عرض تسلیت شهادت حضرت رضا علیه‌السلام به خواهر داغدارش حضرت معصومه

علیها‌السلام داغ غربت طوس،.....

به حریم قم می‌آوریم، بار اندوه شهادت «رضا» را،


در حریم «معصومه» بر زمین می‌نهیم،

 

 


و به همدردی با«بی بی» می‌رویم:

ای دختر امامت!

ای عصمت آل رضا!

ای حرمت، عاصمه شیعه وای خودت، معصومه آل محمد!

اندوه و حسرت تو نیز، کمتر از شهادت غریبانه برادرت در طوس
 
نیست.

به چه کس باید تسلیت گفت؟

و با که باید به همدردی نشست؟

به جان داغدار تو، که به سوگ برادر نشسته ای؟

یا به غریب طوس، که از خواهر جدا افتاده است؟

معصومه جان!

عشق برادر و شوق دیدار، از مدینه به ایرانت آورد.

می‌خواستی چشم به چهره «رضای آل محمد» بگشایی و در کنار یادگار پدر
 
باشی،اما از مدینه دور ماندی و به طوس هم نرسیدی.

ولی «قم» را مدینه ایمان ساختی و عترت را از غربت رهاندی،آخر ماه صفر، فصل
 
 
تجدید فصل اندوه توست و غم تو، غم ماست.

شیعه نیز با تو همدل و همدرد است و در اندوه تو غمگین.

ای کریمه اهل بیت،ای روضه ات خلد آسا،ای حرمت با صفا،ای
 
دلسوخته فراق رضا،

تسلیتت باد!...

مصیب و بلا، سهم شما خاندان، از ضیافتخانه بلای الهی است.

شما مقربان بزم حضورید.

و... «هر که در این بزم، مقرب تر است،جام بلا بیشترش
 
می‌دهند.»

شما خاندان عصمت، پرورده دامان رنج و مظلومیتید.

هدیه ما محبان نیز، این دیدگان اشکبار و دلهای عزادار است.

شهادت حضرت رضا علیه‌السلام در غربت طوس، خطه خراسان
 
را احیا کرد. بلکه همه ایران، خراسان شد.

ایران ما، مدیون حضور کرامت بار شما دو خواهر و برادر است.

«خراسان »، قبله ولایت است و «قم »، کانون فقاهت.

ای بانوی عفاف و نجابت،

معصومه جان!

بی بی!

روز شهادت برادر غریبت، روز حزن ما نیز هست.

اگر حرم نورانی تو، همچون مرقد آستان قدس، سیه پوش است، دلهای ما هم
 
«رضویه» و «معصومیه »ای است،

که نشان اندوه از چشمه چشمانمان جاری است و اشک، شاهد صادق این عشق است.

آه!.. از آن انگور مسموم،که جگر شیعیان را هم پاره پاره کرد.

آه!..

از آن سفر خراسانی، که در «ساوه» باز ایستاد و پای به «قم» کشید و یادگاری از
 
«مدینه» در این شهر کویری بر جای نهاد، تا آینه ای باشد، نماینده عترت در این
 
دیار.

معصومه جان، ای بانوی عصمت
 
و کرامت!

در سوگ برادر، تسلیتت باد!
 



 

 

هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی





 نگاشته شده توسط حسین ترکی در جمعه 15 بهمن 1389  ساعت 8:35 AM نظرات 0 | لينک مطلب

 


Congratulations to all monotheists on the occasion
of the birth of Jesus Christ

میلاد مسعود پیام آور توحید، صلح و مهربانی، حضرت عیسی مسیح (ع) بر تمامی موحدین و پیروان ادیان الهی بویژه جهان مسیحیت گرامی باد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در یک شنبه 5 دی 1389  ساعت 6:35 AM نظرات 0 | لينک مطلب



 
 
 
 

 باعلم بصیریت به

 

انتظارمهدی(عج)باستیم كه حسین

  

رامنتظرانش كشتند.

