لطفا کمي صبر کنيد...

www.yaghin.orq.ir:آدرس كوتاه وبلاگ

لطفا چند لحظه صبر كنيد












آخرین مطالب ارسالی
پروردگارا!
خدا وبنده
نقد طب مدرن از دیدگاه آیت الله جوادی آملی
دستورالعمل علامه طباطبائی در باب گناه
تعویذی جهت عدم تاثیر سموم غذا
انتقال عوارض مادی و معنوی در اثر انتقال خون
طول عمر با عمل به دستورات طبی دین
مزاج شناسی و سلوک عرفانی
نکته ای از ابن سینا
فلسفه نخوردن چای از زبان شیخ بهلول گنابادی
نتایج شگفت انگیز تعادل طبایع و صافی مزاج ها در کلامی اعجاز گونه از امیرالمؤمنین:
توصیه های طبی از مرحوم آقا فخر تهرانی
پاسخ امام رضا علیه السلام به یک شبهۀ طبی
اثر قضای الهی در امر درمان
چـند حـدیث طـبی در مـورد کـودکــان
معجون شفابخش قرآني
نطفه(تطهیرقوّه مولّده)
تو ابدی هستی پس به مقدار ابد خویش توشه بردار
فرزند شما قیامت شماست..:
درد عشق
نکوهش ازغفلت زدگان
ارزش یادمرگ
زهى مراتب خوابى كه به ز بيدارى است !
داستان زیبای عشق جوان به دختر
ماجرای لحظاتی تا مرگ
توصیه های پزشکی علامه حسن زاده آملی
اختلاف و فرق آفرینش زن و مرد:
حدیثی چند در خصوص عیادت از مریض ودعایی که خود بیمار باید بخواند
یک مکاشفه از علامه حسن حسن زاده
10 نکته برای پرورش روح
7 نکته پیرامون دوام توبه
5 مرحله مهم در دعا
هیچ کس در قبر آرام نیست
نظر آیةالله بهجت درباره مختار
كتاب شناسي عرفان
غزلي عارفانه از مرحوم آيت‌الله علي صافي
توصيه‌هاي آيت‌الله بهجت در مورد عزاداري و گريه بر امام حسين (ع)
عنایت حضرت ابوالفضل و حورالعین بهشتی برای ازدواج
مبتلا شدن انسان به بلای معصوم (علیه‎السلام)
ریاضت، شرعی یا باطل؟
عمل خالص
پسرم سوره حشر را بخوان!
زیاد با مردم قاطی نشو!
قاتل واقعی امام حسین علیه السلام
آیا به قبرستان رفته‌اید؟!
درختی مرموز در بهشت!
روایتی که اشک علی را درآورد!
اجل معلق
سنت مرموز خدا در کمین انسانها
آموزش اسم اعظم
معرفی اهالی بهشت
جهنم هم چشم و گوش دارد!
آیا بهشت درب خروجی هم دارد؟
چگونه مرگ را به تاخیر اندازیم؟
در شگفتم از کسی که اندوهی به او دست دهد و به این ذکر شریف پناه نبرد
کلمه شفابخش قرآنی
موت اختیاری
کتاب بسیار آموزنده نشان از بی نشان ها
اگر نفْس را مشغول نداری او تو را به خود مشغول می‌کند:آیت الله حسن حسن‌زاده آملی
سیر و سلوک به روش پیامبر
موانع سیر و سلوک- آیة الله جوادی آملی
حالات زمان مرگ
تجسم اعمال
بازرسان قبر
ترسیمى از حیات برزخى
چراغی برای روشنی قبر
مسئله وجود در مکتب ابن عربي
از زيباشناسي تا معرفت شناسي
آفرينش انسان از ديدگاه فلسفه و عرفان اسلامى
عشق در انديشه منصور حلاج
راز « اناالحق » حلاج
معنى «اناالحق» منصور حلاج
عرفان حقيقي، عرفان‌هاي دروغين
پنج نکته ی عرفانی
دولت عاشقی
تجربه‌های عرفانی و شبه‌عرفانی
جایگاه شریعت در قلمرو عرفان
ماهیت وحی با تجربه عارفانه چه تفاوتی دارد؟
زهد از منظر اسلام در مناظره امام صادق علیه السلام با صوفیان
کتاب: ادب حضور ترجمه فلاح السائل:تالیف علامه بزرگوار سید بن طاووس( قدس سره)
کتاب داستانهای عارفانه در آثار علامه آیه الله حسن زاده آملی: اثر عباس عزیزی
کتاب مشاهیر
کتاب متن کامل و ترجمه مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه
کتاب شبی در برزخ:اثرحسن عسکری راد
کتاب راه خودسازی (چهل مجلس):نوشته جواد حبیبی تبار
کتاب روح عرفانی روح الله (شامل 313 دستورالعمل عرفانی از حضرت امام خمینی -ره)
سخنرانی ازآیت الله حسن زاده آملی
کتاب ارشاد قلوب دیلمی
کتاب در محضر علامه طباطبایی قدس سره
کتاب در محضر عارفان اثر واصف بادکوبه ای
کتاب عرفان حافظ :اثر شهید مرتضی مطهری
کتاب اسرار نماز:تالیف شیخ ثانی
کتاب انسان کامل: اثر شهید مرتضی مطهری
کتاب گاهی به آسمان نگاه کن(داستان هایی از عارفان)
کتاب نردبان آسمان
کتاب برگى از دفتر آفتاب (شرح حال شيخ ‌السالكين حضرت آيت اللّه العظمى بهجت ):اثر : رضا باقى زاده
دانلود سه کلیپ با حجم کم از عارف واصل حاج محمد اسماعیل دولابی
کلیپ تصویری جمال آفتاب - یادبود عارف واصل حاج شیخ علی آقای سعادت پرور
فیلم نماز آیت الله بهجت

آرشيو مطالب
اسفند 1391
بهمن 1391
فروردین 1390
آذر 1388
دی 1388
آبان 1388
بهمن 1388







مهدي کيست؟...وبلاگ فرهنگي و اطلاع رساني حضرت مهدي(عج


http://yaghin.tk

http://www.yaghin.com.nu

http://yaghin.zim.ir

http://yaghin.utc.ir

http://yaghin.bdl.ir

http://yaghin.orq.ir

http://yaghin.vov.ir
























  
   
http://arefane.persiangig.com/reflection.js
آخرین اخبار وبلاگ:
         
