بسم الله الرحمن الرحيم
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحيم
ادامه مطلب
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحيم
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحيم
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحيم
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحيم
ادامه مطلب
به نام خداوند بخشنده و بخشايشگر
حم. (1)
اين كتابى است كه از سوى خداوند قادر و دانا نازل شده است. (2)
خداوندى كه آمرزنده گناه، پذيرنده توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ و بازگشت (همه شما) تنها بسوى اوست. (3)
تنها كسانى كه در آيات ما مجادله مىكنند كه (از روى عناد) كافر شدهاند؛ پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها (و قدرتنمايى آنان) تو را بفريبد! (4)
پيش از آنها قوم نوح و اقوامى كه بعد از ايشان بودند (پيامبرانشان را) تكذيب كردند؛ و هر امتى در پى آن بود كه توطئه كند و پيامبرش را بگيرد (و آزار دهد)، و براى محو حق به مجادله باطل دست زدند؛ اما من آنها را گرفتم (و سخت مجازات كردم)؛ ببين كه مجازات من چگونه بود! (5)
و اين گونه فرمان پروردگارت درباره كسانى كه كافر شدند مسلم شده كه آنها همه اهل آتشند! (6)
فرشتگانى كه حاملان عرشند و آنها كه گرداگرد آن (طواف مىكنند) تسبيح و حمد پروردگارشان را مىگويند و به او ايمان دارند و براى مؤمنان استغفار مىكنند (و مى گويند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چيز را فراگرفته است؛ پس كسانى راكه توبه كرده و راه تو را پيروى مىكنند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار! (7)
پروردگارا! آنها را در باغهاى جاويدان بهشت كه به آنها وعده فرمودهاى وارد كن، همچنين از پدران و همسران و فرزندانشان هر كدام كه صالح بودند، كه تو توانا و حكيمى! (8)
و آنان را از بديها نگاه دار، و هر كس را كه در آن روز از بديها نگاه دارى، مشمول رحمتت ساختهاى؛ و اين است همان رستگارى عظيم! (9)
كسانى را كه كافر شدند روز قيامت صدا مىزنند كه عداوت و خشم خداوند نسبت به شما از عداوت و خشم خودتان نسبت به خودتان بيشتر است، چرا كه بسوى ايمان دعوت مىشديد، ولى انكار مىكرديد! (10)
آنها مىگويند: «پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى؛ اكنون به گناهان خود معترفيم؛ آيا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟» (11)
اين بخاطر آن است كه وقتى خداوند به يگانگى خوانده مىشد انكار مىكرديد، و اگر براى او همتايى مىپنداشتند ايمان مىآورديد؛ اكنون داورى مخصوص خداوند بلندمرتبه و بزرگ است (و شما را مطابق عدل خود كيفر مىدهد). (12)
او كسى است كه آيات خود را به شما نشان مىدهد و از آسمان براى شما روزى (با ارزشى) مىفرستد؛ تنها كسانى متذكر اين حقايق مىشوند كه بسوى خدا باز مىگردند. (13)
(تنها) خدا را بخوانيد و دين خود را براى او خالص كنيد، هرچند كافران ناخشنود باشند! (14)
او درجات (بندگان صالح) را بالا مىبرد، او صاحب عرش است، روح (مقدس) را به فرمانش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد القاء مىكند تا (مردم را) از روز ملاقات ( روز رستاخيز) بيم دهد! (15)
روزى كه همه آنان آشكار مىشوند و چيزى از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند؛ (و گفته مىشود: ) حكومت امروز براى كيست؟ براى خداوند يكتاى قهار است! (16)
امروز هر كس در برابر كارى كه انجام داده است پاداش داده مىشود؛ امروز هيچ ظلمى نيست؛ خداوند سريع الحساب است! (17)
و آنها را از روز نزديك بترسان، هنگامى كه از شدت وحشت دلها به گلوگاه مىرسد و تمامى وجود آنها مملو از اندوه مىگردد؛ براى ستمكاران دوستى وجود ندارد، و نه شفاعت كنندهاى كه شفاعتش پذيرفته شود. (18)
او چشمهايى را كه به خيانت مىگردد و آنچه را سينهها پنهان مىدارند، مىداند. (19)
خداوند بحق داورى مىكند، و معبودهايى را كه غير از او مىخوانند هيچ گونه داورى ندارند؛ خداوند شنوا و بيناست! (20)
آيا آنها روى زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ايجاد آثار مهم در زمين از اينها برتر بودند؛ ولى خداوند ايشان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعى نداشتند! (21)
اين براى آن بود كه پيامبرانشان پيوسته با دلايل روشن به سراغشان مىآمدند، ولى آنها انكار مىكردند؛ خداوند هم آنان را گرفت (و كيفر داد) كه او قوى و مجازاتش شديد است! (22)
ما موسى را با آيات خود و دليل روشن فرستاديم... (23)
بسوى فرعون و هامان و قارون؛ ولى آنها گفتند: «او ساحرى بسيار دروغگو است!» (24)
و هنگامى كه حق را از سوى ما براى آنها آورد، گفتند: «پسران كسانى را كه با موسى ايمان آوردهاند بكشيد و زنانشان را (براى اسارت و خدمت) زنده بگذاريد!» اما نقشه كافران جز در گمراهى نيست (و نقش بر آب مىشود). (25)
و فرعون گفت: «بگذاريد موسى را بكشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زيرا من مىترسم كه آيين شما را دگرگون سازد، و يا در اين سرزمين فساد بر پا كند!» (26)
