مرتبط با:همت و کار مضاعف در اوقات فراغت و جوانان
|
فرازی فروزان در زندگی از فراغت میان ناز و نَعیم وز ملامت میان تاب و تَبیم همه، دلدادگانِ پاکدلیم همه، تردامنان خشکلبیم(1) «اوقات فراغت»، لحظات زیبا و زرین زندگی است که متفاوت از دیگر روزها و هفتهها، باعث رضایت درونی و افزایش شادکامی انسان میشود؛ هر یک از ما را از «تکرار» و «یکنواختی» نجات میدهد و با جدا شدن از «روزمرّگی»، زمینهساز سلامت از هیجانات زیانبخش و احساسات منفی گردیده، شفابخش خستگیهای روحی و آسیبهای روانی در زندگی میشود و در پرتو فراغت مطلوب، به «تعادل و سلامت روان» دست مییابیم و با چنین رخداد خجستهای، افسردگیها، غمها، غصهها، تلاطمها و درگیریهای متعدد و متفاوت از جسم و جان ما دور میشود. «فلسفه اوقات فراغت»، ارتباطی منطقی با «فلسفه زندگی» دارد و در حقیقت زیرمجموعه و تابعی از آن محسوب میشود و با اوقات رسمی زندگی فرد نیز در ارتباط است؛ با این توضیح که هر گاه هر یک از ما بتوانیم از اوقات رسمی خود به خوبی استفاده کنیم، قادر به استفاده مطلوب از اوقات فراغت خویش خواهیم بود. ارتباط منطقی فلسفه اوقات فراغت با هدف خلقت، ضرورت تدوین یک فلسفه ارضاءکننده زندگی را مشخص میسازد و چنین بینشی نسبت به زندگی، روح رضایت را در آدمی پرورش میدهد و توان لازم را برای دیگر بخشهای زندگی فراهم میسازد، از اینرو چنین میتوان نتیجه گرفت که آنهایی بهتر از دیگران به نیازهای زندگی خود پاسخ میدهند که بهتر از آنها میتوانند برای اوقات فراغتشان، طرح و برنامهای داشته باشند؛ تمدد جسم و جان، آرامش روح و روان، افزایش شادی و شادکامی پیدا و پنهان را نصیب خود سازند و در این فرصت سبز و دوستداشتنی، دریچههایی به عالم بیرون گشوده، نگاهی نو، به خود، خلقت و خداوند بیابند و با این نگاه ناب از لغزشها و ریزشهای اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی مصون مانند و فردایی بهتر، آرامتر، شیرینتر و دلنشینتر برای خود رقم زنند. اوقات فراغت در آموزههای آسمانی در فرهنگ و اندیشه اسلامی، اوقات فراغت با بیهودگی و معطلی یا آلودگی و روزمرّگی، همسو نیست، بلکه فراغت، فرصت مجددی برای تلاش و کوشش بیپایان زندگی است؛(2) که در آن گرچه «فعالیتهای ظاهری و فیزیکی» تعطیل میشود اما «فعالیتهای فکری»، «جوشش شناخت و بینش درونی» و «سفر به دیار قرب و قرار الهی با پاکی نیت و تابناکی اندیشه» آغاز میشود و سوغاتهای این سفر تا هفتهها و ماهها و گاه سالهای بسیار، روشنیبخش شبها و روزهای زندگی خواهد بود.از اینرو امام سجاد(ع) از پیشگاه پروردگار پر مهر چنین درخواست میکند: «[خدایا]، اگر برای ما فراغتی از کارها مقدر فرمودهای، آن را فراغت سالم قرار ده که در آن، گناهی ما را در نیابد و خستگی به ما رو نیاورد تا (فرشتگان) و نویسندگان بدیها با پروندهای خالی از بیان گناهانمان از سوی ما بازگردند و نویسندگان نیکیها به خاطر نیکیهایی که از ما نوشتهاند، شادمان شوند.»(3) چنین بینشی موجب گردیده که پاکان و خوبان در دعاهای خود «طلب فراغت» میکردند و برای اجابت خواسته خویش آن را با صلوات بر محمد و آل محمد آغاز مینمودند و میگفتند: «الّلهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و ارزقنی فیه الصّحة و الفراغ ...