         
         

پیامک عرفانی سری اول
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم ، چرا که سالها به اجبار خواهیم خفت . . .
………………………………………….
گویند آن سوی ناکامی ها همیشه خدائی هست که داشتنش
جبران همه ناکامی هاست . . .
………………………………………….
برای بلند شدن باید خم شد ، گاهی مشکلات تو را خم میکنند
و بدان آغاز ایستادن است . . .
……………………………………….
هنگامی که دوستی به مشکلی برخورده است ، او را با پرسیدن اینکه :
“چه کاری میتونم برات انجام بدم”
آزار ندهید ، یک فکر مناسب بکنید و آن را انجام دهید . . .
………………………………………….
باد می وزد …
میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی
تصمیم با تو است . . .
………………………………………….
زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . . .
………………………………………….
دوست داشتن بهترین شکل مالکیت
و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است . . .
………………………………………….
خوب گوش کردن را یاد بگیریم…
گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند . . .
……………………………………….
اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ، میفهمم که راه را اشتباه رفته ام . . .
………………………………………….
وقتی از شادی به هوا میپری ، مواظب باش کسی زمین رو از زیر پاهات نکشه . . .
………………………………………….
مهم بودن خوبه ولی خوب بودن خیلی مهم تره . . .
………………………………………….
فراموش نکن قطاری که ار ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد
ولی راه به جائی نخواهد برد . . .
………………………………………….
انتخاب با توست ، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان
یا بگوئی : خدا به خیر کنه ، صبح شده . .
( وین دایر )
………………………………………….
اگر در کاری موفق شوی ، دوستان دروغین و دشمنان واقعی
بدست خواهی آورد . . .
……………………………………….
قلب شکستن هنر انسان هاست ، گر شکستی قلبی
فردا میشکند دگری قلب تو را  . . .
………………………………………….
زندگی کتابی است پر ماجرا ، هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز . . .
………………………………………….
مثل ساحل آرام باش ، تا مثل دریا بی قرارت باشند . . .
………………………………………….
جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار ، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست . . .
………………………………………….
یک دوست وفادار تجسم حقیقی از جنس آسمانی هاست
که اگر پیدا کردی قدرش را بدان . . .
…………………………………….
همیشه خواستنی ها داشتنی نیست ، همیشه داشتنی ها خواستنی نیست . . .
………………………………………….
بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا . . .
………………………………………….
به کم نور ترین ستاره ها قانع باش ، چراکه چشم همه به سوی پر نور ترین ستاره هاست . . .
………………………………………….
فکر کردن به گذشته ، مانند دویدن به دنبال باد است . . .
………………………………………….
کسی که به فکر درست کردن آینده خودش نیست ، نمیتونه آینده کسی باشه . . .
………………………………………….
آدمی ساخته افکار خویش است ، فردا همان خواهد شد که آنروز به آن می اندیشد . . .
………………………………………….
امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمار
شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد . . .
………………………………………….
هیچ وقت به خدا نگو یه مشکل بزرگ دارم
به مشکل بگو من یه خدای بزرگ دارم . . .
………………………………………….
اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد
صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد . . .
………………………………………….
کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن ، شاید امید تنها دارائی او باشد . . .
………………………………………….
شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت ، پس همیشه شاد باش . . .
………………………………………….
توی دنیا دو نفر باش یکی واسه خودت و یکی برای دیگری
واسه خودت زندگی کن و برای دیگری زندگی باش . . .
………………………………………….
هیچ گاه از دوست داشتن انصراف نده ، حتی اگه بهت دروغ گفت
بازم بهش فرصت جبران را بده . . .
………………………………………….
همیشه یادمان باشد که زندگی پیمودن راهی برای رسیدن به خداست
و قدم هایمان باید طوری باشد که حتی دانه کشی زیر پایمان له نشود . . .
………………………………………….
برای روز های بارانی سایه بانی باید ساخت / برای روزهای پیری اندوخته ای باید داشت . . .
………………………………………….
زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی
که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتن آن را از بین میبرد . . .
………………………………………….
برای آنان که مفهوم پرواز را نمیفهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی . . .
………………………………………….
برنده میگوید مشکل است اما ممکن
بازنده میگوید ممکن است اما مشکل . . .
………………………………………….
فرق است بین دوست داشتن و داشتن  دوست
دوست داشتن امری لحظه ایست
ولی داشتن دوست استمرار لحظه های دوست داشتن است . . .
………………………………………….
وقتی پایت خواب می رود نمی توانی درست راه بروی لنگ می زنی!
وقتی قلبت خواب می رود نمی توانی درست فکر کنی عاشق می شوی . . .
………………………………………….
اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند ما همه به خیال اینکه زیادی داریم فروشنده خواهیم بود
………………………………………….
علف هرز چیه؟؟!
گیاهی که هنوز فوایدش کشف نشده . . .
………………………………………….
از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛
با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود
شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند . . .
………………………………………….
زنان هوشیارتر از آن هستن که مردانگی خود را به همسران خود نشان بدهند . . .
………………………………………….
تاریک ترین ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید است
پس همیشه امید داشته باش . . .
………………………………………….
چه خوب می شد اگر ، اطلاعات را با عقل اشتباه نمی گرفتیم و عشق را با هوس
و حقیقت را با واقعیت و حلال را با حرام و دنیا را با عقبی و رحمان را با شیطان
 نگاشته شده توسط سعيد عزيزي کواکي در دوشنبه 25 آبان 1388  ساعت 9:16 AM
| نظرات 0 | لینک مطلب

دانلود کتاب صد کلمه در معرفت نفس - علامه حسن زاده pdf

باز هم عاشقان دانلود کتاب های مذهبی خصوصا کتابهای عرفانی میتوانند با دانلود کتاب ارزشمند و گرانقدر صد کلمه در معرفت نفس تالیف استاد کامل حضرت علامه حسن حسن زاده آملی روح و جان خود را جلا دهند و خود را در مرتبه خود سازی و خود شناسی بالاتر ببرند. در ضمن این کتاب به صورت pdf  است که برای استفاده باید برنامه آکروبات ریدر را روی رایانه خود نصب کنید.