موسى گفت: «من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مىبرم از هر متكبرى كه به روز حساب ايمان نمىآورد!» (27)
و مرد مؤمنى از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان مىداشت گفت: «آيا مىخواهيد مردى را بكشيد بخاطر اينكه مىگويد: پروردگار من «الله» است، در حالى كه دلايل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت؛ و اگر راستگو باشد، (لااقل) بعضى از عذابهايى را كه وعده مىدهد به شما خواهد رسيد؛ خداوند كسى را كه اسرافكار و بسيار دروغگوست هدايت نمىكند. (28)
اى قوم من! امروز حكومت از آن شماست و در اين سرزمين پيروزيد؛ اگر عذاب خدا به سراغ ما آيد، چه كسى ما را يارى خواهد كرد؟!» فرعون گفت: «من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمىدهم، و شما را جز به راه صحيح راهنمايى نمىكنم! (دستور، همان قتل موسى است!)» (29)
آن مرد باايمان گفت: «اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز (عذاب) اقوام پيشين بيمناكم! (30)
و از عادتى همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه بعد از آنان بودند (از شرك و كفر و طغيان) مىترسم؛ و خداوند ظلم و ستمى بر بندگانش نمىخواهد. (31)
اى قوم من! من بر شما از روزى كه مردم يكديگر را صدا مىزنند (و از هم يارى مىطلبند و صدايشان به جايى نمىرسد) بيمناكم! (32)
همان روزى كه روى مىگردانيد و فرار مىكنيد؛ اما هيچ پناهگاهى در برابر عذاب خداوند براى شما نيست؛ و هر كس را خداوند (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هدايتكنندهاى براى او نيست! (33)
پيش از اين يوسف دلايل روشن براى شما آورد، ولى شما همچنان در آنچه او براى شما آورده بود ترديد داشتيد؛ تا زمانى كه از دنيا رفت، گفتيد: هرگز خداوند بعد از او پيامبرى مبعوث نخواهد كرد! اين گونه خداوند هر اسرافكار ترديدكنندهاى را گمراه مىسازد! (34)
همانها كه در آيات خدا بىآنكه دليلى برايشان آمده باشد به مجادله برمىخيزند؛ (اين كارشان) خشم عظيمى نزد خداوند و نزد آنان كه ايمان آوردهاند به بار مىآورد؛ اين گونه خداوند بر دل هر متكبر جبارى مهر مىنهد!» (35)
فرعون گفت: «اى هامان! براى من بناى مرتفعى بساز، شايد به وسايلى دست يابم، (36)
وسايل (صعود به) آسمانها تا از خداى موسى آگاه شوم؛ هر چند گمان مىكنم او دروغگو باشد!؛ سذللّه اينچنين اعمال بد فرعون در نظرش آراسته جلوه كرد و از راه حق باز داشته شد؛ و توطئه فرعون (و همفكران او) جز به نابودى نمىانجامد! (37)
كسى كه (از قوم فرعون) ايمان آورده بود گفت: «اى قوم من! از من پيروى كنيد تا شما را به راه درست هدايت كنم. (38)
اى قوم من! اين زندگى دنيا، تنها متاع زودگذرى است؛ و آخرت سراى هميشگى است! (39)
هر كس بدى كند، جز بمانند آن كيفر داده نمىشود؛ ولى هر كس كار شايستهاى انجام دهد -خواه مرد يا زن- در حالى كه مؤمن باشد آنها وارد بهشت مىشوند و در آن روزى بىحسابى به آنها داده خواهد شد. (40)
اى قوم من! چرا من شما را به سوى نجات دعوت مىكنم، اما شما مرا بسوى آتش فرا مىخوانيد؟! (41)
مرا دعوت مىكنيد كه به خداوند يگانه كافر شوم و همتايى كه به آن علم ندارم براى او قرار دهم، در حالى كه من شما را بسوى خداوند عزيز غفار دعوت مىكنم! (42)
قطعا آنچه مرا بسوى آن مىخوانيد، نه دعوت (و حاكميتى) در دنيا دارد و نه در آخرت؛ و تنها بازگشت ما در قيامت بسوى خداست؛ و مسرفان اهل آتشند! (43)
و بزودى آنچه را به شما مىگويم به خاطر خواهيد آورد! من كار خود را به خدا واگذارم كه خداوند نسبت به بندگانش بيناست!» (44)
خداوند او را از نقشههاى سوء آنها نگه داشت، و عذاب شديد بر آل فرعون وارد شد! (45)
عذاب آنها آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مىشوند؛ و روزى كه قيامت برپا شود (مىفرمايد:) «آل فرعون را در سختترين عذابها وارد كنيد!» (46)
به خاطر بياور هنگامى را كه در آتش دوزخ با هم محاجه مىكنند؛ ضعيفان به مستكبران مىگويند: «ما پيرو شما بوديم، آيا شما (امروز) سهمى از آتش را بجاى ما پذيرا مىشويد؟!» (47)
مستكبران مىگويند: «ما همگى در آن هستيم، زيرا خداوند در ميان بندگانش (بعدالت) حكم كرده است!» (48)
و آنها كه در آتشند به ماموران دوزخ مىگويند: «از پروردگارتان بخواهيد يك روز عذاب را از ما بردارد!» (49)
آنها مىگويند: «آيا پيامبران شما دلايل روشن برايتان نياوردند؟!» مىگويند: «آرى!» آنها مىگويند: «پس هر چه مىخواهيد (خدا را) بخوانيد؛ ولى دعاى كافران (به جايى نمىرسد و) جز در ضلالت نيست!» (50)
ما به يقين پيامبران خود و كسانى را كه ايمان آوردهاند، در زندگى دنيا و (در آخرت) روزى كه گواهان به پا مىخيزند يارى مىدهيم! (51)
روزى كه عذرخواهى ظالمان سودى به حالشان نمىبخشد؛ و لعنت خدا براى آنها، و خانه (و جايگاه) بد نيز براىآنان است. (52)
و ما به موسى هدايت بخشيديم، و بنى اسرائيل را وارثان كتاب (تورات) قرار داديم. (53)
كتابى كه مايه هدايت و تذكر براى صاحبان عقل بود! (54)
