چگونه دعا كنیم و از خدا چه بخواهیم؟

برخى از آداب دعا چنین است:
1. دعا، منطقى و بجا باشد. همین كه حضرت ابراهیم به مقام امامت رسید از خدا درخواست كرد كه نسل او در طول تاریخ امام باشند، «و من ذرّیتى» خداوند به او پاسخ فرمود: این دعا مستجاب نمى‏شود؛ زیرا این مقام عهدالهى است و به هركسى داده نمى‏شود. «لاینال عهدى الظالمین»( بقره، 124.)
2. دعا، مخالف سنت‏هاى الهى نباشد. حضرت ابراهیم از خدا خواست كه فقط به مؤمنان رزق دهد، «و ارزق أهله من الثمرات مَن آمن منهم»( بقره، 126.) خداوند پاسخ فرمود: در نعمت‏هاى مادّى تنگ نظر نباش، سنّت الهى بر آن است كه به همه‏ى مردم (اعم از مؤمن و كافر) رزق بدهد. «فمَن كَفَر فاُمتِّعه»
3. دعا حكیمانه باشد. حضرت ابراهیم از خدا خواست كه بعد از او پیامبرى به مردم بدهد كه ابتدا مسئول آموزش و سپس مسئول پرورش مردم باشد، «یعلّمهم و یزكّیهم» در این مورد خداوند فرمود: دعاى تو مستجاب مى‏شود؛ ولى نه آن طورى كه تو درخواست كردى؛ بلكه تزكیه مقدّم بر تعلیم است. «یزكّیهم و یعلّمهم»( بقره، 129.)
4. با احترام و از روى نیاز باشد. «و ادعوه خوفاً و طمعاً»(اعراف، 56.)
5. خالصانه باشد.
6. با تضرّع و ابتهال باشد.
7. با حسن ظن و خوش باورى باشد.
8. با دعاى به دیگران باشد.
9. با تجلیل از خدا باشد.
10. با یادآورى نعمت‏هاى الهى باشد.
11. با صلوات بر محمدّ و آل محمّد باشد.
12. شروع با بسم اللّه و همراه نام خدا باشد.
13. با اقرار به تقصیر و كوتاهى‏ها باشد.
14. با استغفار و توبه باشد.
15. همراه با آمین گفتن دیگران باشد.



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در چهارشنبه 17 شهریور 1389  ساعت 1:34 AM نظرات 0 | لينک مطلب
محبّت از امور جایگزین ناپذیر است. چند وقت پیش یك نامه‌ای را دریافت كردم که دختر خانمی نوشته بود، من غبطه می‌خورم به دختر خاله ام كه می‌بینم پدرش او را می‌بوسد. دوستش دارد، محبّتش می‌كند. امّا دریغ از یك بوسه‌ای كه بابای ما به ما داشته باشد.
 

رسیدگی به همسر و فرزندان:

یكی از توصیه‌هایی كه حضرت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه) داشتند این بود كه می‌فرمودند: به خانه كه می‌رسید كتاب‌ها را بگذارید پشت در ولی مواظب باشید که ندزدند! یعنی طوری نشود كه وقتی به خانه می‌روید، تازه بخواهید چیزی بنویسید و کتابی بخوانید و بند كتاب و كامپیوتر و ... بشوید؛ اشتباه است، دیگر الآن باید یك وقتی را بگذارید برای زن و فرزند و اهل خانه.

تنظیم برنامه:

عمرتان را به سه 8 ساعت تقسیم کنید: 8 ساعت كار و تلاش؛ كه كار و تلاش ماها درس‌خوندن و درس دادن است. در هر حال، 8 ساعت بیرون درست كارکردن است. 8 ساعت هم برای خواب و استراحت؛ و 8 ساعت هم برای لذت‌‌های حلال، تفكر و عبادت، كارهای شخصی و...

