مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه
جالب است که بيشتر وقفهاي بزرگ در آمريکا مستقل هستند و به هيچ شرکت يا گروه دولتي وابستگي ندارند؛ هر چند بعضي از موقوفات را شرکتها اهدا کردهاند يا به گروه اجتماعي معيني مربوط ميشوند.
شيوهي ادارهي صندوقها، مشابه صندوقهاي بازنشستگي است؛ به گونهاي که با سرمايهگذاري مبالغ اهدايي در داراييهاي کمخطر، ضمن حفظ ارزش سرمايهي اوليه، سود آن را صرف اهداف صندوق ميکنند و به منظور موفقيت
هر چه شايستهتر صندوق، مديران متخصصي به نامهاي «مديران پول» را بر مسند توليت صندوقها ميگمارند تا با تخصص و اشراف خود بر بازارهاي مالي و محيط اقتصادي، مانع از کاهش ارزش يا زيان صندوق گردند.
صندوقهاي وقفي حايز شرايط، همچون صندوقهاي بازنشستگي، از ماليات معافاند و هيأت امناي صندوق وقف، درست همچون باني طرح بازنشستگي، اهداف سرمايه گذاري صندوق و بديلهاي قابل قبول را تعيين ميکند. ايجاد جريان درآمدي مداوم به منظور حفظ توانمندي صندوق در انجام وظيفهي خود، هدف ديگري است که در ادارهي اين صندوقها دنبال ميشود (2)
همانگونه که ملاحظه ميشود، نهاد وقف در غرب به عنوان يک «نهاد مالي» توانمند در تجهيز سرمايه جهت حل مشکلات اجتماعي، جايگاه مطلوبي دارد؛ در حالي که عليرغم پشتوانهي فرهنگي عميق و محرکهاي قدرتمند ديني، به دليل برخي موانع موجود، جامعهي ما هنوز نتوانسته از ظرفيتها و قابليتهاي بالاي اين سيرهي نيکو به طور مطلوبي بهرهمند گردد.
اين موانع را ميتوان با توجه به ماهيت و علل موجده هر يک، به دو دستهي نظري و عملي تقسيم کرد:
موانع نظري بروز «صدقهي جاريه» به عنوان يک نهاد قدرتمند مالي، عمدتا در دو حوزهي «شناخت» و «حفظ اصالت» نمود پيدا ميکند. در حوزهي اول، اين سيرهي نيکو که براساس تعاريف اوليهي ارايه شده در منابع اصيل اسلامي، اعم از قرآن و سنت (3)، به معني اختصاص مال معين براي اهداف خير معين در طول زمان و براي تأمين ثواب ابدي مستمر براي اختصاصدهندهي مال است (4)، در بيان فقهاي اسلام، با توجه به ويژگي حبس عين در فرآيند صدقهي جاريه، با کلمهي «وقف» مورد اشاره قرار گرفته (5) و عمدتا با عبارت «تحبيس الاصل و تسبيل المنفعه»(6) به معني حبس اصل و رها گذاردن منفعت تعريف شده است.
بنابراين، با رواج اين تعريف، کلمهي وقف به تدريج جايگزين عبارت «صدقهي جاريه» گشته است. در نتيجه، با توجه به وجود مفهوم «ايستايي» در کلمهي «وقف» از يک طرف و اقتصاد توسعه نيافتهي دوران صدر اسلام - که منجر به عدم وجود شواهد غير منقول در سيرهي معصومين - عليهمالسلام گرديده است - از سوي ديگر، موجب شده که دايرهي اموال قابل اختصاص به اهداف خير در قالب وقف تنگ گردد (7)
بدين ترتيب، وقف اموال سيالي همچون پول، صحيح دانسته نشده است و در مقام تعليل چنين استدلال شده که پول همچون خوراکيها و شمع، در صورت استفاده از بين ميرود (8) حال آنکه قياس پول با خوراکي و شمع، قياس مع الفارق است. چه، پول از طريق سرمايهگذاري ميتواند خلق ارزش کند و مصرف آن ميتواند موجب زوال آن نباشد. گذشته از اينکه فلسفهي «صدقهي جاريه»، محدود کردن آن را اقتضا نميکند (9)
با کمال تأسف، اين تصور غلط از ماهيت و تعريف «صدقهي جاريه»، منجر به محروميت جوامع اسلامي از توسعهي هر چه بيشتر اين سيرهي نيکو متناسب با توسعهي اقتصادي جوامع امروزي گشته است؛ به طوري که امکان تجهيز منابع عظيمي از داراييهاي امروزين اقتصادي - تحت عنوان دارييهاي مالي - در قالب وقف سلب گرديده و در موارد محدودي هم که اجازهي آن داده شده، الزامات حفظ ارزش آن ناديده گرفته شده است.
