اگر لحظه ای سر از خاک برگیری و به آسمان دل ببندی، گوشه ی چشمی از زیبایی بی نظیر جمع واقفان را نشانت می دهند. آن وقت است که واله وشیدا خواهی شد. جا دارد که دیگر میلی به ماندن نداشته باشی. تنها همان نیم نگاه بس است تا دل از انسان برباید و او را بیقرار رفتن و عروج کند. عجیب است تماشای آن سدره المنتهی، که خوبان عالم همه جمعند و مولای خویش را چون نگین دربر گرفته اند و جمالش را نظاره گرند. چه لذتی می برند این خیل مستان که اینگونه گرد مقتدایشان جمع گشته اند.
تماشای این صحنه هر صاحبدلی را بی قرار می کند. میخواهی بال بگشایی و بی درنگ خود را به خیل مستان برسانی. اما پرواز را از کجا باید شروع کرد؟ از کدام قلّه باید به طیران درآیی؟ کدامین سکو و منزل است که تو را به آن افق شورانگیز برساند؟
آن رندان مست از کدامین سبو جرعه ای سرکشیده اند که گرداگرد چنین نگینی حلقه زده اند؟ بین حلقه و نگین باید تناسب و شباهتی باشد تا در کنار هم جمع گردند. اگر نگین خیل واقفان امیرالمومنین است که تمام وجود خویش را وقف اسلام کرد، چرا حلقه نشینان کوی دوست چنین نباشند.آری، وقف راه اتصال به حلقه واقفانیست که نگینش شاه عالمین است.
وقف سکوی عروجیست که ویژگی ماندگاریش، توانی به انسان می بخشد که تا ملکوت پیش رود. دوام آثار و پاداشش، مدام به مدد واقف می آید تا اوج و عروجش را به کمال برساند.
ثمره وقف کردن دوبال است که در عوض دوچشم عطایت می کنند. یکی را به خاطر چشم بستن از دنیا و دیگری را به خاطر چشم دوختن به عقبی. از یک سو باید از زنجیرهای تعلق آزاد گردی تا سبکبال گردی و از دیگر سو باید هدف و جهتی داشته باشی تا سرگردان نشوی. وقتی تعلقات مادی را از پای طلب بگشایی و تنها چشم به رضا و عطای محبوب بدوزی، پر پروازت می دهند تا به آسمان ها عروج کنی و جمال یار را به تماشا بنشینی و آنجا دو رکعت عشق به مولای واقفان علی علیه السلام اقتدا کنی. و چه شیرین است این اقتدا.
ادامه مطلب
وقف دارای تصمیماتی است از وقف به اولاد و بستگان گرفته تا وقف به فقرا و مساکین، امور خیریه، مسائل دینی، امور عام المنفعه، امور تعلیمی و امور برجای مانده. درباره وقف به فرزندان و بستگان که جنبه شخصی و خصوصی پیدا می کند و جزء وقف خاص تلقی می شود از آیاتی استفاده می شود که در بخش وقف به اولاد، ریشه در نگرانی های آینده و ظلم و تعدی های فرزندان بزرگ و یا بستگانی دارد که ممکن است در اثر فقدان پدر، موجب اذیت و آزار و از بین بردن حق آنان شود از این رو به افراد توصیه می کند تا برای فرزندان و همسران خویش وصیت کنند: « و لیخش الذین لوترکوا من خلفهم ذریه ضعافاً خافوا علیهم فلیتقوا الله و لیقولوا قولاً سدیدا» ( نساء /9) آنان اگر فرزندانی ناتوان از خود برجای بگذارند و بر آنان بیم دارند باید از ستم بر یتیمان بترسند. پس باید از خدا پروا دارند و سخنی بجا و درست گویند.
یا درباره حق همسران تأکید می کند که آنان را تا یکسال بهره مند سازند و از خانه بیرون نکنند: « والذین یتوفون منکم و یذرون ازواجا وصیه لازواجهم متاعا الی الحول غیر اخراج فان خرجن فلاجناح علیکم فی انفسهن من معروف و الله عزیز حکیم (بقره /240) این آیات، هر چند موضوع خاصی را مطرح می کند تا از تعدی به حقوق زنان پیشگیری کند اما نشان می دهد که هر جا جای نگرانی و احتمال فقر و ضایع شدن حق باشد، باید انسان عاقبت اندیش، چاره و پیش بینی کند. از حقوق همسر یا فرزند و یا بستگان دفاع نماید، و با وصیت، یا وقف نگذارد حق آنان ضایع شود.
چنانکه اصل دستور به وصیت، یکی دیگر از توصیه های قرآن برای آینده نگری است: « کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الاقربین بالمعروف حقا علی المتقین» (بقره/180) چنانکه درباره برخی جزئیات و پیشگیری آفت ها فرموده است: « یا ایها الذین آمنوا شهاده بینکم اذا خضر احدکم الموت حین الوصیه اثنان ذوا عدل منکم او آخران من دغیرکم ان انتم ضربتم فی الارض فاصابتکم مصیبه الموت تحبسونهما من بعد الصلاه فیقسمان بالله ان ارتبتم لانشتری به ثمنا و لو کان ذا قربی و لانکتم شهاده الله انا اذا لمن الاثمین» ( مائده /106) ای کسانی که ایمان آورده اید، هنگامی که یکی از شما را نشان های مرگ در رسید، باید از میان خود و عادل را در موقع وصیت به شهادت میان خود فرا بخوانید؛ یا اگر در سفر بودید و مصیبت مرگ شما را فرا رسید و شاهد غیر مسلمان نبود، دو تن از غیر همکیشان خود را به شهادت بطلبید. و اگر در صداقت آنان شک کردید پس از نماز آن دو را نگاه کنید، پس به خدا سوگند یاد می کنند که ما این حق را به هیچ قیمتی نمی فروشیم، هر چند پای خویشاوندی در کار باشد و شهادت الهی را کتمان نمی کنیم و اگر کتمان حق کردیم در این صورت از گناهکاران خواهیم بود.
بنابراین گرچه از قرآن کریم موضوعات بسیاری از وقف می توان استفاده کرد و محور گسترده و متنوعی دارد اما این کتاب الهی به ابعاد گوناگونی مجال و میدان داده است تا هر کس متناسب با برداشت و احساس خود به صدقات جاریه روی بیاورد. خواه این وصیت و انفاق در حوزه پدر و مادر و بستگان باشد، یا در حق یتمان و مستمدان : « یسالونک ماذا ینفقون قل ما انفقتم من خیر فللوالدین و الاقربین و الیتامی و المساکین وابن السبیل و ما تفعلوا من خیر فان الله به علیم» ( بقره /215) از تو می پرسند: چه چیز انفاق کنند؟ بگو: هر مال و مایه سودمندی که انفاق می کنید باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و نیازمندان و در راه ماندگان باشد، و هر کار نیکی انجام دهید، خدا به آن داناست.
تعبیر خیر از مال بیانگر این است که ثروت از دیدگاه قرآن، خیر و نیکی می باشد و باید از این وسیله در امور خیر و فی سبیل الله و وقف استفاده کرد. و نه در مسیر بیهوده و باطل. همچنان که درباره ترکه و خانواده فرمود: « ولیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریه ضعافاً خافوا علیهم فلیتقوا الله و لیقولوا قو لا سدیداً ( نساء/9) و آنان اگر فرزندانی ناتوان از خود برجای بگذارند و بر آنان بیم دارند باید از ستم بر یتیمان بترسند. پس باید از خدا پروا دارند و سخنی بجا و درست گویند.
ادامه مطلب