روزی حضرت ایشان برنامه بنده را تقریر كرده و فرمودند: "شما سحر از خانه می‌آیی بیرون و به نماز و حرم می‌روی، و برمی‌گردی خانه و صبحانه می خوری و بعد سر درس و كار تا ظهر؛ ظهر هم نماز ‌خوانده و برمی‌گردی منزل ناهار را می‌خوری؛ اگر وقت خواب باشد نیم‌ساعت هم می‌خوابی، بعد دو مرتبه می‌روی بیرون سركار و درس تا غروب،‌ غروب هم نماز را می‌خوانی." تازه بعدش ما می‌رفتیم كتابخانه و گاهی اوقات درس‌های فوق‌العاده می‌رفتیم،‌ حدود ساعت 10 به خانه برمی‌گشتیم.

آیت الله بهجت (ره) می‌فرمودند كه "برای چی وقتی می‌آیی خانه و زن و بچّه می‌آیند دور و برتان، تازه كتاب باز می‌كنید و می‌گویید می‌خواهم این‌ها را كه صبح تا حالا خواندم مطالعه كنم؟ چون فردا می‌خواهم آن درس را مباحثه كنم؟ باید طوری برنامه‌ریزی كنید كه وقت زن و بچّه ضایع نشود و به آن ها هم برسید. اهل خانواده هم حقوقی دارند. بالأخره زن و بچه و حتّی خود آدم نیازهایی دارد که اگر لذّت‌های حلال نباشد همان عبادتش هم با نشاط نیست، درس خواندنش هم نشاط چندانی ندارد."

معمولاً امثال ماها كمتر به این امر توجه می‌كنیم، زن و بچّه را رها می‌كنیم به حال خودشان، و خودمان را مدیون این‌ها می‌كنیم. نباید غافل شد از این كه اگر پول کمتر باشد،‌ زندگی می گذرد؛ ولی زن، دختر و پسر آدم، كمبود محبّت را از کجا جبران کنند؟ در خانه چه کسی را باید بزند و بگوید محبّت می‌خواهم؟ اگر مابه موقع و اندازه به زن و فرزندان محبّت ابراز نداریم، باید عوارض پس از آن را پذیرا باشیم. پول و امور مادی را می توان از خویشان، صندوق و یا کسی قرض گرفت، امّا محبّت را هیچ کس جز مرد و زن نسبت به فرزندان و مرد نسبت به همسر نمی تواند جبران کند. پس باید آدم مواظب باشد كه حق همسر و فرزندانش بخاطر این كه چیزی را کسب و یا جبران كند، ضایع نسازد. محبّت از امور جایگزین ناپذیر است. چند وقت پیش یك نامه‌ای را دریافت كردم که دختر خانمی نوشته بود، من غبطه می‌خورم به دختر خاله ام كه می‌بینم پدرش او را می‌بوسد. دوستش دارد، محبّتش می‌كند. امّا دریغ از یك بوسه‌ای كه بابای ما به ما داشته باشد. تنها حواس او به رفتار ما در منزل معطوف است. او همه ما را خسته کرده و پیوسته می گوید بکن! نکن!... .

این چیزی بود كه ما از استاد گرامی حضرت آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) یاد گرفتیم كه باید نسبت به خانه و خانواده بسیار اهمیّت داد و مواظبت كرد كه حق بچه‌ها بخاطر دیگران، یا كتاب و درس ضایع نشود.



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در سه شنبه 16 شهریور 1389  ساعت 2:59 AM نظرات 0 | لينک مطلب

سوال:اين حقير مشتاق زيارت امام عصر حضرت حجه بن الحسن العسكري عجل الله

تعالي فرجه الشريف مي باشم، از حضرت عالي تقاضا دارم كه مرا دعا كنيد كه به اين

سعادت نائل شوم.



جواب:زياد صلوات، اهداي وجود مقدسش نمائيد، مقرون با دعاي تعجيل فرجش؛ و زياد

به مسجد جمكران، مشرف شويد با اداي نمازهايش.