البته منتظر قرار دادن کتابهای دیگر علامه حسن حسن زاده آملی برای دانلود باشید.

این کتاب بسیار ارزشمند تقدیم به همه دوستداران علامه حسن زاده و الهی معرفت نفس نصیب همه ما شود
دانلود کتاب صد کلمه در معرفت نفس اثر علامه حسن حسن زاده آملی
 نگاشته شده توسط سعيد عزيزي کواکي در یک شنبه 24 آبان 1388  ساعت 1:20 AM
| نظرات 0 | لینک مطلب

دانلود کتاب شرح دفتر دل علامه حسن زاده - اثر استاد صمدی

برای علاقه مندان دانلود کتابهای عرفانی خصوصا دانلود کتابهای حضرت علامه ذو فنون حسن حسن زاده آملی و شاگرد بزرگوارشون حضرت آیت الله صمدی آملی دانلود کتاب شرح دفتر دل تالیف حضرت استاد صمدی آملی ، که شرحی است بر کتاب دفتر دل علامه حسن زاده ، قرار داده شده است.

چند سطری از مقدمه کتاب :

بسم الله الرحمن الرحيم
حق حمد به جميع السنه حامد و محمود، حق آفريننده دل است كه دريافت وجود مساوق با حق است . و صلوات و سلام نامعدود بر صاحب لواى حمد و پاسبان حرم دل و نائل مقام محمود، سيد انبياء محمد و احمد كه ادل شاهد و مشهود است .
و بر آل او كه اولش آدم اولياء الله ، سيد اوصياء نقطه بسمله كتاب موجود است ، و خاتمشان واسطه فيض جود، مركز دائره شهود، بقية الله صاحب و قدوه قلوب عارفان است .
و بعد اين صحيفه اى است مسمى به ( شرح دفتر دل ) كه شرح و تفسير و جيزه نوريه و عرشى ( دفتر دل ) شيخ عارف ، كامل مكمل ، واصل به مقام منيع قرب فريضه ، حضرت راقى به قله هاى معارف الهى ، و نائل به قله بلند و رفيع اجتهاد در علوم عقليه و نقليه ، صاحب علم و عمل ، و طود عظيم تحقيق و تفكير، حبر فاخر و بحر زاخر و علم علم ، عارف مكاشف ربانى ، فقيه صمدانى ، عالم به رياضيات عاليه از هيئت و حساب و هندسه ، عالم به علوم غربيه ، و متحقق به حقائق الهيه و اسرار سبحانيه ، مفسر تفسير انفسى قرآن فرقان ، استاد اكبر، معلم اخلاق ، مراقب ادب مع الله ، و مكمل نفوس ‍شيقه الى الكمال آية الله العظمى حضرت علامه ذوالفنون جناب حسن زاده آملى ( روحى فداه ) كه حقيقت علم را از كوثر ولايت عظماى الهى ، يعنى از دهن مطهر و منبع آب حيات انسانى ، ثامن الحجج حضرت ولى الله الاعظم على بن موسى الرضا عليهماالسلام چشيده است .

عارف مكمل ما، از اولياء الهى است كه مائده پرفائده حضرتش عاشقانى ارتزاق نموده اند، و در طول ولايت كبرى اوصياى حق ، سالكانى در كوى ولايتش شجره وجوديشان را بارور كرده اند و از منبع آب حيات علوم و معارف حقه الهيه اش بهره مند شدند كه طوبى لهم و حسن مآب .
توفيق الهى رفيق شد تا اين كمترين را گذارى به دفتر دل نصيب گردد. اما از باب اينكه : در نيابد حال پخته هيچ خام پس سخن كوتاه بايد والسلام ، بارقه اى بود كه از كلمات عرشى و نوريه صاحب دفتر دل و ارباب شهود وصول در صحف نوريه عرفانيه قبساتى جهت شرح دفتر دل بقلم آيد.
زيرا همانگونه كه اولين مفسر قرآن كريم صاحب مصحف منزل است كه بعضى از آيات كتابش را به بعضى از آيات ديگر آن بيان فرموده است ( ان القرآن بعضه بعضا )؛ و پس از آن جناب رسول الله صلى اللّه عليه و آله و اهل بيت عصمت - عليهم الصلاة و السلام - كه هر يك خود قرآن ناطق اند و سپس اكابر صحابه و تابعين و علماء الى زماننا هذا كه از ماءدبه آنان بهره مندند؛ همچنين اولين مفسر دفتر دل خود حضرتش است كه بعضى از كلمات نوريه اش بعض ديگر را بيان فرموده است .
دفتر دل برخاسته از قلب مباركى است كه محل تجلى انوار ملكوتى است و از بطنان عرش وجود عرفانيش در نوزده باب به عدد حروف كريمه مباركه ( بسم الله الرحمن الرحيم ) تنظيم يافت .
آنچه را كه حضرتش در دفتر دل در حال شهود و ذوق يافته است به تفسير لفظى و مفهومى در نمى آيد، بلكه در حقيقت مفسر حقيقى و شهودى و ذوقى آن صاحب اوست . آنهم براى انتقال آن به غير خودش از الفاظ و مفاهيم بايد استفاده شود كه شنونده در حجاب الفاظ و معانى نمى تواند آنچه را كه حقيقت و عينيت است دريابد.
قهرا بايد صاحب دل شد و قلب عرشى انسان مؤ من را در خويش فراهم ساخت كه ( الا يسعنى ارضى و لا بل يسعنى قلب عبدى المؤ من ) تا بشود به تفسير انفسى دفتر دل راه يافت .
بسيار روشن است كه دفتر دل شرح تطورات و تقلبات وجودى قلب انسان عارف است كه اگر كسى بخواهد اطوار وجودى قلب خويش را بشناسد از كوثر دفتر دل سيراب گردد كه :

