مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
یکی از مهم ترین مشکلات اقتصاد
ایران در حال حاضر، ایجاد فرصت های شغلی به منظور کاهش نرخ بیکاری و
پاسخگویی به گروه عظیم متقاضیان کار، به خصوص جوانان و زنان است. تجزیه و
تحلیل پدیده بیکاری و موانع ایجاد فرصت های شغلی جدید، مستلزم بررسی هر دو
طرف عرضه و تقاضای بازار کار است و قانون کار یکی از عوامل مهم تاثیرگذار
بر طرف تقاضا، یعنی مقررات بازار کار می باشد.
یکی از مهم ترین مشکلات اقتصاد
ایران در حال حاضر، ایجاد فرصت های شغلی به منظور کاهش نرخ بیکاری و
پاسخگویی به گروه عظیم متقاضیان کار، به خصوص جوانان و زنان است. تجزیه و
تحلیل پدیده بیکاری و موانع ایجاد فرصت های شغلی جدید، مستلزم بررسی هر دو
طرف عرضه و تقاضای بازار کار است و قانون کار یکی از عوامل مهم تاثیرگذار
بر طرف تقاضا، یعنی مقررات بازار کار می باشد. قانون کار به عنوان اصلی
ترین منبع تعیین مقررات در بازار کار، دامنه وسیعی از موضوعات، نظیر
قرارداد کار، شرایط کار، حفاظت فنی و بهداشتی کار، آموزش و اشتغال، تشکل
های کارگری و کارفرمایی، مذاکرات پیمان های دسته جمعی و غیره را پوشش می
دهد. یکی از موضوعات مهم مطرح شده در فصل دوم قانون کار، نحوه فسخ قرارداد
کار از طریق اخراج کارگر می باشد، که ملا حظات مربوط به امنیت شغلی از جمله
حفاظت از کارگر در برابر اخراج ناموجه توسط کارفرما و ایجاد امنیت درآمدی
برای کارگر، در مواردی همچون بیماری، حوادث ناشی از کار، پیری و غیره را در
برمی گیرد.
در حالی که میزان منافعی که از این طریق عاید
کارگران تحت پوشش قانون کار می شود، به خوبی مشهود هستند، هزینه های آن، که
اغلب ناخواسته و کمتر محسوس است، به نیروی کار فاقد شغل به خصوص جوانان و
زنان و افراد شاغلی که تحت پوشش قانون کار نیستند، تحمیل می شود و با
انعقاد قراردادهای موقت، از سوی بنگاه های کوچک و متوسط وحتی برخی واحدهای
بزرگ اقتصادی و تشکیل آژانس های کار موقت، تحت عنوان شرکت های خدماتی و
انعقاد قراردادهای موقت، برای مشاغل با ماهیت دائمی، امنیت شغلی این گونه
کارگران را کاهش داده است.
برتولا (۱۹۹۰) الگوی تعادل جزئی را برای بررسی
این موضوع به کار می گیرد، که چگونه تصمیمات بنگاه در مورد اخراج و استخدام
کارگران، تحت تاثیر هزینه های اخراج کارگران قرار خواهد گرفت. به طور کلی
در صورت مواجهه با یک شوک (تکانه) معین، سیاست اشتغال بهینه بنگاه، بسته
به وضعیت پیش آمده، شامل سه عکس العمل; الف) اخراج کارگران ب) استخدام
کارگران ج) خودداری از هرگونه عکس العمل خواهد بود، که در این صورت، میزان
اشتغال در بنگاه مورد نظر تغییر نخواهد کرد; اما باید دید هزینه اخراج
کارگران، چه تاثیری بر این تصمیمات باقی خواهد گذارد. در صورت مواجهه با
هرگونه تکانه منفی و کاهش ارزش نهایی نیروی کار، بنگاه ممکن است بخواهد،
برخی کارگران را اخراج نماید، ولی در این حالت باید هزینه قانونی و اجباری
اخراج آنها را بپردازد. وجود چنین هزینه ای، مانع از اقدام بنگاه به تعدیل
یا کاهش نیروی کار بوده و به کاهش تعداد اخراج ها (که در صورت فقدان این
هزینه ها افزایش می یافت) خواهد انجامید.
برعکس، در صورت مواجهه با هرگونه تکانه مثبت،
بنگاه ها ممکن است بخواهند کارگران اضافی را استخدام نمایند، ولی به این
منظور باید امکان اخراج احتمالی کارگران در آینده را در نظر بگیرند، که این
کار نیز پرهزینه است. این هزینه چشم انداز آتی، به صورت هزینه استخدام عمل
کرده، از میزان ایجاد مشاغل جدید، در شرایط مطلوب و مناسب می کاهد. نتیجه
خالص این وضعیت عبارت است از: کاهش رشد اشتغال در دوران رونق اقتصادی، کاهش
نیروی کار در شرایط رکود اقتصادی و کاهش سرجمع جابجایی کارگران.
برابر الگوی کولگر (۲۰۰۰)،مقررات مربوط به امنیت
شغلی، انگیزه را برای بنگاه هایی که دارای میزان جایگزینی بالا در نیروی
کار هستند، برای فعالیت در بخش غیر رسمی فراهم می سازد. این تصمیم گیری
مستلزم تولید در مقیاس کوچک و کارایی کمتر است، تا بدین ترتیب از چشم
مقامات کارگری و مالیاتی بدوربماند. در چنین چارچوبی، امنیت شغلی زیاد،
احتمالا بر میزان اشتغال نیروی کار در بخش غیر رسمی می افزاید.
پیچز و مونته نگرو (۱۹۹۹) به الگویی اشاره دارند
که در آن، مقررات مربوط به امنیت شغلی، به زیان اشتغال کارگران جوان و به
نفع کارگران مسن عمل می کند در صورتی که میزان پرداخت پایان خدمت به همراه
مدت تصدی به کارگر افزایش یابد و مدت تصدی به کار نیز همراه با سن کارگران
افزایش یابد، اخراج کارگران مسن تر در مقایسه با کارگران جوان تر هزینه
بیشتری خواهد داشت. اگر دستمزدها به طور مناسب و به شکل درست تعدیل نشوند،
بروز هر گونه تکانه منفی، منجر به افزایش نامتناسب اخراج کارگران جوان تر
خواهد شد. بنابراین، وابسته نمودن امنیت شغلی به مدت تصدی به کار، منجر به
کاهش میزان اشتغال برای کارگران جوان تر، نسبت به کارگران مسن تر خواهد
شد.
به طور کلی می توان گفت:
۱) افزایش هزینه های مقررات مربوط به امنیت شغلی
مانعی برای اشتغال کارگران جوان خواهد شد، زیرا در حالی که نرخ ورود به
بازار کار در مورد جوانان بالا ست، با افزایش هزینه های مزبور ایجاد مشاغل
کمتر است.
۲) با توجه به اینکه طبق قانون، هزینه های اخراج
کارگران همراه با سابقه کار آنان افزایش می یابد، می توان انتظار داشت ، که
مقررات امنیت شغلی موجب افزایش نرخ اخراج کارگران جوان بشود، زیرا انتظار
می رود که کارگران جوان دارای سابقه کار کمتری نسبت به کارگران مسن تر
باشند.
۳) در صورتی که نرخ جابجایی شغلی درباره کارگران
زن بالا تر از مردان بوده و در نتیجه در هر گروه سنی متوسط سابقه، کارگران
مرد بالا تر از کارگران زن باشد، آنگاه انتظار می رود که مقررات مربوط به
امنیت شغلی موجب شود که نرخ اخراج کارگران زن بالا تر از مردان باشد. در
چنین حالتی سهم شاغلا ن زن نسبت به مرد نیز در هر گروه سنی کاهش خواهد
یافت.
۴) در صورتی که نرخ جابجایی شغلی کارگران بدون
مهارت نسبت به کارگران ماهر بالا تر باشد و در نتیجه این کارگران دارای
سابقه کمتری باشند انتظار بر این است که نرخ اخراج در این گروه نیز بیشتر
باشد.
۵) مطابق با ادبیات مربوط به کارگران درونی و
بیرونی، مقررات حمایت شغلی سخت گیرانه، موجب می شود که کشش دستمزد نسبت به
تغییر در نرخ بیکاری کاهش یابد. هنگامی که کارگران شاغل بدانند که مشاغل
آنان در مقابل نوسانات تقاضا تضمین شده است، تمایل کمتری به پذیرش تعدیل
های مورد نیاز برای کاهش نرخ بیکاری خواهد داشت. بدین ترتیب دو دسته مشاغل
خواهیم داشت: درونی ها، شامل آن دسته از کارگران که قادر به حفظ شغل همراه
با دستمزد بالا هستند، و بیرونی ها، شامل بیکاران و کارگران دارای مشاغل
موقت و پاره وقت که فاقد هر گونه مقررات مربوط به امنیت شغلی هستند.
شواهد نشان می دهند، که مقررات امنیت شغلی ناکار
آمد بوده و ساز و کاری است که نابرابری موجود را به بهای افزایش امنیت
درآمد برای کارگران شاغل افزایش می دهد، زیرا در حالی که به نفع برخی از
کارگران عمل می کنند به دیگر کارگران زیان می رسانند. در عمل بازار کار به
دو بخش تقسیم می شود: کارگرانی که دارای وضعیت شغلی مطمئن هستند و نیروهای
کار بیکار که چشم انداز روشنی برای اشتغال آنان وجود ندارد. در چنین
وضعیتی، معقول خواهد بود که مقررات امنیت شغلی به وسیله ساز و کارهای دیگری
جایگزین شود که امنیت درآمدی را با هزینه های نابرابری و کارایی کمتر
برقرار سازند.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
خانواده، مهمترین نهاد اجتماعی
و کانونی است که در شکلگیری این ویژگیها، نقش مؤثر و حیاتی ایفا میکند.
اگر اعتماد به نفس،پذیرش مخاطرهها (ریسکها)و خلق ایدههای نو و ارزش
دانستن کار و تولید را بخشی از ویژگیهای افراد کارآفرین بدانیم، خانواده
از نظر کمی و کیفی میتواند کانون اصلی پرورش چنین ویژگیهایی در افراد
باشد.
دربارهء کارآفرینان میتوان به
این جمعبندی رسید که آنان دارای ویژگیهای فردی و اجتماعی متفاوتی در
مقایسه با دیگر افراد هستند; ویژگیهایی که آنان نه ذاتی بلکه در فرآیند
زندگی خود کسب میکنند و تلاش در به کار بردن و استفاده از آن ویژگیها را
سرلوحهء رفتار و اعمال خود قرار میدهند.
خانواده، مهمترین نهاد اجتماعی و کانونی است که
در شکلگیری این ویژگیها، نقش مؤثر و حیاتی ایفا میکند. اگر اعتماد به
نفس،پذیرش مخاطرهها (ریسکها)و خلق ایدههای نو و ارزش دانستن کار و
تولید را بخشی از ویژگیهای افراد کارآفرین بدانیم، خانواده از نظر کمی و
کیفی میتواند کانون اصلی پرورش چنین ویژگیهایی در افراد باشد.
پدر و مادر اولین افراد اثرگذار بر شکلگیری
نگرشها و رفتارهای کودکان هستند; به نحوی که کودکان خواسته یا ناخواسته،
بسیاری از ویژگیهای والدین خود را در همان سالهای نخستین زندگی میآموزند
و درونی میکنند. وقتی پدر یا مادر همچون افرادی تلاشگر و مؤثر در عرصهء
کار و تولید در جامعه و محیط اطراف خود شناخته شوند، بالاخص هنگامی که به
موفقیتهایی نیز دستیافته باشند،کودکان نیز بیشتر خود را مستعد قرار
دادن در معرض مخاطرهها، خلق ایدههای نو و استقلال اقتصادی و کسب موفقیت
مییابند و بیشتر در این مسیرها گام برمیدارند. هر چند توان اقتصادی
خانواده در سمت و سو یافتن فعالیت کاری و شغلی فرزندان مؤثر است، ولی
نمیتواند تنها عامل باشد; چرا که توان اقتصادی سازندهء ارزشهای حامی
کارآفرینی نیست. فرد کارآفرین قبل از نیاز اقتصادی و مالی به ارزشها و
توانمندیهای درونیشدهء دیگری نیاز دارد که نه زاییدهء توان اقتصادی، بلکه
ایجاد شده توسط ارتباط متقابل و مناسب توان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
خانواده است.
بنابر این، میزان تحصیلات، نوع شغل والدین، ساخت
خانواده و نوع روابط اعضا با یکدیگر (مخصوصاً رابطهء والدین با فرزندان)،
میزان درآمد خانواده و میزان برخورداری از امکانات رفاهی و نحوهء برخورد و
چگونگی استفاده از درآمد و امکانات در اختیار خانواده، میزان جراتورزی
پذیرفتهشده در خانواده، دوری از رفتارهای واکنشی و انفعالی در موقعیتهای
شغلی و اقتصادی مخصوصاً در والدین و تلاش در جهت برخوردهای عقلانی و پذیرش
مواجه با شرایط نو در شکلگیری «فرهنگ کار» و اعتماد به نفس در موقعیتهای
شغلی جدید در اعضای خانواده تاثیر غیرقابل انکاری دارد.پذیرش و نیاز به
توفیق، استقلال و خطرپذیری در عرصهء فعالیتهای اقتصادی و یا بالعکس چسبیدن
به آبباریکهء درآمدی، ترس از خطرپذیری و ریسک، وابستگی به مزدبگیری از
طریق کارمندی و غیره، پذیرش هر آن چه موجود است و عدم تلاش برای تغییر
شرایط و داشتن رفتار منفعلانه در قبال وضعیت موجود و سپردن وضعیت مطلوب به
اتفاقهایی که ممکن است در زندگی رخ دهد یا رخ ندهد، ریشه در تربیت
خانوادگی دارد; تربیتی که خود متاثر از شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
خانواده است.
بهرام باقری در مقالهء خود با عنوان «خانواده و
کارآفرینی» که در سایت خانهء کارآفرینان ایران منتشر شده آورده است: «فضای
درون خانواده، خصوصاً رهنمودهای والدین به فرزندان، این امکان را به آنها
میدهد تا با گسستن از عادات و معتقدات پیشین خود یا سایر افراد خانواده،
رفتار جدیدی را مورد کندو کاو قرار داده و خود را با نظم اجتماعی نوین
هماهنگ سازند; به شکلی که بتوانند بر فراز خواستهها و آرزوهای ذهنی خود و
منطبق بر نظامهای مدرن پر و بال بزنند و از نفوذ و سلطهء اندیشه و روشهای
سنتی در رفتار آتی خود بکاهند. در ادامه چنین روندی، نقشآفرینی فرزند در
درون خانواده معطوف به فرآیندهای تولید و خلق ارزش در جامعه خواهد شد. در
این ارتباط، والدین با شناخت توانمندیهای بالقوهء فرزندان خود و هدایت
آنها در مسیر شغلی، نقش مهمی در شناسایی و پرورش افراد خلاق و کارآفرین در
جامعه ایفا میکنند.»
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
وقتی گفته میشود کسی بیکار
است به این معنی نیست که شخص هیچگونه درآمد و کاری ندارد بلکه بیکاری در
معنای عام یعنی فرد در زمینه تخصصی(چه مدرک و یا تجربه) خود کاری ندارد و
یا کاری که به آن اشتغال دارد ارتباطی با تخصص وی ندارد.
مدتی پیش در یکی از سازمانهای
دولتی کشور، ۴۰ نفر را به عنوان اتمام بودجه، بیکار کردند!
● بیکاری یعنی ...!
وقتی گفته میشود کسی بیکار است به این معنی
نیست که شخص هیچگونه درآمد و کاری ندارد بلکه بیکاری در معنای عام یعنی
فرد در زمینه تخصصی(چه مدرک و یا تجربه) خود کاری ندارد و یا کاری که به آن
اشتغال دارد ارتباطی با تخصص وی ندارد.
● بودجه ...؟
ماده اول قانون محاسبات عمومی مصوب اول شهریور
۱۳۶۶، بودجه را برنامه مالی دولت میداند که برای یک سال مالی تهیه و حاوی
پیشبینی درآمدها و سایر منابع تأمین اعتبار و برآورد هزینهها برای انجام
عملیاتی است که منجر به نیل به سیاستها و هدفهای قانونی میشود.
● خودمان را گول نزنیم!
خبری که در سطر اول این مقاله آمده واقعیت دارد و
واقعاً ۴۰ نفر به جمعیت بیکارها به معنی مستمر آزاد اضافه شدند. اگر به
حرف مبنی بر اتمام بودجه و نداشتن وجهی برای پرداخت دستمزد و هزینهها اتکا
کنیم، طبق تعریف، بودجه برای یک سال تهیه میشود، آیا بعد از گذشت سه ماه
از سال بودجه به اتمام رسیده؟!
طبق تعریف، بودجه حاوی برآورد هزینهها برای
انجام عملیات است، این چگونه برآوردی است که پس از گذشت سه ماه از طرح و
سال، بودجه به اتمام رسیده و اگر تمام شدن بودجه بهانهای برای اخراج و یا
تعدیل نیروست چه کسی در این بین ضرر میکند؟!
● واقعبین باشیم؟
یک ایرانی از پیشرفت کشور خود و تکتک افراد آن
خرسند میشود و همه در تلاش و تکاپو هستند که به این هدف برسند اما ...
- اگر چرخه اقتصادی را از چهار جهت نگاه
کنیم(رونق، تورم، رکود و رکود تورمی) ایران در کجای این چرخه قرار میگیرد؟
- مدتی قبل در تمامی رسانهها اعلام شد که اقتصاد
ایران در پایان سال ۲۰۰۶، ۶/۶ درصد رشد داشته و تا مدتی خبر روز بود و به
نوعی از بسیاری کارشناسان و مفسران اقتصادی- سیاسی در این زمینه دعوت به
عمل آمد ...
- عدهای اعتقاد دارند که ایران کشوری در حال
توسعه است ولی از نظر من ایران کشور توسعه نیافتهای محسوب میشود زیرا ...
کجا هستیم؟ کجا میخواهیم باشیم؟ آیا به آنجا
میرسیم؟
کجا هستیم؟
در چرخه اقتصادی:
رونق یعنی وضعیت مطلوب اقتصادی که تقاضا، تولید و
عرضه در یک سطح متعادل باشند. تورم یعنی با مقدار پول معین که دارید کالا
و خدمات کمتری نسبت به گذشته میتوان خرید.
رکود یعنی کالا و خدمات در جامعه است ولی تقاضا
نیست.
رکود تورمی یعنی وقتی رکود و تورم با هم یکی شوند
یعنی امروز نخریدی فردا اصلاً فکرش را هم نکن!
در همین ماه گذشته قیمت موبایل رو به افزایش بود
عواملی مثل قاچاق قیمت آنرا ثابت کرد. در غیر این صورت ...
- ایران در سال ۲۰۰۵ در رتبهی ۷۰ جهان از لحاظ
اقتصاد قرار داشت در سال ۲۰۰۶ با ۶/۶ درصد رشد به رتبهی ۷۲ سقوط کرده ولی
در هیچ کجا حرفی از سقوط زده نشد. چرا؟
- از لحاظ آمار شفافیتسازی مالی و اداری که از
ده نمره به هر کشور نمرهای تعلق میگیرد ایران با نمره ۵/۲ از حدود ۱۷۰
کشور، کشور ۱۰۵ است. اگر کشورهایی همانند عراق و افغانستان و فلسطین و برخی
از کشورهای آفریقایی نبودند ایران با اقتدار تمام رتبهی آخر را به خود
اختصاص میداد!
کجا میخواهیم باشیم؟ آیا میخواهیم در حال توسعه
یا توسعه یافته باشیم؟
آیا به آنجا میرسیم؟ تا زمانی که اوضاع به شکل
زیر باشد، هرگز:
تا به حال فکر کردهاید که خرید خارجی بهتر است
یا داخلی؟ اصلاً خرید خارجی چه سودی برای ما دارد؟ شاید بگویید کیفیت
کالاهای خارجی بهتر است.
اما:
هیچ کشوری بینیاز از تولیدات دیگر کشورها نیست
حتی آن کشور توسعه یافته. ولی خرید از کشورهای دیگر دارای مخاطره بیشتری
نسبت به خرید داخلی است حتی اگر آن کالا برتر از کالای ایرانی باشد.
وقتی شرکت صایران گوشی موبایل به بازار ارائه
میدهد ولی مردم خرید گوشیهای وارداتی را ترجیح میدهند، در این حالت آیا
صایران ضرر نمیکند و یا چگونه میتواند کیفیت جنس را بالا ببرد و چگونه
میتواند به رقابت با دیگر شرکتهای رقیب بپردازد؟
وقتی در یک کشور سالیانه مبلغی بالغ بر
۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۱۲ تومان صرف جمعآوری و انتشار اسکناس جدید میشود، جایی برای
توسعه باقی میماند؟
استخدام بیشتر= افزایش بیکاری!
تا الان همهی صحبتها به عنوان اشاره و
مقدمهای برای ارائه بحث اصلی بود که چرا با این همه استخدام آمار بیکاری
هر روز بالا و بالاتر میرود؟ روزنامه همشهری، همه روزه آگهیهای استخدام
بیشماری را به چاپ میرساند. این استخدامها کجا میرود؟ شاید سرکاری باشد و
شاید هم نوعی سوءاستفاده و درآمدزایی!
اعتقاد من این است که هر جا کار خطایی سر بزند
تقصیر را بر سر آن کسی میاندازند که نیست! همیشه مقصر اصلی کسی است که از
همه ضعیفتر باشد و یا اصلاً نباشد!
شرکتی آگهی استخدام داده بود و تعدادی تکنسین برق
و انباردار و ... استخدام میکرد. بعد از مراجعه همه ملزم به گذراندن چند
مرحله:
۱) عدم سوء پیشینه
۲) آزمایش اعتیاد
۳ ) زمایش ریوی و ... بودند. برای مورد ۳
بیمارستانی در ۵ کیلومتری تهران معرفی کردند و جواب آزمایش محرمانه و رسمی
به شرکت فرستاده شد و پزشک شرکت بیشتر افراد متقاضی را بر اثر بیماری رد
کرد.(همه افراد!). بسیاری از متقاضیان با گذراندن همان آزمایشها در نزد
پزشک متخصص دیگری متوجه شدند که از همه نظر سالم هستند. در نتیجه به همین
سادگی و به همین خوشمزگی به ازای هر نفر مبلغی بالغ بر ۰۰۰/۶۰ تومان با
استفاده از یک آگهی استخدام به حساب شرکت مذکور واریز شد.