پس (اى پيامبر!) صبر و شكيبايى پيشه كن كه وعده خدا حق است، و براى گناهت استغفار كن، و هر صبح و شام تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور! (55)
كسانى كه در آيات خداوند بدون دليلى كه براى آنها آمده باشد ستيزهجويى مىكنند، در سينههايشان فقط تكبر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود نخواهند رسيد، پس به خدا پناه بر كه او شنوا و بيناست! (56)
آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسانها مهمتر است، ولى بيشتر مردم نمىدانند. (57)
هرگز نابينا و بينا يكسان نيستند؛ همچنين كسانى كه ايمان آورده، و اعمال صالح انجام دادهاند با بدكاران يكسان نخواهند بود؛ اما كمتر متذكر مىشويد! (58)
روز قيامت به يقين آمدنى است، و شكى در آن نيست؛ ولى اكثر مردم ايمان نمى آورند! (59)
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم! كسانى كه از عبادت من تكبر مىورزند به زودى با ذلت وارد دوزخ مىشوند!» (60)
خداوند كسى است كه شب را براى شما آفريد تا در آن بياساييد، و روز را روشنىبخش قرار داد؛ خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و كرم است؛ ولى بيشتر مردم شكرگزارى نمىكنند! (61)
اين است خداوند، پروردگار شما كه آفريننده همه چيز است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ با اين حال چگونه از راه حق منحرف مىشويد؟! (62)
اينچنين كسانى كه آيات خدا را انكار مىكردند (از راه راست) منحرف مىشوند! (63)
خداوند كسى است كه زمين را براى شما جايگاه امن و آرامش قرار داد و آسمان را همچون سقفى (بالاى سرتان)؛ و شما را صورتگرى كرد، و صورتتان را نيكو آفريد؛ و از چيزهايى پاكيزه به شما روزى داد؛ اين است خداوند پروردگار شما! جاويد و پربركت است خداوندى كه پروردگار عالميان است! (64)
زنده (واقعى) اوست؛ معبودى جز او نيست؛ پس او را بخوانيد در حالى كه دين خود را براى او خالص كردهايد! ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است! (65)
بگو: «من نهى شدهام از اينكه معبودهايى را كه شما غير از خدا مىخوانيد بپرستم، چون دلايل روشن از جانب پروردگارم براى من آمده است؛ و مامورم كه تنها در برابر پروردگار عالميان تسليم باشم!» (66)
او كسى است كه شما را از خاك آفريد، سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده)، سپس شما را بصورت طفلى (از شكم مادر) بيرون مىفرستد، بعد به مرحله كمال قوت خود مىرسيد، و بعد از آن پير مىشويد و (در اين ميان) گروهى از شما پيش از رسيدن به اين مرحله مىميرند و در نهايت به سرآمد عمر خود مىرسيد؛ و شايد تعقل كنيد! (67)
او كسى است كه زنده مىكند و مىميراند؛ و هنگامى كه كارى را مقرر كند، تنها به آن مىگويد: «موجود باش!» بىدرنگ موجود مىشود! (68)
آيا نديدى كسانى را كه در آيات خدا مجادله مىكنند، چگونه از راه حق منحرف مى شوند؟! (69)
همان كسانى كه كتاب (آسمانى) و آنچه رسولان خود را بدان فرستادهايم تكذيب كردند؛ اما بزودى (نتيجه كار خود را) مىدانند! (70)
در آن هنگام كه غل و زنجيرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را مىكشند... (71)
و در آب جوشان وارد مىكنند؛ سپس در آتش دوزخ افروخته مىشوند! (72)
سپس به آنها گفته مىشود: «كجايند آنچه را همتاى خدا قرار مىداديد، (73)
همان معبودهايى را كه جز خدا پرستش مىكرديد؟!» آنها مىگويند: «همه از نظر ما پنهان و گم شدند؛ بلكه ما اصلا پيش از اين چيزى را پرستش نمىكرديم»! اين گونه خداوند كافران را گمراه مىسازد! (74)
اين (عذاب) بخاطر آن است كه بناحق در زمين شادى مىكرديد و از روى غرور و مستى به خوشحالى مىپرداختيد! (75)
از درهاى جهنم وارد شويد و جاودانه در آن بمانيد؛ و چه بد است جايگاه متكبران! (76)
پس (اى پيامبر) صبر كن كه وعده خدا حق است؛ و هرگاه قسمتى از مجازاتهايى را كه به آنها وعده دادهايم در حال حياتت به تو ارائه دهيم، يا تو را (پيش از آن) از دنيا ببريم (مهم نيست)؛ چرا كه همه آنان را تنها بسوى ما باز مىگردانند! (77)
ما پيش از تو رسولانى فرستاديم؛ سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نكردهايم؛ و هيچ پيامبرى حق نداشت معجزهاى جز بفرمان خدا بياورد و هنگامى كه فرمان خداوند (براى مجازات آنها) صادر شود، بحق داورى خواهد شد؛ و آنجا اهل باطل زيان خواهند كرد! (78)
خداوند كسى است كه چهارپايان را براى شما آفريد تا بعضى را سوار شويد و از بعضى تغذيه كنيد. (79)
و براى شما در آنها منافع بسيارى (جز اينها) است، تا بوسيله آنها به مقصدى كه در دل داريد برسيد؛ و بر آنها و بر كشتيها سوار مىشويد. (80)
او آياتش را همواره به شما نشان مىدهد؛ پس كدام يك از آيات او را انكار مىكنيد؟! (81)
آيا روى زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنها بودند چه شد؟! همانها كه نفراتشان از اينها بيشتر، و نيرو و آثارشان در زمين فزونتر بود؛ اما هرگز آنچه را به دست مىآوردند نتوانست آنها را بىنياز سازد (و عذاب الهى را از آنان دور كند)! (82)