دل ما دارد از رويش نشانی                  كه خود آرام نمى گردد زمانى

دفتر دل تفسير انفسى كتاب قلب عارف و اطوار ظهورات آن است تا كدام نيكبختى به دام گيرد و بدو بال پرواز دهد و از عالم ناسوت به ملكوت كشور وجود در قوس صعود سير دهد و از نقطه باء بسم الله وحدتش ‍بخشد.
دفتر دل گنجينه اسرار عارف است ، و مخازن ذخائر معارف عرفانيه است و درياى عظيم و عميقى است كه داراى درهاى الهيه گرانبها است كه غواصان را براى استخراج درهاى آن به غواصى دعوت مى كند و ساحل نشينان را بدون راهنما و سفينه نجات و مصباح هدى ، از نزديك شدن بدان بر حذر مى دارد؛ البته در ساحل آن نشستن و از تماشاى جمال دلربايش بهره جستن ، و از هيبت جلالش به دهشت و حيرت افتادن امرى است ممكن چه براى همگان لازم مى نمايد اما قطع اين مرحله بى همرهى خضر مكن ظلمات است بترس از خطر گمراهى .
دفتر دل حاوى همه اصول و امهات معارف حقه الهى است كه براى هر عارف صاحب دلى بكارد آيد و ياد و خاطره شيرين (گلشن راز) شيخ شبسترى رحمة الله عليه را در دلهاى مستعد زنده مى سازد.
حق ان است كه ارباب قلم و فضل و حقايق هر يك به مقدار ادارك و يافته هايشان به شرح آن بپردازند تا مائده پرفايده آن عام گردد.
وزان دفتر دل بوزان فصوص الحكم جناب شيخ اكبر محيى الدين بن عربى است زيرا كه در فصوص از بيست و هفت كلمه تامه الهيه سخن به ميان آورده است كه مراد بيست و هفت كلمه نوعيه است نه شخصيه زيرا كه هر سال ولى درحد و قدر خود به حكمى از احكام يكى از آن انواع نوريه محكوم و منسوب است كه از آن به مشهد و مشرب و قدم تعبير مى كنند و گويند فلانى مثلا موسوى مشهد، و يا عيسوى مشهد و يا محمدى مشرب و مشهد است دفتر دل نيز بيانگر تطورات دل و قلب عارف در نوزده مشهد و مشرب به عدد حروف بسمله است كه مثلا گوييم فلانى بر مشرب و مشهد كن است و يا بر مشهد اسم شريف محيى است و يا بر اسم شريف فتاح ، فتاحى مشرب است تا يار كه را خواهد و ميلش به كه باشد.
محور مطالب و مسائل دفتر دل كه حاوى هزار و پانصد و يك بيت است ، كريمه بسم الله الرحمن الرحيم است كه در نوزده فصل در نوزده موضوع به عدد حروف آن بحث كرده است .
لذا دفتر دل تمثل همه حقايق حكمى و عرفانى است كه بيانگر اسرار نظام هستى به عنوان شرح تطورات بسم الله الرحمن الرحيم است .
اين دفتر بيان اطوار شهودى و حالات عينى صاحب اوست كه به عنوان يك شخص نيست بلكه حالات هر صاحب دلى را در شوونات غير متناهيه او بيان مى كند.

دانلود کتاب شرح دفتر دل علامه حسن زاده اثر حضرت استاد صمدی آملی

حجم کتاب : 500  کیلو بایت 
 نگاشته شده توسط سعيد عزيزي کواکي در یک شنبه 24 آبان 1388  ساعت 1:18 AM
| نظرات 1 | لینک مطلب

دانلود کتاب الهی نامه علامه حسن زاده آملی

کتاب الهی نامه از سری کتابهای ارزشمند حضرت آیت الله علامه حسن حسن زاده آملی می باشد و برای دانلود علاقه مندان به کتابهای جناب علامه قرار داده شده است کتاب الهی نامه کتاب ارزشمند و پر برکت و انسان ساز است که نکات ظریف و لطیفی برای عاشقان سیر الی الله در قالب الهی به تحریر آمده است.

 الهی چگونه دعوی بندگی داشته باشم و ددان رامم نیستند و پرندگان از من میرمند.

الهي، شكرت كه فهميدم كه نفهميدم.

الهي، بدان بر ما حق بسيار دارند تا چه رسد به خوبان.

الهي، توفيق شب ‌‌خيزي و اشك ‌ريزي به حسن ده !

الهي، اگر بهشت شيرين است، بهشت آفرين شيرينتر است.

دانلود کتاب الهی نامه علامه حسن زاده آملی

کتاب در فرمت pdf و حجم کتاب 170 کیلو بایت می باشد.
 نگاشته شده توسط سعيد عزيزي کواکي در یک شنبه 24 آبان 1388  ساعت 1:09 AM
| نظرات 0 | لینک مطلب

علاج ما،اصلاح نفس است.


