لطفا کمي صبر کنيد...

www.yaghin.orq.ir:آدرس كوتاه وبلاگ

لطفا چند لحظه صبر كنيد












آخرین مطالب ارسالی
پروردگارا!
خدا وبنده
نقد طب مدرن از دیدگاه آیت الله جوادی آملی
دستورالعمل علامه طباطبائی در باب گناه
تعویذی جهت عدم تاثیر سموم غذا
انتقال عوارض مادی و معنوی در اثر انتقال خون
طول عمر با عمل به دستورات طبی دین
مزاج شناسی و سلوک عرفانی
نکته ای از ابن سینا
فلسفه نخوردن چای از زبان شیخ بهلول گنابادی
نتایج شگفت انگیز تعادل طبایع و صافی مزاج ها در کلامی اعجاز گونه از امیرالمؤمنین:
توصیه های طبی از مرحوم آقا فخر تهرانی
پاسخ امام رضا علیه السلام به یک شبهۀ طبی
اثر قضای الهی در امر درمان
چـند حـدیث طـبی در مـورد کـودکــان
معجون شفابخش قرآني
نطفه(تطهیرقوّه مولّده)
تو ابدی هستی پس به مقدار ابد خویش توشه بردار
فرزند شما قیامت شماست..:
درد عشق
نکوهش ازغفلت زدگان
ارزش یادمرگ
زهى مراتب خوابى كه به ز بيدارى است !
داستان زیبای عشق جوان به دختر
ماجرای لحظاتی تا مرگ
توصیه های پزشکی علامه حسن زاده آملی
اختلاف و فرق آفرینش زن و مرد:
حدیثی چند در خصوص عیادت از مریض ودعایی که خود بیمار باید بخواند
یک مکاشفه از علامه حسن حسن زاده
10 نکته برای پرورش روح
7 نکته پیرامون دوام توبه
5 مرحله مهم در دعا
هیچ کس در قبر آرام نیست
نظر آیةالله بهجت درباره مختار
كتاب شناسي عرفان
غزلي عارفانه از مرحوم آيت‌الله علي صافي
توصيه‌هاي آيت‌الله بهجت در مورد عزاداري و گريه بر امام حسين (ع)
عنایت حضرت ابوالفضل و حورالعین بهشتی برای ازدواج
مبتلا شدن انسان به بلای معصوم (علیه‎السلام)
ریاضت، شرعی یا باطل؟
عمل خالص
پسرم سوره حشر را بخوان!
زیاد با مردم قاطی نشو!
قاتل واقعی امام حسین علیه السلام
آیا به قبرستان رفته‌اید؟!
درختی مرموز در بهشت!
روایتی که اشک علی را درآورد!
اجل معلق
سنت مرموز خدا در کمین انسانها
آموزش اسم اعظم
معرفی اهالی بهشت
جهنم هم چشم و گوش دارد!
آیا بهشت درب خروجی هم دارد؟
چگونه مرگ را به تاخیر اندازیم؟
در شگفتم از کسی که اندوهی به او دست دهد و به این ذکر شریف پناه نبرد
کلمه شفابخش قرآنی
موت اختیاری
کتاب بسیار آموزنده نشان از بی نشان ها
اگر نفْس را مشغول نداری او تو را به خود مشغول می‌کند:آیت الله حسن حسن‌زاده آملی
سیر و سلوک به روش پیامبر
موانع سیر و سلوک- آیة الله جوادی آملی
حالات زمان مرگ
تجسم اعمال
بازرسان قبر
ترسیمى از حیات برزخى
چراغی برای روشنی قبر
مسئله وجود در مکتب ابن عربي
از زيباشناسي تا معرفت شناسي
آفرينش انسان از ديدگاه فلسفه و عرفان اسلامى
عشق در انديشه منصور حلاج
راز « اناالحق » حلاج
معنى «اناالحق» منصور حلاج
عرفان حقيقي، عرفان‌هاي دروغين
پنج نکته ی عرفانی
دولت عاشقی
تجربه‌های عرفانی و شبه‌عرفانی
جایگاه شریعت در قلمرو عرفان
ماهیت وحی با تجربه عارفانه چه تفاوتی دارد؟
زهد از منظر اسلام در مناظره امام صادق علیه السلام با صوفیان
کتاب: ادب حضور ترجمه فلاح السائل:تالیف علامه بزرگوار سید بن طاووس( قدس سره)
کتاب داستانهای عارفانه در آثار علامه آیه الله حسن زاده آملی: اثر عباس عزیزی
کتاب مشاهیر
کتاب متن کامل و ترجمه مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه
کتاب شبی در برزخ:اثرحسن عسکری راد
کتاب راه خودسازی (چهل مجلس):نوشته جواد حبیبی تبار
کتاب روح عرفانی روح الله (شامل 313 دستورالعمل عرفانی از حضرت امام خمینی -ره)
سخنرانی ازآیت الله حسن زاده آملی
کتاب ارشاد قلوب دیلمی
کتاب در محضر علامه طباطبایی قدس سره
کتاب در محضر عارفان اثر واصف بادکوبه ای
کتاب عرفان حافظ :اثر شهید مرتضی مطهری
کتاب اسرار نماز:تالیف شیخ ثانی
کتاب انسان کامل: اثر شهید مرتضی مطهری
کتاب گاهی به آسمان نگاه کن(داستان هایی از عارفان)
کتاب نردبان آسمان
کتاب برگى از دفتر آفتاب (شرح حال شيخ ‌السالكين حضرت آيت اللّه العظمى بهجت ):اثر : رضا باقى زاده
دانلود سه کلیپ با حجم کم از عارف واصل حاج محمد اسماعیل دولابی
کلیپ تصویری جمال آفتاب - یادبود عارف واصل حاج شیخ علی آقای سعادت پرور
فیلم نماز آیت الله بهجت

آرشيو مطالب
بهمن 1391
اسفند 1391
فروردین 1390
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388







مهدي کيست؟...وبلاگ فرهنگي و اطلاع رساني حضرت مهدي(عج


http://yaghin.tk

http://www.yaghin.com.nu

http://yaghin.zim.ir

http://yaghin.utc.ir

http://yaghin.bdl.ir

http://yaghin.orq.ir

http://yaghin.vov.ir
























  
   
http://arefane.persiangig.com/reflection.js
آخرین اخبار وبلاگ:
         
         
         

10 نکته برای پرورش روح

 هر چقدر ما در زندگی خود به چهارده معصوم که صراط مستقیم پروردگار هستند بیشتر نزدیک شویم و زندگی خود و تمام حرکات و رفتار و افکار خود را بیشتر به آنها نزدیک کنیم مسیر بندگی را بهتر پیموده‌ایم و در نتیجه روح ما پرورش بیشتری می‌یابد.

 دعا

 

 

بسیاری از ما به سن خاصی که می رسیم یک سری دغدغه های معنوی برای ما مطرح می شود و سعی در پاسخگویی مثبت به آنها داریم  مطالعه می کنیم  سخنرانی هایی مختلف را گوش می دهیم و سعی در انجام آموخته های خود داریم اما  همواره یک سری دل نگرانی ها و تردیدها دست و پای ما را می بندد ، احساس می کنیم که همه چیز گنگ و مبهم است و در می مانیم که واقعا به کدام راه باید رفت و گاه ممکن است  به بن بست برسیم و راهی برای رشد معنوی و آرامش روح خود پیدا نکنیم و با خود بیندیشیم این روش هایی که می گویند قدیمی است و باید به دنبال یک راه جدید بود،

خلاصه گویی آنچه که ما توقع داریم پیدا نمی شود آن چه که ما را از جا کنده و انقلابی در وجودمان بوجود بیاورد بیشتر دنبال این هستیم که یک شبه راه صد ساله رویم . آیا این شدنی است ؟

چاره چیست؟

در این راه در ابتدا باید یک شناخت عمیق از آنچه می خواهیم ، برسیم ابزار و مقدماتش را بشناسیم و از افراط و تفریط های بی جا بپرهیزیم  باید به همه ابعاد وجودی اسنان توجه شود تا این تلاشمان راه به جایی برد

انسان باید هم به جسمش توجه کند هم روحش چرا که جسم مرکب روح است و روح ما با استفاده از جسم کارهای خود را انجام می‌دهد برای همین باید مراقب بود که جسم سالمی داشته باشیم تا درگیر بیماری ها و مشکلات نشویم که توجه به آن ها جلب شود.

