• English / العربیة / French  



  • ادامه مطلب


    نظرات (1) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت5:19 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت5:19 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت5:19 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت5:19 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت5:19 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت5:19 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت5:19 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:50 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:50 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:50 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:50 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:50 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:50 AM   |  

    تعداد صفحات :87   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   >  

     

     


     

     


     

     


     

     

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    سایت "ایـــران کتــــاب" گشایش یافت
    اولین و بزرگترین وب سایت تخصصی دانلود کتابهای الکترونیکی رایگان


    وب سایت"ایران کتاب" در جهت ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در دنیای مجازی اینترنت راه اندازی شده است و با موضوعات متنوعی روزانه بروز خواهد شد.تمامی کتابهای قرار گرفته در سرور این سایت به صورت رایگان است.بزودی این وب سایت "یران کتاب"اقدام به جمع آوری بیش از صد هزار جلد کتاب دانشگاهی و علمی خواهد نمود. این وب سایت با بیش از صد هزار جلد کتب دانشگاهی کلیه نیاز های دانشجویان در تمامی مقاطع تحصیلی را برآورده مینماید.
    :در این وب سایت کتب گوناگون با موضوعاتی همچون
    ASP.NET, Assembly, CPU, JAVA, PHP, Pc Magazine, Power, RAM, SQL, VB.NET, Visual Basic, آموزش زبان, آموزش نرم افزار, آموزش هک, اس ام اس, اطلاعات علمی, اطلاعات عمومی, اقتصاد, امنیت شبکه, انیمیشن و گرافیک, اینترنت, اینترنت, بانک اطلاعاتی, بایت, برق و الکترونیک, برنامه نویسی, برنامه نویسی موبایل, برنامه نویسی موبایل, بهداشت و درمان, تاریخ, تجهیزات شبکه, ترفند, ترفند سخت افزار, ترفندهای رجیستری, ترفندهای لینوکس, ترفندهای نرم افزارها, ترفندهای ویندوز, ترفندهای گوگل, تغذیه, توپولوژی های شبکه, جامعه شناسی, جاوا, جزوات دانشگاهی, جغرافیا, جوک و لطیفه, حقوق, خارجی و زبان اصلی, خانواده, خودرو, داستان و رمان, داستانهای طنز, دسته‌بندی نشده, دینی و مذهبی, دیگر سیستم عاملها, دیگر مجلات, رباتیک, روانشناسی, ریاضی, زبان انگلیسی, زبان عربی, زبان فرانسه, زندگینامه, زیست شناسی, سخت افزار, سه بعدی, سیاسی, سیستم عامل, سیستم عامل موبایل, سینما, شبکه, شعر, شیمی, صوتی آموزشی, صوتی ایرانی, صوتی خارجی, صوتی داستان, صوتی شعر, صوتی کودکان, ضرب المثل, طراحی وب, طنزو سرگرمی, علمو انسانی, علوم اجتماعی, علوم تجربی, علوم ریاضی و فنی, علوم مهندسی, علوم پایه, عمران و ساختمان, عکاسی, عکس و تصویر, فتوشاپ, فلش, فنی و حرفه ای, فیزیک, قواعد برنامه نویسی, لینوکس, ماهنامه وب, مایکروسافت آفیس, مجلات, محیط زیست, مخابرات, مفاهیم ICDL, مقابله با هک, مقالات کوتاه, مهندسی برق و الکترونیک, مهندسی صنایع, مهندسی عمران و معماری, مهندسی مکانیک, مهندسی کامپیوتر, موبایل, موتورهای جستجو, موسیقی, مکانیک, میکس و مونتاژ, نجوم, نرم افزارهای هک, نصب قطعات, نقد و بررسی, هنر, هک و امنیت, وبمسترها, ورزش, ویندوز, پزشکی, پزشکی درمانی, کار و دانش, کاربردی, کارت گرافیک, کامپیوتر و IT, کتابهای صوتی, کتابهای موبایل, کتب درسی, کتب کنکوری, کشاورزی, کلیک, کودکان, گرافیک وب, گوگل
    قرار گرفته است.
     
    هم اکنون این سایت برای عموم آزاد می باشد و شما می توانید از تمامی بخشها,کتابها و مقالات سایت بهره ببرید.
    این سایت هر روز با کتابهای جدید آپدیت خواهد شد تا بتوانیم در آینده ی نه چندان دور با کمک شما دوستان به بزرگترین مرجع دانلود کتب الکترونیک در ایران تبدیل شویم.

    برای مشاهده سایت می توانید به آدرس http://www.ir-book.ir مراجعه کنید.

    کلیدها:

    http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,http://www.ir-book.ir,




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت11:59 PM   |  

    در حاشیه طرح کاهش ساعات کاری

    سال ها قبل زمانی که فرانسه از یک دوره بیکاری شدید رنج می برد سیاست گذاران این کشور برای کاهش نرخ بیکاری ایده ای جدید را اجرا کردند. آن ها دستور دادند که ساعات کاری در طول هفته کاهش یابد.

    این ایده برای کسانی که اعتقاد داشتند وقتی کسی شغل به دست می آورد فرد دیگری شغل خود را از دست می دهد منطقی به نظر می آمد. آن ها فکر می کردند که با کاهش تعداد ساعاتی که هر کس قانونا می تواند کار کند مشاغل جدیدی ایجاد می شود.

    قطعا فرانسه تنها کشوری نبود که به ناکارآیی به عنوان روشی برای ایجاد شغل نگاه می کرد. در ایالات متحده، اورگون و نیوجرسی مدت ها قبل قانونی به تصویب رسید که افراد را ملزم می کرد بنزین زدن را به متصدیان پمپ بنزین بسپارند. منطق این بود که اگر خود صاحب اتومبیل باک بنزینش را پر نکند طبیعتا بسیاری از افراد منطقه می توانند به عنوان متصدی پر کردن باک در پمپ بنزین ها استخدام شوند. حتی مدت ها قبل از این که اقدامات کاهش بهره وری در فرانسه و ایالات متحده آمریکا اتفاق بیفتد، لودیت های قرن نوزدهمی از پیشرفت های تکنولوژیکی ممانعت می کردند تا دستمزدهای نساجی را بالا نگه دارند.

    اکنون، که بیکاری در ایالات متحده بسیار بالا است، دین بیکر اقتصاددان لیبرال با کوین هاست اقتصاددان محافظه کار متحد شده تا مدرن ترین مفهوم لودیت وار را به عالم سیاست گذاری وارد کند. این دو نفر، طرح نبوغ آمیز! «تسهیم کار» (work sharing) را ارائه کرده اند. بیکر و هاست معتقدند «تحت یک برنامه تسهیم کار، سیاست دولت بنگاه ها را تشویق می کند تا یک مشکل کوچک را بین تعداد زیادی از کارکنان تقسیم کنند. در ترتیبات معمول، ساعات کاری یک کارگر در طول هفته حدود ۲۰ درصد و حقوق وی حدود ۴ درصد کاهش پیدا می کند». این در حالی است که با اندکی مطالعه می توان دریافت که بیکاری به این که چند نفر دنبال کار می گردند هیچ ربطی ندارد؛ اما ظاهرا ایده های بد هرگز نابود نمی شوند.

    نکته مهم در این بین آن است که سیاست هایی که لودیت ها سال ها قبل دنبال می کردند و بیکر و هاست اکنون دوباره معرفی می کنند آنچه به خلق شغل می انجامد را مختل می کند. خلق شغل در واقع تابع سرمایه گذاری است و هر جا که سرمایه گذاری زیاد باشد شغل هم ایجاد می شود. متاسفانه طرح بیکر و هاست با ترساندن سرمایه گذاران باعث می شوند که کسانی که در یک بازار بی نشاط دنبال کار می گردند، از این پس وضعیت سخت تری را در پیش داشته باشند.

    این یک حقیقت متناقض است که کسب و کارهای موفق، دقیقا به خاطر موفق بودن، به دنبال راه هایی هستند تا به جای خلق شغل، مشاغل را نابود کنند. در واقع، از این جا که بدون سود هیچ سرمایه گذاری وجود ندارد کسب و کارهایی که بتوانند با تعداد کمتری نیروی کار، عملکرد بهتری داشته باشند می توانند سرمایه گذاران را به خود جلب کنند.

    البته نباید این نکته را نادیده گرفت که تمایل کسب و کارهای موفق به نابود کردن مشاغل در نهایت به تحریک اقتصاد و خلق شغل می انجامد. مثلا لوییس گرستنر مدیر اجرایی سابق ای بی ام به محض ورود به این شرکت ۶۰۰۰۰ نفر را تعدیل کرد، اما تا آخر دوران تصدی اش ۶۵۰۰۰ شغل جدید خلق شد. همانطور که از رونق گرفتن سهام ای بی ام در زمان مدیریت گرستنر مشخص است، تعدیل نیرو باعث شد که سرمایه گذاری بیشتری در شرکت صورت پذیرد و همین سرمایه گذاری به نوبه خود به افزایش استخدام این شرکت منجر شد.

    دوم آنکه نیروی کار اضافی یک شرکت برای شرکت دیگر حکم گنج را دارد. درست است که از دست دادن شغل برای هر کس سخت است، اما فرصت خوبی را برای نیروی کار ماهری که به کار در دستمزدهای پایین تر تمایل دارد و برای کارفرما که می تواند دستمزد کمتری بپردازد به وجود می آورد. یکی از دلایلی که رکودها این قدر کوتاهند به خاطر این است که کمپانی ها کارگرانی را که کمترین بهره وری را دارند تعدیل می کنند و کمپانی های کارآفرین کوچکتر این افراد را به کار می گیرند.

    طی این روند هر دو طرف منفعت به دست می آورند. کمپانی های کوچکتر می توانند افرادی که کیفیت بهتری دارند را با قیمت نسبتا کمتری استخدام کرده و کارگران تازه استخدام شده مشتاقند که اشتباهات قبلی که باعث تعدیل شدنشان شده را تصحیح کنند یا با کسب موفقیت در شغل جدید، خود را به اثبات برسانند.

    بیکر و هاست برای تکمیل برنامه تسهیم کار خود پیشنهاد کرده اند تا دولت فدرال برای بنگاه هایی که حتی کم ارزش ترین کارکنان خود را حفظ می کنند یک اعتبار مالیاتی در نظر بگیرد. شاید این سیاست در نگاه اول خیرخواهانه به نظر برسد، اما نمی تواند به بنگاه هایی که می خواهند نیروی کار استخدام کنند، اما قدرت پرداخت دستمزدهای رایج را ندارند کمکی کند. واضح است که اعتبار مالیاتی مورد نظر بیکر و هاست هزینه استخدام نیروی کار را به نحو غیر عادی بالا نگاه می دارد و از رشد یافتن شرکت ها جلوگیری می کند.

    جان تامنی
    مترجم: دومان بهرامی راد
    منبع: فوربس
    روزنامه دنیای اقتصاد ( www.donya-e-eqtesad.com )
    پشت صحنه زندگی زنان کارگر

    چنان خودت را می بینی که وقتی زنی در فرقونی سبزی های مرتب و دسته کرده را می فروشد، بی اینکه به زن بگویی، خسته نباشید، می گویی، به چه سبزی ای!!

    چه فکر می کنیم همیشه درباره زنان کارگر، زنانی که دست هاشان پینه بسته و اشک چشم هاشان خشک شده، اما با غرور سر را بالا نگه می دارند و نان بازوی خودشان را می خورند.

    یازدهم اردیبهشت ماه، روز جهانی کارگر است. چقدر در این روز زنان کارگر دیده می شوند، زنانی که با کفش های تنگشان می دوند تا آینده فرزندانشان را روشن کنند. ای کاش دست کم در این روز از کنار کارگرانی که در ایستگاه اتوبوس می بینیم، زنی که در رستوران میزمان را پاک می کند، دختری که برای نظافت به خانه مان می آید، بی تفاوت رد نشویم.

    ای کاش دست کم در این روز با یک لبخند در را بر روی مستخدم اداره باز کنیم، ای کاش در این روز آن زن را به یاد بیاوریم که می گفت: «از کودکی هیچ کس مرا نمی خواست، پدر و مادرم که مردند، آواره خانه این و آن شدم، همه می گفتند اگر پسر بود می شد برایش کاری کرد، اما دختر نمی خواهم».

    زنی که از فرط بی کسی در شانزده سالگی ازدواج می کند و از مرد معتادش جدا نمی شود که سایه مرد بالای سرش باشد، زنی که شب و روز سبزی پاک می کند تا کودکانش به مدرسه بروند و از مردش کتک نخورد، زنی که می گفت: تا پیش از این که حامله شوم، نان خشک جمع می کردم و آب می زدم و می خوردم؛ حامله که شدم برای بچه ام شیر می خوردم، بچه که به دنیا آمد بزرگ که شد، و بچه بعدی هم؛ روزی بس که از کارهای یک روزه و دست فروشی، کلافه شده بودم، چند بسته سبزی خریدم، تمیزشان کردم و به یک مدرسه دخترانه بردم و به معلم ها فروختم بسته ای ۲۰۰ تومان، مدت ها بود که غذای گرم نخورده بودیم. شب با چند تخم مرغ و گوجه فرنگی خانه رفتم، شام که درست می کردم، اشک می ریختم، سفره گذاشتم و به بچه هایم گفتم «بیایید غذا بخورید»، خوشحالی بچه هایم دور سفره باعث شد که اشکم تا صبح قطع نشود.

    زن این کار را ادامه داد، آنقدر که مشتری های ثابت پیدا کرد و حالا نزدیک به چهار سال است این حرفه اش شده است، روزی یکی از مشتریانش به او و فرزندانش هدیه ای می دهد، زن تعریف می کند: هدیه را که باز کردم یک دست کامل لباس نو بود، مانتو، شلوار، روسری، حتی جوراب و برای بچه هایم هم همین طور، به جای این که لباس ها را ببینم یا بپوشمشان لباس ها را بغل کرده و می بوییدمشان، آخر من هرگز عطر لباس نو را حس نکرده بودم، اولین بار بود در زندگیم، که اصلا لباس نو می دیدم.

    زن حالا توانسته بود فرش و یخچال دست دوم بخرد، اما چادرش را کنار می زند و جای دندان های نداشته اش را نشانم می دهد: می گوید، برای خانه ای سبزی بردم که از پله هایش افتادم و چهار دندان با هم رفت، حتی نمی توانم به برگرداندن دندان هایم فکر کنم، آنچه درمی آورم، گرچه آنقدر است که دیگر برای سیر کردن فرزندانم در گوشه خیابان دنبال نان خشک نگردم اما، آنقدر هم نیست که برای درست کردن دندان هایم حرامش کنم.

    از او می گذرم، از زنی که بعد از چهار سال سبزی پاک کردن دستانش به رنگ گل سبزی در آمده بود و بوی سبز می داد. هرگز به این فکر نکرده بودم که ممکن است چه کسی پشت سبزی های تمیز و خرد و خشک شده باشد که توی ماهی تابه، جلز و ولز می کند و من با خیال راحت یک تخم مرغ در آنها می شکنم و دلم خوش است که غذا درست کرده ام.

    هرگز به این فکر نکرده بودم که وقتی در یخچال را باز می کنم و یک قاشق بزرگ پیاز داغ آماده برمی دارم و خالی اش می کنم ته قابلمه، اشک چشم زنی برایش خشک شده است، زنی که پسرش معلول است و شوهرش جانباز شیمیایی ای که پرونده اش سوخته و هزینه های درمانش از اشک چشم و بوی دائمی پیاز داغ تامین می شود. هرگز به این فکر نکرده بودم که وقتی خسته به خانه می آیم و جنازه ام روی فرش می افتد و خستگی ام را فرش می خورد، زنی پشت دار قالی آنقدر شانه زده که صدای شانه زدن، موسیقی متن زندگی اش شده، زنی که از شوهر کراکی اش جدا شده اما هنوز بعد از ده سال تنها بودن کسی نمی داند که همسر ندارد، کفش های مردانه همیشه پشت در دهان همسایه ها را می بندد که مرد در خانه است و این زن بی کس نیست.

    ده سال پیش خانه های مردم را تمیز می کرد، بدترین روز زندگی اش وقتی بود که پیرمردی که دو سال پرستارش بود مرد. حالا باید چه می کرد، دوباره به خانه های مردم بازگشت، اما این بار خیری در راهش قرار می گیرد، تا بتواند هنری را که از چهار سالگی داشته اما به خاطر نداشتن سرمایه نتوانسته دنبالش کند، با سرمایه او آغاز کند. حالا حتی شاگردانی دارد که قالی بافی را یادشان می دهد، دخترکانی که در ابتدای جوانی اند و فکر می کنند: شاید روزی این هنر به دردشان بخورد.

    به هر گوشه زندگی مان که نگاه کنیم کارگرانی زحمت کش راحتی ما را فراهم می کنند، که بسیاری شان زنان کارگراند که نه تنها نادیده گرفته می شوند، بلکه بسیار هم مورد اجحاف قرار می گیرند. در محیط های کار مردانه و در جامعه ای مردانه تر، زنی که مسئول حراست یک شرکت بزرگ نیمه دولتی است، می گوید: تمام همکارهایم مرد هستند و می دانند که من مطلقه ام.

    آنقدر نگاه ها سنگین است و پیشنهادهای کریه که مرتب در بخش های مختلف شرکت جابجا می شدم، حالا چند سالی است که در حراست مانده ام، اما جرات ندارم جواب سلام همکاری را بدهم، چرا که مرد است و من هم بی شوهر. از طرفی دیگر اگر پا به پای مردان کار کنی حتی بهتر از آن، هرگز ارتقای سمت پیدا نمی کنی، آخر مردها آنقدر هستند که نوبت تو نرسد و از آن بدتر کارفرما آنقدر ترسو است که از عکس العمل دیگران پس از ارتقا دادن به یک زن بترسد.

    زنی که در یک کارخانه داروسازی کار می کرد و کمی باسوادتر از دیگران بود و سرپرست خانوار، می گفت: در کارخانه با کسی مشکل ندارم، حتی کارخانه ما مهدکودک هم دارد. مشکل من که شاید مشکل خیلی های دیگر هم باشد، قوانینی است که از سوی وزارت کار مرتب تغییر می کند و حالا هم همه نگران قانون کاهش ساعت کاری زنان هستیم، قانونی که احتمالا همه ما را بی کار می کند. طبیعی است کارفرمایی که می تواند مردی را استخدام کند که دو ساعت از من بیشتر کار می کند قرارداد مرا تمدید نمی کند و حق هم دارد. من هم جای او بودم همین کار را می کردم، چرا باید با یک مبلغ پول دو ساعت کمتر، کار دریافت کند.

    همه ما در زندگی دغدغه هایی داریم، اما شاید همیشه چنین دغدغه هایی را تنها در فیلم ها می دیدیم. با این زنان که حرف می زنی و اشک هایی را که می بینی و قدرتی را که حس می کنی، باورت می شود که چقدر از قافله عقبی و چقدر کور در زندگی ات غرقی و چنان خودت را می بینی که وقتی زنی در فرقونی سبزی های مرتب و دسته کرده را می فروشد، بی اینکه به زن بگویی، خسته نباشید، می گویی، به چه سبزی ای!!

    تارا بنیاد
    خبرگزاری ایلنا ( www.ilna.ir )
    روز جهانی ایمنی و سلامت شغلی

    امسال شعار روز جهانی ایمنی و سلامت شغلی با توجه به ظهور خطرات جدید، نیازمند الگوهای جدید پیشگیری برای دنیای در حال تغییر کار تعریف شده است.