بسم الله الرحمن الرحیم
چه باید بکنیم در ابتلائات داخلیه و خارجیه؟ چه باید بکنیم؟ چه کار کردیم که به این چیزها مبتلا می شویم؟ فکر این را باید بکنیم، آخر ما چکار کردیم که بی سرپرست ماندیم؟
اشکال در این است که خودمان را اصلاح نمی کنیم و نکردیم و نخواهیم کرد، حاضر نیستم خودمان را اصلاح کنیم. اگر ما خودمان را اصلاح می کردیم، به این بلاها مبتلا نمی شدیم.
حضرت نبی اکرم (ص) فرمود:
« ألا اخبرکم بدائکم و دوائکم، داؤکم الذنوب ودواؤکم الاستغفار »
 ما می خواهیم هر چه دلمان می خواهد بکنیم، اما دیگران حق ندارند، به ما اسائه ای بکنند؛ ما خودمان، به نزدیکانمان، دوستانمان، هر چه بکنیم، بکنیم، اما دیگران، دشمنان، حق ندارند به ما اسائه ای بکنند.
آخر ما اگر خودمان را درست بکنیم، خدا کافی است، خدا هادی است. ما خودمان را نمی خواهیم درست بکنیم، اما از کسی هم نمی خواهیم آزار ببینیم. آنهایی که طبعشان آزار است، کار خودشان را می کنند، مگر اینکه یک کافی و یک حافظ جلوگیری بکند.
ما اگر خودمان به راه بودیم، در راه می رفتیم، چه کسی امیر المؤمنین علیه السلام را می کشت، چه کسی حسین بن علی علیه السلام را می کشت، چه کسی همین را (امام زمان علیه السلام) که حالا هست، هزار سال هست، او را مغلول الیدین کرد.
ما خودمان حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بکنیم. اگر خودمان را اصلاح بکنیم، به تدریج همه بشر، اصلاح می شوند.
ما می خواهیم اگر دلمان خواست دروغ بگوییم، اما کسی به ما حق ندارد دروغ بگوید؛ ما ایذاء بکنیم دوستان خودمان را، خوبان را، اما بدها حق ندارند به ما ایذاء بکنند.
بابا با خدا بساز، کار را درست می کند. چرا در خلوت و جلوت، دلت هر چه می خواهد می کنی؟ مگر نمی فرماید:
« و من یتق الله یجعل له مخرجاً، و یرزقه من حیث لا یحتسب، و من یتوکل علی الله فهو حسبه، إن الله بالغ أمره قد جعل الله لکل شیء قدراً. سوره طلاق/آیه 2- 3 »
آیا می شود ما با خدا نباشیم، خدا یار ما باشد در هر جزئی و کلی، در امور داخله و در امور خارجیه؛ پس هیچ چاره ای از بلیّات دنیویه و اخرویه، داخلیه و خارجیه نیست مگر خدائی بودن و با خدا بودن و با خداییها معیت داشتن و تبعیت داشتن.
ما اگر از انبیاء و اوصیاء دور شدیم، گرگهای داخل و خارج، بلا فاصله ما را می خورند.
ما اگر خدا ترس بودیم، از ما می ترسیدند کسانی که اصلاً نمی شناسند ما کی هستیم، چه کاره هستیم؛ می ترسند کاری بکنند که ما بر آنها غضبناک بشویم، چرا؟ چون دیگر غضب ما غضب خداست، اگر با خدا هستیم.
عرض کردند به سید الشهدا علیه السلام که اگر اذن بدهی همین حالا، هیچ جا نرفته، از جایت حرکت نکرده هلاک می کنیم دشمن ها را [ این را ] جن گفتند؛ فرمود:
« والله قدرت من از قدرت شما بیشتر است- این کسی است که اسم اعظم بلد است- لکن اگر من کشته نشوم، با چی امتحان می شوند این مردمی که این جورند. »
[ اینجا] دار امتحان است، شما در فکر این باشید که خودتان را اصلاح بکنید، ما بین خودتان و خدایتان عایقی، مانعی پیدا نشود. اگر اصلاح کردید، رفع مانع کردید بین خودتان و خدا و وسائط [ انبیاء و اوصیاء] خدا اصلاح می کند ما بین شما و خلق.
حالا واقع شدیم، کار را به جایی رساندیم، ماها، بزرگان ما از «سقیفه» در آن «حجره» قبل از آن «حجره» کار را به این جا رساندیم که وجب به وجب دشمنیم با هم. همه این کارها را دیده ایم که کار ماست این کار و الا چرا مسلمانها با هم دشمنند، تا برسد به اینکه غیر مسلمانها دشمنی نکنند با مسلمانها. چرا این جور است؟
همه را می بینیم کار ماست؛ از کار خودمان باید توبه کنیم [یا] توبه نباید بکنیم؟! هر چه اصلح شد برای ما فعلاً، آن را اختیار بکنیم!! بابا اصلح از این نیست که خودمان صالح باشیم.
حالا که این کارها را کرده ایم، باید توبه بکنیم، باید تضرع کنیم، با آن باب عالی و باب اعلی، باید به سوی او برویم [تا] ما را نجات بدهد، اول از شر خودمان و داخله خودمان، بعدها از شر خارجیها « أعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک » این شهوات، این غضبهای بیجا، این شهوات بیجا، همه اش جنود شیاطین اند، جنود کفارند اینها، که در داخله خود آدم [هستند].
بالاخره، حالا که کار را به اینجا رساندیم، خودمان می دانیم دوایش استغفار است،[آیا استغفار] می کنیم؟
چاره ای نیست از اینکه باید به سوی خدا برویم، اگر به سوی خدا نرفتیم موانع هم اگر رفع بشود، موقتاً رفع می شود، دائماً رفع نمی شود.
باید بدانیم که علاج ما اصلاح نفس است در همه مراحل؛ و از این مستغنی نخواهیم بود، و بدون این، کار ما تمام نخواهد شد.
با اعتراف به اینکه عمل از خودمان است که به سر ما آمده و می آید، تا خودمان را اصلاح نکنیم و با خدا ارتباط نداشته باشیم، با نمایندگان خدا ارتباط نداشته باشیم، کارمان درست نمی شود؛ امروز تا فردا، تا پس فردا، این که کار نشد.
تا رابطه ما با ولی امر، امام زمان صلوات الله علیه قوی نشود، آیا کار ما درست می شود بدون اصلاح نفس؟ آیا همین اینهایی که هستیم، آیا می شود تا خودمان را اصلاح نکنیم کار درست بشود؟
آیا تا در عالم « راشی » و « مرتشی » هست کار تمام می شود؟
از خودشان، «خوارزمی» نوشته است یک نفر از روسای قشون امیر المؤمنین صلوات الله علیه در «صفین» رسید به نزدیک خیمه معاویه بن ابی سفیان لعنه الله علیه، به طوری که کشتن - فضلاً از گرفتن معویه- پیش او آب خوردن بود. و در این نقل[ خوارزمی] هیچ اسمی از آن طرفی که « مالک اشتر» در آن جبهه و آن جاست، نمی آورد.
در همین حال معویه، [پیام] فرستاد برای این رئیس، که: غالب شدی و ما اعتراف داریم، اما به تو بگویم، اگر عقب نشینی کردی «خراسان» مال توست. این بدبخت شقی عقب نشینی کرد، «خراسان» را می خواست، مثل عمر بن سعد [که] «ری» را می خواستی، و کار شد آن جوری که شد که همه میدانیم. از خسران دنیا و آخرت [آن] بدبخت شقی فروخت دین را به دنیای خودش، قبل از اینکه «خراسان» به دست معاویه بیافتد، به درک رفت و مرد و به هیچ [چیز] نرسید، نه به «خراسان» نه به بهشت، هم جهنم، هم فقد «خراسان»، مثل عمربن سعد.
آیا تا اصلاح نکنیم خودمان را، می توانیم جامعه را اصلاح بکنیم؟ تو اگر خودت را، اصلاح نکنی در آخر کار، کار خودت را می کنی، همان آخر کار یک کلمه زیر گوش می گوید، فلان قدر که خواب ندیده باشی.
آیا می شود بدون اصلاح خود، کارمان را تمام بکنیم؟
اینهائی که با رشوه ها سر و کار دارند[ که] هیچ کسی اطلاع از حالشان ندارد که آیا این شخص محکم است یا محکم نیست؟ مرتشی است یا مرتشی نیست؟ پس معلوم می شود که ما نمی خواهیم، با اینکه نمی خواهیم، می خواهیم این راه را برویم.
مملکتی در آن، جاسوس، یا رشوه خوار، رشوه ده، واسطه باشد، [آیا] ممکن است کسی بگوید برویم اصلاح بکنیم؟ محال است، بدتر می کنیم چون که اگر نمی رفتیم آن کار نمی شد.