مؤمنین باید دارای جسم سالم باشند مخصوصا جوانان که مقام معظم رهبری کرارا جوانان را در کنار تحصیل و تهذیب، توصیه به ورزش می‌کنند. البته همیشه باید دقت کرد که توجه به سلامتی و شادابی جسم اصل قرار نگیرد و همیشه به چشم یک وسیله به آن نگاه کنیم نه هدف.

خدای متعال ضمانت کرده است که: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ» (عنکبوت 69) و کسانى که در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد کردند به یقین آنها را به راه‏هاى (وصول به مقام قرب) خود راهنمایى مى‏کنیم، و همانا خداوند با نیکوکاران است

پرورش روح چگونه؟

 راز پرورش روح دو کلمه بیشتر نیست و آن آزادی از هوای نفس و بندگی خداوند است. مدال افتخار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بنده بودن است که حتی بر پیامبر بودنشان برتری دارد چنانکه در تشهد نماز،ما اول شهادت می‌دهیم که ایشان بنده است و بعد می‌گوییم فرستاده خداست: وأشهد أن محمدا عبده و رسوله.

دنیا جایی است که ما باید روح خود را پرورش دهیم و دستورالعمل آن را کسی می‌داند که خود این مسیر را پیموده است و در رأس آنها قطعا محمد و آل محمد علیهم السلام و الصلاه هستند. هر چقدر ما در زندگی خود به چهارده معصوم که صراط مستقیم پروردگار هستند بیشتر نزدیک شویم و زندگی خود و تمام حرکات و رفتار و افکار خود را بیشتر به آنها نزدیک کنیم مسیر بندگی را بهتر پیموده‌ایم و در نتیجه روح ما پرورش بیشتری می‌یابد.

دعا

نکته بسیار مهم آن است که بدانیم عمل کردن به دستورات اسلام و ترک گناه در این مسیر بسیار مهم است. نیازی به ریاضت‌های عجیب و غریب و اذکار عجیب‌تر نیست ؛ آیه الله بهجت ره این عارف واصل می‌فرمودند: بزرگترین کتاب اخلاق رساله عملیه است. اگر ما به دستورات خدا عمل کنیم روح ما شکفته می‌شود و اوج می‌گیرد.

بزرگترین ریاضت‌ها و غلبه بر نفس زمانی اتفاق می افتد که نفس از ما تمنای گناهی داشته باشد یا غلبه بر غضب و عصبانیت مربوط به جایی است که می‌توانیم به دیگران زور بگوییم یا اهانت کنیم. یا اگر بر سر سفره‌ای رنگارنگ و لذیذ نشسته‌ایم پرخوری نکنیم و یا در وقت نماز چیزی را مقدم بر آن نکنیم. همه اینها را ما در سیره و زندگی معصومین علیهم السلام مشاهده می‌کنیم  .

در طی این مسیر باید بر خدا توکل کرد و از حضرات معصومین علیهم السلام کمک گرفت و توسل را فراموش نکرد زیرا ما با دشمنان خطرناکی دست و پنجه نرم می کنیم یکی نفس اماره ، بزرگترین دشمن درونی ما و یکی شیطان، دشمنِِ  وسوسه گر بیرونی ما است. خدای متعال ضمانت کرده است که: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ» (عنکبوت 69) و کسانى که در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد کردند به یقین آنها را به راه‏هاى (وصول به مقام قرب) خود راهنمایى مى‏کنیم، و همانا خداوند با نیکوکاران است. 

تذکر :چند نکته برای پرورش روح 

1- وقتی روح پرورش یافت آن وقت جسم را با خود همراه می‌کند و دیگر جسم برخی کمبود‌های خود را احساس نمی‌کند چنانچه حضرت موسی علیه السلام در مناجات چهل روزه خود به قدری غرق در مناجات با خدا بود که در این مدت نیازی به آب و غذا و خواب پیدا نکرد. البته این یک مثال و شاهد برای مطلب ماست و هرگونه تقلید از آن صحیح نیست زیرا هر کمالی باید در اثر تهذیب در انسان به وجود بیاید نه آنکه به صورت ساختگی تقلید شود .

2- بر رهرو راه خدا، لازم است که توان واقعى خود را خوب بسنجد و حال و روز خود را نیک بنگرد، آنگاه بر اساس واقعیت های موجود زندگی خود، دستورالعمل اخلاقی و برنامه خودسازى تنظیم کند. انسان‏ها داراى تفاوت‏هاى فردی، روحى و جسمى و شرایط مختلفی هستند و بر اساس آن باید براى خود برنامه‏اى برگزینند که سنگین و طاقت‏فرسا و دور از دسترس نباشد؛ زیرا یکی از نیازهای انسان در این مسیر سخت، حفظ نشاط روحی و بدنی است و اجبار و اکراه خود بر اساس اهداف خیالی و دور از دسترس، اراده انسان را سست و مانع رسیدن به اهداف واقعی خودسازی می شود.

3- انسان از انس و دوست داشتن ساخته شده است و حاضر نیست برای چیزی که دوست نمی دارد، سرمایه گذاری و تحمل سختی کند بنابراین حتی خودسازی و برنامه های آن باید دوست داشتنی و جذاب باشد. به همین دلیل لازم است در برنامه‏ریزى به کیفیت، بیش از کمیت اهتمام ورزید؛ به عنوان مثال به جاى اینکه شخص تصمیم بگیرد هر صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، مى‏تواند آن را حتّى به یک صفحه تقلیل دهد. مشروط بر اینکه تلاوتش در جاى خلوت، با حال و توجّه کامل و تدبّر و ژرف اندیشى در معانى باشد. همچنین بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجّه بخواند.

4- اصل تدریجی بودن، یکی از سنت های عمومی حاکم بر هستی است و تنها خاص زندگی انسان نیست. تمامی پدیده های جهان به تدریج به وجود می آیند و تربیت می شوند و رشد می کنند. انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حرکت تدریجی یکی از عوامل مهم موفقیت در مسیر خودسازی است.

حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  (مائده 35) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خداوند پروا کنید و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، شاید رستگار گردید

5- رهرو این راه باید توجه داشته باشد که در روند خودسازى، مراحلی وجود دارد که باید به ترتیب طی شود وگرنه درصد موفقیت کاهش می یابد. یکی از مصادیق بارز رعایت این اصل در مورد تقدم واجبات بر مستحبات است. قرب نوافل و انجام مستحبات هنگامی در انسان موثر واقع می شود و به تعبیری، مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد که قبل از آن سالک از مرحله انجام وظایف واجب عبودیت و بندگی اطمینان حاصل نموده باشد .

بنابراین لازم است انسان ابتدا از عمل به واجبات و رعایت شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آنها به ترک محرمات بپردازد و همواره بر نیفتادن در دام‏هاى شیطان و هواى نفس، جدیت کند. پس از مدتى که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان در روح و جسم او نفوذ کرد، به انجام دادن مستحبات و ترک مکروهات بپردازد.

6- برای کسی که در این مسیر به تصمیم قاطع برای گذشتن از دنیا و رسیدن به خداوند نرسیده، امیدی برای موفقیت وجود ندارد. نیت و عزم استوار، تحمل و بردباری، صبر و مقاومت در مقابل شداید و سختی ها یکی از اصول مسلم خودسازی و موفقیت در این مسیر است. قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُون‏»  (فصلت 30) ؛ بى‏تردید کسانى که (از ته دل) گفتند: پروردگار ما اللَّه است، سپس (در مرحله عمل) پایدارى نمودند، فرشتگان بر آنها (در دنیا به نحو تأیید غیبى، یا در وقت مرگ، یا هنگام برانگیخته شدن از قبر) فرود آیند (و گویند) که هرگز مترسید و غمگین نشوید و شما را مژده باد به بهشتى که (در دنیا) وعده داده مى‏شدید .

دعا

7- خداوند منبع اصلی قدرت حاکم بر هستی و مربی جهان است، بنابراین تمام استعداد و نیروی انسان نیز از خدای متعال است، پس بدون استعانت و طلب توفیق از او موفقیت انسان برای انجام هر کار در هاله ای از ابهام قرار دارد. حتی اگر تمامی شرایط برای انجام کاری فراهم باشد، ولی اراده خداوند بر انجام آن تعلق نگیرد، آن کارشدنی نمی شود. بنابراین براى موفقیت در جهاد اکبر و خودسازی نیز باید از خداوند بزرگ، استمداد جست و به ائمه اطهارعلیهم السلام متوسل شد

حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  (مائده 35) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خداوند پروا کنید و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، شاید رستگار گردید.