؛(4) خدایا! درود فرست بر محمد و آل او و روزیام فرما در این ماه [مبارک رمضان[ سلامت و فراغت [برای بازگشت به خویش و توجه و توبه به سوی تو.]» همان گونه که در روز عزیز و شریف عرفه، افزون بر دستیابی، درک حقیقی اوقات فراغت یعنی حرکت در مسیر عبودیت و رسیدن به قله قرب الهی را میجوییم و از خداوند مدد میطلبیم تا گشایشی شایسته در روح و روان ما پدید آید و جامه جان ما با عطر عبودیت و بندگی معطر گردد. (وَ اَذِقْنی طَعْمَ الْفَراغ لِما تُحبُّ بِسِعَةٍ مِنْ سِعَتِکْ ...)(5) اوقات فراغت؛ آسیبها و آفتها صائب چو سرو و بید ز بیحاصلی مُدام در باغ روزگار خجالت کشیدهایم بوده است گوشه دل خود در جهان خاک جایی که ما نفس به فراغت کشیدهایم(6) بینشها و روشهای متفاوت یا متناقض ما در باره اوقات فراغت، این موضوع را چون خنده و شادی یا شوخی و شادمانی، دارای دو جلوه زیبا و روحنواز یا زشت و روحخراش کرده است، به گونهای که این نعمت بزرگ الهی را که در کنار «صحت و سلامتی» قرار دارد و مورد سؤال خدای مهربان در روز رستاخیز واقع میشود (ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم،(7) الصّحة و الفراغ(8))، دستخوش افراطها، تفریطها، سیاهیها و تباهیها میکند. این رخداد تلخ آنگاه پدید میآید که «اوقات فراغت» حاصلی جز بیحاصلی، پوچی، بطالت و خوشگذرانی بیهدف نداشته باشد و تنها به عنوان «هدف زندگی»، بیهیچ پشتوانه انسانی و ارزشی نگریسته شود و «بیکاری» در آن، دلیل دست زدن به «هر کاری» تلقی گردد! از اینرو برخی «فراغت زمانی»، «توانایی جسمانی» و «توانمندی مالی» را فسادآور دانسته، چنین میگویند: «اِنَّ الشَّبابَ و الفِراغَ و الجِدَة مفسدةٌ للمرء ای مفسدة؛(9) همانا جوانی، فراغت و ثروت موجب فساد و تباهی است، فسادی بزرگ و بسیار». رسول گرامی اسلام(ص) با نگاهی پر نور، «فراغت» و «سلامت» را همپای هم دانسته و در باره این دو میفرماید: «خُلّتان کثیرٌ من النّاس فیهما مفتون: الصّحة و الفراغ؛(10) دو چیز است که بسیاری از مردم با آن امتحان شدهاند و فریب خوردهاند: صحّت و فراغت.» و امام علی(ع) با توجه به آیه «فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ؛ پس چون فراغت یافتی به کار دیگری بپرداز.» میفرمود: «آگاه باشید که دنیا سرای بلا و امتحان است که ساکنان آن زمانی را به فراغت، بیکاری و بیهودگی سپری نمیکنند مگر آنکه حسرت و پشیمانی بسیاری بر آنان در روز قیامت خواهد بود.»(11) این راهبرد روشنگر موجب گردیده که در مجموعه معارف وحیانی و آموزههای ربانی افراد «نوّام» و «کثیرالنوم» یعنی پرخواب و کمکار و انسانهای «کثرة الفراغ(12)» یعنی پر فراغت و کمفعالیت، نکوهش بسیار شوند، به گونهای که مورد بغض و غضب خداوند قرار گیرند، زیرا لحظههای پر بار و سرنوشتساز زندگی خود را که مهر و کابین خوشبختی آنان در دنیا و سعادتشان در آخرت(13) است و باید همراه با کیمیای اطاعت و عبودیت، جاودان سازند، پوچ و بیارزش ساختهاند. داوود نبی(ع) با زیبانگری خویش، مجموعهای از صفات برجسته انسانهای ارزشمدار و خداجو را در حدیثی چنین بازگو میفرماید: «خردمند صاحبدل، اوقات خود را جز در چهار مورد صرف نمیکند: مناجات با خدا، محاسبه نفس، ملاقات با دوستان صمیمی و دینی که خیرخواه او بوده و عیبهای وی را به او گوشزد کنند، و لذتهای پاک و شایسته که پروردگار مجاز دانسته است.»