 

 

 



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در جمعه 26 آذر 1389  ساعت 11:40 PM نظرات 0 | لينک مطلب

بخش ششم-عنايت پيامبر به امام حسين

پيامبر صلي الله عليه و آله شخصاً سرپرستي امام حسين را به عهده گرفت و به وي توجهي فراوان داشت و روحش را با روح خود و عواطفش را با عواطف خويش آميخته ساخت. و بنابر آنچه مورخان مي گويند، انگشت ابهام خودرا در دهان وي مي گذاشت و آن حضرت، وي را پس از تولدش گرفت و زبانش را در دهان او گذاشت تا او را از تراوش نبوت، تغذيه دهد، در حالي که به او مي فرمود: «هان اي حسين! هان اي حسين! خداوند نپذيرفت جز آنچه را خود خواهد - يعني امامت را - که در تو و در فرزندانت باشد...» (1) .
و در اين باره «سيد طباطبائي» مي گويد:
ذادوا عن الماء ظمآناً مراضعه
من جده المصطفي الساقي أصابعه
يعطيه ابهامه آناً و آونة
لسانه فاستوت منه طبائعه
غرس سقاه رسول اللَّه من يده
وطاب من بعد طيب الأصل فارعه
«او را تشنه از آب بازداشتند، آنکه جدش مصطفي از انگشتانش به او مي نوشانيد».
«گاهي (انگشت) ابهامش را به او مي داد و گاهي زبانش را تا اينکه سرشتهايش از او پاي گرفت».
«نهالي که پيامبر خدا از دست خود آن را آبياري کرد و بعد از نيکي اصلش، شاخه ها نيز نيکو گرديد».
پيامبر صلي الله عليه و آله در جان نوزادش، بزرگواريها و مکرمتهايش را فرو ريخت تامثالي از او و ادامه اي براي زندگيش باشد و در نشر اهداف و حمايت از اصولش نماينده او گردد.

 

تعويذ پيامبر براي حسنين

(تعويذ»: پناه دادن، در پناه آوردن، حفظ کردن کسي. و نيز به معني دعاهايي که بر کاغذ مي نويسند و به گردن يا بازو مي بندند براي دفع چشم زخم و رفع بلا و آفت (فرهنگ عميد).) از عنايت پيامبر صلي الله عليه و آله نسبت به سبطينش و از علاقه شديد آن حضرت بر نگهداري آنها از هر بدي و هر شرّ، اين بود که بسيار پيش مي آمد که آنها را تعويذ مي کرد.
«ابن عباس» روايت کرده: «پيامبر صلي الله عليه و آله حسن و حسين را تعويذ مي کرد و مي فرمود: أعوذ بکلمات اللَّه التامة من کل شيطان و هامة و من کل عين لامة. و مي فرمود: ابراهيم اين گونه دو فرزندش اسماعيل و اسحاق را تعويذ مي کرد» (2) .
و «عبدالرحمان بن عوف» مي گويد: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به من گفت: «اي عبدالرحمان! آيا نمي خواهي تو را تعويذي بياموزم که ابراهيم دو پسرش اسماعيل و اسحاق را به آنها تعويذ مي نمود و من دو پسرم حسن و حسين را... کفي باللَّه واعياً لمن دعا و لا مرمي وراء امر اللَّه لمن رمي...» (3) .
«خداوند براي کسي که دعا کند، کافي نگهدارنده اي است و جاي تير انداختني بعد از امر خدا براي هرکس که تيربيندازد، وجود ندارد».
اين امر، بر عمق محبت و عطوفتي دلالت دارد که پيامبر صلي الله عليه و آله نسبت به آن دو داشته و اينکه آن حضرت بيم از آن داشت که چشم حسودان آنها را بزند، پس آن دو را با اين دعا از چشم بد حفظ مي کرد.

 

پاورقي

(1) المناقب 50:4.

(2) ذخائر العقبي، ص134. مشکل الآثار 72:4.
(3) ذخائر العقبي، ص134.