8- برای رفع نیازهای معرفتی انسان در این مسیر مفهوم و کلام و کتاب لازم است، ولی کافی نیست. نیاز به الگوی انسانی کاملی که مجسمه ارزش های اخلاقی و کمال باشد از نیازهای واقعی انسان در الگویی که به دلیل داشتن شخصیت با فضیلت، جذاب و دوست داشتنی، انگیزه عمل را در انسان تقویت می کند و به طالب کمال نیروی حرکت و تحمل سختی می بخشد

این موضوع برای موفقیت در مسیر خودسازی و کمال از اهمیت فراوانی برخوردار است، بنابراین افزایش معرفت و پیروى از الگوهاى راستین، مانند ائمه اطهارعلیهم السلام و بزرگان اخلاق، همواره باید مدّ نظر باشد.

9- رعایت ظرفیت و کشش نفس و بدن یکی از اصول موفقیت در خودسازی است. بدن و روان انسان توان و ظرفیت خاصی دارد که اگر رعایت نشود، باعث تولید خستگی و دلزدگی خواهد شد و این حالت مطلوب انسان و اخلاق اسلامی نیست، از آن رو رفق و مدارا و میانه روی همواره مورد تاکید اساتید اخلاقی بوده است . 

على علیه السلام در ضمن نامه اى به حارث همدانى مرقوم فرمودند: «و خادع نفسک فى العبادة و ارفق بها ولا تقهرها، وخذ عفوها و نشاطها، الا ماکان مکتوبا علیک من الفریضة و انه لابد من قضایها و تعاهدها عند محلها.»؛ نفست را در هنگام عبادت گول بزن و با آن مدارا کن و بر آن فشار و زور نیاور، در هنگامی که حالت گذشت و شادابى در نفس پدید آمده، از آن بهره گیر، مگر آنچه به عنوان واجب بر تو نوشته شده است، در واجبات ناگزیر از اداى آن هستى و در وقت و شرایطى که براى آن مقرر شده است، باید انجام بدهى . (بحارالانوار، ج 33 ص ، ص509 )

10- رسیدن به آرمان بلند و گران سنگ لقای الهی در گرو تلاش و جهادى پر دامنه و دراز آهنگ است. بدون شک مبارزه جدى و بى امان با هواها و خواهش‏هاى نفسانى، بیرون راندن حب دنیا و تعلقات دنیوى از دل، عبودیت مطلقه پروردگار، پالودن نفس از رذایل و آراستن آن به فضایل، تهجد و شب زنده‏دارى و توسل و استشفاع به اولیاى گرام الهى و... همه ره توشه‏هاى این سیر خدایى است. این که: گویند به هر کس ندهند دلیلش بسیار واضح و روشن است. زیرا کسى که جهاد با نفس نکرد و دل به مادیات سپرد و در ظلمات نفس و نفسانیات خود را محبوس ساخت کى تواند که به سوى نورحق پر کشد و به لایتناهى عروج کند؟

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست

 

عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد

 

قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُون‏»  (فصلت 30) ؛ بى‏تردید کسانى که (از ته دل) گفتند: پروردگار ما اللَّه است، سپس (در مرحله عمل) پایدارى نمودند، فرشتگان بر آنها (در دنیا به نحو تأیید غیبى، یا در وقت مرگ، یا هنگام برانگیخته شدن از قبر) فرود آیند (و گویند) که هرگز مترسید و غمگین نشوید و شما را مژده باد به بهشتى که (در دنیا) وعده داده مى‏شدید

در این راه باید بسیار کوشا و با برنامه پیش رفت و در نظر داشت تخطی از این برنامه مساوی است با از بین بردن تلاش پیشین و عقب ماندن و محروم شدن از فیوضات الهی و واقعا در این راه باید عاشق بود  إن شاء الله که همه ما توفیق یابیم تا چشم از زرق و برق این دنیای دنی فرو بندیم و به دنبال یگانه معبود خود به تلاش بپردازیم .

 برای مطالعه بیشتر:

برای مطالعه در این زمینه منابعی از کتابهای اخلاقی و عرفان عملی معرفی می شود:

1. اوصاف الاشراف، خواجه نصیرالدین طوسی

2. منازل السائرین، خواجه عبدالله انصاری

3. جامع السعادات، نراقی

4. الاخلاق، شبر

5. سیر و سلوک، بحرالعلوم

6. لب اللباب، علامه طباطبایی

7. رساله لب اللباب : سید محمد حسین حسینی تهرانی

8. تهذیب نفس یا خودسازی: استاد ابراهیم امینی

9. خودشناسی برای خودسازی : استاد مصباح یزدی.

منبع:سايت تبيان

 نگاشته شده توسط سعيد عزيزي کواکي در چهارشنبه 31 فروردین 1390  ساعت 12:49 AM
| نظرات 0 | لینک مطلب

7 نکته پیرامون دوام توبه

آنچه می‌آید متن پرسش و پاسخی پیرامون دوام "توبه" از محضر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی است، که معظم له در پاسخ، به نکاتی هفت‌گانه پیرامون این مسأله اشاره فرموده‌اند.

چه کنیم تا توبه ما دوام داشته باشد و دو مرتبه مرتکب گناه نشویم؟

 

توبه

توبه باید پابرجا و دائم بوده باشد؛ از یک سو، هر زمان خطایی از انسان بر اثر وسوسه‌های «نفس اماره» سر بزند، باید بلافاصله به سراغ توبه رود، و به مرحله «نفس لوّامه» برود و وقتی که به مرحله «نفس مطمئنه» برسد ریشه‌های وسوسه‌ها از بیخ کنده می‌شود.

و از سوی دیگر، از هر که گناهی توبه می‌کند باید کمال مراقبت را به خرج دهد که آن توبه را نشکند و بر تعهّد خود در پیشگاه خدا نسبت به ترک آینده باقی بماند. و به تعبیر دیگر، اگر بعد از توبه از گناه، هنوز انگیزه‌ انجام آن در اعماق دل و جان او باقی مانده باید با آن به مبارزه برخیزد و جهاد با نفس را جزء برنامه خویش قرار دهد و به این ترتیب هم در صفّ تائبان باشد و هم در صفّ مجاهدان.

بعضی از علمای اخلاق بحث بی‌نتیجه یا کم نتیجه‌ای را در اینجا دنبال کرده‌اند که آیا مقام توبه کارِ جهاد کننده در برابر ریشه‌های گناه افضل است یا توبه کاری که ریشه‌های گناه را از سرزمین قلب خویش بر انداخته است؟

این مهم نیست که کدامیک از آن دو افضلند، مهم آن است که توبه کننده چه دستوراتی را باید به کار بندد که به گناه گذشته بازگشت نکند؛ برای این امر رعایت اموری لازم است:

1- جدا شدن از محیط گناه و عدم شرکت در مجالس معصیت، چرا که توبه‌کار در آغاز امر آسیب‌پذیر است و مانند بیماری است که تازه از بستر برخاسته، و اگر با پای خود به مناطق آلوده به میکرب‌های بیماری‌زا رود، احتمال آلودگی مجدّد او به بیماری فراوان است؛ همچون معتادی است که ترک اعتیاد به مواد مخدّر نموده ولی هرگاه به مناطق آلوده برگردد، به سرعت آلوده می‌شود.

2- باید در دوستان و معاشران خود تجدید نظر کند؛ هرگاه در گذشته کسانی بودهاند که او را تشویق به گناه می‌کردند، از آن‌ها شدیداً فاصله گیرد.

3- هر زمان وسوسه‌ها و انگیزه‌های آن گناه در او پیدا می‌شود، به ذکر خدا روی آورد، چرا که: «ذکر خدا مایه آرامش دل‌ها است؛ الا به ذکر اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»1

توبه باید پابرجا و دائم بوده باشد؛ از یک سو، هر زمان خطایی از انسان بر اثر وسوسه‌های «نفس اماره» سر بزند، باید بلافاصله به سراغ توبه رود، و به مرحله «نفس لوّامه» برود و وقتی که به مرحله «نفس مطمئنه» برسد ریشه‌های وسوسه‌ها از بیخ کنده می‌شود

4- همواره درباره آثار زیان‌بار گناهی که آن را ترک گفته بیندیشد و آن آثار را نصب‌العین خود قرار دهد، مبادا بر اثر غفلت از آن و فراموش کردن اثرات مرگبار آن گناه، بار دیگر انگیزه‌ها در او رشد کند، و وسوسه‌ها از هر سو به قلب او هجوم آورد.