    دهه های اخیر پیشرفت های بسیاری در محیط های کار رخ داده است. اثرات این تغییرات روی موضوع ایمنی و بهداشت اهمیت زیادی دارد. در بعضی موارد خطرهای گذشته کاهش پیدا کرده یا حذف شده اند، برای مثال خودکار شدن ماشین آلات و دستگاه ها، اما فناوری های جدید خطر های جدیدی ایجاد می کنند.

    این تغییرات منجربه خطرات تازه ای می شود که قبلا در محیط های کار کمتر مشاهده یا این که کمتر به آنها توجه می شد.

    بررسی خطر های جدید و نو ظهور در دنیای امروزه کاری در این چند ساله مورد توجه قرار گرفته است. خطرهای جدید شغلی ممکن است به دلیل نوآوری، ابداعات فنی، تکنیکی و تغییر اجتماعی و سازمانی ایجاد شوند مانند فناوری های جدید و فرآیندهای تولیدی، نانوتکنولوژی و بیوتکنولوژی یا شرایط کاری جدید و البته شیوه های جدید اشتغال مانند خود اشتغالی ، قراردادهای موقت، پایین آمدن سن اشتغال ، اشتغال زنان.

    در حالی که فناوری های جدید و استفاده از آنها در صنعت پیش از این که درک مناسبی از اثرات فناوری های جدید روی موضوع ایمنی و بهداشت داشته باشیم به عنوان یک مساله نگران کننده قلمداد می شود.

    ● نانوتکنولوژی، نوآور و جدید

    تخمین زده شده که در سال ۲۰۲۰ پایه و اساس تقریبا ۲۰ درصد کالاهای تولید شده در جهان استفاده از فناوری نانو است. اما این فناوری جدید و خطر های مربوط به آن و همچنین استفاده از مواد نانویی و خطر هایش ناشناخته هستند. چون اطلاعات اندکی در مورد اثرات بهداشتی و محیط زیستی این فناوری وجود دارد به طبع احتمال این که کارگران دچار مشکلات ناشناخته بهداشتی شوند نیز هست.

    ● خطرات بیولوژیکی و بیوتکنولوژی

    خطرات این فناوری به دلیل جدید بودن شان می تواند کارگران مشغول در این صنعت را تحت تاثیر قرار دهد. خطرات بیولوژیکی در سال های اخیر خیلی مورد توجه قرار گرفته است. طبیعتا برای کارکنانی که با خطرات بیولوژیکی در تماس هستند (بیش از ۳۵ میلیون کارگر در سراسر جهان) این مشکلات اهمیت خاصی بر سلامت آنها دارد.

    ● خطرات مواد شیمیایی

    استفاده از ترکیبات آلرژیک، حساسیت زا، سرطان زا و موتاژنیک موضوعی است که امروزه نگرانی های زیادی در مورد آنها وجود دارد. تعداد زیادی از حشره کش ها می توانند منجر به سرطان و مشکلات عصبی شوند. در کشورهای در حال توسعه درخصوص حشره کش ها کنترل ضعیفی وجود دارد. سرب، جیوه و دیگر فلزات سنگین نیز جزو دسته خطراتی هستند که توجه جدی نیاز دارند.

    ● تغییر شیوه های استخدامی و اشتغال

    شیوه های اشتغال و کار در دهه های اخیر دچار تغییر و تحول شده که به دنبال آن خطرات جدی در محیط کار به وجود آمده است. کوچک شدن محیط های کاری، موضوع قراردادهای کار، کاهش سن اشتغال و اشتغال زنان جزو تغییر و تحولاتی است که در محیط های کاری رخ داده است که طبیعتا تاثیرات اجتناب ناپذیری روی شرایط کار و سلامت افراد شاغل دارد. این موضوع همچنین موجب افزایش استرس های شغلی و بیماری های روانی شده است که با توجه به رکود اقتصادی، تاثیر این شرایط بر افراد شاغل شدیدتر است. همچنین به دلیل رکود اقتصادی، افراد مجبور به تحمل شرایط و موقعیت هایی هستند که از لحاظ ایمنی و بهداشت مناسب نیستند.

    در سال های اخیر تغییرات قابل توجهی در سن و جنس افراد شاغل رخ داده است. برای مثال در کشورهای در حال توسعه زنان مجبور به انجام کارهایی با درآمد ناکافی و شرایط نامطلوب هستند که منجر به در معرض قرار گرفتن این قشر از جامعه با خطرات جدیدی می شود.

    ● شرایط کاری جوانان

    کارگران جوان به دلیل ناتوانی جسمی، فیزیولوژیکی و مهارت اندک در مورد خطرات جدید و تازه ای که در محیط های کاری وجود دارد، اطلاعات کافی ندارند.

    شواهدی از کاهش شیوع مرگ و میرهای شغلی در کشورهای توسعه یافته گزارش شده، اما در کشورهای در حال توسعه این گزارش ها متفاوت است. به دلیل گسترش فعالیت های صنعتی بدون توجه به مسائل ایمنی و بهداشت در این کشورها حوادث حین کار و بیماری های شغلی افزایش شدیدی داشته است. با وجود تغییر و تحولات بسیاری که در محیط های کاری ما به دنبال شرایط جدید ایجاد شده، نیاز است شیوه های پیشگیری از این خطرات جدید نیز شناسایی شوند تا بتوان از وقوع این خطرات در محیط های کار جلوگیری کرد. راهکارهایی که برای کشور ما در این زمینه می توانند به کار گرفته شوند عبارتند از:

    ـ ایجاد کمیته ای تخصصی در وزارت کار و وزارت بهداشت به منظور شناسایی ریسک های جدید موجود در محیط های کاری

    ـ تدوین الزامات قانونی برای مراجعی که با فناوری نانو و بیوتکنولوژی سر و کار دارند به منظور شناسایی و کنترل خطرات ایمنی و بهداشت این فناوری های جدید

    ـ اصلاح و به روز کردن آیین نامه های مربوط به مواد شیمیایی و تاکید بر خطرات جدیدی از مواد شیمیایی که تاکنون مدنظر قرار نگرفته اند به منظور کاهش ریسک مواجهه کارگران با این مواد

    ـ اصلاح شیوه های اشتغال کارگران اعم از نوع قراردادها و محیط های کاری به نحوی که بتوان از این طریق استرس شغلی و فشارهای روانی کارگران شاغل در صنایع را کاهش داد.

    ـ توجه ویژه به قشر زنان شاغل در صنعت و تدوین آیین نامه هایی برای بهبود شرایط اشتغال زنان.

    سجاد موسوی
    کارشناس بهداشت حرفه‌ای
    روزنامه جام‌جم ( www.jamejamonline.ir )
    چگونه باید ایجاد اشتغال کرد، چگونه می توان مشکل بیکاری جوانان که امروز به مهمترین مشکل کشور تبدیل شده است، را حل کرد؟ آیا دولت باید بیکاران را جذب کند وبرای آنها ایجاد اشتغال کند؟ آیا به غیر از دولت و بخش دولتی از راه های دیگری نمیتوان برای جوانان کار ایجاد کرد؟

    چگونه باید ایجاد اشتغال کرد، چگونه می توان مشکل بیکاری جوانان که امروز به مهمترین مشکل کشور تبدیل شده است، را حل کرد؟ آیا دولت باید بیکاران را جذب کند وبرای آنها ایجاد اشتغال کند؟ آیا به غیر از دولت و بخش دولتی از راه های دیگری نمیتوان برای جوانان کار ایجاد کرد؟

    به اعتقاد کارشناسان و متخصصان، در شرایط فعلی کشور، بهترین روش ایجاد اشتغال و حل مسئله بیکاری، توسعه و گسترش فرهنگ کارآفرینی در جامعه است. زیرا یکی از علل اصلی رشد نرخ بیکاری در کشور ما، توسعه نیافتگی فرهنگ کار و کارآفرینی در جامعه است و اینکه مردم و حتی تحصیلکرده ها وفرزندان خانواده های متمول هم دنبال این هستند که ازطریق بخش دولتی کسب و کاری برایخود ایجاد کنند.

    چندین سال است که جامعه ما از بیکاری جوانان رنج می برد واگرچه هر روز بیش از پیش تاوان سنگین بیکاری جوانان را می پردازیم، اما هنوز اینمشکل حل نشده است. بیکاری جوانان نه تنها ضرر و زیان های گوناگون اقتصادی و اجتماعیبرای جامعه ما ایجاد کرده، بلکه ضربات سنگین فرهنگی و اخلاقی به جامعه وارد کردهاست، به گفته جامعه شناسان و کارشناسان یکی از علل اصلی رشد بزهکاری در جوانانامروز جامعه، بیکاری است، بنابراین باید برای این مشکل اساسی کشور چاره اندیشی شودو از راه های درست و مناسب آن را حل کرد، و هرچه زودتر برای جوانان ایجاد اشتغالنمود.

    ● راه های ایجاد اشتغال و کسب و کار

    چه کسانی می توانند مشکلبیکاری و کمبود اشتغال را در جامعه حل کنند؟ اقتصاد ما یک اقتصاد سه بخشی است: دولتی، تعاونی و خصوصی. تصور اکثر جوانان این است که دولت باید برای آنها ایجاد کسبو کار و اشتغال نماید. و چشم آنها کمتر متوجه سایر بخش های اقتصادی کشور مانند بخشخصوصی و تعاونی است. کمتر جوانی را می توان در جامعه یافت که برای کسب و کار چشمشبه دولت و کارهای دولتی نباشد. اکثر آنها با وجود آنکه می دانند حقوق و دستمزد دربخش دولتی پایین است و در حال حاضر اکثر کارکنان دولت با مشکل کمبود حقوق روبروهستند، ولی با این وجود، جویای کار در ادارات و سازمان های دولتی هستند.

    ● دولت توان جذب نیروی جدید ندارد

    یکی از نکاتی که باید برای جوانانو اکثر مردم روشن شود این است که دولت نه توان جذب نیروی انسانی جدید دارد و نهاینکه باید به او اجازه داده شود که نیروی انسانی خود را بیش از این افزایش دهد. امروز اکثر درآمد و بودجه کشور صرف حقوق و دستمزد حجم وسیع نیروی انسانی بخش دولتیمی شود. در دنیا از هیچ دولتی نمی توان اسم برد که به اندازه دولت ایران، نیرویانسانی داشته باشد. در حال حاضر حدود دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفر بدون احتساب نیروهایمسلح (ارتش، سپاه و نیروی انتظامی) حقوق بگیر دولت هستند و پرداخت حقوق این نیرویعظیم انسانی، فشار زیادی را به دولت تحمیل کرده است.

    در سال های اخیر اگرچهدرآمدهای نفتی و یا مالیاتی کشور افزایش یافته است، ولی به دلیل همین نیروی انسانیعظیم، تنها بخش کوچکی از این درآمدها صرف عمران و آبادانی و توسعه کشور شده است واکثر درآمدهای نفتی کشور صرف پرداخت حقوق شده است، در صورتی که اگر ما یک تعصب ملیداشته باشیم، نباید اجازه دهیم اصلی ترین درآمد ملی کشور فقط صرف حقوق ودستمزدکارکنان دولت شود، بلکه ما باید از دولت بخواهیم که این درآمدها را صرف رشد وتوسعه اقتصادی کشور که به سود همه ملت و آحاد جامعه است، کند. بنابراین نه درست ونه عاقلانه است که مردم بخواهند که دولت بیش از این نیرو جذب کند.

    ● شکست اقتصاد دولتی در اکثر نقاط جهان

    تجربه کشورهای گوناگون جهان به خصوص در سالهای اخیر نشان می دهد که اقتصاد دولتی و حکومتی در هیچ کشوری سرانجام خوشی ندارد ودر اکثر کشورها نه تنها با شکست روبرو شده، بلکه یکی از عوامل اصلی فسادهای مالی وحتی اخلاقی در آن جوامع بوده است. به همین دلیل است که در دو دهه اخیر شاهد هستیمکه اکثر کشورهایی که اقتصاد آنها به صورت دولتی اداره می شد، ناچار شدند سیستماقتصادی خود را متحول و دگرگون کنند و به جای پافشاری روی اقتصاد دولتی، به سایربخش های اقتصادی مانند بخش خصوصی و بخش تعاونی توجه بیشتر نمایند. کشورهای روسیه،چین، کره و... از جمله این کشورها هستند، به گفته سفیر چین در ایران، چینتوانسته است در دو دهه اخیر با جذب ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی بیش از صدها هزارشرکت در چین ایجاد و راه اندازی کند و طبیعی است که آنها از این طریق نه تنها مشکلبیکاری حجم وسیع مردم چین را حل کرده اند، بلکه به شدت اقتصاد چین را رونق بخشیدهاند و درآمدهای عظیمی در بازار جهانی کسب کرده اند. صادرات چین در سال گذشته فقط بهکشور آمریکا حدود یکصد میلیارد دلار بوده است. کشور کره همانند چین نیز یک انقلابعظیمی در اقتصاد کشور خود بوجود آورده است و کشوری که کل خاک آن کمتر از استانخراسان ایران است، در سال گذشته حدود ۲۴۰ میلیارد دلار صادرات غیر نفتی داشته است.

    ● ضرورت رشد بخش های تعاونیو خصوصی درکشور

    به گفته دکترمحمود احمد پورداریانی عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و متخصص کارآفرینی،امروز در تمام دنیا، دولت ها متوجه شده اند که خودشان نمی توانند توسعه و رشد ایجادکنند، بنابراین اکثر دولت ها در جهان سیاست هایی اتخاذ می کنند که در کشورشانکارآفرینان رشد و نمو پیدا کنند، یعنی بخش خصوصی را رشد و توسعه می دهند تا فضایکسب و کار ایجاد شود.

    دکتر احمد پورداریانی در پاسخ به این سؤال که چهکسانی باید در کشور ایجاد شغل کنند و مشکل بیکاری جوانان را حل کنند، می گوید: «ایجاد شغل یا باید توسط دولت یا شرکت های موجود و یا شرکت های جدید صورت گیرد. اماامروز برای همه روشن است که نیروی انسانی دولت بیش از حد سنگین شده است و دیگر قادربه استخدام نیروی جدید نیست. از طرف دیگر شرکت های موجود نیز ظرفیت های محدودیدارند و قادر به جذب نیروی جدید نیستند و هر اندازه هم که دولت بگوید، برای جذب هرنفر سه میلیون تومان می دهد، فایده ای ندارد، چرا که شرکت های موجود نه تنها توانجذب نیروی جدید ندارند، بلکه برخی از آنها به خاطر افزایش هزینه ها ناچار به تعدیلنیروی انسانی خود می باشند. بنابراین تنها راه حل بیکاری و جذب نیروی جدید و ایجاداشتغال این است که کارآفرینی در کشور توسعه یابد و شرکت های جدید غیردولتی ایجادشود و اکنون این سوال مطرح می شود که چه کسانی باید این کار را بکنند که پاسخ مااین است کسانی که ما به آنها کارآفرین می گوییم. باید این کار را انجام دهند.»

    ● کارآفرینی چیست؟

    وقتی از بسیاری از مردم و حتی نخبگان جامعه سوالمی شود که «کارآفرینی» چیست یا «کارآفرینان» چه کسانی هستند، به سرعت پاسخ می دهندکه «کارآفرینی» ایجاد کار و شغل است و «کارآفرین» ایجاد کار می کند، در صورتی کهتعریف «کارآفرینی» و «کارآفرین» این نیست. به گفته متخصصان و کارشناسان، کارآفرینیقصه زندگی انسان های موفق هر جامعه است که به جای این که بیایند و در جایی استخدامشوند و مشغول کار شوند، خودشان کسب و کار راه می اندازند و به گفته دکتر احمدپورداریانی، کارآفرینان قهرمانان توسعه اقتصادی- اجتماعی جوامع می باشند.

    نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریفروشن از آن است. کارآفرینی همانند سایر واژه های مطرح در علوم انسانی، هنگامی قابلتحلیل و تبیین می باشد که بتوان تعریف یا تعاریف روشن و مشخصی از آن ارائه نمود.

    ازآن جا که مفاهیم علوم انسانی در زمره مفاهیم قطعی علوم فیزیک و شیمی به شمار نمیرود، ارائه یک تعریف قطعی و مشخص برای واژه های آن، کاری دشوار و حتی غیرممکن است. «کارآفرینی» نیز یکی از واژه هایی است که تعریف واحدی برای آن وجود ندارد و ازابتدای طرح آن در محافل علمی، تعاریف متفاوت و حتی متناقضی از دیدگاه های گوناگونبرای آن ارائه شده است. وجود این عوامل در تعریف کارآفرینی از سویی نشان دهندهگستردگی و اهمیت موضوع است که می تواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد و ازسوی دیگر نشان دهنده پویایی موضوع است که زمینه ارائه مدل ها، تعریف ها و نظراتمتفاوتی را فراهم می آورد.

    به منظور آگاهی دقیق و ارائه یک تعریف علمی از «کارآفرینی» از دکتر محمود احمدپور داریانی به عنوان متخصص این رشته می خواهیم کهتعریف خود را از «کارآفرینی» ارائه کند.

    دکتر احمدپور داریانی در پاسخ بهاین سوال می گوید: «خیلی ها فکر می کنند که کارآفرینی به معنای آفرینش و ایجاد کارمی باشد، در صورتی که این یک برداشت اشتباه از کارآفرینی است، من ارتباط با تحقیقیکه در دانشگاه امیرکبیر انجام دادم، از دو هزار نفر از مدیران و مسئولان کشورخواستم که تعریف خود را از واژه «کارآفرینی» مطرح کنند، حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد تعریفآنها از کارآفرینی، ایجاد کار بود و طبیعی است که وقتی متخصصان و نخبگان جامعه ازاین واژه تعریف درستی نداشته باشند، عموم مردم هم تعریف روشنی از کارآفرینی نخواهندداشت.

    وی می افزاید: «کارآفرینی به معنای ایجاد کار نیست.»

    ● مفهوم واژه کارآفرینی

    به گفته دکتر احمد پورداریانی، واژه کارآفرینی از کلمهفرانسوی entrepreneurبه معنای «متعهدشدن» (undertake) نشات گرفته است و براساس واژهنامه دانشگاهی وبستر، کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیتاقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند.

    دکتر احمدپور داریانی می گوید: «من خودم در سال ۹۹۹۱ میلادی(۸۷۳۱ هجری شمسی) یک تعریف از کارآفرین ارائه کردم ومعتقدم «کارآفرین» فردی است که دارای ایده و فکر جدید می باشد و از طریق ایجاد کسبو کاری که توام با مخاطره مالی و اجتماعی است، با بسیج منابع محصول، خدمت جدید بهبازار ارائه می کند، پس کارآفرین سه کار مهم می کند که اول ایجاد خلاقیت و نوآوری،دوم راه اندازی یک شرکت یا کسب و کار و طی کردن فرایند ایجاد کسب و کار و سوم ارائهمحصول و خدمت خود به بازار می باشد. بنابراین اگر در جامعه یک کسی برای اولین باردستمال کاغذی را تولید کرد، چون اولین بار است، این کارآفرینی کرده و اولو یټباکارآفرین است. به عبارت دیگر آنها که اولین ها در هر کاری هستند و با نوآوری جدیدی در اقتصاد باز می کنند، کارآفرین هستند.