براي مثال، امروز شاهد رواج وقف جديدي به نام وقف سهام هستيم آشنايان دانش مديريت مالي، خوب ميدانند که براي حفظ ارزش سهام لازم است از طريق اعمال «مديريت بدرهي سهام» اقدام شود که منوط به ابدال و استبدال دايمي است؛ حال آنکه براساس احکام شرعي موجود حاکم بر ابدال و استبدال، اين امکان براي حفظ ارزش سهام موقوفه با اشکال مواجه است (10) بر اين اساس، بديهي است موقوفاتي از اين دست، همواره در معرض کاهش ارزش و نابودي قرار خواهند داشت که قطعا با روح حاکم بر احکام شرعي منافات دارد. بدين ترتيب، يکي ديگر از موانع نظري توسعهي «صدقهي جاريه» در حوزهي «حفظ اصالت» رخ مينمايد به طوري که عليرغم تأکيد احکام شرع مقدس بر تحقق اصل ماندگاري (تأبيد) و جلوگيري از اضمحلال تدريجي اموال موقوفه، عملا به دليل عدم شفافيت اين احکام، حفظ اصالت و ماندگاري وقف، حفظ عين موقوفه معني ميشود و کمتر به ارزش اقتصادي يا اجتماعي آن توجه ميگردد. به عبارت ديگر، ماندگاري وقف را در حفظ صورت فيزيکي آن جستوجو ميکنند و در اين راه کمتر به منفعتزايي و ارزش اقتصادي آن توجه ميشود (11)
گذشته از موانع نظري، در عرصهي عمل نيز دستگاه وقف در کشور دچار ضعفهايي است که بر خلاف موانع نظري اشاره شده در فوق، عمدتا ريشه در عدم توجه به مباني اسلامي مديريت موقوفات دارد.
عدم توجه کاربردي به مفاهيم و اصول «خودگرداني»، «شفافيت» و «شخصيت مستقل» - عليرغم داشتن وجاهت شرعي و قانوني (12) - در کنار گرايش به «تمرکز» در ادارهي موقوفات را ميتوان به عنوان برخي عوامل بنيادي در اين خصوص نام برد چه، در حالي که دو اصل خودگرداني و شخصيت مستقل حقوقي، پايههاي بقاي قائم به ذات هر نهادي اعم از اقتصادي اجتماعي و فرهنگي محسوب ميگردند، رعايت شفافيت اطلاعات، تداوم و ماندگاري وقف را تضمين ميکند و مقدمهي تحقق اصل تأبيد - که داراي وجوب شرعي است - قلمداد ميگردد. از سوي ديگر،
شرع انور با توجه به استقلال واقف، وقفنامه و اهداف هر موقوفه، ادارهي مستقل هر موقوفه را تحت ضابطهي کلي رعايت مصالح وقف توصيه ميکند (13)حال آنکه موقوفات کشور با گرايش عملي به تمرکز هر چه بيشتر اداره ميگردد که به طور طبيعي امکان رعايت اصول خودگرداني، شخصيت مستقل و حتي شفافيت اطلاعات را با مشکل مواجه ميسازد.