هنگامى كه رسولانشان دلايل روشنى براى آنان آوردند، به دانشى كه خود داشتند خوشحال بودند (و غير آن را هيچ مىشمردند)؛ ولى آنچه را (از عذاب) به تمسخر مىگرفتند آنان را فراگرفت! (83)
هنگامى كه عذاب (شديد) ما را ديدند گفتند: «هم اكنون به خداوند يگانه ايمان آورديم و به معبودهايى كه همتاى او مىشمرديم كافر شديم!» (84)
اما هنگامى كه عذاب ما را مشاهده كردند، ايمانشان براى آنها سودى نداشت!اين سنت خداوند است كه همواره در ميان بندگانش اجرا شده، و آنجا كافران زيانكار شدند! (85)
ادامه مطلب
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
اين كتابى است كه از سوى خداوند عزيز و حكيم نازل شده است. (1)
ما اين كتاب را بحق بر تو نازل كرديم؛ پس خدا را پرستش كن و دين خود را براى او خالص گردان! (2)
آگاه باشيد كه دين خالص از آن خداست، و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند و دليلشان اين بود كه: «اينها را نمىپرستيم مگر بخاطر اينكه ما را به خداوند نزديك كنند»، خداوند روز قيامت ميان آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى مىكند؛ خداوند آن كس را كه دروغگو و كفرانكننده است هرگز هدايت نمىكند! (3)
اگر (بفرض محال) خدا مىخواست فرزندى انتخاب كند، از ميان مخلوقاتش آنچه را مىخواست برميگزيد؛ منزه است (از اينكه فرزندى داشته باشد)! او خداوند يكتاى پيروز است! (4)
آسمانها و زمين را بحق آفريد؛ شب را بر روز مىپيچد و روز را بر شب؛ و خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش قرار داد؛ هر كدام تا سرآمد معينى به حركت خود ادامه مىدهند؛ آگاه باشيد كه او قادر و آمرزنده است! (5)
او شما را از يك نفس آفريد، و همسرش را از (باقيمانده گل) او خلق كرد؛ و براى شما هشت زوج از چهارپايان ايجاد كرد؛ او شما را در شكم مادرانتان آفرينشى بعد از آفرينش ديگر، در ميان تاريكيهاى سه گانه، مىبخشد! اين است خداوند، پروردگار شما كه حكومت (عالم هستى) از آن اوست؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ پس چگونه از راه حق منحرف مىشويد؟! (6)
اگر كفران كنيد، خداوند از شما بىنياز است و هرگز كفران را براى بندگانش نمى پسندد؛ و اگر شكر او را بجا آوريد آن را براى شما مىپسندد! و هيچ گنهكارى گناه ديگرى را بر دوش نمىكشد! سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان است، و شما را از آنچه انجام مىداديد آگاه مىسازد؛ چرا كه او به آنچه در سينههاست آگاه است! (7)
هنگامى كه انسان را زيانى رسد، پروردگار خود را مىخواند و بسوى او باز مى گردد؛ اما هنگامى كه نعمتى از خود به او عطا كند، آنچه را به خاطر آن قبلا خدا را مى خواند از ياد مىبرد و براى خداوند همتايانى قرارمىدهد تا مردم را از راه او منحرف سازد؛ بگو: «چند روزى از كفرت بهرهگير كه از دوزخيانى!» (8)
(آيا چنين كسى با ارزش است) يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام، از عذاب آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟! بگو: «آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟! تنها خردمندان متذكر مىشوند!» (9)
بگو: «اى بندگان من كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كردهاند پاداش نيكى است! و زمين خدا وسيع است، (اگر تحت فشار سران كفر بوديد مهاجرت كنيد) كه صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دريافت مىدارند! (10)
بگو: «من مامورم كه خدا را پرستش كنم در حالى كه دينم را براى او خالص كرده باشم، (11)
و مامورم كه نخستين مسلمان باشم! (12)
بگو: «من اگر نافرمانى پروردگارم كنم، از عذاب روز بزرگ (قيامت) مىترسم!» (13)
بگو: «من تنها خدا را مىپرستم در حالى كه دينم را براى او خالص مىكنم. (14)
شما هر چه را جز او مىخواهيد بپرستيد!» بگو: «زيانكاران واقعى آنانند كه سرمايه وجود خويش و بستگانشان را در روز قيامت از دست دادهاند! آگاه باشيد زيان آشكار همين است! سذللّه (15)
براى آنان از بالاى سرشان سايبانهايى از آتش، و در زير پايشان نيز سايبانهايى از آتش است؛ اين چيزى است كه خداوند با آن بندگانش را مىترساند! اى بندگان من! از نافرمانى من بپرهيزيد! (16)
و كسانى كه از عبادت طاغوت پرهيز كردند وبه سوى خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست؛ پس بندگان مرا بشارت ده! (17)
همان كسانى كه سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آنها پيروى مىكنند؛ آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند. (18)
آيا تو مىتوانى كسى را كه فرمان عذاب درباره او قطعى شده رهايى بخشى؟! آيا تو ميتوانى كسى را كه در درون آتش است برگيرى و نجات دهى؟! (19)
ولى آنها كه تقواى الهى پيشه كردند، غرفههايى در بهشت دارند كه بر فراز آنها غرفههاى ديگرى بنا شده و از زير آنها نهرها جارى است اين وعده الهى است، و خداوند در وعده خود تخلف نمىكند! (20)
آيا نديدى كه خداوند از آسمان آبى فرستاد و آن را بصورت چشمههايى در زمين وارد نمود، سپس با آن زراعتى را خارج مىسازد كه رنگهاى مختلف دارد؛ بعد آن گياه خشك مىشود، بگونهاى كه آن را زرد و بىروح مىبينى؛ سپس آن را در هم مىشكند و خرد مىكند؛ در اين مثال تذكرى است براى خردمندان (از ناپايدارى دنيا)! (21)