توبه

5- در داستان‌های پیشینیان و کسانی که بر اثر گناهان مختلف گرفتار مصائب دردناکی شدند، بیندیشد، و سرگذشت آن‌ها را از نظر بگذراند، حتّی در حالات انبیاء و پیامبران معصومی که گاه گرفتار لغزش ترک اولی شدند، مطالعه کند؛ مثلاً، ببیند که چه امری سبب شد آدم (علیه‌السلام) با آن مقام والایش از بهشت رانده شود، یا حضرت یونس(علیه‌السلام) مورد خشم قرار گیرد، و به زندان شکم ماهی فرستاده شود یا بر اثر چه عواملی یعقوب، پیامبر بزرگ خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم)، به درد جان‌فرسای فراق فرزند سال‌ها گرفتار آید.

مطالعه این امور بی‌شک وسوسه‌ها را کم می‌کند، و به توبه دوام و ثبات می‌بخشد.

6- به عقوبت‌ها و مجازات‌هایی که بر یکایک از گناهان وعده داده شده بیندیشد، و این احتمال را از نظر دور ندارد که تکرار گناه بعد از توبه ممکن است مجازات شدیدتری داشته باشد.

و نیز به الطاف و عنایات الهیّه که در انتظار توبه کاران است و شامل حال او شده است توجّه کند و دائماً به خود تلقین نماید بکوشد، این عنایات و الطاف را حفظ کند، و این مقام والایی که خداوند نصیب تو کرده است به آسانی از دست ندهد!

7- باید وقت شبانه روزی خود را با برنامه‌های صحیح پر کند، برنامه تلاش برای زندگی آبرومند، برنامه عبادت و بندگی خدا و برنامه سرگرمی‌های سالم؛ زیرا بیکاری و خالی ماندن اوقات از برنامه، بلای عظیمی است که زمینه را برای وسوسه‌های بازگشت به گناه فراهم می‌سازد.

از دانشمندی پرسیدند که تفسیر حدیث الْتَّائِبُ حَبیبُ اللَّهِ (توبه کننده دوست خداست) چیست؟  

گفت: منظور کسی است که مصداق این آیه شریفه باشد: «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُوْنَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ؛2 (مؤمنان) توبه کنندگان، عبادتکاران، حمد خدا گویان، سیاحت کنندگان (که پیوسته در میان کانون‌های اطاعت خدا رفت و آمد دارند) رکوع‌کنندگان، ساجدان، آمران به معروف، نهی کنندگان از منکر و حافظان حدود الهی (هستند) و بشارت ده (این چنین) مؤمنان را!»

منبع:سايت تبيان

 نگاشته شده توسط سعيد عزيزي کواکي در چهارشنبه 31 فروردین 1390  ساعت 12:24 AM
| نظرات 0 | لینک مطلب

5 مرحله مهم در دعا
دعا به معنای واقعی

دعا بر سه گونه است:

1. وسیله‌ای هنگام شکستن وسیله‌ها و کلیدی پس از به کار گرفتن و از کار افتادن کلیدهای دیگر .

آن‌ها که از تمام وسیله‌ها و امکاناتشان استفاده کرده‌اند و در راه مانده‌اند، این‌ها که به وسیله سازی معتقد شده‌اند و به نظام آفرینی پیوند خورده‌اند، این‌ها در یأسشان امید هست همان طور که در امیدشان یأس. چون دیده‌اند که چگونه امیدها و بت‌ها را می‌شکنند و دیده‌اند که چگونه در یأس‌ها و تنهایی‌ها یار می‌سازند و امیدها می‌آفرینند .

و این‌ها بر همین اساس، به آنچه امید ندارند امیدوارترند. چون امیدها و بت‌ها 1 قطعا شکسته می‌شوند، اما آنچه بدان امیدی نیست، شاید باری بیاورد .

و این است که می‌گویند :

«کُنْ لِمََا لاتَرْجُوا أَرْجیََ »، به آنچه امید نداری امیدوارتر باش، «فَانَّ موسی جاء مُقْتَبِساً وَ رَجَعَ نَبیّاً» چون موسی به امید آتش آمد و به آتش نرسید، اما پیامبر بازگشت. 2

2. وسیله‌ای همراه وسیله‌ها.

آن‌ها که از آن تجربه‌ها و عبرت‌ها برخوردارند. آن‌ها که عقم و عجز و نازایی وسیله‌ها را دیده‌اند، دیگر حتی همراه تمام وسیله‌ها نمی‌گویند که رسیدیم و بدون وسیله نمی‌گویند که ماندیم. و این است که با تمام وسیله‌ها و امکانات التهاب و اضطرابشان هست و این است که دعا وسیله‌ای حتی در هنگام وجود وسیله‌هاست و امیدی حتی همراه امیدها .

3. در یک مرحله دیگر دعا وسیله نیست، مقدمه نیست که تو را به چیزی برساند، بل خودش هدف است، خودش عمل است، خودش مقصد است. 3 آن‌ها که می‌خواهند در یک جمله، از فقر و ضعف و عجز خویش و از توجه و لطف و قرب و بخشش او حرفی بزنند، با یک جمله این همه را نشان بدهند، این‌ها دعا می‌کنند تا نشان بدهند که فقیرند و نشان بدهند که غنی و سمیع و قریب و مجیبی هم هست. این‌ها با دعا فقط می‌خواهند از این ربط و پیوند و از این وجود ربطی و وابسته نشانی بدهند و می‌خواهند که غنا و قرب و سمع و اجابت او را یک جا امضاء بنمایند .

 مراحل دعا

1. تمرکز و حضور

قدم اول و شرط اول در دعا این است که خواسته و نیاز ما باشد، نه تقلید از نیازمندهایی که با تمام وجود خویش خواسته‌اند. و اگر چنین نیازی در خود حس کنیم و اهمیتش را بیابیم، ناچار به آن خلوت و فراغت و حضور و تمرکزی می‌رسیم که در شرایط دعا از آن نام می‌برند.4

چون ذهن ما به آن مسأله‌ای رو می‌آورد که اهمیتش را یافته و ضرورتش را احساس کرده. هنگامی که ذهن من مشغول به کاری باشد که عهده‌دارش هستم، به هر کجا که بروم خیالم راحت نیست و حتی در عروسی خوش نیستم و حاضر نیستم. تمرکز و حضور ذهن، نتیجه‌ی درک اهمیت مسأله است. آن‌ها که احساس نیازی نمی‌کنند ناچار به توجه و تمرکز و حضور نخواهند رسید و این است که فقط با زبانشان دعا کرده‌اند، نه با تمام وجودشان. و این است که این دعا شور و نوری ندارد و اثری نمی‌گذارد، هر چند از دل پرشوری به ما رسیده باشد .

آن وقت که من می‌گویم: « اللّهُمَّ إِغْفِرلی» ، یا « أَوَّلُ حََاجَتی إِلَیَکَ أَنْ تَغْفِرَ لی مََا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبی» ، باید از ذنب‌ها و جرم‌ها تصویری داشته باشیم. من که برای خودم به ذنبی معتقد نیستم چون می‌بینم هم نماز خوانده‌ام و هم روزه گرفته‌ام و هم و هم، دیگر خدا چه چیزی را به من ببخشد و چه غفرانی را برای من داشته باشد، من از خدا طلبکار هم هستم دیگر چه جای عذر خواهی است .

« لََا لأَنَّکَ أَهْوَنُ النّاظِرینَ الیَّ وَ أَخَفُ الْمُطَّلِعینَ عَلَیَّ، بَلْ لَانَّکَ یََا رَبِّ خَیْرُ السّاتِرینَ وَ أَرْحَمُ الرّاحِمین ». بل به این خاطر که تو مرا می‌پوشانی و مرا مفتضح نمی‌کنی و رسوا نمی‌کنی تا شاید با این کرامت و لطف تو ادب شوم و به راه بیایم

اما اگر بدانم هر چه جز او مرا حرکت داده و هر چه جز او مرا خوشحال کرده و یا رنج داده خسارت من و زیان من و ذنب من و گناه من است، آن موقع دیگر تمام گناه‌ها را، غیبت و تهمت و زنا و لواط، حساب نمی‌کنم، که این ذنب‌ها و جرم‌ها و این جورها و خیانت‌ها و بی‌وفایی‌ها را هم در نظر می‌آورم.

