شاه جهان بخشی زاده
![]() |
زندگی نامه |
شاه جهان بخشی زاده
نام پدر: عبدالله | تاریخ تولد: 1338/06/15 |
محل تولد: ایران - فارس - لارستان | تاریخ شهادت: 1367/04/12 |
محل شهادت: خلیج فارس | طول مدت حیات: 29 سال |
مزار شهید: گلزارشهدای اوز-شماره 12-لارستان-فارس |
زندگی نامه
سپیده دم که سر می زند و خورشید پلک می گشاید، اوز لارستان فارس نیز نور زرین می درخشد و رنگ طلایی به خود می گیرد.
سرود طنین می افکند و تلاشی طرب انگیز شهر را فرامی گیرد؛ کوچه ای لبخند می زند و برق شادی خانه ای را پر می کند؛ و در پانزدهم شهریور ماه سال 1338 خانواده ی بخشی زاده صاحب فرزندی به نام شاه جهان می شود.
او که از هوش و ذکاوتی سرشار بهره مند بود، در دوران کودکی، شیفته و مشتاق یادگیری می شود و در زادگاه خود عاشقانه دل به درس و دفتر و کتاب می سپرد و با جد و جهد و کوششی تحسین برانگیز به کسب علم و دانش می پردازد.
شاه جهان با علاقه وافری که به فراگیری مسایل دینی دارد. در این راه نیز از دیگران سبقت و پیشی می گیرد و در کلاس درس دینی و قرآن با شایستگی می درخشد.
وقتی ماه رمضان فرا می رسد و لهیب گرما دل و جان آدمی را می سوزاند، او با دهان روزه، مادر را در انجام دادن کارهای خانه یاری می دهد و با دستان کوچکی که شمیم مهر دارد، از حریم و حرمت خانواده پاسداری می کند.
موفقیت و پیشتازی او در تحصیل سبب می شود، معلمانش اصرار می کنند درس و دانش اندوزی را ادامه دهد تا به عنوان معلم؛ زمزمه ی محبت را در کام دانش آموزان بریزد اما او در آن شرایط و مقطع زمانی، تحصیل را رها می کند تا با کار و تلاش بیشتر به درآمد خانواده کمک کند و زمزمه ی محبت را در خانه جاری سازد.
او در این راه به شغل خیاطی رو می آورد و پس از ماه ها با استعداد شگرفی که دارد آن چنان در این رشته مجرب و خبره می شود که آوازه ی شهرتش، بخش اوز را فرامی گیرد. سپس او با یکی از نزدیکان پدری خود که در دبی ساکن و شاغل است ازدواج می کند و در آنجا سکنی می گزیند. او که در دیار غربت زندگی را آغاز می کند. با انس با قرآن و ارتباط مداوم با کلاس های فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دبی، خلا تنهایی اش را پر می کند. با تولد نخستین فرزندانش رنگین کمانی از امید و شادی خانه شان را زینت می دهد.
شاه جهان پس از سال ها اقامت در خارج از زادگاه خود به وطن اسلامی مراجعت می کند و جاودانگی خاک وطن را می ستاید و به آن ادای احترام می کند. در بازگشت به دبی، نخستین فرزند دلبندش را ازدست می دهد؛ اما او که به مشیت الهی معتقد است، تلخکامی اش را با ذکر و یاد خدا شیرین می کند.
سال ها بعد، خداوند به او دختری و پسری به نام های فاطمه و احمد عطا می کند. شاه جهان، جان و جهانش را فدای آنها می کند؛ به آنان درس دوستی و دینداری می دهد و با بوی خوش تربیت اسلامی آنها را پرورش و برای آن که فرزندانش هویت ایرانی خود را فراموش نکنند، به آنان زبان فارسی و سرود وطن دوستی می آموزد.
بار دیگر وطن بی قرارش می کند و پس از گذشت 5 سال برای دومین بار، با همسر و دو فرزندش به کشور سربلندش ایران پا می گذارد.
شاه جهان در بازگشت به دبی در روز 12 تیر ماه سال 1367 با خانواده به وداع می نشیند و به افق چشم می دوزد. دستان مادر برگیسوان فاطمه، ناز و نوازش می کارد و کاکل احمد در باران بوسه های پدر طراوت میگیرد؛ آتش شقاوت ناو آمریکایی که شعله ور می شود، آنان شهادت را پذیرا می شوند و جاودانگی نوازش روحشان را آرامش می بخشد.
شاه جهان در سن 29 سالگی در خلیج فارس آسمانی شد و در گلزار شهدای اوز آرام گرفت.
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از
پایگاه اطلاع رسانی ایثار، تاریخ: - / - / - |
پایگاه اطلاع رسانی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |
لوح فشرده کنگره ملی شهدای زن، تاریخ: - / - / - |