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در دوشنبه 15 شهریور 1389  ساعت 2:11 AM نظرات 0 | لينک مطلب

درس هايي براي خلوص و وارستگي
فرازهايي از وصيت‌نامه حضرت علي (ع)
  زندگي ، افکار و گفتار حضرت علي (ع) همگي پند و اندرز بوده و راهگشاي زندگي هستند، گفتار امام در نهج‌البلاغه ، نامه‌ها و خطبه‌هاي ايشان همگي نکته‌هاي ظريفي هستند که در ابعاد مختلف به کار مي‌آيند وصيت ايشان به امام حسن نيز از جمله منابع ارزشمند و سازنده است.

به گزارش مهر ، امام علي(ع) در وصيت خود به امام حسن (ع) مواردي را مطرح کرده است که تنها توجه به فرازها و گوشه هايي از آن بيانگر زندگي ساز بودن و توجه همه جانبه به لحظه لحظه هاي زندگي فردي، خانوادگي و اجتاعي است .

در اين وصيت نامه آمده است:

پسرم حسن تو و همه فرزندان و خاندانم و هر کس را که اين نامه به او مي رسد، به امور زير سفارش مي کنم:

هرگز تقواي الهي را از ياد نبريد و کوشش کنيد تا دم مرگ بر دين خدا باقي بمانيد.

همه با هم به ريسمان خدا چنگ بزنيد و بر اساس ايمان به خدا، متحد باشيد و از هم جدا نشويد.

نزديکان و خويشاوندان را از ياد نبريد. صله رحم کنيد که صله رحم، حساب انسان را نزد خدا آسان مي کند.

با همسايگان خوشرفتاري کنيد. پيامبر آن قدر در مورد همسايه سفارش کرد که ما گمان کرديم براي همسايگان از همسايه خود ارث قرار مي دهد.

مبادا ديگران در عمل کردن به قرآن بر شما پيشي گيرند.

توجه شايسته به نماز چرا که نماز ستون دين است.

رمضان که روزه آن ماه سپري است براي آتش جهنم.

جهاد در راه خدا از مال و جان خود در اين راه کوتاهي نکنيد و زکات مال آتش خشم الهي را خاموش مي کند.

امر به معروف و نهي از منکر را ترک نکنيد...

اين موارد بخشي از توصيه ها و وصيت اميرالمؤمنين به فرزندشان امام حسن(ع) است که همين موارد نيز به خوبي بيان مي کند امام به جنبه هاي مختلف زندگي توجه داشته، خير و سعادت دنيا و آخرت را به واسطه اعمال نيک و شايسته و توجه به خالق هستي، نوعدوستي و خيرخواهي براي مؤمنان خواستار است .

به همين دليل نيز راهکارها  و عوامل دستيابي به اين خير ، کسب فضيلت و قرار گرفتن در مسير کمال را به صورت ساده و موجز بيان کرده است .

وصيتنامه حضرت على (ع) را در کتاب هاى حديث به اجمال و تفصيل و به طور گوناگون نقل شده که يکى را ابوالفرج نقل کرده و در کافى مرحوم کلينى هم نظير همين وصيت را که ابوالفرج روايت کرده، نقل مى‏کند و در نهج البلاغه نيز (در زير نامه شماره 47) اجمالى از اين وصيت آمده و خلاصه‏اى از آن در کشف‌الغمه و روايات ديگر آمده که همه آنها را مجلسى(ره) در بحارالانوار نقل کرده است.



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در پنج شنبه 11 شهریور 1389  ساعت 1:30 AM نظرات 0 | لينک مطلب
به بهانه 21 رمضان
روايتي از کيسه نان و شب و علي (ع)...
 کوچه هاي بي وفاي کوفه شهيد عدالت را امروز با حنجره اي پر خون بدرقه مي کند تا ديگر براي اين کوچه ها روايتي از قصه مرد نيمه شبهاي کوفه هيچگاه تکراري نباشد.امروز انگار زمان متوقف شده است و زمين راکد و متعجب، امروز ديگرهيچ چيزي معناي خود را نخواهد داد چرا که معنابخش وجود و هستي بال گسترانيد و از زمين آدميان با همه کوفه هاي پردردشان پرواز کرد و اوج گرفت.