دعا

و این است که میدانم آن‌ها که دلشان سرشار از هزار کینه و بغض و هزار ترس و ضعف و هزار حسد و حرص و هزار غفلت و ظلم است، با تمام حرکتها به جایی نمی‌رسند آخر وجود آلوده و کثافتزده بر فرض بهترین عطرها را بر خود بپاشد چه بهره‌ای خواهد برد ؟

با این دید، اول نیاز تو پس از شناخت گناه و پس از درک نقش گناه و مزاحمتش، حتی با وجود عطرها و لطف‌ها و بخشش‌ها، اول نیاز تو می‌شود غفران و بخشش. و این است که آرام نداری و با تمام وجودت می‌خواهی که :

« إِغْفِرْلی یا غَفّار ». «أَوَّلُ حاجَتی الیک أَنْ تَغْفِرَ لی مِنْ ذُنُوبی عَلی کثرت‌ها و أَنْ تَعْصِمَنی فیما بَقِیَ مِنْ عُمْری 5».

اگر نیاز چیزی را درک نمی‌کنی، به تقلید نخواه، که این جز بازیگری نیست. و این بازیگری جز سیاهی قلب و خستگی و دلزدگی چیزی نمی‌آورد .

آن‌ها که با دل بازیگر و تنها با زبان خویش، دعا می‌کنند محروم می‌شوند و رانده و دور. 6

منی که تمام نیازم خانه و فرش و شغل و یک پسر کاکل زری است، چرا از همین‌ها شروع نکنم و حرف‌های بزرگ را بر خود بار کنم .

و چرا خواسته‌هایم را از این سطح بالاتر نیاورم. من همان چیزی هستم که آن را می‌خواهم و همان قدر هستم که نیازش را احساس می‌کنم، پس چرا خودم را نشناسم و به کمتر از خودم مشغول شوم و برای کم‌ها زار بزنم و بنالم .

 2. حرکت و اقدام

کسی که خواسته‌اش و نیازش را احساس کرده و با احساس و با تمام وجودش دعا می‌کند، نمی‌تواند امکانات خود را راکد گذاشته باشد .

من که احساس می‌کنم باید به خانه بیایم و کلید هم دارم، پشت در نمی‌نشینم که دعا کنم. باید از تمام امکانات خودم استفاده کنم و آن دم که کلید شکست و هیچ راهی برایم نبود و یا زمان و فرصتی نداشتم، در این هنگام عجز، به دعا رو بیاورم و حتی در عجزم و در یأسم ناامید نشوم .

آن‌ها که از امکانات خود بهره نمی‌گیرند و با دست و پای خود راه نمی‌روند، هنوز نیاز خود را باور نکرده اند و احساسی ندارند .

و این است که در روایات هست: آن‌ها که از امکانات خود بهره‌برداری نکرده اند دعایشان مستجاب نیست چون این‌ها در واقع خواسته‌ای ندارند تا برآورده شود. 7

 3. شناخت موضع و جایگاه خویش

منی که یک لحظه در عمرم با دوست نبوده ام و یک لحظه با او و در راه او نبوده ام، چه توقع دارم که او یک عمر به حرف من باشد و گوش به فرمان من، گویا من خدای جهان هستم که باید خدا را هم به بیگاری بکشم .

منی که خود را با قدرت و نیرو می‌شناسم و سرود «أَنَا رَّبُکُمُ الْأَعْلی» را زمزمه می‌کنم، چگونه می‌توانم به دعا رو بیاورم و چگونه می‌توانم با دعا به فقر و ضعف و عجز خودم و به غنا و قدرت و قرب و اجابت او اقرار کنم .

منی که خود را با قدرت و نیرو می‌شناسم و سرود «أَنَا رَّبُکُمُ الْأَعْلی» را زمزمه می‌کنم، چگونه می‌توانم به دعا رو بیاورم و چگونه می‌توانم با دعا به فقر و ضعف و عجز خودم و به غنا و قدرت و قرب و اجابت او اقرار کنم .

آن جدایی و این غرور نمی‌گذارد که زبان من به خواسته‌هایم باز شود، مگر آنجا که از حق، عظمتی را شناخته باشم، که در کنار او غروری نمی‌شکند و از او لطفی را سراغ داشته باشم، که با من به من نمی‌دهد .

و این است که در دعای ابوحمزه می‌خوانیم: خدایا من در لحظه‌ای به تو رو آورده‌ام که سزاوار حتی شنیدن تو نیستم « مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقََاقٍ لاستِمََاعِکَ مِنِّی وَ لََا استیجََابٍ لِعَفْوِّکَ عَنِّی ». من سزاوار این که از من بشنوی و یا از من بگذری نیستم .

خدا من کسی هستم که اگر کودکی از وضعم و گناهم مطلع می‌شد کنار می‌کشیدم « الهی لَوْ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلیََ ذَنْبی غَیْرُکَ مََا فَعَلْتُهُ» . اما این نه به این جهت بود که تو را کوچک کنم و تو در نظر من خوار باشی و پست باشی و به رایم ارزشی نداشته باشی، « لََا لأَنَّکَ أَهْوَنُ النّاظِرینَ الیَّ وَ أَخَفُ الْمُطَّلِعینَ عَلَیَّ، بَلْ لَانَّکَ یََا رَبِّ خَیْرُ السّاتِرینَ وَ أَرْحَمُ الرّاحِمین ». بل به این خاطر که تو مرا می‌پوشانی و مرا مفتضح نمی‌کنی و رسوا نمی‌کنی تا شاید با این کرامت و لطف تو ادب شوم و به راه بیایم .

اگر نیاز چیزی را درک نمی‌کنی، به تقلید نخواه، که این جز بازیگری نیست. و این بازیگری جز سیاهی قلب و خستگی و دلزدگی چیزی نمی‌آورد

4. تسلّط بر دعاها

دعا

همانطور که در قرآن دو مرحله بود: تسلط و تثبیت. و حتی بهره‌برداری از قرآن مشروط به تسلط بر تمام آن بود، همینطور در دعا یک مرحله باید به تمام دعاها مرور کرد و با آن‌ها آشنا شد .

این مرور دو خاصیت دارد: یکی اینکه آنجا که زبان گنگ است و نمی‌توانیم از احساس خود حرف بزنیم به توضیح‌هایی می‌رسیم که بیا و ببین .

و دیگر اینکه با این مرور، نیازهای ما از سطح آب و آش و در و دیوار و کفش و کلاه بالاتر می‌آید و نیرو و قدرت بیشتری در خود می‌بینیم که نه به خود که به تمام خلق می‌رسیم و غروری در ما می‌نشیند که نه این‌ها که تمام بهشت در ما شوری نمی‌آورد .

آنجا که آن روحها به تمام هستی قانع نشده اند و می‌خواهند وابستگی‌هایشان بریده شود و راهشان را طی کنند، چگونه می‌توانیم ما بخواهیم که سنگ‌ها و مانع‌ها را در میان راه و در پیشاپیش ما بریزند.

 5. زمینه سازی

یک جمله که در یک دعا است، پیش از آنکه یک جمله باشد، یک احساس است و این احساس نیاز، همراه شناخت‌هایی است و این شناختها هم نتیجه‌ی تفکرها و مطالعه‌هایی .

آیا می‌توان یک کلمه را بر زبان آورد پیش از آنکه احساسش در دل و شناختش در سر و توجه و مطالعه و بررسی‌هایش در تمام حواس ما رخنه کرده باشد؟ و آیا این چنین کلمه‌ای احساس و پیامش بدست می‌رسد و در دل می‌نشیند ؟

مهم‌ترین مرحله برای آن‌هایی که دعاها و میراث عظیم نیایش‌ها را برای درس گرفتن می‌شناسند، همین زمینه سازی است و همین طرح سؤال در کنار دعاهاست که چرا از این جا شروع شد .

مهم‌ترین مرحله برای آن‌هایی که دعاها و میراث عظیم نیایش‌ها را برای درس گرفتن می‌شناسند، همین زمینه سازی است و همین طرح سؤال در کنار دعاهاست که چرا از این جا شروع شد .