    ● کارآفرین کیست؟

    کارآفرین کیست و دارای چه ویژگی هایی است؟ دانشمندان و محققان علوم رفتاری،مدیریت و اقتصاد تعاریف گوناگونی از «کارآفرین» ارائه می کنند.

    به اعتقادبرخی از دانشمندان مانند ریچارد کتیلن (cattilon)، کارآفرین کسی است که خطرپذیر استو توانایی برقراری ارتباط بین تولیدات و خدمات، توانایی سازماندهی و نظارت بر تولیدو معرفی روش های جدید، محصولات جدید و یافتن بازارهای جدید را دارد.

    اسکامپتر یکی دیگر از دانشمندان می گوید: «کارآفرین کسی است که نوآور است وقدرت خلاقیت بالایی دارد و فعالیت های جدیدی را در قالب شرکت های کوچک راه اندازیمی کند.» کول (Cole) هم می گوید: کارآفرین به شخصی می گویند که بهترین وآخرین موقعیت های اقتصادی و تجاری را کشف می کند و روش استفاده از این فرصت ها رامی داند. این فرد معمولا دارای استعداد، خلاقیت، ابتکار، سازماندهی و مدیریت در سطحبالایی است.

    «دیوید مک کران» و «اریک فلانیگان» کارآفرینان را افرادینوآور، با فکری متمرکز و به دنبال کسب توفیق و مایل به استفاده از میانبرها میدانند که کمتر مطابق کتاب کار می کنند و در نظام اقتصادی، شرکت هایی نوآور، سودآورو با رشدی سریع را ایجاد می نمایند.

    مرجع: مجله مدیریت
    بازار کار ( www.bazarekar.ir )
    روز جهانی ایمنی و سلامت شغلی

    امسال شعار روز جهانی ایمنی و سلامت شغلی با توجه به ظهور خطرات جدید، نیازمند الگوهای جدید پیشگیری برای دنیای در حال تغییر کار تعریف شده است.

    دهه های اخیر پیشرفت های بسیاری در محیط های کار رخ داده است. اثرات این تغییرات روی موضوع ایمنی و بهداشت اهمیت زیادی دارد. در بعضی موارد خطرهای گذشته کاهش پیدا کرده یا حذف شده اند، برای مثال خودکار شدن ماشین آلات و دستگاه ها، اما فناوری های جدید خطر های جدیدی ایجاد می کنند.

    این تغییرات منجربه خطرات تازه ای می شود که قبلا در محیط های کار کمتر مشاهده یا این که کمتر به آنها توجه می شد.

    بررسی خطر های جدید و نو ظهور در دنیای امروزه کاری در این چند ساله مورد توجه قرار گرفته است. خطرهای جدید شغلی ممکن است به دلیل نوآوری، ابداعات فنی، تکنیکی و تغییر اجتماعی و سازمانی ایجاد شوند مانند فناوری های جدید و فرآیندهای تولیدی، نانوتکنولوژی و بیوتکنولوژی یا شرایط کاری جدید و البته شیوه های جدید اشتغال مانند خود اشتغالی ، قراردادهای موقت، پایین آمدن سن اشتغال ، اشتغال زنان.

    در حالی که فناوری های جدید و استفاده از آنها در صنعت پیش از این که درک مناسبی از اثرات فناوری های جدید روی موضوع ایمنی و بهداشت داشته باشیم به عنوان یک مساله نگران کننده قلمداد می شود.

    ● نانوتکنولوژی، نوآور و جدید

    تخمین زده شده که در سال ۲۰۲۰ پایه و اساس تقریبا ۲۰ درصد کالاهای تولید شده در جهان استفاده از فناوری نانو است. اما این فناوری جدید و خطر های مربوط به آن و همچنین استفاده از مواد نانویی و خطر هایش ناشناخته هستند. چون اطلاعات اندکی در مورد اثرات بهداشتی و محیط زیستی این فناوری وجود دارد به طبع احتمال این که کارگران دچار مشکلات ناشناخته بهداشتی شوند نیز هست.

    ● خطرات بیولوژیکی و بیوتکنولوژی

    خطرات این فناوری به دلیل جدید بودن شان می تواند کارگران مشغول در این صنعت را تحت تاثیر قرار دهد. خطرات بیولوژیکی در سال های اخیر خیلی مورد توجه قرار گرفته است. طبیعتا برای کارکنانی که با خطرات بیولوژیکی در تماس هستند (بیش از ۳۵ میلیون کارگر در سراسر جهان) این مشکلات اهمیت خاصی بر سلامت آنها دارد.

    ● خطرات مواد شیمیایی

    استفاده از ترکیبات آلرژیک، حساسیت زا، سرطان زا و موتاژنیک موضوعی است که امروزه نگرانی های زیادی در مورد آنها وجود دارد. تعداد زیادی از حشره کش ها می توانند منجر به سرطان و مشکلات عصبی شوند. در کشورهای در حال توسعه درخصوص حشره کش ها کنترل ضعیفی وجود دارد. سرب، جیوه و دیگر فلزات سنگین نیز جزو دسته خطراتی هستند که توجه جدی نیاز دارند.

    ● تغییر شیوه های استخدامی و اشتغال

    شیوه های اشتغال و کار در دهه های اخیر دچار تغییر و تحول شده که به دنبال آن خطرات جدی در محیط کار به وجود آمده است. کوچک شدن محیط های کاری، موضوع قراردادهای کار، کاهش سن اشتغال و اشتغال زنان جزو تغییر و تحولاتی است که در محیط های کاری رخ داده است که طبیعتا تاثیرات اجتناب ناپذیری روی شرایط کار و سلامت افراد شاغل دارد. این موضوع همچنین موجب افزایش استرس های شغلی و بیماری های روانی شده است که با توجه به رکود اقتصادی، تاثیر این شرایط بر افراد شاغل شدیدتر است. همچنین به دلیل رکود اقتصادی، افراد مجبور به تحمل شرایط و موقعیت هایی هستند که از لحاظ ایمنی و بهداشت مناسب نیستند.

    در سال های اخیر تغییرات قابل توجهی در سن و جنس افراد شاغل رخ داده است. برای مثال در کشورهای در حال توسعه زنان مجبور به انجام کارهایی با درآمد ناکافی و شرایط نامطلوب هستند که منجر به در معرض قرار گرفتن این قشر از جامعه با خطرات جدیدی می شود.

    ● شرایط کاری جوانان

    کارگران جوان به دلیل ناتوانی جسمی، فیزیولوژیکی و مهارت اندک در مورد خطرات جدید و تازه ای که در محیط های کاری وجود دارد، اطلاعات کافی ندارند.

    شواهدی از کاهش شیوع مرگ و میرهای شغلی در کشورهای توسعه یافته گزارش شده، اما در کشورهای در حال توسعه این گزارش ها متفاوت است. به دلیل گسترش فعالیت های صنعتی بدون توجه به مسائل ایمنی و بهداشت در این کشورها حوادث حین کار و بیماری های شغلی افزایش شدیدی داشته است. با وجود تغییر و تحولات بسیاری که در محیط های کاری ما به دنبال شرایط جدید ایجاد شده، نیاز است شیوه های پیشگیری از این خطرات جدید نیز شناسایی شوند تا بتوان از وقوع این خطرات در محیط های کار جلوگیری کرد. راهکارهایی که برای کشور ما در این زمینه می توانند به کار گرفته شوند عبارتند از:

    ـ ایجاد کمیته ای تخصصی در وزارت کار و وزارت بهداشت به منظور شناسایی ریسک های جدید موجود در محیط های کاری

    ـ تدوین الزامات قانونی برای مراجعی که با فناوری نانو و بیوتکنولوژی سر و کار دارند به منظور شناسایی و کنترل خطرات ایمنی و بهداشت این فناوری های جدید

    ـ اصلاح و به روز کردن آیین نامه های مربوط به مواد شیمیایی و تاکید بر خطرات جدیدی از مواد شیمیایی که تاکنون مدنظر قرار نگرفته اند به منظور کاهش ریسک مواجهه کارگران با این مواد

    ـ اصلاح شیوه های اشتغال کارگران اعم از نوع قراردادها و محیط های کاری به نحوی که بتوان از این طریق استرس شغلی و فشارهای روانی کارگران شاغل در صنایع را کاهش داد.

    ـ توجه ویژه به قشر زنان شاغل در صنعت و تدوین آیین نامه هایی برای بهبود شرایط اشتغال زنان.

    سجاد موسوی
    کارشناس بهداشت حرفه‌ای
    روزنامه جام‌جم ( www.jamejamonline.ir )
    برخی زندگی می کنند که کار کنند برخی نیز کار می کنند تا زندگی کنند، اما هیچ کس نباید به خاطر کار از زندگی محروم شود اما این اتفاقی است که بسیار رخ می دهد؛ آنقدر زیاد تا سرانجام برخی به فکر افتادند روزی را برای حفظ جان و سلامت کارگران اختصاص دهند.

    برخی زندگی می کنند که کار کنند برخی نیز کار می کنند تا زندگی کنند، اما هیچ کس نباید به خاطر کار از زندگی محروم شود اما این اتفاقی است که بسیار رخ می دهد؛ آنقدر زیاد تا سرانجام برخی به فکر افتادند روزی را برای حفظ جان و سلامت کارگران اختصاص دهند.

    سلامت زیستن در محیط کار، حق اولیه هر انسان است. این شعار روز جهانی بهداشت حرفه ای در سال ۲۰۰۹ بود، اما آمارها چیز دیگری می گویند.

    در جهان بیشتر مخاطرات محیطی از صنعت، کشاورزی و حمل ونقل ناشی می شود. استاندارد نبودن محیط کار و رعایت نکردن اصول ایمنی و بهداشت حرفه ای یکی از مهم ترین عواملی است که سلامت کارگران را به خطر می اندازد.

    متاسفانه این موضوع در کشورهای در حال پیشرفت شدیدتر است، به طوری که مرگ های شغلی در کشورهای در حال توسعه ۵ برابر کشورهای صنعتی است.

    بیش از ۵۰ درصد افراد بزرگسال در محیط کار خود به نحوی در معرض یکی از عوامل زیان آور شیمیایی، فیزیکی، بیولوژیک، ارگونومیک یا استرس های روانی و فشار کار بیش از حد قرار دارند، بنابراین اعمال بهداشت حرفه ای می تواند نقش اساسی در تامین یک زندگی سالم و بارور را برای جوامع فراهم کند. در کشور ما به دلیل رعایت نشدن اصول ایمنی و بهداشت حرفه ای، مخاطرات زیادی سلامت کارگران را تهدید می کند.

    در هر ۱۵ ثانیه ۱۶۰ کارگر در جهان دچار حادثه شغلی می شوند و هر ۱۵ ثانیه یک کارگر بر اثر حوادث ناشی از کار در کل دنیا جان خود را از دست می دهد.

    براساس آمار سازمان جهانی بهداشت، هر ساله حدود ۱۶۰ میلیون بیماری شغلی جدید گزارش می شود که خسارات ناشی از آنها ۵۰۰ میلیارد دلار برآورد شده است و نیز ۶۸ تا ۱۵۷ میلیون مورد بیماری شغلی بر اثر تماس های شغلی، سلامت جهان را به مخاطره می اندازد. بار مالی ناشی از جبران خسارت ها، خدمات درمانی و سلامت، خدمات توانبخشی و از کارافتادگی بسیار سنگین است که این بار مالی تنها برای حوادث ناشی از کار معادل ۴ درصد تولید ناخالص داخلی جهانی است. در کشورهای در حال توسعه، این میزان به بیش از ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی می رسد.

    ● بدن های بیمار

    صداهای بلند، بخار مواد شیمیایی، پرتوها، گرما و سرمای محیط، مواد رادیواکتیو، امواج مغناطیسی، مواد حساسیت زا و عوامل متعدد دیگر که در محیط کار وجود دارند می توانند سلامت کارگران را به خطر اندازند. این عوامل می توانند مشکلات مختلفی ازجمله سرطان ها، کاهش شنوایی، بیماری های تنفسی، اسکلتی ـ عضلانی، قلبی ـ عروقی، تولیدمثلی و ناراحتی های پوستی و روانی را برای فرد ایجاد کنند. دستگاه تنفسی یکی از نقاطی است که در معرض آسیب های شدید ناشی از محیط کار ناسالم قرار دارد. در دنیا حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد مردان (۶۴ ـ ۱۵ ساله) در طول زندگی کاری خود در معرض آسم و سرطان های ریوی هستند که شایع ترین سرطان شغلی محسوب می شود. تنفس دائمی ذرات معلق موجود در محیط های بسته که اکثرا در فضای کارخانه ها رخ می دهد، دومین علت بروز بیماری های تنفسی است.

    کمردرد یکی دیگر از مشکلات شایع ناشی از کار است. بیشتر شاغلان حدود ۸ ساعت یا یک سوم اوقات روز خود را به کار اختصاص می دهند. از آنجا که معمولا طی این مدت وضعیت بدنی ثابت و یکنواختی دارند یا به طور دائم در معرض آلاینده های محیطی هستند، پس از چند سال مستعد ابتلا به انواع بیماری ها می شوند. به همین دلیل است که کمردرد شایع ترین بیماری شغلی است و تقریبا ۸۰ درصد کارمندان ادارات و ۴۵ درصد کارگران مبتلا به این مشکل هستند.

    گوش ها نیز از آسیب های شغلی در امان نیستند. قرار گرفتن در معرض صداهای بلند و دنباله دار به مدت طولانی باعث از دست دادن شنوایی می شود. در محیط های کار باید از صداهای بلندتر از ۸۵ دسی بل دوری کرد. جالب است بدانید لازم نیست حتما در کارخانه ای صنعتی این موضوع رخ دهد، حتی در کشاورزی نیز این مساله پیش می آید. تراکتورهای بدون محفظه کاهش دهنده صدا اغلب نزدیک ۱۰۰ دسی بل صدا ایجاد می کنند. این در حالی است که تراکتورهای قدیمی بدون حفاظت کننده های مناسب در مقابل صدا هستند و معمولا سطح صدا و لرزش را افزایش می دهند.

    البته مشکلات صدای بلند تنها به گوش ها ختم نمی شود. انواع صدایی که از ماشین های خط تولید ناشی می شود تنها به گوش آسیب نمی رسانند بلکه اثرات نامطلوبی روی اندام های مختلف بدن انسان وارد می کنند. عوارضی مانند زیاد شدن ضربان قلب، بالا رفتن مصرف اکسیژن بدن، زیاد شدن تنفس، ناراحتی های گوارشی، اختلالات عصبی و روانی، برهم زدن تمرکز فکری و کاهش بازدهی کار، همگی از عوارضی است که صداهای بلند می توانند ایجاد کنند.

    ● علم در خدمت کارگران

    افزایش حوادث و بیماری های ناشی از شغل که منجر به تهدید سلامت کارگران می شود، موجب گسترش رشته ای تخصصی در علم پزشکی به نام طب کار شد. در علم طب کار فقط فرد کارگر مورد نظر نیست، بلکه اعضای خانواده او نیز باید تحت پوشش درمانی قرار گیرند. حیطه فعالیت طب کار بسیار وسیع بوده و ماحصل آن سلامت نیروی کار و افزایش بهره وری و در نتیجه افزایش تولید است.

    زنده ماندن و سالم زندگی کردن اولین نیاز و حق هر انسانی است، اما هنوز هر ساله میلیون ها نفر انسان اعم از زن و مرد به علت حوادث و بیماری های ناشی از کار از حقوق خود محروم می شوند

    متخصصان علم طب کار، پس از طی کردن ۷ سال دوره پزشکی عمومی، با گذراندن آزمون دستیاری، مشابه دیگر رشته های تخصص پزشکی وارد دوره دستیاری شده و ۳ سال کامل با انواع مشاغل و پروسه های کاری و عوامل زیان آور فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی، روانی و ارگونومی در محیط های کاری و بیماری های ناشی از آنها، پیشگیری و درمان آن بیماری ها و نیز مباحثی چون آمار و اپیدمیولوژی، آموزش بهداشت و... به صورت تئوری و عملی آشنا می شوند. از سال ۱۳۷۳ رشته طب کار نیز در دانشگاه علوم پزشکی تهران جای داده شد، اما بیشتر این فارغ التحصیلان به دلیل نیاز آموزش در دانشگاه، جذب دانشگاه شدند و مابقی نیز به دلیل ابهام در تعریف ردیف شغلی سرگردان هستند. در حال حاضر قوانین، حمایت کافی از پزشکان طب کار ندارند. به همین دلیل پزشکان طب کار اگر در کارخانه ای مشغول کار شوند، دچار تضاد شغلی هستند.

    پزشک بنابر وظیفه شغلی و انسانی خود موظف به حمایت از کارگر است. از سوی دیگر او حقوق خود را از کارفرما می گیرد و اگر رضایت او تامین نشود امکان ادامه کار میسر نیست. این تضاد موجب می شود هم کارگر و هم کارفرما نسبت به حقوق خود ناآگاه بمانند.

    ● روزی برای کار سالم

    زنده ماندن و سالم زندگی کردن اولین نیاز و حق هر انسانی است، اما هنوز هر ساله میلیون ها نفر انسان اعم از زن و مرد به علت حوادث و بیماری های ناشی از کار از حقوق خود محروم می شوند. فوت و آسیب های ناشی از کار هزینه های سنگینی را بر دوش دولت ها می گذارد؛ بویژه در کشورهای در حال توسعه که تعداد زیادی از کارگران در مشاعل پرخطر از قبیل کشاورزی، استخراج معدن و... کار می کنند.

    استاندارد نبودن محیط کار و رعایت نکردن اصول بهداشت حرفه ای، سلامت کارگران را با خطر مواجه می کند، به طوری که مرگ های شغلی در کشورهای در حال توسعه ۵ برابر کشورهای صنعتی است. سلامت شاغلان به عنوان اقشار آسیب پذیر و ارکان مهم سلامت کشور باید مورد توجه خاص قرار گیرد. سیاستگذاری درست دولت ها می تواند باعث استفاده صحیح از این خدمات و رفع نیازمندی مردم در این زمینه شود.

    از سال ۲۰۰۳ میلادی، ۲۷ آوریل مصادف با ۸ اردیبهشت توسط سازمان بین المللی کار، به عنوان روز جهانی ایمنی و سلامت محیط کار اعلام شده است. این روز فرصت مناسبی است تا اذهان عمومی نسبت به موضوع ایمنی محیط کار حساس شوند و این مقوله در جراید و رسانه ها به چالش کشیده شود. در این روز ضمن ارج نهادن به زحمات قشر زحمتکش کارگر می توان به فراهم آوردن زمینه های علمی، پژوهشی و کاربردی برای شناسایی مخاطرات شغلی، اجرای روش های صحیح کنترل و ارتقای سطح سلامت نیروی انسانی اقدام کرد.

    این روز فرصت مناسبی برای، تبادل نظرات و بهره گیری از تجربیات و مطالعات صاحبنظران در این خصوص است.

    ● سلامت شاغلان، انگیزه شغلی

    سلامت شاغلان به عنوان ارکان مهم سلامت کشور باید مورد توجه خاص همه مدیران، کارفرمایان و سازمان ها قرار گیرد. پیشگیری از حوادث و بیماری های شغلی، جلوگیری از کاهش منابع مادی و انسانی را در بردارد. از سوی دیگر، این اقدام موجب کاهش فشارهای روانی و در نتیجه استفاده بهینه از نیروی انسانی موجود می شود. فراموش نکنیم ایجاد انگیزه، نشاط و سلامت نزد نیروی کار به افزایش کیفیت محصولات، بهره وری و فرآیند مدیریت منجر می شود. به کارگیری فناوری های ایمن تر در فرآیند تولید، معمولا با مصرف انرژی کمتر همراه می شود که این مساله تولید آلودگی کمتر و مواد زاید کمتر را در بردارد و از سوی دیگر سلامت شاغلان نیز کمتر مورد مخاطره قرار می گیرد.