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در چهارشنبه 24 آذر 1389  ساعت 2:06 AM نظرات 0 | لينک مطلب

بخش پنجم-مراسم ميلاد امام حسين


پيامبر صلي الله عليه و آله شخصاً بيشتر مراسم شرعي تولد مولود مبارکش را به جاي آورد و اين اعمال را انجام داد:

 

اذان و اقامه

پيامبر صلي الله عليه و آله مولود بزرگوارش را در آغوش گرفت و در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپ او اقامه راخواند (1) و در خبر آمده است که: «اين عمل، نگهدارنده نوزاد از شيطان رجيم است» (2) .
نخستين صدايي که به گوش حسين عليه السلام رسيد، صداي جدش حضرت پيامبر صلي الله عليه و آله بود؛ نخستين کسي است که به سوي خدا روي آورد و مردم را به طرف او خواند و سرود آن صدا: «اللَّه أکبر لا إله إلّا اللَّه...» بود.
پيامبر صلي الله عليه و آله
اين کلمات را که جوهر ايمان و واقعيت اسلام را در بردارد، در جان فرزند نوزادش کاشت و او را به آنها تغذيه نمود و آنها از عناصر و ارکان وجوديش گرديد و در همه مراحل زندگيش، شيفته آنها شد، پس به سوي ميدانهاي جهاد شتافت و همه چيز را فدا کرد تا اين کلمات در زمين، بلندي يابد و نيروهاي خير و صلح، حاکم شود و نشانه هاي ارتداد جاهلي - که براي خاموشي نور خدا کوشا بود - درهم کوبيده و نابود شود.

 

نامگذاري

پيامبر صلي الله عليه و آله او را «حسين» ناميد همان گونه که برادرش را «حسن» نام نهاد (3) و مورخان مي گويند که عرب در جاهليتش اين دو نام را نمي شناختند تا فرزندان خودرا به آنها بنامند بلکه پيامبر صلي الله عليه و آله آنان را به وحيي از آسمان به اين نامها نامگذاري فرمود (4) .
و اين نام شريف، اسم عَلَمي شد براي آن ذات عظيمي که آگاهي و ايمان را در زمين منفجر ساخت و ياد آن، همه زبانهاي جهان را دربرگرفت و مردم شيفته آن شدند تا آنجا که نزد آنان شعار مقدسي براي همه نمونه هاي والا شد و شعاري براي هر فداکاري که بر اساس حق و عدل باشد.

اقوالي دور از واقع
بعضي از منابع تاريخ و اخبار، به صورتهايي گوناگون، مطالبي را در مورد نامگذاري حضرت حسين عليه السلام آورده اند که خالي از تکلّف و ادّعا نمي باشند و آنها عبارتند از:
1 - آنچه هاني بن هاني از علي عليه السلام روايت کرده که گفت: هنگامي که حسن به دنيا آمد، رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد و فرمود: پسرم را چه نام نهاده ايد؟ گفتم: اورا «حرب» ناميده ام. فرمود: بلکه او «حسن» است. و هنگامي که حسين متولد شد، فرمود: پسرم را چه ناميده ايد؟ گفتم: او را «حرب» ناميده ام. فرمود: بلکه او «حسين» است و هنگامي که سومي به دنيا آمد، پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و فرمود: پسرم را چه ناميده ايد؟ گفتم: «حرب». فرمود: بلکه او «محسن» است (5) .
به نظر ما اين روايت صحت ندارد؛ زيرا:
الف - سيرت اهل بيت عليهم السلام بر التزام دقيق به اسلام و عدم دور شدن از هيچيک از احکام آن استوار است و اسلام از ناميدن فرزندان به نامهاي جاهلي که نشانه عقب ماندگي و انحطاط فکري مي باشد، کراهت دارد. افزون بر اين، اين نام (حرب) اسم علمي است براي جدّ خاندان اموي که نماينده نيروهاي کينه توز و ستمکار بر ضد اسلام مي باشد، پس امام چگونه فرزندانش را به آن مي ناميده است؟!
ب - اعراض پيامبر صلي الله عليه و آله از نامگذاري سبط اولش به آن نام، موجب مي شد که امام را از نامگذاري بقيه پسرانش به آن، باز دارد.
ج - «محسن» به اتفاق مورخان در زمان حيات پيامبر صلي الله عليه و آله به دنيا نيامد، بلکه اندکي پس از وفات آن حضرت متولد شد و اين امر مؤکد مي سازد که
روايت مذکور، ادعايي بيش نيست و صحت ندارد.
2 - «احمد بن حنبل» به سندش از امام علي عليه السلام روايت کرده گفت: هنگامي که حسن برايم متولد شد، وي را به نام عمويم «حمزه» ناميدم و وقتي که حسين به دنيا آمد، اورا به نام برادرم «جعفر» نام گذاشتم. پس رسول خدا صلي الله عليه و آله مرا فراخواند و فرمود: «خداوند مرا دستور داده تا نام اين دو را تغيير دهم، پس آن دو را حسن و حسين نامگذاري کن» (6) .
اين روايت نيز در ضعف، همچون روايت قبلي است؛ زيرا نامگذاري سبطين به اين دو نام، بر حسب مشهور، اندکي پس از تولدشان صورت گرفت و هيچ کس به آنچه احمد روايت کرده، نظر نداده است.
3 - طبراني به سندش از امام علي عليه السلام روايت کرده که فرموده است: «هنگامي که حسين به دنيا آمد، وي را به نام برادرم جعفر ناميدم، پس رسول خدا مرا فراخواند و به من دستور
داد تا اورا حسين نام گذارم» (7) .
اين روايت در ضعف، با دو روايت قبلي هماننداست؛ زيرا حضرت امير المؤمنين عليه السلام در نامگذاري سبط و ريحانه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله بر آن حضرت پيشي نجست و آن حضرت بود که - بر حسب آنچه مشهور بر آن است - وي را به اين نام، ناميد و روايات اهل بيت عليهم السلام بر آن اجماع دارند.