چرا در یک مرحله طلب است و خواهش و سپس استفهام است و سپس حیرت وحشت و دوباره تصمیم و حمد و امن و سکون .

با توجه به همین اصل می‌بینی که دعا چگونه جریان می‌یابد؟ چگونه از پیچ و خم‌ها می‌گذرد و چگونه پیچ و خم‌های روح تو را می‌گیرد و با خود می‌برد. 8

روحی که در برخوردها و حرکت‌هایش، رنج‌ها دیده و گره‌ها خورده، باز می‌شود و شکل می‌گیرد و حتی با اشک‌هایش خالی نمی‌شود، که او در هنگامی که به شتاب رسیده، دیگر حتی لرزش‌هایش، انحراف‌های بزرگی ایجاد می‌کنند و گناه‌های بزرگی حساب می‌شوند و در نتیجه او را به سوی دستاویزی برای کنترل حتی لرزش‌ها پیش می‌رانند و به مرحله‌ی تفویض می‌رسانند، که تو خودت را با کنترل عظیمی همراه می‌بینی و در چنان قلعه‌ای برای درگیری می‌نشینی .

 ( 1) «و عِزّتی وَ جَلالی وَ ارْتِفاعی عَلی عَرشی لَاقَطِّعَنَّ أَمَلَ کُلِّ آمِلٍ سِوای ». کافی، ج 2، ص 66، ح 7

( 2) کافی، ج 5، ص 83، ح 2

( 3) کافی، ج 2، ص 466تا ص 468باب فضل الدعا و الحث علیه نمی‌پذیرند .

( 4) کافی، ج 2، کتاب الدعا، ص 476

( 5) مفاتیح الجنان، دعای عالیة المضامین

( 6) کافی، ج 2، باب الاقبال علی الدعا، ص 473

( 7) کافی، ج 2، باب من لاتستجاب دعوته، صص 510و 511

( 8) حیله‌ها و حائل‌هایی دارد. می‌خواهی در این جدا کردن با تو بازی نکند. مکر نقشه کشیدن است. در نقشه، طرف بدون این که بداند، به بازی می‌رود. تو می‌خواهی که تو را هنگام جدا کردن‌ها و حائل شدن‌ها، به بازی نگیرند، تو بیابی و با آگاهی جدا شوی.

 برگرفته از: نظام اخلاقى اسلام، دکتر علی صفایی حایری

 نگاشته شده توسط سعيد عزيزي کواکي در چهارشنبه 31 فروردین 1390  ساعت 12:17 AM
| نظرات 0 | لینک مطلب

هیچ کس در قبر آرام نیست

آنچه خواهید خواند سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی است که در مراسم عمامه گذاری جمعی از طلاب قم، مورخه‌ی  17 اردیبهشت 1383، ایراد فرمودند.

 مرگ مرده قبر قبرستانراه اولیای الاهی هم شناختنی است و هم رفتنی. به ما گفتند: اگر شما راه راست را رفتید، راهی که انبیاء، آن راه را هدایت کرده‌اند، در این قافله و در این اردو با آن‌ها همسفرید. اینکه ما در نمازهای رسمی‌مان،‌ در سوره مبارکه فاتحةُ الکتاب به خدای سبحان عرض می‌کنیم: اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیمْ، صِراطَ الَّذِینَ اَنعَمْتَ عَلِیهِمْ1 این اَنعَمْتَ عَلِیهِمْ را قرآن کریم در چند جا، مخصوصاً در سوره مبارکه نساء مشخص کرده است. فرمود: فَاُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ اَنعَمَ اللهُ عَلِیهِمْ مِنَ النَّبییّنَ وَ الصدّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحینَ وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً .2

این چنین نیست که هر کسی به فکر خودش و راه خودش و بار خودش باشد! همراهان این سفر، رفقای خوبی هستند. اگر کمی زاد و کمی توشه و راحله ما را بخواهد بلنگاند، آن‌ها ترمیم می‌کنند؛ معنای حُسن رفاقت این است. فرمود: وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً.

فرمود: این راهی را که شما طی می‌کنید، انبیاء و اولیاء و صدیقین و شهدا هستند؛ هر وقت کمی زاد داشتید، توشه داشتید، راحله داشتید، آن‌ها تأمین می‌کنند. این راه آنچنان طولانی است که نمی‌شود پیاده و پا برهنه رفت! یک راحله‌ای می‌خواهد.

به ما گفتند: توشه و زاد این راه تقواست که تَزَوَّدُوا فَإنَّ خِیرَ الزّادِ التَّقوی3. امّا راحله این راه، یعنی مرکب این راه «محبت» است. آنکه دوست خاندان عصمت و طهارت است، یک مرکبی دارد؛ و آنکه باتقواست، یک توشه‌ای دارد. این توشه اگر کم بود، آن رفقا تأمین می‌کنند. این راحله اگر لنگ بود، آن رفقا تأمین می‌کنند. هر جا ما ماندیم،‌ آن‌ها به داد ما رسیدند به اذن خدا... وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً. ما را رها نمی‌کنند تا برسانند به «دار القرار».

 

دارالقرار و دارالفرار

 

 ما وقتی مردیم، در دار القرار نیست. اینکه در قبرها و لوح‌های قبر می‌نویسند (آرامگاه)؛ اینجا آرامگاه نیست، اینجا مسیر است، سر پل است، سکوی پرواز است؛ هیچ کس در قبر آرام نیست بالأخره، دار القرار جای دیگر است. این قدر انسان این راه را طی می‌کند، طی می‌کند، طی می‌کند؛ تا به لقاءُ الله که رسید، یا أیُّهَا الإنسانْ إنَّکَ کادِحٌ؛ این کادِحٌ، کادِحٌ، کادِحٌ، کادِحٌ میلیون‌ها درجه را به همراه دارد تا مُلاقِیهِ. إنَّکَ کادِحٌ إلی رَبِّکَ فَمُلاقیه4. وقتی به لقای خدا بار یافتیم، آنجا دار القرار است. اگر گفتند: اَلا به ذکر اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبْ 5، آن در حقیقت ذکر خداست که انسان آنجا می آرمد. تا دل به طمأنینه نرسید، انسان به دار القرار نمی‌رسد. اگر کسی مضطرب باشد که دار القرار نیست، این دار الفرار است!

این قدر تلاش و کوشش هست؛ چه ما بخواهیم، چه نخواهیم در نوسان و اضطراب و تلاش و کوششم. اگر رسیدیم به لقای او، آرام می‌شویم. اگر آرام شدیم، دار القرار ما آنجاست. و این ذوات قدسی، مخصوصاً وجود مبارک رسول گرامی و امام صادق (علیهما آلاف التحیّه والثناء) هرگز ما را رها نمی‌کنند. فرمودند:‌ شما با ما باشید، ما رفقای خوبی هستیم؛ اینچنین نیست که شما را رها بکنیم!

اگر شما هم بر فرض ما را رها کردید، ما شما را رها نمی‌کنیم؛ این‌طور است. قرآن کریم به ما گفت که یک راهی را بروید که در این راه رفقای خوبی هم دارید؛ نمی‌گذارند شما بیراهه بروید یا بمانید، وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً. یک راه دیگری که رفتید،‌ آنجا راه صبّ است و لعن است و طرد است که اَلأخِلّاءُ یُومَئِذٍ بَعضُهُمْ لِبَعضٍ عَدُوٌّ 6. هر راهی را که بروید، بالأخره یکدیگر را لعن می‌کنند. در جهنّم هم که هستند، کُلَّمَا دَخَلَتْ اُمَّهٌ لَعَنَتْ اُختَها. 7

این‌طور نیست که در جهنّم این‌ها کاری به هم نداشته باشند! در جهنّم هم یکدیگر را لعن می‌کنند. آن‌ها در هر جهت در عذابند. ولی در بهشت و بهشتیان و راه بهشتیان که این‌ها هم راه را نشان می‌دهند، همراه ما هم هستند؛ هر وقت ما در توشه یا راحله کمبودی داشته باشیم، ضعفی داشته باشیم، آن‌ها ترمیم می‌کنند؛ وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً.