21 رمضان روز خالي زمين است. روزي است که ديگر هيچ چيز نيست وهمه چيز در نبودني گنگ وبي معنا غوطه ور است. علي نيست و انگار بشريت يتيمي است که کاسه به دست در بهت کوچه هاي بدون علي آواره شده است. و کوچه هاي بدون علي (ع) پر است از حسرت يک عمر غربت و غربت و غربت...

کوچه هاي شهر هنوز چشم به راه کيسه نان و شب و دانه خرما و علي(ع)...

بشريت ديگر توشه نان و خرماي علي (ع) را در کوچه هاي شهر نخواهد يافت تا چون يتيمي گرسنه اندوه نشناختن پدر نيمه شب هاي کوفه هاي پردرد را در داغ حسرتي بي بديل دفن کند.

آري چه کامل حسن بن علي(ع) در مورد پرواز پدر سخن گفت که «امشب مردى درگذشت که پيشينيان به حقيقت او نرسيده اند و آيندگان هرگز مانند او را نخواهند ديد. کسى که چون نبرد مى کرد جبرئيل در طرف راست و ميکائيل در طرف چپ او بودند. به خدا سوگند، در همان شبى وفات يافت که موسى بن عمران درگذشت و عيسى به آسمان برده شد و قرآن نازل گرديد...»

و ديشب علي جان، با حنجره اي شکسته خاکت کرديم / خيرات نثار روح پاکت کرديم / از داغ دل غمزدگان هيچ مپرس / ما با شب غمديده شراکت کرديم...

و اينگونه بشريت در داغي عظيم فرو رفت که گذشت ده ها قرن اين داغ را سرد نخواهد کرد چرا که زمين و زمانه تا عمري باقي و حياتي جاريست وامدار علي و عدالت علي است...

گفتن از علي تنها در کلام شيعيان علي نيست. گفتن از امام عشق و عدالت و اميد زمزمه همه آزاد انديشان عالم است چرا که آنها همگي نجات را در علي يافته اند و رهايي را در عدالت علوي...

علي در کلام انديشمنداني از جاي جاي دنيا

يادم مي آيد در يکي از همايش هاي بين المللي سيره علوي همکلام متفکران و پژوهشگراني از جاي جاي دنيا بوديم. همه آنها را عشق علي يک جا گرد هم آورده بود. همه از علي مي گفتند و شايد علي(ع) همه اين سخنان بود و هيچ کدامشان نبود.

يک انديشمند آرژانتيني از رواج سيره علوي و معجزه کلام علي سخن مي گفت. او در گفتگويي عنوان کرد: سيره علوي داراي جامعيت، وحدت و فراگيري خاص و ويژه اي است به طوريکه امروزه به رغم تبليغات منفي که عليه اسلام در دنيا صورت مي گيرد اين سيره به لحاظ جامعيت در مجامع علمي مختلف دنيا مورد استفاده قرار مي گيرد.

ادگاردو سهيل اسعد که مجذوب کلام علي است، مي گفت که امروز کتاب نهج البلاغه با نفوذ زايدالوصفي که در بخش هاي مختلف خود دارد به عنوان يکي از دروس مورد تدريس در رشته هاي علوم سياسي در بسياري از دانشگاهها تدريس مي شود.

او از مسلمان شدن افراد غيرمسلمان زيادي به واسطه شخصيت بي بديل امام علي(ع) سخن مي گويد و يادآور مي شود که سيره علوي تنها مختص به شيعيان يا حتي مسلمانان نيست بلکه امروزه ابعاد شخصيتي اين امام مورد توجه بسياري از غيرمسلمانان در دنيا قرار گرفته است.

انديشمند ديگري از کشور لبنان علي را تربيت شده مکتب پيامبر اسلام و خلاصه تربيت اسلامي مي داند و مي گويد: در کشور کوچکي چون لبنان هنرمندان و شاعران زيادي از مذاهب مختلف پيرامون شخصيت والاي علي (ع) سخن رانده اند و ويژگي هاي اخلاقي و تربيتي ايشان را ستوده اند.