    از سوی دیگر حضور متخصصان بهداشت حرفه ای در صنعت، می تواند مخاطرات ناشی از مسائل شغلی را به حداقل برساند.

    ● ضرورت توانمندسازی

    در حوادث شغلی، عامل انسانی مهم ترین نقش را در بروز حادثه دارد و حدود ۸۵ درصد حوادث در نتیجه مستقیم خطاها و اشتباهات انسانی به وقوع می پیوندد. به همین سبب سازمان های جهانی معتقدند اولین گام در مقابله با مخاطرات محیط کار، آگاه نگه داشتن کارگران است. در کشور ما ۷۰ درصد نیروی کار کشور غیرماهر است. بر اساس آمار، ۸۵ درصد جویندگان کار هم مهارت لازم را ندارند. این مساله خود موجب افزایش بروز حوادث حین کار می شود. بر اساس ماده ۹۳ قانون کار در کارگاه های بیشتر از ۲۵ نفر کارگر، کارفرما مکلف به تشکیل کمیته ای به نام کمیته حفاظت فنی و بهداشت کار در کارگاه است. مسوول حفاظت فنی باید ترجیحا از فارغ التحصیلان رشته حفاظت فنی و ایمنی کار و مسوول بهداشت حرفه ای از فارغ التحصیلان بهداشت حرفه ای مورد تایید مرکز بهداشت شهرستان باشد.

    شاید این اقدامات در نگاه اول برای کارفرما تنها ایجاد هزینه باشد اما با سرمایه گذاری در بخش ایمنی با نگاه ویژه به قشر کارگر می توان هزینه، ضرر و زیان کشور به واسطه حوادث و مشکلات را کاهش داد. در کشورهای پیشرفته صنعتی، ایمنی، یک سرمایه گذاری پرسود و با سود برگشتی زیاد تلقی می شود؛ به طوری که معمولا ۴ تا ۵ درصد تولید ناخالص ملی این کشورها به مقوله ایمنی اختصاص دارد.این موضوع باعث شده تا هزینه این کشورها در حوادث به مراتب پایین تر از سایر کشورها باشد.

    علی اخوان بهبهانی
    روزنامه جام‌جم ( www.jamejamonline.ir )
    در حاشیه طرح کاهش ساعات کاری

    سال ها قبل زمانی که فرانسه از یک دوره بیکاری شدید رنج می برد سیاست گذاران این کشور برای کاهش نرخ بیکاری ایده ای جدید را اجرا کردند. آن ها دستور دادند که ساعات کاری در طول هفته کاهش یابد.

    این ایده برای کسانی که اعتقاد داشتند وقتی کسی شغل به دست می آورد فرد دیگری شغل خود را از دست می دهد منطقی به نظر می آمد. آن ها فکر می کردند که با کاهش تعداد ساعاتی که هر کس قانونا می تواند کار کند مشاغل جدیدی ایجاد می شود.

    قطعا فرانسه تنها کشوری نبود که به ناکارآیی به عنوان روشی برای ایجاد شغل نگاه می کرد. در ایالات متحده، اورگون و نیوجرسی مدت ها قبل قانونی به تصویب رسید که افراد را ملزم می کرد بنزین زدن را به متصدیان پمپ بنزین بسپارند. منطق این بود که اگر خود صاحب اتومبیل باک بنزینش را پر نکند طبیعتا بسیاری از افراد منطقه می توانند به عنوان متصدی پر کردن باک در پمپ بنزین ها استخدام شوند. حتی مدت ها قبل از این که اقدامات کاهش بهره وری در فرانسه و ایالات متحده آمریکا اتفاق بیفتد، لودیت های قرن نوزدهمی از پیشرفت های تکنولوژیکی ممانعت می کردند تا دستمزدهای نساجی را بالا نگه دارند.

    اکنون، که بیکاری در ایالات متحده بسیار بالا است، دین بیکر اقتصاددان لیبرال با کوین هاست اقتصاددان محافظه کار متحد شده تا مدرن ترین مفهوم لودیت وار را به عالم سیاست گذاری وارد کند. این دو نفر، طرح نبوغ آمیز! «تسهیم کار» (work sharing) را ارائه کرده اند. بیکر و هاست معتقدند «تحت یک برنامه تسهیم کار، سیاست دولت بنگاه ها را تشویق می کند تا یک مشکل کوچک را بین تعداد زیادی از کارکنان تقسیم کنند. در ترتیبات معمول، ساعات کاری یک کارگر در طول هفته حدود ۲۰ درصد و حقوق وی حدود ۴ درصد کاهش پیدا می کند». این در حالی است که با اندکی مطالعه می توان دریافت که بیکاری به این که چند نفر دنبال کار می گردند هیچ ربطی ندارد؛ اما ظاهرا ایده های بد هرگز نابود نمی شوند.

    نکته مهم در این بین آن است که سیاست هایی که لودیت ها سال ها قبل دنبال می کردند و بیکر و هاست اکنون دوباره معرفی می کنند آنچه به خلق شغل می انجامد را مختل می کند. خلق شغل در واقع تابع سرمایه گذاری است و هر جا که سرمایه گذاری زیاد باشد شغل هم ایجاد می شود. متاسفانه طرح بیکر و هاست با ترساندن سرمایه گذاران باعث می شوند که کسانی که در یک بازار بی نشاط دنبال کار می گردند، از این پس وضعیت سخت تری را در پیش داشته باشند.

    این یک حقیقت متناقض است که کسب و کارهای موفق، دقیقا به خاطر موفق بودن، به دنبال راه هایی هستند تا به جای خلق شغل، مشاغل را نابود کنند. در واقع، از این جا که بدون سود هیچ سرمایه گذاری وجود ندارد کسب و کارهایی که بتوانند با تعداد کمتری نیروی کار، عملکرد بهتری داشته باشند می توانند سرمایه گذاران را به خود جلب کنند.

    البته نباید این نکته را نادیده گرفت که تمایل کسب و کارهای موفق به نابود کردن مشاغل در نهایت به تحریک اقتصاد و خلق شغل می انجامد. مثلا لوییس گرستنر مدیر اجرایی سابق ای بی ام به محض ورود به این شرکت ۶۰۰۰۰ نفر را تعدیل کرد، اما تا آخر دوران تصدی اش ۶۵۰۰۰ شغل جدید خلق شد. همانطور که از رونق گرفتن سهام ای بی ام در زمان مدیریت گرستنر مشخص است، تعدیل نیرو باعث شد که سرمایه گذاری بیشتری در شرکت صورت پذیرد و همین سرمایه گذاری به نوبه خود به افزایش استخدام این شرکت منجر شد.

    دوم آنکه نیروی کار اضافی یک شرکت برای شرکت دیگر حکم گنج را دارد. درست است که از دست دادن شغل برای هر کس سخت است، اما فرصت خوبی را برای نیروی کار ماهری که به کار در دستمزدهای پایین تر تمایل دارد و برای کارفرما که می تواند دستمزد کمتری بپردازد به وجود می آورد. یکی از دلایلی که رکودها این قدر کوتاهند به خاطر این است که کمپانی ها کارگرانی را که کمترین بهره وری را دارند تعدیل می کنند و کمپانی های کارآفرین کوچکتر این افراد را به کار می گیرند.

    طی این روند هر دو طرف منفعت به دست می آورند. کمپانی های کوچکتر می توانند افرادی که کیفیت بهتری دارند را با قیمت نسبتا کمتری استخدام کرده و کارگران تازه استخدام شده مشتاقند که اشتباهات قبلی که باعث تعدیل شدنشان شده را تصحیح کنند یا با کسب موفقیت در شغل جدید، خود را به اثبات برسانند.

    بیکر و هاست برای تکمیل برنامه تسهیم کار خود پیشنهاد کرده اند تا دولت فدرال برای بنگاه هایی که حتی کم ارزش ترین کارکنان خود را حفظ می کنند یک اعتبار مالیاتی در نظر بگیرد. شاید این سیاست در نگاه اول خیرخواهانه به نظر برسد، اما نمی تواند به بنگاه هایی که می خواهند نیروی کار استخدام کنند، اما قدرت پرداخت دستمزدهای رایج را ندارند کمکی کند. واضح است که اعتبار مالیاتی مورد نظر بیکر و هاست هزینه استخدام نیروی کار را به نحو غیر عادی بالا نگاه می دارد و از رشد یافتن شرکت ها جلوگیری می کند.

    جان تامنی
    مترجم: دومان بهرامی راد
    منبع: فوربس
    روزنامه دنیای اقتصاد ( www.donya-e-eqtesad.com )
    دولت آمریکا میلیاردها دلار صرف بهبود وضعیت شرکت های دچار دردسر کرده است. آیا اکنون زمان آن است که عمو سام در شرکت های جدید کارآفرین نیز سرمایه گذاری کند؟

    دولت آمریکا میلیاردها دلار صرف بهبود وضعیت شرکت های دچار دردسر کرده است. آیا اکنون زمان آن است که عمو سام در شرکت های جدید کارآفرین نیز سرمایه گذاری کند؟ پروفسور جاش لرنر در کتاب خود تحت عنوان بلوار رؤیاهای در هم شکسته: چرا تلاش های دولت برای ارتقای کارآفرینی و سرمایه گذاری های مشترک شکست خورده است – و چه کاری باید در این خصوص انجام داد، به نقش محدود دولت در این عرصه پرداخته است. مفاهیم کلیدی عبارتند از:

    ▪ حمایت دولت از کسب و کارهای کارآفرین می تواند باعث رشد اقتصادی و حمایت از صنعت در حال چالش سرمایه گذاری های مشترک شود.

    ▪ برای هر گونه مداخة موفق دولتی، تلاش های شکست خوردة زیادی وجود دارند که میلیاردها دلار پول مالیات دهندگان را از بین می برند.

    ▪ دولت می تواند به دو طریق کمک کند: تضمین این که محیط اقتصادی نسبت به فعالیت کارآفرینی مهیا باشد و سرمایه گذاری های مستقیم صورت بگیرند.

    ▪ ادبیات تحقیق دانشگاهی در این عرصه به شدت متفرق و پراکنده است.

    در این مقاله با جاش لرنر مصاحبه شده که در ادامه آمده است:

    ▪ پرسش: چرا این کتاب برای دوران کنونی مناسب است؟

    ـ لرنر: دو رخداد وجود دارند که این کتاب را مشخصاً برای دوران فعلی کارآمد ساخته است.

    ۱) آگاهی زیادی از جانب بسیاری از دولت ها نسبت به نیاز به بنگاه های با پتانسیل بالا به وجود آمده که به رشد و توسعه پس از پشت سر گذاردن بحران منجر خواهد شد. بحران مالی درها را به روی مداخلات گستردة دولتی در اقتصادهای جهان باز کرده که در آنها، دولت به عنوان یک سرمایه گذار مشترک عمل می کند. اما این تلاش ها متمرکز بر بنگاه هایی هستند که بیشترین دردسر را دارند و مدیریتشان بسیار ضعیف می باشد. از آن جا که بسیاری ملت ها بر این باورند که این دوران استثنایی نیازمند بودجه های کلان دولتی است تا از آنها برای مداخلات اقتصادی شود، آیا نباید این تلاش ها حداقل به گونه ای طراحی شوند که باعث ارتقای کسب و کارهای جدید گردند؟

    ۲) در بسیاری از کشورها، صنعت سرمایه گذاری های مشترک، از حیات شرکت هایی حمایت می کند که برای بقا می جنگند. این صنعت تلاش کرده تا از سرمایه گذاری های صورت گرفته پس از سال ۲۰۰۰ به سود خوبی دست یابد. بسیاری از سرمایه گذاران ادامة این گونه سرمایه گذاری ها را زیر سؤال برده اند. اما با توجه به نقش مهمی که سرمایه گذاری مشترک در ارتقای نوآوری ایفا می کند، طبیعی است که در قبال نقش دولت در تضمین بقای این صنعت متعجب باشیم. در واقع، دولت های مختلف از لندن گرفته تا دهلی نو، ابتکارات خود را در خصوص سرمایه گذاری مشترک طی چند ماه اخیر اعلام کرده اند.

    ▪ پرسش: چرا برای کارآفرینی و سرمایه گذاری مشترک، به تشویق دولت نیاز است؟ آیا بروکرات ها باید کنار گذارده شوند؟

    ـ پاسخ: کارآفرینی کسب و کاری است که در آن بازده فزاینده ای وجود دارد. به زبان دیگر، اگر ۱۰ کارآفرین هم کنار هم باشند، باز هم تأسیس یک کسب و کار نوپا راحت تر است. به طرق گوناگونی، بنیان گزاران و سرمایه گذاران مشترک از همتایان خود سود می برند.

    مثلاً، اگر کارآفرینان قبلاً در بازار فعال باشند، آنگاه سرمایه گذاران، کارکنان و واسطه هایی همچون شرکت های حقوقی و ارایه کنندگان اطلاعات و بازارهای وسیع تر سرمایه، احتمالا به دنبال فرآیند سرمایه گذاری ها و استراتژی های مشترک، تأمین مالی، حمایت و ساز و کارهای خروج هستند که مورد نیاز می باشند. در فعالیت های مرتبط با کارآفرینی و سرمایه گذاری مشترک، اقدامات یک گروه می توانند برای گروه های همتا مفید باشند. در این شرایط است که دولت می تواند نقش بسیار مثبتی را به عنوان یک کاتالیزور ایفا کند. این موضوع از طریق نمونه های بسیاری از مداخلات دولتی حمایت شده که رشد یک بخش سرمایه گذاری مشترک را هدف قرار داده اند.

    ▪ پرسش: مشخصاً، دولت چگونه می تواند رشد کارآفرینی را ترغیب نماید؟ از طریق کاهش مالیات، تحقیقات، دسترسی به اطلاعات، مصونیت ها و غیره؟

    ـ پاسخ: سیاست هایی که دولت برای ترغیب سرمایه گذاری مشترک و فعالیت کارآفرینی به کار می گیرد، در دو دستة گسترده قرار دارند: آنانی که تضمین می نمایند محیط اقتصادی برای فعالیت کارآفرینی و سرمایه گذاری مشترک مساعد است و آنانی که مستقیماً در شرکت ها سرمایه گذاری می کنند.

    ۱) لازم است تضمین گردد که کارآفرینی خودش یک گزینة جذاب است. در بسیاری موارد، رهبران دولتی ایجاد یک محیط مناسب را نادیده می گیرند. چنین تلاش هایی برای ایجاد یک فضای مناسب برای کارآفرینی، دارای ابعاد گوناگونی است. تضمین این امر که ایده های خلاق بتوانند به راحتی از دانشگاه ها و لابراتوارهای دولتی منتقل شوند، اهمیت بسیار زیادی دارد. البته، بسیاری از کارآفرینان دارای سمت های سازمانی هستند نه دانشگاهی. مطالعات نشان می دهند که برای این گونه افراد، جذابیت کارآفرینی، با توجه به سیاست های مالیاتی بسیار حساس است. همچنین مهم است تضمین گردد که قانون به شرکت ها اجازه می دهد تا قراردادهای لازم را منعقد کنند – مثلاً با تأمین کنندگان مالی بالقوه یا یک منبع فن آوری – و این که بتوان این گونه قراردادها را اجرا کرد.

    ۲) نقش دولت مداخلة مستقیم در فرآیند کارآفرینی است. اما این برنامه ها باید با دقت انجام شوند تا اثربخش باشند. در میان حوزه های کلیدی موفقیت، می توان به این موارد اشاره کرد:

    ـ اطمینان از این که بازار در زمان ارایة یارانه ها برای تهییج نوآوری و سرمایه گذاری مشترک، تعیین مسیر می کند.

    ـ درک نیاز به پیوندهای قوی با کارآفرینان و سرمایه گذاران مشترک به جای تمرکز صرف بر فعالیت های داخلی.

    ـ آگاهی از وسوسة افراد و سازمان ها برای سود رساندن به خودشان به جای خدمات اجتماعی.

    ▪ پرسش: وقتی دولت ها تلاش می کنند رشد سرمایه گذاری مشترک و کارآفرینی را افزایش دهند، چگونه ممکن است به بی راهه بروند؟

    ـ پاسخ: به هنگام توسعة فعالیت های مشترک، دو مسئله پیش روی دولت ها وجود دارند.

    ۱) آنها ممکن است آنها کاملاً اشتباه کنند: تخصیص بودجه و کمک به شکلی نابجا و حتی بدتر، به شکلی معکوس. تصمیماتی که ممکن است در یک نهاد دولتی یا قانونگزار قابل قبول به نظر ربسند، از نظر کارآفرینان و حامیانشان چنین نباشد.

    اقتصاددانان نیز بر مسئلة دوم تمرکز کرده اند که مبتنی بر نظریة قانونگزاری است. این موارد حکایت از آن دارند که نهادهای خصوصی و دولتی اقدام به سازماندهی یارانه های مستقیم و غیرمستقیم می کنند. مثلاً، برنامه هایی که به دنبال ارتقای کارآفرینی هستند، ممکن است در عوض باعث ارتقای قدرت قانونگزاران شوند.

    ▪ پرسش: شما فصلی را به حوزة بودجه و ثروت اختصاص داده اید که می دانم یک موضوع جذاب برای شما است. آیا آنها منبعی مناسب برای کمک دولت به تلاش های کارآفرینی هستند؟

    ـ پاسخ: در این کتاب، من یک موضوع ویژه و البته بسیار ملموس را مد نظر قرار داده ام یعنی بودجه و ثروت. بودجه می تواند به همان صورت سرمایه گذاری دولت در دارایی های مختلف مالی باشد. این مؤسسات رشد قابل توجهی را تجربه کرده اند. این امر می تواند باعث رشد کارآفرینی به دلیل حجم بالای منابع سرمایه و چشم انداز بلند مدت آن شود. مطمئناً انجام این کار ساده نیست. چالش های بسیاری در قبال این موضوع وجود دارند که در عرصة کارآفرینی نیز به نوعی شاهد آنها بوده ایم. البته سازمان ها باید تلاش خود را در خصوص انجام دهند و بتوانند حتی در زمان وجود چالش نیز به خوبی از هدایت این امر برآیند.

    ۱) سازمان ها با موشکافی های سیاسی به ویژه در اروپا و آمریکا مواجه هستند. اگرچه این حوزه بخشی از مبحث اقتصادی به مدت بیش از نیم قرن بوده است اما با این وجود نگرانی های زیادی در خصوص آن وجود دارد. البته رشد این بودجه ها در سالیان اخیر و نقش آنها در معاملات، باعث جلب توجه به آنها و البته افزایش نگرانی های عمومی شده است.

    موشکافی دقیق حکایت از آن دارد که بسیاری از انتقادها در این عرصه فقط گمراه کننده هستند اما حتی برداشت های مسئله ساز نیز می توانند اجرا نقش های آنها را دشوار سازند.