اگر شما جای چنین افراد جویای کاری باشید چه حسی
پیدا میکنید. آیا این نوعی درآمدزایی برای دو مکان و یا بیشتر نیست؟
این افراد چگونه از چنین شرکتهایی میتوانند
شکایت کنند و اصلاً به چه دلیل و مدرکی شکایت کنند؟
مدتی به عنوان کارمند در شرکتی مشغول کار شدم و
تا حدودی با همه آشنا بودم و از مسائل خبر داشتم. توضیح دربارهی کارم
نمیدهم اما در ابتدای فعالیتم به علت کار سریع و اضافهکاری بیش از حد
باعث این شد که عدهای فکر کنند نیاز به پول دارم به همین دلیل کارهای خود
را هم به من محول میکردند. شما اگر از ساعت ۵ صبح از خانه بیرون بیایید و
ساعت ۳۰/۲۲ و ۲۳ به خانه برگردید تا کی دوام میآورید؟
بعد از گذشت یک ماه از کمیت کارم کم کردم و نه از
کیفیت. بعد از چند روزی با جمله جالبی مواجه شدم که شخصی گفت:"مثل اینکه
دیگه پول نیاز نداری؟" کوته فکری این شخص باعث تعجبم شد. بعد از مدتی این
شرکت به اجبار تمامی کارکنان پارهوقت خود را زیر مجموعهی یک شرکت
پیمانکاری کرد. آن هم شرکت پیمانکاریای که در پایمال کردن حق و حقوق
کارمندان تخصص بینظیری داشت.
به فرهنگ لغات خود چنین اضافه کنیم:
خوب کار کردن یعنی نیاز به پول و نیاز به پول
یعنی سوءاستفاده از نیروی کار.
● ارتباط بیکاری و بودجه
بودجه را از چند حوزه مورد بحث قرار میدهند:
۱) بودجه و مدیریت دولتی
۲) بودجه و نظام اداری
۳) بودجه و فرایند مدیریت
۴) بودجه و برنامهریزی
۵) بودجه و برنامهریزی اقتصادی
۶) بودجه و سیاستگذاری
۷) بودجه و سازماندهی
۸) بودجه و هماهنگی
۹) بودجه و کنترل
۱۰) بودجه و حسابداری
۱۱) بودجه و کامپیوتر
اما حوزه جدید، بودجه و بیکاری است.
بیکاری نوعی سکه است و مانند سکه دورو دارد. هر
دو روی آن هم ضرر است. یکرو به فرد بیشترین آسیب را میزند و روی دیگر
علاوه بر فرد به دولت و جامعه نیز آسیب وارد میکند. در مورد اول دولت در
دادگاه فقط حکم میدهد و بیشترین آسیب را خانواده و فرد مجرم و خانواده
مقابل میبیند. روی دیگر سکه سوء استفادهی شرکتهاست که دولت نیز در این
زمینه بیتقصیر نیست. شرکتها از این اوضاع استفاده کرده و به هر صورتی که
بتوانند فرد بیکار را سر کار میگذارند. به تخصص نگاهی نمیکنند هر کسی
حقوق کمتری گرفت(البته بحث نور چشمیها به کنار) در اولویت استخدام قرار
میگیرد. وقتی شرکت متوجه میشود پشت در شرکت متقاضی استخدام سر و دست
میشکنند حتی بهترین نیروی خود را در صورت کوچکترین اعتراض به حق پایمال
شدهی خود اخراج میکند اما اگر نیروی کار نباشد مجبور است که به کارمندان
خود امکانات بدهد و اگر امکانات فراهم باش صحبت هدیه و رشوه پیش نمیآید.
شخصی که تأمین باشد با حوصله بیشتری کار میکند و شیفت دیگری در کار نیست.
وقتی شرکتها به دنبال حسابداری هستند که مالیات
آنها را ۶۰ درصد کاهش دهند چگونه میتوان از دولت انتظار درآمدزایی داشت؟
شرکتی که در هر زمان بخواهد استخدام یا اخراج میکند، با کمترین حقوق و
مزایا بیشترین کار را میکشد و با بیشترین سود کمترین مالیات را میدهد به
اقتصاد ضربهای وحشتناک میزند.
دولت مقصر است زیرا هیچ نظارتی بر عملکرد این
شرکتها ندارد.
● نتیجه و راهکارهای پیشنهادی نویسنده:
دولت راهی ندارد مگر کاهش بیکاری تا بدین وسیله
بتواند تا حدود زیادی مشکلات موجود را کاهش دهد.
راهکارها:
۱) استفاده از بند "پ" در استخدام ممنوع
شود!(حتی خدا هم خوب میداند که این مورد هرگز امکانپذیر نیست!)
۲) کاهش سن بازنشستگی: فرد بازنشسته از گردانهی
کار و فعالیت خارج نمیشود و با توجه به شناخت و تجربه بیشتر نسبت به یک
جوان جویای کار به راحتی جذب بازار کار خواهد شد.
۳) با فرهنگسازی مناسب(از طریق همهی منابع
مانند تلویزیون- روزنامه- ...) این موضوع را در اذهان مردم جا بیندازیم که
شخص تحصیلکرده صرفاً کسی نیست که مدرک دانشگاهی داشته باشد. مدرک تحصیلی یک
فرد نباید میزان حقوق او را مشخص کند بلکه میزان کارایی و توانمندی او
تعیین کننده است. در آگهیهای استخدام به مدارک غیردانشگاهی اهمیت ویژهای
داده شود. واقعاً از افزایش بیرویهی ظرفیت دانشگاهها(بدون بالا بردن
کیفیت آموزشی و افزایش امکانات دانشگاه) و در نتیجه فارغالتحصیلان بیسواد
چه نفعی عاید جامعه میشود!
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
یک کشاورز می تواند با راه
اندازی روشهای جدید کاشت، آبیاری، نگهداری و ... کمیت یا کیفیت محصولات خود
را بالا ببرد.
بطور ساده کارآفرین به شخص حقیقی
یا حقوقی ای گفته می شود که توانایی تحمل ریسک - اغلب مالی - را دارد و
میتواند یک ایده اولیه را به یک فعالیت اقتصادی تبدیل کند. همه ما می
توانیم یک کارآفرین باشیم، چه کارمند، چه کشاورز و ... در هر پست و مقامی
که باشیم در راه انجام فعالیت های خود می توانیم کارآفرین بوده و ایده های
خود برای بهبود انجام کارها را به واقعیت تبدیل کنیم.
یک کشاورز می تواند با راه اندازی روشهای جدید
کاشت، آبیاری، نگهداری و ... کمیت یا کیفیت محصولات خود را بالا ببرد. یک
کارمند می تواند برای انجام فعالیت های روزانه و البته در چهارچوب اختیارات
خود روشهای جدیدی را اختیار کند تا انجام کارها برای خود و ارباب رجوع
سریعتر و با کیفیت بالاتری صورت پذیرد. یک مهندس یا شرکت می تواند با قبول
هزینه های تولید آزمایشگاهی، نمونه ای از یک محصول را تولید کرده و در صورت
مفید بودن آنرا تولید انبوه نماید و به جامعه خود خدمت کند. یک مربی تیم
فوتبال می تواند با اتخاذ روشهای مدیریتی و arrange یک تیم به موفقیت های
بسیار دست پیدا کند و ....
همانطور که مشاهده می کنید در تمام مثالهایی که
آورده شد نوعی ریسک وجود دارد. این ریسک ممکن است باعث از بین رفتن محصول
کشاورز شود یا باعث شود تا کارمند توبیخ یا اخراج شود و یا سرمایه گذاری آن
مهندس یا شرکت به هدر رود. و دست آخر آنکه آن مربی تیم ممکن است سمت یا
اعتبار خود را از دست دهد. بنابراین مشاهده می کنید که بسادگی میتوان این
نتیجه را گرفت که "کارآفرینی بدون ریسک امکان پذیر نمی باشد." شاید از همین
جمله بتوان فهمید که چرا در کشور ما در میان جوانان کارآفرینی جایگاه
والایی ندارد، فعلا" اجازه دهید بحث فنی را ادامه دهیم.
● کارآفرین چه ویژگیهایی دارد
▪ خود اتکایی از اولین خصوصیات یک کار آفرین می
باشد. با کمک این نیرو کارآفرین می تواند به مبارزه با سختی ها بپردازد.
بنابراین اگر می خواهید کار آفرین باشید باید این توانایی را در خود تقویت
کنید.
▪ نیاز به انجام دادن و بدست آوردن از دیگر
خصوصیات یک کارآفرین می باشد. اینگونه اشخاص بصورت دائم نیاز به آن دارند
که محصول یا خدمتی را ایجاد کنند. از ساده ترین نوع آن مثلا" در فعالیت های
خانگی گرفته تا پیچیده ترین کارهایی که ممکن است در تولید یک محصول یا
خدمت به آن لازم باشد.
▪ استفاده از نهایت بهره وری از دیگر ویژگی های
یک کارآفرین هست. یک کارآفرین همواره می خواهد از وقت خود بهترین استفاده
را کند.
▪ تحمل ریسک از دیگر ویژگی های اینگونه افراد می
باشد. یک کارآفرین می تواند ریسک ناشی از شکست را پذیرفته و تحمل کند. این
ریسک ممکن است مالی یا حیثیتی باشد و یا از دست دادن بسیاری چیزها که مردم
عادی در زندگی آنها را داراند، باشد.
▪ آنها شکارچی فرصت ها هستند. کارآفرین بسادگی می
تواند میان یک اتفاق بدون خاصیت با دیگری که در دل آن فرصت شکوفایی نهفته
است، تمایز قائل شود و دومی را شکار کند.
▪ نیاز به پیشرفت دائمی از دیگر ویژگیهای این
افرا می باشد. حتی هنگامی که کارآفرین فعالیت اقتصادی را راه اندازی کرد
متوقف نمی شود او علاقه دارد که همه روزه به پیشرفت های جدیدی دست پیدا
کند.
▪ کارآفرین توانایی بالایی در کنترل خود دارد.
تحقیقات نشان می دهد که اغلب کارآفرینان بیشتر از آنکه بتوانند محیط بیرون
را کنترل و مدریت کنند بر خود تسلط دارند. اثر جنبی این خاصیت می تواند
همان قدرت کنترل بر محیط نیز باشد.
▪ آنها همواره به هدف نگاه می کنند و شب و روز
فکرشان رسیدن به هدف می باشد. دقت کنید که تمرکز بر هدف برای بسیاری از
مردم دشوار است اغلب به کاری که در حال انجام دادن آن هستند فکر می کنند نه
هدف.
▪ کارآفرین توانایی تشخصی اولویت ها را دارد. خوب
می داند چه کاری، چه موقع باید انجام شود و حاضر است بر سر آن با دیگران
مبارزه کند.
▪ خوش بینی از ویژگیهای مهم و بارز یک کارآفرین
است. برای همین بسیاری از کارآفرینان جوان هستند چرا که آنها معمولا" به هر
کاری خوشبین می باشند. کارآفرین در برخورد با مشکل بدون آنکه ذهن خود را
مخدوش کند مبارزه می کند تا آنرا از میان بردارد. حتی اگر مشکل بزرگ باشد
به خود میگود "الان که نمی شود آنرا حل کرد به کار دیگری می پردازم و بعد
سراغ آن می آیم".
▪ شجاعت از دیگر ویژگی های یک کارآفرین می باشد.
دقت کنید که تحمل ریسک با شجاعت تفاوت بسیاری دارد، به این مثال توجه کنید.
یک مدیر کارآفرین یک شرکت را در نظر بگیرید. او هموراه در حال ایجاد تغییر
در شرکت می باشد تا به هدفهای خود نزدیک شود. اگر شکست بخورد باید ریسک -
یا همان هزینه - آنرا بپردازد فرض کنید که پول و امکانات هم دارد و می
پردازد. چیزی که این فرد نیاز دارد صفتی است بنام "شجاعت" او باید دل انجام
این تغییرات و به نوعی بازی با سرنوشت خود، کارمندان و شرکت را داشته
باشد.
▪ کارآفرین معمولا" قدرت تحمل بالایی دارد. این
قدرت تحمل از مسائل کاری شروع شده و یقینا" به مسائلی که در اجتماع یا
خانواده او بدون شک رخ خواهد داد کشیده خواهد شد. قدرت تحمل جاذبه ایجاد می
کند در حالی که عدم داشتن آن فرد را مجذوب می کند. مثال ساده آنکه فردی که
قدرت تحمل بالایی ندارد معمولا" در یک شرکت دولتی - که قدرت تحمل و زنده
بودن بالا دارد - مشغول بکار عادی و بدون جنبیش می شود.
▪ کارآفرین انگیزه داخلی بالایی برای انجام کار
دارد. دقت کنید که اگر فردی دارای انگیزه بسیار قوی برای انجام کاری باشد و
آن انگیزه در درون آن نباشد در هر لحظه ممکن است که فرد آن کار را رها
کند. اما نیروی انگیزشی در کارآفرین در درون خود او وجود دارد و تا زنده
هست به کار و فعالیت ادامه می دهد. تفاوت گرمای زمین و خورشید را مقایسه
کنید، اگر خورشید برود زمین سرد خواهد شد اما اگر زمین برود خورشید همچنان
گرم خواهد ماند.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
ری کراک ۵۷ ساله با دشواریهای
جدی روبه رو بود و در طول زندگی همواره آرزوی ثروتمندشدن را داشت. او به
محض بازگشت از جنگ جهانی اول بلافاصله برای ثروتمندشدن دست به کار شد.
چند شرکت محدود تجاری می توانند
در جهان امروز همانند مک دونالد از رشد باثبات برخوردار باشند. مک دونالد
ابتدا با محصول ساده یعنی همبرگر شروع و تنوع آن را با گذشت زمان زیاد کرده
است.
● تاریخچه
ری کراک ۵۷ ساله با دشواریهای جدی روبه رو بود و
در طول زندگی همواره آرزوی ثروتمندشدن را داشت. او به محض بازگشت از جنگ
جهانی اول بلافاصله برای ثروتمندشدن دست به کار شد. در سال ۱۹۳۷ او وارد
عرصه جدید یعنی مخلوط کن مخصوص شد که شش مواد را با هم مخلوط می کرد. او با
مخترع آن وارد معامله شد و سپس خود را به عنوان عرضـه کننده انحصاری مخلوط
کن مطرح کرد. ۲۰ سال در این کار سپری کرد ولی ثروتمند نشد. در سال ۱۹۵۴
کراک از سان برناردینو کالیفرنیا سفارش هشت دستگاه مخلوطکن همبرگر را
دریافت کرد. این سفارش حالت غیرعادی داشت. لذا او تصمیم گرفت که خود راسـاً
به محل برود و کار مخلوط کن را ملاحظه کند.
موقعی که ری کراک به محل رسید خیلی تعجب کرد
زیرا صف طولانی برای خرید همبرگر ایجاد شده بود واو میزان بازار همبرگر را
۲۵۰ هزار دلار تخمین زد. علاوه بر آن، او تحت تاثیر سرعت انجام کار و تمیزی
محیط کار قرار گرفت. مک دونالد همبرگر معمولی را به قیمت ۱۵ سنت می فروخت.
چیپس ها همواره ترد و تازه زیر گرمکن برقی قرار
داشت. مشتریان زیادی وارد و خارج شده و به هیچ گونه وسایل و ملزومات زیاد
نیاز نبود.
ری کراک عجیب به این کار علاقه مند شد و مدت دو
روز با برداران مک دونالد کلنجار رفت تا توانست امتیاز عرضه آن را با شرط
۱/۹ درصد فرانشیز، دریافت دارد و در مدت فقط ۲۲ سال، شرکت او به ثروت
میلیارددلاری رسید و دوشادوش شرکتهای معظم نظیر زیراکس ۶۳ ساله و یاIBM ،
۴۶ ساله قرار گرفت.
● استراتژی
ری کراک بزرگترین فرصت را در عرضه غذا برای
خانواده های مقتصد یافت که دنبال سرویس سریع، محیط تمیز و غذای با کیفیت
بودند. او این نیاز و خواست را در جوک ها و شوخی های افراد، صف های مشتریان
و نحوه سفارش غذاها به وضوح مشاهده و از رویکرد خود بااین عنوان دفاع کرد
که رفت و آمدها و ایستادنهای بیهوده وجهه مک دونالد را تحت کنترل خانواده
ها پایین می آورد. از طرف دیگر، ماشین های اتوماتیک عرضه غذای آماده نیز
تحت کنترل باندهای جنایی بود و عموم مردم از آنها اکراه داشتند. لذا در
چنین شرایطی، عرضه غذای آماده با کیفیت و ارزان برای جوان دوچرخه سوار و یا
رانندگان ماشین ها حائز اهمیت بود.
کراک در رستورانهای تمیز و محیط خانوادگی، سرویس
خوب و سریع را عرضه کرد. تمیزی محیط منجمله دستشوئیها و صمیمیت کارکنان از
مزیتهای رقابتی او محسوب می شد و تلاش زیادی به عمل آمد که این مزیتها به
عنوان معیار استاندارد حفظ شود. دانشگاه همبرگر مرکز آموزش ویژه مدیران و
کارمندان مک دونالد، تاکید زیادی روی خدمات به مشتری دارد. در این راستا یک
دستورالعمل ۳۵۰ برگی استاندارد برای تهیه غذا و استفاده از تجهیزات و
امکانات وجود دارد. مثلاً در این دستورالعمل تاکید شده است که هرروز درب ها
دوبار شسته شود. حتی برای پوشیدن لباس کارکنان و نحوه نگهداری موها،
استاندارد وجود دارد و کارکنان مرد باید سر خود را همانند سربازان تا حد
معین تراشیده و کفشهایشان را واکس بزنند تا براق شود. زنان باید کفش تیره و
پاشنه کوتاه، توری سرپوشیده و آرایش مختصر داشته باشند و همگی موظف به
استفاده از یونیفورم یکسان هستند.
نحوه پخت غذا کاملاً استاندارد است. یک پوند
(حدود ۴۵۴ گرم) گوشت باید کمتر از ۱۹ درصد چربی داشته باشد و عرض همبرگر
حدود ۳/۵ اینچ (۲/۵۴ سانتی متر) باشد و در هر همبرگر نباید بیش از یک چهارم
اونس (حدود ۳۰ گرم) پیاز مصرف شود. مدت زمان نگهداری غذای پخته شده توسط
اداره مرکزی مشخص می شود. مثلاً چیپس هفت دقیقه، همبرگر ۱۰ دقیقه، قهوه ۳۰
دقیقه بعد از انقضای مدت غذا باید دور ریخته شود. بازرسان شرکت دائماً این
موارد را دقیقاً بررسی می کنند تا غذاها با کیفیت یکسان عرضه شود.
مک دونالـــد تبلیغ سنتی تلویزیونـی صبح های روز
شنبه را ادامه می دهد و معتقد است که به دنبال این تبلیغ یکی از بچه ها،
خانواده را وادار می کند که غذا را در بیرون صرف کنند. علاوه بر تبلیغ، مک
دونالد گروه دیگری را نیز تشکیل داده است که تحت عناوین مختلف نظیر روز
کودک و یا از طریق شهربازیها و یا مسافرتهای تفریحی و استفاده از غذای مک
دونالــد برای ناهار نسبت به جاری ساختن ایده های تبلیغی پیچیده فعالیت
کنند.
● رشد مک دونالد
مدیریت در گزارش سالانه ۱۹۹۵ واقعاً مباهات داشت
زیرا فروش و سود کماکان ادامه داشته و حتی شتاب گرفته است. شرکت ۲۴۰۰
رستوران جدید در سال ۱۹۹۵ و ۱۸۰۰ رستوران جدید در سال قبل از آن در اطراف
جهان دایر کرد.
۱۹۹۷ که دوسوم آنها در خارج از امریکا خواهد بود، دایر
کنیم. به عبارت دیگر، ما بیش از شش رستوران در روز در سال ۱۹۹۵ افتتاح
کردیم و در نظر داریم در سال آتی هشت رستوران در روز دایر کنیم. امکان رشد
ما خیلی زیاد است زیرا هر روز ۹۹ درصد جمعیت جهان، هنوز مک دونالد نمی
خورند.
مدیریت شرکت صف طویل را که در روز افتتاح در شعبه
های خارج تشکیل می شد، قدرت مک دونالد معنی کرد و اعلام می کند که نگرانی
ما مواجه شدن با تقاضای زیاد است. مثلاً ما در چین، ۶۵ رستوران مک دونالد
داریم که باید به ۱/۲میلیارد نفر سرویس دهند. شرکت در پایان ۱۹۹۵ تعداد
۷۰۱۲ شعبه در ۸۹ کشور جهان و منجمله ۱۴۸۲ شعبه در ژاپن دارد. جدول زیل
تعداد شعبه های مک دونالد را در ۱۰ کشور اول نشان می دهد. (جدول شماره یک).
● برگر گوسفند برای هند
گوشت برگرهای رستوران مک دونالد در هند به لحاظ
رعایت احترام اکثریت هندو به گاو، از گوشت خالص و ۱۰۰ درصد گوسفند تهیه شده
و به احترام اقلیت مسلمان نیز گوشت خوک استفاده نمی شود.
خام خواران نیز می توانند از ساندویچ های نباتی
MC NUGGETS استفاده کنند. این حرکتها منطبق با محیط و باورهای عمومی تحت
عنوان هندی کردن جمعیت زیاد - از خانواده ها - سیک ها و جوانان غرب زده را
سیل وار به رستوران سه طبقه کشاند. انتقادگران مهاجم نیز وجود دارد.
مانگا گاندی از نزدیکان ایندیرا گاندی نخست وزیر
فقید هند، در حمایت از حیوانات گفت: من مخالف مک دونالد هستم زیرا آنها
بزرگ ترین قاتل گاو در جهان هستند. ما قاتل گاو را در هند لازم نداریم. اما
مشتریها اعتنایی به این حرفها نکرده و هندیهای طرفدار ادویه، فقط از کم
بودن گوشت ساندویچ شکایت دارند. دومین رستوران مک دونالد بعد از دهلی، در
بمبئی دایر شد و در اولین روز به ۱۲ هزار نفر سرویس داد.
● عوامل شکست ناپذیری مک دونالد
مک دونالد در سه ماهه سوم ۱۹۹۶ با مباهات توانست
۱۲۶ سه ماهه سودآوری متوالی، را اعلام کند. عوامل این موفقیتها عبارتند از:
▪ منو و غذای ساده با کیفیت یکسان و هماهنگ در
هزاران شعبه؛
▪ تعیین معیار و استاندارد برای تمام جنبه های
عملیاتی و نظارت مستمر بر ارائه خدمات، تمیزی و پاکیزگی؛
▪ صمیمیت کارکنان علی رغم انبوه مشتریان و
استفاده از تجهیزات انتقال غذا؛
▪ تبلیغات سنگین به ویژه برای خانواده ها و بچه
ها؛
▪ تشخیص محورهای مناسب تبلیغ در بازار یعنی
خانواده و بچه ها و جلب رضایت آنها با ارائه غذای باکیفیت به قیمت مناسب در
بهترین محلهای شهر؛
در پایان ۱۹۹۶ برخلاف عملیات داخل آمریکا، عملیات
خارجی موتور اصلی رشد شرکت محسوب شد و ۴۷ درصد از فروش ۳۰ میلیارد دلاری و
۵۴ درصد سود را به دست آورد.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
درباره رسیدن به دارایی و ثروت
دلخواه باید گفت که نخستین گام، تفکر مانند یک انسان دارا و موفق است. اگر
ذهن شما همچنان به پیروزی و دارایی باور نداشته باشد، هر قدر هم که تقلا
کنید، به نتیجه دلخواهتان نمیرسید.