 

عقيقه

پس از گذشت هفت روز از تولد سبط پيامبر صلي الله عليه و آله آن حضرت دستور داد تا گوسفندي را برايش عقيقه کنند و گوشتش را براي فقرا تقسيم نمايند. و نيز دستور داد تا يک ران از آن گوسفند به قابله داده شود (8) و اين امر از جمله مواردي مي باشد که اسلام در زمينه هاي نيکوکاري و احسان، تشريع نموده است.

 

تراشيدن موي سر امام حسين

پيامبر صلي الله عليه و آله همچنين دستور داد تا موي سر فرزند نوزادش را بتراشند و هموزن آن را به فقرا نقره صدقه دهند (9) وزن آن، يک و نيم درهم شد (10) بر حسب آنچه در حديث آمده است و سر آن حضرت را با عطري مرکب از زعفران و مواد ديگر، بمالند و نهي فرمود از آنچه در جاهليت عمل مي شد که سر نوزاد را با خون مي ماليدند (11) .

 

ختنه

پيامبر صلي الله عليه و آله به اهل بيت خود فرمود تا نوزادش را در روز هفتم تولدش، ختنه کنند. پيامبر صلي الله عليه و آله ختنه طفل را در اين سن نورس، تشويق نمود؛ زيرا براي آن، پاکتر و طاهرتر است (12) .

 

پاورقي:

(1) کشف الغمة 3:2. تحفة الازهار و زلال الانهار.
(2) علي عليه السلام روايت کرده که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرموده است: «براي هرکس نوزادي به دنيا آيد، در گوش راستش اذان بگويد و در گوش چپش اقامه بخواند؛ زيرا آن برايش عصمتي است از شيطان رجيم». و مرا در مورد حسن و حسين به اين کار امر فرمود و اينکه با اذان و اقامه، فاتحة الکتاب، آية الکرسي، آخر سوره حشر، سوره اخلاص و معوذتين را بخواند. اين مطلب در دعائم الاسلام 148:1 آمده است.

(3) الرياض النضرة.
(4) اسد الغابة 9:2. و در تاريخ خلفا، ص188 عمران بن سليمان روايت کرده گفت: حسن و حسين دو نام از نامهاي اهل بهشت مي باشند که عرب آنها را در جاهليت نشنيده بودند.

(5) نهاية الارب 213:18. الاستيعاب 384:1. تهذيب التهذيب 296:2. احمد بن حنبل، مسند 158:1.
(6) احمد بن حنبل، مسند 257:1.
(7) طبراني، المعجم الکبير 10:3.

