حسن آمریکایی,فتاحی

آخرین عکس حسن آمریکایی

شهید حسن فتاحی معروف به حسن آمریکایی بیسیم چی گردان غواص لشکر امام حسین(ع) بود.

 
 

شهید حسن فتاحی معروف به حسن آمریکایی بیسیم چی گردان غواص لشکر امام حسین ؛معروف به حسن سر طلا که در منطقه نهر خین عملیات کربلای چهار به شهادت رسید وپیکر مطهرش هنوز هم برنگشته و این اخرین عکس حسن است.(تسنیم)

 



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در یک شنبه 15 تیر 1393  ساعت 10:10 AM نظرات 0 | لينک مطلب
 
میان پرواز تا پرتاب تفاوت از زمین تا آسمان است...

پرواز که کنی آنجا می رسی که خودت می خواهی !!

پرتابت که کنند آنجا می روی که آنان می خواهد !!!

پس پرواز را بیاموز!!!
 


 نگاشته شده توسط حسین ترکی در چهارشنبه 11 تیر 1393  ساعت 11:51 AM نظرات 0 | لينک مطلب

خـــــــــداوندا

مرا واسطه عشق خود میان آدمیان کن

تا آنجا که نفرت است عشق را ارزانی کنم

آنجا که تقصیر و گناه است ببخشایم

آنجا که تفرقه و جــدایی است پیوند بزنم

آنجا که خطاست , راستی را هـــدیه کنم

آنجا که شک است ایمــــان بدهم

آنجا که نومید است , امیـــد شوم

آنجا که ظلمت است, چراغی برافروزم

آنجا که غـــم است شـــادی به پا کنم



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در سه شنبه 10 تیر 1393  ساعت 12:48 PM نظرات 0 | لينک مطلب

بعضی وقتا سکوت میکنی چون اینقدر رنجیدی که نمی خوای حرفی بزنی …!

 

بعضی وقتا سکوت میکنی چون واقعآ حرفی واسه گفتن نداری …!

 

گاه سکوت یه اعتراضه ، گاهی هم انتظار …!

.

.

.

.

اما بیشتر وقتا سکوت …!

واسه اینه که هیچ کلمه ای نمی تونه غمی رو که توو وجودت داری ، توصیف کنه ...!!



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در دوشنبه 9 تیر 1393  ساعت 10:21 AM نظرات 0 | لينک مطلب

تنها بودن ، قدرت میخواهد...
 

و این قدرت را کسی به من داد

 

که روزی میگفت تنهایت نمی گذارم...



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در شنبه 7 تیر 1393  ساعت 1:01 PM نظرات 0 | لينک مطلب

به خدا گفت:

خداوندا عزیزترین بندگانت چه کسانی هستند ؟

خداوند فرمود :

آنان که می توانند تلافی کنند اما . . .

به خاطر من میبخشند . . . ! ! !



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در شنبه 7 تیر 1393  ساعت 12:59 PM نظرات 0 | لينک مطلب

IRAN_____IRAN________________________________________ _IRANI___IRAN_________________________________________ _IRANIRANRANI_________________________________________ _IRANIRANRANIR_____________________IRAN_______________ __IRANIRANIRANI_______________IRANIRANRANIRA__________ __IRANIRANIRANIRANI_________IRANIRANIRANRANIR_________ __IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIR_______ ___IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRANIR_____ __IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRANIRA_____ __IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRNAIRA______ _IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRANIRAN______ _IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRANIRA_______ __IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRANIR_______ _IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRANIR_______ ___IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRANI______ ___IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRAN_______ ____IRRNIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRA_______ _____IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRANI____ ____IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRANIR____ ____IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRAN_____ ____IRANIRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIR_______ ________IRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIR_______ _________IRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIR______ _________IRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRIR____ ___________IRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIIRA__ ___________IRANIRANIRANIRANIRANIRANRANIRANIRANIRAN_ ______________RANIRANIRANIR____IRANRANIRANIRANIRAN_ _________________IRANIRAN_______IRANRANIRANIRAN___ _______________IRANIRANIRANIRA____________________



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در چهارشنبه 4 تیر 1393  ساعت 11:11 AM نظرات 0 | لينک مطلب

رسول خدا(ص) به وقت مرگش فرمود:هرکس نماز را سبک انگارد؛از من نیست,هرکس شراب بنوشد از من نیست,والله قسم کنار حوض کوثر بر من وارد نمی شود

منبع:سیمای نماز,اثر استاد حسین انصاریان,ص



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در شنبه 31 خرداد 1393  ساعت 3:43 PM نظرات 0 | لينک مطلب

 گنجشك با خدا قهر بود…….

روزها گذشت و گنجشگ با خدا هيچ نگفت .

 فرشتگان سراغش را از خدا مي گرفتند

 و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت:

مي آيد ؛

 من تنها گوشي هستم كه غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي هستم كه دردهايش را در خود نگاه ميدارد...
و سرانجام گنجشك روي شاخه اي از درخت دنيا نشست.

 فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشك هيچ نگفت

و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگيني سينه توست.
گنجشك گفت :

 لانه كوچكي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي كسي ام. تو همان را هم از من گرفتي.

اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي؟ لانه محقرم كجاي دنيا را گرفته بود؟

 و سنگيني بغضي راه كلامش را بست.
سكوتي در عرش طنين انداخت.

 فرشتگان همه سر به زير انداختند.

خدا گفت:

ماري در راه لانه ات بود.

باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند.

 آن گاه تو از كمين مار پر گشودي.
گنجشگ خيره در خدائيِ خدا مانده بود.!!!!!!!!
خدا گفت:

و چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني ام برخاستي!

 اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود. ناگاه چيزي درونش فرو ريخت …
هاي هاي گريه هايش ملكوت خدا را پر كرد …



 نگاشته شده توسط حسین ترکی در شنبه 5 شهریور 1390  ساعت 3:43 PM نظرات 2 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :2
  •    
  • 1  
  • 2  
Powered By Rasekhoon.net