هر انسانی چه مرد و چه زن راجع به
اهداف زندگیش فکر میکند و اگر هم آنها را روی کاغذ نیاورد یا حتی برای
دستیابی به آن هیچ اقدامی انجام ندهد، به هر حال به آن فکر میکند. البته
این کار، "فکر کردن" نیست، بیشتر غرق شدن در آرزوهای دور و درازیست که تنها
به شکل خیال و تصوری باقیمانده هرگز به عینیت درنمیآید. گروهی هم هستند
که برای تحقق آرزوها و رویاهایشان فکر و برنامهریزی میکنند و برای
دستیابی به هدفشان سخت میکوشند.
مفهومی که میخواهیم راجع به آن صحبت کنیم، از
مهمترین اهداف زندگی بیشتر افراد است. به دست آوردن پول، شغل مناسب و
پردرآمد و کسب ثروت و دارایی، آن مفاهیمی هستند که به هم مرتبطند و ما قصد
داریم به ثروت و دارایی بپردازیم. اکثر مردم با
پشت هم شنیدن این لغات به یاد پول و سرمایه و
املاک فراوان و اتومبیل های گران قیمت میافتند ولی "دارایی" میتواند به
کثرت و فراوانی هر سرمایهای نزد شخص اطلاق گردد.
به احتمال زیاد شما هم برای امسال اهدافی را
تعیین کردهاید که ممکن است بعضی را روی کاغذ آورده باشید و به شکلی رسمی
تدوین نموده تعدادی را هم فقط در ذهنتان نگه داشته باشید. دقت کنید که آن
بخشهای مربوط به دارایی شما، مهمترین قسمتهای برنامهریزیتان هستند.
معمولاً روند مرسومی که تعداد زیادی از مردم آن را برمیگزینند، تتنظیم
اهداف هر سالشان به چهار قسمت است که هرکدام در راستای هدف نهایی شکل
گرفتهاند. ولی مراقب باشید که به جرگه خیالبافانی که مدام هدف و آرزوهای
متعدد را در نظر میآورند و همواره ساکن هستند، ملحق نشوید. برنامهریزی یک
بخش از جریان موفقیت است که بدون عمل، جز یک سری کاغذ باطله چیزی نیست و
عمل بدون فکر و محاسبه نیز جز آشفتگی و شکست و مرارت چیزی در پی نخواهد
داشت.
درباره رسیدن به دارایی و ثروت دلخواه باید گفت
که نخستین گام، تفکر مانند یک انسان دارا و موفق است. اگر ذهن شما همچنان
به پیروزی و دارایی باور نداشته باشد، هر قدر هم که تقلا کنید، به نتیجه
دلخواهتان نمیرسید. ذهن فرمانده اعمال است و بدون یک راهبر و فرمانده
معتمد به نفس و معتقد به پیروزی، موفقیت غیرممکن است.
به عبارت سادهتر، طرز تفکر، بینش و زاویه نگاه
هر کس به اطرافش است که غم و شادی و اندوه و نشاط او را رقم میزند. پول
نداشتن یا به مقدار دلخواه نداشتن آنقدر دردناک و ناراحتکننده نیست که
دیدگاه شخصی هر فرد نسبت به این مقولهها احتیاجی به توضیح نیست که کسی در
اینچنین شرایطی بیش از همه آسیب میبینند، که یک زاویه نگاه نادرست و
تصوری منفی راجع به دارایی و ثروت و نداشتن آن دارد. مشخص کردن دقیق
خواستهها و نوع و میزان دارایی دلخواه، به وضوح و روشنی مسیر راه کمک
میکند ولی این اقدام به تنهایی کارساز نیست.
وقتی که ما کاری را به پایان میرسانیم و
میبینیم که آنقدر که پیشبینی کرده بودیم و میخواستیم، پول درنیاوردهایم
عصبی و خشمگین شده یا حتی ممکن است داد و فریاد هم راه بیندازیم. وقتی من
درمییابم که باید بیش از این درآمد میداشتم، واکنش شدیدی به پول نشان
میدهم نه راجع به پول. درست مثل زمانی که پیش پزشک میرویم و او میخواهد
واکنش عصب زانویمان را امتحان کند. با چکش پزشکی به زانویمان ضربه میزند و
زانو بیاختیار ما به بالا میپرد. چکش بیدارکننده واکنش روانی ما، پولی
است که انتظارش را داشتیم و حالا به دست نیاوردهایم.
به دست آوردن پول و درآمد میتواند سخت یا آسان
باشد و این دو حالت هم باز به دیدگاهمان نسبت به پول و سرمایه و شرایط
موجود بستگی دارد. اگر شما خود را ثروتمند بدانید و مانند اشخاص دارا رفتار
کنید، میتوانید از تمامی منابع مالی و روحی و انسانی خودتان و اطرافتان
به غایت استفاده کنید. منظور من از دارایی فقط پول و سرمایه نقدی نیست.
کتابها، کامپیوتر شخصی، دوستان خوب و دانا، خانواده همراه، سلامت جسم و
روان، محیط کاری رضایتبخش و بسیاری از عناصر دیگر در زندگی، همه داراییهای
ما را تشکیل میدهند که میتوانند خیلی اوقات کمبود منابع مالی را جبران
کنند و شما را در رسیدن به ثروت مالی و پولی هم کمک و یاری نمایند.
وقتی "رفتار مانند اشخاص دارا" را ذکر میکنم،
مقصودم انجام معاملات کلان و خریدهای بزرگ و پول خرج کردنهای هنگفت نیست.
زمانی که شخصی به منابع مالی دلخواهش دسترسی ندارد، با توجه و استفاده از
همان داراییهای ارزشمندش و تفکری مثبت میتواند مانند ثروتمندی رفتار کند
که ثروتی عظیم دارد. پس از مدتی او به موفقیت پولی دلخواهش هم خواهد رسید.
مسئله کلیدی دیگر ارزیابی مسیری است که برای
ثروتمند شدن در پیش گرفتهاید و تعیین درستی و نادرستی آنست. به طور مثال
شما میخواهید در پایان سال میزان درآمدتان ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده باشد،
آپارتمان بزرگتری و در منطقه بهتری از شهر بخرید و یک هفته را نیز با یک
تور جهانگردی به تعطیلاتی در خارج از کشور بروید. نوشتن این اهداف به
تنهایی کافی نیست و حتی برنامهریزی بدون بررسی و ارزیابی دقیق هم بیفایده
خواهد بود.
پاسخ دادن به سوالات زیر حیاتیست :
۱) آیا روندی که در حال حاضر طی میکنم میتواند
درآمدم را ۵۰ درصد افزایش دهد؟
۲)احساسم راجع به این اهداف چگونه است؟ مضطرب و
نگرانم یا این که از وجود منابع کافی برای نیل به اهدافم مطمئن هستم؟
۳) آیا هرچه در دست دارم و همگی منابعم را برای
طی کردن این مسیر به کار گرفتهام ؟
۴) چه کسی در این خصوص بیش از من تجربه دارد ؟
آیا میتوانم از او کمک بگیرم ؟
۵) آیا همه نکات و جوانب را در نظر گرفتهام ؟
چه نکاتی هستند که به آنها توجه نکردهام و ممکن است در آینده روی دهند ؟
در همین برنامه کنونی هم ظرایفی را در در نظر گرفتهام ولی ممکن است نکات
ریزتری هم باشند ؟
۶) من چقدر به اهداف هر هفته توجه کردهام ؟
۷) وضع نظام و سیستم فروش چگونه است ؟ آیا
میتوانند برای افزایش پنجاه درصدی درآمد. به قدر کافی مفید و موثر باشند ؟
۸) آیا برای رسیدن به تک تک اهداف برنامهریزی
جداگانهای تنظیم کردهام ؟
۹) چه الگوها و استراتژیهای فکری هستند که
نمیتوانند در این برنامه پاسخگو باشند و هنوز حذفشان نکردهام ؟
۱۰) آیا این برنامه در جهت تحقق اهدافم پیش
خواهد رفت و آیا با این رویه میتوانم تعادل بین کار و زندگی خانوادهام را
حفظ کنم ؟
۱۱) چه الگوها و محرک هایی در برنامه به ثبات
قدم و پشتکار من در این راه کمک خواهند کرد ؟
۱۲) چه چیزی را بیشتر مورد توجه قرار دادهام ؟
هدف نهایی یا موانع احتمالی پیش رو ؟
پاسخ صادقانه و کامل به این پرسشها میتواند
کمکتان کند. مراقب باشید که به خودتان دروغ نگویید. چون که دروغ گفتن به
خود کاری بسیار ساده است. آنقدر آسان که درصد زیادی از این افراد خودشان
هم نمیدانند که دارند دروغ میگویند. در این باره سخن از انکار یا تکذیب
نقایص و عیوب یک کار نیست. حقیقت اینست که وقتی شخص خودش در جریان و
میانهکاری باشد نمیتواند عیبها و کاستیها را پیدا کند و در این حالات
وجود یک همکار و شریک و معلم بسیار کمککننده خواهد بود. آنچه در این میان
مورد نیاز است نگاه سومیست که از بالا - مثل یک پرنده - به موقعیت نگاه
کرده همه جوانب را زیر نظر بگیرد. گاهی اوقات به چنین نگاهی دسترسی ندارید و
به همین خاطر، خودتان هم باید یاد بگیرید که برنامهها و اقدامات در حال
اجرا و در دست اجرایتان را با زاویه دیدی غیر از آن جهت همیشگی بنگرید.
انعطافپذیری و قابلیت پذیرش تغییرات و تطابق با
شرایط جدید، از دیگر ویژگیهای لازم و ضروری موفقیت در این راهست. کسب ثروت و
افزایش دارایی با فراز و نشیبهای فراوانی همراه است و اگر نتوانید هر
زمان که لازمست مسیر حرکت را عوض کنید، شکست خواهید خورد. ممکن است این
اتفاق چند بار در سال روی دهد. به طور مثال اگر شما در حال رانندگی به سمت
یک جشن باشید و ناگهان ببینید که راه را اشتباه رفتهاید، چه کار میکنید ؟
همانطور ادامه میدهید و از رفتن به جشن صرفنظر میکنید یا این که راهی
دیگر که درست باشد را خواهید یافت ؟ پاسخ این سوال کاملاً روشن است. شما به
طور قطع مسیرتان را تغییر خواهید داد چرا که دوست دارید به این جشن باشکوه
که شاید مدتها انتظارش را کشیدهاید، برسید !
گاهی اوقات ممکن است علاوه بر مسیر مجبور شوید
هدف را هم تغییر دهید و این بحث کاملاً جداگانهایست. ممکن است هنوز به یکی
از اهداف و تهیه اسباب و لوازم آن مشغول شده باشید. به طور مثال خرید
آپارتمان دلخواه. شاید چند بار هم امتحان کردهاید ولی شرایط هر یک فراتر
از توان مالی شما بوده است. اینجا دو راه ساده در ابتدای کار به چشم
میخورد. یکی این که فکر کنید و ببینید که آیا واقعاً به آپارتمانی اینچنین
گران و مجلل در این نقطه شهر احتیاج دارید ؟ اگر پاسخ منفی است، خواهید
توانست با شرایطی سادهتر به این هدف برسید. راه دوم اینست که بارها و
بارها تلاش کنید تا همان موردهای دلخواه را با کمک وام یا شراکت با دیگری
خریداری کنید. گاهی اوقات هم اصلاً به سراغ خرید و عقد قرارداد نرفتهاید
چون فکر میکنید که پول این کار را ندارید ولی بسیار علاقهمندید که
اینچنین آپارتمانی را مالک باشید. تا زمانی که در پی دستیابی به هدفی
نباشید، نمیتوانید بفهمید که اصلاً قابل دسترسی هست یا نه. شاید بتوانید و
پول کافی داشته باشید و شاید هم این آپارتمانها، آن مورد دلخواهی که
همیشه آرزو میکردهاید، نباشند.
مردمان دارا و ثروتمند همیشه باور دارند که
راهحلی وجود دارد و اعتماد به نفس و ارادهشان حکم میکند که میتوانند
این راهحل را - هر چند پنهان - بیابند. اگر میخواهید به مقدار ثروت و
دارایی دلخواهتان برسید، باید باور کنید که قادرید این راهحلها و ترفندها
را بیرون بکشید. اگر اینطور نگاه کنید، به دنبال روشهای خلاقانه و
ابتکاری برخواهید آمد که گره از مشکلاتتان بگشایند و درآمد کافی و
دلخواهتان را خلق نمایند. زمانی که آپارتمان مورد نظرتان را خریدید و برای
تکمیل پولتان وام گرفتید، انگیزهای مییابید تا به روشهای بدیع و نویی
دست پیدا کنید تا درآمدتان افزایش یافته هرچه زودتر قسطهای وام را
بپردازید.
حالا مثالی از کارهای خدماتی را مطرح میکنم :
کسی را در نظر بگیرید که مشاور و روانشناس خانواده است. او جزوهها و
کتابهای کوچک و راهنمای آموزش مهارتهای زندگی فردی و خانوادگی هم نگاشته
است. روابط بین پدر و مادر، رابطه هر یک با فرزندان، مشکلات رفتاری کودکان و
نوجوانان، آموزش مهارتهای کنترل خشم، استرس و هیجان و مطالب و موضوعات
مرتبط دیگر با مقوله خانواده موضوعاتی است که این مشاور در زمینه آنها
فعالیت دارد. در حال حاضر درآمد این شخص از طریق مشاورههای شخصی- تلفنی یا
حضوری- تامین میشود و او از این روند و درآمد حاصل از آن راضی نیست. کار
دشوار و فرسایشی بوده تعداد مراجعانی که میتواند ببیند و آنها را به
نتیجه مطلوب برساند اندک است.
او تصمیم داشته که دو هفته را برای تعطیلات در
خارج از کشور بگذراند ولی پس از مدتی فکر و ارزیابی اوضاع درمییابد که این
کار هیچ سودی ندارد.
در این دو هفته مراجعانش را ویزیت نخواهد کرد و
حتی ممکن است آنها به مشاور دیگری مراجعه کنند. به علاوه هزینه این دو
هفته اقامت در مواردی مفید به کارش خواهد آمد. مشاور آیندهنگر و خلاق
تصمیم میگیرد که جزوات و کتابهای آموزشیاش را به فروش برساند و فقط به
مشاورههای فردی بسنده نکند. او سخنرانیها و راهنمایی جمعی پدر و مادران
را در برنامه کارش قرار داده صحبت برای فرزندان و نوجوانان خانوادهها را
نیز آغاز مینماید. در کنار اینها مشاورههای فردی هم برقرار میماند و
تعداد مراجعان هم بیشتر میشود.
این مشاور دانا و تیزهوش، مسیر و روش کسب درآمد و
دارایی خود را تغییر داد و یکی از اهداف کوتاه مدتش را نیز از برنامهاش
کنار گذاشت. او به دوازده پرسشی که برشمردیم، با دقت و صادقانه پاسخ داد.
انعطافپذیری و توانایی پذیرش واعمال تغییرات از ویژگیهای مثبت اوست. مشاور
حاضر توانست با نگاهی تیزبین، چون یک عقاب جوانب و خصوصیات گوناگون کارش
را ببیند و نقایص آن را پیدا کند. پاسخهای خلاقانه را جستجو کرد و با
اعتماد به وجود خودش و با اطمینان از وجود جوابها، آنها را به دست آورد.
مجموع این شرایط، راه موفقیت و کسب دارایی را بر او هموارتر نمود.
شاید در اینجا شبههای پیش آید و این که
خوانندگان، راه کسب ثروت و دارایی را جدا از زندگی شخصی و خانوادگی و سلامت
روح و جسم تلقی کنند. ولی به هیچ وجه اینطور نیست. افراد بسیار ثروتمند و
پولداری هستند که میلیاردها دلار ثروت دارند ولی از مهمترین داراییهای هر
انسانی بیبهرهاند. سلامتی جسمی و روانی و آرامش خاطرشان را از دست
دادهاند و با فشارهای عصبی و خستگیهای مزمن و بیماریهای گوناگون دست به
گریبانند. به واقع آنها نتوانستهاند بین زندگی شخصی و خانوادگی خود تعادل
برقرار کنند. مشکل و اشتباهشان این بوده که "دارایی" و "ثروت" را معادل
حسابهای بانکی میلیاردی، مالکیت شرکتهای سودآور و مصادیقی از این دست
میدانند. اگر ببینید که در مسیر کسب ثروت و دارایی، اضطراب دارید و آرامش
خاطرتان جایش را به پریشانی و آشفتگی ذهنی داده، دریابید که مسیر نادرستی
را طی میکنید.
یکی از بزرگترین و عظیمترین شاهراههای یافتن
مسیر صحیح، اینست که راجع به آنچه ذکر کردهاید، افسوس نخورید و راجع به
آنچه کردهاید پشیمان و شرمگین نباشید. گذشته را فراموش کنید و فقط درسها
و پندهای برآمده از اشتباهات و ناکامیها را به ذهن بسپارید و هرگز
موفقیتها و پیشرفتهای آن را از ذهن پاک نکنید. در یک کلام در گذشته زندگی
کردن شما را از "اکنون" بازمیدارد و سبب میشود که بازتاب آن افسوس و
شرمندگی، خود را به شکل نگرانیها و اضطراب راجع به آیندهای که هنوز روی
نداده، نشان دهند. این رویه مخرب و فرسایشی است و هیچ سودی ندارد. این
لحظه، این ساعت، این روز و این شب مهمترین مجاری موفقیتند.
بسیاری اوقات، دلایل محکمی وجود دارند که با
منطقی معتبر، به ما میگویند که چرا هنوز و پس از مدتها نتوانستهایم به
اهداف از پیش تعیین شدهمان برسیم. یکی از این دلایل، عکس حالتی است که
تعریف کردهایم. در آن حالت، شخص زندگی شخصی را به حاشیه میراند و سلامتی و
آرامش خود را تحتالشعاع کار قرار میدهد. در اینجا وضع برعکس است. با
کار همانند یک تفریح و سرگرمی برخورد شده روابط خانوادگی و زندگی شخصی در
صدر همه امور جای داده میشوند. اینطور نیست که کارآفرین به کسب و کارش
علاقه نداشته باشد و نخواهد به آن بپردازد ولی آنقدر در امور زندگیش غرق
شده که نمیتواند حتی خانوادهاش را در وضعیتی به سامان و با ثبات جای
دهد. اوضاع کسب و کار بحرانی است و شرایط خانوادگی هم رضایتبخش نیست که
بخشی از این نارضایتی به کمبود بودجه خانواده هم بازمیگردد. این هم یک
مسیر اشتباه دیگر که کارآفرین پوینده آن نتوانست بین زندگی و کارش تعادلی
مناسب برقرار سازد. آن عدم آرامش خاطر و فشارهای عصبی خوردکننده در پس این
مسیر اشتباه نیز وجود دارند.
"ولی بازهم راهی وجود دارد!" این جملهایست که
ذهن یک کارآفرین تیزهوش، معتمد به نفس، انعطافپذیر و خلاق به زبان
میآورد. او توانسته با دیدی کلینگر و از زاویه باز شرایط حاضر را بررسی و
ارزیابی کند و با دقت و موشکافی راهحلهای پنهان را جستجو کرده بیابد.
این کارآفرین که قرار است پوینده راه جدیدی باشد،
تغییرات لازم را اعمال میکند وا گر لازم ببیند اهدافش را نیز تغییر خواهد
داد. او به واقع معنای دارایی را آهسته آهسته درک میکند و همه منابع و
امکاناتی که در اختیار دارد را به کار میگیرد. طرز تفکر یک کارآفرین و یا
هر شخص ثروتمند دارای دیگر، به او حکم میکند که هر آنچه مورد نیاز است را
همیشه داری و خواهی داشت. "خلاقیت و اعتماد به نفس آنها، دو ثروت ارزشمندند
که امکانات، راهحلها و منابع پنهان را در اختیارشان قرار خواهند داد.
طرز تفکر و احساسات ما به همان اندازه که
میتوانند سازنده و کمککننده باشند، قدرت تخریب و نابودگری شگفتآوری
دارند. اگر نیروهای منفی غالب شوند، با ترفندهای قدرتمندی ذهن خلاق و
توانای یک کارآفرین را هم میتوانند زمینگیر کنند. مسیرهای نادرست کسب
ثروت و دارایی، امکان رشد آنها را بیشتر فراهم میکنند. مراقب باشید اگر
به اشتباه چنین مسیرهایی را انتخاب کردید، در هر لحظهای که به نادرستی آن
پی بردید، راه و رسم جدیدی را خلق نمایید.
پول و ثروت تنها قسمتی از ثروت و دارایی هر شخص
از جمله کارآفرینان را میسازند. اهداف زندگی شخصی (حفظ سلامتی جسم و روان،
تفریح و انجام فعالیتهایی غیر از کار حرفهای و . . .) و تداوم و تحکیم
روابط خانوادگی (با مادر، پدر یا همسر و فرزندان) در راستای رشد و ارتقای
ثروت پولی و داراییهای نقدی و غیرنقدی یک کارآفرین قرار میگیرند. اگر او
مسیری صحیح را انتخاب کند میتواند بین این سه وزنه تعادل پایداری برقرار
سازد تا وقتی که یکی از آنها تضعیف شد، دو قدرت دیگر آن را تحکیم کرده از
سقوط نجات دهند.
شما هم دست به کار شوید و مسیر زندگی و
ریزهکاریها و قسمتهای مختلفش را موشکافی و بازبینی کنید. به استقبال
تغییرات بروید. از دیگران هم کمک بخواهید و با هر کسی که بهتر میشناسید و
به داناییاش اطمینان دارید، مشورت کنید. نترسید. کارآفرینان شجاع چیزهای
فوقالعادهای پیش رو دارند و . . . شما هم یکی از آنهایید !
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
کاربرد کارآفرینی بسیار فراتر
از ایجاد شغل و اشتغالزایی است .کارآفرینی، فرایندی ارزشی است که منجر به
تولید کالا یا خدمتی جدید می شود.
در سالهای اخیر، زنان که نزدیک به
نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند، گرایش بیشتری به تحصیلات دانشگاهی
پیدا کرده اند و نرخ ورود زنان و دختران به دانشگاهها، سال به سال درحال
افزایش است .
درحالیکه براساس آمارهای رسمی، نرخ بیکاری نیز در
میان بانوان تحصیلکرده به صورت قابل توجهی درحال افزایش می باشد. به نظر
می رسد جذب این تعــــداد نیروی تحصیلکرده در سازمانهای دولتی موجود که
اکثراً با تورم نیروی انسانی مواجهند، عملی نباشد . بخش خصوصی نیز باتوجه
به گستره محدودش در ایران، طبیعتاً نتوانسته است در جذب این سرمایه های ملی
موفقیت قابل توجهی داشته باشد . لذا یکی از راهکارهای مهم جهت حل این
معضل، توسعه کارآفرینی در میان زنان و دختران می باشد .
