نارمک، فعالیت در حزب جمهوری مرکز و در واحد دانش آموزان آن جا، از دیگر رشادت های این شهید بزرگوار بود. محسن مولایی که برای آگاهی افراد از هیچ کوششی دریغ نمی ورزید، با مسئولیت همیشگی خود که همانا خدمت به اسلام و مردم بود رسالتش را به انجام رساند و سرانجام در انفجار خونین هفتم تیرماه سال 1360، در دفتر مرکزی حزب جمهوری به دست منافقین کوردل در 21 سالگی به دیدار مولایش شتافت.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، صفحه:303، تاریخ:




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 24 خرداد 1397 

روح الله مولایی قرا

روح الله مولایی قرا

نام پدر: خلیل تاریخ تولد: 1335/11/12
محل تولد: ایران - مازندران - قائم شهر - قراخیل تاریخ شهادت: 1360/06/30
محل شهادت: ساختمان بسیج قایم شهر طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: سیدمیرزا-روستای قراخیل-قایم شهر-مازندران


 

زندگینامه

روح الله مولایی فرزند خلیل در روز دوازدهم بهمن ماه سال 1335 چشم به جهان گشود. در هفت سالگی جهت تعلیم و تربیت در دبستان هدایت قراخیل، مشغول به تحصیل شد و دوران پنج ساله ی ابتدایی را با موفقیت در دبستان روستا به پایان رساند. برای ادامه ی تحصیل به شهرستان قائم شهر عزیمت کرد. دوران متوسطه را با اخذ دیپلم در رشته ی طبیعی به اتمام رساند و بعد از آن به جمع انقلابیون پیوست. 
با تشکیل سپاه به عضویت افتخاری این نهاد درآمد و در ماموریت های بسیج فعالیت چشم گیری داشت. روح الله به همراه دیگر دوستان بسیجی خود با فعالیت شبانه روزی، عملیات منافقین کوردل را ناکام می گذاشت. 
وی سرانجام در سی ام شهریور ماه سال 1360 در ساختمان بسیج قائم شهر همراه با فرمانده ی بسیج و دیگر همرزمانش در سن 25 سالگی به دست منافقان به شهادت رسیدند و سپس در گلستان شهدای سیدمیرزا به خاک سپرده شد.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب اصحاب خورشید، صفحه:502، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
مرتبه
تاريخ : پنج شنبه 24 خرداد 1397 

هایقان موسسیان

هایقان موسسیان

 

نام پدر: ابراهیم تاریخ تولد: 1306/10/29
محل تولد: ایران - آذربایجان غربی - سلماس تاریخ شهادت: 1360/06/10
محل شهادت: تهران طول مدت حیات: 54 سال
مزار شهید: گلزارشهدای ارامنه-تهران


 

زندگینامه

هایقان موسسیان در بیست و نهم دی ماه سال 1306 در شهر سلماس واقع در استان آذربایجان غربی متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به اتمام رساند و بعد از آن خانواده اش برای سکونت به تهران آمدند. پس از استقرار در تهران، هایقان در یک مجموعه فنی مکانیکی مشغول به کار شد و چند سالی زندگی را به همین منوال گذراند. 
او در سال 1338 ازدواج کرد و صاحب سه فرزند پسر شد. مدتی بعد وی شغلش را تغییر داد و در یک آژانس مشغول به کار شد. او مردی خوش رو و خون گرم بود؛ به همین دلیل افراد زیادی جذبش می شدند و ارتباط خوبی با اقوامش داشت. ایشان اکثر اوقات مشغول کار بود. اما به محض این که فراغتی می یافت به امور منزل رسیدگی می کرد و وقتش را برای خانواده اش صرف می کرد.او نسبت به درس فرزندانش حساسیت زیادی به خرج می داد و تنها زمانی که بچه ها نسبت به تکالیفشان کوتاهی می کردند ناراحت می شد.
زندگی هایقان و خانواده اش خیلی عادی می گذشت تا این که وی در تاریخ خرداد ماه سال 1360 فرزند دومش را از دست داد. در آن روز به خاطر ماجرای عزل بنی صدر توسط مجلس اوضاع تهران متشنج شده بود و طرفداران او به همراه منافقین در میدان هفت تیر تجمع کرده و درگیری و تیراندازی بین آن ها و ماموران دولتی خیلی شدید بود. 
همسر هایقان که برای خرید از منزل خارج شده بود به خاطر درگیری به یکی از مغازه ها پناه برد تا پس از امن شدن خیابان ها به خانه اش بازگردد. در این زمان ادموند پسر دوم ایشان که نگران مادرش شده بود برای پیدا کردن او به میدان هفت تیر رفت، اما پس از این که ایشان را نیافت در راه بازگشت به منزل هدف گلوله های منافقین قرار گرفت و قبل از این که به بیمارستان برسد جانش را از دست داد. 
خانواده آقای موسسیان هنوز غم از دست دادن فرزند را فراموش نکرده بود که مجدداً گرفتار شعله های خیانت منافقین شد. دهم شهریور ماه سال 1360 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از خانه های تیمی منافقین را محاصره کرده و میانشان درگیری رخ داده بود. هایقان که در حال بازگشت از محل کارش بود در این درگیری هدف گلوله های منافقین قرار گرفت و در سن 54 سالگی به شهادت رسید. 
به این ترتیب خانواده موسسیان دومین شهیدش را در زمانی کمتر از سه ماه تقدیم انقلاب کرد. 
مزار او در گلزار شهدای ارامنه تهران واقع است.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / -
کتاب سند مظلومیت، صفحه:14، تاریخ: - / - / -




ادامه مطلب
 

ارسال توسط مهدی گلشنی
(تعداد کل صفحات:81)      [1]   [2]   [3]   [4]   [5]   [6]   [7]   [8]   [9]   [10]   [>]  

آرشيو مطالب
پیوندها
طراح قالب

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