در نهايت، با جمعبندي آنچه تاکنون گفته آمد، ملاحظه ميشود که يکي از وجوه افتراق اساسي مباني ادارهي وقف در غرب و کشور ما در روشي نهفته است که براي ماندگاري وقف به کار ميبرند. بدين ترتيب که در کشور ما و بسياري از ديگر کشورهاي اسلامي (14)، ماندگاري وقف را در حفظ ارزش اقتصادي موقوفه و تحصيل حداکثر منفعت ممکن در هر شکلي (البته در جهت تحقق اهداف خاص وقف) را ملاک عمل قرار ميدهند و در اين راه براي حفظ اصالت و ماندگاري وقف، توجه خاصي به ايجاد شخصيت مستقل براي وقف ميکنند يا اينکه آن را به يک شخصيت مستقل حقوقي وصل ميکنند.
بدين ترتيب است که در کشورهاي اسلامي، وقف اموال سيالي چون پول با اشکال مواجه است؛ در حالي که در غرب با رفع ممنوعيت از وقف چنين اموالي، آنها را در صندوقهاي مالي خاصي نظير founds endowment به کار ميگيرند و با استخدام مديران مالي توانمند، ضمن ارايهي خدمات ارزشمند اجتماعي، فرهنگي و...، ارزش اموال وقف شده را حفظ کرده، پيوسته بدان ميافزايند و بدين صورت، واحدي دايمي و خودگردان را در جامعه نهادي ميکنند.
در پايان، براساس آنچه گفته شد، پيشنهادهايي به منظور تبديل صدقهي جاريه به يک نهاد قدرتمند مالي در عرصهي اجتماع ارايه ميگردد:
1- با توجه به اهداف شرع مقدس در ترويج و گسترش وقف، همچنين با توجه به الفاظ و عبارات به کار رفته در کلام پيشوايان دين - عليهمالسلام - و نيز آيات قرآن کريم، با بازنگري در تعريف وقف، حوزهي اموال قابل وقف افزايش يابد.
2- با توجه به گسترش مفاهيم اقتصادي، عدم صحت وقف پول بازنگري گردد و از طريق ترويج آن، با جلب مشارکت عمومي و جذب سرمايههاي کوچک، صندوقهايي به نام صندوق وجوه وقفي به منظور رفع مشکل نقدينگي موقوفات، احياي آنها و تأسيس بنيادهاي وقفي جديد ايجاد گردد. روشن است که موضوع اين پيشنهاد بسيار فراتر از موضوع فعاليت صندوق عمران موقوفات است.
3- با توجه به جواز استقراض در مديريت موقوفات، از ابزار مختلف تأمين مالي در احياي موقوفات استفاده گردد.
4. مبناي حفظ اصالت وقف و تحقق شرط ماندگاري، از حفظ صورت فيزيکي به حفظ ارزش اقتصادي و انتفاعي انتقال يابد.
5- با توجه عملي به اصل قانوني رسميت شخصيت حقوقي براي موقوفات خاص و عام و در جهت پيشگيري از اضمحلال تدريجي اموال موقوفه، واحدهاي وقفي به عنوان واحدهاي خودگردان در جامعه نهادي گردد.
6- ادارهي صندوقهاي وقفي همچون ادارهي هر نهاد مالي ديگر، به متخصصان مالي و حرفهاي کارآزموده واگذار شود.
7- به منظور هر چه شفافتر کردن ادارهي موقوفات، متوليان به ارايهي گزارشهاي مستمر مالي و حرفهاي ملزم شوند و امکان رسيدگي کارشناسانه به عملکرد متوليان فراهم گردد.
8- با شناسايي خلأهاي قانوني و نظارتي، نسبت به رفع آنها از طريق تدوين قوانين جامعتر و طراحي سيستمهاي نظارتي اثر بخشتر اقدام گردد.
پي نوشت ها:
1- ر. ک. به
کتاب:Fabozzy، مباني بازارها و نهادهاي مالي، ترجمهي دکتر عبده تبريزي، ص
289.