کاربرد کارآفرینی بسیار فراتر از ایجاد شغل و
اشتغالزایی است .کارآفرینی، فرایندی ارزشی است که منجر به تولید کالا یا
خدمتی جدید می شود.باتوجه به مشارکت همه جانبه زنان در آموزش عالی و حضور
موثر آنان در عرصه های علم و دانش که نشانگر وجود شایستگی و توانمندی در
آنهاست، ایجاد کسب و کار مبتنی بر کارآفرینی توسط زنان در مقیاسهای کوچک و
متوسط چه به صورت کار در منزل و چه به صورت ایجاد شرکتهای تولیدی،
دستاوردهای مهمی خواهد داشت .باتوجه به نوپایی کارآفرینی زنان، مشکلات
زیادی وجود دارد. مهمترین آنها مشکلات فرهنگی - اجتماعی است که رفع آن
مستلزم اجرای سیاستها و سازوکارهایی متناسب با آن می باشد . یکی از راههای
حل معضل بیکاری در میان زنان تحصیلکرده توسعه کارآفرینی در میان زنان و
دختران دانشگاهی است .
ایجاد تفکر کارآفرینی و ورود به کسب و کار در
میان بانوان کشور خصوصاً دانش آموختگان دانشگاهی که باتوجه به دانش و
مهارتی که در رشته تخصصی دانشگاهی خود فراگرفته اند، امکان ایجاد کسب و کار
به صورت فردی و یا گروهی در رشته تخصصی خود را دارند، بــــــاعث می شود
که آنها با بهره گیری از استعدادهای بالقوه خود، افرادی خلاق، نوآور و
کارآفرین شوند و خود را باور کنند که این خودباوری نه تنها منجر به تسلط و
مـــــوفقیت آنان در زندگی شخصی شان می شود، بلکه بسیاری از ناهنجاری های
فکری و روانی که امروز با آن دست به گریبانند را کاهش خواهد داد و آنان را
به جایگاه واقعی خود می رساند .در حال حاضر، زنانی در کشور ما، به عنوان
نیمی از جامعه، نه تنها دیگر خانه نشین نیستند، بلکه متقاضیان مهارت دیده و
دارای تحصیلات عالیه ای هستند که از این نظر بر مردان برتری یافته اند .
به طوریکه هم اینک بیش از ۶۰ درصد از ظرفیتهای
دانشگاهها را به خود اختصاص داده اند . باتوجه به محدودیتهای سرمایه گذاری
ازسوی دولت، کارآفرینی، اگر نگوییم تنها راه پیش رو است، دست کم یکی از
مهمترین راه حلهای معضل بیکاری زنان محسوب می شود .
اما جامعه ما با پذیرش این بینش که کار منزل برای
زنان و کار بیرون برای مردان است و اولویت اشتغال نیز برای مردان می باشد،
نیمی از آحاد جامعه را از صحنه های اقتصادی کشور حذف نموده اند . لذا زنان
کشور ما، نیاز به الگوهایی دارند که آنان را دریافتن مسیر مناسب زندگی
کاری یاری دهد . برای ارائه چنین الگویی توجه به عوامل فرهنگی جامعه با
درنظر گرفتن جایگاه اصلی زنان در خانواده ضروری به نظر می رسد .
یکی از مسائلی که نتیجه مطالعات متعدد در کشورهای
مختلف است پایین بودن نرخ کارآفرینی زنان در مقایسه با مردان است
.بنابراین یک مسئله امکان طرح و بررسی دارد و آن این سوال است که چرا نرخ
کارآفرینی بین زنان کمتر است؟ این سوال از این رو اهمیت دارد که نزدیک به
نیمی از جمعیت کشورها را زنان تشکیل می دهند و درعین حال به واسطه تحولات
گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فنی، زنان آمادگی بیشتری برای
مشارکت در فعالیتهای اجتماعی پیدا کرده اند .بنابراین هرگونه افزایش در نرخ
کارآفرینی زنان می تواند در نهایت به شتاب گیری توسعه کارآفرینی منجر شود .
اما چرا زنان کمتر از مردان به شـــروع فعالیتهای
کارآفرینانه اقدام می کنند و آیا دلایل موثر درکاهش نرخ کارآفرینی زنان در
مقایسه با مردان از آنچنان اهمیتی برخوردارند که نیاز به رویکردهای
متفاوتی درتوسعه کارآفرینی زنان را موجه سازند؟در پایان باید گفت : در
شرایط کنونی جامعه ایران یکی از بهترین راهکارهای حل معضل بیکاری در میان
زنان، کارآفرینی است . گرچه تجربه زنان کارآفرین حکایت از مشکلات و موانع
بسیاری در مسیر کارآفرینی زنان دارد اما امید آن می رود که با عنایت
مسئولان و تلاش بیش از پیش زنان درجهت رفع مشکلات، آینــده ای بهتر را
نظاره گر باشیم .
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
در کشورهای ثروتمند، نرخ پایین
رشد جمعیت به همراه پیر شدن جمعیت، دولتها را به لزوم فعالیت اقتصادی زنان
آگاه کرده است زیرا نیمی از جمعیت آنها را زنان تشکیل میدهند و محروم
شدن اقتصاد از تواناییهای این قشر ضررهای فراوانی در پی خواهد داشت. در
همین راستا دولتها با اصلاح قوانین کار، تاسیس مراکز آموزشی و حمایت از
زنان شاغل و کارآفرین، سعی کردهاند زمینه را برای ورود آنها به بازار کار
فراهم کنند. در ادامه مقالهء حاضر ویژگیهای زنان کارآفرین موفق ذکر
میشود.
در سرتا سر جهان، زنان هر روز نقش
بزرگتری در اقتصاد کشور خود ایفا میکنند.
در کشورهای ثروتمند، نرخ پایین رشد جمعیت به
همراه پیر شدن جمعیت، دولتها را به لزوم فعالیت اقتصادی زنان آگاه کرده
است زیرا نیمی از جمعیت آنها را زنان تشکیل میدهند و محروم شدن اقتصاد از
تواناییهای این قشر ضررهای فراوانی در پی خواهد داشت. در همین راستا
دولتها با اصلاح قوانین کار، تاسیس مراکز آموزشی و حمایت از زنان شاغل و
کارآفرین، سعی کردهاند زمینه را برای ورود آنها به بازار کار فراهم کنند.
در ادامه مقالهء حاضر ویژگیهای زنان کارآفرین موفق ذکر میشود.
۱) دیدگاه مثبت: دیدگاه مثبت عامل اصلی تبدیل
ایدهها به برنامههای عملی و اجرای این برنامههاست. نگاه مثبت به وضعیت،
زمینهء نوآوری و رفع مشکلات را فراهم میکند و انرژی درونی، آزاد میکند.
کارآفرینی دشوار است و اگر دیدگاههای منفی بر ذهن سلطه داشته باشند با
نخستین مانع تلاشها متوقف میشود. همواره مراقب ذهن خود باشید و اجازه
ندهید روحیهتان با افکار منفی تضعیف شود. واقعبینی ضروری است اما در نظر
گرفتن موانع با نگاه صنفی داشتن بسیار تفاوت دارد. برای مثبت باقی ماندن
زنان کارآفرین، اطرافیان خود را از بین افراد خوشبین انتخاب میکنند.
۲) غلبه بر موانع: بررسیهای انجام شده نشان
میدهد در ایالات متحده ۷۰ درصد شرکتهای تازه تاسیس به علت ناتوانی مدیران
آنها در حل مشکلات سه سال نخست، منحل میشوند. این در حالی است که نرخ
انحلال شرکتهایی که توسط زنان تاسیس شدهاند کمتر از شرکتهای دیگر است.
زنان در اغلب موارد میتوانند از موانع در جهت منافع شرکت استفاده کنند.
زنان کارآفرین باید عادت کنند از هر مانعی که به وجود میآید پندی بگیرند.
به تدریج مشاهده خواهند کرد مشکل آنقدرها که ابتدا تصور میشد بزرگ و منفی
نبوده است.
۳) اعتماد به نفس بالا: قدرتمند بودن و اعتماد به
نفس داشتن به معنای مخرب و جسور بودن نیست. برعکس اعتماد به نفس و قدرت به
معنای سازندگی و حرکت در مسیر صحیح است. هنگامی که فرد تصویر ذهنی درست و
مثبتی از خود دارد و مسوولیتپذیر است که روحیهء کارآفرینی او قویتر است و
دیگران نیز با اعتماد و اطمینان بیشتری با وی همکاری میکنند. آمارها
نشان میدهد در بین مردان و زنان کارآفرین به ترتیب ۴۵ و ۵۱ درصد آنها از
این ویژگیبرخوردار هستند.
۴) حس کمک به دیگران: تحقیقات نشان میدهد زنان
بیش از مردان با کمک به دیگران در آنها نفوذ میکنند. اشتیاق به ایجاد
تغییری مثبت در زندگی دیگران از مهمترین ویژگیهای زنان کارآفرین موفق است
و انگیزهء بالایی برای فعالیتهای اقتصادی آنهاست. نظرسنجیهای انجام شده
در بین زنان کارآفرین نشان میدهد در بین انگیزههای مختلف نظیر کسب درآمد
بالا، اثبات توانایی، استفاده از تحصیلات و... حس کمک به دیگران و ایجاد
تغییر در زندگی آنها عامل اصلی مهمتر در فعالیت اقتصادی زنان است.
۵) صداقت: مسلما برای موفقیت لازم نیست
قربانیهایی را در مسیر حرکت از خود بر جا گذارید. برای قدم گذاشتن به پلهء
بالاتر لازم نیست روی دوش دیگران قدم بگذارید. حس رقابت منفی در بین مردان
بیش از زنان است. حرکت طبق قانون و پرهیز از اقدامات غیرصادقانه در بین
کارآفرینهای زن به ویژه در آسیا مشاهده میشود. همین عامل حس اعتماد دیگر
شرکتها را برمیانگیزد زیرا همه مایلند با کسانی همکاری کنند که صادق و
قابل اطمینان باشند. در ایالات متحده میزان همکاری شرکتها با زنان
کارآفرین طی یک دههء گذشته همه ساله ۱۰ درصد افزایش یافته است.
۶) توازن بین زندگی و کار: با آن که زنان همواره
مسوولیت زندگی شخصی و خانوادگی را به عهده دارند، آن دسته از آنها که بین
کار و زندگی خانوادگی توازن برقرار میکنند موفقتر هستند. زندگی متوازن
ذهن را برای ایدههای خلاق آماده میکند. در کشورهای عضو سازمان توسعه و
همکاری اقتصادی که کشورهایی پیشرفته هستند، در آمارها مشخص شدهآن دسته از
زنان کارآفرین که به زندگی خانوادگی، دوستان، سلامتی و روح خود توجه
بیشتری دارند، موفقتر هستند. ویژگی ششم به ویژه در مورد زنان مصداق دارد
زیرا آنها در هر سطح شغلی که باشند بر خانواده بیش از مردان تاثیر
میگذارند.
۷) هدفمندی: اهداف همان رویاها هستند که با
برنامهء عملی و شفاف تجهیز شدهاند. اهداف نوشته نشوند در حد رویا و آرزو
باقی میمانند. تحقیقات نشان میدهد زنانی که برای مدیریت شرکت و کسب و کار
خود برنامهای شفاف و مرحلهبندی شدهدارند موفقتر عمل میکنند. البته
این ویژگی برای تمام کارآفرینها مفید است اما از آنجا که زنان وظایف
خانوادگی گستردهتری دارند، برنامهریزی به آنها کمک میکند توازن لازم را
بین کار و زندگی خانوادگی برقرار کنند.
۸) دقت: تشخیص خلا\ در بازار که میتوان آن را از
طریق کارآفرینی پر کرد اقدامی استراتژیک در هر برنامه برای کارآفرینی است.
کشف نیازهایی که تاکنون پاسخ داده نشدهاند یا به میزان لازم تامین
نشدهاند کلید تولید موفق است. زنان به علت ریزبینی و دقت بالای خود نسبت
به مردان توانایی بالاتری در کشف این نیازها دارند. از سوی دیگر آمارها
نشان میدهد تقریبا در تمام کشورها میزان مصرف زنان بیش از مردان است به
همین دلیل آنها نیازهای بازار را بهتر تشخیص میدهند و کالاهایی که تولید
میکنند نیاز واقعی بازار است.
۹) آموزش: اغلب زنان کارآفرین شیوههای کاری خود
را به جانشینهایشان فرا میدهند و نوعی انتقال تجربه در شرکتهایی که
آنها تاسیس میکند مشاهده میشود که بسیار بیشتر از وضعیتی است که در
شرکتهای تحت مالکیت مردان دیده میشود. همین ویژگی به آنها کمک میکند
همزمان از همفکری دیگران استفاده کنند.
۱۰) نگاه بلندمدت: بالاترین شدت مقاومت قبل از
شکست صورت میگیرد. احتیاط و آیندهنگری جزو ویژگیهای اصلی کارآفرینهای
زن است. به دلیل نگاه بلندمدت سرسختی زنان در مواجهه با مشکلات بیشتر است.
البته احتیاط باعث نمیشود زنان موفق جرا\ت برداشتن قدم بعدی را نداشته
باشند. با آن که در سرتاسر جهان تعداد زنان کارآفرین بسیار پایینتر از
مردان است اما در شرایط برابر موفقیت آنها بیشتر است.
با آن که در اکثر کشورهای جهان قوانین برای حضور
زنان در عرصهء اقتصاد مناسب نیست و هنوز نسبت به توانایی زنان در کارآفرینی
آن طور که باید اعتماد به وجود نیامده اما روند نقشآفرینی زنان در حوزهء
کارآفرینی روندی روبهرشد است. در بین ۵۰۰شرکت برتر آمریکا، مدیر تنها ۱۰
شرکت زن هستند. واقعیت این است که هر چه سطح مسوولیتها بالاتر میرود
تعداد زنان کمتر میشود اما به تدریج تعداد آنها رو به افزایش است. در
شرکتهای کوچک و متوسط شاهد حضور زنان در شغلهای ردهبالا در حد مالکیت و
مدیریت هستیم.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
کارآفرینی بعنوان یکی
ازاستراتژی های اثربخش درمحیط عصرحاضر،الگویی کارامدجهت حصول به اهداف
توسعه اقتصادی-اجتماعی قلمداد می گردد.
اگرچه ازدیربازودرگذشته های
بسیاردوروجودکارآفرینان بعنوان "عاملان تغییر"برای جوامع انسانی تحول آفرین
ومحسوس بوداماامروزه به لحاظ تعدادبیشماری ازالزامات وایجادشرایط
منحصربفرد وویژه ای توجه به این مقوله ازاهمیت دوچندانی بالاخص درتسهیل
فرایندتوسعه ی اقتصادی واجتماعی برخوردارگردیده است به گونه ای که میتوان
ازآن بعنوان یک رویکرداستراتژیک ومزیت آفرین وعامل چابکی درنظام های
اقتصادی واجتماعی سال های آغازین هزاره ی جدید نام برد.
باتوجه به ویژگی ها ومختصات بارز این عصر که
عصرتلاقی انقلابات عظیم فناورانه همچون ظهور وهمه گیرشدن تکنولوژیهای
اطلاعاتی،نانوتکنولوژی وتکنولوژی زیستی نام گرفته و بادیگرمظاهرانقلاب
دیجیتالی والکترونیکی که بسیاری ازنظامات اجتماعی بالاخص ماهیت کسب
وکارهاوبرخی دیگرازتعاملات اجتماعی ،اقتصادی وفرهنگی جوامع رادستخوش
تغییرات بنیادین قرارداده وبسیاری ازشالوده های استواردیرین رانیزمتزلزل
نموده است وباعنایت به تغییرات شتابناکی که درعرصه های متعددزندگی انسانی
درشرف روی دادن است وجامعه گسترده ی جهانی راباچالش های جدی رویارونموده
است،چالش هایی همچون رویارویی باپدیده ی عظیم جهانی شدن باهمه پیامدها
وابعادآن مانندروی کارآمدن سازمانها ومجامع قدرتمند جهانی،اتحادیه ها
وپیمان های گسترده فرا منطقه ای،شرکت های غول پیکر فراملیتی ویکپارچگی
بازارها،تغییر فرهنگ وهویت ملی کشورهاوحاکمیت فرهنگ وهویت دیجیتالی،حاکمیت
نظم سایبرنتیکی،تحقق "دهکده ی جهانی"وظهور"من جهانی" و"امتزاج وهیبریدیتی
نژادی"درعرصه های اجتماعی،همچنین تغییرگسترده ی پاره ای از مفاهیم
وکارکردها وایجادپارادایم های نوین بخصوص درعرصه های اجتماعی-اقتصادی
....همه وهمه حکایت ازلزوم توجه به تابیر راهکارهای نوینی جهت سازگاری
وبرون رفت وگذار ازتلاطمات وامواج خروشان تحولات گسترده وپیامدهای آن ونیز
هموارساختن مسیرروبه تعالی وعبورظفرمندانه کاروان ترقی واعتلای جامعه به
سرمنزل مقصد توسعه ورشد وشکوفایی دارد.
کارآفرینی بعنوان یکی ازاستراتژی های اثربخش
درمحیط عصرحاضر،الگویی کارامدجهت حصول به اهداف توسعه اقتصادی-اجتماعی
قلمداد می گردد.امروزه از آن بعنوان موتورمحرکه ی توسعه ونیز عامل
ایجادمزیت رقابتی درجهت رشد وبقای جوامع نام برده می شود به گونه ای که آن
بعنوان یکی ازشاخص های مهم حتی دربین ممالک پیشرفته وتوسعه یافته موردنظر
وامعان اندیشمندان واقع گردیدو همه ی این مزایا ودستاوردهای درخشان متکی به
وجودویژگی های متعالی درانسان های توانمند،متعهد،خودباور ومسئولیت پذیر
بنام کارآفرین که واجد مختصات گرانسنگی همچون: پیشگامی،نوآوری
وخلاقیت،آینده نگری،تعهد،اعتمادبه نفس بالا،استقلال طلبی وتعالی جویی
میباشند.
آنان انسان های پاک نهادی هستند که بعنوان سرمایه
های عظیم انسانی منشا وموجدتاثیرات حیاتی درروند پیشرفت جامعه وکشور می
باشند.انسان کارآفرین عموداستواربنیان سترگ توسعه است که دارای امتیازات
وشایستگی های والایی می باشدو باکمک آن توان زایدالوصفی درپاسخگویی به
نیازهای جدید وروبه تزایدجامعه ازطریق ایجاد وشناسایی فرصت های مغتنم محیطی
ونیزمهار وکنترل تهدیدهای ناخواسته ی موجود وتقلیل آثارمخرب وکاهنده ی آن
دارد.اوهمچنین ازطریق درک بالای شرایط والزامات محیطی وازراه بکارگیری
مهارت های متعدد وویژگی های برجسته ی کارآفرینانه وترکیب وانسجام آنها
باعوامل ویافته های ارزشمندمحیطی توان خلق وایجادآثار وفواید ومزایای
منحصربفردی راپیدا می کندکه منجربه رفاه وآسایش وسعادت وآرامش همه ی
آحادجامعه میگردد.اوفردی است که به تعبیرشیوای"جفر ی تیمونز"از هیچ همه چیز
خلق میکندودرسرشور وشوق خلقت را می پروراند.کارآفرینان را می توان عاملان
قدرتمند تغییر نامید که تسریع بخش وتسهیل گر دگرگونی ها وتحولات بنیادین در
جوامع می باشند.
آنان ارتقا دهنده منابع ازسطحی به سطح دیگر می
باشندتاارزش افزوده ی بیشتری رااستیصال نمایند وتحرک بخش عوامل اقتصادی
محسوب می گردند.آنها همچنین به ارتقای بهره وری به عنوان اکسیرحیات بخش
کشورهاپرداخته وازراه اشتغال کارآمد ومولد همه ی عوامل به رشد وتوسعه ی
بسیاری ازشاخص ها کمک نموده وبه بسیاری از ناهنجاری ها،اضطرابات وناامنی
های اجتماعی خاتمه می بخشند.کارآفرینان سرمایه های عظیم وبی بدیل انسانی
برای جوامع تلقی می گردند که بااتکا به تلاش ها وتوانمندی های بالای آنان
کاستی ها وناملایمات اقتصادی –اجتماعی از آن جوامع رخت برمی بندند.ُ
باشناسایی ودرک این ویژگی ها واوصاف متعالی
درکارآفرینان وبکارگیری آنها بواسطه آنان ،امروزه ازکارآفرینی به عنوان یکی
ازکارآمدترین عوامل مزیت آفرین نام برده شده وتوصیه میگردد که لازم است
تاآن بعنوان یک راهبردحیاتی موردتوجه وعنایت ویژه ملت ها ودولت ها واقع
گرددودرراه اعتلای فرهنگ غنی کارآفرینی وباهدف بهره مندی ازتمام ظرفیت ها
وتوانمندی های بالفعل وبالقوه کارآفرینانه فارغ ازهرگونه تعلقات وگرایشات
وبدوراز هرگونه قشری نگری وجزیره ای عمل نمودن،همه ی نهادها،دستگاه ها
،موسسات ودست اندرکاران بطورمنسجم ومنطبق باآمیزه های برآمده ازرویکرد
سیستمیک باتمام توان وپتانسیل های موجود درجهت آموزش ،ترویج وتوسعه واقعی
آن درسطح همه ی لایه ها واقشار اجتماع همت گمارند.
این مهم بالاخص درجامعه ی ایرانی که ازجهت اشتغال
وبهره وری ومهارت یافتگی نیروهای آماده برای کاردارای کاستی های زیادی
میباشد وازتبعات نامطلوب آن نظیرناامنی های اجتماعی واضطراب ها وناملایمات
رنج می برد بسیارحایز اهمیت خواهد بود ولذا توصیه میشود بعنوان راه برون
رفت ازوضعیت بوجود آمده بویژه آسیب های اجتماعی وچالش هایی که ازآن ناحیه
کشور رامتاثرساخته است ازاشاعه وترویج کارآفرینی وبکارگیری کارآفرینان به
طرز چشمگیرحمایت گرددکه دراین رهگذر همه ی نهادهای
اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی-آموزشی وایدئولوژیکی مسئولیت دارند تابه حمایت همه
جانبه ودلسوزانه ازاین قشرمتعهد،تلاشگر،مجاهد وخستگی ناپذیربرآمده وعرصه
راجهت حضورومشارکت فعالانه وپرثمرآنان آماده ساخته تاکارآفرینان
بدورازهرگونه دغدغه ومشکلی وباتمام توان وقواازراه نوآوری وخلاقیت وباورود
به عرصه های جدید کسب وکاررونق وتوسعه رابه جامعه ارزانی داشته ودرراه
شکوفایی وپویایی وتعادل اقتصادی ونیز تامین امنیت اجتماعی ، کشوروملت رابه
سوی آینده درخشان ومتعالی رهنمون سازند.آینده ای که برازنده ی شان وعظمت
دیرین ملت بزرگ وتاریخ ساز ایران باشد.کشوری که مهد انسان های فرهیخته
ومتعهد است وبه جرات می توان ادعا نموداگرسیاست های حمایت،هدایت وترویج
کارآفرینی راباجدیت وبه گونه ی اصولی ومستمر بکارگرفت یکایک شیرمردان
وشیرزنان این مرز پرگهرمصادیق واقعی وحقیقی کارآفرینی اطلاق خواهندگشت
وهرکدام پشتوانه وسرمایه ی عظیم وبی بدیلی درراه کسب جایگاه واقعی جهانی
برای این کشورخواهندگردید.چه اینکه این مدعا به کرات ازسوی ایرانی متعهد
وفرهیخته به اثبات رسید ودراین موردتاریخ انگشت تحیرگزیده است.