بالاخره باید خودمان را اصلاح بکنیم، منحصر است در این، و الا مگر در ایران (رضا خان) رشوه نخورد؟ [آیا] ایران را به او ندادند به شرط اینکه نوکرشان باشد؟ «مصطفی کمال» مگر « ترکیه» را به او ندادند به شرط اینکه نوکر باشد و مستعمرات را بدهد به کفار؟ آن یکی در «حجاز» مگر رشوه به او ندادند که «حجاز» را به تو می دهیم، آنها را می بریم بیرون؟ هر چه می خواهیم گوش بکن کار ما همین [است آیا] آنها از جهنم آمده بودند ما از بهشت؟ ما از خودمان هم باید بترسیم. حالا الحمدلله پیش نیامده چنین قضیه ای که بما بگویند یک چیزی که خواب هم نمی بینی به تو می دهیم، بعد هم بلدند چه جوری بگیرند از دست ما به چند برابر.
بالاخره ممکن نیست بدون اصلاح نفس کاری پیش برد،[یا] برای جامعه مان کاری بکنیم، همان رفیق نیمه راه خواهیم بود، خداحافظی می کنیم با هم در وقتش.
بالاخره حالا چه کار باید بکنیم، همان کاری که گفتیم، از اصلاح نمی شود دست برداشت.
خیلی خوب، حالا اصلاح فعلی ما در چیست؟ همان در برگشت از کارهایی را که ما می دانیم در داخل یا در خارج انجام می دهیم؛ با خارجیها ارتباط پیدا می کنیم، ارتباطی که بر له آنها است؛ نه ارتباطی که بر له ما باشد؛ والا با این «قرآن» واضح با این اشباه «قرآن»، « صحیفه سجادیه»، « نهج البلاغه» با اینها دیوار اگر مأذون بود تصدیق می کرد حرف ما را، با ما می شد، چطور شده ما اینجا ماندیم، دست گدایی به یک عده وحوش، حیوانات، درنده ها، دراز می کنیم، میل داریم به ما قرض بدهند؟
فلهذا [این کارها] کارهایی است که خودمان کردیم؛ تدبیری نیست غیر از اینکه فیما بعد نکنیم، بشناسیم خودمان را، خودمان را بشناسیم، نگذاریم از داخله ما وارد بشوند بر علیه ما کارهایی بکنند.
بالاخره[ آیا] نمی توانیم پیدا بکنیم خودمان را و مفسد و مصلح را، نمی توانیم؟
بالاخره باید خودمان را اصلاح کنیم، [آیا] این مقدار، نمی توانیم بگوئیم بابا [آن شخصی که] فلان کار را کرده، فلان حرف را زده، فلان مجلس، فلان کار را کرده، فلانی بوده، فلانی شاهد بوده، این کلمه را که نشر داده، این کلمه را که افشا کرده، فلانی است، فلان جا ضبط کرده؛ کلامش را بشناسید کسانی را که این کارها را می کنند؛ بشناسید، همین [حالا] بشناسید فردا نگوئید نه نمی شناختیم، نمی دانستیم. اگر واضح و روشن بشود علاج یک کاری، بگوئیم نه که ما که خبری نداشتیم، ما که نمی دانستیم چه اشخاصی بوده اند، چه چیزی بوده است، چه نبوده است، چه کسی گفته بوده؟
بالاخره باید به همدیگر معرفی بکنیم [که] فلانی رفیق است، فلانی بالفعل رفیق است اما تا کی، معلوم نیست، خدا می داند تا چه باشد، تا چقدر بدهد، تا چقدر ما را اشباع بکند، تا چقدر ما را، میل ما را، نفسانیت ما را ابقا کند. بالاخره همین معرفی کردن به طوری که دیگر فردا کسی نگوید اینکه نه یک اشاعاتی بود اما حقیقت نداشت، نتوانستیم پیدا بکنیم. بابا همینهائی که آمدند فلان مطلب را پیشنهاد کرده اند توی آنها فلان و فلان است، آن سابقه اش آن جور است. بابا بترس برای دین، بترس برای خدا، افسار خودت را نده به کسی که نمی شناسی، او را معیت نکن، کاملاً دور خودت را حفظ کن.
یک آقائی [خرم آبادی بود] گفت که یک کسی در بازار تهران نزدش آمد که آقا این- مثلاً ده تومانی را- خرد کن.
گفت: من کیفم را درآوردم دیدم فقط ده تومان دارم؛ گفتم: ببین آقا من توی کیفم همه اش ده تومانی است من پول خرد ندارم به شما بدهم » [ این آقا] می گفت جلوی چشم من [که خودم]، می دیدم این [ شخص] جوری پولهای مرا از توی کیف من درآورد و رفت که من متحیر ماندم که این [شخص] چگونه پولها را برد. [آیا] سحر کرد؟ چه جوری برد؟ نفهمیدم.
آن آقا می گفت: حالا هر کسی از من سوالی کند تمام اطرافم را خیلی خوب نگاه می کنم و عبایم را هم جمع می کنم. بعد جواب می دهم.
حالا ما این همه قضایا را می بینیم باز هم نمی ترسیم از کسی! آیا توکل ما بر خدا زیاد است یا قوت ایمان ما زیاد است!! آری کسی نمی تواند ما را گول بزند!! بابا، از دوستان شما به شما مواصلت می کنند. نه از دشمنهای شما.
بالاخره باید همین کارها را بکنیم [تا] در بین خودمان اختلاطی نشود، آب آلوده نشود، تا گرفته بشود ماهیها. در بین خودمان، فساد از این بالاتر نرود.
این یک مطلب، دوم: در خلوتمان با خدا، تضرعاتمان، توبه مان، نمازهایمان، عباداتمان، مخصوصاً دعای شریف « عظم البلاء و برح الخفاء » را بخوانیم؛ از خدا بخواهیم برساند صاحب کار را؛ با او باشیم. حالا اگر رساند؛ اگر نرساند، دور نرویم از کنار او، از رضای او دور نرویم. او می بیند، او می داند حرفهایی که ما به همدیگر می زنیم. او عین الله الناظره [است] و جلوتر از ماها می شنود حرف ما را؛ بلکه خودمان که حرف می زنیم این صدا از لب می آید به [طرف] گوش، فاصله ای دارد، او جلوتر از این فاصله، حرف خودمان را می شنود، از خودمان، کلام خودمان را؛ آن وقت [آیا] ما می توانیم کاری بکنیم که او نفهمد؟ می توانیم کاری بکنیم که او نداند؟
نقل کرده اند: دو نفر بودایی بودند[که] در دینشان نکاحی و سفاحی هست، با همه مواعده فحشا کردند؛ گفتند: باید یک مکان خلوتی پیدا بکنیم، یک خانه خلوتی پیدا کردند.
در این خانه هم یک اطاقی باید پیدا می کردند که، فرضاً اگر کسی داخل این خانه شد، نتواند داخل اتاق بشود، بالاخره یکی از آنها فهمید که در این اتاق بت هست، جامه ای برداشت روی بت انداخت که بت نبیند قضایای اینها را، آن خدای دروغی نبیند که دارند چکار می کنند!
آیا ما می توانیم از خدای حقیقی، مخفی بکنیم کار خودمان را که نبیند و نداند کار را انجام بدهیم.
می آیند به انسان می گویند: چیزی نیست یک نوشته ای را اجازه بده ما امضا بکنیم! لازم نیست زحمت بکشید شما امضا بکنید، شما اذن بده ما از جانب شما امضا بکنیم کار تمام است، آن هم مزدش، آن هم بهایش، آن هم...!
بالاخره، نمی توانیم از خدا مخفی بکنیم اعمال خودمان را، او قادر است، ناظر است، علیم است، حکیم است. تا با او نسازیم، کارمان درست نمی شود. حالا چه کار بکنیم؟ خودمان از خودمان بترسیم، فضلاً از دیگران، به جهت اینکه فردا ما چه می دانیم چه به ما می گویند.
بالاخره باید خودمان از خودمان در حفاظ باشیم؛ خوب ملتفت باشیم که از خودمان اغوا نشویم؛ از خودمان تهدید نشویم، از خودمان تطمیع نشویم. وقتی که همه این مطالب احراز شد، بین خودمان و خدایمان در خلوات از تضرعات از انابه و از توبه، و از طلب توبه، طلب توفیق به توبه، دست بر نداریم.
از خدا می خواهیم به توسط انبیاء و اوصیائش و وصیّ حاضرش که در پیش عارفین حاضر است که ما را منحرف نکند از خدایی بودن و از خداییان و از وسائط امداد خدا، و ما را منحرف نکند، بصیر و بینا بکند، خودشناس باشیم، خودیها را بشناسیم خداییها را بشناسیم، آن وقت خلاف اینها هم شناخته می شوند.
« والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته »
 نگاشته شده توسط سعيد عزيزي کواکي در شنبه 23 آبان 1388  ساعت 1:18 AM
| نظرات 0 | لینک مطلب