(14) راهکارها و توصیهها به اولیا، مربیان و مبلّغان به کارگیری توصیهها و پیشنهادهای زیر در تنظیم، تدوین و تصویب اوقات فراغت جوانان و نوجوانان جهت بازدهی بیشتر و شکوفایی فراوانتر بسیار مفید و مؤثر خواهد بود:1. بهرهگیری از رایزنی و مشورت با نسل نو برای تنظیم برنامههای اوقات فراغت، اشتیاق آنان را در شروع و استقبال آنها را در استمرار برنامهها به طور چشمگیری افزایش میدهد و باعث کامیابی، موفقیت و خرسندی مسئولان میشود. بیگمان این سخن به معنای «اقتدا» به یکایک خواستههای جوانان نیست، بلکه «احترام» و توجه به ذوق و ذائقه یا میل و علاقه آنان است تا هر لحظه و هر روز از روزهای شیرین و بهیادماندنی ایام فراغت، با سختی و تلخی جانکاه از سوی شرکتکنندگان و اولیای امور طی نشود. این تدبیر شایسته و بایسته از آنرو است که ما به این باور دست یابیم که خواستههای هر نسل با نسلهای دیگر متفاوت و گاه متناقض است و هرگز نمیتوان با تنظیم برنامههایی خاص و مورد علاقه خود، آن هم پشت درهای بسته، جمعیتهای نوجوانان و جوانان را روزها و هفتهها در مکانهایی معین دعوت نمود و انتظار اجابت و موفقیت داشت! این توجه آنگاه خود را مهمتر جلوهگر میسازد که بدانیم نسل امروزی بیش از سن خود «میبیند»، «مییابد» و «میفهمد»، از اینرو قدرت «ترسیم» و «تحلیل» شگرفی از خود نشان میدهد و گاه اولیا و مربیان را با پرسشهایی برتر از توان آنان در پاسخگویی روبهرو میسازد، گرچه آنها از افراد تحصیلکرده و برتر اجتماع محسوب شوند!! 2. رعایت «تنوع روحی» نسل نو بر موفقیت برنامهریزی و اجرای آنها به طور غیر قابل باوری میافزاید و گاه در یکایک مراحل، حرف اول را میزند! این مهم از آنروست که نوجوانان و جوانان، «تنوعطلب»، «نوگرا» و گاه «ساختارشکن» هستند و از برنامههای «خشک و بیروح» یا «رسمی و سطحی» که جسم را در بند و روح را در زنجیر میکند، به هیچ گونه استقبال نمیکنند و هر گاه مجبور به پذیرش شوند، فاصلهای بیش از زمین تا آسمان بین جسم و جانشان وجود دارد و به اصطلاح «دل نمیدهند»، بدین خاطر با کمترین بهانهای، بزرگترین روزنهای برای گریز از محیط مییابند و به این شیوهها افتخار میکنند. به یقین توجه به شور و نشاط، تنوعطلبی و نوگرایی این نسل از تکرار خستگی و افسردگی آنها جلوگیری میکند و از «بیخیال»بازی یا «وِلِشْ»گویی، یعنی بیمسئولیتی آنان به طور قابل توجهی میکاهد و در مقابل نوعی نشاط و شادکامی، تخلیه انرژی متراکم بدن و مسئولیتپذیری ویژه در روزها و هفتههای اوقات فراغت به آنها میبخشد و این پدیده یعنی «ارتباط سالم»، «درک متقابل» و «فهم درست حقایق»؛ رخدادی خجسته و مبارک که گاه در محیطهای تعلیم و تربیت با قحطی بسیاری روبهروست و ماهها و سالهای جوانی را با تیرگی و خستگی و بیانگیزگی همسو میسازد و «فرصتکشی» را یگانه ارمغان آن مینماید. 3. ترغیب جوانان به استفاده از «خلوت شخصی» و «لحظاتی با خود بودن» موجب تقویت ذهن و رشد خودآگاهی آنان میشود، علاوه بر آن، درک جامعتری از زندگی نیز به دست میآورند. اندک آشنایی با گروههای سنی مختلف جامعه بخصوص میانسالان و کهنسالان، گویای این واقعیت پیدا و پنهان است که دوری از خودشناسی و خلوت با خویشتن، باعث گم گشتن در کوچه پسکوچههای روزمرّگی و پرداختن به جلوههای ظاهری زندگی بدون توجه و تأمل در جلوههای جاودان حیات میشود. آنان که از اوان عمر ـ به ویژه نوروز نوجوانی و بهار جوانی ـ آموختهاند که ساعتی از شبانهروز یا هفته را باید به مرور دفتر عمر خویش بپردازند و با مطالعه درسآموز و عبرتپذیر، سطر سطر آن را بازبینی نمایند، در نخستین گامهای سردرگمی و حرکت به سوی تندبادهای پوچی و نیستی، به سوی صراط هدایت و سعادت باز میگردند و به جبران حیرانیها میپردازند، اما کسانی که این لحظات زیبا و زرّین را فراهم نمیکنند و نمیدانند «چرا» باید زندگی کنند؟ و «چگونه» باید زندگی کنند؟ سالهای بسیاری را به «خوردن برای دویدن» و «دویدن برای خوردن» رو میکنند و تنها با «رؤیا و خیال» بیهیچ اندیشه ناب و نورانی، یگانه سرمایه آسمانی خویش، یعنی عمر خود را از دست میدهند و در پایان دلشکسته و ورشکسته با خود زمزمهای بیفایده میکنند که: عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم تقویمها گفتند و ما باور نکردیم دل در تب لبیک تاول زد ولی ما لبیک گفتن را لبی هم، تر نکردیم(15) 4. تشویق نسل جوان به داشتن برنامهای مفید و جامع که شامل ورزش و فعالیتهای فیزیکی، کتابخوانی بر اساس یک سیر منظم مطالعاتی، جبران عقبافتادگیهای احتمالی آموزشی، پرورش ذوق، هنر و سلیقههای متنوع، آموزش مهارتهای اجتماعی، تعلیم دورههای مختلف زبان و رایانه، تقویت مبانی دینی و اخلاقی، مطالعه زندگینامه الگوها و پیشوایان الهی و سایر موارد مفید، ارزنده و سازنده باشد، آنان را در تحقق زندگی متعادل، بالنده و پویا یاری خواهد نمود. به یقین هر گاه در سیر برنامهها، بیش از «تعلیم» به «تربیت» و «پرورش» ابعاد جسمانی و روحانی توجه شود و سرآمد تمامی برنامهها، «کشف انسان از سوی خود» و «شناخت استعدادها و نیروهای بالقوه» قرار گیرد، یادگاری ماندگار از اوقات فراغت برای تمامی عمر باقی میماند که همچون مشعلی شعلهور، راه امروز و فردای نسل جوان را پر نور و پر فروغ میسازد. 5. مراقبت از فعالیتهای اجتماعی، رفت و آمدها و معاشرتها در ایام فراغت، یک ضرورت غیر قابل انکار است؛ زیرا در اوقات فراغت، میزان جرایم و بزهکاریها افزایش مییابد و در این ایام بیشترین گرایشها به سوی رفتارهای ضد اجتماعی، معاشرتهای آلوده و دوستیهای مشکوک صورت میگیرد.(16) این رخداد تلخ ـ که گاه فرصت جبران را از جوان و خانواده او سلب میکند ـ بدین خاطر است که: اولاً: انرژی نهفته در وجود جوان همراه با هیجانات و احساسات این سن چنین حرکتهایی را فراهم میسازد. ثانیا: انتظارات و توقعات رؤیایی و غیر قابل باور نسل نو برای ثروتمند شدن آن هم در یک شب، بیهیچ تلاش و کوششی در اغلب جوانان به چشم میخورد. ثالثا: دستهای پیدا و پنهانی در صدد سوق دادن جوانان پاکنهاد و روشنضمیر ایران اسلامی یعنی آیندهسازان این مرز و بوم به سوی فساد، فحشا، اعتیاد و انحراف هستند تا امروزِ آنان را سیاه و فردایشان را تباه سازند و امواج پر خروش و تأثیرگذار، جوانان خداجو و دینباور را بیهویت، در دست دشمنان اسیر سازد تا با یک اشاره حتی آرایش ظاهری، آنان را از آن سوی مرز مشخص سازند! مسئولیت بسیار سنگین همه ما، «مراقبت» نه «دخالت» و «پیشگیری» نه «گیردهی» است تا بیهیچ دخالت مستقیم، باید و نباید آزاردهنده، خدشه به استقلال شخصیتی نسل جوان، این ایام با سلامت و سعادت سپری شود و پر نشاط و پر شور همراه با پاکی و تابناکی به آیندهای زیبا و امیدآفرین رو کنند. پینوشتها: 1 ـ ملکالشعرای بهار. پدیدآورنده:احمد لقمانی، نورپورتال |