بدیهی است دراین راستا مسئولیت ونقش بی بدیل
نهادهای علمی،آموزشی،پرورشی نظیرنظام آموزش وپرورش عمومی،دانشگاهها
ومراکزآموزش عالی،حوزه های علوم دینی،رهبران دینی وفرهنگی،نخبگان
ودانشمندان وفرهیختگان وتریبون های عمومی مانندمساجد،پایگاههای
نمازجمعه،صداوسیما وارباب جراید ورسانه ها بیش ازدیگرآحادجامعه بسیارحیاتی
وکارامد خواهدبود.
اینک که به این حقیقت واقف گردیدیم که اعتلا
وشکوفایی وعظمت وتضمین آینده ملت وکشوردرگرو اشاعه وترویج کارآفرینی بعنوان
استراتژی مهم توسعه می باشدبرهمگان فرض است تادرایجاد وبسط وگسترش "نهضت
ملی کارآفرینی "که خوددرراستای "نهضت عظیم علمی "درکشوراست ازهمه توان
وظرفیت ها ومساعدتها استفاده نموده وبعنوان یک باورملی وعزم استوارعمومی آن
را درکشورنهادینه نموده تامنجر به غروروافتخارملی گردد.بنابراین پیشنهاد
می گرددکه به منظوربهینه نمودن تلاشها وباهدف تحقق همه ی آرمانهای
کارآفرینانه لازم است ضمن عنایت ویژه به مقوله کارآفرینی بعنوان یک میثاق
ملی درراه توسعه،شکوفایی ورشد واعتلای کشور" کمیته ملی کارآفرینی" کشور
متشکل ازدلسوزان عرصه ی سیاست ،فرهیختگان وفرزانگان حوزه ودانشگاه ،نخبگان
ملی دربسترمتعالی تعلیم وتربیت تشکیل گردیده تامسولیت ساماندهی وانسجام همه
ی تلاش ها وکوششها ی لازم درراه نهادینه سازی فرهنگ متعالی کار وکارآفرینی
راعهده دارگردیده ونقش هماهنگ کننده وراهبردی
رادرجهت تجمیع فعالیت ها وفراهم کردن بسترهای لازم ونیز احتراز ودوری
ازهرگونه موازی کاری ها بعهده گیرد.
دراین صورت میتوان امیدوار شدکه این الگوی
کارآمدبصورت خودجوش توسط آحادملت پذیرفته شده ونهضت عظیم تلاش ومجاهدت
درراه شکوفایی واعتلای اقتصادی- اجتماعی تارفع کلیه کاستی ها وبه بارنشستن
کلیه تدابیر وتمهیدات کارآفرینانه فراگیرخواهدگردید وجامعه رادرحصول به همه
ی ارزش های کارآفرینانه درراه زدودن لکه های فقر وتوسعه نیافتگی ونیز
خشکاندن ریشه های ناامنی واضطراب های اجتماعی یاری می نماید.
وبرآحادملت نیز فرض است تا کارآفرینان رابه سان
دلیرمردان عرصه های تلاش ومجاهدت وسربازان فداکار وحماسه آفرین جبهه های
سرافرازی پاس بدارند ویار ویاور آنان ودوشادوش آنها ازبذل عنایت ومهربانی
ومهرورزی نسبت به آنان دریغ نورزند.
درخاتمه این نوشتاردگرباره به جهت نقش ورسالت
عظیم نهادهای علمی ،مجامع دانشگاهی ،نخبگان واساتید ومعلمان ومربیان معظم
ونیزاصحاب قلم ورسانه ها درراه اعتلای فرهنگ کارآفرینی ونیزبارز نمودن نقش
کارآفرینان بعنوان عاملان واقعی تحول وشکوفایی جامعه تاکید می گرددکه
بعنوان یک الزام وضرورت انکارناپذیرهمه این عزیزان که درمراحل مختلف
وبمراتب دلسوزی وتعهد خودرانسبت به پیشرفت وسعادت ملت ابرازداشته
اندوهمواره دغدغه ونگرانی اعتلای ملی رااعلام نموده اندبایدبعنوان پیش
قراولان وپیشگامان این نهضت عظیم درخط مقدم طلایه داران راستین وحامیان
حقیقی این حرکت تعالی آفرین گردند.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
عمدتاً ثابت شده است که در نظر
داشتن دستمزدهای مربوط به تک تک حرف برای انجام تحقیقات، اطلاعات بسیار
جالبتری نسبت به میانگینهای محلی که در برگیرنده بیشتر حرفههای موجود در
صنعت میباشد را فراهم میکند.
● شاخصهای درآمد و دستمزد
حرفهای
Occupational Wage and Earning Indices
عمدتاً ثابت شده است که در نظر داشتن دستمزدهای
مربوط به تک تک حرف برای انجام تحقیقات، اطلاعات بسیار جالبتری نسبت به
میانگینهای محلی که در برگیرنده بیشتر حرفههای موجود در صنعت میباشد را
فراهم میکند.
درآمد در برگیرنده چند جزء از جمله پاداش،
اضافهکاری و انعام میشود که به عنوان قسمتی از نرخ دستمزد محاسبه
نمیشود.
بهترین و مناسبترین تعریف درآمد برای استفاده در
بررسیهای مربوط به یک سری سوالات دقیق و مناسبی که در این زمینه پرسیده
میشود بستگی دارد.
بررسیهای ILO در زمینه نرخ دستمزد، درآمد، ساعات
کاری مربوط به ۱۵۹ حرفه که به ۴۹ گروه صنعتی تقسیم شده است (با مراجعه در
ماه اکتبر هر سال) تنظیم شده است.
ـ مأخذ: ترجه شاخصهای کلیدی بازارکار، خلاصه
شاخص شماره ۱۶، اداره کل آمار نیروی انسانی، سال ۱۳۸۳.
● شاخصهای دستمزد صنعت (ساخت)
Manufacturing Wage Indices
این شاخص روند میانگین دستمزدهای واقعی را در بخش
صنعت نشان میدهد، انتخاب این شاخص با در نظر گرفتن ملاحظات مختلفی انجام
میشود.
اطلاعات مربوط به سطوح درآمد برای ارزیابی
استانداردها و شرایط شغلی و معیشتی این دسته از کارگران در کشورهای صنعتی و
کشورهای در حال توسعه ضروری است.
اهمیت اطلاعات میانگین درآمد به خصوص در
برنامهریزی اقتصادی و توسعه اجتماعی، برقراری سیاستهای درآمدی و پولی و
مالی)، قانونمند کردن حداقل دستمزد و بعلاوه، استانداردهای جهانی برای
مفاهیم روشهای جمعآوری دستهبندی و گردآوری آمارهای دستمزد و درآمد) صورت
گرفته است.
لازم به ذکر است که این شاخصها بر مبنای آمارهای
میانگین دستمزدهای تولید است که عموماً بخشهای رسمی یا مدرن یک اقتصاد را
در برمیگیرد این شاخص درآمد خوداشتغالی یا فعالیتهای بخش غیررسمی را
آشکار نمیسازد.
سومین عامل در انتخاب شاخصهای دستمزدهای تولیدی
به نوع و طبیعت آن که همان انتخاب شاخصهای واقعی دستمزد میباشد بستگی
دارد.
ـ مأخذ: ترجمه شاخصهای کلیدی بازارکار، خلاصه
شاخص شماره ۱۵، اداره کل آمار نیروی انسانی، سال ۱۳۸۳
● شرکت
Company
بر اساس قانون مدنی ایران، شرکت عبارت است از
«اجماع حقوقی مالکین متعدد در شی واحد»
- تشکیل شرکت معمولاً این گونه توجیه میشود که
از طریق آن، میتوان منابع و امکانات مختلف و پراکنده را به نحوه متمرکز و
گسترده به کار گرفت. برخی از شرکتهای تجاری حقوقی ایران عبارتند از:
۱) سهامی،
۲) با مسوولیت محدود،
۳) تضامنی،
۴) مختلط غیرسهامی،
۵) مختلط سهامی،
۶) نسبی و تعاونی.
ـ مأخذ: فرهنگ اصطلاحات کارآفرینی، مرکز انتشارات
سازمان سنجش آموزش کشور، مرداد ۱۳۸۴
● شغل
Job
۱) مجموعه وظایف، کارها و تکالیفی که یک مستخدم
به خاطر آن استخدام میشود. شغلی یا کاری که فرد بیشتر طول مدت زندگی خود
را به آن میپردازد به ویژه شغلی که به آن وابستگی عمیق دارد.
ـ مأخذ: فرهنگ اصطلاحات کارآفرینی، مرکز انتشارات
سازمان سنجش آموزش کشور، مرداد ۱۳۸۴
۲) شغل، نوع کاری است (مطابق تعریف کار) که توسط
شخص در طول هفته مرجع انجام میشود یا انجام آن را بر عهده دارد. بدون توجه
به وضع شغلی و رشته فعالیت وی.
به عبارت دیگر منظور از شغل مجموعه وظایفی است که
توسط فرد شاغل انجام میشود و یا به او منتسب شده است.
مأخذ: مرکز آمار ایران، طرح آمارگیری نیروی کار،
سال ۱۳۸۱.
منبع: اصطلاحنامه آماری بازارکار، مرکز آمار و
اطلاعات بازارکار، وزارت کار و امور اجتماعی
● بیکاری اصطکاکی Frictional Unemployment
این نوع بیکاری نتیجه تغییرات کوتاه مدت در
بازارکار است که به طور معمول در اقتصاد پویا اتفاق میافتد. کسانی که شغل
خود را ترک میکنند تا شغل دیگری بدست آورند، بدلیل کامل نبودن
بازارکار(عدم اطلاع کافی از مشاغل ممکن) زمانی را بدون شغل خواهند گذراند.
بنابراین طبیعی است که افراد مدت زمانی را صرف آشنا شدن با بازار شغل
نمایند. اگر چه این آشنا شدن مستلزم صرف هزینه، از داست دادن درآمد اسمی و
انجام برخی هزینههاست. این هزینهها که هزینههای «جستجو» خوانده میشوند،
میتوانند از نگاه جوینده کار نوعی سرمایهگذاری تلقی شود. اقتصاد نیز از
این جستجو بهره میبرد زیرا فرد با انتخاب بهترین شغل که بیشترین تناسب را
با مهارت او دارد، با بهرهوری بیشتری در فعالیتهای اقتصادی شرکت میکند.
ـ ماخذ: Browne.M.N. and Hass P.F.(۱۹۸۷)
Modern Economics,)
(Principles,: Goats and Trade-offsUSA.P ۴۸
● بیکاری پنهان Unemployment Disguised
۱) بیکاری پنهان بیکاری واقعی نیست، بلکه بیکاری
نامطلوب است. در بیکاری پنهان، قطع کار به چشم نمیخورد، بلکه کارگرانی
بسیار در زمینههایی به کارگرفته میشوند که در آن، شمار کارگران نسبت به
کار فزونی دارد و از این رو، هرکس خود را در حال کم کاری میبیند.
ـ ماخذ: فرهنگ اصطلاحات کارآفرینی، مرکز انتشارات
سازمان سنجش آموزش کشور، مرداد ۱۳۸۴
۲) اگر اضافه کردن یک کارگر باعث افرایش تولید
نگردد، بیکاری پنهان وجود دارد. این مورد برای افرادی که دارای تحصیلات
بالا میباشند بسیار صادق است. اگر به دلیل عدم امکان احراز شغل متناسب با
تخصص، افراد از کارایی پایین برخوردار باشند، بیکاری پنهان وجود خواهد
داشت.
ـ ماخذ: احمد احدی، «اقتصاد کلان کاربردی»، موسسه
مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، سال ۱۳۷۱
● کم کاری پنهان Disguised Underemployment
شامل افرادی میشود که ظاهراً به صورت تمام وقت
مشغول میباشند ولی خدمات ارائه شده توسط آنها را میتوان با همان تعداد
نفر و در مدت زمان کوتاهتری تولید نمود. در این مورد اگر کار موجود آشکار
بین شاغلین تقسیم شود، کم کاری پنهان به کم کاری آشکار تبدیل میشود.
ـ ماخذ: احمد احدی، «اقتصاد کلان کاربردی»، موسسه
مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، سال ۱۳۷۱
● کم کاری پنهان Youth Unemployment
اصطلاح جوانان در مورد افرادی به کار میرود که
سن آنها از ۱۵ تا ۲۴ سال است.
به عبارت دیگر بیکاری جوانان عبارتست از افرادی
که دارای ۳ شرط بیکاری (جویای کار- فاقد کار- آماده برای کار) باشند و گروه
سنی ۱۵ تا ۲۴ سال قرار دارند.
ـ ماخذ: مرکز آمار ایران، طرح آمارگیری نیروی
کار، سال ۱۳۸۴
● بیکاری داوطلبانه Voluntary Unemployment
شامل بیکارانی است که شغل قابل دستیابی برای
آنها وجود دارد. یعنی فرصت شغلی برای آنها فراهم است ولی به امید آن که
در آینده بتوانند شغل بهتر و مناسبتری بیابند شغلهای موجود را انتخاب
نمیکنند. علت و انگیزه افرادی که با میل و اراده خود بیکار میشوند این
است که نرخ دستمزد برای سطح مهارتی و برای منطقه جغرافیایی آنها کمتر از
مقدار دستمزد آستانهای آنهاست.
ـ ماخذ: تئوری و سیاستهای اقتصاد کلان، نوشته
ویلیام- برتسون ۱۳۷۸، ترجمه عباس شاکری، نشرنی
● بیکاری دوره ای Cyclical Unemployment
به دلایل مختلفی ممکن است خرید مصرفکنندگان و
سطح هزینه بنگاههای اقتصادی برای ایجاد کارخانهها و نصب تجهیزات جدید
کاهش یابد. در نتیجه فروش کلیه انواع محصولات کاهش میپذیرد، موجودیها
افرایش می یابد و نصب تجهیزات جدید کاهش می یابد، بنابراین یکی از
متداولترین علتهای بیکاری، سطح فعالیتهای اقتصادی است. بیکاری دروهای
آن است که در نتیجه کاهش سطح کل تولید در اقتصاد در دورههای رکود به وجود
میآید وبا توجه به نرخهای مزد موجود، تقاضا برای کارگر کاهش مییابد و به
کمتر از عرضه نیروی کار میرسد. بیکاری دورهای مشکلی جدیتر از بیکار
اصطکاکی است زیرا غیرارادی است و برای مدت طولانیتری ادامه مییابد.
در نتیجه این نوع بیکاری باعث مشکلات اجتماعی
زیادی در خانوادهها میشود و تاثیر منفی قابل ملاحظهای بر سطح تولید در
کل اقتصاد دارد.
ـ ماخذ: وحیدی- پریدخت، «بررسی مقایسه ای
سیاستهای بازارکار ایران در برنامه سوم»، فصلنامه پژوهش، شماره ۹۶
● بیکاری ساختاری Structural Unemployment
این بیکاری ناشی از تغییرات بلندمدت در ساختار
اقتصاد است. ممکن است که موقعیت مقایسهای هزینه نیروی کار تغییر کند و
بیکاری ساختاری به وجود آید. بنابراین بیکاران ساختاری کسانی هستند که
آماده کارند اما مهارت یا محل مستقر آنها با فرصتهای شغلی موجود (اشغال
نشده) سازگار نیست.
بیکاری ساختاری زمانی به حداکثر خود میرسد که
تولیدات سنتی کشور به شدت کاهش مییابد و بازارکار خود را به کندی با آن
سازگار میکند، در حقیقت کند بودن سازگاری بازارکار با تغییرات به علت
پرهزینه بودن فرایند سازگاری است. برای سازگار شدن کارگران، بازآموزی و به
دست آوردن مهارتهای جدید یا جابجایی ضروری است و برای سازگاری شرکتها نیز
سرمایهگذاری در تولیدات جدید و اغلب تجربه نشده لازم است.
ـ ماخذ: وحیدی- پرپدخت، «بررسی مقایسهای
سیاستهای بازارکار ایران در برنامه سوم»، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری،
فصلنامه پژوهش شماره ۹۶ ص۱۸۶-۱۸۷
● بیکاری غیرداوطلبانه Involuntary Unemployment
شامل بیکاری است که افراد حاضرند در سطح
دستمزدهای رایج و متناسب با سطح تخصصی خود مشغول کار شوند ولی کاری
نمییابند. شرایط فوق گاهی چنان حاد میشود که جویندگان کار حاضرند در سطح
دستمزدهای کمتری و یا با ساعت بیشتری در مقابل مزد ثابت، کار خود را ارائه
نمایند ولی موفق نمیشوند. عوارض وخیم اجتماعی- اقتصادی بیشتر داوطللبانه
میتواند شامل بیکاری اصطکاکی، بیکاری ادواری و بیکاری ساختاری باشد.
ـ ماخذ:«تئوری وسیاستهای اقتصاد کلان»، نوشته
ویلیام- ح براتسون (۱۳۷۸) ترجمه عباس شاکری- نشر نی ص ۱۶۲
● بیکاری مطلق Absolute Unemployment
وضعیتی است که تمام عوامل تولید، از عرضه تولید
وفعالیتها خارج باشند و از آنها استفاده نشود.
ـ ماخذ: احمد احدی، « اقتصاد کلان کاربردی»،
موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، سال۱۳۷۱، ص ۱۷۱-۱۷۲
● جمعیت شاغل Employed Population
تمام افراد ۱۰ ساله و بیشتر که در طول هفته مرجع،
طبق تعریف کار، حداقل یک ساعت کارکرده و یا بنا به دلایلی به طور موقت کار
را ترک کرده باشند، شاغل محسوب میشوند.
شاغلان به طور عمده شامل دو گروه مزد و حقوق
بگیران و خوداشتغالان میشوند. ترک موقت کار در هفته مرجع با داشتن پیوند
رسمی شغلی، برای مزد و حقوق بگیران و تداوم کسب و کار برای خود اشتغالان به
عنوان اشتغال محسوب میشود. افراد زیر نیز به لحاظ اهمیتی که در فعالیت
اقتصادی کشور دارند، شاغل محسوب میشوند:
▪ افرادی هستند که بدون دریافت مزد برای یکی از
اعضای خانوار خود که با وی نسبت خویشاوندی دارند کار میکنند(کارکنان
فامیلی بدون مزد).
▪ کارآموزانی که در دوره کارآموزی فعالیتی در
ارتباط با فعالیت موسسه محل کارآموزی انجام میدهند یعنی مستقیما در تولید
کالا یا خدمات سهیم هستند و فعالیت آنها «کار» محسوب میشود.
▪ محصلانی که در هفته مرجع دارای کار بودهاند.
▪ تمام افرادی که در نیروهای مسلح به صورت کادر
دائم یا موقت خدمت میکنند( نیروهای مسلح پرسنل کادر و سربازان، درجه
داران، افسران وظیفه نیروهای نظامی و انتظامی).
ـ ماخذ: مرکز آمار ایران، نتایج آمارگیری از
نیروی کار، سال ۱۳۸۴
● جمعیت غیرفعال اقتصادی Non- active Population
تمام افراد ۱۰ ساله و بیشتر که در طول هفته مرجع
طبق تعریف، در هیچ یک از دو گروه شاغلان و بیکاران قرار نمیگیرند، جمعیت
غیرفعال اقتصادی محسوب میشوند.
مأخذ: مرکز آمار ایران، نتایج آمارگیری از نیروی
کار، سال ۱۳۸۴
● جمعیت فعال اقتصادی Active Population
تمام افراد ۱۰ ساله و بیشتر (حداقل سن تعیین شده)
که در هفته تقویمی قبل از هفتهی آمارگیری (هفته مرجع) طبق تعریف کار، در
تولید کالا و خدمات مشارکت داشته (شاغل) و یا از قابلیت مشارکت برخوردار
بودهاند (بیکار) جمعیت فعال اقتصادی محسوب میشوند.
ـ مأخذ: مرکز آمار ایران، نتایج آمارگیری از
نیروی کار، سال ۱۳۸۴
● چرخه عمر بنگاه Business Life cycle
در این مفهوم، یک شرکت یا بنگاه به انسان تشبیه
میشود که روزی به دنیا میآید، رشد میکند و زندگی سالمی را میگذراند، به
سن بلوغ و پختگی میرسد و سپس رو به افول میگذارد و میمیرد. این چرخه به
ویژه برای شرکتهای کوچک مصداق دارد.
ـ مأخذ: فرهنگ اصطلاحات کارآفرینی، مرکز انتشارات
سازمان سنجش آموزش کشور، مرداد ۱۳۸۴
● خط فقر Poverty line
به عقیده مارتین راولیون (۱۹۹۸) خط فقر عبارت است
از مخارجی که یک فرد در یک زمان و مکان معین برای دسترسی به یک سطح حداقل
رفاه متحمل میشود. افرادی که به این سطح رفاه دسترسی ندارند فقیر و کسانی
که به این سطح حداقل رفاه دسترسی دارند غیرفقیر نامیده میشوند.
بسته به این که فقر به مفهوم مطلق یا نسبی در نظر
گرفته شود، آستانهای تعریف میشود که مرز بین فقیران و سایر افراد جامعه
را مشخص مینماید. این آستانه خط فقر نامیده میشود. به این ترتیب خط فقر
نیز دارای دو مفهوم مطلق و نسبی است. بر اساس تعریف، خط فقر مطلق عبارت است
از مقدار درآمدی که با توجه به زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و...
جامعه مورد بررسی برای تأمین حداقل نیازهای افراد (مانند غذا، پوشاک، مسکن
و...) لازم است و یا حداقل شرایطی (مانند حداقل میزان درآمد، تحصیلات، مسکن
و...) است که عدم تامین آن موجب میشود که فرد مورد بررسی فقیر در نظر
گرفته شود. خط فقر نسبی یا به صورت درصد معینی (یا میانگین) درآمد جامعه و
یا به شکل یک مرز درآمدی که درصد معینی از افراد جامعه پایینتر از آن قرار
میگیرند تعریف میشود.
ـ مأخذ: پژوهشکده آمار ایران، اندازهگیری
شاخصهای فقر در ایران، سال ۱۳۸۱
● خوداشتغال Self Employment
۱) «حاضر در کار»: به اشخاصی که طی دوره مرجع،
مقداری کار برای کسب درآمد یا عایدی برای خانواده به صورت نقدی یا جنسی
انجام دادهاند.
۲) «دارای کارگاه است ولی حاضر در کار نیست»: به
اشخاص دارای کارگاه که ممکن است یک کارگاه تجارتی یا مزرعه یا یک کارگر
خدماتی باشد و این اشخاص به طور موقت در طی دوره مرجع به هر دلیل خاصی حاضر
درکار نیستند.
مأخذ: ۲۰۰۵ Yearbook Of Labour Statistics
● خوداشتغالی Self Employed
در خوداشتغالی یا کار برای خود، افراد شاغل با
اتکای به توان شخصی، ابتکار و خلاقیت خود، به کارهای تولیدی یا خدماتی و در
نتیجه به کسب درآمد میپردازند. این گونه اشتغال، فرد را به تدریج آماده
کسب تواناییهای لازم برای ورود به فعالیتهای بزرگتر مینمایند. فرد
خوداشتغال، از آزادی و استقلال عمل بیشتری برخوردار است و در
تصمیمگیریها، اختیارات وسیعی دارد.