    ۲) چالش اصلی در ارتباط با نیاز به بازده مناسب سرمایه گذاری است. گروه ها به ویژه گروه های بزرگ، باید تلاش کنند تا حجم موضوع را به کمک فرمول های ریاضی مشخص کنند. استراتژی هایی که برای یک مجموعة کوچک جذاب هستند، برای مجموعه های بزرگ تر کفایت نمی کنند. این مسئله زمانی اهمیت ویژه ای می یابد که سرمایه گذاری بر پروژه های کارآفرینی و خصوصی مطرح هستند.

    ▪ پرسش: آیا به تحقیق بیشتری در این عرصه نیاز است؟

    ـ پاسخ: متأسفانه ادبیات تحقیق دانشگاهی در این عرصه بسیار پراکنده و متفرق است. اقتصاددانان اخیراً به موضوع ارتقای کارآفرینی پرداخته اند. بر خلاف دیگر ارتباطات دولتی که برای رشد اقتصادی طراحی شده اند مانند خصوصی سازی، برنامه های ارتقای کارآفرینی توجه زیاد اقتصاددانان را به خود جلب ننموده اند. نه تنها مبانی تئوریک آنها کمتر توسعه یافته اند بلکه مطالعات تجربی نیز کمتر انجام شده اند. در حالی که موضوعات مرتبط – همچون تأثیر یارانه های تحقیق و توسعه – توجه بیشتری را به خود جلب کرده اند، پاسخ های قطعی و روشن به ندرت در قبال این موضوع یافت می شود.

    بنابراین فرصت مهمی برای تحقیق بیشتر دربارة موضوعاتی وجود دارد که امید می رود طی سال های آینده روشن شوند. در عین حال، این مسایل پیچیده بوده و احتمالاً به راحتی منجر به پاسخ نمی شوند. سیاست گذاران با این چالش مواجه هستند که باید گزینه های مختلفی را مد نظر قرار دهند. اغلب روشن نیست که چگونه تغییرات پیشنهادی در تعامل با یکدیگر خواهند بود. به علاوه، هیچ دستورالعمل روشنی وجود ندارد که تشریح کند کدام تغییرات دارای تأثیرات مطلوب هستند و احتمالاً تحقیقات دانشگاهی نیز به سرعت انجام نخواهند شد.

    مرجع: sean silverthorne
    خانه کارآفرینان ایران ( www.karafariny.com )
    ایده کارآفرینی اجتماعی ریشه در مسئولیت و پاسخ دهی دارد. آن عبارت و اصطلاح خوبی است که در زمان ما مطالعه گردیدو ترکیبی است از ماموریت اجتماعی با کسب و کار، نوآوری و تعیین کننده ارتباط آنها با هم است مثل آنچه در دره سیلیمکون اتفاق افتاده است.

    ایده کارآفرینی اجتماعی ریشه در مسئولیت و پاسخ دهی دارد. آن عبارت و اصطلاح خوبی است که در زمان ما مطالعه گردیدو ترکیبی است از ماموریت اجتماعی با کسب و کار، نوآوری و تعیین کننده ارتباط آنها با هم است مثل آنچه در دره سیلیمکون اتفاق افتاده است. اکنون به طور قطع زمان برای رویکرد کارآفرینانه درباره مسائل اجتماعی بسیار مناسب تر است. برخی از تلاش های بشر دوستان و دولت مردان بر خلاف انتظارمان به نتیجه نرسیده است. اغلب نهادهای بزرگ اجتماعی ناکارآمد و غیر پاسخگوبه نظر می آیند. لذا زمان آن فرا رسیده است که کار آفرینان اجتماعی مدل های جدیدخود را درقرن جدیدرو کنند و ارئه دهند. زبان کارآفرینی اجتماعی ممکن است جدید باشد، اما آن یک پدیده نیست. همواره کارآفرینان اجتماعی وجود داشتند اگرچه تا کنون به این نام شناخته نشده باشند. آنها برخی از نهادها را که امروزه برای ما امری بدیهی است تاسیس نمودند. نام جدید برای رفع کدورت های محدوده این بخش مهم است. علاوه بر این، برای نوآوری بنگاه های غیر انتفاعی، کارآفرینی اجتماعی می تواند شامل ایجاد بنگاه هایی با اغراض اجتماعی باشد مانند تاسیس بانکهای توسعه جامع که غیر انتفاعی هستند، و تشکیل سازمانهای ترکیبی انتفاعی و غیر انتفاعی. زبان و ادبیات جدید به انتشار نقش این حوزه کمک می کند. کارآفرینان اجتماعی به روش های موثر برقراری ارایه ماموریت های اجتماعی خود نظر می کنند.

    به هر حال مفهوم کارآفرینی اجتماعی به نفع عامه نظر دارد، اما برای افراد مختلف دستاوردهای مختلف در پی دارد که همین موضوع می تواند اغوا کننده باشد. برخی از شرکتهای با این نام و القاب منحصراً با شروع سازمان های غیر انتفاعی برای سود وارد صحنه می شوند. برخی دیگر این مفهوم را برای توصیف هر فردی که یک سازمان غیر انتفاعی را کلید می زند بکار می برند. بعضی دیگر این مفهوم را در اشاره به مالکان کسب و کارها یکه مسئولیت پذیری اجتماعی را در عملیات هایشان ادغام می نمایند بکار می برند. سئوال اینجاست و.اقعاً معنی کار آفرینی اجتماعی کدام است؟ چه چیزی لازم است تا یک فرد را بتوان کارافرین اجتماعی نامید؟ در پاسخ این سئوالها ما لاجرم باید از خود واژه کارآفرین شروع کنیم.

    ▪ ریشه های کلمه کارآفرین: در عرف، وجود یک کارافرین با شروع یک کسب و کار همراه است، اما این خیلی کاربرد نابجایی برای واژه ای است که از غنای تاریخی برخوردار بوده و معنای بسیار والایی می تواند داشته باشد. واژه کارآفرین ریشه در ادبیات اقتصادی فرانسه در قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی دارد. به زبان فرانسه، آن به معنی هر فردی است که متعهد می شود تا انجام پروژه و فعالیتی را تقبل کند. به ویژه آن برای شناسایی افراد فعالی که تشویق گردیدند برای پیشرفت اقتصادی از طریق یافتن روشهای جدیدتر و بهتر انجام کارها عمل نمایند بکار گرفته می شود. یکی از مشهورترین اقتصاددانان فرانسوی که اعتبار زیادی به این واژه دادو باعث اعتلای مفهوم آن شد"جین باتیست سی" است. سی بیان داشت که کارآفرین موجب تغییر منابع اقتصادی از یک سطح پایین تر به سطح بالاتری از بهره وری گردیده و بازده را افزایش می دهد، پس کارآفرین خلق ارزش می نماید.

    در قرن بیستم، اقتصاددانی که همکاری نزدیک تری با این و.اژه داشت، "ژوزف شومپیتر "بود. او شرح داد که کارآفرینان به عنوان نوآورانی هستند که فرآیند "تخریب خلاق" را تحریک می کنند. در بیانش، عمل کارآفرینان اصلاح یا انقلاب در الگوی تولید تداعی می شود. که آنها این کار را می توانند به روش های مختلف انجام دهند، : از طریق استفاده از یک اختراع یا امکانات تکنولوژیک تازه برای تولید یک محصول و کالای جدید یا تولید یک چیز قدیمی به شیوه جدید، از طریق گشایش منبع جدید مصرف مواد یا منابع یا یک محل فروش جدید برای محصولات.، از طریق سازماندهی مجدد یک صنعت و از این دست. کارآفرینان مورد نظر شومپیتر "عامل تغییر" در اقتصاد هستند. آنها توسط ارایه و پیشنهاد بازارهای جدید یا ایجاد راههای جدید انجام کارها ، اقتصاد را به جلو می رانند. این حقیقتی است که بسیاری از کارآفرینان مورد تعریف باتیست سی و شومپیتر کار خودشان را به وسیله شروع و اغاز یک بنگاه کسب و کار انتفاعی انجام می دهند، اما آغاز یک کسب و کار شرط لازم برای کارآفرینی نیست.به هر حال اقتصاد دانان دیگر ممکن است این واژه را با تفاوت و اختلاف جزیی بیان نمایند. کارافرینان مورد نظر شومپیتر و سی همچنین کاتالیزورها و نوآورانی هستند که باعث پیشرفت پایه های اقتصادی می گردند.

    ▪ تئوریهای جاری کارآفرینی: نویسندگان معاصر در مدیریت و کسب کار یک طیف وسیعی از تئوری های کارافرینی را ارایه دادند. "پیتر دراکر" تئوری خود را با تعریف سی شروع کرد اما با تمرکز بر فرصت آن را تقویت نمود. دراکر اعتقاد ندارد که کارآفرینان باید الزاماً عامل تغییر باشند بلکه آنها تغییرات را به مثابه یک فرصت نگریسته که خود تغییر آفرین است. او می گوید : کارآفرین همواره در جستجوی تغییر است، به آن پاسخ می دهد و ازآنها بهره می برد. توجه به فرصت در کانون تعدادی از تعاریف جدید قرار گرفته است. یک فرصت احتمالاً، به معنی فرصتی برای ایجاد ارزش می باشد. کارآفرینان یک نوع توانایی خاصی دارند که می توانند امکانات را بیش از مشکلات برآمده از تغییرات ببیند. از نظر پیتر دراکر شروع یک کسب و کار برای کارآفرین ضروری و نه کافی است. او به طور ضمنی یاداور می شود که اینگونه نیست که هر کسب و کار جدید کوچک کارآفرینانه باشد یا تداعی کننده کارآفرینی باشد. او مثال زن و شوهری را که شعبه اغذیه فروشی یا رستوران مکزیکی در حومه شهری در امریکا تاسیس کردند رادر این خصوص ذکر می نماید. و می گوید که در این مدل هیچ چیز جدید و نویی وجود نداشته و یا تغییری مشهود نمی باشد. همین موضوع در خصوص سازمان های غیر انتفاعی نیز مصداق می یابد که هر سازمان جدیدی هم سازمان کارآفرین نیست. دراکر همچنین این موضوع را روشن می سازد که کارافرینی لازم نیست یک مشوق انتفاعی داشته باشد. سرانجام او در کتابش به نام" نوآوری و کارآفرینی" یاداور می شود که در تاریخ کارآفرینی هیچ چیزی بهتر از این نیست که یک دانشگاه جدید ایجاد نمود. او سپس شرح می دهد که این موضوع اصلی ترین نوع نوآوری در طول زمان است. "هاوارد استیونسن"، یکی دیگر از تئوری پردازان کارآفرینی از مدرسه بازرگانی هاروارد عنصر تدبیر و کاردانی را به به تعریف فرصت محور افزوده است او مدیریت کارآفرینانه را از دیگر انواع مدیریت تفکیک می نماید. او بعد از معرفی ابعاد زیاد این تفاوت، می گوید که قلب مدیریت تعقیب فرصت است. او دریافته است که کارافرین نه تنها فرصتها را می بیند و تعقیب می نماید بلکه از مدیران بروکراتیک واداری تبری می جوید. کارافرینان منابع دیگران را برای تحقق اهداف کارافرینانه شان به کار می گیرند. ما تعریفی را از کارافرینی ارائه می دهیم که محدود به شروع یک کسب و کار نباشد.

    ● تفاوت های میان کارآفرینان اجتماعی و کارآفرینان تجاری

    ایده ها و تفکرات سی، شومپیتر دراکر و استیونسن به این خاطر جذاب هستند که خیلی آسان در بخش های اجتماعی به کار گرفته می شدند. انها یک قدرت ذهنی و نوعی باور را شرح دادند که می تواند در هر جایی بارز باشد. ما باید فهم مان از کارافرین را بر اساس این تئوریها قوی و تحقیقات پی ریزی نماییم کارافرینان اجتماعی نوعی از کارآفرینان با ماموریت اجتماعی هستند. به خاطر این ماموریت است که آنها با برخی از چالش ها مواجه گردیده بنابراین هر تعریفی در این خصوص بایستی به این امر اشاره داشته باشد. برای کارآفرینان اجتماعی ماموریت اجتماعی دارای صراحت و مرکزیت است. این مساله آشکارا تعیین می کند که کارآفرینان اجتماعی چطور فرصتها را درک نموده و ارزیابی می کنند. پس ماموریت محوری آنان و نه ایجاد رفاه ملاک اصلی قلمداد میگردد. رفاه تنها یک ابزار برای هدف کارآفرینان اجتماعی است. اما بابت کارافرینان تجاری رفاه روشی برای سنجش ارزش آفرینی تلقی می شود. و اصلاً اگر آنها قادر به تغییر منابع به کاربری بهره ورانه اقتصادی آن نباشند، آنان خودبخود از کسب و کار رها می گردند.

    بازارها کامل نیستند، اما در دراز مدت آنها برای این ارزش خصوصی خوب کار می کنند، مخصوصاً در ایجاد ارزش برای مصرف کنندگانی که قادر به پرداخت هستند. توانایی کارآفرین برای جذب منابع ( سرمایه، نیروی کار، ابزار و ... ) در یک بازار رقابتی شاخص خوب برای نشان دادن آن است که بنگاه وی می تواند بهره وری بیشتری از این منابع در قیاس با رقبا داشته باشد. کارآفرینانی که می توانند بیشتر به منابع بپردازند اساساً افرادی اند که می توانند از منابع بیشتر استفاده نموده و ارزش بیشتری خلق نمایند و در بازار تعیین کننده باشند. به خاطر این ارزش افزوده و ارزش ایجاد شده است که مصرف کنندگان تصمیم به پرداخت بهای کالا یا خدمت بیش از هزینه های تولید می گردند. منفعت ایجاد شده شاخص خوبی از ارزشی است که آن ایجاد می کند. اگر کارآفرین نتواند مصرف کنندگان را به پرداخت یک قیمت مناسب برای منفعت ایجاد شده متقاعد کند، این یک شاخص بزرگ دال بر ناکافی بودن ارزش ایجاد شده برای این منبع است. بنگاه هایی هم که ارزش اقتصادی خوبی ایجاد می نمایند قطعاً پول کافی برای جذب منابع مورد نیازشان خواهند داشت.

    بازارها برای کارافرینان اجتماعی کارکرد خوبی ندارند. بازار ها به خوبی ارزش اجتماعی کالاهای عمومی و منافع افرادی را که استطاعت پرداخت ندارند را تامین نمی کنند. این عناصر و عوامل برای کارآفرین اجتماعی ضروری هستند.

    بقا یارشد یک بنگاه اجتماعی شاهدی بر کارآیی و اثر بخشی آن در بهبود وضعیت اجتماعی نمی باشد، ان تنها یک شاخص ضعیف می باشد. کارآفرینان اجتماعی در بازارها عمل می کنند، اما این بازار ها اغلب نظم درست را ایجاد نمی کند. برخی از سازمانها با اغراض اجتماعی برای برخی از خدماتشان حق شارژی می پردازند. آنها برای بخشش، داوطلب شدن و سایر انواع حمایتها رقابت می نمایند. اما نظام این بازارها به طور مکرر با ماموریت کارآفرین اجتماعی تراز نمی گردد. آن بستگی به فردی دارد که بها را پرداخت نموده یا منابع را تهیه می کند بطوریکه باعث انگیزش شان گردیده و نحوه ای را که آنها بتوانند ارزش اجتماعی خلق شده بوسیله بنگاه را محاسبه کنند. این موضوع برای سنجش خلق ارزش اجتماعی متفاوت است. چه مقدار ارزش اجتماعی به وسیله کاهش آلودگی یا همیاری برای سالمندان ایجاد می شود؟ محاسبه این کار نه تنها سخت است بلکه تنازع برانگیز است ( جای بحث دارد ). حتی زمانی که بهبودها می توانند اندازه گیری شوند، اغلب مشکل است که انها برای مشارکت و مداخله همکاری نمایند. آیا میزان کمتر جرم و جنایت در یک ناحیه به خاطر ممانعت ، روش های سیاست گذاری نوین، یا وضعیت اقتصادی بهتر است؟ اندازه گیری و سنجش این موضوع هم دشوار است. کارآفرینان اجتماعی اغلب نمی توانند ارزشی را به خاطر منابعی که به کار می برند به دست بیاورند. چگونه آنها باید بهای منافع ایجاد شده را از افراد بگیرند؟ برای جبران این مساله، آنها اغلب به یارانه ها، هدایا و کمک های داوطلبانه چشم دوخته اند که البته این موضوع خود باعث گل آلود شدن آبها در بازار می گردد. توانایی برای جذب این منابع نوعدوستانه ممکن است بعضی از شاخص های ایجاد ارزش را نزد ( برای ) تامین کنندگان منابع مطرح سازد، اما این یک شاخص قابل اتکا نمی باشد.

    تعریف کارآفرینی اجتماعی : هر نوع تعریفی برای کارآفرینی اجتماعی باید منعکس کننده نیاز برای یک جایگزین برای نظم بازار کسب و کارها ی کارآفرینانه باشد. ما نمی توانیم فرض کنیم که نظام بازار به طور خودکار بنگاه های اجتماعی غیر موثر وناکارآمد را حذف می کند. تعریف زیر ترکیبی است از نظم و پاسخگویی ایجاد ارزش مورد نظر باتیست سی، نوآوری و عامل تغییر بودن از تعریف شومپیتر، تعقیب فرصت از تعریف دراکر و کاردانی و ابتکار مورد نظر استیونسن که در حقیقت تاثیر اجتماعی را در پی دارد.کارآفرینان اجتماعی نقش عوامل تغییر در بخش اجتماعی را به طریق زیر باز می کنند.:

    ▪ اتخاذ ماموریتی برای ایجاد و پایداری ارزش اجتماعی ( نه فقط ارزش خصوصی )

    ▪ شناسایی و تعقیب جدی فرصت های جدید در راستای ماموریت

    ▪ درگیر شد در یک فرآیند نوآوری، سازگاری و یادگیری مستمر

    ▪ عمل و اقذام جسورانه بدن محدود شدن از طزیق منابع جاری

    ▪ نمایش یک حس مسئولانه برای پیامدهای ایجاد شده

    بدیهی است این یک تعریف ایده آل می باشد. رهبران بخش اجتماعی، به طور مشخص، این ویژگی ها را به روشها و درجات متفاوت نمایش می دهند. آنهایی که بیشتر نوآورند و آنهایی که بهبودهای اجتماعی ایجاد می کنند به طور طبیعی به عنوان کارآفرینان برتر هستند. کارآفرینان اجتماعی واقعی از نظر شومپیتر باعث اصلاح یا انقلاب در صنایع شان می گردند. هر بخش از این تعریف مختصر سزاوار آن است تا در آینده مورد دقت بیشتر واقع گردد. اجازه دهید در این قسمت به هر یک از این بخشها توجه کنیم:

    عامل تغییر دربخش اجتماعی: کارآفرینان اجتماعی اصلاح گران و انقلابیونی هستند آنچنان که توسط شومپیتر بیان شد اما با یک ماموریت اجتماعی. آنها تغییرات اساسی را در روش کارهایی که در بخش اجتماعی انجام می شود به عمل می اورند. چشم اندازهای شجاعانه دارند. آنها به طور ریشه ای به دل مشکلات می تازند بیش از درمان علامتی آن. آنها اغلب نیازها را سریعتر از رویارویی با انها تقلیل می دهند. آنها تلاش می کنند تا تغییرات سیستمیک و بهبودهای پایدار ایجاد نمایند. اگر چه ممکن است انها به طور منطقه ای عمل کنند اما اعمالشان به طور بالقوه بهبودهای جهانی را در حوزه های آموزشی، مراقبت های بهداشتی، بهبود اقتصادی، محیط زیست، هنر یا حوزه بخش اجتماعی به همراه خواهد داشت.