آيا كسى كه خدا سينهاش را براى اسلام گشاده است و بر فراز مركبى از نور الهى قرار گرفته (همچون كوردلان گمراه است؟!) واى بر آنان كه قلبهايى سخت در برابر ذكر خدا دارند! آنها در گمراهى آشكارى هستند! (22)
خداوند بهترين سخن را نازل كرده، كتابى كه آياتش (در لطف و زيبايى و عمق و محتوا) همانند يكديگر است؛ آياتى مكرر دارد (با تكرارى شوقانگيز) كه از شنيدن آياتش لرزه بر اندام كسانى كه از پروردگارشان مىترسند مىافتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذكر خدا مىشود؛ اين هدايت الهى است كه هر كس را بخواهد با آن راهنمايى مىكند؛ و هر كس را خداوند گمراه سازد، راهنمايى براى او نخواهد بود! (23)
آيا كسى كه با صورت خود عذاب دردناك (الهى) را در روز قيامت دور مىسازد (همانند كسى است كه هرگز آتش دوزخ به او نمىرسد)؟! و به ظالمان گفته مى شود: «بچشيد آنچه را به دست مىآورديد (و انجام مىداديد)!» (24)
كسانى كه قبل از آنها بودند نيز (آيات ما را) تكذيب نمودند، و عذاب (الهى) از جايى كه فكر نمىكردند به سراغشان آمد! (25)
پس خداوند خوارى را در زندگى اين دنيا به آنها چشانيد، و عذاب آخرت شديدتر است اگر مىدانستند. (26)
ما براى مردم در اين قرآن از هر نوع مثلى زديم، شايد متذكر شوند. (27)
قرآنى است فصيح و خالى از هر گونه كجى و نادرستى، شايد آنان پرهيزگارى پيشه كنند! (28)
خداوند مثالى زده است: مردى را كه مملوك شريكانى است كه درباره او پيوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردى كه تنها تسليم يك نفر است؛ آيا اين دو يكسانند؟! حمد، مخصوص خداست، ولى بيشتر آنان نمىدانند. (29)
تو مىميرى و آنها نيز خواهند مرد! (30)
سپس شما روز قيامت نزد پروردگارتان مخاصمه مىكنيد. (31)
پس چه كسى ستمكارتر است از آن كسى كه بر خدا دروغ ببندد و سخن راست را هنگامى كه به سراغ او آمده تكذيب كند؟! آيا در جهنم جايگاهى براى كافران نيست؟! (32)
اما كسى كه سخن راست بياورد و كسى كه آن را تصديق كند، آنان پرهيزگارانند! (33)
آنچه بخواهند نزد پروردگارشان براى آنان موجود است؛ و اين است جزاى نيكوكاران! (34)
تا خداوند بدترين اعمالى را كه انجام دادهاند (در سايه ايمان و صداقت آنها) بيامرزد، و آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند پاداش دهد! (35)
آيا خداوند براى (نجات و دفاع از) بندهاش كافى نيست؟! اما آنها تو را از غير او مىترسانند. و هر كس را خداوند گمراه كند، هيچ هدايتكنندهاى ندارد! (36)
و هر كس را خدا هدايت كند، هيچ گمراهكنندهاى نخواهد داشت آيا خداوند توانا و داراى مجازات نيست؟! (37)
و اگر از آنها بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده؟» حتما مىگويند:«خدا!» بگو: «آيا هيچ درباره معبودانى كه غير از خدا مىخوانيد انديشه مىكنيد كه اگر خدا زيانى براى من بخواهد، آيا آنها مىتوانند گزند او را برطرف سازند؟! و يا اگر رحمتى براى من بخواهد، آيا آنها مىتوانند جلو رحمت او را بگيرند؟!» بگو: «خدا مرا كافى است؛ و همه متوكلان تنها بر او توكل مىكنند!» (38)
بگو: «اى قوم من! شما هر چه در توان داريد انجام دهيد، من نيز به وظيفه خود عمل مىكنم؛ اما بزودى خواهيد دانست... (39)
چه كسى عذاب خواركنندهاى (در دنيا) به سراغش مىآيد، و (سپس) عذابى جاويدان (در آخرت) بر او وارد مىگردد!» (40)
ما اين كتاب (آسمانى) را براى مردم بحق بر تو نازل كرديم؛ هر كس هدايت را پذيرد به نفع خود اوست؛ و هر كس گمراهى را برگزيند، تنها به زيان خود گمراه مىگردد؛ و تو مامور اجبار آنها به هدايت نيستى. (41)
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مىكند، و ارواحى را كه نمردهاند نيز به هنگام خواب مىگيرد؛ سپس ارواح كسانى كه فرمان مرگشان را صادر كرده نگه مىدارد و ارواح ديگرى را (كه بايد زنده بمانند) بازمىگرداند تا سرآمدى معين؛در اين امر نشانههاى روشنى است براى كسانى كه انديشه مىكنند! (42)
آيا آنان غير از خدا شفيعانى گرفتهاند؟! به آنان بگو: «آيا (از آنها شفاعت مىطلبيد) هر چند مالك چيزى نباشند و درك و شعورى براى آنها نباشد؟!» (43)
بگو: «تمام شفاعت از آن خداست، (زيرا) حاكميت آسمانها و زمين از آن اوست و سپس همه شما را به سوى او بازمىگردانند!» (44)
هنگامى كه خداوند به يگانگى ياد مىشود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند مشمئز (و متنفر) مىگردد؛ اما هنگامى كه از معبودهاى ديگر ياد مىشود، آنان خوشحال مىشوند. (45)
بگو: «خداوندا! اى آفريننده آسمانها و زمين، و آگاه از اسرار نهان و آشكار، تو در ميان بندگانت در آنچه اختلاف داشتند داورى خواهى كرد!» (46)
اگر ستمكاران تمام آنچه را روى زمين است مالك باشند و همانند آن بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا كنند تا از عذاب شديد روز قيامت رهايى يابند؛و از سوى خدا براى آنها امورى ظاهر مىشود كه هرگز گمان نمىكردند! (47)