ـ مأخذ: فرهنگ اصطلاحات کارآفرینی، مرکز انتشارات
سازمان سنجش آموزش کشور، مرداد ۱۳۸۴
ـ منبع:اصطلاحنامه آماری بازارکار، مرکز آمار و
اطلاعات بازارکار، وزارت کار و امور اجتماعی
کار و جامعه ص ۹۰و۹۱و۹۲و۹۳و۹۴و۹۵ به تاریخ دی و
بهمن ۸۵
● درآمد
Income
عبارت است از حقالسعی نقدی و غیرنقدی، که طبق
مقررات در فواصل منظم، برای مدتی که کار انجام شده یا کار انجام شده همراه
با مزد زمانی که کار انجام نشده، مثلاً برای مرخصی سالانه، سایر مرخصیهای
با حقوق یا تعطیلات با شاغلین پرداخت میگردد. درآمدها از مبالغ سهم
کارفرمایان که بابت بیمه کارکنان خود به تأمین اجتماعی و بابت مستمری و
همچنین مزایای دریافتی شاغلین تحت شرایط تأمین اجتماعی میپردازند مستثنی
است. درآمد از پرداختهایی که بابت غرامت اخراج و خاتمه کار میپردازند نیز
مستثنی میباشد.
درآمدها باید شامل دستمزدها و حقوقهای مستقیم،
مزد مدت کار انجام نشده (به استثنای غرامت اخراج و مزایای خاتمه کار)،
پاداشها و جوایز، مزایای حق مسکن و عائلهمندی که مستقیماً توسط کارفرما
به شاغلین تعلق میگیرد باشد.
دستمزدها و حقوقهای مستقیم برای کار انجام شده
این موارد را در برمیگیرد:
الف) پرداخت زمانی مستقیم کارگران مدت- معین
ب) پرداخت تشویقی کارگران مدت- معین
ج) درآمد کارگران قطعه کار (به استثنای مزد
اضافهکاری)
د) پرداخت بابت اضافهکاری، نوبت کاری، شبکاری، و
کار در روز تعطیل
هـ) کمیسیونهای پرداختی بابت فروش و سایر پرسنل
که شامل موارد زیر است:
- مزایای ارشدیت و مهارتهای ویژه مابهالتفاوت
منطقه جغرافیایی (بدی آب و هوا)، مزایای قبول مسوولیت، بدی شرایط کار، کار
خطرناک و مزایای سختی کار، پرداخت طبق نظامهای دستمزد و تضمین شده، مزایای
کمک معاش و سایرا مزایا و فوقالعادههای منظم
- مزد زمان کار انجام نشده شامل پرداختهای
مستقیم به شاغلین بابت تعطیلات عمومی، مرخصیهای سالانه و سایر ایام غیرکار
میباشد که مزد آن توسط کارفرما پرداخت میگردد.
- پاداشها و جوایر شامل پاداشهای فصلی و آخر
سال، پرداختهای اضافی بابت دوره مرخصی (مازاد بر پرداخت عادی) و پاداشهای
افزایش تولید میگردد.
ـ مأخذ: «آمارگیریهای جمعیت فعال اقتصادی،
بیکاری، اشتغال و اشتغال ناقص»، قطعنامه راجع به نظام واحدهای دستمزد، مصوب
دوازدهمین کنفرانس بینالمللی آماردانان کار (ILO)، تألیف: هوکانز، فرهاد
مهران، ووی جی.
● درآمد
عبارت است از عایدی نقدی و غیرنقدی که بر اساس
قاعده در فواصل منظم،برای مدتی که کار انجام شده، همراه با مزد زمانی که
کار انجام نشده، نظیر مرخصی سالانه یا سایر مرخصیها یا تعطیلات با حقوق،
با شاغلین پرداخت میگردد. این درآمدها از سهم کارفرمایان به تأمین اجتماعی
در قبال کارکنانشان و طرحهای مستمری و همچنین مزایایی که شاغلین طبق این
طرحها دریافت میکنند مستثنی میباشد. درآمدها از مبالغ سنوات خدمت
(بازخریدی) و فاقد کار (اخراج) نیز مستثنی است.
درآمد موارد زیر را در برمیگیرد.
▪ دستمزدها و حقوق مستقیم (نقدی)
الف) پرداخت در ازای مدت عادی کار
ب) پرداخت بابت اضافهکاری و کار در روز تعطیل
ج) پرداخت اضافی بابت نوبت کاری و غیره که جزو
اضافهکاری محسوب نمیشوند.
د) پرداخت پاداش (پاداش افزایش تولید و غیره)
هـ) سایر پاداشهایی که بطور منظم پرداخت میشود.
و) کمکهای عایلهمندی که مستقیماً به وسیله
کارفرما پرداخت میشود.
ز) فوقالعاده هزینه زندگی یا کمک هزینه
(dearness)
ح) کمک هزینه مسکن یا اجاره که مستقیماً به وسیله
کارفرما پرداخت میشود.
▪ مزد در قبال زمانی که کار انجام نشده (نقدی)
الف) مرخصی سالانه و دیگر مرخصیهای با حقوق،
شامل مرخصی خدمت طولانی
ب) تعطیلات عمومی و دیگر تعطیلات رسمی
ج) سایر مرخصیها با حقوق
▪ پاداشها و تشویقی (نقدی)
الف) پاداش آخر سال، پاداش فصلی و سایر پاداشهای
یک بار در سال (time- one)
ب) پاداش سهیم شدن در سود
ج) پرداخت اضافه بابت مرخصی، مازاد بر پرداخت
مرخصی عادی و سایر پاداشها و تشویقیها
▪ پرداختهای غیر نقدی
الف) پرداختهای غیرنقدی بابت غذا و نوشابه
ب) پرداختهای غیر نقدی بابت سوخت (زغال سنگ، کک،
برق، گاز و غیره)
ج) ارزش جاری مسکن رایگان یا ارزان
د) سایر پرداختهای غیرنقدی (نظیر کفش و لباس)
مأخذ: «نظام واحد آماری دستمزد، سازمان
بینالمللی کار (ILO)، تألیف: ک.م بشیر، ک. م همپسند، ک.جی پنی منت، ترجمه
صندوق حمایت از فرصتهای شغلی، سال ۱۳۷۳
* این درآمد مربوط به مزد و حقوقبگیران از شغلی
که به آن اشتغال دارند، میباشد.
● درآمد
تمامی وجوه و ارزش کالاهایی است که در برابر کار
انجام شده یا سرمایه به کار افتاده و یا از طریق منابع دیگر (حقوق
بازنشستگی، درآمدهای انتقالی و نظایر آن) در زمان آماری مورد نظر به خانوار
تعلق گرفته باشد.
ـ مأخذ: نتایج آمارگیری از هزینه درآمد خانوارهای
شهری کشور، مرکز آمار ایران. سال ۱۳۸۳
● درآمد خانوار
Househlod Icome
۱) دریافتیهای کلیه اعضای خانوار (پولی و
غیرپولی) چه در ازاء فعالیتهای اقتصادی و یا به صورت دریافتیهای انتقالی
درآمد خانوار نامیده میشود.
۲) کلیه دریافتیهای نقدی و غیرنقدی از مزد و
حقوق، بهره، سود، اجاره.
(از هر نوع) و سایر منابع به عنوان پاداش، نفقه،
اعانه و حقوق بازنشستگی طی ماه و سال درآمد خانوار محسوب میگردد.
ـ مأخذ: فرهنگ تعاریف و مفاهیم استاندارد بکار
رفته در طرحها و گزارشهای آماری، مرکز آمار ایران، جلد ۴، سال ۱۳۷۴.
● درآمد مزد و حقوق بگیران
Wag- workers/ Employee Income
درآمد مزد و حقوق بگیران عموماً به اشکال مختلف
است. بدین معنی که ممکن است کلیه دریافتیهای آنها از بابت انجام کار نقدی
و یا قسمتی نقدی و قسمتی جنسی و یا پاداش به صورت:
الف) دستمزد نقدی
ب) دستمزد جنسی
ج) سایر درآمدها
باشد.
ـ مأخذ: مرکز آمار ایران، فرهنگ تعاریف و مفاهیم
استاندار بکار رفته در طرحها و گزارشهای آماری. جلد ۴. سال ۱۳۷۴
● درآمد مزد و حقوقبگیر دولتی
Public wage- worker Income
درآمد خالص کلیه اعضای شاغل مزد و حقوق بگیر
خانوار در بخش دولتی است که شامل کلیه دریافتیهای مستمر و غیرمستمر پولی و
غیرپولی آنها میباشد.
مأخذ: مرکز آمار ایران. فرهنگ و تعاریف و مفاهیم
استاندارد بکار رفته در طراحها و گزارشهای آماری. جلد ۴. سال ۱۳۷۴
● درآمد مزد و حقوقبگیر خصوصی
Private wage- worker Income
درآمد کلیه اعضای شاغل مزد و حقوقبگیر خانوادر
در بخش خصوصی است که شامل مزد و حقوق و مزایای مستمر و غیرمستمر پولی و
غیرپولی آنها پس از کسر مالیات و بازنشستگی است.
ـ مأخذ: مرکز آمار ایران، فرهنگ تعاریف و مفاهیم
استاندارد بکار رفته در طرحها و گزارشهای آماری، جلد ۴. سال ۱۳۷۴
● درآمد مستمر
Permanent Income
منظور از درآمدهای مستمر، آن دسته از دریافتهای
مزد و حقوقبگیران است که به طور مرتبط همه ماهه در دورههای زمانی مشخص
دریافت میشود. مانند حقوق و مزایای ماهانه، حقوق عیال و اولاد، کمکهای
مستمر غیرپولی و هرگونه نقدی یا جنسی در دورههای زمانی منظم و پیشبینی
شدهای که دریافت شود.
مأخذ: مرکز آمار ایران، فرهنگ تعاریف و مفاهیم
استاندارد بکار رفته در طرحها و گزارشهای آماری، جلسد ۴. سال ۱۳۷۴.
● درآمد مزد و حقوقبگیری بخش عمومی/ بخش خصوصی
Wag- workers in Private sector/ Public sector
درآمد کلیه اعضای شاغل مزد و حقوق بگیر خانوار
در بخش عمومی/ بخش خصوصی است که شامل دریافتیهای مستمر و غیرمستمر پولی و
غیرپولی آنها پس از کسر مالیات و بازنشستگی میباشد.
ـ مأخذ: مرکز آمار ایران، فرهنگ تعاریف و مفاهیم
استاندارد بکار رفته در طرحها و گزارشهای آماری. جلد ۴. سال ۱۳۷۴.
● درآمد مشاغل آزاد غیرکشاورزی
Free Jobs Income in Non- agriculture Sector
۱) درآمد کلیه افرادی که به صورت کارفرما یا
کارکن مستقل در مشاغل آزاد غیرکشاورزی بکار اشتغال دارند. به عنوان درآمد
مشاغل غیرکشاورزی منظور شده است.
۲) درآمد افرادی از خانوار که به صورت کارفرما یا
کارکن مستقل، در مشاغل آزاد غیرکشاورزی به کار اشتغال دارند پس از کسر
هزینههای شغلی به عنوان درآمد مشاغل نیز کشاورزی منظور شده است.
ـ مأخذ: مرکز آمار ایران، فرهنگ تعاریف و مفاهیم
استاندارد به کار رفته در طرحها و گزارشهای آماری، جلد ۴. سال ۱۳۷۴.
● روش درصدی از میانه (میانگین) درآمد
Percentage of Income Median (Mean) Approach
یکی از روشهای تعیین خطر فقر است. در این روش یک
شاخص درآمدی مثل میانه یا نمای توزیع درآمد مشخص میشود سپس ۵۰ تا ۶۰ درصد
اندازه میانه (نما) به عنوان خط فقر لحاظ میشود.
ـ مأخذ: پژوهشکده آمار ایران، اندازهگیری
شاخصهای فقر در ایران، سال ۱۳۸۱
● روش صدک
Percentile Approach
یکی از روشهای تعیین خط فقر است، در این روش
افراد بر حسب درآمد رتبهبندی میشوند و بر حسب کمترین صدک توزیع، افراد
فقیر شناسایی میشوند.
ـ مأخذ: پژوهشکده آمار ایران، اندازهگیری
شاخصهای فقر در ایران، سال ۱۳۸۱.
● روش نسبت غذا
Food- Ratio Approach
یکی از روشهای تعیین خط فقر است، که بر اساس آن
همواره نسبت ثابتی بین مخارج خوراکی و درآمد (سایر هزینهها) برقرار است.
این روش از الگوی هزینههای واقعی برای تعیین خط فقر و اجتناب از مشکلات
تعیین حداقل نیازهای غذایی استفاده میکند.
ـ مأخذ: پژوهشکده آمار ایران، اندازهگیری
شاخصهای فقر در ایران، سال ۱۳۸۱.
● روش نیازهای اساسی
Basic- Needs Approach
یکی از روشهای تعیین خط فقر است، که در آن فرض
میشود باید حداقلی از نیازهای خوراکی و غیرخوراکی تأمین گردد. این سبد
حداقل، حداقل سطح درآمد یا مصرف مورد نیاز را تأمین میکند.
ـ مأخذ: پژوهشکده آمار ایران، اندازهگیری
شاخصهای فقر در ایران، سال ۱۳۸۱
● ساعت کار
Work Hours/ Hours of Work
ساعات کار مدت زمانی است که کارگر نیرو یا وقت
خود را به منظور انجام دادن کار در اختیار کارفرما قرار میدهد.
ـ مأخذ: قانون کار جمهوری اسلامی ایران، ماده ۵۱،
سال ۱۳۸۳.
▪ ساعت کار متعارف
Normal work Hours/ Hours of Work
ساعات کار متعارف از طریق تعیین ساعت کار بر حسب
قوانین و مقررات، قراردادهای دستهجمعی و یا «حکم داوری» معین میشود.
در مواقعی که ساعات کار عادی از طریق قواین و
مقررات، قراردادهای دستهجمعی یا حکم داوری تعیین نگریده است، ساعات کار
عادی به معنای ساعات کار هفتگی یا روزانهای است که کار بیشتر از آن، مشمول
نرخ اضافهکاری میشود و یا خلاف عرف و قاعده تشکیلات کارگری مربوطه است
(سازمان بینالمللی کار ۱۹۷۶)
▪ ساعات کار معمول
Actual work hours/ Hours of Work
ساعات کار معمول به مفهوم ساعات کار معمول هفتگی
یا روزانه یک کارگر و معمولاً در یک دوره طولانیتری از یک دوره مرجع
آمارگیری سنجش میشود. ساعات معمول کار به دوره زمانی مشخص اشاره دارد.
▪ ساعات کار واقعی
Actual work hours/ Hours of Work
قطعنامه مربوط به مار ساعات کار که به وسیله
دهمین کنفرانس بینالمللی آمار شناسان کار در ۱۹۶۲ تنظیم شده است به
مزدبگیران و کارکنان حقوقبگیر اشاره دارد. در قطعنامه مذکور آمار مربوط به
ساعات کار واقعی شامل موارد زیر میگردد.
۱) ساعات کار واقعی در طول مدت کار
۲) کار اضافی علاوه بر ساعات کار انجام شده در
طول مدت کار، با دریافت مزدی بالاتر از نرخ معمول (اضافهکاری)،
۳) وقت صرف شده در محل کار برای انجام
فعالیتهای مانند آمادهسازی محل کار ، تعمیر و نگهداری، آمادهسازی و
نظارت ابزار و وسایل کار
۴) زمان سپری شده به صورت آماده خدمت در محل کار
به عللی از قبیل کمبود ملزومات کار، از کار افتادن ماشینآلات، وقوع حوادث
یا وقت صرف شده در محل کاری که فعالیتی برای انجام دادن وجود نداشته لیکن
بر حسب قرارداد که منعقده، پرداخت مزد مربوطه تضمین شده است و
۵) زمان استراحتهای کوتاه مدت در محل کار مانند
وقت نوشیدن چای و...
ـ قطعنامه فوقالذکر متعاقباً مقرر میدارد موارد
زیر مشمول ساعات کار واقعی قرار نمیگیرد:
۱) ساعاتی که در قبال آن مزد دریافت شده لیکن
کار انجام نمیگیرد مانند مرخصیهای سالیانه با حقوق، تعطیلات عمومی با
حقوق، یا مرخصی استعلاجی با حقوق،
۲) وقت صرف غذا
۳) زمان رفت و آمد به محل کار و بالعکس، مفهوم
ساعات واقعی کار با ساعاتی که در قبال آن مزد پرداخت میشود و به صورت مکرر
در آمارگیری از کارگاههای مورد استفاده قرار میگیرد، متفاوت است.
از آنجاییکه که آمارگیریهای نیروی کار کلیه
گروههای شاغلین اعم از شاغلین در مشاغل مزدبگیری یا خوداشتغالی را پوشش
میدهد. لذا ساعات کار واقعی باید در رابطه با انواع اشکال اشتغال بکار
گرفته شود. مفاده قطعنامه فوقالذکر میتواند مبنایی برای چنین تعریف
فراگیری باشد. در مورد افرادی که در دوره مرجع دارای دو شغل یا بیشتر
بودهاند (افراد چند پیشه) ساعات کار واقعی آنها مجموع ساعات کار انجام
شده در مشاغل مختلف است. بدین ترتیب ساعات کار واقعی افراد شاغلی که در طول
دوره مرجع در محل کار حضور ندارند عملاً به صفر خواهد رسید.
مأخذ: کتاب آمارگیریهای جمعیت فعال اقتصادی،
بیکاری، اشتغال و اشتغال ناقص، سازمان بینالمللی کار ILO تألیف:
ر.هوسمانز، فرهاد مهران، ووی جی ورما
▪ ساعات کار واقعی
ساعات کار واقعی برای افرادی که در طول هفته مرجع
در سرکار خود حاضر بودهاند عبارت است از تعداد ساعاتی که در طول هفته
مذکور کار کردهاند (شامل ساعات اضافهکاری منهای ساعت غیبت از کار). ساعت
کار برای افرادی که در طول هفته مرجع غایب موقت از کار بودهاند صفر
میباشد.
▪ ساعت کار معمول
ساعت کار معمول متوسط ساعت کار فرد در یک هفته از
فصل آمارگیری است. ساعت کار معمول اعم در مورد افراد حاضر در سر کار طی
هفته مرجع و هم در مورد افراد غایب موقت از طی این مدت معنیدار است.
▪ ساعت کار متعارف
ساعت کار متعارف، ساعت کار تعیین شده در هفته در
قوانین استخدامی، قانون کار، ... است که برابر ۴۴ ساعت در هفته میباشد.
مأخذ: مرکز آمار ایران، طرح آمارگیری نیروی کار،
۱۳۸۱
● سطوح تحصیلی
Educational Attainment
سطوح تحصیلی در نظر گرفته شده برای شاخصها در
منابع مختلف، متفاوت است. در شاخصهای کلیدی بازارکار، پنج سطح تحصیلی در
نظر گرفته شده است:
▪ اشخاص با تحصیلات کمتر از یک سال
▪ کمتر از تحصیلات مقدماتی
▪ مقدماتی
▪ سطح متوسطه
▪ بالاتر از متوسطه
مأخذ: ترجمه شاخصهای کلیدی
بازارکار، خلاصه شاخص شماره ۱۲، اداره کل آمار نیروی انسانی، سال ۱۳۸۳
منبع:
اصطلاحنامه آماری بازارکار، مرکز آمار و اطلاعات بازارکار، وزارت کار و
امور اجتماعی.(کار و جامعه)
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
کمیته های اعتصاب کارگران در طی
انقلاب ، به شوراهای کارگری تبدیل شدند ، و در صدد به دست گرفتن مدیریت
کارخانه ها بر آمده اند. تقاضاهای شوراهای کارگری شامل تقلیل ساعت کار ،
افزایش دستمزدها ، به رسمیت شناختن شوراها و قانونی شدن اعتصاب بود.
نخستین اتحادیه های کارگری به
اروپا بر می گردد که بصورت سازمانهای خودجوش تعاون و همکاری متقابل میان
کارگران در قرن هجدهم پیدا شدند ؛ در آغاز این اتحادیه ها بر اساس حرفه و
شغل تشکیل می شدند ، لیکن بعدها با تحول در ساخت جامعه و اقتصاد تمایل به
تمرکز در آنها گسترش یافت . با تمرکز فزاینده در سرمایه صنعتی و مالی ،
تمرکز در سازمان اتحادیه های کارگری نیز ضرورت یافت ، به علاوه پیدایش
سازمانها متمرکز کارفرمایان ، ضرورت اتحاد میان سازمانها ی حرفه ای کارگران
در مشاغل گوناگون را پیش می آورد . طبقه کارگر صنعتی بدون وحدت سازمانی
نمی توانست در مقابل قدرت سازمان یافته کارفرمایان ویا قدرت دولت بایستد(۱)
. بنابراین ضرورت تشکیل سندیکاهها را دو چندان می کرد
.سندیکاsyndicate) (بر هر اتحادی که خواه به طور
موقت و خواه به طور دائم برای تنظیم روابط کارگر و کارفرما یا بین کارگران
تشکیل شده اند ، اطلاق می شود (۲) . اهداف داخلی اتحادیه کارگری بهبود وضع
اقتصادی اعضاء ، تامین معاش ، افزایش دستمزدها ، پیشگیری از بیکاری و
مساعدت در زمان نیاز و اضطرار بود . تامین آزادیهای سیاسی و شرکت در فعالیت
های حزبی از اهداف عمده اتحادیه ها بوده است . مهمترین وسیله و ابزار قدرت
اتحادیه ها ، اعتصاب) strike ( است که خود اشکال گوناگون دارد و به معنی
دست کشیدن کارگران و کارمندان و مزد بگیران از کار ، برای بدست آوردن
خواسته هایشان می باشد و می تواند جزئی یا کلی و به مدت معین باشد ، که
برای دفاع اقتصادی و بهبود بخشیدن به وضع زندگی اعضای اتحادیه بکار می رود .
نخستین اتحادیه کارگری در ایران به سال ۱۲۸۹ و
همزمان باانتشار روزنامه ای با عنوان اتفاق کارگران مربوط به کارگران
چاپخانه تهران برمی گردد ، اما در آن زمان بیشتر اتحادیه کارگری تحت اندیشه
های سوسیالیستی قرارگرفته بود ، برای نمونه از تشکیل کمیته عدالت در سال
۱۲۹۵ بدست ایرانیان باکو و تاسیس حزب کمونیست در ایران سال۱۲۹۹ بدست همان
گروه موسس کمیته عدالت ، می توان اشاره کرد ، اما فعالیت اتحادیه های
کارگری در دهه ۱۳۲۰ با هدایت حزب توده به اوج خود رسید ، طبقه کارگر صنعتی
ایران در آن دوران بیشتر در صنایع نفت ، نساجی و افزارمندی اشتغال داشتند .
در همان سالها حکومت به منظور جلب حمایت طبقه کارگر ، کوششهای محدودی در
زمینه سهیم کردن کارگران در ۲۰درصد از سود کارگاهها ، تعیین حداقل دستمزدها
و فروش سهام کارخانه به کارگران انجام داد ، هرسال گنگره ای ملی کار به
ریاست شاه به منظور تعیین سیاستهاس کارگران تشکیل می شد .