عارفانه هاي دولابي

از روزي که خداوند شما را افريده هرچه قشنگي و زيبايي از شما سرزده است همراه شماست.هرچه در طفوليت مادرت را بوييدي.پدرت را نگاه کردي.هرچه ثواب بردي همه همراه شماست.از زماني که خداوند تور ا افريد تا الان که در اينجا نشسته اي گويا يک ساعت است.چون زيبايي زمان و مکان و مدت نميخواهد.ممکن است سي چهل سال از عمرتان رفته باشد.اما هيچ نگاه نکن.ببين که خدا تو را افريد و اورد در اينجا نشاند.از اين راهها اورد.خوبيهايت همه همراه توست.هرچه را هم نديدي خداوند برايت شفاف ميکند و نشانت مي دهد.
- خواب موت اصغر است.پس اگر ميگوييم يک ساعت است که به دنيا امده اي روي اين حساب اشتباه نيست.وقتي از خواب بيدار مي شويم فرموده اند:بگوييد:الحمد لله الذي احياني بعد ما اماتني.خدايا تو را حمد ميگويم که بعد از مردن مرا زنده کردي.يعني مرده بودم زنده ام کردي.هرروز از خواب بلند ميشوي انگار خدا تازه شما را افريده و زنده کرده است.
- ان شاءالله گذشته ها را با استغفار و صلوات بر محمد و ال محمد جبران کنيد.بدانيد که دو سه ساعت است که زنده شده ايد و امده ايد اينجا دور هم نشسته ايم.خيلي راحت و ارام.هرکسي هم تورا ازار و اذيت کرده است براي او استغفار کن.خدا اين را ميخواهد.براي او استغفار کن همانطور که براي خودت استغفار ميکني.چه فرق ميکند؟اگر کسي ازاري به تو رسانده است.غضبي کرده است.تندي کرده است.اورا ببخش.چون خدا عفو را دوست دارد.
- انسان هرچه راه برود و خوبها به منزل او تشريف بياورند.و در قلب و جانش بيايند قلب او بزرگ ميشود.هرچه بيشتر خوبان را ياد کنيد دل و قلب شما بزرگتر ميشود.قلب ما خيلي بايد بزرگ شود.ان جا جايي است که خدا ميخواهد تشريف بياورد.خداوند فرموده است:من در اسمان ها و زمين نميگنجم.فقط قلب مومن جايگاه من است.وقتي ميهماني به اين عزيزي ميخواهد به خانه دل انسان بيايد بايد اميرالمومنين را ياد کرد تا به برکت ياد ان حضرت خانه تميز شود.وقتي ان حضرت را يد کرديد خانه دل خودش تميز ميشود.
- به وسيله نماز و ذکر و عمل صالح خانه تميز و مرتب ميشود.کم و زياد عمل اهميت ندارد.انچه مهم است اينست که بايد بداني چه ميکني و چه ميخواهي بکني.قصد شما اينست که خانه را تميز کني تا خوبها به خانه تو بيايند.ميخواهي خانه دل را تميز کني تا خدا تشريف بياورد.ابتدا پيغمبر و امام تشريف مي اورند.امام که تشريف اورد قلب شما ظهور حجت خداست.حضرت مي فرمايد:من امدم خدا هم خواهد امد.هستي مطلق.ظهور صغري و کبري
منبع : طوباي محبت ( سايت رهپويان وصال)
 نگاشته شده توسط سعيد عزيزي کواکي در شنبه 23 آبان 1388  ساعت 12:57 AM
| نظرات 0 | لینک مطلب