در آن روز اعمال بدى را كه انجام دادهاند براى آنها آشكار مىشود، و آنچه را استهزا مىكردند بر آنها واقع مىگردد. (48)
هنگامى كه انسان را زيانى رسد، ما را (براى حل مشكلش) مىخواند؛ سپس هنگامى كه از جانب خود به او نعمتى دهيم، مىگويد: «اين نعمت را بخاطر كاردانى خودم به من دادهاند»؛ ولى اين وسيله آزمايش (آنها) است، اما بيشترشان نمىدانند. (49)
اين سخن را كسانى كه قبل از آنها بودند نيز گفتند، ولى آنچه را به دست مىآوردند براى آنها سودى نداشت! (50)
سپس بديهاى اعمالشان به آنها رسيد؛ و ظالمان اين گروه ( اهل مكه) نيز بزودى گرفتار بديهاى اعمالى كه انجام دادهاند خواهند شد، و هرگز نمىتوانند از چنگال عذاب الهى بگريزند. (51)
آيا آنها ندانستند كه خداوند روزى را براى هر كس بخواهد گسترده يا تنگ مىسازد؟! در اين، آيات و نشانههايى است براى گروهى كه ايمان مىآورند. (52)
بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. (53)
و به درگاه پروردگارتان بازگرديد و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما آيد، سپس از سوى هيچ كس يارى نشويد!(54)
و از بهترين دستورهائى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى كنيد پيش از آنكه عذاب (الهى) ناگهان به سراغ شما آيد در حالى كه از آن خبر نداريد!» (55)
(اين دستورها براى آن است كه) مبادا كسى روز قيامت بگويد: «افسوس بر من از كوتاهيهايى كه در اطاعت فرمان خدا كردم و از مسخرهكنندگان (آيات او) بودم!» (56)
يا بگويد: «اگر خداوند مرا هدايت مىكرد، از پرهيزگاران بودم!» (57)
يا هنگامى كه عذاب را مىبيند بگويد: «اى كاش بار ديگر (به دنيا) بازمىگشتم و از نيكوكاران بودم!» (58)
آرى، آيات من به سراغ تو آمد، اما آن را تكذيب كردى و تكبر نمودى و از كافران بودى! (59)
و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مىبينى كه صورتهايشان سياه است؛ آيا در جهنم جايگاهى براى متكبران نيست؟! (60)
و خداوند كسانى را كه تقوا پيشه كردند با رستگارى رهايى مىبخشد؛ هيچ بدى به آنان نمىرسد و هرگز غمگين نخواهند شد. (61)
خداوند آفريدگار همه چيز است و حافظ و ناظر بر همه اشيا است. (62)
كليدهاى آسمانها و زمين از آن اوست؛ و كسانى كه به آيات خداوند كافر شدند زيانكارانند. (63)
بگو: «آيا به من دستور مىدهيد كه غير خدا را بپرستم اى جاهلان؟!» (64)
به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مىشود و از زيانكاران خواهى بود! (65)
بلكه تنها خداوند را عبادت كن و از شكرگزاران باش! (66)
آنها خدا را آن گونه كه شايسته است نشناختند، در حالى كه تمام زمين در روز قيامت در قبضه اوست و آسمانها پيچيده در دست او؛ خداوند منزه و بلندمقام است از شريكيهايى كه براى او مىپندارند (67)
و در «صور» دميده مىشود، پس همه كسانى كه در آسمانها و زمينند مىميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد؛ سپس بار ديگر در «صور» دميده مىشود، ناگهان همگى به پا مىخيزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند. (68)
و زمين (در آن روز) به نور پروردگارش روشن مىشود، و نامههاى اعمال را پيش مىنهند و پيامبران و گواهان را حاضر مىسازند، و ميان آنها بحق داورى مىشود و به آنان ستم نخواهد شد! (69)
و به هر كس آنچه انجام داده است بىكم و كاست داده مىشود؛ و او نسبت به آنچه انجام مىدادند از همه آگاهتر است. (70)
و كسانى كه كافر شدند گروه گروه به سوى جهنم رانده مىشوند؛ وقتى به دوزخ مىرسند، درهاى آن گشوده مىشود و نگهبانان دوزخ به آنها مىگويند: «آيا رسولانى از ميان شما به سويتان نيامدند كه آيات پروردگارتان را براى شما بخوانند و از ملاقات اين روز شما را بر حذر دارند؟!» مىگويند: «آرى، (پيامبران آمدند و آيات الهى را بر ما خواندند، و ما مخالفت كرديم!) ولى فرمان عذاب الهى بر كافران مسلم شده است. (71)
به آنان گفته مىشود: «از درهاى جهنم وارد شويد، جاودانه در آن بمانيد؛ چه بد جايگاهى است جايگاه متكبران!» (72)
و كسانى كه تقواى الهى پيشه كردند گروه گروه به سوى بهشت برده مىشوند؛ هنگامى كه به آن مىرسند درهاى بهشت گشوده مىشود و نگهبانان به آنان مىگويند:«سلام بر شما! گوارايتان باد اين نعمتها! داخل بهشت شويد و جاودانه بمانيد!» (73)
آنها مىگويند: «حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه به وعده خويش درباره ما وفا كرد و زمين (بهشت) را ميراث ما قرار داد كه هر جا را بخواهيم منزلگاه خود قرار دهيم؛ چه نيكوست پاداش عمل كنندگان!» (74)
(در آن روز) فرشتگان را مىبينى كه بر گرد عرش خدا حلقه زدهاند و با ستايش پروردگارشان تسبيح مىگويند؛ و در ميان بندگان بحق داورى مىشود؛ و (سرانجام) گفته خواهد شد: «حمد مخصوص خدا پروردگار جهانيان است!» (75)
ادامه مطلب
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
ص، سوگند به قرآنى كه داراى ذكر است (كه اين كتاب، معجزه الهى است). (1)
ولى كافران گرفتار غرور اختلافند! (2)