بانک دولتی رفاه کارگران نیز نیز به منظور جلب
حمایت طبقات کارگری تشکیل شد ، بر طبق اصلاحیه قانون کار در مورخ ۱۳۴۲ تنها
تشکیل سندیکاهای جداگانه مجاز بود ، سندیکا ها اجازه تشکیل فدراسیون
نداشتند . کارگران بر طبق قانون ، حق مذاکره دسته جمعی داشتند لیکن در عمل
حکومت این کار را به جای آنها انجام می داد . با وقوع برخی اعتصابات
پراکنده در اوایل دهه ۱۳۵۰ دولت به منظور افزایش دستمزدها بر کارفرمایان
فشار وارد کرده کرد . دولت شاه در واکنش به بحرانهای داخلی خود در همان
سالها از طریق تاسیس حزب رستاخیز دست به بسیج کارگری زد و به موجب قانون
توسعه مالکیت صنعتی به فروش برخی سهام کارخانه ای خصوصی و دولتی به کارگران
پرداخت . در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ کارگران ، تحت نفوذ
تاثیر جو سیاسی متحول به اعتصابات و فعالیتهای سیاسی دست زدند . کمیته های
اعتصاب کارگران در طی انقلاب ، به شوراهای کارگری تبدیل شدند ، و در صدد به
دست گرفتن مدیریت کارخانه ها بر آمده اند. تقاضاهای شوراهای کارگری شامل
تقلیل ساعت کار ، افزایش دستمزدها ، به رسمیت شناختن شوراها و قانونی شدن
اعتصاب بود.
در چند سال گذشته بیشتر گروهها برای احقاق حقوق
خود دست به تجمع می زدند که نسبت به اعتصاب از شدت کمتری برخوردار می باشد ،
ولی امروزه بار دیگر بعد از سالها ، شاهد کارگرانی هستیم که بخاطر منافع
گروهی در دور هم جمع شده و از سازمانهای زیربط خواستار توجه هر چه بیشتر ،
به گروه صنفی خود می باشند، خانه کارگر اولین نهادی است که مسئول رسیدگی به
نیازها و خواسته های کارگران می باشد ، ولی این نهاد چون دولتی بوده بخاطر
همین اهداف و برنامه های خود را در راستای برنامه دولت تهیه و تدوین می
کند لذا نمی تواند پاسخگوی نیازهای تمامی کارگران باشد ؛ سندیکای ثبت نشده
شرکت واحد یک نهاد غیر دولتی بوده که در چند سال گذشته از طریق نمایندگان
خود برای دریافت خواسته های خود بوجود آمده اند و اولین حرکت آنها مربوط به
۲۷ اسفند ماه سال ۸۳ می باشد که رانندگان دور میدان آزادی را گرفته و
اتوبوسها را متوقف کرده بودند و خواستار رسیدگی به وضعیت خود بودند ، از آن
زمان تاکنون فعالیت نمایندگان این اتحادیه به نحو قابل توجهی گسترش یافته ،
که نمونه بارز آن انتشار فراخوان و توزیع گسترده آن برای رانندگان برای
اعتصاب دسته جمعی برای رسیدن به حقوق خود می باشد.
از سوی دیگر این اعتصاب این قشر تنها به ایران
برنمی گررد و ما در چند روز گذشته شاهد اعتصاب رانندگان مترو لندن و
نیویورک نیز بوده ایم ، که در صورت موفق شدن آنها می تواند بعنوان الگو و
گروه مرجعی برای سایر گروهها شناخته شود. اما هر کدام از این اعتصاب
کنندگان با شیوها و برخوردهای مختلفی از طرف دولت مواجه شدند. برخی از
اندیشمندان معتقدند هستند که وجود اعتصابات نشان دهنده وجود آزادی در یک
جامعه هست ، چرا که گروههای صنفی در یک کشور مستبد جرات اجرای همچین برنامه
هایی را ندارند و نمی توانند از حقوق خود دفاع کنند . برخی هم معتقدند که
عدم دست یابی کارگران به خواسته های خود ، آنها را ناخواسته به طرف
سندیکاها می کشاند .
اولین کسی که بحث اعتصابات و سندیکاههای کارگران
بیشتر از همه مورد توجه قرارداده است ، کارل مارکس می باشد. به نظر مارکس
طبقه درخود (class-in-itself ( طبقه ای است که خود آگاهی و شعور طبقاتی
نداشته و خام است و طبقه ای برای خود ( (class-for-it self از وضعیت خود
آگاهی داشته و خام نیست .
مارکس معتقد است برای اینکه طبقه در خود به طبقه
برای خود برسد ، چهار شرط لازم است ، او معتقد است طبقه در خود در ابتدا
دچار نابسامانیهایی بسیاری از قبیل فقر ، بیکاری می باشد از این رو به طبقه
ناراضی تبدیل می شود . ولی آیا پی به علت ناراضایتی خود می برد ؟ پاسخ
منفی است چراکه اصلاً نمی داند مشکلش چیست ، اما زمانی که قشر روشنفکر
پیشرو کارگر ، شروع به آگاهی رسانی می کند ، این طبقه با کسب آگاهی ، علل و
عوارض نارضایتی خویش را در می یابد ، و متوجه می شوند که حق واقعی خود را
در یافت نمی کنند . مرحله دوم وقتی است که "طبقه در خود" راهی را برای
رهایی از استثمار می یابد و مرحله سوم در سندیکاهای کارگری و احزاب خلاصه
می شود ، که سعس می کنند در قالب سندیکا به حقوق خود برسند ، شرط چهارم شکل
گرفتن انقلاب است (۳) .
اما رابرت مرتون (( Robert k. merton جامعه
شناس کارکردگرا معتقد است ، افراد برای تشکیل گروه باید ، نیازها و راهها ،
اهداف مشترکی داشته و باهمدیگر در ارتباط باشند . وی در مدل تبیین ارزشی
خود همنواگرایان را کسانی می داند که در مسیر رسیدن به اهداف مقبول جامعه
از مسیرها ی مجاز جامعه می گذرند ، اما مرتون در مقابل همین گروه از گروه
نابهجاری به نام عصیانگران و یا شورشیان نام می برد ، یعنی افرادی که که
راهها و اهدافی که جامعه برای آنها تعیین کرده مطلوب نمی دانند و از
ابزارها و شیوهای مطلوب خود برای رسیدن به اهداف خود که مورد تایید جامعه
نمی باشد ، استفاده می نمایند (۴) با این اوصاف اعتصاب کنندگان گروهی هستند
که اهداف خاصی را برای خود تعریف کرده اندکه جامعه در شرایط کنونی آن را
نفی می کند و اعتصاب گنندگان نیز مجبور هستند برای دستیابی به اهداف از
شیوه های غیر مجاز جامعه استفاده کنند .
اما لازم به ذکر است اعتصاب کنندگان شرکت واحد
نه شورشی هستند نه عصاینگر و نه انقلابی ، چراکه همین رانندگان اهداف جامعه
را قبول دارند و به آرمان کشورشان احترام می گذرند ، اما خواسته ها و
انتظارات آنها بیش از ان چیزی است که تعریف شده است . برای رخداد هر
پدیدهای عوامل زیادی وجود دارد که دست به دست هم داده تا پدیده ای را بوجود
آورند ، در پدیده اعتصاب نیز چندین عوامل از جمله ، عوامل اقتصادی ،
اجتماعی ، و سیاسی دخیل هستند ، ولی عوامل باید نسبت به درجه اهمیت و میزان
تاثیر گذاری باید مورد توجه قرار گیرند. نیل اسملسر(Smelser) ¹ بیان
میکند که هر کجا عوامل مختلفی در جامعه جمع میشوند و بر یک مسئله عظیم و
بحرانی تأثیر میگذارند. مسئله به بحرانیترین شکل خود میرسد و بی
هنجاریهای عظیم را منجر میگردد۵) ).
از نظر هال Hall) ( شرایط اقتصادی هر فردی که
در جامعه قرار دارد و در آن جامعه فعالیت میکند متغیر اساسی و شاید
متغیری است که به فرد تاثیر میگذارد . به نظر هال اینگونه تغییرات بر همه
قسمتهای جامعه به یک اندازه تاثیر میگذارد در دورههای بحران اقتصادی ممکن
است جامعه دارای برنامههایی باشد که ابن برنامهها باعث میشود ، بسیاری
از برنامههای جامعه نادیده گرفته شود و دارای اهمیت کمتری گردد . به نظر
او به همین دلیل است که شرایط متغیر اقتصادی در واقع بهترین شاخصهای
هدفهای اصلی جامعه میباشد ، به عبارت دیگر میتوان گفت : هر فردی که در
جامعه به کاری دست میزند در واقع کاری که او انجام میدهد ناشی از شرایط
اقتصادی او و جامعه او میباشد ، اما نمی توان تنها عامل اقتصادی را برای
اعتصاب کنندگان برشمرد ، چراکه در جامعه کارگرانی وچود دارند که در مقایسه
با رانندگان از مزایای کمی برخوردارند ، ولی هیچگونه به اعتصاب دست نمی
زنند ، در این بعد عامل سیاسی نیز می تواند دخیل باشد ، چراکه کسانی دست به
اعتصاب می زنند که از شعور سیاسی برخوردار باشند ، و بدانند که از این
طریق می توانند به حق و حقوق خود می رسند ، رانندگان بخاطر اینکه روزانه
هزار نفر را در شهری بزرگی مثل تهران بر مقصد می رسانند ، می دانند که با
یک روز اعتصاب کل نظام اجتماعی مدخل شده و ضربه های زیادی بر جامعه می
توانند وارد کنند ، پس یک رابطه بین امید و اعتصاب وجود دارد ، چرا که
کارگران دیگری مثل کارگران معادن وجود دارند که هیج وقت دست به اعتصاب نمی
زنند ، چون می دانند با اعتصاب کردن آنها هیج تاثیری در روند کار ممکن است
رخ ندهد ، چرا که در صورت اعتصاب کردن تنها به کارفرما ضرر می رسانند و
چون تعداد نفراتشان خیلی کم است بنابراین از همبستگی زیادی برخوردار
نیستند. بنابراین کارفرما هر گونه برخورداری می تواند داشته باشد ، ولی
رانندگان فقط روزانه با سه میلیون مسافر در ارتباط هستند ، و در صورت
اعتصاب کردن پیامدهای آن به همه مردم بر می گردد.
اما از نظر اجتماعی ، باید گفت رانندگان بویژه در
جامعه ایران از جایگاه منزلت زیادی برخوردار هستند ، و کمتر مورد تحقیر
قرار می گیرند ، وهمیشه مورد احترام قرار مردم قرار می گیرند ، و واقعیت
اینکه که هیج کارگرانی به اندازه آنها از آن منزلت برخوردار نیستند.
منابع:
۱: بشیریه ، حسین . جامعه شناسی سیاسی . تهران . نشر نی. ۱۳۷۴ . ص۱۷۶
۲: آقا بخشی ، علی . افشاری راد ، مینو . فرهنگ علوم سیاسی .تهران . نشر
چاپار . ۱۳۸۳ . ص ۶۷۱
۳ : تنهایی، حسین ابوالحسن . درآمدی برمکاتب و نظریه های جامعه شناسی .
مشهد . نشر مرندیز .۱۳۸۳. ص۲۲۹
۴ : تنهایی، حسین ابوالحسن . جامعه شناسی نظری . تهران . انتشارات بهمن
برنا .۱۳۸۲ .ص ۷۵
۵ : گیدنز، آنتونی . جامعه شناسی .ترجمه منوچهر صبوری . تهران . نشر نی
۱۳۷۸ . ص۶۷۸
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
انحصارات تشکیل شدند و به
شرکتهای غولآسا مبدل گشتند. شرکتهای استخدام شده از طرف حزب کارگر رونق
گرفتند و حذف سیستم پاداش، و به کار گرفتن موافقتنامههای خاص هر بنگاه و
قراردادهای فردی کار را آغاز کردند.
پرسش واقعی که باید پرسید این
نیست که آیا حزب کارگر به جنبش سندیکایی خیلی نزدیک است، بلکه این است که
آیا جنبش سندیکایی خیلی به حزب کارگر نزدیک است یا نه؟
از هنگامی که دولت «هاوکی» (Hawke Government)
موافقتنامه (میثاق) شراکت اجتماعی سال ١٩٨٣ را به جنبش سندیکایی قالب کرد،
جنبش سندیکایی بیش از پیش استقلال خود را از دست داده و به مسیر همدستی
طبقاتی با کارفرمایان رانده شده است.
رهبران سندیکایی فرمول جادویی را به خاطر
میآورند که میگفت: کارفرمایان جمع دوستانهای از افراد منصف و منطقی اند.
تنها کاری که اتحادیههای کارگری باید بکنند این است که دستمزدها را تثبیت
نمایند، بنشینند و با کارفرمایان همکاری کنند، و سیاستهای مورد توافق را
به کار بندند.
قوانین روابط صنعتی [دولت] هوارد طی چند سال
گذشته نشان داده است که چنین چیزی حقیقت ندارد و در واقع هیچوقت حقیقت
نداشته است.*
سیاستهای اقتصادی منطق- گرای دولتهای «هاوکی-
کیتینگ»(Hawke-Keating Governments) به سهم خود خصوصیسازی بنگاهها و
خدمات عمومی، مقرراتزدایی مالی و به اصطلاح «سیاست رقابتی» را موجب شد.
و با این وجود، انحصارات تشکیل شدند و به
شرکتهای غولآسا مبدل گشتند. شرکتهای استخدام شده از طرف حزب کارگر رونق
گرفتند و حذف سیستم پاداش، و به کار گرفتن موافقتنامههای خاص هر بنگاه و
قراردادهای فردی کار را آغاز کردند. گرچه این سیاستها به کارگران لطمه
میزد و مخالف سیاست سندیکایی بود، اما مقاومت چندانی از جانب جنبش
سندیکایی به چشم نمیخورد.
برای برخی از رهبران سندیکایی، تعظیم و تکریم در
برابر حزب کارگر، چشمانداز اشغال کرسیهای راحت در پارلمان- با تمام مزایا
آشکار و پنهان آن- را عرضه میکند. همدستی آنها با «حزب کارگر استرالیا»
همچنین به دلیل این باور نادرست است که گویا قادر خواهند بود بر دولتهای
حزب کارگر در جهت پذیرش سیاستهای دوستانه نسبت به کارگران، تأثیر
بگذارند.
به این واقعیت که رهبری حزب کارگر کاملاً در دست
جناح راست افراطی بود توجه نمیشد. دار و دسته راستگرا قاطعانه در کنار
کارفرمایان و علیه منافع کارگران و اتحادیههای کارگری ایستاده بود. در حال
حاضر، با رهبری «روود- گیلارد» این به سطح بالاتری برده شده است. آیا
اظهارات ٣٠ ماه مه «جولیا گیلارد» در باشگاه ملی مطبوعات را به غیر از
سمتگیری بیشرمانه در ضدیت با سندیکا میتوان تعبیر کرد؟ او گفت «تحت
رهبری دولت کارگری روود، صنایع ساختمانی ما لحظهای بدون حضور پلیس نبوده
است. او همچنین ادعا کرد «طی دوره اصلاحات [از طرف دولتهای هاوکی-
کیتینگ] عضویت سندیکاها به طور متوسط سالانه ۵ درصد کاهش داشت، در حالی که
سطح کاهش عضویت در سندیکا در زمان دولت هوارد ٢ درصد در سال است.»
با اجبار «دین میگل» (از (ETU به استعفا از عضویت
حزب کارگر استرالیا و پیشنهاد اخراج «جو مکدونالد» (از CFMEU) به بهانه بد
دهنی، این برخورد به سندیکالیسم شدت یافته است. این برخورد در واقع مجازات
آنها به خاطر موضع جانبدارشان در فعالیت سندیکایی بوده و مشکل بتوان آن
را به خاطر استفاده از ناسزا توجیه نمود. «عدم تحمل» در قبال چنان رهبران
سندیکایی اعمال میشود، اما با اطمینان میتوان گفت علیه کارفرمایانی که
دائماً کارگران را میچاپند حرفی زده نشده و کاری صورت نخواهد گرفت.
اتحادیههای کارگری باید سازمانهای مستقلی باشند که عضویت در آنها، بدون
توجه به نظرات سیاسی، باورهای مذهبی یا منشاء نژادی، شامل همه کسانی بشود
که در یک صنعت مشخص کار میکند. بر این اساس، حزب کارگر نماینده اعضای
اتحادیه کارگری نبوده و نیست.
اتحادیههای کارگری در سال ١٨٩١ موقع تشکیل حزب
کارگر، آن را به وجود آوردند و از اینرو «پدر» حزب کارگر بودند، اما طولی
نکشید که «پسر» آقای پدر شد. حزب کارگر با دقت، رهبران سندیکایی را برای
کرسیهای پارلمانی انتخاب کرد و موقعی که دولت را تشکیل داد دیگر رهبران
سندیکایی را برای پُر کردن پستهای دولتی در کمیسیون حل اختلاف، هیأت امنای
بانک مرکزی و دیگر افزارهای دولتی منصوب نمود. از رهبران سندیکایی بالقوه
به طور معمول خواسته میشود عضو حزب کارگر شوند و اگر این کار را نکنند از
پیشرفت و انتخاب آنها بدون توجه به لیاقتها و تواناییهایشان حمایت
نخواهد شد. این بدان معنی نیست که اتحادیههای کارگری هرگز نباید از حزب
کارگر برای شکست دادن دولت سرمایهداران بزرگ- از قبیل دولت هوارد- حمایت
نکنند. این بدین معنی است که اتحادیههای کارگری باید آزاد باشند از دیگر
گزینههایی که حمایت از آنها به سود کارگران عضو سندیکاهاست، پشتیبانی
نمایند. این مهم است که اتحادیههای کارگری از نظر سازمانی مستقل باشند و
در انتخاب و تبلیغ سیاستهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خودشان، حتا اگر آن
سیاستها خلاف سیاستهای حزب کارگر باشد، آزادانه عمل کنند.
برگردان: ع. سهند
http://www.cpa.org.au/garchve۰۷/۱۳۲۵edit.html
توضیح مترجم:
قوانین روابط صنعتی(Industrial Relatinos Laws) مجموعه قوانین ضد کارگری
است که از طرف دولت نئولیبرال هوارد در جهت تهاجم به حقوق صنفی طبقه کارگر
استرالیا و به سود کارفرمایان و شورای بازرگانان آن کشور به اجرا گذاشته
شده است.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
در پرجمعیتترین منطقه جهان
بزرگترین مشکلی که کارفرمایان با آن مواجهند، کمبود نفرات است. آسیا بیش
از نیمی از ساکنان کره زمین را در خود جای داده است و ماوای بسیاری از
اقتصادهای دارای سریعترین رشد در جهان است.
بهرغم اقتصادهای پررونق و جمعیت
انبوه، آسیا از کمبود نیروی کار ماهر رنج میبرد و این وضع در حال بدتر شدن
است.
به نظر عجیب میرسد. در پرجمعیتترین منطقه جهان
بزرگترین مشکلی که کارفرمایان با آن مواجهند، کمبود نفرات است. آسیا بیش
از نیمی از ساکنان کره زمین را در خود جای داده است و ماوای بسیاری از
اقتصادهای دارای سریعترین رشد در جهان است. اما برخی از مراکز فعالیتهای
اقتصادی این منطقه مجبور شدهاند به بررسی این موضوع بپردازند که چگونه
میتوانند قادر به رشد سریع باشند چون آنها نمیتوانند افراد کافی را که
دارای مهارتهای موردنیاز آنهاست بیابند.
در یک نظرسنجی که به تازگی از ۶۰۰ مدیر کل
شرکتهای چندملیتی فعال در سرتاسر آسیا انجام شد، این مدیران اظهار داشتند
که کمبود نیروی کار ماهر در چین و آسیای جنوب شرقی در جایگاه رتبه اول
نگرانیهای آنها قرار دارد. این موضوع در ژاپن به عنوان دومین نگرانی
مدیران (پس از اختلافات فرهنگی) و در هند به عنوان چهارمین دغدغه (پس از
مشکلات زیرساختارها، دیوانسالاری و تورم دستمزدها) شناخته شد. تقریبا در
همه صنایع و بخشها همین معادله صادق بود.
صاحبنظران مسائل قاره کهن آسیا به راحتی درک
میکنند که چرا چنین نگرانیهایی وجود دارد.
رشد اقتصادی سریع این منطقه موجب خروج استعدادها
از این منطقه شدهاست.
البته عامل دیگری نیز دخیل است و آن قصور و
کوتاهی بخش آموزش است. رشد اخیر اقتصادی در برخی مناطق به حدی بوده است که
به سرعت نوع مهارتهای موردنیاز برای فعالیتهای اقتصادی را تغییر داد اما
مدارس و دانشگاهها قادر به منطبق شدن با این وضع نبودهاند.
این موضوع بهخصوص برای کارکنان متخصص بسیار صادق
است. شرکتهای هواپیمایی یک مثال از این دست هستند. با حذف روزافزون نظارت
دولت و آزادسازی قیمتها، بسیاری از هواپیماهای جدید و شرکتهای هواپیمایی
که خدمات بیشتری را ارائه میدهند برای پاسخگویی به تقاضاها پدید آمدند.
اما کمبود شدید خلبان به وجود آمده است. براساس
گزارش بخش آموزش خلبانان بویینگ، به نام آلتون ترینینگ، امروز هندوستان
تنها ۳۰۰۰ خلبان در اختیار دارد، اما تا سال ۲۰۲۵ به بیش از ۱۲۰۰۰ خلبان
نیاز خواهد داشت. چین مجبور خواهد بود به طور میانگین سالانه ۲۲۰۰ خلبان
جدید به ناوگان هوایی خود بیافزاید تا بتواند پاسخگوی رشد مسافرتهای هوایی
خود باشد که تا سال ۲۰۲۵ به بیش از ۴۰۰۰۰ خلبان نیاز خواهد داشت. در
شرایطی که شرکتهای هواپیمایی بینالمللی بزرگ جهان در سال تنها چند صد
خلبان تربیت میکنند، شرکتهای هواپیمایی آسیایی به دست یازیدن به خلبانان
خارجی بهخصوص از یکدیگر اقدام میکنند.
به عنوان مثال شرکت هواپیمایی فیلیپین طی سه سال
گذشته ۷۵خلبان خود را که به کشورهای خارجی مهاجرت کردند از دست داد. چین
سعی میکند خلبانان برزیلی را مال خود کند.
مشکل مشابهی در تخصصهای حقوقی که با کمبود شدید
قاضی و وکیل مواجه است، وجود دارد. این مساله موجب مفتوح ماندن پروندههای
زیادی به مدت طولانی خواهد شد و در برخی مواقع مشکلاتی وخیمتر را برای
نظامهای قضایی کشورها ایجاد خواهد کرد.