2- براي اطلاع بيشتر ر. ک. به: بحث «نهادهاي مشابه وقف در غرب»،
مندرج در رسالهي کارشناسي ارشد «امکانسنجي منافع حاصل از اموال موقوفه»،
ارايه شده در دانشگاه امام صادق - عليهالسلام - توسط سيد محمدمهدي هاشمي
نسب و تحت راهنمايي دکتر عبده تبريزي و مشاورهي آيت الله باقري کني و دکتر
علي مدد.
3- عليرغم تحريض و تشويق به احسان و نيکوکاري در جايجاي
قرآن کريم، آيهاي به طور مستقل در بيان وقف و احکام آن ديده نميشود.
ر.
ک. به: محمود شهابي در کتاب ادوار فقه، ج 2، ص 151، چاپ و انتشارات سازمان
فرهنگ و ارشاد اسلامي؛ و محمد کمال الدين امام در کتاب الوصايا و الاوقاف
في الفقه الاسلامي، ص 154.
در حديث نبوي نيز کلمه وقف به کار نرفته است؛
هر چند کلمه «تحبيس» به کار رفته. اين در حالي است که اين سنت حسنه با
عبارت «صدقهي جاريه» مورد اشاره قرار گرفته است. ر. ک. به: فاروق العطار
در مقالهي «وقف در لغت و شرع»، ترجمهي حميد رضا آژير، مجلهي مشکوة،
شمارهي 42.
4- در حديث مشهوري از حضرت رسول اکرم - صلي الله عليه و سلم
- چنين آمده: «اذا مات ابنآدم انقطع عمله الا في ثلاث، صدقة جارية او علم
ينتفع به او ولد صالح يدعو له»؛ صحيح مسلم، ج 5، ص 73.
5- ر. ک. به:
منبع حاشيهي 2، بحث «تعريف وقف».
6- امام خميني (ره) در تحريرالوسيله، ص
108؛ و شيخ طوسي در المبسوط، باب الوقف.
7- مراجعه کنيد به: منبع
حاشيهي 2، شرايط موقوفه.
8- شرايع الاسلام، ج 2، ص 213؛ جواهر الکلام، ج
28، ص 18.
9- ر. ک. به: منبع حاشيهي 2، بحث «تأملي در تعريف وقف» و
«تاريخ وقف».
10- ر. ک. به: منبع حاشيهي 2، بحث «مباني ابدال و
استبدال».
11- هر چند مسألهي 73 تحريرالوسيله اشارهي روشني به لزوم
توجه به ارزش دارايي و مقايسه بازدهي آن با داراييهاي مشابه دارد. عملا
چنين توجهاتي متروک است.
12- ر. ک. به:
الف - تحريرالوسيله، مسألهي
73.
ب - مادهي 26 آييننامهي اجرايي قانون تشکيلات و اختيارات سازمان
اوقاف و امور خيريه که طي آن مقرر ميدارد: «متوليان موظفند در اجراي
مادهي 6 قانون تشکيلات و اختيارات سازمان اوقاف و امور خيريه... در
نگهداري و جلوگيري از خرابي و انهدام و در آبادي موقوفه اهتمام نمايند: به
طوري که هر پنج سال. افزايش محسوسي در عايدات موقوفه حاصل شود».
ج -
مادهي 3 قانون فوق، مصوب 1363.
د - مقالهي «سير پيدايش انديشهي حقوقي
در وقف در فقه اسلام» به قلم دکتر ناصر کاتوزيان، مندرج در مجلهي ميراث
جاويدان، ش 1. صص 65 - 62؛ نيز روزنامهي اطلاعات، 13 / 4 / 76. ص 7.
ه -
منبع حاشيهي 2، بحث «مباني مديريت موقوفات در اسلام».
13- ر. ک. به:
منبع حاشيهي 2، «الگوي مديريت موقوفات».
14- ر. ک. به:
الف - کتاب
اداره و تثمير ممتلکات الاوقاف، انتشارات بانک توسعهي اسلامي. در اين
کتاب، وضعيت اوقاف در 13 کشور اسلامي مورد بررسي قرار گرفته است.
ب -
منبع حاشيهي 2، بحث «نگاهي به شيوههاي رايج در مديريت موقوفات در ديگر
کشورهاي اسلامي».