• English / العربیة / French  




  • نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در شنبه 29 خرداد 1389  ساعت2:28 AM   |  

     

     


     

     


     

     


     

     

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    گل عفاف

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    گل عفاف


    گل عفاف

    هيچ باغبانى را سرزنش نمى‏كنند كه چرا دور باغ خود حصار و پرچين كشيده است، چون باغ بى‏ديوار، از آسيب مصون نيست و ميوه و محصولى براى باغبان نمى‏ماند .
    هيچ كس هم با نام «آزادى‏» ديوار خانه خود را برنمى‏دارد و شب‏ها در حياطش را باز نمى‏گذارد، چون خطر رخنه‏ى دزد، جدى است .
    هيچ صاحب گنج و گوهرى هم جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض ديد رهگذران نمى‏گذارد تا بدرخشد، جلوه كند و چشم و دل بربايد، چون خود جواهر ربوده مى‏شود .
    هر چيز كه قيمتى‏تر باشد، درصد مراقبت از آن بالاتر مى‏رود .
    هر چه كه نفيس‏تر باشد، بيم ربودن و غارت بيشتر است و مواظبت، لازمتر .
    اگر در شيشه‏ى عطر را باز بگذاريد، عطرش مى‏پرد .
    اگر رشته‏ى مرواريدت را در كمد و صندوق نگذارى و در آن را نبندى، گم مى‏شود .
    اگر در مقابل پنجره‏ى خانه‏ات، تورى نزنى، از نيش پشه‏ها و مزاحمت مگس‏ها در امان نخواهى بود .
    وقتى راه ورود پشه‏ها را مى‏بندى، خود را «مصون‏» ساخته‏اى، نه «محدود» و زندانى .
    وقتى در خانه را مى‏بندى، يا پشت پنجره‏ى اتاقت پرده مى‏آويزى، خانه خود را از ورود بيگانه و نگاه‏هاى مزاحم در پناه قرار داده‏اى، نه كه خود را در قيد و بند و حصار افكنده باشى .
    اگر براى ايمنى از خطرها و آسودگى از مزاحمان، خود را بپوشانى، نه كسى ايراد مى‏گيرد و نه اگر هم ايراد بگيرد، اعتنا مى‏كنى، چرا كه سخنش را بى‏منطق و ناآگاهانه مى‏دانى و مى‏بينى .
    اينكه «دل بايد پاك باشد»، بهانه‏اى براى گريز جاهلانه از همين مصونيت است و آويختن به شاخه‏ى «لاقيدى‏» وگرنه از دل پاك هم نبايد جز نگاه و رفتار پاك برخيزد .
    ظاهر، آينه‏ى باطن است و . . . «از كوزه همان برون تراود كه در اوست‏» .
    زن، به خاطر ارزش و كرامتى كه دارد، بايد محفوظ بماند و خود را حراج نكند و در بازار سوداگران شهوت، خود را به بهاى چند نامه و نگاه و لبخند نفروشد .
    زن به خاطر لطافتى كه دارد، نبايد در دست‏هاى خشن كامجويان ديو سيرت، كه نقاب مهربانى و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آن كه گل عصمتش را چيدند، او را دور اندازند، يا زير پاشان له كنند .
    زن به خاطر عصمتى كه دارد و ميراث‏دار پاكى مريم است، نبايد بازيچه‏ى هوس و آلوده‏ى به ويروس گناه گردد .
    گوهر عفاف و پاكى، كم‏ارزش‏تر از طلا و پول و محصول باغ و وسايل خانه نيست .
    دزدان ايمان و غارتگران شرف نيز فراوانند .
    سادگى و خامى است كه كسى خود را در معرض ديد و تماشاى نگاه‏هاى مسموم و چشم‏هاى ناپاك قرار دهد و به دلبرى و جلوه‏گرى بپردازد و خيال كند بيماردلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نمى‏اندازد و از زهر نگاه‏ها و نيش پشه‏هاى شهوت در امان مى‏ماند!
    خراب كردن همه‏ى ديوارها و برداشتن همه‏ى پرده‏ها و باز گذاشتن همه‏ى پنجره‏ها، نشانه‏ى تيره انديشى است، نه روشنفكرى! علامت جاهليت است نه تمدن !
    مى‏گويى نه؟ به طومار كسانى نگاه كن كه پس از رسوايى و بى‏آبرويى، با دو دست پشيمانى بر سر غفلت‏خويش مى‏زنند و بر جهالت‏خود لعنت مى‏فرستند .
    كسى كه از «جماعت رسوا» نگريزد «رسواى جماعت‏» مى‏شود!
    آنكه ايمان را به لقمه‏اى نان مى‏فروشد،
    آنكه يوسف زيبايى را با چند سكه‏ى قلب عوض مى‏كند، آنكه «كودك عفاف‏» را جلوى صدها گرگ گرسنه مى‏برد و به تماشا مى‏گذارد، روزى هم «پشت ديوار ندامت‏» اشك حسرت بر دامن پشيمانى خواهد ريخت، در آخرت هم به آتش بى‏پروايى خود خواهد سوخت .
    از اول كه جامه‏ى عفاف سفيد و شفاف است، نبايد گذاشت چركابه‏ى گناه بر آن بپاشد .
    از اول بايد مواظب بود اين كاسه‏ى چينى نشكند و اين جام بلورين ترك بر ندارد .
    از اول نبايد به پاى بيگانه، اجازه‏ى ورود به مزرعه نجابت داد، كه بوته‏هاى نورس عصمت را لگدمال كند .
    ولى . . . گريه بى‏حاصل است و بى‏ثمر، وقتى كه شاخته شكست و گل چيده شد!!

    جواد محدثى

           نورپورتال