پاسخ به ده سوال عرفاني

سوال اول- در حديث آمده است که خداوند متعال فرموده من گنج پنهان بودم، پس خواستم که شناخته شوم خلق را آفريدم تا اين که شناخته شوم. آيا خداوند از چه کس يا کساني پنهان بود؟
پاسخ: مقصود اين عبارت مجازي است، يعني ذات در پرده هاي صفات و تعينات خود مخفي بود.
سوال دوم- با وجود آنکه کامل بودن ذات ازلي از ازل، خلق کائنات چرا به تاخير افتاد؟
پاسخ: حل اين سوال مشکل در اين است که اين فضل را به مشيت خالق مربوط بدانيم. «يفعل الله ما يشاء» و «يحکم ما يريد». البته قدرت خلق خالق هيچ وقت موقوف نبوده است.
سوال سوم- خلق کردن نوع انسان که براي ظهور و تکميل اسماي الهي است، چرا دير انجام شده است؟
پاسخ: نوع انساني مهم ترين مخلوق خالق است و بنابراين نخست اسباب کائنات به منزلة صدف فراهم شد و پس از آن آدم (عليه السلام) به منزلة دري در آن صدف به عالم وجود آمد.
سوال چهارم- حضرت محمد‌(صلي الله عليه و آله) با وجود مقدم بودن بر آدم (عليه السلام) و انبياي ديگر (عليهم السلام) چرا آخر از همه ظهور فرموده اند؟
پاسخ: آدم (عليه السلام) بدايت کمال و خاتم (صلي الله عليه و آله) نهايت کمال است و بدايت مقدم بر نهايت است و ديگر آنکه محمد (صلي الله عليه و آله) مظهر ذات حق است و آدم مظهر صفات او تعالي و انبياي ديگر در وسط قرار دارند، پس ظهور محمد (صلي الله عليه و آله) به تاخير بنابر کمالات نهايي آن سرور کائنات است.
سوال پنجم- با وجود حقيقت وحدت، تعدد و تکثر در کائنات براي چيست؟
پاسخ: صفات در صورت تعدد و تکثر است و ذات يکي است.
سوال ششم- با وجود نقائص صوري در انسان، تکريم شرافت او در کائنات چطور است؟
پاسخ: تکريم انسان بنابر خواص مجموعي اوست و مهم ترين خاصيت او خاصيت جذب انوار الهي است.
سوال هفتم- عالم به کدام صفت خداوندي مورد خلق واقع شده است؟
پاسخ: از صفت جمال.
سوال هشتم- در محبت خداوندي چه روشي اقرب الي الصواب است؟
پاسخ: رجاء.
سوال نهم- اولين چيز بزرگ که خداوند متعال آن را ظاهر ساخت، چه بوده است؟
پاسخ: با اختلاف روايات، روح محمدي (صلي الله عليه و آله)، يا عقل، يا نور، يا قلم و هر چهار بنابه دلايلي از يک جوهر است.
سوال دهم- روح از صفات حق است يا از ذاتش؟
پاسخ: به قول بعضي از نور ذات و به قول بعضي از صفت جمال و جلال، حضرت نجم الدين کبري از ابوبکر واسطي نقل کرده است که او گفته است: دو صفت جمال و جلال حق با يکديگر برخورد کردند و از آن برخورد روح انسان تولد يافت. 
منبع رساله پرسش و پاسخ- مير سيد علي همداني 
 نگاشته شده توسط سعيد عزيزي کواکي در شنبه 23 آبان 1388  ساعت 12:48 AM
| نظرات 0 | لینک مطلب










درباره وبلاگ
حال ما برق جهان است دمي پيدا و ديگر دم نهان است گهي در طارم اعلي نشينم گهي تا پشت پاي خود نبينم

موضوعات
حکایات عرفانی
سخنان و احوالات عارفان
سخنرانی
کلیپ های تصویری
کتابهای مخصوص موبایل
کتابهای مخصوص کامپیوتر
مقاله های عرفانی
پیامک های عرفانی
اشعار عرفاني
آموزش طب اسلامی

پیوندها
یکــــ قدم تا رهایـــــى
عارفان
اخلاق و عرفان
سايت سيناي سلامت
سايت خبري رجانيوز
پایگاه اطلاع رساني علامه حسن زاده آملی
آیت الله سبحاني
پایگاه اطلاع رسانی شهيد مطهري
پایگاه اطلاع رسانی دكتر چمران
پایگاه اطلاع رسانی امام موسي صدر
سايت خبري استقامت
پایگاه اطلاع رسانی استاد حسين انصاريان
سايت خبري صداي شيعه
سايت ياسين مديا
سايت شهيد آويني
سايت خبري قائم نيوز
پایگاه اطلاع رسانی شیعیان
سايت بچه هاي قلم
سايت صالحين شيعه
سايت خبري سلام شيعه
سايت خبري شيعه نيوز
آیت الله سیستانی
آیت الله مکارم شیرازی
آیت الله خراسانی
آیت الله بهجت
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری
پایگاه اطلاع رسانی تبیان
پایگاه اطلاع رسانی راسخون

آمار وبلاگ
کل بازدید ها : 461868
تعداد کل پست ها : 141
تعداد کل نظرات : 13
تاریخ آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 21 مهر 1395 
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 30 مهر 1388 


کد آهنگ

09373414978
نام کاربری :
کلمه عبور :



  • تعداد صفحات :5
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
  • 4  
  • 5  

کپي برداري از مطالب وبلاگ فقط با ذکر منبع مجاز ميباشد

All Rights Reserved 2009-2010 © by yaghin.rasekhblog.com