(8) مسند امام زيد، ص 468. تحفة الازهار و زلال الانهار. و در کتاب الذرية الطاهرة، ص122 از عايشه روايت شده که رسول خدا صلي الله عليه و آله براي حسن و حسين، هر کدام دو گوسفند عقيقه کرد و در روز هفتم، براي آنها عقيقه نمود و فرمود: به نام وي ذبح نماييد و بگوييد: «بسم اللَّه اللهم لک و اليک هذه عقيقة فلان» و اين روايت را حاکم در مستدرک 237:4 آورده و گفته راوي آن سوار است و او ضعيف مي باشد و مشهور ميان فقها استحباب ذبح يک گوسفند در عقيقه است.

(9) الرياض النضرة. ترمذي، صحيح، نور الابصار، ص253.
(10) دعائم الاسلام 187:2.
(11) بحار 239:43.

(12) جواهر الاحکام، 260:31. و در آن آمده که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده است: «پسرانتان را در روز هفتم پاک گردانيد (ختنه کنيد) که آن پاکتر و طاهرتر است و براي سرعت روييدن گوشت، مناسب تر مي‏باشد و اينکه زمين چهل روز از بول شخص ختنه نشده، نجس مي گردد...».



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در چهارشنبه 24 آذر 1389  ساعت 2:04 AM نظرات 0 | لينک مطلب

بخش چهارم-سال ولادت امام حسين


سبط پيامبر صلي الله عليه و آله در سال چهارم هجري (1) ، چشم به دنياي وجود گشود. و گفته شده که در سال سوم بوده (2) و راويان در مورد ماه ولادت آن حضرت، اختلاف دارند و اغلب بر آنند که در ماه شعبان و در روز پنجم از آن مي باشد (3) و بعضي از آنان روز ولادت را معين نکرده اند بلکه گفته اند چند شبي از شعبان گذشته، به دنيا آمد (4) و بعضي از مورخان اين موضوع را ناديده گرفته و به گفتن
اينکه در شعبان به دنيا آمده اکتفا نموده اند (5) و بعضي از بزرگان بر اين باورند که آن حضرت در آخر ربيع الاول ولادت يافته و اين بر خلاف مشهوراست پس توجهي به آن نمي شود (6) .

 

پاورقي:

(1) ابن عساکر، ترجمة امام الحسين عليه السلام ص 38. تهذيب الاسماء 163:1. مقاتل الطالبيين، ص84. مقريزي، خطط 285:2. بستاني، دائرة المعارف 48:7. جوهرة الکلام في مدح السادة الاعلام، ص116. الافادة في تاريخ الأئمة السادة از يحي بن الحسين (متوفي 424 ه) از کتابهاي کپي شده کتابخانه امام حکيم. الذريّة الطاهرة از کتابهاي خطي کتابخانه عمومي حضرت امير المؤمنين عليه السلام. مجمع الزوائد 194:9. اسد الغابة 18:2. الارشاد، ص198.
(2) اصول کافي 463:1. مقريزي، خطط 285:2. الاستيعاب (چاپ شده در حاشيه الاصابة) 392:1.
(3) طبراني،المعجم الکبير از مخطوطات کتابخانه حضرت امير المؤمنين عليه السلام. تحفة الازهار و زلال الانهار از مخطوطات کتابخانه عمومي امام کاشف الغطاء. مقريزي، خطط 285:2.
(4) امتاع الاسماع،ص187. اسد الغابة 18:2 الذرية الطاهرة، ص101.
(5) فتح الباري في باب مناقب ‏الحسن و الحسين ‏عليه السلام 75:7.
(6) المقنعة، ص467. التهذيب 41:6. الدروس 8:2.