چه بسيار اقوامى را كه پيش از آنها هلاك كرديم؛ و به هنگام نزول عذاب فرياد مىزدند (و كمك مىخواستند) ولى وقت نجات گذشته بود! (3)
آنها تعجب كردند كه پيامبر بيمدهندهاى از ميان آنان به سويشان آمده؛ و كافران گفتند: اين ساحر بسيار دروغگويى است! (4)
آيا او بجاى اينهمه خدايان، خداى واحدى قرار داده؟! اين براستى چيز عجيبى است!» (5)
سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند: «برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد، اين چيزى است كه خواستهاند (شما را گمراه كنند)! (6)
ما هرگز چنين چيزى در آيين ديگرى نشنيدهايم؛ اين تنها يك آئين ساختگى است! (7)
آيا از ميان همه ما، قرآن تنها بر او ( محمد) نازل شده؟!» آنها در حقيقت در اصل وحى من ترديد دارند، بلكه آنان هنوز عذاب الهى را نچشيدهاند (كه اين چنين گستاخانه سخن مىگويند)! (8)
مگر خزاين رحمت پروردگار توانا و بخشندهات نزد آنهاست (تا به هر كس ميل دارند بدهند)؟! (9)
يا اينكه مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين و آنچه ميان اين دو است از آن آنهاست؟! (اگر چنين است) با هر وسيله ممكن به آسمانها بروند (و جلو نزول وحى را بر قلب پاك محمد بگيرند)! (10)
(آرى) اينها لشكر كوچك شكستخوردهاى از احزابند! (11)
پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پيامبران ما را) تكذيب كردند! (12)
و (نيز) قوم ثمود و لوط و اصحاب الايكه ( قوم شعيب)، اينها احزابى بودند (كه به تكذيب پيامبران برخاستند)! (13)
هر يك (از اين گروهها) رسولان را تكذيب كردند، و عذاب الهى درباره آنان تحقق يافت! (14)
اينها (با اين اعمالشان) جز يك صيحه آسمانى را انتظار نمىكشند كه هيچ مهلت و بازگشتى براى آن وجود ندارد (و همگى را نابود مىسازد)! (15)
آنها (از روى خيرهسرى) گفتند: «پروردگارا! بهره ما را از عذاب هر چه زودتر قبل از روز حساب به ما ده!» (16)
در برابر آنچه مىگويند شكيبا باش، و به خاطر بياور بنده ما داوود صاحب قدرت را، كه او بسيار توبهكننده بود! (17)
ما كوهها را مسخر او ساختيم كه هر شامگاه و صبحگاه با او تسبيح مىگفتند! (18)
پرندگان را نيز دسته جمعى مسخر او كرديم (تا همراه او تسبيح خدا گويند)؛و همه اينها بازگشتكننده به سوى او بودند! (19)
و حكومت او را استحكام بخشيديم، (هم) دانش به او داديم و (هم) داورى عادلانه! (20)
آيا داستان شاكيان هنگامى كه از محراب (داوود) بالا رفتند به تو رسيده است؟! (21)
در آن هنگام كه (بىمقدمه) بر او وارد شدند و او از ديدن آنها وحشت كرد؛ گفتند: «نترس، دو نفر شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى ستم كرده؛ اكنون در ميان ما بحق داورى كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدايت كن! (22)
اين برادر من است؛ و او نود و نه ميش دارد و من يكى بيش ندارم اما او اصرار مىكند كه: اين يكى را هم به من واگذار؛ و در سخن بر من غلبه كرده است!» (23)
(داوود) گفت: «مسلما او با درخواست يك ميش تو براى افزودن آن به ميشهايش، بر تو ستم نموده؛ و بسيارى از شريكان (و دوستان) به يكديگر ستم مىكنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند؛ اما عده آنان كم است!» داوود دانست كه ما او را (با اين ماجرا) آزمودهايم، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد. (24)
ما اين عمل را بر او بخشيديم؛ و او نزد ما داراى مقامى والا و سرانجامى نيكوست! (25)
اى داوود! ما تو را خليفه و (نماينده خود) در زمين قرار داديم؛ پس در ميان مردم بحق داورى كن، و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد؛ كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شديدى بخاطر فراموش كردن روز حساب دارند! (26)
ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست بيهوده نيافريديم؛ اين گمان كافران است؛ واى بر كافران از آتش (دوزخ)! (27)
آيا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند همچون مفسدان در زمين قرار مىدهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران؟! (28)
اين كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبر كنند و خردمندان متذكر شوند! (29)
ما سليمان را به داوود بخشيديم؛ چه بنده خوبى! زيرا همواره به سوى خدا بازگشت مىكرد (و به ياد او بود)! (30)
به خاطر بياور هنگامى را كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو را بر او عرضه داشتند، (31)
گفت: «من اين اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم (و مىخواهم از آنها در جهاد استفاده كنم»، او همچنان به آنها نگاه مىكرد) تا از ديدگانش پنهان شدند. (32)
(آنها به قدرى جالب بودند كه گفت:) بار ديگر آنها را نزد من بازگردانيد! و دست به ساقها و گردنهاى آنها كشيد (و آنها را نوازش داد). (33)
ما سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى افكنديم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه كرد. (34)
گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حكومتى به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد، كه تو بسيار بخشندهاى! (35)