حالا چگونه ما با پیغمبر(ص) همسفر باشیم، ما با امام صادق(ع) همسفر باشیم. درست است که ایشان انسان‌های عرشی‌اند، امّا راه می‌دانید چقدر وسیع است؟! یک وقت است که یک راه می‌گویند: اتوبان است،‌ مثلاً عرض این راه یک میلیون متر است یا یک میلیارد متر است، قابل مساحت هست. امّا این راه إلی الله یک اتوبانی است که نا متناهی است، عرضش یک میلیارد و هزار میلیارد و این‌ها نیست! فرمود: عرض‌ها السَّمواتِ وَ الأرضْ 8. مساحت این راه به اندازه کل نظام کیهانی است.

این نظام کیهانی هم آنقدر وسیع است که خدای سبحان فرمود: یک بخشش را شما می‌بینید، یک بخشش هم برای شما دیدنی نیست، فَلا اُقسِمُ به ما تُبصِرُونَ وَ مَا لا تُبصِرُونْ 9. اینی که در روایات بهشت دارد که مؤمن در قیامت، منزل او به قدری وسیع است که اگر همة اهل دنیا مهمان او بشوند، جا دارد؛ یعنی الآن اگر 7 میلیارد بشر روی زمین زندگی می‌کنند، شما إن شآءَ الله بخواهید این 7 میلیارد را پذیرائی کنید، می‌توانید. یک همچنین خانه‌ای است.

مساحتش هم عرض‌ها السَّمواتِ وَ الأرضْ است. این نه مجموع مال مجموع است! نه کلّ واحد،‌ واحد؛ خانه‌ای که دارد عرض‌ها السَّمواتِ وَ الأرضْ است. نه مجموع مال مجموع، یعنی مجموع بهشتی‌ها در یک همچنین فضائی. سابِقُوا إلی مَغفِرَهٍ 10، سارِعُوا إلی مَغفِرَهٍ وَ جَنَّهٍ 11 که مساحتش این قدر است. یعنی مساحت خانة تک تک شما این قدر است. آنوقت چنین راهی زیر پوشش این بزرگواران است و انسان اگر بخواهد بماند، آن‌ها ترمیم می‌کنند. بنابراین راهی که دیگری انسان را طرد می‌کند، صبّ می‌کند، لعن می‌کند؛ راه تبهکاران است. راه انبیاء و اولیاء این است که هر وقت آدم بخواهد کمبودی داشته باشد، بیفتد؛ آن‌ها ترمیم می‌کنند.

آنچه که ما را عاقل می‌کند؛ یعنی طوری ما را تربیت می‌کند که در موقع آزمون دیگر دست و پای ما نلرزد. آن ما را به الله دعوت می‌کند که اسم أعظم است، جامع بین رحمت است و علم است و قدرت است و اسمای دیگر. و وجود مبارک حضرت فرمود: اَدعُوا إلَی اَلله

چگونه در کاروان الهی ثبت‌نام کنیم؟

مرگ مرده قبر قبرستان

حالا ما چه کنیم که این‌ها ما را به عنوان عضو کاروان بپذیرند؟ حضرتش فرمود به اینکه: شما حرف‌های گوناگون، مکتب‌های گوناگون، آراء گوناگون؛ این‌ها را بشنوید، خوبش را انتخاب بکنید. فَبَشِّرْ عِبادِی اَلَّذِینَ یَستَمِعُونَ القُولِ فَیَتَّبِعُونَ اَحسَنَه12؛ این پیام خداست. بعد این چنین نیست که مبهم گوئی کند، مجمل گوئی کند، لُغَز و معمّا در کار باشد، به ما بگوید: خودتان بروید، بگردید؛ اَحسنُ الأقوال را پیدا کنید. فَبَشِّرْ عِبادِی اَلَّذِینَ یَستَمِعُونَ القُولِ فَیَتَّبِعُونَ اَحسَنَه. این را گفته، بعد فرمود: اگر من را قبول دارید به عنوان اینکه مَنْ اَحسَنُ مِنَ اللهِ قیلاً 13، مَنْ اَصدَقُ مِنَ اللهِ حَدیثاً 14؛ من به شما می‌گویم: مَنْ دَعا إلَی اللهْ وَ عَمِلَ صالِحاً. مگر من نگفتم شما اَحسنُ الأقوال را انتخاب بکنید؟! فَبَشِّرْ عِبادِی اَلَّذِینَ یَستَمِعُونَ القُولَ فَیَتَّبِعُونَ اَحسَنَه. اَحسنُ الأقوال قول کسی است، منطق کسی است که مردم را به الله دعوت می‌کند. مَنْ اَحسَنُ قُولاً مِمَّنْ دَعی إلَی اللهْ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إنَّنِی مِنَ المُسلِمینْ .15

این هم صغرای قیاس، آن هم کبرای قیاس. در سوره زمر فرمود: به دنبال اَحسنُ الأقوال بروید، در این سوره فرمود: اَحسَنُ الأقوال؛ قول رسول است، سیره رسول است، منطق و گفتار و رفتار آن حضرت است. و رسول خدا هم صریحاً گفته است که: اَدعُوا إلَی الله؛ من هم مردم را به الله دعوت می‌کنم. یعنی مطلب را خدای سبحان ریز کرده؛ اوّل خیلی کلّی جامع، بعد کلّی میانی، بعد موضوع را مشخص کرده. از یک طرف فرمود: فَبَشِّرْ عِبادِی اَلَّذِینَ یَستَمِعُونَ القُولَ فَیَتَّبِعُونَ اَحسَنَه، بعد فرمود: اَحسنُ الأقوال قول کسی است که مردم را به «الله» دعوت می‌کند؛ مَنْ اَحسَنُ قُولاً مِمَّنْ دَعا إلَی اللهْ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إنَّنِی مِنَ المُسلِمینْ. این اَحسنُ الأقوال یعنی اَحسنُ السِیَر، نه یعنی بهترین حرف! قول در آنجا که فرمود: فَیَتَّبِعُونَ اَحسَنَه، نه یعنی کسی که حرفش بهتر است! قول در اینگونه از موارد در مقابل فعل نیست؛ مجموع قول به علاوة فعل، فعل به علاوة قول را می‌گویند: «قول».

آن کسی که فَبَشِّرْ عِبادِی اَلَّذِینَ یَستَمِعُونَ القُولَ فَیَتَّبِعُونَ اَحسَنَه؛ ممکن است یک کسی شعار خوب بدهد. این شعار خوب، خوب حرف می‌زند؛ امّا خوب که عمل نمی‌کند! فوراً قرآن کریم هم مشخص کرد که منظور ما از این قول، قول در مقابل فعل نیست؛ قول به علاوه فعل است. آن کسی که شعار خوب می‌دهد،‌ حرف خوب می‌زند، تبلیغ خوب می‌کند، امّا در موقع عمل دست و پایش می‌لرزد؛ او اَحسنُ القول ندارد! مَنْ اَحسَنُ قُولاً مِمَّنْ دَعا إلَی اللهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إنَّنِی مِنَ المُسلِمینْ، یعنی منطقش این باشد.

تکلیف پیامبر (ص) و مؤمنان پیرو ایشان چیست؟ این را هم باز در قرآن کریم ذات أقدس إله صغرای این صغرا را مشخص کرد، و آن این است که پیامبر فرمود: اَدعُوا إلَی اللهِ عَلی بَصیرَهٍ، من مردم را به الله دعوت می‌کنم؛ یعنی رفتار من، سیره من، سنّت من اَحسنُ الأقوال است؛ خُب این مال حضرت. بهره‌ای که ما در این ایام می‌بریم این است که در همان آیه حضرت فرمود که: کسانی که همراه منند، آن‌ها هم همین کار را می‌کنند. اَدعُوا إلَی اللهِ عَلی بَصیرَهٍ أنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی16. این مَنِ اتَّبَعَنِی مال ماست که عیدی ماست. فرمود: آن‌ها که پیرو من هستند، کار من را انجام می‌دهند. به قدری وارسته‌اند که با سیرتشان، با سریرتشان، با سنتشان، با رفتار و گفتارشان مردم را به الله دعوت می‌کنند.