    ماموریت برای ایجاد و نگهداری ارزش اجتماعی: این موضوع هسته تمایز ات کارآفرینان اجتماعی را با کارافرینان تجاری تشکیل می دهد. برای یک کارآفرین اجتماعی، داشتن ماموریت اجتماعی یک اصل و پایه است. این یک نوع تعهد و ماموریت در خصوص بهبود اجتماعی است که قابل تنزل به سطح خصوصی نمی باشد. ایجاد منفعت، خلق رفاه، یا خدمات مطلوب مشتریان ممکن است بخشی از مدل باشد، اما این موارد ابزاری برای اهداف اجتماعی هستند و نه یک هدف. کارآفرینان اجتماعی به برگشت فواید اجتماعی بلند مدت نظر دارند. انها خواهان موفقیت سریع هستند. آنها ایجاد بهبودهای دیر پا و با دوام را در سر می پرورانند. و به تاثیر پایدار فکر می کنند.

    شناسایی و تعقیب جدی فرصت های جدید: در جایی که دیگران فقط مشکلات را می بینند، کارآفرینان در همانجا فرصت ها را می توانند مشاهده کنند. کارآفرینان اجتماعی حقیقتاً به وسیله درک یک نیاز اجتماعی تحریک نمی شوند یا از روی دلسوزی و رحم و شفقت، آنها یک چشم انداز درباره نحوه رسیدن به بهبود و توسعه را در سر دارند. آنها سمج، پایدار و مقاوم هستند. آنها الگوها را توسعه می دهند و رویکردهای اجرایی را پیش می گیرند، تغییر ایجاد می کنند، همچنین یاد می گیرند درباره کارهایی که باید انجام دهند و ان چیزهایی که نباید انجام گیرد. قبل از انکه با یک مانع درگیر شوند، آنها از خود می پرسند که چطور می توانند بر این موانع فایق آیند؟ چطور می توان این کار را عملی ساخت؟

    درگیر شدن در یک فرآیند یادگیری و نوآوری مستمر: کارآفرینان نوآور هستند. آنها مدلها را توسعه می دهند و پیشگام رویکردهای جدید هستند. با توجه به نظرات شومپیتر نوآوری به صور مختلف می باشد. آن الزاماً به معنی اختراع برخی چیزهای جدید نمی باشد. آن حتی می تواند کاربرد ایده موجو را به روش جدید یا برای موفقیت جدید فراهم سازد. کارآفرینان نیاز ندارند مخترع باشند. انها حقیقتاً نیاز دارند تا خلاق باشند در کاربرد چیزهایی که اختراع کرده اند. نوآوری هایشان ممکن است در نحوه ایجاد برنامه هایشان یا مونتاژ منابعشان ظاهر شود. کارآفرینان اجتماعی به روش های نوآورانه برای اطمینان از اینکه بنگاه هایشان به منابعی دسترسی داشته باشند تا ارزش اجتماعی ایجاد کنند دارند. تصمیم برای نواوری روش اجرایی کارآفرینان است. آن فرایند مستمر کشف، یادگیری، و بهبود است. البته، کارافرینان تحمل بالایی برای ابهام دارند و می آموزند تا مخاطرات را برای خود و دیگران مدیریت کنند. آنها با شکست ها به عنوان یک تجربه یادگیری و نه تراژدی رفتار می نمایند.

    اقدام نمودن با وجود محدودیت منابع: کارآفرینان اجتماعی این اجازه را به خود نمیدهند که محدودیت امکانات و منابع آنان را از تعقیب چشم اندازشان دور کند. انها این مهارت را دارند که با منبع کمتر بیشتر از دیگران کار انجام دهند. آنها به طور کارا از منابع کمیاب استفاده می نمایند آنها همه نوع منابع را از نوعدوستی تا روش های تجاری کسب و کار را کشف می نمایند. آنها با سنت ها همسو نیستند. آنها راهبردهایی را برای حمایت و تقویت ماموریت ها ی اجتماعی اتخاذ می کنند، ریسکها را محاسبه و ان را مدیریت می کنند تا از صدمات و شکست در امان باشند، میزان تحمل مخاطره را درک نموده و سپس آنهایی را که بهتر از پس مخاطرات برمیآیند را جدا می سازند.

    نمایش دادن حس مسئولیت پذیری برای پیامدهای خلق شده: به خاطر نظام حاکم بر بازار که ناکارآمدی یا نا موثر بودن را بر نمی تابند، کارآفرینان اجتماعی قدم هایی را برای خلق ارزشی بر می دارند. این به معنی آن است که آنان صدای مخاطبان خود را خوب می شنوند و به آنان اطمینان می دهند که نیازها و ارزش های مردم را که قصد خدمت به آنان را دارند به درستی ارزیابی می کنند، تحقق این موضوع خود مستلزم ارتباطات مناسب با آن جوامع است. آنها انتظارات و ارزش های سرمایه گزاران را که شامل هر فردی است که پول، زمان، تخصص، و ... در اختیارشان می گذارند به خوبی درک می کنند. آنها سعی می کنند تا بهبودهای اجتماعی واقعی برای ذینفعان و جوامع شان ایجاد نمایند. ایجاد تناسب بین ارزش های سرمایه گذار و نیازهای اجتماعی بخش مهم این فرآیند ارزیابی و مسئولیت پذیری می باشد. در صورت امکان، کارآفرینان اجتماعی بازاری با مکانیزم های بازخورد برای تقویت مسئولیت پذیری ایجاد می نمایند. آنها پیشرفتشان را در حوزه های اجتماعی، مالی و پیامد های مدیریتی بررسی می کنند قبل از انکه بخواهند اندازه، خروجی ها یا فرآیندها رابررسی نمایند. آنها از این شاخص ها واطلاعات برای درک نیازهای فردی جامعه استفاده می نمایند.

    ● کارآفرینان اجتماعی، گوهر نایاب:

    کارافرینان اجتماعی مجموعه ای از رفتارهایی را که استثنایی هستند را توصیف می نمایند. که این زفتارها بایستی مشوق و با پاداش برای آنهایی که ظرفیت ها و خلق و خوی مناسب برای این نوع از کارها دارند باشند. که ما بایستی زیاد از آنها استفاده کنیم. آیا هر کسی بایدآرزو کند که یک کارآفرین اجتماعی شود؟ مسلماً نه. هر پیشرو و رهبری در حوزه اجتماعی برای رفتار کارآفرینانه مناسب نمی باشد. در بخش کسب و کار هم مواقعی چنین حقیقتی مصداق دارد. کارافرینان اجتماعی نسل ویژه ای از رهبران هستند . ما به کارافرینان اجتماعی برای کمک به توسعه اجتماعی در قرن و هزاره جدید نیاز داریم.

    نویسنده :ج . گریگوری دس - کار آفرین مقیم، مرکز کافمن برای رهبری کارآفرینانه
    وفارغ التحصیل رشته مدیریت عمومی از دانشکده تجارت، دانشگاه استنفورد
    مترجم :سیدنبی اله حسینی – محقق و مدرس کارآفرینی
    خانه کارآفرینان ایران ( www.karafariny.com )
    این مقاله به نگرش و فنون برخورد با مشتری می پردازد و نکات سودمندی برای کسب و کارهای کوچک ارائه می کند.

    این مقاله به نگرش و فنون برخورد با مشتری می پردازد و نکات سودمندی برای کسب و کارهای کوچک ارائه می کند.

    ● مقدمه

    کسب و کارهای کوچک معمولاً با مشکلات زیادی روبه رو می شوند. برای مثال، شخصی که کار دو، سه یا چهار نفر را به تنهایی انجام می دهد، مسلم است که در کارش با مشکلات زیادی روبه رو می شود چرا که همزمان باید مشتریان را ملاقات کند، محصولاتش را بفروشد و در سمینارهای مختلف شرکت کند. جرالد کین درباره انجام دادن تجارت یک نفره به شوخی می گوید: «آقا بالاسر خود بودن خوب است، چرا که هم می توانید فقط نصف روز کار کنید و یا در روز دوازده ساعت سر کار باشید».

    نکته ای که باید تمام کاسبان و تاجران به آن توجه کنند این است که باید در زمان بسیار محدودی کارها و وظایف بسیاری انجام دهند و البته باید از حداقل کار بهترین نتیجه لازم را بگیرند یعنی کارشان باید بیشترین بهره داشته باشد. اما برای اینکه از کمترین زمان بهترین استفاده را برد چه باید کرد؟

    اگر شما دوست دارید که برنامه ها و کارهایتان را به سریع ترین و بهترین نحو انجام دهید بهتر است که به نکاتی که در این مقاله به آن اشاره می شود خوب توجه کنید و آنها را در رأس کارهایتان قرار دهید. البته برای اینکه خواندن این مقاله خسته کننده نباشد این نکات به صورت پرسش و پاسخ آمده است و فایده دیگر آن این است که به خاطر سپردن نکات آسان تر می شود.

    ● پرسش اول

    ▪ چگونه می توانم مشتریان بیشتری بگیرم؟

    ـ پاسخ: گاهی اوقات برای جلب مشتریان بیشتر لازم است که کارهایی را که تاکنون برای این کار انجام داده ایم، متوقف کنیم. گاهی اوقات باید از روشهای مؤثری برای این کار استفاده کرد. البته روشهای استانداردی برای جلب مشتریان وجود دارد و نیز روشهای غیراستاندارد دیگر. اما این نکته را به خاطر داشته باشید: یک روش را بارها و بارها امتحان کنید. اگر انتظار داشته باشید که نتایج منفی به همراه داشته باشد پول و انرژی خود را از دست داده اید. بنابراین آنچه که باید انجام دهید فقط کار کردن نیست. ذهنتان را متوجه اهداف و کارهای دیگر کنید. همان طور که پیشتر اشاره شد گاهی اوقات راه حل مشکل این نیست که چه کار دیگر باید انجام داد بلکه این است که برای گرفتن مشتریان بیشتر انجام چه کارهایی را باید متوقف کرد.

    نکته مهمی که باید به ذهن بسپارید این است که قوانین و مقررات نامرئی در جهان وجود دارند. حتی اگر شخصی با ذهنیت متافیزیکی نباشید، می توانید ببینید که نیروهای نامرئی بسیاری در زندگی های ما وجود دارد. الکتریسیته، نور، گرما و غیره. یک بذر را در نظر بگیرید: به محض آنکه در دل خاک کاشته می شود، نیروهای نامرئی دست به کار می شوند و آن را به یک گیاه، درخت یا بوته تبدیل می کنند. تمام این نیازها چیزهای بسیار اساسی هستند که به بذر کمک می کند که قسمت های دیگری به آن اضافه شود و باصطلاح رشد و نمو کند. اما بیشتر مردم فکر می کنند که چنین نیروهایی به چیزهای مرئی و مشهودی که می توانیم در زندگی روزانه خود ببینیم، تعلق ندارد.

    آیا شما احساس کرده اید که در طول یک روز همه چیز بر وفق مرادتان پیش می رود و باصطلاح کارهایتان روی غلتک افتاده است؟ در این مواقع چه فکر کرده اید؟ آیا دوست داشته اید که تلاش اضافی که به نتایج عادی بزرگتر می انجامد، انجام دهید؟ چه چیزی آن روز را متفاوت تر از روزهای دیگر کرده است؟ نیروهای نامرئی که به نفع خود تحت کنترل درآورده اید. آیا تاکنون با کسی ملاقات کرده اید که شما را سخت تحت تأثیر خود قرار داده باشد، به اصطلاح شما را جادو کرده باشد؟ آیا به نظرتان او یک آدم جذاب بود؟ البته منظورم زیبایی و جذابیت فیزیکی نیست بلکه انرژی اوست. راز این دسته افراد این است که این افراد موفق یاد گرفته اند که چگونه چهار قدرت نامرئی خود را کنترل و هدایت کنند.

    چهار قدرت نامرئی عبارتند از:

    ـ رفتار

    ـ تمرکز

    ـ گفت وگوی درونی با خود

    ـ باورها.

    روش و رفتار مثبت باعث خلق مثبت می شود. من از ساده طبعی و یا تأییدات بی فایده سخن نمی گویم، بلکه عقیده دارم که احساس و برداشت من از جهان مردم، وقایع و اتفاقات و باورها و رفتارهای مناسب با آن را برایم به ارمغان می آورد. آنچه که زندگیم را تغییر می دهد نوع نگاه و نگرش من به اشیاء و افراد و در کل، جهان است.

    یک فکر مثبت نتیجه مثبت به همراه دارد. با نگاه کردن به گلها، گیاهان و درختان و دیگر چیزها این احساس را در خود به وجود آوریم که برای رشد آنها نیروهای نامرئی دست اندرکارند. اما علف های هرز از کجا می آیند؟ از بذرها. نتایج احساسات خود از کجا نشأت می گیرند؟ بذرهای افکار، باور و رفتارها. در ذهن شما چه چیزی کاشته شده است؟ زندگی همیشه ما را با چالشها و مشکلات زیادی روبه رو می سازد.

    از این رو مهم است که این نظریه را به خاطر بسپاریم:

    یک شخص بدبین هر فرصت و شانس را یک مشکل می بیند و یک شخص خوش بین مشکلات را یک فرصت می داند.خود من چه از نظر شخصی و چه از نظر شغلی به این نتیجه رسیده ام که داشتن ذهنیت مثبت باعث افزایش اعتماد به نفس در انسان می شود. شاید اگر این حرف را به دوستانتان بزنید آنها به شما بخندند و بگویند: «این از آن حرف های متافیزیکی عجیب و غریب است.»

    اما این مسئله را به خاطر بسپارید که آنها چه موفقیت هایی در زندگیشان کسب کرده اند؟ زندگی افراد مشهور را مطالعه کنید. در زندگی انسان ها لحظاتی وجود دارد که باید به آن نگاهی عمیقی انداخت. خود من متوجه شده ام که عامل مهم موفقیت شغلی ام دیدگاه و نگاه مثبتی بوده است که به کارم داشته ام.

    اگر به نتایج بهتری در زندگی شخصی و شغلی خود نیاز دارید، دو چیز است که باید به آنها بیشتر از هر چیز دیگر توجه کنید:

    چگونه به نتایج مثبت و جالبی در زندگیتان دست یابید؟ با استفاده از نیروهای نامرئی که در وجود هر موجود زنده ای به ودیعه گذاشته شده است؟ چنانچه نتایج حاصله مثبت نیستند، استفاده از این نیروها می تواند تغییرات زیادی را در شما به وجود آورد.

    افزایش اعتماد به نفس در کسب موفقیت بسیار مهم است. گفت وگوی درونی با خود و تکرار کلمات و جملات تأکیدی روش بسیار مفیدی برای افزایش اعتماد به نفس در انسان می شود. یکی از مشتریانم با استفاده از این روش توانست ۴۰ پوند از وزنش را البته بدون کم کردن از میزان غذای خود کم کند.

    تغییرات کوچک می تواند نتایج بزرگی به همراه داشته باشد. سعی کنید که دستورات بالا را به مدت چند هفته به کار گیرید.

    ● پرسش دوم

    ▪ چرا وقتی که مطمئنم که مشتریان خوبی پیدا کرده ام، آنها را خیلی زود از دست می دهم؟

    ـ پاسخ: وقتی که دانش آموز سر کلاس حاضر باشد، سر و کله معلم نیز پیدا خواهد شد. حال ممکن است معلم بد باشد. هر جا که فروشنده باشد، مشتری هم است، اما باید روش تشخیص آنها را خوب بدانید.

    ● پرسش سوم

    ▪ می دانم درست نیست که این را بگویم اما گاهی اوقات یک مشتری تمام روزم را خراب کرده است. در این مواقع چه کار باید بکنم؟

    ـ پاسخ: آیا فقط یک بار اتفاق می افتد یا همیشه؟ یاد بگیر چطور این تناقض را تغییر دهی تا تو و مشتری هایت به جای عذاب کشیدن از معامله لذت ببرید.

    ● پرسش چهارم

    ▪ می دانم برای اینکه کارم را بسیار خوب انجام دهم بسیار خوب هستم اما به دلایلی چندان اعتماد به نفس ندارم. با این وضعیت چگونه برخورد کنم؟

    ـ پاسخ: همیشه چیزهای کوچک هستند که باعث بروز اختلافات بزرگ می شوند. داشتن دیدگاه و ذهنیت مثبت و باور داشتن توانایی های خود باعث می شود که ترستان از انجام کار بریزد و از کارتان لذت ببرید.

    ● پرسش پنجم

    ▪ دسته ای از افراد وجود دارند که نمی توانم با آنها ارتباط برقرار کنم. این در حالی است که یقین دارم که آنها مشتریان بسیار خوبی از آب در می آیند. چه کار کنم که بتوانم آنها را متقاعد سازم؟

    ـ پاسخ: یک بار کسی گفت: «من تا به حال نتوانسته ام همسرم را درک کنم». یک روز تمام با او صحبت کردم ولی نتوانستم حرف هایش را بفهمم. چیزی که عجیب است این است که اگر چه پاسخ به این سؤال بسیار روشن است، اما بیشتر افراد نمی توانند پاسخ این سؤال را بیابند و همین مشکل هم بر روی افراد کاسب و بازرگان نیز تأثیر می گذارد.

    ● پرسش ششم

    ▪ من برای متقاعد کردن مشتریانم دست به هر کاری می زنم، اما بیشتر اوقات نتیجه نمی دهد. آیا تکنیک مؤثری برای این کار سراغ دارید؟

    ـ پاسخ: گاهی یک تصویر کار هزاران کلمه را می کند. سعی کنید از محصولاتتان تصاویر واضح و زیبایی تهیه کنید. در این صورت خیلی راحت تر مشتریان خود را برای خرید اجناستان قانع می کنید

    حسام میرکاظمی
    نویسنده: سی. دوین هاستینگز
    منبع‌: www.fgasia.org
    هر کس که اقتصاد خرد درس داده است دیر یا زود با این پرسش روبه رو شده است که استاد! همه اینها که گفتید خیلی جالب بود، اما چگونه قرار است در دنیای واقعی اینها را به کار گیریم؟

    هر کس که اقتصاد خرد درس داده است دیر یا زود با این پرسش روبه رو شده است که استاد! همه اینها که گفتید خیلی جالب بود، اما چگونه قرار است در دنیای واقعی اینها را به کار گیریم؟ اگر من کسب و کاری راه انداختم و نخواهم منحنی تقاضای محصول تولیدی را بدانم و در بازار کاملا رقابتی یا بازار انحصاری فعالیت نمی کردم این مباحث چه فایده مهمی برای من خواهند داشت؟

    از تجربیاتی که شخصا به عنوان اقتصاددان و اهل کار و پیشه داشته ام تعدادی درس های مفید برای دنیای کسب و کار وجود دارد که می توان از اقتصاد خرد آموخت. نخستین اینها یادگیری نظریه بازی است.

    اکثر دروس اقتصاد خرد در سال دوم، نظریه بازی و به خصوص بازی معمای زندانی را معرفی می کنند.

    تانیا و چینکو را به خاطر دزدی از بانک پس انداز هیبرنیا دستگیر کرده و در سلول های انفرادی جدای از هم نگه داشته اند. هر دو نفر به آزادی شخصی خود بیش از رفاه حال همدست خویش اهمیت می دهند. یک بازجوی باهوش پیشنهاد زیر را به هر کدام می کند. «تو یا اعتراف کرده یا سکوت می کنی. اگر اعتراف کنی و همدستت سکوت اختیار کند من همه اتهامات را متوجه وی کرده و از شهادت تو جهت اینکه همدستت جرم اصلی را مرتکب شده است استفاده می کنم و آزاد می شوی. برعکس اگر همدستت اعتراف کند و تو سکوت کنی او آزاد خواهد شد، در حالی که تو محبوس می شوی.