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در چهارشنبه 24 آذر 1389  ساعت 2:01 AM نظرات 0 | لينک مطلب

بخش سوم-اندوه و گريستن پيامبر بعد از ولادت

هنگامي که مژده تولد سبط پيامبر اکرم به آن حضرت داده شد، بلا فاصله به خانه بضعه اش فاطمه عليها السلام شتافت، در حالي که قدمهايش را سنگين بر مي داشت و غم و اندوه بر او چيره گشته بود، پس با صدايي گرفته و اندوهناک صدا زد: «اي اسما! پسرم را نزد من بياور».
اسما، وي را به آن حضرت داد. پيامبر اورا در آغوش گرفت و بسيار بر او بوسه زد، در حالي که گريه را سر داده بود. اسما پريشان شد و گفت: «پدر و مادرم فداي تو باد از چه رو مي گريي؟!».
پيامبر صلي الله عليه و آله در حالي که چشمانش از اشک پر بود، به وي پاسخ داد: «بخاطر اين پسرم مي گريم».
حيرت و سرگرداني بر او دست يافته بود و معناي اين پديده و موضوع آن را درک نمي کرد. پس به سخن آمد و گفت: «او هم اکنون به دنيا آمده است».
پيامبر با صدايي از غم و اندوه، بريده به وي پاسخ داد و فرمود: «گروه جفاکار بعد از من او را مي کشند، خداوند شفاعتم را از آنان دور سازد...».




سپس با اندوه برخاست و اسما را محرمانه گفت: «به فاطمه خبر مده چرا
که وي تازه فارغ شده است...» (1) .
پيامبر صلي الله عليه و آله غرق در اندوه و غم، از خانه بيرون رفت؛ زيرا او از غيب خبر يافته بود چه مصيبتها و بلاهايي که هر موجود زنده اي را سراسيمه مي سازد، بر اين فرزندش خواهد گذشت.

 

پاورقي :

(1) مسند امام زيد، ص 468 و در امالي صدوق، ص199 آمده است که پيامبر صلي الله عليه و آله حسين را بعد از تولدش گرفت و سپس در حالي که مي گريست، وي را به صفيه دختر عبدالمطلب سپرد و گفت: «خداوند لعنت کند قومي را که کشنده تو باشند و اين را سه بار فرمود». صفيه گفت: پدر و مادرم فدايت باد! چه کسي اورا مي کشد؟ فرمود: «گروه جفا کار از بني اميه».



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در چهارشنبه 24 آذر 1389  ساعت 1:58 AM نظرات 0 | لينک مطلب

بخش دوم-قبل از ولادت و تعبیر یک خواب

نوزاد نخست

درخت نبوت و شجره امامت، ذرّيّه طاهره اي را چون شاخه هايي از خود جدا کرد که امتداد رسالت پس از حضرت پيامبر صلي الله عليه و آله مي باشد. نخستين نوزاد، ابو محمد زکي بود که جان پيامبر صلي الله عليه و آله از شادي وي لبريز شد، پس توجه به وي را آغاز کرد و او را با نمونه ها و کرامتهاي نفسانيش تغذيه مي کرد، کرامتهايي که بازتابش سراسر جهان را در برگرفته است. (1) .
تنها روزهاي اندکي که بعضي مورخان آنهارا 52 روز (2) نوشته اند، سپري شد، سيده زنان، حمل جديدي را داشت که حضرت رسول صلي الله عليه و آله و ديگر مسلمانان بابي صبري منتظر بودند در حالي که همه اميدوار و آرزومند بودند که خداوند آن ستاره را با ستاره اي ديگر همراه سازد تا آسمان امت اسلامي را روشن سازند و امتدادي براي حيات رهايي بخش عظيم باشند.


رؤياي ام الفضل

سيده ام الفضل دختر حارث (3) ، رؤياي عجيبي را ديد که تعبير آن را متوجه نشد. پس به سوي رسول خدا صلي الله عليه و آله شتافت و به آن حضرت گفت: «من خواب آشفته اي ديدم که قطعه اي از بدن تو افتاد و در دامن من قرار داده شد».
پيامبر صلي الله عليه و آله هراس وي را بر طرف ساخت و او را مژده خير داد و فرمود:
«خير ديده اي! ان شاء اللَّه، فاطمه پسري به دنيا مي آورد و در دامن تو قرار مي گيرد...».
روزها به سرعت گذشت و فاطمه سرور زنان، حسين را به دنيا آورد و او در دامن ام الفضل بود به همان گونه که پيامبر صلي الله عليه و آله خبر داده بود (4) .
پيامبر صلي الله عليه و آله در انتظار طلوع ستاره مولود جديد باقي ماند که زندگي پاره تنش به او درخشان شود، او عزيزترين با قيماندگان نزد وي از پسران دخترانش بود.