وي ادامه مي دهد: در نوع و شيوه محبت علي، موعظه، حکمت، عبرت انگيزي، خردورزي و تفکر امام اول شيعيان نکات قابل تامل و ويژه اي وجود دارد که هر کدام مي تواند راهگشاي بخشي از مشکلات بشريت باشد.

يک بانوي انديشمند لبناني نيز از اتفاق نظري مي گويد که در مورد شخصيت امام علي (ع) در جهان وجود دارد. او نهج البلاغه را کتابي مي داند که هيچگاه تعاليم آن رنگ کهنگي نمي گيرد و ادامه مي دهد: بايد به استفاده از تعاليم و تربيت اسلامي موجود در اين کتاب بيشتر توجه شود.

همه آنچه که از علي گفته شد تنها بخش کوچکي از آنچه است که آن را سيره علوي مي دانيم و تنها قطره اي از درياي وجود امام اول شيعيان و رادمرد تام و تمام تاريخ است که «يا علي آئينه تابان تويي/ آنچه در باور نگنجد آن تويي...»

علي (ع) در کلام مولاي متقيان علي (ع)

و شايد براي يافتن واقعيت علي بازهم جز کلام خودش جاي ديگري را نمي توان جستجو کرد چرا که علي کامل است و جامع است و عصاره هر آنچه از زيبايي و معنا بتوان يافت.

گوشه اي از ابعاد وجودي شخصيت علي را در کلام مولاي عشق و ايمان در خطبه 37 نهج البلاغه مي توان يافت.

«آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشيدند، من قيام کردم؛ وآن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به ميدان آمدم؛ و آن زمان که همه لب فروبستند، من سخن گفتم؛ و آن وقت که همه باز ايستادند من با راهنمايي نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهسته تر بود اما در عمل برتر و پيشتاز بودم؛ زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز کردم؛ و پاداش سبقت در فضيلت ها را بردم. همانند کوهي که تندبادها آن را به حرکت در نمي آورد، و طوفان ها آن را از جاي بر نمي کند، کسي نمي توانست عيبي در من بيابد؛ و سخن چيني جاي عيب جويي در من نمي يافت. خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را بازگردانم؛ و نيرومند در نظر من پست و ناتوان است تا حق را از او بازستانم».

و علي همان کسي است که در حکمت 184 نهج البلاغه اينگونه از او ياد مي شود که «از روزي که حق بر من نمايان شد، هرگز دچار ترديد نشدم...»

آري علي(ع) نماد عظمت بي پايان الهي است و هماني است که در خطبه 187 نهج البلاغه راجع به عظمت اش اينگونه عنوان مي شود که «همانا من در ميان شما چونان چراغ درخشنده در تاريکي هستم، که هر کس به آن روي مي آورد از نورش بهره مند مي گردد...»

بشريت يتيم شده از وجود علي بي تاب معرفت علي (ع)

اينان گوشه اي از حقيقتي شگرف به نام «علي» است ؛ حقيقتي که هيچ گاه شناخت زمين و زمان از او به حد شايسته نخواهد رسيد چرا که امام اول شيعيان پرتويي از انوار بي بديل خداوندي است و شناخت اين نور چشماني فراتر از بينايي زميني مي خواهد.

امروز جهان بيش از هر زمان ديگري تشنه است، تشنه قطره اي از جام عطش شکن سيره علوي...امروز بايد آنچه از علي(ع) داريم و اندوخته اي گرانسنگ است را به دنيا عرضه کنيم چرا که زمين بي تاب قطره اي از عدالت و شجاعت علي است.

امروز بازهم بشريت يتيم شده از وجود علي به دنبال توشه اي است از کلام مولاي آب و آئينه و ايمان تا عطش خستگي فروبنشاند و اين بار نان و خرماي نيمه شب هاي کوچه هاي شهر، تکه هايي از سيره ناب علوي است که بشريت يتيم شده از حضور علي بي تاب و مشتاق چشيدن آن است.

«خدا هست و علي هست و ولي ديوارها هم هستند/ و مرز مرگ و هستي را طناب دارها هستند.../جهان حق بشر تيتر تمام نشريات روز/ در اين قرني که بعضي ها درون غارها هستند...»