پس ما باد را مسخر او ساختيم تا به فرمانش بنرمى حركت كند و به هر جا او مىخواهد برود! (36)
و شياطين را مسخر او كرديم، هر بنا و غواصى از آنها را! (37)
و گروه ديگرى (از شياطين) را در غل و زنجير (تحت سلطه او) قرار داديم، (38)
(و به او گفتيم:) اين عطاى ما است، به هر كس مىخواهى (و صلاح مىبينى) ببخش، و از هر كس مىخواهى امساك كن، و حسابى بر تو نيست (تو امين هستى)! (39)
و براى او ( سليمان) نزد ما مقامى ارجمند و سرانجامى نيكوست! (40)
و به خاطر بياور بنده ما ايوب را، هنگامى كه پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده است. (41)
(به او گفتيم:) پاى خود را بر زمين بكوب! اين چشمه آبى خنك براى شستشو و نوشيدن است! (42)
و خانوادهاش را به او بخشيديم، و همانند آنها را بر آنان افزوديم، تا رحمتى از سوى ما باشد و تذكرى براى انديشمندان. (43)
(و به او گفتيم:) بستهاى از ساقههاى گندم (يا مانند آن) را برگير و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشكن! ما او را شكيبا يافتيم؛ چه بنده خوبى كه بسيار بازگشتكننده (به سوى خدا) بود! (44)
و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، صاحبان دستها(ى نيرومند) و چشمها(ى بينا)! (45)
ما آنها را با خلوص ويژهاى خالص كرديم، و آن يادآورى سراى آخرت بود! (46)
و آنها نزد ما از برگزيدگان و نيكانند! (47)
و به خاطر بياور «اسماعيل» و «اليسع» و «ذا الكفل» را كه همه از نيكان بودند! (48)
اين يك يادآورى است، و براى پرهيزكاران فرجام نيكويى است: (49)
باغهاى جاويدان بهشتى كه درهايش به روى آنان گشوده است، (50)
در حالى كه در آن بر تختها تكيه كردهاند و ميوههاى بسيار و نوشيدنيها در اختيار آنان است! (51)
و نزد آنان همسرانى است كه تنها چشم به شوهرانشان دوختهاند، و همسن و سالند! (52)
اين همان است كه براى روز حساب به شما وعده داده مىشود (وعدهاى تخلف ناپذير)! (53)
اين روزى ما است كه هرگز آن را پايانى نيست! (54)
اين (پاداش پرهيزگاران است)، و براى طغيانگران بدترين محل بازگشت است: (55)
دوزخ، كه در آن وارد مىشوند؛ و چه بستر بدى است! (56)
اين نوشابه «حميم» و «غساق» است ( دو مايع سوزان و تيره رنگ) كه بايد از آن بچشند! (57)
و جز اينها كيفرهاى ديگرى همانند آن دارند! (58)
(به آنان گفته مىشود:) اين گروهى است كه همراه شما وارد دوزخ مىشوند (اينها همان سران گمراهيند)؛ خوشامد بر آنها مباد، همگى در آتش خواهند سوخت! (59)
آنها (به رؤساى خود) مىگويند: «بلكه خوشامد بر شما مباد كه اين عذاب را شما براى ما فراهم ساختيد! چه بد قرارگاهى است اينجا!» (60)
(سپس) مىگويند: «پروردگارا! هر كس اين عذاب را براى ما فراهم ساخته، عذابى مضاعف در آتش بر او بيفزا!» (61)
آنها مىگويند: «چرا مردانى را كه ما از اشرار مىشمرديم (در اينجا، در آتش دوزخ) نمىبينيم؟! (62)
آيا ما آنان را به مسخره گرفتيم يا (به اندازهاى حقيرند كه) چشمها آنها را نمىبيند؟! (63)
اين يك واقعيت است گفتگوهاى خصمانه دوزخيان! (64)
بگو: «من تنها يك بيمدهندهام؛ و هيچ معبودى جز خداوند يگانه قهار نيست! (65)
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، پروردگار عزيز و غفار!» (66)
بگو: «اين خبرى بزرگ است، (67)
كه شما از آن روىگردانيد! (68)
من از ملا اعلى (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامى كه (درباره آفرينش آدم) مخاصمه مىكردند خبر ندارم! (69)
تنها چيزى كه به من وحى مىشود اين است كه من انذاركننده آشكارى هستم!» (70)
و به خاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل مىآفرينم! (71)
هنگامى كه آن را نظام بخشيدم و از روح خود در آن دميدم، براى او به سجده افتيد!» (72)
در آن هنگام همه فرشتگان سجده كردند، (73)
جز ابليس كه تكبر ورزيد و از كافران بود! (74)
گفت: «اى ابليس! چه چيز مانع تو شد كه بر مخلوقى كه با قدرت خود او را آفريدم سجده كنى؟ ! آيا تكبر كردى يا از برترينها بودى؟! (برتر از اينكه فرمان سجود به تو داده شود!)» (75)
گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريدهاى و او را از گل!» (76)
فرمود: «از آسمانها (و صفوف ملائكه) خارج شو، كه تو رانده درگاه منى! (77)
و مسلما لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود! (78)
گفت: «پروردگارا! مرا تا روزى كه انسانها برانگيخته مىشوند مهلت ده!» (79)
فرمود: «تو از مهلت دادهشدگانى، (80)
ولى تا روز و زمان معين!» (81)
گفت: «به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد، (82)
مگر بندگان خالص تو، از ميان آنها!» (83)
فرمود: «به حق سوگند، و حق مىگويم، (84)
كه جهنم را از تو و هر كدام از آنان كه از تو پيروى كند، پر خواهم كرد!» (85)
(اى پيامبر!) بگو: «من براى دعوت نبوت هيچ پاداشى از شما نمىطلبم، و من از متكلفين نيستم! (سخنانم روشن و همراه با دليل است!)» (86)
اين (قرآن) تذكرى براى همه جهانيان است؛ (87)
و خبر آن را بعد از مدتى مىشنويد! (88)
ادامه مطلب