این موضوع میتواند منجر به مشکلاتی در مسیر
فعالیتهای اقتصادی شود. به عنوان مثال در رابطه با مالکیت معنوی یا حل
مناقشات مربوط به قراردادهای تجاری. براساس اعلام انجمن حقوقدانان چین، این
کشور تنها ۱۲۲۰۰۰ وکیل دارد. این رقم ۷۰۰۰۰ نفر کمتر از ایالت کالیفرنیای
آمریکا است که جمعیتی تنها ۳۷میلیون نفری دارد. (در حالیکه جمعیت چین
۳/۱میلیارد نفر است). بسیاری از فعالان اقتصادی ممکن است ادعا کنند که
کالیفرنیا بیش از حد وکیل دارد. اما واقعیت این است که بخشهایی از چین
هستند که اصلا هیچ وکیلی ندارند.
گزارشی که در کنگره احزاب چین در ماه مارس توسط
جامعه جیوسان، یک گروه از روشنفکران چینی مطرح شد، حاکی از کمبود پزشک در
چین است. در چین فقط ۴۰۰۰ پزشک عمومی وجود دارد. اما اگر قرار باشد دولت
چین به هدف تاسیس مجتمعهای بیمارستانی برای ۵۰۰میلیون نفر شهرنشین خود دست
یابد، نیازمند ۱۶۰۰۰۰ پزشک است که جزو پرسنل این بیمارستانها باشند.
کمبود شدید پرستار هم در چین به همین وخامت است.
بسیاری از کشورهای این منطقه، حتی هندوستان با
کمبود مهارتهای فنی بهخصوص در بخش فناوری اطلاعات مواجهند، یکی از
نگرانیهای اصلی این است که فارغالتحصیلان با مهارت کافی برای همه مشاغلی
که در یک بخش ایجاد میشوند، وجود ندارند. ناسکوم، که نماینده شرکتهای
نرمافزار هندوستان است برآورد کرده است که تا سال ۲۰۱۰ هندوستان با کمبود
۵۰۰۰۰۰ متخصص فناوری اطلاعات مواجه خواهد شد. این بدانمعناست که شرکتهای
استخدامکننده مجبور خواهند بود از میان مستعدترین دانشجویان افرادی را به
استخدام خود درآورند.
همچنین کمبود شدید مدیران خوب هم گریبان منطقه را
گرفته است. یک مطالعه که توسط موسسه مک کنزی گلوبال انجام شده، نشان داده
است که طی ده سال آینده چین به ۷۵۰۰۰ رهبر اقتصادی نیاز خواهد داشت. در
حالیکه رقم کنونی بین ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ است.
به علاوه چین با مشکل فقدان افراد با استعداد
مواجه شده است. طی سالهای اخیر چینیها بسیار راحتتر به خارج سفر میکنند
تا تحصیل کنند یا مهارت کسب کنند اما بسیاری از آنها به وطن بازنمیگردند.
گزارشی که بهتازگی توسط آکادمی علوم اجتماعی چین انجام شده، نشان داده
است که بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۶ بیش از یک میلیون چینی برای تحصیل به خارج
از کشور سفر کردند و حدود ۷۰درصد آنها بازنگشتند. اغلب آنها توسط
کارفرمایان آن کشورها جذب میشوند چون رقابت برای مشاغل جهانی شده است.
اما استخدام آسیاییهایی که در خارج تحصیل
کردهاند و بازگرداندن آنها به وطن همیشه کارگشا نیست. چون اغلب آنها توقع
دستمزدهای بسیار بالایی را دارند. برخی از آنها انتظار دارند به عنوان
متخصصان مدعو برای کشورشان کار کنند و هزینه پروازهای برگشتشان به آمریکا و
اروپا پرداخت شود. حتی گاهی برای توسعه اقتصادی کشورشان در دسترس نیستند.
اما بزرگترین مشکل این است که همکاران آنها دائما آنها را میرنجانند.
بهخصوص این موضوع در چین صادق است. در آنجا یکی
از مودبانهترین نامهایی که این تحصیلکردگان در خارج از کشور را با آن صدا
میزنند «هاییگویی» یا لاکپشتهای دریایی است. رفتاری مشابه گاهی در
هندوستان به چشم میخورد. شرکتها شاهد آن هستند که این لاکپشتها بیشتر
در امور مالی یا فعالیتهای اقتصادی خصوصی فعالیت میکنند.
با وجود چنین عدم انطباقی بین عرضه و تقاضای
بازار کار آسیا، شرکتها میبایست در استخدام افراد شایسته و حفظ آنها
متبحرانهتر عمل کنند. اما به دلیل آنکه برخی شرکتها در این رقابت با
مهارتتر هستند، ماجرای ربودن مشاغل و استعدادها سالیان سال ادامه خواهد
داشت تا اینکه روند آموزش و پرورش به پای روند رشد بازار کار برسد. عواقب و
تبعات این جریان واضح است: آقای بکینز از مرکز کورن فری میگوید: «این
موجب محدود شدن رشد خواهد شد. باید چنین شود.» این به معنای آن است که بدون
سیاستهای استخدام افراد مستعد، برخی از شرکتها نخواهند توانست
برنامههای رشد اقتصادی خود را تحقق بخشند.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
بهرغم اقتصادهای پررونق و
جمعیت انبوه، آسیا از كمبود نیروی كار ماهر رنج میبرد و این وضع در حال
بدتر شدن است.
بهرغم اقتصادهای پررونق و جمعیت
انبوه، آسیا از كمبود نیروی كار ماهر رنج میبرد و این وضع در حال بدتر شدن
است.
به نظر عجیب میرسد. در پرجمعیتترین منطقه جهان
بزرگترین مشكلی كه كارفرمایان با آن مواجهند، كمبود نفرات است. آسیا بیش
از نیمی از ساكنان كره زمین را در خود جای داده است و ماوای بسیاری از
اقتصادهای دارای سریعترین رشد در جهان است. اما برخی از مراكز فعالیتهای
اقتصادی این منطقه مجبور شدهاند به بررسی این موضوع بپردازند كه چگونه
میتوانند قادر به رشد سریع باشند چون آنها نمیتوانند افراد كافی را كه
دارای مهارتهای موردنیاز آنهاست بیابند.
در یك نظرسنجی كه به تازگی از ۶۰۰ مدیر كل
شركتهای چندملیتی فعال در سرتاسر آسیا انجام شد، این مدیران اظهار داشتند
كه كمبود نیروی كار ماهر در چین و آسیای جنوب شرقی در جایگاه رتبه اول
نگرانیهای آنها قرار دارد. این موضوع در ژاپن به عنوان دومین نگرانی
مدیران (پس از اختلافات فرهنگی) و در هند به عنوان چهارمین دغدغه (پس از
مشكلات زیرساختارها، دیوانسالاری و تورم دستمزدها) شناخته شد. تقریبا در
همه صنایع و بخشها همین معادله صادق بود.
صاحبنظران مسائل قاره كهن آسیا به راحتی درك
میكنند كه چرا چنین نگرانیهایی وجود دارد.
رشد اقتصادی سریع این منطقه موجب خروج استعدادها
از این منطقه شدهاست.
البته عامل دیگری نیز دخیل است و آن قصور و
كوتاهی بخش آموزش است. رشد اخیر اقتصادی در برخی مناطق به حدی بوده است كه
به سرعت نوع مهارتهای موردنیاز برای فعالیتهای اقتصادی را تغییر داد اما
مدارس و دانشگاهها قادر به منطبق شدن با این وضع نبودهاند.
این موضوع بهخصوص برای كاركنان متخصص بسیار صادق
است. شركتهای هواپیمایی یك مثال از این دست هستند. با حذف روزافزون نظارت
دولت و آزادسازی قیمتها، بسیاری از هواپیماهای جدید و شركتهای هواپیمایی
كه خدمات بیشتری را ارائه میدهند برای پاسخگویی به تقاضاها پدید آمدند.
اما كمبود شدید خلبان به وجود آمده است. براساس
گزارش بخش آموزش خلبانان بویینگ، به نام آلتون ترینینگ، امروز هندوستان
تنها ۳۰۰۰ خلبان در اختیار دارد، اما تا سال ۲۰۲۵ به بیش از ۱۲۰۰۰ خلبان
نیاز خواهد داشت. چین مجبور خواهد بود به طور میانگین سالانه ۲۲۰۰ خلبان
جدید به ناوگان هوایی خود بیافزاید تا بتواند پاسخگوی رشد مسافرتهای هوایی
خود باشد كه تا سال ۲۰۲۵ به بیش از ۴۰۰۰۰ خلبان نیاز خواهد داشت. در
شرایطی كه شركتهای هواپیمایی بینالمللی بزرگ جهان در سال تنها چند صد
خلبان تربیت میكنند، شركتهای هواپیمایی آسیایی به دست یازیدن به خلبانان
خارجی بهخصوص از یكدیگر اقدام میكنند.
به عنوان مثال شركت هواپیمایی فیلیپین طی سه سال
گذشته ۷۵خلبان خود را كه به كشورهای خارجی مهاجرت كردند از دست داد. چین
سعی میكند خلبانان برزیلی را مال خود كند.
مشكل مشابهی در تخصصهای حقوقی كه با كمبود شدید
قاضی و وكیل مواجه است، وجود دارد. این مساله موجب مفتوح ماندن پروندههای
زیادی به مدت طولانی خواهد شد و در برخی مواقع مشكلاتی وخیمتر را برای
نظامهای قضایی كشورها ایجاد خواهد كرد.
این موضوع میتواند منجر به مشكلاتی در مسیر
فعالیتهای اقتصادی شود. به عنوان مثال در رابطه با مالكیت معنوی یا حل
مناقشات مربوط به قراردادهای تجاری. براساس اعلام انجمن حقوقدانان چین، این
كشور تنها ۱۲۲۰۰۰ وكیل دارد. این رقم ۷۰۰۰۰ نفر كمتر از ایالت كالیفرنیای
آمریكا است كه جمعیتی تنها ۳۷میلیون نفری دارد. (در حالیكه جمعیت چین
۳/۱میلیارد نفر است). بسیاری از فعالان اقتصادی ممكن است ادعا كنند كه
كالیفرنیا بیش از حد وكیل دارد. اما واقعیت این است كه بخشهایی از چین
هستند كه اصلا هیچ وكیلی ندارند.
گزارشی كه در كنگره احزاب چین در ماه مارس توسط
جامعه جیوسان، یك گروه از روشنفكران چینی مطرح شد، حاكی از كمبود پزشك در
چین است. در چین فقط ۴۰۰۰ پزشك عمومی وجود دارد. اما اگر قرار باشد دولت
چین به هدف تاسیس مجتمعهای بیمارستانی برای ۵۰۰میلیون نفر شهرنشین خود دست
یابد، نیازمند ۱۶۰۰۰۰ پزشك است كه جزو پرسنل این بیمارستانها باشند.
كمبود شدید پرستار هم در چین به همین وخامت است.
بسیاری از كشورهای این منطقه، حتی هندوستان با
كمبود مهارتهای فنی بهخصوص در بخش فناوری اطلاعات مواجهند، یكی از
نگرانیهای اصلی این است كه فارغالتحصیلان با مهارت كافی برای همه مشاغلی
كه در یك بخش ایجاد میشوند، وجود ندارند. ناسكوم، كه نماینده شركتهای
نرمافزار هندوستان است برآورد كرده است كه تا سال ۲۰۱۰ هندوستان با كمبود
۵۰۰۰۰۰ متخصص فناوری اطلاعات مواجه خواهد شد. این بدانمعناست كه شركتهای
استخدامكننده مجبور خواهند بود از میان مستعدترین دانشجویان افرادی را به
استخدام خود درآورند.
همچنین كمبود شدید مدیران خوب هم گریبان منطقه را
گرفته است. یك مطالعه كه توسط موسسه مك كنزی گلوبال انجام شده، نشان داده
است كه طی ده سال آینده چین به ۷۵۰۰۰ رهبر اقتصادی نیاز خواهد داشت. در
حالیكه رقم كنونی بین ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ است.
به علاوه چین با مشكل فقدان افراد با استعداد
مواجه شده است. طی سالهای اخیر چینیها بسیار راحتتر به خارج سفر میكنند
تا تحصیل كنند یا مهارت كسب كنند اما بسیاری از آنها به وطن بازنمیگردند.
گزارشی كه بهتازگی توسط آكادمی علوم اجتماعی چین انجام شده، نشان داده
است كه بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۶ بیش از یك میلیون چینی برای تحصیل به خارج
از كشور سفر كردند و حدود ۷۰درصد آنها بازنگشتند. اغلب آنها توسط
كارفرمایان آن كشورها جذب میشوند چون رقابت برای مشاغل جهانی شده است.
اما استخدام آسیاییهایی كه در خارج تحصیل
كردهاند و بازگرداندن آنها به وطن همیشه كارگشا نیست. چون اغلب آنها توقع
دستمزدهای بسیار بالایی را دارند. برخی از آنها انتظار دارند به عنوان
متخصصان مدعو برای كشورشان كار كنند و هزینه پروازهای برگشتشان به آمریكا و
اروپا پرداخت شود. حتی گاهی برای توسعه اقتصادی كشورشان در دسترس نیستند.
اما بزرگترین مشكل این است كه همكاران آنها دائما آنها را میرنجانند.
بهخصوص این موضوع در چین صادق است. در آنجا یكی
از مودبانهترین نامهایی كه این تحصیلكردگان در خارج از كشور را با آن صدا
میزنند «هاییگویی» یا لاكپشتهای دریایی است. رفتاری مشابه گاهی در
هندوستان به چشم میخورد. شركتها شاهد آن هستند كه این لاكپشتها بیشتر
در امور مالی یا فعالیتهای اقتصادی خصوصی فعالیت میكنند.
با وجود چنین عدم انطباقی بین عرضه و تقاضای
بازار كار آسیا، شركتها میبایست در استخدام افراد شایسته و حفظ آنها
متبحرانهتر عمل كنند. اما به دلیل آنكه برخی شركتها در این رقابت با
مهارتتر هستند، ماجرای ربودن مشاغل و استعدادها سالیان سال ادامه خواهد
داشت تا اینكه روند آموزش و پرورش به پای روند رشد بازار كار برسد. عواقب و
تبعات این جریان واضح است: آقای بكینز از مركز كورن فری میگوید: «این
موجب محدود شدن رشد خواهد شد. باید چنین شود.» این به معنای آن است كه بدون
سیاستهای استخدام افراد مستعد، برخی از شركتها نخواهند توانست
برنامههای رشد اقتصادی خود را تحقق بخشند.
مرتبط با:همت و کار مضاعف در کار و کارآفرینی و کسب کار
در اوایل دهه جاری، حکایتهایی
که نقل میشد همه حاکی از مضرات فرستادن کارکنان ارشد کشورها به خارج بود.
یک داستان راجع به کارکنان هندی بود که به آنها شغلی داده شده بود که طی آن
میبایست نتایج آخرین نظرسنجی در انگلستان را به صورت کلیدهای پایگاه
دادهها درمیآوردند.
با به بلوغ رسیدن صنعت برونسپاری
مشاغل، فرضیات قدیمی به چالش کشیده میشوند.
در اوایل دهه جاری، حکایتهایی که نقل میشد همه
حاکی از مضرات فرستادن کارکنان ارشد کشورها به خارج بود. یک داستان راجع به
کارکنان هندی بود که به آنها شغلی داده شده بود که طی آن میبایست نتایج
آخرین نظرسنجی در انگلستان را به صورت کلیدهای پایگاه دادهها درمیآوردند.
این کار به سرعت انجام شد. همه راضی بودند تا اینکه اطلاعات ورودی مورد
مطالعه مجدد قرار گرفت و مشخص شد که رایجترین نام فامیلی در انگلستان
«دیتو» است. اما سردرگمی اولیه در مورد خروج افراد از کشور خیلی زود جای
خود را به ترس داد. تهدیدی که کارگران ارزانقیمت در هند و سایر کشورهایی
که سطح دستمزدها در آنها پایین بود برای کارگران پرهزینه کشورهای پیشرفته
ایجاد میکردند به موضوع اصلی مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۴ آمریکا تبدیل شد.
سه سال از عمر سیاستهای برونسپاری فعالیتهای
اقتصادی میگذرد ولی این سیاستها هنوز نابالغ است و در دوران کودکی به سر
میبرد. ماه گذشته یادداشتی از گروه تحقیقاتی باراک اوباما یکی از
کاندیداهای حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری خطاب به هیلاری کلینتون
دیگر کاندیدای حزب دموکرات منتشر شد که درباره موقعیت صنعت برونسپاری
توضیحاتی در بر داشت. در این گزارش آمده بود که صنعت برونسپاری، به عنوان
کانالی برای انتقال فعالیتهای صنعتی به خارج، در حال تکوین است و زمانی که
این صنعت کاملا رشد یابد، بسیاری امور را تغییر میدهد. (Outsource،
برونسپاری کل فعالیت اقتصادی و offshore، انتقال کار به خارج از سرزمین
مادر است).
این صنعت، در آغاز با سرعتی خیلی کمتر از آنچه
انتظار میرفت، رشد یافت. انتقال کار و استفاده از کارگران ارزانقیمت
بازارهای نوظهور و در حال توسعه بخشی از قراردادهای برونسپاری است. اما
مشاغل دیگر تنها چیزی نیست که از کشورهای پیشرفته به کشورهای فقیرتر در
جریان است. پسانداز هزینهها هنوز انگیزه اصلی برونسپاری است اما نحوه
اجرا و میزان خدمات به صحنه اصلی رقابت میان ارائهدهندگان خدمات تبدیل شده
است. حتی در حال حاضر زبان در حال تغییر است.
فروشندگان خود را شریک معرفی میکنند. استعداد
کاری در حال خارج شدن از کشورهای پیشرفته است و اما در عوض استعدادهای فکری
در حال ورود هستند. برخی حتی از بکاربردن خود کلمه «برون سپاری» نیز
امتناع میورزند.
راسپروت، مدیر عامل شرکت پورت سیستمز که یک شرکت
خدمات رایانهای در پلانوی تگزاس است، میگوید: «بار معنایی این کلمه طوری
است که گویی انداختن چیزی به آن طرف دیوار منظور است.»
ابتدا به آمار و ارقام مربوط به این موضوع نگاهی
میافکنیم. تازهترین گزارش فصلی مربوط به وضعیت برون سپاری در جهان در
اوایل ماه جاری میلادی توسط مرکز مشاورهای تیپیآی منتشر شد. بر اساس این
گزارش، هم تعداد و هم ارزش قراردادهای برون سپاری طی شش ماه ابتدای
سالجاری میلادی نسبت به مدت مشابه سال ۲۰۰۶ کاهش نشان میدهد. در سال ۲۰۰۷
کل ارزش قراردادهای منعقد شده در نیمه ابتدایی سال پایینترین میزان را از
سال ۲۰۰۱ تا کنون به خود اختصاص داده است.
منتقدان معتقدند که ارقام منتشر شده توسط
تیپیآی سطح فعالیتها را کمتر از واقعیت نشان میدهد. این ارقام معاملات
بخش دولتی، معاملاتی با ارزش کمتر از ۵۰میلیون دلار یا قراردادهایی که بدون
استفاده از یک مشاور تجدید شدند را شامل نمیشود.
در حالی که به واسطه تعمیق روابط بین مشتری و
عرضه کننده تعداد چنین معاملات و قراردادهایی رو به فزونی است. همچنین برخی
از بخشهای صنعت برون سپاری مشاغل از وضعیت بهتری نسبت به سایر بخشها
برخوردارند.
به عنوان مثال تقاضا در اروپا بسیار بالا است.
کوین کمپبل که مدیریت بخش برون سپاری مرکز اکسنچر را برعهده دارد، میگوید:
«ما در سرزمین کمیابی و قحطی زندگی نمیکنیم.» بر اساس اعلام یک شرکت
تحقیقات در زمینه بازار به نام ایان ماریوت، این صنعت از یک الگوی رشد تک
رقمی پیروی میکند.
واضح است که وقتی رشد صنعت برون سپاری مشاغل کند
میشود، به معنای آن است که پول درآوردن برای شرکتهای فعال در زمینه برون
سپاری دشوارتر میشود. رقابت بر سر قیمتها بیش از هر زمان دیگری دشوار
میشود.
سرمایهگذاران خارجی که شرکتهایشان را در کشوری
به ثبت رساندهاند کارکنانشان را مانند رقبای خارجی خود از میان متقاضیان
همان مناطق کمهزینه انتخاب و استخدام میکنند.
به عنوان مثال مانند کاری که اکسنچر و آیبیام
هنگام راهاندازی عملیاتشان در هندوستان به تازگی انجام دادند. یک واکنش به
وضعیت موجود این است که آنها به دنبال مکانهایی ارزانتر هم در داخل و هم
در خارج هندوستان میگردند اما رقابت بر سر حداقلسازی قیمتها هم کیفیت
خدمات و هم حاشیه سود را مورد تهدید قرار میدهد.برای تامین کنندگان خدمات
که پیشتاز بودهاند تنها راه حفظ این فاصله نسبت به انبوه رقبایشان این است
که خدمات با ارزشتری ارائه دهند.شرکتهای برون سپار به منظور آن که
تلفیقی درست از هزینه، خطر و کیفیت را ارائه دهند به کشورهای بیشتری نقل
مکان میکنند.
همزمان با آن که ارائه دهندگان غربی خدمات توجه
خود را بر حضورشان در مراکز با دستمزد پایین معطوف میکنند شرکتهای هندی
به بازارهایی توجه میکنند که در آنها تصمیم برای خرید بیشتر اتخاذ میشود.
نزدیکی فیزیکی و فرهنگی برای ایجاد رابطه
نزدیکتر با مشتری ارائه نوع خاصی از خدمات و رفع نگرانی در مورد امنیت
اطلاعات اهمیت بسزایی دارد.
گذشته از اینها استخدام افراد محلی مشکلات مربوط
به روادید را نیز در پی نخواهد داشت.
ویپرو، یکی از سه مرکز بزرگ ارائه دهنده خدمات در
هندوستان (به همراه اینفویس و خدمات مشاورهای تاتا) در شرف امضای
توافقنامهای با مقامات آتلانتای ایالت جورجیای آمریکا است تا اولین مرکز
توسعه نرمافزاری خود را در آمریکا راهاندازی کند.
سه شهر دیگری که طی فرآیند انتخاب محل از دور حذف
شدند شهر آستین ایالت تگزاس، رالی ایالت کارولینای شمالی و ریچموند ایالت
ویرجینا بودند که اکنون شانس خوبی برای میزبانی سایر مراکز دارند.
عظیم پرمجی مدیرکل ویپرو میگوید که سهم کارمندان
محلی در مراکز خارجی این شرکت طی سه سال آینده از ۱۰درصد به یک سوم افزایش
خواهد یافت.
البته مراکز برون سپاری انتظار دارند که موضوع
برون سپاری جنبه سیاسی خود را از دست بدهد.
بهرغم آن که سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه
در گزارش اخیر خود نشان داد که برون سپاری دلیل عمده از بین رفتن مشاغل
نیست و در مجموع تاثیرات مثبتی بر جای میگذارد.
اما به بلوغ رسیدن صنعت برون سپاری در گرو این
است که زمزمههای ترس از نابودی مشاغل کمتر به گوش رسد و دلایل متقاعد
کننده کمتری برای چنین نگرانیهایی آورده شود.