    اگر هر دو اعتراف کنید من دو محکوم خواهم داشت، اما کاری می کنم که هر دو زودتر از زندان آزاد شوید. اگر هر دو سکوت کنید من مجبورم تو را فقط به خاطر اتهام حمل اسلحه گرم مجازات کنم. اگر قصد اعتراف کردن داشتی باید تا قبل از اینکه فردا صبح برمی گردم یک یادداشت به زندان بان بدهی.»

    «معضلی» که این دو زندانی در این جا مواجه هستند این است که نفر دیگر هر کاری بکند وضعیت هر کدام با اعتراف کردن، بهتر از سکوت کردن خواهد بود. اما نتیجه ای که از اعتراف کردن هر دو به دست می آید بدتر از حالتی است که هر دو تا ساکت بمانند. نگاه مشترک به قضیه این است که معما بیانگر تضاد بین عقلانیت فردی و گروهی است. یک گروه که اعضای آن نفع شخصی عقلانی را پیگیری می کنند همگی وضعیت بدتری پیدا می کنند نسبت به گروهی که اعضای آن بر خلاف نفع شخصی عقلانی رفتار می کنند.

    دانشجویان سپس در ادامه درس می آموزند در وضعیتی که دو بازیگر در بازی تکراری (که تعداد بازی ها برای هر دو بازیگر نامعلوم خواهد بود) شرکت می کنند مجموعه بسیار بزرگ تری از گزینه های استراتژیک در دسترس خواهد بود. بازیگرانی که در بازی های به دفعات تکراری شرکت می کنند امکان «تنبیه کردن» طرف مقابل را به خاطر نارو زدن دارند؛ به طوری که در حالت یک باره این بازی امکان تنبیه وجود ندارد.

    در حالتی که بازی تکراری، اما به دفعات نامعلوم است یک مشکل به وجود می آید که هیچ استراتژی مسلط (یا غالب) که یک بازیگر باید استفاده کند وجود ندارد.

    تلاش به تعیین آن چه استراتژی مسلط به نظر می رسد را اکسلراد و هامیلتن در مقاله «تکامل همکاری» (۱۹۸۱) به تفصیل شرح دادند و اکسلراد یک کتاب تکمیلی را در سال ۱۹۸۴ با همین نام نوشت. خواندن این منابع برای دانشجوی کارشناسی رشته اقتصاد جزو واجبات است. من این دو را به دانشجویانم توصیه می کنم.

    نویسندگان در مقاله و کتاب، یک دوره مسابقه را توضیح می دهند. اکسلراد ابتدا درخواست استراتژی هایی از سایر نظریه پردازان بازی کرد تا در نخستین دور مسابقه رقابت کنند. هر استراتژی به تعداد ۲۰۰ بار تکرار بازی معمای زندانی جفت و جور شد و کل امتیازات به دست آمده از طریق مسابقه جمع زده شد. برنده مسابقه یک استراتژی بسیار ساده شد که اناتول راپورت تحویل داد و مقابله به مثل (TIT FOR TAT) نامیده می شود؛ به این صورت که بازیگر در اولین حرکت همکاری می کند و متعاقب آن هر آنچه را که بازیگر دوم در حرکت قبلی کرد، مقابله به مثل می کند. نتایج نخستین مسابقه تجزیه و تحلیل شده و منتشر گردید و مسابقه دوم برگزار شد تا ببینند آیا کس دیگری یک راهبرد بهتر پیدا می کند و دوباره راهبرد مقابله به مثل برنده شد. اکسلراد نتایج را تحلیل کرده و تعدادی کشفیات جالب درباره ماهیت همکاری پیدا کرد که در کتابش توضیح داده است. اکسلراد نتیجه گرفت مقابله به مثل موفقیت آمیز است؛ چون که چهار ویژگی اساسی در خود دارد:

    ۱) آدم خوبی بودن: همکاری کردن، هرگز نخستین کسی نباشید که پشت می کنید و نارو می زنید.

    ۲) تحریک پذیربودن: پشت کردن را با پشت کردن و همکاری را با همکاری جواب دهید.

    ۳) حسود و بدخواه نبودن: با شریک تان منصف باشید.

    ۴) زیادی زرنگ نبودن یا سعی نکنید پیچیده و حقه باز باشید.

    من این چهار ویژگی را در محیط کسب و کار به دو اصل کلی خلاصه کردم:

    ۱) انرژی و توجه خود را صرف خلق ارزش کنید؛ به جای اینکه فقط حواس تان به این باشد که سهم تان از کیک چقدر بزرگ است (ترکیبی از ویژگی های ۱، ۳ و ۴).

    ۲) با کسانی که به آنها اعتماد ندارید، معامله نکنید (یا به عبارت دیگر، به سگی که قبلا شما را گاز گرفته است غذا ندهید. ویژگی ۲).

    اولین اصل اگر با افراط گری منطقی در نظر گرفته شود به نظر کاملا احمقانه می آید. اگر شما فقط حواس تان صرف این شود که کیک را بزرگ تر کنید آیا اجازه نمی دهید که در معرض استثمار دیگران قرار بگیرید؟ هم بله و هم خیر. اگر کسی ظاهرا سعی کند گوش تان را ببرد یا از شما بهره کشی کند، شما نباید با وی معامله کنید (اصل دو). آدم هایی که شما می خواهید با آنها ارتباط داشته باشید در طیف یک «معامله عادلانه» چیزی به شما عرضه خواهند کرد. اما این هم درست است که اگر تلاش جدی برای تصاحب سهمی بزرگ تر از کیک نکنید، احتمال می رود پولی از خودتان روی میز باقی گذارید. من اغلب از دوستانم (و از همسرم) می شنوم که چیزهایی مثل این به من می گویند «آیا می دانی که می توانستی پول بیشتری از این معامله به دست آوری؟» یا «اگر ایستادگی بیشتری کرده بودی می توانستی پول بیشتری از آن کار گیر بیاوری» من تردیدی ندارم که آنها درست می گویند.

    اما آن چه شما به دست می آورید اعتبار و وجهه در برابر کسی است که با وی کار می کنید. در حالی که در هر معامله به تنهایی پول کمتری به دست خواهید آورد، فرصت های بسیار بیشتری در پیش روی شما وجود خواهد داشت که بسیاری از آنها کاملا سودآور هستند.

    داشتن فرصت های بیشتر به شما امکان می دهد حق انتخاب بیشتری داشته باشید. به علاوه وقتی شما با داشتن یک پیشنهاد به آنها تلفن می کنید گوشی را برخواهند داشت – آنها می دانند که شما پیشنهاد سودآوری در جیب دارید.

    این وضعیت را با آن نوع افرادی مقایسه کنید که فکر و ذکرشان فقط به سهم خود از کیک معطوف است. هر کسی که بیس بال بازی کرده است این جور آدم ها را می شناسد. آنها همیشه به دنبال دوز و کلک هستند و با بقیه بد تا می کنند و گاهی اوقات موفق هم شده و کسانی را سرکیسه می کنند.

    اما همه می دانیم در نهایت برای چنین کسانی چه اتفاقی می افتد- پس از مدتی هیچ کس به تلفن یا ایمیل آنها جواب نخواهد داد. این جور آدم ها فرصت کمک کردن به گروه را از دست می دهند؛ چون ما گمان می کنیم هر چیزی که دارند چیز بدی است و نمی توان معامله برد-برد با آنها داشت.

    من معتقدم که همه ما در جایی بین طیف «کیک را بزرگ تر کنیم» و «سهم من از کیک چقدر است» قرار می گیریم. زندگی یک بازی تکراری و در مقیاس بلندمدت است، شما وضعیت بهتری خواهید داشت اگر به سمت «بزرگ ترکردن کیک» نزدیک تر شوید. رابرت اکسلراد و اقتصاد خرد این را به من یاد دادند.

    مایک موفات
    مترجم: جعفر خیرخواهان
    روزنامه دنیای اقتصاد ( www.donya-e-eqtesad.com )
    تجربه نشان داده که اشتغال به دنبال «تولید» بوجود آمده است و تولید هم حاصل سیاست ها و تدابیر آحاد اقتصادی یک کشور است.

    تجربه نشان داده که اشتغال به دنبال «تولید» بوجود آمده است و تولید هم حاصل سیاست ها و تدابیر آحاد اقتصادی یک کشور است.

    منظور از «آحاد اقتصادی» خانوارها، بنگاه ها و دولت با تمام ارکان آن است. سیاست های اقتصادی اتخاذ شده از سوی دولت از سال ۱۳۸۴ به این سو، نشان می دهد هر قدر از سال ۱۳۸۴ به سال ۱۳۸۹ نزدیکتر می شویم، تامین کالا های سرمایه ای، واسطه ای و مصرفی مورد نیاز از «تولید داخلی» به «سوی تجارت خارجی» تغییر مسیر می دهد.

    یعنی در اوایل دوره دولت نهم سیاست های اقتصادی بیشتر به تولید داخلی تاکید می کرد و مطرح شدن بنگاه های زودبازده هم نشانگر همین سیاست بود اما، هر چه به زمان حال نزدیکتر می شویم چرخه تولید به شکل جدی لطمه خورده و دچار افت و رکود می شود.مساله اول که موجبات ناپایداری بازار کار را فراهم کرده، اتخاذ سیاست تجاری به نفع کشورهای خارجی به خصوص کشورهای آسیای شرقی است. با واردات کالا ، نیروی کار خارجی وارد بازار کار داخلی شده است و این موضوع یک لطمه اساسی به «پایداری» بازار کار کشور زده است. دومین مساله ورود عرضه نیروی کار حدود ۸۰۰ هزار نفری به بازار کار کشور است. از سوی دیگر چون تولید داخلی جای خود را به تجارت خارجی داده است، بنگاه ها نیروی کار خود را تعدیل می کنند، و کارکنان خود را کاهش می دهند.

    بنابراین «پایداری»، هم از سمت عرضه مورد تهدید است و هم از سمت تقاضا. اما مهمترین مساله جهان همان ورود بی رویه کالا است که بدون هیچ برنامه و سیاست مناسب اقتصادی انجام می شود و اکنون بزرگترین ضربه را به بازار کار وارد کرده است. البته در کنار مسایل فوق یک مورد دیگر هم می توان به آن اضافه کرد.

    هنگامی که یک نیروی کارآمد و فعال مدت زمان زیادی را برای جست وجوی کسب شغل صرف می کند به تدریج به گذر زمان از میزان مهارت های وی کاسته می شود و این یکی از آسیب های «جدی و تهدیدی بزرگ برای پایداری» بازار کار است. طی یک دهه گذشته سیاست هایی مثل بنگاه های زودبازده، وام های خود اشتغالی و نیز طرح ضربتی اشتغال برای کاهش تعداد بیکاری در کشور انجام شده است; اما نه تنها از نرخ بیکاری کاسته نشده بلکه طبق آمار منتشره میزان بیکاری هم بالا هم رفته است.از سال ۱۳۸۴ تعاملا ت وزارت کار پس از اشکالا تی که بر طرح ضربتی اشتغال ایراد کردند، طرح بنگاه های زودبازده را تدوین و به دولت برای اجرا پیشنهاد دادند، البته این طرح هم در متون علمی بازار کار جایگاه دارد.

    در نتیجه می توان گفت اتخاذ این سیاست ها از نظر علمی و کارشناسی مشکلی ندارد. بلکه چند نکته روند اجرای طرح بنگاه های زودبازده را با مشکل مواجه ساخت.

    نخست آن که میزان اعتباری که به این سیاست اختصاص داده شد بسیار زیادتر از توان جذب بازار کالا و کار کشور بود و از سوی دیگر شبکه بانکی کشور توان بررسی امکان سنجی طرح های سرمایه گذاری در این وسعت را نداشت. مثلا برای طرح ضربتی اشتغال ۹۰۰ میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده بود که آن میزان هم از سوی شبکه بانکی توزیع نشد و با این حال روند افزایش بیکاری را متوقف ساخت.

    اما برای بنگاه های زودبازده اعتباری معادل ۲۰ هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شد که بسیار بالا بود.

    نکته مهم دیگر آن که این طرح بسیار سریع آغاز شد و شبکه بانکی کشور نتوانست نهاد نظارتی مناسبی بر آن طرح ایجاد کند. در نتیجه همه این اعتبارات برای تولید هزینه نشد و به بازار مستغلا ت و مسکن رفت. پس نه تنها موجب به تعادل رساندن بازار کار نشد بلکه از طریق عدم تعادلی که در سایر بازارها ایجاد کرد، وضعیت اشتغال را در بازار کار، وخیم تر کرد. می توان گفت که مهمترین موضوعی که باعث آسیب پذیری این سیاست شد، عدم نظارت مناسب بانک مرکزی و وزارت کار بود.

    البته مساله جدی تری که معمولا فراموش می شود، این است که چون دولت نهم برنامه و استراتژی اقتصادی مشخصی نداشت این سیاست به محوری ترین کار دولت در زمینه تولید و بازارکار تبدیل و انتظارات زیادی از آن ایجاد شد. به خاطر بسپاریم که شکل گیری جمعیت ۳۶ میلیونی زیر ۲۵ سال در دو سه دهه گذشته، عرضه میلیونی تقاضای کار رادر دو سه دهه آینده برای کشور ما به همراه دارد. این مساله همه ارکان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ما را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

    متاسفانه ایران برای یک مدت نسبتا طولا نی، هم تورم دورقمی را تجربه کرده است، هم نرخ بیکاری دورقمی، و به ندرت سال هایی وجود داشته که یکی از این دو، تک رقمی بوده است. اگر در برخی کشورها دیده می شود که به یکی از گزینه های کاهش نرخ تورم یا کاهش نرخ بیکاری اولویت داده می شود، برای اینست که یکی از این دو مشکل را ندارند، اما ایران با هر دوی این مشکل ها رودر رو است، اکنون بهترین سیاست اقتصادی برای کشور، سیاست هایی است که منجر به افزایش میزان تولید باشد که هم اشتغالزاست و هم عرضه کالا را بالا می برد و متقابلا منجر به کاهش تورم می شود. اولین قدم هم اینست که واردات کالا به کشور کاهش یابد.

    با اتخاذ هر چه سریعتر این سیاست ها و تداوم آنها ممکن است در دهه ۱۳۹۰ نرخ های تورم و بیکاری تک رقمی شود. اما نکته بسیارمهم آن است که تک رقمی شدن این نرخ ها مشکل اقتصاد ایران را حل نمی کند، چرا که طی سالهای دهه ۱۳۹۰ میزان عرضه نیروی کار کل کشور به بیش از ۳۰ میلیون نفر خواهد رسید. اگر با وجود ۳۰ میلیون نیروی کار، نرخ بیکاری ۹ درصد هم باشد، یعنی باز هم چیزی حدود ۳ میلیون نفر بیکار در کشور وجود خواهد داشت که این میزان بیکار، باز هم عدد بالا یی است.

    پیش بینی کارشناسان برای سال جاری و در صورت اجرای طرح هدفمندی یارانه ها اینست که چون تورم افزایش چشمگیری خواهد یافت هم خانوارها و هم بنگاه ها لطمه خواهند دید و به طور حتم در چنین اوضاعی، وضعیت بازارکار و بیکاری قطعا وخیم تر خواهد شد.

    نویسنده : مجید سلیمی بروجنی
    روزنامه مردم سالاری ( www.mardomsalari.com )
    در سالهای اخیر، زنان ، که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند ، گرایش بیشتری به تحصیلات دانشگاهی پیدا کرده اند و نرخ ورود زنان و دختران به دانشگاه ها ، سال به سال در حال افزایش است در حالی که بر اساس آمارهای رسمی ، نرخ بیکاری نیز در میان بانوان تحصیل کرده به صورت قابل توجهی در حال افزایش است .

    در سالهای اخیر، زنان ، که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند ، گرایش بیشتری به تحصیلات دانشگاهی پیدا کرده اند و نرخ ورود زنان و دختران به دانشگاه ها ، سال به سال در حال افزایش است در حالی که بر اساس آمارهای رسمی ، نرخ بیکاری نیز در میان بانوان تحصیل کرده به صورت قابل توجهی در حال افزایش است .

    به نظر می رسد جذب این تعداد نیروی تحصیل کرده در سازمان های دولتی موجود که اکثرا با تورم نیروی انسانی مواجه هستند ، عملی نباشد . بخش خصوصی نیز با توجه به گستره محدود آن در ایران طبیعتاً نتوانسته است در جذب این سرمایه های ملی موفقیت قابل توجهی داشته باشد لذا یکی از راهکارهای مهم جهت حل این معضل ، توسعه کار آفرینی در میان زنان و دختران دانشگاهی می باشد .

    ایجاد تفکر کار آفرینی و ورود به کسب و کار در میان بانوان کشور ، خصوصا دانش آموختگان دانشگاهی که با توجه به دانش و مهارتی که در رشته تخصصی دانشگاهی خود فرا گرفته و امکان ایجاد کسب و کار به صورت فردی یا گروهی در رشته تخصصی خود را دارند باعث می شوند که آنها با بهره گیری از استعدادهای بالقوه خود افرادی خلاق و نوآور و کار آفرین شوند و خود را باور نمایند که این خود باوری نه تنها منجر به تسلط و موفقیت آنان در زندگی شخص شان می شود بلکه بسیاری از ناهنجاریهای فکری و روانی که امروز با آن دست به گریبان هستند را کاهش داده و آنان را به جایگاه واقعی خود برساند .

    کار آفرینی به نوبه خود فرایند پیچیده ای است که عوامل متعدد شخصیتی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و .. در آن تاثیر گذار می باشند و شاید همین پیچیدگی و نا هموار ی توجیه کننده میزان قابل تامل عدم موفقیت بانوان در کار آفرینی و اساسا عدم ورود ایشان به فعالیت های کار آفرینانه باشد . از این روشناسایی عوامل موثر در فرایند راه اندازی یک فعالیت کار آفرینانه از اهمیت ویژهای برخوردار است .