... و در نهايت علي کسي است که «جلگه خيس خواب را باور کرد/ احساس لطيف آب را باور کرد» تا امروز همزمان با روز شهادتش باز هم با دستاني برافراشته از دعا آرزو کنيم که «فردا که هرکس به شفيعي زند دست / ماييم دست به دامن علي مرتضي ...»



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در چهارشنبه 10 شهریور 1389  ساعت 12:29 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 

شهادت مولی المتقیان حضرت علی(ع)برهمه مسلمانان وعدالت طلبان جهان تسلیت باد.

امیدوارم لیالی "قدر" راقدر دانسته وبه راحتی آن هارا ازدست ندهید.

(زیرا بیچاره آن است که آمرزیده نشده از ماه مبارک رمضان بیرون رود.)

از زمان تولد تا کنون مظلومم!

امام علی علیہ السلام

پاره ای از سخنان امام مظلوم علی علیه السلام که در مواضع گوناگون و به مناسبتهای مختلف ابراز داشته است:

ـ امـام عـلـى عـلـیـه السلام:از آن زمان كه خداوند محمد صلى اللّه علیه و آله را مبعوث كرد روى خوشى و آسایش را ندیدم ، خدا را شكر به خدا سوگند در كوچكى در بیم و وحشت به سر مى بردم و در بزرگى در جهاد و مبارزه .

ـ از همان زمان كه پیامبر خدا صلى اللّه علیه و آله رحلت كرد هنوز مظلومم .

ـ هیچ كس به اندازه من سختى ندیده است .

ـ من فكر مى كردم كه والى بر مردم ستم مى كند اما اكنون مردم بر والى ستم روا مى دارند.

از هـمـان زمـان كه مادرم مرا زاده مظلوم بوده ام تا آن جا كه وقتى عقیل چشم درد مى گرفت مـى گـفت تا به چشم على دارونچكانده اید به چشم من نباید بچكانید و آنها هم به چشم من دارو مى ریختند در حالى كه چشم درد نداشتم



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در سه شنبه 9 شهریور 1389  ساعت 10:50 PM نظرات 0 | لينک مطلب

در قرون وسطی کشیشان، بهشت را به مردم می فروختند و مردمان نادان هم با پرداخت پول، قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند.

فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد. به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت:

- قیمت جهنم چقدره؟

کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟!

مرد دانا گفت: بله جهنم.

کشیش بدون هیچ فکری گفت: 3 سکه

مرد فوری مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید.

کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم

مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. به میدان شهر رفت و فریاد زد:

- ای مردم! من تمام جهنم را خریدم و این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کسی را داخل جهنم راه نمی دهم.

اسم ان مرد، کشیش مارتین لوتر بود



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در یک شنبه 7 شهریور 1389  ساعت 9:10 AM نظرات 0 | لينک مطلب

 
جام جم آنلاين: أَللّهُمَّ نَبِّهْني فيهِ لِبَرَكاتِ أَسْحارِهِ؛ وَ نَوِّرْ فيهِ قَلْبي بِضِيآءِ أَنْوارِهِ وَخُذْ بِكُلِّ أَعْضآئي إِلَي اتِّباعِ آثارِهِ بِنُورِكَ يا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعارِفينَ.

خداوندا در اين روز مرا از بركت‌هاي سحرگاهان آن آگه‌ساز و دلم را به پرتو روشنايي آن روشن فرما و همه اعضايم را به پيروي از آثارش به كارگير، به حق نورت اي روشني‌بخش دل عارفان.



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در یک شنبه 7 شهریور 1389  ساعت 8:34 AM نظرات 0 | لينک مطلب
 
 
  <!-- Inject Script Filtered -->  
 


 نگاشته شده توسط حسین ترکی در چهارشنبه 20 مرداد 1389  ساعت 1:38 AM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :11
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
  • 4  
  • 5  
  • 6  
  • 7  
  • 8  
  • 9  
  • 10  
  • >  
Powered By Rasekhoon.net