 

مولود مبارك

سرور زنان عالميان، نوزاد بزرگوارش را به دنيا آورد که هيچ بانويي از دختران حوّا، نه در عصر نبوت و نه بعد از آن همانند او را نزاييده بود که برکتي عظيم تر و سودي بيشتر از او براي انسانيت داشته باشد. پس پاکتر، طاهرتر و درخشانتر از او نبوده است.
دنيا به وي درخشان شد و انسانيت در همه نسلهايش به وي خوشبخت گرديد. مسلمين به او مفتخر شدند و ياد اين مناسبت را گرامي داشتند و هر سال به آن مفتخر و سرافراز گشتند.
وزارت اوقاف مصر در مسجد حسيني، به همين مناسبت جشني رسمي
برپا مي کند و اين مناسبت عظيم را گرامي مي دارد همچنانکه در بيشتر مناطق جهان اسلام، مراسمي برپا مي گردد.
در آفاق يثرب، بازتاب اين خبر شادي بخش، پيچيد. امهات مؤمنين و ديگر بانوان از زنان مسلمان به خانه سرور زنان شتافتند و اورا بخاطر فرزند جديدش تبريک گفتند و با وي در سرور و شاديهايش مشارکت نمودند.

 

پاورقي

(1) شرح مفصلي در مورد ولادت امام پاک ابو محمد عليه السلام در کتاب خودمان زندگاني امام حسن‏ عليه السلام 56 - 49: 1 بيان نموده ايم.
(2) ابن قتيبه، المعارف، ص158.

(3) ام الفضل»: لبابه کبري همسر عباس بن عبدالمطلب، نخستين بانويي است که بعد از حضرت خديجه بنت خويلد در مکه مسلمان شد. وي نزد پيامبر صلي الله عليه و آله جايگاهي داشت و آن حضرت به ديدنش مي رفت و در خانه اش استراحت قيلوله مي نمود. احاديث فراواني را از آن حضرت روايت کرده است. وي براي عباس، فضل، عبداللَّه، عبيداللَّه، قثم، عبدالرحمان و ام حبيب را به دنيا آورد.
«عبداللَّه بن يزيد هلالي» در باره او گفته:
ما ولدت نجيبة من فحل
بجبل نعلمه أو سهل
کستة من بطن أم الفضل
أکرم بها من کهلة و کهل
عم النبي المصطفي ذي الفضل
وخاتم الرسل و خير الرسل
«هيچ بانويي از هيچ مردي در کوه و يا در دشت که ما مي شناسيم، به دنيا نياورد».
«همچون شش فرزندي که از شکم ام فضل بودند، او را گرامي بدار و شويش را».
«که عموي پيامبر مصطفي دارنده فضل و خاتم پيامبران و بهترين رسولان بود».
شرح حال وي در هريک از کتابهاي طبقات کبري 278:8، الاصابة 464:4 و الاستيعاب آمده است.
(4) مستدرک صحيحين 176:3.و در مسند فردوسي،ام الفضل گفت: «ديدم که گويي اندامي از رسول خدا صلي الله عليه و آله در خانه ام بود، پس از آن دلتنگ شدم و نزد آن حضرت رفتم و موضوع را به وي گفتم.
حضرت فرمود: آري، همان است. پس فاطمه حسين را به دنيا آورد، پس اورا شير دادم تا از شير گرفته شد».
و در تاريخ الخميس 418:1 آمده است که اين خواب پيش از تولد امام حسن عليه السلام بوده است.

 

 



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در چهارشنبه 24 آذر 1389  ساعت 1:55 AM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :11
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
  • 4  
  • 5  
  • 6  
  • 7  
  • 8  
  • 9  
  • 10  
  • >  
Powered By Rasekhoon.net