این بزرگان گفتند که: این که به الله دعوت می‌کنند، چون الله اسم أعظم است، جامع است؛ بعضی‌ها هستند که با دعا و قدس و طلب مغفرت مردم را دعوت می‌کنند. آن‌ها هم کار خوبی است، امّا آن‌ها مردم را به «رحمان» دعوت می‌کنند، نه به الله! بعضی‌ها هستند که سخنان عالمانه دارند، مثل محققان حوزه و دانشگاه؛ کتاب علمی می‌نویسند، تحقیق علمی می‌کنند، هدایتگر مردمند. آن‌ها هم مردم را به الله دعوت نمی‌کنند، به «علیم» دعوت می‌کنند؛ خدا علیم است. خُب یک کسی کتاب عمیق علمی نوشته، ما از علمش استفاده می‌کنیم؛ این ما را به علیم دعوت می‌کند، او ما را با سواد می‌کند. با سواد شدن نیمی از راه است، عالم شدن نیمی از راه است.

فرمود: من مردم را به رحمان دعوت نمی‌کنم که فقط دعاگو باشند، مردم هم به علیم دعوت نمی‌کنم که کار حوزه و دانشگاه داشته باشم، من مردم را به «الله» دعوت می‌کنم. یعنی عاقل شدن، عالم با عمل شدن، عامل با فهم شدن، این کار من است؛ شما هم اگر بخواهید راه مرا طی کنید، باید این راه را بیائید

چگونه عاقل شویم؟

اسم اعظم

آنچه که ما را عاقل می‌کند؛ یعنی طوری ما را تربیت می‌کند که در موقع آزمون دیگر دست و پای ما نلرزد. آن ما را به الله دعوت می‌کند که اسم أعظم است، جامع بین رحمت است و علم است و قدرت است و اسمای دیگر. و وجود مبارک حضرت فرمود: اَدعُوا إلَی اَلله. یک وقت است یک کسی مجلس دعا تشکیل می‌دهد برای طلب مغفرت، آن هم مجلس خوبی است؛ آن هم 4 قطره اشک است و طلب آمرزش گناه است و دعاست، امّا دیگر تحقیق علمی در آن نیست! این به دنبال رَب اغْفِر، رَب اغْفِر می‌گردد. آن هم کار خیلی خوبی است، امّا این نفعش 50 درصد است؛ دو تا شبهه که پیش بیاید، یا دو تا تبلیغ سوء که پیش بیاید، او ممکن است به زحمت خودش را نجات بدهد، ولی از فتنه بالأخره در امان نیست. یک آدم نماز شب خوانِ مقدّسِ کم تحقیق؛ این بالأخره در فتنه می‌ماند. چهار تا شبهه، ویروس است بالأخره! شبهه کسی را ول نمی‌کند. اینچنین نیست که شبهة علمی بیاید، آدم بتواند مقاومت بکند! بر فرض هم ظاهراً مقاومت کرد، در درون خود گرفتار خوره هست.

آن کار؛ یعنی نماز شب خواندن، اشک ریختن، ناله کردن 50 درصد قضیه است. فهم است و فهم است و فهم است و فهم! تا آدم بفهم نباشد، در برابر سیل این شبهات اینترنتی می‌ماند؛ یا لاأقل نمی‌تواند خانواده خودش را حفظ بکند. آن 50 درصد دیگر را تحقیق به عهده می‌گیرد، یعنی حرف‌های عالمانه و محققانه. آدم باید هم محقق باشد، هم مدقّق باشد؛ هم کثیر را بتواند واحد کند که بشود «محقق»، هم واحد را بتواند تحلیل کند که بشود «مدقّق»، که بشود عالم، که رسالت انبیاء را به عهده بگیرد.

فرمود: من مردم را به رحمان دعوت نمی‌کنم که فقط دعاگو باشند، مردم هم به علیم دعوت نمی‌کنم که کار حوزه و دانشگاه داشته باشم، من مردم را به «الله» دعوت می‌کنم. یعنی عاقل شدن، عالم با عمل شدن، عامل با فهم شدن، این کار من است؛ شما هم اگر بخواهید راه مرا طی کنید، باید این راه را بیائید. اَدعُوا إلی اَلله، نه إلَی الرَّحمن یا إلَی العَلیم! اَدعُوا إلَی اللهِ عَلی بَصیرَهٍ أنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی. ما هم در همین دعاها، در نمازها می‌گوئیم: راهی که به دیگران نشان دادی، آن راه را به ما نشان بده! خدای سبحان هم فرمود: بله، شما اگر مطیع باشید؛ ما شما را در اردوی نبوی و علوی و صادقی ثبت نام می‌کنیم، این‌ها رفقای خوبی هستند. بالأخره در هر حدّی که باشید، به هر اندازه‌ای که باشید، هر جا مشکل داشتید این‌ها حل می‌کنند.

منبع:سايت تبيان

 نگاشته شده توسط سعيد عزيزي کواکي در چهارشنبه 31 فروردین 1390  ساعت 12:10 AM
| نظرات 0 | لینک مطلب

نظر آیةالله بهجت درباره مختار

یکی از پرسش‌هایی که در زمان حیات آیت الله العظمی بهجت از ایشان صورت گرفت پرسشی در مورد شخصیت مختار بن ابوعبید ثقفی بود. شرح پرسش و پاسخ آیت الله بهجت را به نقل از کتاب ورق‌های آسمانی در زیر می‌خوانیم...

به گزارش بولتن، شرح پرسش و پاسخ آیت الله بهجت را به نقل از کتاب ورق‌های آسمانی در زیر می‌خوانیم:

سؤال:

 

"نظر حضرتعالی درباره شخصیت مختار ثقفی که مورد تردید واقع شده است، چیست؟ علاقمندیم که دیدگاه شما را در این مورد بدانیم".

پاسخ:

 

«مختار اهل نماز بود. او از اولیای خدا بود. نماز را با حال عجیبی می‌خواند. در شأن مختار همین کفایت میکند که قاتل دشمنان اهل بیت(ع) و قتله سیدالشهداء(ع) بود.

نقل است که میگفت: "فلانی را کشتم، فلانی را کشتم ..." تا اینکه وقتی آخرین نفر را کشت گفت: "الان راحت شدم".

دوره نهضت او شاید 9 ماه بوده اما نوشته اند: هنگامی که آخرین نفر که «محمد اشعث» یا «شمر» بود را به قتل رساند گفت: "الان اگر بمیرم دیگر باکی نیست". یعنی وقتی به نهایت مقصودش رسید گفت: "دیگر اگر بمیرم، غصه ای ندارم".»

 نگاشته شده توسط سعيد عزيزي کواکي در سه شنبه 30 فروردین 1390  ساعت 11:27 PM
| نظرات 0 | لینک مطلب










درباره وبلاگ
حال ما برق جهان است دمي پيدا و ديگر دم نهان است گهي در طارم اعلي نشينم گهي تا پشت پاي خود نبينم

موضوعات
حکایات عرفانی
سخنان و احوالات عارفان
سخنرانی
کلیپ های تصویری
کتابهای مخصوص موبایل
کتابهای مخصوص کامپیوتر
مقاله های عرفانی
پیامک های عرفانی
اشعار عرفاني
آموزش طب اسلامی

پیوندها
یکــــ قدم تا رهایـــــى
عارفان
اخلاق و عرفان
سايت سيناي سلامت
سايت خبري رجانيوز
پایگاه اطلاع رساني علامه حسن زاده آملی
آیت الله سبحاني
پایگاه اطلاع رسانی شهيد مطهري
پایگاه اطلاع رسانی دكتر چمران
پایگاه اطلاع رسانی امام موسي صدر
سايت خبري استقامت
پایگاه اطلاع رسانی استاد حسين انصاريان
سايت خبري صداي شيعه
سايت ياسين مديا
سايت شهيد آويني
سايت خبري قائم نيوز
پایگاه اطلاع رسانی شیعیان
سايت بچه هاي قلم
سايت صالحين شيعه
سايت خبري سلام شيعه
سايت خبري شيعه نيوز
آیت الله سیستانی
آیت الله مکارم شیرازی
آیت الله خراسانی
آیت الله بهجت
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری
پایگاه اطلاع رسانی تبیان
پایگاه اطلاع رسانی راسخون

آمار وبلاگ
کل بازدید ها : 461767
تعداد کل پست ها : 141
تعداد کل نظرات : 13
تاریخ آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 21 مهر 1395 
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 30 مهر 1388 


کد آهنگ

09373414978
نام کاربری :
کلمه عبور :




کپي برداري از مطالب وبلاگ فقط با ذکر منبع مجاز ميباشد

All Rights Reserved 2009-2010 © by yaghin.rasekhblog.com