    در این مقاله پس از بیان ضرورت توسعه کار آفرینی درمیان زنان ودختران دانشگاهی ، مروری بر وضعیت کار آفرینی زنان در جهان و ایران خواهیم داشت . سپس با استناد به نتایج تحقیق انجام شده در این زمینه ، راهکارهای تسهیل فرایند راه اندازی فعالیت های کار آفرینانه توسط زنان و دختران دانشگاهی ارائه می گردد

    ● مقدمه

    زنان ۳/۴۹ درصد از جمعیت کشور راتشکیل می دهد . در حالی که فقط ۲/۱۱ درصد از آنها از نظر اقتصادی فعال می باشند . این درحالی است که نرخ فعالیت اقتصادی زنان در جهان ۲۵ الی ۳۵ درصد است علیرغم اینکه نرخ بیکاری کل کشور از ۲/۱۲ درصد درسال ۸۳ کاهش یافته است وجود نیروی جوان که ۲۱ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و نرخ پایین فعالیت اقتصادی زنان در ایران همچنان حل معضل بیکاریو ایجاد اشتغال ، مهمترین دغدغه دولت می باشد میهن اسلامی ما ایران ، دارای جمعیت جوان است و جوانی جمعیت هرچند سرمایه ای ارزنده از نظرمنابع انسانی در اختیار برنامه ریزان کشور قرار داده اما به واسطه عدم توازن فراوان در اقتصاد کشور این سرمایه انسانی خود به معضلی تبدیل شده است و طبق آخرین آمار موجود حدود ۱۲ درصد از نیروی فعال کشور بیکار است . حتی فارغ التحصیلان دانشگاهی نیز از نظر اشتغال در وضعیت مناسبی قرار ندارند و ۱۴ درصد از آنها بیکار هستند . وضع بیکاری برای زنان و دختران دانشگاهی از این هم وخیم تر است به طوری که نرخ بیکاری آنها از ۲۹ درصد در سال ۷۵ به ۵۴ درصد در سال ۸۱ افزایش یافته است از سوی دیگر تمایل زنان و دختران به تحصیلات دانشگاهی در سالهای اخیر افزایش یافته و بیش از ۶۵ درصد از ورودی دانشگاه ها را دختران به خود اختصاص داده اند . این در حالی است که دولت توان جذب این تعداد نیروی آماده به کار را ندارد و بخش خصوصی موجود نیز با گستره محدود خود در کشور ظرفیت پذیرش این تعداد نیروی انسانی را دارا نمی باشد بنابراین توسعه کار آفرینی اگر نگوییم تنها راه پیش روست . دست کم درشرایط امروزی به عنوان یکی از بهترین راه حلها ی مبارزه با معضل بیکاری مطرح است .

    ● ضرورت توسعه کار آفرینی خصوصا کار آفرینی زنان در شرایط کنونی

    امروزه ، جوامع با تحولات و تهدیدات گسترده بین المللی روبروهستند تحولات ودگرگونی های نظام اجتماعی اقتصادی عصر حاضر ناشی از پیشرفت های شگرف علمی و تکنولوژیک است که به نوبه خود منجر به دیدگاه ها ، ضرورت ها و نیازهای جدیدی شده است . برای پاسخ به این نیازها و همراهی با تحولات و دگرگونی ها ی مزبور ، دیگر نمی توان به روش ها و فرآیندهای موجود اکتفا کرد . از این رو تضمین و تداوم حیات و بقای جوامع ، ، نیازمند ارائه راهها و روشها ی جدید به منظور مقابله با مشکلات است . به همین خاطر است که نوآوری ، ابداع ، تولید محصول جدید ، فرایندها و روش های نو بیش از پیش ضرورت می یابد . به منظور استفاده بهینه از تواناییهای زنان و دستیابی به توسعه اقتصادی ، سیاستمداران با کمک اقتصاد دانان و برنامه ریزان به دنبال ارائه الگوی هستند که نقش کار آفرینی زنان را در توسعه همه جانبه به ویژه توسعه اقتصادی تقویت نمایند .

    کشورهای پیشرفته صنعتی خیلی سریع توانستند نقش زنان کار آفرین را در توسعه اقتصادی کشف کنند و به دنبال توسعه و ترویج چنین فرهنگی در میان زنان تلاش نموده اند و در این راستا سیاست های حمایتی مناسبی را در تقویت ویژگی های کار آفرینانه و بقای روحیه کار آفرینی در میان زنان اتخاذ نمایند.

    در واقع امروزه در عرصه جهانی ، زنان خلاق ، نوآور ومبتکر به عنوان کار آفرینان ، منشا تحولات بزرگی در زمینه های صنعتی ، تولیدی ، خدماتی شده اند و نقش آنان به عنوان موتور توسعه اقتصادی ، قهرمانان ملی و توسعه صنعتی ، محرک و مشوق سرمایه گذاری ، عامل ایجاد اشتغال ، گزینه اصلی انتقال فناوری و عامل رفع خلل و تنگناهای بازار ، در جوامع تبیین یافته است .

    چرخهای توسعه اقتصادی همواره با توسعه کار آفرینی به حرکت در می آیند ازاین رو پرورش نیرو های خلاق و نوآور ، یکی از مباحث مهم در سطح صنعت ، خدمات و دانشگاه ها می باشد .

    امروزه همگان دریافته اند جوامعی که بیشتر به فکر متکی بوده اند تا به منابع زیر زمینی در بلند مدت موفق تر و سرافراز تر بوده اند منابع زیر زمینی در کشورهای جهان سوم به رغم مزیتهای آن از جمله موانع توسعه یافتگی محسوب شده اند . در صورت یکه نبود این منابع در برخی از کشورها باعث شده است تا آنها با استفاده از نیروی فکر ، خلاقیت و ابتکار و در یک کلمه ، کار آفرینی ، از جمله کشور های پیشرو در جهان کنونی شوند به ویژه در عصر حاضر ، که عصر دانایی و خلاقیت و عصر تلفیق اندیشه ها و ابتکارات است . توجه به کار آفرینی در توسعه و پیشرفت کشور ها بسیار اهمیت دارد .

    کار آفرینی از منابع مهم و پایان نا پذیر جوامع بشری است منبعی که به توان و خلاقیت انسانها بر می گردد .

    افزایش میزان توجه سیاستگذاران ودولتمردان و مدیران به این موضوع حساس و ضروری در جامعه در حال رشد ما زمینه مناسبی برای بروز استعداد های زنان و دختران کار آفرین را به منظور توسعه اقتصادی کشور فراهم خواهد ساخت که رسیدن به این هدف نیازمند همکاری نزدیک دولت در تدوین سیاستها ، خط مشی ها و قوانین و محافل علمی در ارائه راهکارهای اجرایی برای شناسایی ، پرورش و شکوفایی استعدادهای این افراد می باشد تا از این طریق بتوانیم هر چه بهتر و بیشتر از این ذخایر گرانبها و پایان ناپذیر به نحو احسن استفاده نمائیم .

    ● اثرات اقتصادی کار آفرینی زنان در جهان

    در سالهای اخیر در جهان ، شاهد رشد چشمگیری در تعداد بنگاه های اقتصادی ایجاد شده توسط زنان هستیم . کسب و کارهای زنان در ایا لات متحده آمریکا بین سالهای ۹۷ ـ ۸۷ ، از نظر تعداد ۲ برابر ، از نظر اشتغال زایی ۴ برابر و از نظر فروش ۵ برابر شده است . نرخ افزایش تعداد زنان صاحب کسب و کار در ایالات متحده آمریکا دو برابر مردان است . این نرخ افزایش بین سالهای ۲۰۰۲ ـ ۹۷ حدود ۱۴ در صد بوده است به نحوی که هر روز ۱۶۰۰ نفر به این تعداد افزوده می شود و در سال ۲۰۰۲ این تعداد به ۱/۹ میلیون نفر رسیده است . در رابطه با رشد در فروش سالیانه نیز شاهد ارقام نجومی هستیم این رشد طی ۱۲ سال اخیر حدود ۴۳۰ درصد و بین سالهای ۲۰۰۲ ـ ۹۷ حدود ۴۰ درصد بوده است . همچنین این بنگاه های اقتصادی در سال ۲۰۰۲ برای حدود ۱۰ میلیون نفر شغل ایجاد کرده اند . این زنان سالانه حدود ۵/۲ تریلیون دلار به درآمد اقتصادی دولت آمریکا افزوده اند که این رقم از محصول ناخالص داخلی بسیاری از کشورها بسیار بالاتر است . در سایر کشورها نیز شاهد چنین رشدی در تعداد زنان کار آفرین هستیم برای مثال در پرتغال تعداد زنان کار آفرین در سال ۹۵ حدود ۵۳ درصد رشد داشته است .

    یا در فرانسه ۲۸ درصد کل کسب و کارها توسط زنان ایجاد و اداره می شود . در استرالیا نیز زنان صاحب کسب و کار ۱۰الی ۱۵ درصد از درآمد ملی را تولید می کنند در تونس هم ۵۰۰۰ زن صاحب کسب و کار وجود دارند که ۱۵ درصد کل صاحبان کسب و کار این کشور را تشکیل می دهند . از این رو کار آفرینی زنان امروزه در دنیا به عنوان یکی از منابع رشد اشتغالزایی و نوآوری شناخته شده است .

    ● وضعیت کار آفرینی زنان در ایران

    متاسفانه در ایران نهاد یا سازمان دولتی مختص کار آفرینی و کار آفرینان زنان وجود ندارد و تنها در برخی وزارتخانه ها و نهاد های دولتی حمایت های محدودی از خود اشتغالی مشاهده می گردد . این حمایت ها به صورت عمومی است و زنان نیز همچون مردان در حد امکان از آن بهره مند می شوند و برنامه ویژهای برای زنان کار آفرین وجود ندارد که از این حمایتها می توان به طرح خود اشتغالی وزارت کار و امور اجتماعی ، کمک های مالی بانک کشاورزی ، حمایت ها و کمک های وزارت تعاون اشاره کرد تنها برنامه های ویژه برای زنان کار آفرین کمکهای جزیی بانک کشاورزی و حمایت وزارت تعاون از تعاونی های با ۷۰ درصد عضو زن می باشد که آن هم متاسفانه کار آرایی و اثر بخشی لازم را نداشته و به رانت تبدیل شده است از تعداد و وضعیت زنان کار آفرین نیز متاسفانه آمار و اطلاعات دقیقی وجود ندارد .

    نهاد های غیر دولتی نیز ، که در حول چهار محور عمده فرهنگی ، اجتماعی ، صنفی ، تخصصی ، خیریه ای و سیاسی فعالیت می کنند . نتوانسته اند تا کنون نقش اثر گذاری در زمینه گسترش فعالیت های اقتصادی ـ اجتماعی زنان به ویژه کار آفرینی آنان ایفا نمایند . متاسفانه در زمینه تحقیقات نیز در طفولیت به سر می بریم و تحقیقات پایه ای در زمینه کار آفرینی خصوصا کار آفرینی زنان در ایران ، بسیارمحدود انجام شده است .

    ● معرفی تحقیق انجام شده روی زنان و دختران کار آفرین دانشگاهی ایران

    با توجه به وضعیت جمعیتی ، تحصیلی و اشتغال زنان در ایران ، تدبیر اندیشی جهت حل معضل بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی دختر و ایجاد اشتغال و استفاده از توانمندی های این قشر از جامعه کاملا احساس می گردد . از سوی دیگر مشاهده می شود که توسعه کار آفرینی زنان در جوامع مختلف توانسته است اثرات مثبت اقتصادی چشمگیری ایجاد نماید لذا به منظور ارائه راهکارهای عملی جهت توسعه کار آفرینی زنان و دختران دانشگاهی در ایران تحقیقی با عنوان طراحی و تبیین الگو ی راه اندازی فعالیت کار آفرینانه توسط زنان و دختران دانشگاهی ایران در سال ۱۳۸۱ در مرکز کار آفرینی دانشگاه صنعتی شریف تعریف گردید موارد ذیل ضرورت انجام این تحقیق را نشان می دهد :

    ▪ وجود تفاوت میان زنان و مردان کار آفرین

    ▪ فقدان تحقیقات کافی در زمینه کار آفرینی زنان در سطح جهان خصوصا در ایران

    ▪ افزایش تعداد زنان و دختران دانشگاهی

    ▪ کمک به حل معضل بیکاری

    ▪ استفاده بهینه از توانمندیهای زنان دانشگاهی به عنوان سرمایه های ملی

    ▪ نیاز به تقویت بخش خصوصی در اقتصاد کشور

    هدف از انجام این تحقیق در درجه اول شناسایی عوامل مطرح در فرایند راه اندازی فعالیت کار آفرینانه توسط زنان و دختران دانشگاهی ایران در درجه دوم ارائه مدل تحلیلی چگونگی راه اندازی یک فعالیت کار آفرینانه هدف از انجام این تحقیق در درجه اول شناسایی عوامل مطرح در فرایند راه اندازی فعالیت کار آفرینانه توسط زنان و دختران دانشگاهی ایران در درجه دوم ارائه مدل تحلیلی چگونگی راه اندازی یک فعالیت کار آفرینانه توسط زنان و دختران دانشگاهی ایران و در درجه سوم ، ارائه راهکارهای جهت تقویت عوامل سوق دهنده و یا رفع و یا تضعیف عوامل بازدارنده این فرایند می باشد .

    از مهم ترین دستاوردهای این تحقیق شناسایی حدود ۲۰۰ زن کار آفرین دانشگاهی ایرانی می باشد که با تلاش یک ساله و همکاری کلیه اعضاء تیم پروژه که متشکل از ۱۰ نفر از دانشجویان برجسته دانشگاهی می باشد امکان پذیر شد در این تحقیق پس از مرور ادبیات کار آفرینی زنان و فرایند راه اندازی فعالیت کار آفرینانه الگوی اولیه عوامل موثر در موفقیت فرایند راه اندازی فعالیت کار آفرینانه توسط زنان و دختران دا نشگاهی به دست آمد به منظور آزمایش این مدل در جامعه ایران پرسشنامه ای طراحی و با نظر حدود ۳۰تن از خبرگان کار آفرینی اصلاح گردید . اطلاعات مورد نیاز این پروژه تحقیقاتی از ۱۰۵ پرسشنامه کامل شده توسط زنان کار آفرین به دست آمد و نتایج ارزشمندی حاصل گردید .

    ● دید کلی از وضعیت زنان و دختران کار آفرین دانشگاهی ایران

    با انجام پردازش های آماری نتایج کلی تحقیق به دست آمد که از آن به یک دید کلی از وضعیت زنان کار آفرین ایرانی و فعالیت های کار آفرینانه راه اندازی شده توسط آنان به دست آوردیم .

    زنان کار آفرین عموما در محدوده سنی ۳۰ ـ ۵۰ سال هستند که با توجه به ملیت آنها این محدوده سنی متغییر است برای مثال در اسرائیل میانگین سنی زنان کار آفرین ۵۲ سال است . در حالی که این میانگین در اروپا و آمریکا ۴۰ سال است میانگین سنی زنان کار آفرین شرکت کننده در تحقیق انجام شده در ایران ۳۴ سال می باشد البته علاوه بر این از فرد ۱۹ ساله تا فرد ۵۴ ساله در میان این افراد مشاهده شده و ۷۶ درصد از آنها متاهل می باشند قبل از کار آفرین شدن ۹/۲۱ درصد دانشجو ، ۵/۳۱ درصد کارمند تمام وقت در یک شرکت خصوصی ۱/۱۷ درصد کارمند پاره وقت ، ۱ درصد بیکار ، ۷۶ درصد خانه دارو ۴/۱۳ درصد کار فرما بودند .

    در این میان مهم ترین انگیزه ها و اهداف زنان کار آفرین ایرانی به ترتیب اولویت عبارتند بود ند از رضایت شخصی اثبات شایستگی های خود کمک به دیگران داشتن قدرت و موقعیت اجتماعی برتر و استقلال مالی اما در فرانسه مشاهده شد که خانمها به دنبال استقلال ، ارضای شخصی ، کمک به اقتصاد و ایجاد شغل هستند در یک تحقیق دیگر اهداف و انگیزه های خانم ها عبارت بود از شناخت فرصت به دست آوردن پول و لذت بردن از کار . برای خانمهای اسرائیلی مانند بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی سه انگیزه توفیق طلبی استقلال و پول به ترتیب بر عملکرد آنها اثر مثبت داشت در آمریکا دو انگیزه اصلی برای زنان کار آفرین عبارت بودند از ارضای شغلی و توفیق طلبی . در حالیکه دو انگیزه اصلی خانمهای سنگاپوری برای کار آفرین شدن علاقه به کسب پیروزی و واقع بینی بود .

    نوع کسب و کارهای ایجاد شده توسط زنان کار آفرین ایرانی ، ۴۴ درصد تولیدی و ۵۶ درصد خدماتی می باشد . در مطالعه ادبیات کار آفرینی زنان مشاهده شد که زنان کسب و کار خود را بیشتر در زمینه کارهای خدماتی ایجاد میکنند . در همین رابطه در مطالعه ای که در سه کشور نروژ ، زلاند نو و انگلستان صورت گرفته ، زنان در مقایسه با مردان بسیار راغب تر به کسب و کارهای خدماتی هستند . این نسبت ها ، ۵۴ درصد در مقابل ۱۱ درصد در نروژ ، ۵۶ درصد در مقابل ۹ درصد در زلاند نو ، و ۴۵ درصد در مقابل ۴ درصد در انگلستان بوده است . در اسرائیل نیز اکثر کسب و کارها ایجاد شده توسط زنان ، خدماتی و در اولویت بعدی تولیدی بوده است . همچنین زنان بیشتر کارهای سنتی را انتخاب می کنند . به طور مثال در ترکیه بیشتر در کارهای سنتی مانند آرایشگری و خیاطی کسب و کار ایجاد کرده اند . در تحقیقی که در دوایالت آمریکا صورت گرفته ، مشاهده شده است که ۴۲ درصد کارهای سنتی در دست زنان است ، در حالی که ۱۷ درصد کارهای غیر سنتی توسط زنان اداره می شود . اما در ایران ، کسب و کارهای زنان در انواع مختلف مشاهده می شود . ۳۹ درصد در فعالیت های فرهنگی هنری آموزشی ، ۱۴ درصد در صنایع غذایی ، ۴ درصد در حمل و نقل ، ۴ درصد در بازرگانی ، ۴ درصد در تولید و آموزش بافت فرش و ۴ درصد نیز در خدمات مشاوره ای فعالیت دارند . زنان کار آفرین ، مهم ترین مشکلات خود در زمان راه اندازی کسب وکار را تشریفات زاید اداری ، قوانین دست و پا گیر ، گرفتن مجوزها ، تامین منابع مالی ، و تبعیض بر شمرده اند .

    ● نتیجه گیری و پیشنهادات

    در این مقاله ابتدا ضرورت توسعه کار آفرینی در میان زنان و دختران دانشگاهی تشریح گردیده سپس اثرات اقتصادی کار آفرینی زنان در جهان بازگو شد .پس از بیان وضعیت کار آفرینی زنان در ایران ، تحقیق انجام شده در این زمینه معرفی و نتایج کلی به دست آمده از این تحقیق ارائه گردید . حال پس از انجام پردازش های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل نتایج ، با استناد به نتایج به دست آمده ، راه کارهای ذیل جهت توسعه کار آفرینی زنان و دختران دانشگاهی ایران پیشنهاد می گردد .

    ▪ تقویت انگیزه کار آفرینی در زنان ودختران دانشگاهی

    ▪ ترویج فرهنگ کار آفرینی در میان زنان و دختران خصوصا دانشگاهیان

    ▪ ارائه آموزش های تخصصی و کاربردی در زمینه کار آفرینی

    ▪ پرورش خلاقیت از دوران کودکی

    ▪ معرفی الگوهای موفق زنان کار آفرین

    ▪ حمایت از زنان کار آفرین در مرحله راه اندازی کسب و کار

    ▪ معرفی فرصت های کار آفرینی زنان خصوصا در دانشگاه ها

    ▪ اصلاح سیاستها و قوانین موجود در جهت حمایت از کار آفرینی زنان

    ▪ تدوین سیاستهای جدید در حمایت از زنان کار آفرین

    ▪ تقویت تشکلهای زنان کار آفرین

    ▪ ایجاد مراکز رشد کار آفرینی زنان

    ▪ اعطای تسهیلات مناسب به صاحبان ایده های خلاق .

    مرجع: برگرفته از سایت مؤسسه کارآفرینی زنان توانمند خراسان رضوی
    خانه کارآفرینان ایران ( www.karafariny.com )